نویسنده: خاچیک مرادیان/ ترجمه: ژیلبرت مشکنبریانس


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35

اشاره

به نظر موگه گوچک: ((مهم ترین وظیفهٔ مورّخان ترک حمایت از مصلحت دولت مطبوعشان است. این مهم یکی از اصولی است که اساس تاریخ نویسی نوین ترکیه را خصوصاً از زمانی که به جمهوری تبدیل شده، تشکیل داده است)). در مصاحبه ای که در ویژه نامهٔ مشترک روزنامهٔ آزتاک، چاپ بیروت، و آرمینیان ویکلی، چاپ بوستون، به زبان انگلیسی در سال 2005 م به مناسبت نودمین سالگرد قتل عام ارمنیان به چاپ رسیده. موگه گوچک اضافه می کند: ((امروزه بر علیه نظریات دولتی ترکیه نظریات منتقدانه دیگری نیز از طرف روشنفکران ترک نظیر تانر آکچام و خلیل برکتای در مورد تاریخ نویسی ترکیه بیان می شود)).

فاطمه موگه گوچک، اندیشمند ترک و استاد جامعه شناسی دانشگاه میشیگان، که متخصص در جامعه شناسی تاریخی و خصوصاً مطالعات در زمینه زنان است، یکی از معدود اندیشمندان ترک به حساب می آید که به سازمان دادن همایش هایی در خصوص نسل کشی ارمنیان اقدام کرده است. در نتیجهٔ فعالیت های وی اندیشمندان ارمنی و ترک با ارائه مقالات و تحقیقاتی در خصوص نسل کشی ارمنیان در این همایش ها شرکت جسته اند. موگه گوچک همچنین به نوشتن مقاله ها و ایراد سخنرانی هایی در مورد نسل کشی ارمنیان پرداخته است.

پیمان

– چگونه پژوهش های شما منجر به تحقیقاتی در زمینه سرنوشت ارمنیانی که در اوایل قرن بیستم ساکن امپراتوری عثمانی بودند شد؟

موگه گوچک: زمانی که برای گرفتن مدرک دکترا به ایالات متحده آمدم، علاقه خاصی به تحقیق در مورد عوامل سقوط امپراتوری عثمانی و همچنین چگونگی تشکیل جمهوری جدید ترکیه داشتم. عنوان رسالهٔ من ((سعود سرمایه داری و سقوط امپراتوری)) بود. در حین تحقیقاتم، متوجه شدم نقشی که اقلیت های مذهبی در امپراتوری عثمانی بازی کرده اند بیشتر از آن چیزی بوده که تصور می شده. زیرا برای تشکیل حکومت یک ملیتی این اقلیت ها از صحنه بازی بایستی بیرون می رفتند. با مطالعهٔ بیشتر محرومیتی را که این اقشار در روند شکل گیری طبقات مختلف اجتماعی در ترکیه متحمل شده بودند بیشتر درک کردم لیکن علاقه من در مورد اقلیت ها از این حد فراتر نرفت.

به هر حال در مقام یک جامعه شناس تاریخی، علاقه زیادی به نوشتن تاریخ این گروه های اجتماعی، که در تاریخ هیچ ارزشی برای آنها قائل نشده بودند، پیدا کردم و علت آن را کمبود دموکراتیزم در ساختار سیاسی ترکیه یافتم. خصوصاً، نگران دیگر اقلیت ها از جمله کردها و سرنوشت آنها شدم که اکنون در ترکیه زندگی می کنند.

شاید دلیلی که ارمنیان برای من بیشتر مطرح شدند به محل اقامت من در امریکا نیز ربط داشت. وقتی به آنها می گفتم که من ترک هستم فوراً از من در مورد کشتار ارمنیان سؤال می کردند. من هنوز هم به آنها می گویم: ((که واقعاً و صادقانه من در این رابطه هیچ گناهی مرتکب نشده ام)).

