نویسنده: سیده عذرا یوسفی دازمیری[1]


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 85 

اشاره

ارمنیان از گذشته های دور تا کنون، چه در زادگاه خود ارمنستان و چه در ایران، همواره علاقه ای فراوان به فرش بافی از خود نشان داده و آن را دنبال کرده اند. شباهت فرش های ارمنی باف در ایران با دیگر نمونه های بافته ‏شده در مناطق مختلف ایران بسیار زیاد است. این موضوع این فرش ها را از فرش های بافته شده در ارمنستان متمایز می کند و حکایت از ‏اثرپذیری آن از فرهنگ ایرانی دارد. با این حال، نشانه ها و حس و حال و آیین بافنده در قالی نمایان ‏است. در حجاری های کلیساها و سنگ قبرها نیز، این روح و نشانه های دینی به صورت شاخص تری وجود دارد. در ‏این مقاله، از روش پژوهش کتابخانه ای و شیوۀ توصیفی، تحلیلی و مقایسه ای استفاده شده است. کوشیده ایم با بررسی ‏تصاویر چهل فرش ارمنی باف و بیش از صد نقش برجسته در گورهای ارمنی و کلیساهای ایران ‏نمادهای مشترک را میان هر دو زمینۀ هنری شناسایی و وجوه افتراق آنها را در به کارگیری نمادها بررسی کنیم. آنچه روشن است اینکه با وجود اهمیت نمادها و حضور روح ارمنی در فرش های ارمنی ‏باف تأثیر فرهنگ ایرانی و بافته های مناطق هم جوار موجب شده تا بافنـدۀ ارمنی، مگـر در موارد ‏معدود، در استفاده از نمادهای خود محتاط تر عمل و در سبک و سیاق طرح و ‏نگاره، به شیوۀ فرش های ایرانی عمل کند. در صورتی که در گورها و کلیساها، که لزومی به رعایت جوانب ‏احتیاط نبوده، تعلقات دینی و اعتقادی صریح تر و روشن تر بیان شده است.‏

مقدمه ‏

ارمنیان پس از مهاجرت به ایران، در ادوار مختلف تاریخی، در شهرهای گوناگون آن به صورت پراکنده سکنا ‏گزیدند و هریک، بنابر پیشه و مشاغل قبلی خود و وضعیت جدید در مناطق میزبان به فعالیت هایی روی آوردند. ‏یکی از این مشاغل بافت فرش بود که می توانست کسب و کاری مستقل برای خانوادۀ ارمنی باشد و در غربت و دور از وطن، برای آنان درآمد ایجاد کند. قالی بافان ارمنی در روستاهای آذربایجان شرقی و غربی ‏و در مناطق مرکزی ایران، همچون استان های اصفهان و اراک و چهارمحال و بختیاری و… و بعدها، در تهران ‏دست بافته هایی را خلق کردند که به مرور زمان، به رغم حفظ شاخصه های منحصر به فردشان، از اصالت ‏ارمنستانی خود فاصله گرفتند. این بافته ها از سنت های بافندگی عشایر و روستاییان ایرانی تأثیر بسیار پذیرفتند. انعکاس نقش ها و نمادهای مرتبط با مسیحیت و ارمنیان نیز در قالبی مشابه نمونه های ایرانی صورت ‏می گرفت به طوری که هرگز نمی توان این دست بافته ها را معادل فرش های ارمنستان به شمار آورد. از سویی ‏دیگر، ارمنیان در محل زندگی خود به مرور زمان کلیساهایی ساختند. در کنار آن، گورستان هایی برای ‏دفن اجساد ارمنیان شکل گرفت که در تزیین آنها از شیوه های متنوعی از جمله سنگ تراشی و ایجاد نقش ‏برجسته استفاده کردند. این نقوش برجسته نیز شامل نمادها و نگاره هایی هستند که از عمق ‏اعتقادات ارمنیان سرچشمه گرفته است. تکرار آنها می تواند به منزلۀ سند مکتوب تاریخ و فرهنگ ‏این مردم به شمار آید و همچون مجالی برای ابراز عقاید و تفکرات آنان مورد مطالعه قرار گیرد. در این مقاله، تلاش ‏شده است پس از شرح کوتاهی دربارۀ تاریخ مهاجرت ارمنیان به ایران و بررسی پیشینۀ قالی بافی و حجاری، از ‏میان طرح ها و نقش های آن دو، نمادها و نقش های شاخص استخراج و اشتراک ها و افتراق های آنها بررسی شود.‏

پیشینۀ  تحقیق

تاکنون، در حوزۀ بافندگی ارمنیان مطالعاتی در ایران صورت گرفته که به کوشش برخی از محققان ‏فرش دستباف ایران به ثبت رسیده است. از جمله می توان به مقالۀ « نگاهی بر فرش ارمنی»[2]اشاره کرد که به ‏تبیین رابطۀ میان فرش ایرانی و ارمنی می پردازد. مؤلف معتقد است ریشۀ این رابطه را باید در تاریخ جست و جو کرد. از دیگر مطالعات صورت گرفته دربارۀ قالی های ارمنی باف کتاب زیراندازهای ارمنیباف ‏ایران[3] است که در آن نویسنده به معرفی انواع زیراندازهای ارمنی و بررسی روش های بافت آنها پرداخته است. مجابی در مقالۀ «فرش های ارمنی باف ‏ایران» این هنر را در یکی از سکونتگاه های ارمنیان در ایران بررسی کرده است. وی با مطالعۀ فرش های منطقۀ فریدن ‏در استان اصفهان نتیجه گرفته که بسیاری از نقوش فرش های ارمنی باف ایران متأثر از نقش های ‏شکستۀ بختیاری است. ‏[4]

سلطانی نژاد نیز در پایان نامۀ کارشناسی ارشد خود با عنوان « بازنمود طرح های قالی ایران در ‏قالی ارمنی باف استان های اصفهان، چهارمحال و بختیاری و مرکزی»[5]، ضمن معرفی ارمنستان و قالی های ‏تولیدی این کشور و سبک شناسی قالی های ارمنی باف ایران، در مقاله ای به مطالعۀ تطبیقی قالی ارمنستان و قالی ارمنی باف ایران پرداخته و ‏ضمن بررسی تاریخ ارمنیان به نقاط اشتراک و تفاوت های میان دست بافته های ارمنی باف و ارمنستانی پرداخته است.[6] در مقاله ای دیگر نیز نمادهای شاخص ارمنی همچون صلیب، چلیپا، ‏‏ماهی، آب، اژدها، عقاب و … را بررسی کرده است.[7]

شاهمنـدی و شهـیدانی در کتـاب نقـشهای ماندگار، سیری در آرایههای قبور ارامنۀ ایران[8] دربارۀ ‏وضعیت زیستی و فرهنگی ارمنیان از گذشته تا کنون تحقیق کرده اند. آنان با مطالعه دربارۀ تأثیر اعتقادات و آداب و رسوم این قوم و ‏جلوه های آن در حکاکی سنگ  قبرهای گورستان های ارمنی ایران آنها را از ‏وجه نمادین مورد بررسی قرار داده اند.‏

منشأ و تاریخ ارمنیان ‏

ارمنستان در قفقاز جنوبی، در میان دریای سیاه و دریای خزر، قرار دارد و در واقع، همچون مرزی است ‏که آسیا و اروپا را از هم جدا می کند. کشور ارمنستان، که بین مدارهای 38 و 42 درجۀ شمالی و نصف النهارهای 43 و 47 درجۀ شرقی قرار گرفته، کشوری کوهستانی و پرباران و محاط به خشکی است.[9] ارمنیان از تیرۀ آرمنوئید و از نژاد ‏اوراسیایی (اوروپئوئید) هستند و از اقوام هندواروپایی به شمار م وند. در مورد منشأ اصلی این قوم اختلاف ‏نظرهایی وجود دارد. گروهی معتقدند که آنها از ادغام اقوام هندواروپایی آرمن با مردم ساکن در ‏فلات ارمنستان ـ مانند خوریان، هوریان و هایاسا ـ پدید آمده اند اما برخی دیگر بر این باورند که مردم ارمنستان از ‏آغاز در سرزمین کنونی خود و در فلات ارمنستان، می زیسته اند. بنابراین، از ادغام با اقوام ‏گوناگون مهاجر پدید نیامده اند. در دوران نوسنگی، بخـشی از اقـوام هند و اروپایـی از فلات ارمنـستان و آسیای ‏صغیـر به سـوی اروپا، آسیای میانه و هند کوچ کردند و بخشی دیگر، شامل هیتان، ارمنیان، ‏یونانیان و ایرانیان در سرزمین خود باقی ماندند. گفته می شود ارمنی ها خود را به نام هایک، که ‏سردودمانشان بوده، های می نامند. اما نام ارمنی ریشه در نام آرام، از جانشینان هایک، ‏دارد. اوج قدرتمندی ارمنستان را شاید بتوان در سده های نهم تا ششم پیش از میلاد و در زمان ‏حکومت آرمنیا دانست که در زبان های آرامی، آن را اورارتو می نامیدند.‏[10]

ارمنستان در طول تاریخ خود همواره در معرض هجوم حکومت ها و امپراتوری های بزرگ پیرامون خود بوده است. ‏از2700سال پیش تا کنون، این کشور زیر سلطۀ حکومت های ایران، اسکندر، روم، بیزانس، اقوام ‏وحشی مغول، تاتارها، عثمانی ها و روس ها قرار گرفته است. بیشتر مردم ارمنستان پیرو کلیسای ملی ‏ارمنستان، یعنی کلیسای حواری، هستند که در ایران به کلیسای گریگوری شهرت دارد. این کلیسا از نخستین ‏کلیساهای جهان است. پذیرش مسیحیت برای ارمنیان منشأ تحولاتی بزرگ بوده است. آنان ‏نخستین ملتی هستند که مسیحیت را دین رسمی خود قرار دادند و این رویداد نقطۀ عطف تاریخ این ‏کشور و آغاز تمامی تحولات آن محسوب می شود.[11] ‏

تاریخ ارمنیان در ایران

ارمنیان ایران در دوره های مختلف تاریخی به این کشور مهاجرت کرده اند. آنان، که از اقوام کم جمعیت ایران هستند، همواره اصالت و زبان مادری خود را حفظ کرده اند. زادگاه اصلی این ‏مردم کشور ارمنستان است. در تاریخ ایران، نخستین بار در کتیبه های بیستون، متعلق به عصر ‏هخامنشیان، از آنان یاد شده است.[12] در زمان تسلط دویست سالۀ هخامنشیان بر این کشور، ‏سیاست حکیمانۀ پادشاهان هخامنشی و به ویژه، داریوش موجب پیشرفت نظام اجتماعی و اقتصادی و  ‏به طور کلی بهبود اوضاع زندگی مردم شد. همین روابط حسنه سبب شد تا ارمنیان در پاسداری از قلمرو ‏ایران همواره متحد شاهان ایرانی باشند و در مقابله با روم، به کمک ایران بشتابند.[13] ‏

در زمان حکومت اشکانیان، ارتباط میان ایرانیان و ارمنیان افزایش یافت اما با سقوط امپراتوری اشکانی ‏ارمنستان میان ایران و روم تقسیم شد. با این حال، باز هم بخش عمده ای از آن در سیطرۀ حکومت ساسانیان قرار ‏گرفت. نخستین مهاجرت گستردۀ ارمنیان به ایران در زمان اردشیر ساسانی و پس از آن، در زمان شاپور ‏دوم (سدۀ سوم و چهارم میلادی) صورت گرفت. مقصد عمدۀ آنان خوزستان و بخش های جنوب غربی ‏کشور بود. در زمان هجوم سلجوقیان به ارمنستان نیز، شمار بسیاری از آنان، که به اسارت درآمده بودند، به ‏مناطقی از مرکز ایران و نواحی مختلف آذربایجان منتقل شدند. در طول دوره های مختلف، مهاجرت و آمد و ‏شد ارمنیان به ایران ادامه داشت تا اینکه در زمان شاه عباس و طی حملۀ سپاه عثمانی شمار بسیاری ‏از این مردم به اجبار شاه عباس صفوی از جلفای نخجوان به اصفهان کوچانده شدند. از مجموع 300,000 نفر تنها 50,000 تن به اصفهان رسیدند. بقیه یا در طول مسیر اسکان یافتند یا بسیاری از آنان به علت دشواری های راه ازبین رفتند. پس از شاه عباس، این قوم ‏با مشکلات و محدودیت های بیشتری مواجه شدند. حتی در برهه هایی از تاریخ، برای بهبود اوضاع و در امان ‏ماندن از آزار و اذیت دستگاه های حکومتی پادشاهانی چون نادر به مهاجرت هایی ‏تازه در داخل خاک ایران دست زدند. مهاجرت به تهران هم زمان با گشایش اوضاع معیشتی در ‏حکومت قاجار و مشروطه از شاخص ترین آنهاست.[14] ‏

پیشینۀ  قالی بافی ارمنستان

قالی بافی از هنرها و صنایع دستی قدیمی ارمنستان است و همراه با گلیم بافی از مشهورترین صنایع ‏دستی این کشور به شمار می آید. کتیبه های کشف شده در کاوش های باستان شناختی روایتگر قدمت این هنر ‏است. کتیبۀ معروف زِنفون، که به قرن پنجم پیش از میلاد تعلق دارد، از بافت زیراندازهای ‏پشمین در این دوره حکایت می کند. در کاوش های دهکدۀآرتیک نیز، قدیمی ترین گلیم بافته شده در سدۀ دوم پیش از میلاد یافت شده است.[15] در همین دهکده، تکه هایی از قالی های ‏متعلق به قرن نهم تا چهاردهم میلادی نیز از گورستانی قدیمی به دست آمده است. برخی از آنها به جاجیم های ‏امروزی شباهت فراوان دارند و نقش صلیب شکسته همراه با نماد مار یا اژدها و آب در آنها به چشم ‏می خورد. در تعبیر غیر ارمنی، این نوع قالی ها را قالی طرح اژدها[16] می نامند. که با تکرار این ‏نقش ها در سایر دست بافته های ارمنستان می توان اهمیت این نقش را بهتر درک کرد. هرودوت در یادداشت ‏های خود از رنگرزی گیاهی پشم و همچنین، بافت پارچه هایی با رنگ های شفاف و ماندگار سخن می گوید. مارکو پولو در سفرنامۀ خود از فرش های مشهور ارمنی و یونانی روایت کرده که در سه شهر معروف قونیه ‏و قسطنطنیه و سیواس بافته می شدند.[17]

نموهایی از قالی ارمنستان منبع:آرزو سلطانی نژاد و حمید فرهمند بروجنی و تورج ژوله،«مطالعۀ تطبیقی قالی ارمنستان و قالی ارمنی باف ایران»، گلجام، ش17(1389):39.