با توجه به این موضوع که این مسئله از ابتدا جنبه سیاسی داشت جرئت زیادی از من می طلبید که بتوانم در این زمینه فعالیت کنم. به هر حال از آنجایی که در آن زمان بر روی پروژه های دیگری کار می کردم بهانه ای شد که خود را درگیر این موضوع نکنم.

بعدها، زمانی که از لحاظ شغلی و اجتماعی وضعیت مناسب تری پیدا کردم علاقه من به این موضوع بیشتر شد. در مقام یک اندیشمند گمان می کردم این موضوعی است که به دلایل بسیاری باید مورد تحقیق قرار دهم. مهم ترین دلیل مسئله ای است که زیاد هم پوشیده نیست و آن جنبه احساسی و حالت روحی است که برای ارمنیان اتفاق افتاده است. ارمنیانی که با آنها صحبت می کردم بر اثر این واقعه صدمات روحی زیادی متقبل شده بودند. آنها نمی توانستند به آرامش برسند زیرا نسل کشی هنوز به طور رسمی شناخته نشده، و این مسئله آسیبی را که آنها از لحاظ روحی متحمل شده بودند چند برابر می کرد. علی رغم آنچه که گذشته اگر کسی واقعیت فاجعه ای را که بر دیگری واقع شده نشناسد زخم ایجاد شده را عمیق تر کرده است. زمانی که به آنها گفتم: ((ببینید من به منزلهٔ یک انسان قادر به احساس عمق این فاجعه هستم و می خواهم که در این مورد از شما، که رنج زیادی را تحمل کرده اید، بیشتر بشنوم. رنجی که زندگی شما را تا این حد به تیره روزی کشانده است. خواهشمندم که بیشتر توضیح دهید)) بسیاری از آنها با شنیدن نظرات من احساس آرامش می کردند و نمی توانستند چیز دیگری به زبان آورند. بدین نحو باب تجربیات مهمی برای من گشوده شد. تصور نمی کردم که سهیم شدن در غم دیگران تا چه حد روحیه انسان ها را بهتر می کند. در این مواقع است که می توانی در جامعه انسانی جایگاه والایی بیابی.

زمانی که این مسئله در ترکیه از طرف من مطرح شد، ترک هایی که با آنها صحبت می کردم به شدت عصبانی می شدند و عصبانیت آنها برای من تجربه بیداری و هشداری بود که واقعه ای اتفاق افتاده است. متوجه شدم تا چه حد موضوعاتی از تاریخ رسمی و گذشته کشور بیرون رانده شده اند. من تحصیلات عالی خود را در ترکیه گذرانده و تا وقتی که به ایالات متحده نیامده بودم شخصاً هیچ آگاهی ای از آنچه در گذشته اتفاق افتاده بود نداشتم زیرا به جز منابعی که دولت ترکیه در مورد تاریخ برای استفاده در اختیار عموم قرار داده بود به منبع دیگری دسترسی نداشتم. برای چیره شدن به این موضوع به منظور ادامهٔ تحقیقاتم به امریکا برگشتم. متأسفانه، بر اثر چشم پوشی از گذشته و نا آگاهی پدید آمده تحقیقاتی که در ترکیه صورت می گرفت کامل نبود. به علاوه بخش دیگری از اطلاعات نیز بر اثر اصلاحاتی که در ساختار زبانی در ترکیه بعد از متداول شدن حروف الفبای لاتین ایجاد شده بود دچار تغییر شده بودند. بر اثر این تغییرات عموم مردم نمی توانستند از نسخه اصلی اسناد امپراتوری عثمانی استفاده کنند. همچنین شایان توجه است که ترجمه این اسناد به صورت الفبای لاتین نیز تحت نظر دولت صورت می گیرد.

به هر حال بر اساس آنچه گفته شد و تجربیات شخصی خودم در ترکیه بین عموم مردم یک نوع آگاهی وجود دارد که در واقع اتفاقات به نحوی که از طریق دولت ترسیم شده است نیستند. در اینجا، عناصر زیادی مورد چشم پوشی قرار گرفته اند. امروزه در ترکیه انتقادات شدیدی به دولت وارد می شود و این به دلیل نظارتی است که دولت بر اطلاعات دارد و من بر این باور بودم که این انتقادات عکس العملی است نسبت به مسئله ارمنی.