می گویند ارمنی ها در شهر قالی قلا فرش هایی می بافتند که نام قالی از ‏نام این شهر مشتق شده است. پس از مهاجرت ارمنیان به ایران، به دستور شاپور دوم ساسانی در نیمۀ دوم قرن ‏چهارم میلادی، قالی بافی در بین مهاجران شکوفاتر شد و به دو ‏بخش مجزا تقسیم شد: قالی هایی که در ارمنستان تولید می شد و قالی هایی که ارمنی های ساکن دیگر ‏کشورها به ویژه ارمنیان ایران خلق می کردند. قالی بافی در ارمنستان به حیات خود ادامه داد تا اینکه در ‏اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی عنوان یکی از بزرگ ترین کشورهای صادر کنندۀ فرش را در جهان به این کشور ‏اختصاص داد. قالی های تولید ارمنستان علاوه بر زیرانداز به جای تابلوی دیواری، پرده، نمکدان، ‏روتختی و رومیزی یا روی کرسی کاربرد دارند. حتی، اقسامی از آن در گذشته به جای زین اسب ‏استفاده می شد.[18]  ‏

فرش های ارمنی باف ایران

از مطالعۀ تاریخ قالی بافی ارمنیان و بررسی فنون و نقش های این دست بافته ها به نظر م سد قالی ارمنی باف ‏حاصل تلفیق هنر قالی بافی کهن ارمنیان مهاجر و فرش بافی ایرانیان در دوران صفوی تا به امروز باشد ‏که از ویژگی های منحصر به فردی( نوع گره، شیوه پودکشی و قیچی کاری و روش های رنگرزی) ‏برخوردار است. اگرچه از عهد اشکانیان ارمنیان ساکن ایران کم و بیش به فرش بافی مشغول بوده اند، رواج ‏گستردۀ فرش های ارمنی باف از حدود چهارصد سال پیش و با مهاجرت گستردۀ آنان در عهد شاه ‏عباس صفوی (996ـ 1038ق) آغاز شد. در این زمان، به دلیل قوت گرفتن نظام شهری اقبال به بافت فرش های ‏روستایی کاهش یافت. با این حال، حضور ارمنیان در روستاهای اراک و خمین و مناطقی از چهارمحال و بختیاری و ‏اصفهان موجب شکل گیری فرشی جدید با تلفیق شیوه های قالی بافی رایج در ارمنستان و شیوه های ‏روستایی و عشایری ایران شد. این قالی های ارمنی باف شباهت های بسیاری با ‏نمونه های ایرانی دارد. معمولاً، این قالی ها از روی ارنگ[19]و یا در برخی موارد ذهنی باف و به شیوۀ تک پود ‏ضخیم و در ابعاد کوچک، بافته می شوند. این قالی ها به دلیل شیوۀ رنگرزی خاصشان زیر دست نرم و چرب هستند و ‏جلوه ای براق و درخشنده و مخمل گونه دارند.[20] امروزه، قالی ارمنی باف در ‏شرف نابودی و فراموشی است. اندک ارمنیانی که صرفاً برای تفریح و سرگرمی به فرش بافی مشغول اند طرح و نقش زیبا و خاص قالی های ارمنی باف را به فراموشی سپرده و از روی نقشۀ دیگر مناطق ‏کشور کار  می کنند.[21]

قالی های ارمنی باف به طور کلی با این ویژگی ها شناخته می شوند: بر اساس نقشه های هندسی، ذهنی و یا ‏به صورت واگیره ای بافته می شوند و از نقش های شاخص آنها ماهی و شاخ بز و گل پنبه ای و … است. ‏رنگ های پخته و فام های تیره ای چون لاکی و سرمه ای و قرمز در عمدۀ بافته های آنان مشاهده می ‏شود. تخت باف هستند و عمدتاً، در بافت آنها از الیاف پنبه و پشم استفاده می شود. این قالی ها با نمونه های ‏موجود در ارمنستان بسیار تفاوت دارند و هویتی مستقل پیدا  کرده اند.‏[22]

حجاری ارمنیان در ایران

ارمنیان از دوران باستان با سنگ و نحوۀ استفاده از آن در معماری آشنایی داشتند. به همین دلیل، در ‏دوره های بعد هنر حجاری خود را تا حد یک میراث ارزشمند جهانی ارتقا دادند. نمونه های آن را می ‏توان در کلیساهای سنگی و گورستان ها و دیگر آثار ارمنی مشاهده کرد. [23]

تاریخ کلیسا بخش مهمی از تاریخ ارمنیان را تشکیل می دهد. کلیسای ارمنی قدیمی ترین کلیسای تاریخ ‏مسیحیت است که در مقام کلیسای ملی، چه در سرزمین اصلی ارمنستان و چه برای ارمنیان مهاجر به دیگر کشورها، نقشی مهم دارد. یک ارمنی از روز تولد تا هنگام مرگ همۀ ‏مراسم و آئین های خود را در کلیسا برگزار می کند و در گذشته کلاس درس دانش آموزان نیز در آن دایر می شده است. ‏در ایران، سه حوزۀ اسقفی وجود دارد: حوزۀ اسقفی خلیفه گری ارمنیان آذربایجان، خلیفه گری ارمنیان تهران، ‏خلیفه گری ارمنیان اصفهان.[24] طی سده های گذشته، ارمنیان کلیساهای بسیاری ‏ در ایران ساخته اند. شمار آن به حدود چند صد کلیسا م سد و در هیچ کشور مسلمان دیگری این ‏تعداد کلیسا وجود ندارد. در معماری این کلیساها و برای پوشاندن نما و دیواره های بنا از مواد و مصالح و ‏تزیینات متنوعی استفاده کرده اند. آنچه از معماری کلیساها در ذهن متصور می شود عموماً ‏بنایی سنگی یا آجری است که در معماری کلیساهای ایران هم تا حدود زیادی صدق می کند. سنگ هایی ‏که نقش صلیب و دیگر نمادهای مسیحیت بر روی آنها حجاری شده است اغلب در نمای کلیساها، محوطۀ بیرونی پیرامون آنها و در گورستان های ارمنیان دیده می شوند.‏[25] ‏