با در نظر گرفتن اوضاع سیاسی موجود: احساسات شدید ارمنیان در امریکا و احساسات شدید ترک ها در ترکیه و همچنین علایق شخصی خودم در مقام محقق به این نتیجه رسیدم که اینک زمان مناسبی برای پرداختن به این مسئله برای تحلیل بیشتر است.

اولین مسئله ای که باید به ترک های ملی گرا ثابت می کردم آن بود که من در واقع ارمنی نیستم. تصور آنها این بود که خون ارمنی در رگ های من جریان دارد که می توانم چنین افکار مخربی را در مورد حکومت ترکیه اظهار کنم. به نظر آنها افکار من در جهت اقدام به انهدام حکومت ملی ترکیه است. به علاوه وقتی من نظریات خود را به شنوندگان ارمنی در ایالات متحده ارائه کردم تصور آنها نیز این بود که من ارمنی هستم زیرا آنها نمی توانستند باور کنند که یک ترک بتواند چنین افکاری را از خود بروز دهد چون تصور آنها این است که ترک ها عموماً نمی توانند تا این حد منطقی و مستعد برای انتقاد از ترک و ترکیه باشند. البته، نکتهٔ قابل توجه در این موضوع برخورد متعصبانه هر دو طرف با مسئله است. شاید از این نظر که قصد نوشتن کتابی با این موضوع را دارم قبل از هر چیز باید به عقب برمی گشتم و نیاکان خود را ردیابی می کردم، که آیا در میان آنها ارمنی ای بوده است یا خیر.

– آنها شما را به شک انداختند. آیا این گونه نبود؟

موگه گوچک: خوب اگر عنصری از واقعیت در این مورد وجود داشت قبل از اینکه دیگران این مسئله را کشف کنند می خواستم از آن مطمئن و شخصاً به کشف آن نائل شوم. نیاکان من از آناتولی آمدند و من هیچ اصل بالکانی ندارم. یکی از نیاکان من از منطقهٔ آگن (کمالیه) بود از روستایی به نام باشوارتینک. در هر حال من به آنجا رفتم که کشف کنم نیاکان من چه کسانی بودند. پدربزرگ مادری ام آنجا را در1903 م ترک کرده بود و خانواده ما در واقع مسلمانان سنی بودند که در قرن شانزدهم میلادی از قفقاز به آنجا کوچ کرده بودند. من از اهالی آنجا سؤال کردم که چرا این محل باشوارتیک، که معنای آن در زبان ارمنی ((بوته های بزرگ رز)) است نامیده می شود. آنها توضیح دادند که قبل از ما در این مکان ارمنیان زندگی می کردند ولی آنها به آگن مهاجرت کردند. واضح است که نیاکان من هیچ رابطه ای با ارمنیان در هیچ زمینه ای نداشته اند. خصوصاً، تا سال1915 م در هر صورت تا کنون نتوانسته ام آنها را به این موضوع که من ارمنی نیستم متقاعد کنم.

مسئله ای که می خواهم به آن بپردازم شرایطی است که در تاریخ ترکیه در1915 م ایجاد شد. در حال حاضر، مشغول نوشتن کتابی در مورد موضوع مورد بحث هستم و امیدوارم بتوانم چگونگی آفرینش این تاریخ را ترسیم کنم. وقتی واقعیت اصلی موضوع آشکار شود آن زمان است که مردم می توانند از انکار به احیا و همچنین احترام به این مسئله حرکتی صورت دهند. موضوع دیگری که در اینجا به شنوندگان توضیح می دهم این است که شناخت آنچه در1915 م اتفاق افتاد برای ارمنیان التیام بخش و برای ترک ها نیز شروع یک راه طولانی دشوار و پر التهاب است. راهی دشوار و طاقت فرسا برای اینکه گروه های اجتماعی دیگری نیز در تاریخ ترکیه رنج برده اند، یونانی ها، آشوری ها و البته، کُردها و در مقطع زمانی معینی اسلام گراها. ترکیه راه بسیار طولانی ای را در جهت فرایند شناخت مسئلهٔ ارمنی باید طی کند.