معماری کلیساهای ایران را می توان از نظر شکل و سبک ساخت متأثر از معماری ایرانی و ‏اسلامی دانست. شکل و نوع ساخت گنبد و ایوان های ورودی و پلان کلی بنا و مصالح ساخت همگی ‏مشابهت هایی با بناهای ایرانی دارد. در آثار هنری مسیحیت ایرانی، به ویژه در تزیینات کلیساها، موتیف های ‏هندسی، مانند درهم رفتگی نقش ها و خطوط موازی و صلیب شکسته، به طور قابل توجهی با آنچه در هنر اسلامی وقت وجود ‏داشته مرتبط است. با این حال، در هنر ارمنیان، داستان های مذهبی و نقوش استیلیزه شده  از عوامل مهم ‏تزیینی هستند که در دیوارها و طاق ها و ایوان ها تجلی می یابند و به صورت نقاشی و ‏کاشی کاری یا نقش برجسته تصویر می شوند.[26] یکی از شاخص ترین ‏تزیینات نقش برجستۀ کلیساها را می توان در کلیسای سنت استپانوس استان آذربایجان شرقی ایران ‏یافت. این بنا با حجاری پایه ها و طاق نماها و نیم ستون ها و زنجیره های جوانب و مقرنس کاری تزیین ‏شده است.[27]

اما آنچه دربارۀ گورهای ارمنیان می توان گفت اینکه مرگ با همۀ تلخی ظاهری اش در گورستان های ارمنیان ایران جلوه ای زیبا دارد. حجاری قبور ارمنیان علاوه بر اینکه نشان از میل به جاودانگی و حیات ابدی دارد دربرگیرندۀ ‏ویژگی های خـاص ملی و مذهبـی و سیاسی و اجتماعی ارمنیان در طول تاریخ است. در هر کدام از حجاری های سنگی این مقبره ها جلوه ای نو از اعتقادات و زندگی متوفا و سنگ تراش و به طور کلی، جامعۀ ‏ارمنی آشکار می شود. هنرمندان و بزرگان ارمنیان ایران آنچه را با فرهنگ و مذهب و سلیقۀ هنری ‏و روحیات آنان قرابت داشته از ایرانیان گرفته و به هنر و تمدن خود شکوهی تازه بخشیده اند.[28] ‏

نمادهای مشترک در قالی ارمنی باف و حجاری های ارمنی

در نقش های قالی ارمنی باف و نقش برجسته های معماری  ارمنی ایران، علاوه بر اشتراک در کلیت نقش های ‏تزیینی همچون اسلیمی ها و  گل های ختایی و نقش های هندسی و … ، می توان به برخی از نقش های خاص و با ‏اهمیت اشاره کرد که کارکرد معنادار یا نمادین دارند. ‏

از دیدگاه توتم شناسی معاصر توتمیزم به آن باور ابتدایی بشر گفته می شود که بر اساس آن گونه ای ارتباط اسرارآمیز و پیوند نامرئی میان انسان و برخی حیوانات و گیاهان وجود دارد چنان که آن گیاه یا حیوان را همچون ‏منشأ خود تصور می کند. این عقیده منجر به ایجاد نوعی تابو و محدودیت می شود و در فرد ‏ حس احترام ایجاد می کند. حتی، گاهی از آنها موجوداتی قابل پرستش می سازد. در ارمنستان، این موجودات به چهار ‏دسته تقسیم می شوند: گیاهان، چهارپایان (گاو، اسب، گوزن، بره، اژدها و …)، پرندگان( کبوتر، شاهین، عقاب و …) و حشرات و ‏خزندگان (مار، لاک پشت و …) تقسیم می شوند. نقش ماهی نیز از نقش های مهم و کهن ارمنیان است که ‏از دورۀ مسیحیت به جا مانده است.[29]

اشتراکات بسیاری در میان فرهنگ ‏ایرانی و ارمنی وجود دارد. شاید یکی از دلایل مهم آن تأثیر آیین میترائـیسم بر ارمنستان و اقوام ‏ارمنی در طول تاریـخ باشد. شواهد نشان می دهد که ارمنیان، پیش از گرایش به آیین مسیح، همانند ایرانیان به ‏آیین مهر باور داشتند. نشانه های این آیین هنوز در تاریخ و فرهنگ آنان باقی است. البته، نقش پادشاهی ایران و سلطۀ آن را بر ارمنستان و شکل گیری سنت های مشترک در سایۀ حکومت مرکزی را نیز نمی توان ‏نادیده گرفت.

دربارۀ اهمیت آیین مهر و میترائیسم در میان ارمنیان افسانه ای وجود دارد که می گوید ‏شاهزاده خانمی ارمنی به نام پیرقات از آب آبستن شد و فرزندی به نام مهر به دنیا آورد. بسیاری از ‏بزرگان پارتی تبار ارمنستان در طول تاریخ نام مهرداد را برای خود برگزیده اند.[30]شاید، همین تأثیر و ارتباط دو سویه است که موجب می شود هنرهای ارمنیان در ایران به گونه ای متفاوت از اصل ارمنستانی خود متجلی شود و در موارد بسیاری با ‏نمونه های ایرانی مشابهت هایی پیدا کند.

برای درک بهتر میزان اثرپذیری از کشور میزبان لازم ‏است برخی از مهم ترین هنرهای ارمنیان در ایران بررسی شود. در اینجا، تصاویر حجاری و ‏نقش برجسته های معماری مسیحی در ایران و فرش های ارمنی باف را به منزلۀ دو منبع شاخص مطالعاتی بررسی کرده ایم. این تصاویر به مثابۀ نشان های رزمی روی پرچم های خاندان سلطنتی و ‏فرمانروایان ارمنی نقش می بست اما در میان عوام تصویر این جانوران و گیاهان با همان مفاهیم نمادین روی قالی ‏ها به تصویر کشیده می شد. چند نمونه از شاخص ترین نقش های نمادین مشترک در فرش های ارمنی باف و ‏نقش برجسته های کلیساها و گورهای ارمنی را به اختصار مرور می کنیم:‏

ماهی: گفته می شود که نقش ماهی درهم ابتدا ماهی بوده و بعدها به صورت برگ جلوه گر شده. این نقش همواره در جغرافیای گسترده ای از قالی بافی جهان رایج بوده است. نقش ماهی به تنهایی نیز ‏در برخی از قالی های ارمنی باف کاربرد دارد. ماهی نماد زایندگی و از نقش های کهن ارمنیـان است که از آغـاز مسیحـیت ‏نقش آن بر روی ورودی کاتاکومـب ها (معابد و مقابر مخفی مسیحیان) تصویر می شد.[31] در تعبـیری دیگر، ماهی همچـون نماد آناهیتا در حجاری  گورهای ارمنیان و ‏نقوش برجستۀ کلیساها حـضور دارد.[32] در بررسـی های صـورت گرفته در نقوش حجاری گورها و ‏کلیساها، با وجود آنکه نقش ماهی حضوری چشمگیر دارد اما نمونه ای از نقش مایۀ ماهی درهم در آنها یافت نشده، مگر در تصویر 7 ‏که از لحاظ ترکیب بندی به آن بسیار نزدیک است.‏

پرنده: از میان پرندگان عقاب مظهر خورشید و شکلی از خدای طوفان و نماد قدرت است. ‏تصویر نبـرد عقـاب و مار از جمله نقش های رایـج در تمـدن های کهن به ویژه، سومر است که به معنای نمادین با ‏ستیز ابر و خورشید برابری می کند. پرستش عقاب در ارمنستان قدمتی طولانی دارد. تجلی آن در قالی های ارمنی باف نمادی از قدرت و پیروزی است.[33] در کلیسای سنت استپانوس نمونه ای حجاری شده از نقش این پرنده به چشم می خورد (تصویر9). در حجاری های سنگ قبر های روستای ارمنی نشین سیرک در شهرکرد نیز می توان نمونه ای از نقش عقاب را دید. در آثار هنری ارمنیان، تصویر پرندگان ‏دیگری نیز وجود دارد که حائز اهمیت است. از آن جمله می توان به کبوتر اشاره کرد که در آیین مهر همواره پیک آناهیتا ‏بوده است و خروس،که علاوه بر کاربرد متداول در حجاری ها و نقوش قالی ها نماد خورشید و به ‏معنای نور و رستاخیز بوده که بر رأس مناره و ناوک کلیساها جای می گیرد.[34] در تصاویر ‏بالا، اشتراک در به کارگیری نقش این پرندگان در فرش های ارمنی باف و نقش برجسته ها در معماری  مدنظر قرار گرفته است، گرچه نوع چینش و ترکیب بندی دارای اختلاف های فاحشی است. ‏

گل نیلوفر: این گل یکی از نشانه های آناهیتا در آیین مهر است.[35] نیلوفر در این آیین نمادی ‏از آفرینش و نشانۀ زندگی محسوب می شود. در فرش های ارمنی باف نیز، از جمله نمادهای مشهور و پرکاربرد است ‏که از سویی با آب و از سوی دیگر، با خورشید مرتبط است که آن را مرموزتر و با ارزش تر می سازد.[36] بازتاب این نقش در فرش های ارمنی باف و حجاری های سنگی ارمنیان بسیار شاخص است. اسلوب رایج در فرش ایرانی نیز به بافندۀ ارمنی اجازه می دهد، بدون نگرانی، از نقش این ‏گل به صورت متنوع استفاده کند و آن را در حجاری های خود نیز به تصویر کشد.‏

گلـدان: نقش گلـدانی در فرآیندی سـه هزار سالـه به تکامـل رسیـده اسـت و همچون نماد و مظهر زمین و منبع رویش و مرکز ثقل گیاهان ‏تصویر می شود. در قالی های ارمنی باف نیز، همچون دیگر قالی های دست باف ایرانی، نقش گلدانی تجرید یافته است.[37] یکی از اقسام نقوش درختی که از گذشته تا کنون پرکاربرد بوده تصویر درخت زندگی است. در دو ‏سوی این درخت، جانورانی وجود دارند که روبه روی هم ایستاده اند و از درخت مراقبت می کنند یا ظاهراً مشغول انجام مراسمی برای باروری هستند[38]نقش گلدان در برخی از حجاری های سنگی گورها کاملاً مشابه نمونه های ایرانی در فرش و ‏کاشی و … است. در نمونه های بسیاری نیز مطابق با ترکیب بندی درخت زندگی و با حضور دو پرندۀ نگهبان دیده می شود.‏

شکل ‏S‏ (شکل انتزاعی اژدها): نام دیگر این شکل قلاب است که به دلیل سادگی شکل آن در تمدن های دیگر نیز کاربرد دارد اما در همۀ آنها دارای معنی و اهمیتی یکسان نیست و گاه کاملاً تزیینی محسوب می شود. با این حال، در اروپا و آسیا نماد مهمی است. در میان ‏ارمنیان ‏S‏ حرف اول واژۀ خدا است و همراه با آب و ابر در هنرهای تزیینی کاربردی عمده دارد. در قالی ارمنی باف این نقش مایه ‏شکلی انتزاعی از اژدها و نمادی از مار کوچک و آب است. اژدها، در مفهوم مثبت، نمادی از خوبی و حکمت و نگهبان بهشت و محافظ آب، در مفهوم شر، نماد تاریکی محسوب می شود. نقش مایۀ آب و اژدها از معروف ترین نقش مایه های به کار رفته در قالی های ارمنی باف منطقۀ ‏فریدن است. در این قالی ها، مار و اژدها معادل یکدیگرند. مار نماد اصلی زمین و باران و حاصلخیزی و از اسرار حیات است. در ارمنستان، ‏مار نماد زیرکی و محافظ هر خانه ای به شمار م ود.[39] اشتراک نگارۀ اژدها و نقش ‏S‏ در دو فرهنگ ایرانی و ارمنی ‏موجب می شود تا بافنده و سنگ تراش هر دو با خیالی آسوده از این نقش ها استفاده کنند. با وجود این، تصویر مار را تنها در نقش برجسته های معماری می توان با بیان مستقیم و صریح دید. در زیر، با بررسی چند نمونه، سبک به کارگیری نمادهای مار،اژدها و ‏S‏ بررسی شده است.‏

صلیب یا چلیپا: صلیب نشانی مقدس در آیین مسیحیت و در میان ارمنیان است که اشاره به مصلوب شدن حضرت عیسی دارد. نقش مایۀ ‏چلیپا یا صلیب در قالی ارمنی باف نخست به خورشید اشاره دارد و تحت تأثیر آیین مهر و نماد جاودانگی است. هریک از وجوه آن به یکی از چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش اشاره دارد. ترنج قالی های ارمنی باف از نظر ریخت شناسی شکل ‏چهاروجهی و چلیپاگونۀ ترنج های رایج در فرش های ایرانی را تقویت کرده و از این تشابه به گونه ای بهره برده که در مواردی به بافت ‏یک چلیپای آراسته، به جای ترنج، اکتفا کرده است.[40] نمونه های صلیب و چلیپا به صورت مستقیم و صریح ‏و همچنین، به شیوۀ تزیینی و تجریدی در حجاری کلیساها و سنگ قبرهای ارمنیان به وفور دیده می شود. حتی، غالباً پلان معماری ‏کلیساها را بر مبنای شکل صلیب پایه ریزی می کنند. دربارۀ قرابت این نقش مایه با فرهنگ ایران کهن گفته می شود که ارابۀ میترا به ‏شکل چلیپا بوده است.[41] در میان فرش های ارمنی باف و حجاری بناهای ارمنیان، نقش چلیپا به وفور و با تنوع ‏فراوان دیده می شود چنان که به راحتی می توان در هریک از آنها مابه ازایی در دیگری یافت با  این تفاوت که بافندۀ ارمنی در فرش ‏خود صلیب را در پوششی از تزیینات به تصویر می کشد تا از نظر مخاطب عام و غیر ارمنی پوشیده بماند(مگر در فرش های تصویری خاص ‏نظیر تصویر شمارۀ 26 )، در حالی که در معماری لزومی برای رعایت این احتیاط نیست. ‏