– شما در یکی از مقالات خود به ((سکوت های دیگر)) در تاریخ ترکیه پرداخته اید.

موگه گوچک: دقیقاً. من می خواستم در مورد سکوت های دیگر در تاریخ ترکیه بنویسم، زیرا علاوه بر گروه های اجتماعی ای که در بالا به آنها اشاره کردم و در مورد عذابی که این گروه ها متحمل شده بودند صحبت کرده ام. همچنین علاقه مند به سرنوشت هولناک روشنفکران چپ گرای ترک شدم، که چگونه سرکوب شدند. در گفت وگویی که با رونالد سانی داشتم این سؤال را مطرح کرد که: ((آیا من تنها مورخ ترکی هستم که نظری منتقدانه نسبت به تاریخ ترکیه و مسئلهٔ ارمنی دارم؟)) توضیح دادم که این گونه نیست. دیگران نیز هستند. این موضوع باعث شد که فکر برگزاری گردهمایی ای متشکل از محققان از هر دو طرف به ذهنم خطور کند. اولین همایشی که برگزار شد در دانشگاه شیکاگو بود در سال2000 م، بعدی در دانشگاه میشیگان در2002 م و دیگری در2003 م در مینه سوتا بود. در همهٔ این همایش ها، اولین موضوعی که نظر به توسعهٔ آن داشتیم ایجاد زبان مشترک تحقیقاتی بین این دو گروه بود. فکر می کنم که موفق به این کار شده ایم. گروه شروع به توسعه کرده و اکنون، امیدوار به شروع همکاری در پروژه های مشترک نیز هستیم.

– شما راه بسیار طولانی ای را طی کرده اید. در اوایل کارتان مورّخان بسیار محتاطانه رفتار می کردند و برای همکاری یا شرکت در این همایش ها امتناع می ورزیدند.

موگه گوچک: بله، در آغاز از همکاری ممانعت می کردند. بعضی از آنها قبل از شروع به همکاری می خواستند که از طرف ما اعلام شود که نسل کشی ارمنیان را به رسمیت می شناسیم. این مسئله بسیار جالب بود و آقای سان می گفت: ((نگاه کنید ما همگی محقق هستیم و این با طبیعت تحقیق علمی مغایرت دارد)). پس ما با بخشی از محققانی شروع به همکاری کردیم که مایل به خطر کردن بودند و البته، بعد از مدتی زمان ما را یاری داد.

– بعضی ها همایش های شما را با کمیسیون های صلح ترک ها و ارمنیان اشتباه می کردند. آیا نظر آنها درست بود؟

موگه گوچک: بله این موضوع قابل توجه ای است. زیرا این تصور اشتباه از هر دو سو، هم از سوی ارمنیان و هم از سوی ترک ها، مطرح شده است.

جامعهٔ ترکی که در امریکا زندگی می کنند جدا از دولت ترکیه هستند. برای اکثر آنها درک این مسئله، که این تحقیقات به طور مستقل از دولت ترکیه انجام می شود، بسیار دشوار است حتی، در جمهوری ارمنستان نیز در سرمقالهٔ بعضی از روزنامه ها این موضوع مطرح شد که زمان بندی و تاریخ این تحقیقات در مواقعی اتفاق می افتد که جلسات آشتی در حال برگزار شدن است. این در واقع غیر قابل قبول است زیرا زمان بندی برگزاری همایش ها در زمانی است که من، رونالد سانی و دیگران وقت آزاد از زمان بندی درسی خود داریم.