درخت سرو: درخت تقریباً در میان تمام ارمنی ها، به ویژه در روستاها، نمادی مقدس و مورد توجه است که نقش برآورندۀ ‏حاجت و شفای بیمار را دارد.[42] در اساطیر جهان، درخت دارای جایگاهی ویژه بود. چنین ‏تصور مـی شد که خدایان بالای سر ما قـرار دارند. از این رو، درخت را می کاشتند تا با استفاده از ارتفاع آن به خدایان برسند. درخت منبع ‏باززایی و آفرینش و ارتباط میان زمین خاکی و افلاک بود.[43] آغاز تقدس درخت سرو، به منزلۀ نماد مردانگی و خرمی، در تمدن های ایلامی و آشوری و پس از آن، هخامنشی بوده است. سرو در این دوران یگانه درخت مقدس بود. به همین دلیل، تنها درختی است که در سنگ نگاره های تخت جمشید به چشم می خورد. در دوران پارتی و ‏ساسانی، درخت سرو با حفظ جنبۀ تقدس خود اندک اندک از مفهوم رمزی خود فاصله گرفت و همچون نقش مایه ای سنتی و تزیینی ‏حضور پر رنگ تری در هنر این دوران یافت و به شکل بُته تغییر شکل داد‏‎[44].‎‏ طبق برخی روایت ها مهر ‏یا میتـرا از درخـت کاج یـاسرو زاده شده و به همین دلیل، درخت سرو در میان ملت های متأثر از این آیین بسیار مورد توجه و مهم ‏است.[46] به دلیل همین اشتراک، نقش سرو در میان قالی های ارمنی باف و به ویژه، قالی های خشتی چهارمحال و بختیاری ‏و نقش برجسته های متعلق به ارمنیان حضوری مستمر دارد.‏

نمادهای شاخص حجاری مقابر ارمنیان یا کلیسا[45]

نمادهای شاخص موجود در فرش ارمنی باف

نتیجه گیری

قالی بافی از مشاغلی است که ارمنیان پس از مهاجرت به ایران به آن مشغول شده اند. دلیل آن را می توان ‏پیشینه و تاریخ دور و دراز فرش بافی ارمنستان و همچنین، اهمیت این رشته از صنایع دستی در ایران دانست. ‏تقریباً تمامی شهرهایی که مقصد مهاجرت ارمنیان بوده اند از استان های آذربایجان شرقی و غربی گرفته تا مناطق ‏مرکزی ایران نظیر اراک و اصفهان و چهارمحال و … و روستاهای پیرامون آنها از مناطق فعال ایران در زمینۀ بافت زیراندازهای پشمی بوده اند. به همین دلیل، امکان ادامۀ کار برای مهاجران به راحتی فراهم بوده تا آنچه را از میراث پیشینیان خود به همراه داشته اند با آموخته های خود از همسایگان ایرانی درهم ‏آمیزند و با ابداع و نوآوری از دل این دو فرشی بدیع و زیبا خلق کنند که نه بتوان آن را قالی ارمنستان ‏دانست و نه فرشی ایرانی. چیزی مابین این دو و با نامی جدید به نام فرش ارمنی باف پا به عرصۀ وجود ‏گذاشت. از دیگر نمودهای هنر ارمنیان در ایران معماری  سنگی و آجری کلیساها و گورستان ها و ‏نقوش برجستۀ حجاری شده بر روی سنگ هاست که بیانگر نقش های شاخص و نمادهایی مهم از فرهنگ و ‏اعتقادات مسیحی و مردم ارمنی ساکن ایران است. طرح و نقش این دسته از آثار، در مقایسه با فرش ارمنی باف، با زبان و ‏بیانی مستقیم و صریح تر مفاهیم مدنظر سازندگان خود را منتقل می سازد. صلیب، عقاب، اژدها، نقش ‏S، لنگر، ‏فرشته و … از نمادهایی هستند که کاملاً جسورانه در حجاری ها نقش شده اند اما در فرش های ارمنی باف نمادهای ارمنی پیش از  ایرانی شدن به تصویر در نمی آیند. شاید، علت آن را بتوان در دو امر جست و جو کرد. نخست، تأثیر فرش ارمنی از بافندگان هم جوار خود و قالی های بافته شده ‏به دست روستاییان و عشایر ایران. دوم، لزوم توجه به سلیقۀ مخاطب و جلب مشتری برای کسب درآمد ‏و ارتزاق، آن هم در سرزمینی که با اعتقادات و مبانی دینی بافندۀ ارمنی فاصله دارد. بافندۀ ارمنی با وجود ‏تزریق روح مسیحیت در رج به رج فرش خود و حضور حس و حال، اعتقادات و افکارش در طرح و نقش آن از تجلی صریح آنها در دست بافتۀ خود احتراز می کند. حتی شاخص ترین نماد ‏خود، یعنی صلیب، را در پوششی از تزیینات به تصویر می کشد تا بینندۀ عام نتواند آن را چونان نمادی ‏مسیحی تشخیص دهد. از این طریق او بخت بیشتری برای جذب مشتری  دارد و فروش خود را به ‏مخاطره نینداخته است. ‏

پی نوشت ها:

1 .دانشجوی کارشناسی ارشد پژوهش فرش در دانشگاه هنر تهران

  1. علی حصوری، «نگاهی بر فرش ارمنی»، پیمان، ش5و6 (زمستان 1376):90ـ94.‏
  2. مایرنی هواساپیان، زیراندازهای ارمنی باف ایران (تهران: تاریخ ایران، 1386).
  3.  سیدعلی مجابی و دیگران، «مجموعه فرش های ارمنی باف فریدن»، در نخستین سمینار ملی تحقیقات فرش دست باف، مجموعه مقالات و سخنرانی های ارائه شده (تهران: وزارت بازرگانی و مرکز تحقیقات فرش دستباف ایران، 1382)، ج2.
  4.  آرزو سلطانی نژاد،« بازنمود طرح های قالی ایران در قالی ارمنی باف استان های اصفهان، چهارمحال و بختیاری و ‏مرکزی» (پایان نامۀ کارشناسی ارشد پژوهش هنر، دانشگاه هنر اصفهان، 1390).‏
  5. آرزو سلطانی نژاد ، حمید فرهمند بروجنی، تورج ژوله، «مطالعۀ تطبیقی قالی ارمنستان و قالی ارمنی باف ایران»، ‏گلجام، ش 17(1389): 27ـ51 .‏
  6.  آرزو سلطانی نژاد، حمید فرهمند بروجنی، تورج ژوله، «تجلی نمادها در قالی ارمنی باف ایران»، نگره، ش30 (1393): ‏‏47ـ62‏.
  7.  اکبر شاهمندی و شهاب شهیدانی، نقش های ماندگار، سیری در آرایه های قبور ارامنۀ ایران (اصفهان: مولف، 1392).‏
  8. هراند پاسدرماجیان، تاریخ ارمنستان، ترجمۀ محمد قاضی (تهران: زرین، 1377).
  9.  ادیک باغداساریان، تاریخ کلیسای ارمنی، همراه با نگاهی بر باورها و اندیشه های دینی ارمنیان در درازای تاریخ (تهران: ‏احسان، 1380).
  10. وحید رشیدوش، « بررسی و مطالعه اقوام ارمنی ساکن ایران(از لحاظ تاریخی، فرهنگی و اقتصادی)»، ‏‏)، کنفرانس بین المللی پژوهش های نوین در مدیریت، اقتصاد، حقوق و علوم انسانی، شیراز، 1395.
  11.  عبدالحسین سعیدیان، مردمان جهان (تهران: علم و زندگی، 1368).
  12.  هواساپیان، همان، ص 14.
  13.  رشیدوش، همان.
  14.  مجابی و دیگران، همان، ص 35.

16.‏Dragon Rugs

  1.  تورج ژوله و فرهاد عرب، « ارامنه و قالی ارمنی باف در ایران»، فرش، دورۀ 2، ش 4(1373): 14-21 ‏‏.‏
  2.  سلطانی نژاد، فرهمند بروجنی، و ژوله، «مطالعۀ تطبیقی قالی ارمنستان و قالی ارمنی باف ایران»، ‏همان: 29 .‏

19.یا اُرنک به تکه فرش بافته شده گفته می شود که به عنوان الگوی بافت برای بافنده مورد استفاده قرار می گیرد.

  1. سلطانی نژاد، فرهمند بروجنی، و ژوله، «مطالعۀ تطبیقی قالی ارمنستان و قالی ارمنی باف ایران»، ‏همان: 35 .‏
  2.  حصوری، همان.
  3. سلطانی نژاد، فرهمند بروجنی، و ژوله، «مطالعۀ تطبیقی قالی ارمنستان و قالی ارمنی باف ایران»، ‏همان جا .‏
  4.  اکبر شاهمندی، « بررسی و مقایسۀ تطبیقی طشت آب های قبور در آرامگاه های تخت فولاد و ارامنۀ اصفهان»، ‏هنرهای زیبا ـ هنرهای تجسمی، ش 1(1392): 33ـ44. ‏
  5.  رشیدوش، همان.
  6.  آرموند سیمونیانس، « بررسی سیر معماری کلیسای مریم مقدس تبریز»، پیمان، ش 66 (زمستان1392): 215 ـ 255.
  7.  مینو خاکپور و فاطمه کاتب، « بررسی تطبیقی معماری دینی در مسیحیت و اسلام با نقد نظریات تیتوس ‏بورکهارت (مطالعه موردی: اصفهان)»، باغ نظر، ش5 (1396): 53 ـ 64. ‏
  8.  زهرا مرزبالی و دیگران، « بررسی آیین معماری ارمنی و ‏معماری کلیسا و شباهت های اسلامی»، ارائه شده در کنگرۀ بین المللی پایداری در معماری و شهرسازی (دبی، 1394).
  9. شاهمندی و شهیدانی، همان.
  10.  همان، ص32.
  11. همان، ص39؛ احمد نوری زاده، تاریخ و فرهنگ ارمنستان (تهران: چشمه،، 1376)، ص196 و 280.
  12.  شاهمندی، همان.
  13.  گلنار کشاورز، «کلیسای سنت استپانوس با پیشینۀ نیایشگاه باستانی ایران»، هنر و تمدن شرق، ش10(1394): 23ـ34. ‏
  14.  سلطانی نژاد، فرهمند بروجنی، و ژوله، «مطالعۀ تطبیقی قالی ارمنستان و قالی ارمنی باف ایران»، ‏همان .‏
  15.  بهار مختاریان و شهربانو کاملی، «مطالعه نمادین نقش درخت ـ ستون و پرنده بر نمازلیق های ترکمن»، گلجام، ش ‏‏20(1390): 39ـ54. ‏
  16.  کشاورز، همان.
  17.  سلطانی نژاد، فرهمند بروجنی، و ژوله، «مطالعۀ تطبیقی قالی ارمنستان و قالی ارمنی باف ایران»، ‏همان .‏
  18.  همان.
  19.  جمال الدین توماج نیا و محمود طاووسی، « نقش درخت زندگی در فرش های ترکمنی»، گلجام، ش 4و5 (1385): 11 ـ 24.‎
  20.  سلطانی نژاد، فرهمند بروجنی، و ژوله، «مطالعۀ تطبیقی قالی ارمنستان و قالی ارمنی باف ایران»، ‏همان .‏
  21.  سلطانی نژاد، فرهمند بروجنی، و ژوله، «مطالعۀ تطبیقی قالی ارمنستان و قالی ارمنی باف ایران»، ‏همان .‏
  22.  کشاورز، همان.
  23.  نوری زاده، همان، ص179
  24.  میرچا الیاده،‎ ‎رساله‎ ‎در‎ ‎تاریخ‎ ‎ادیان، ترجمۀ‎ ‎جلال‎ ‎ستاری (تهران: سروش،‎ ‎ ‎‏1385)، ص 293. ‎
  25.  محمد افروغ، نماد و نشانه شناسی در فرش ایران (تهران: جمال هنر، 1389)، ص108.

45 . در این دسته، می توان نقش برجسته هایی چون تصویر گاو، اسب و شیر، نگاره ‏های انسانی و ابزارهای شغلی و قلب، دو بال پرنده و … را افزود.

  1. کشاورز، همان.

منابع:

افروغ، محمد. نماد و نشانه شناسی در فرش ایران. تهران: جمال هنر، 1389. ‏

الیاده،‎ ‎میرچا. رساله‎ ‎در‎ ‎تاریخ‎ ‎ادیان. ترجمۀ‎ ‎جلال‎ ‎ستاری. ‎تهران: سروش،‎1372.‏‎

باغداساریان، ادیک. تاریخ کلیسای ارمنی(همراه با نگاهی بر باورها و اندیشه های دینی ارمنیان در درازای تاریخ). تهران: ‏احسان، 1380.‏

پاسدرماجیان، هراند.تاریخ ارمنستان. ترجمۀ محمد قاضی. تهران: زرین، 1377.‏

توماج نیا، جمال الدین و طاووسی، محمود « نقش درخت زندگی در فرش های ترکمنی». گلجام.ش4 و5. 1385: 11 ـ 24.

حصوری، علی.« نگاهی بر فرش ارمنی». پیمان. ش 5 و6. زمستان 1376: 90 ـ 94.

خاکپور، مینو؛ کاتب فاطمه. « بررسی تطبیقی معماری دینی در مسیحیت و اسلام با نقد نظریات

تیتوس ‏بورکهارت(مطالعه موردی: اصفهان)». باغ نظر. ش5. 1396: 53 ـ 64. ‏

رشیدوش، وحید. «بررسی و مطالعۀ اقوام ارمنی ساکن ایران(از لحاظ تاریخی، فرهنگی و اقتصادی)».ارائه شده در کنفرانس بین المللی ‏پژوهش های نوین در مدیریت، اقتصاد، حقوق و علوم انسانی،شیراز، 1395.

ژوله، تورج؛ عرب، فرهاد. « ارمنیان و قالی ارمنی باف در ایران». فرش. دورۀ 2. ش 4. 1373: 14ـ21 ‏‏.‏

سجادیان مرزبالی، سیده زهرا و دیگران. «بررسی آیین معماری ارمنی و ‏معماری کلیسا و شباهت های اسلامی». ارائه شده در کنگرۀ بین المللی پایداری در معماری و شهرسازی. دبی، 1394.‏

سعیدیان، عبدالحسین. مردمان جهان. تهران: علم و زندگی، 1370.

سلطانی نژاد، آرزو. « بازنمود طرح های قالی ایران در قالی ارمنی باف استان های اصفهان، چهارمحال و بختیاری و ‏مرکزی»، پایان نامۀ کارشناسی ارشد پژوهش هنر. دانشگاه هنر اصفهان، 1390.‏

سلطانی نژاد، آرزو؛ فرهمند بروجنی، حمید؛ و ژوله، تورج. «مطالعۀ تطبیقی قالی ارمنستان و قالی ارمنی باف ایران». ‏گلجام. ش 17. 1389: 27ـ51 .‏

ــــــ . « تجلی نمادها در قالی ارمنی باف ایران»، نگره، ش30. 1393: ‏‏47ـ62‏.

سیمونیانس، آرموند.« بررسی سیر معماری کلیسای مریم مقدس تبریز». پیمان. ش 66.‏ زمستان 1392: 215 ـ 255.

شاهمندی، اکبر؛ شهیدانی، شهاب. نقش های ماندگار سیری در آرایه های قبور ارمنیان ایران.اصفهان: مؤلف، 1392. ‏

شاهمندی،اکبر. « بررسی و مقایسۀ تطبیقی طشت آب های قبور در آرامگاه های تخت فولاد و ارمنیان اصفهان»، ‏هنرهای زیباـ هنرهای تجسمی، ش1. 1392: 33ـ44.

کشاورز، گلنار. «کلیسای سنت استپانوس با پیشینۀ نیایشگاه باستانی ایران». هنر و تمدن شرق.ش10. 1394: 23ـ34.

مجابی، سیدعلی؛ و دیگران. «مجموعه فرش های ارمنی باف فریدن». در نخستین سمینار ملی

تحقیقات فرش دست باف، مجموعه مقالات و سخنرانی های ارائه شده. تهران: وزارت بازرگانی و مرکز تحقیقات فرش دستباف ایران. 1382. ج 2.

مختاریان، بهار؛ کاملی، شهربانو. «مطالعۀ نمادین نقش درخت ـ ستون و پرنده بر نمازلیق های ترکمن». گلجام. ش‏‏20. 1390: 39ـ54.

نوری زاده، احمد.تاریخ و فرهنگ ارمنستان. تهران: چشمه،1376.‏

هواساپیان، مایرنی. زیراندازهای ارمنی باف ایران. تهران: تاریخ ایران، 1386.

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 85 

سال بیست و دوم | پائیز 1397 | 176 صفحه
در این شماره می خوانید:

نگاهـی بـر بخـش نسخه های خطی ماتناداران

ترجمه :آرمیک نیکوقوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 85  اشاره ‏ ماتناداران در معنای لغوی به معنای مکانی برای نگهداری اسناد، متون خطی و ‏کتاب های ‏دست نویس قدیمی یا چاپی...

گفت و گو با جونیت جنبویان مستندساز ترک

نویسنده: گریگور قضاریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 85  اشاره                        ‏« ما، تـرك ها و ارمنـی ها، بیش از هر ملت دیگری می توانیم یكدیگر را درك كنیم ‌ولی...

کاوشهای باستانشناسی در آرامگاه پادشاهان اشکانی ارمنستان

نویسنده:شاهن هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 85  پیش تر، در مقاله‌ای با عنوان « آرامگاه پادشاهان اشکانی ارمنستان»،[1] تاریخ و معماری محل ‏دفن پادشاهان اشکانی...

ویـشابـاکـار

نویسنده:شاهن هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 85  در 1909م،  نیکوغایوس (نیکولاس) مار[1]در رأس هیئتی کاوش های باستان شناختی در منطقۀ گارنی[2] انجام داد. طی این کاوش ها...

لشکرکشی نادرشاه به هندوستان

نویسنده:به کوشش دکتر آرتاک ماقالیان / ترجمۀ گارون سرکسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 85  اشاره در شمارۀ 82 پیمان کتابی با نام متون تاریخی دورۀ نادرشاه به خوانندگان...

فرمان های شاهی با موضوع ارمنیان از سلطان حسین تا علی ‏مرادخان زند

نویسنده:سارا علی لو[1] فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 85  از مهم ترین اقدامات شاه عباس برای رونق و اعتلای اقتصادی ایران کوچاندن و آوردن ارمنیان از ‏زادگاهشان به ایران بود....

یادنامۀ صد و پنجاهمین سال تولد هوهانس تومانیان

هوهانس تومانیـان،شاعـر همۀ ارمنیـان   نویسنده: ادوارد هاروطونیانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 85   ‏‏19 فوریۀ 2019م  صد و پنجاهمین سالروز تولد هوهانس تومانیان[1]،...

آلکساندر توپچیان و گوشه های پنهان واقعۀ اشغال بانک عثمانی ‏فصلی از تاریخ مبارزات مسلحانۀ ملت ارمن

نویسنده:دکتر قوام الدین رضوی زاده فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 85  اشاره                     ‏ روز چـهارشنبه 26 اوت 1896م،[1]حادثه ای استثنایی و غیرمترقبه به وقوع پیوست....

معرفی کتاب عملیات نِمِسیس‏ ماجرای اعدام انقلابی طلعت پاشا، عامل اصلی نسل کشی ارمنیان

نویسنده: دکتر کارن خانلری فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 85  نام کتاب: ‏عملیات نِمِسیس، ماجرای اعدام انقلابی طلعت پاشا، عامل اصلی نسل کشی ارمنیان نویسنده: ایساک یونانسیان...

آرامستان ارمنیان اصفهان موزه ای بی نظیر از سنگ قبرها

نویسنده: امیر جمشیدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 85  بخش « با خوانندگان...» را براي درج نظرات و انتقادات و پيشنهادات خوانندگان ‏خود شکل داده ايم. در اين بين، نامه اي از...

مـرد نکـونام نمیــرد هرگــز …

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 85  آمادۀ ارسال هشتاد و پنجمین شمارۀ فصلنامه به چاپخانه بوديم که خبر ‏ناگوار درگذشت نابهنگام ادیب گران قدر، استاد طهمورث ساجدی،...