یکی از مسایل در خصوص سیاستمدارانی بود که پیرامون این موضوع جمع شده بودند. مسئله ای که باعث شد این همایش ها برای شرکت عموم آزاد نباشد و به طور خصوصی تر برگزار شود. ما نمی خواستیم که شرکت کنندگان اظهار نظری در مورد آنچه ما باید انجام دهیم بکنند. با این وجود تصمیم گرفتیم که بعضی از اجزاء و موضوعات این همایش ها را با عموم در میان بگذاریم. از این رو جلسات معرفی این همایش ها را برای عموم نیز دایر کردیم. در این جلسات خلاصه آنچه که ما ارائه داده ایم برای آنها توضیح داده می شود. همچنین خبرنگارانی را نیز برای شرکت در این همایش ها دعوت می کنیم و به آنها این امکان را می دهیم که از نزدیک شاهد اتفاقاتی که در این همایش ها می افتد باشند و گزارش این وقایع را برای عموم ارائه دهند.

– شما در مورد سه مرحله از تاریخ ترکیه صحبت می کنید. این تقسیم بندی بر چه مبنایی صورت گرفته است؟

موگه گوچک: وقتی که رونالد سانی و من تصمیم به برگزاری این گرد همایی ها گرفتیم شروع به بررسی منابع تاریخی موجود در مورد سال1915 م کردیم. بر اساس پیشنهاد او منابع موجود به زبان انگلیسی را خودش و منابع موجود به زبان ترکی را من می بایستی مورد تحقیق قرار می دادم.

او فکر می کرد که تجزیه منتقدانهٔ تاریخ می تواند لحن بسیار مطلوبی برای این همایش ها ایجاد کند. در این مورد، من موافقت خود را اعلام کردم زیرا می دانستم که زمان زیادی برای مطالعه تاریخ رسمی ترکیه نیاز نخواهم داشت. به هر حال تخصص من تاریخ امپراتوری عثمانی است. قابل ذکر است که من فقط تاریخ رسمی ترکیه را مورد مطالعه قرار ندادم بلکه مطالعات خود را از اوایل سال های1800 م شروع کرده و به تحقیق وضعیت ارمنیان در امپراتوری عثمانی پرداختم.

در آن زمان اولاً، دریافتم که نقطهٔ مجهولی در روایت های عثمانی موجود است که خود ترک ها نیز سعی در سر در آوردن از این موضوع دارند. مسئله ای که تا زمان به سلطنت رسیدن سلطان عبدالحمید در 1878م ادامه پیدا کرده بود. متوجه فعالیت هایی شدم که اشخاصی مانند احمد ایزت پاشا در خصوص به انجام رساندن اصلاحات در کشور صورت داده بودند و همچنین تفکر منفی و موانعی که مجریان امپراتوری عثمانی در این مورد ایجاد کرده بودند.

بدیهی است که توسعهٔ این افکار موجب ناراحتی و بر خلاف خواسته دولت بود زیرا به این ترتیب خشونتی که علیه ارمنیان صورت گرفته بود آشکار و از چگونگی روند آن پرده برداشته می شد.

خط مشی کمیته اتحاد و ترقی به منظور هماهنگی با آنچه که در حال روی دادن بود کاملاً ملی گرایانه بود. این خط مشی بعدها از سوی حکومت ملی ترکیه به منزلهٔ خط مشی اصلی مورد قبول واقع شد.

امروزه، تحقیقات جدیدی مانند آثاری که تانر آکچام برجای گذاشته و مصاحبه ای که خلیل برکتای صورت داده نشان می دهد که آنها نظری منتقدانه در قبال نظرات دولتی دارند. مؤسسهٔ انتشاراتی اَرَس نیز در دو دهه اخیر اقدام به انتشار و ترجمهٔ آثار ادبی ارمنیان ترکیه کرده است. این باعث امیدواری است که حرکتی منتقدانه علیه تفکرات ملی گرایانه در حال ظهور است.

– آیا برای دسترسی به آرشیو های ترکیه مورخ ترک بودن مزیتی محسوب می شود؟

موگه گوچک: مسئله این است که در مقام مورخ ترک این مسئله به شدت بستگی دارد به موضوعی که برای تحقیقات انتخاب می شود. شایان ذکر است اسنادی که در مورد افشای ماهیتی خاص در حکومت هستند بسیار سطحی مورد تحلیل قرار می گیرند. البته، بعد از اینکه اصلاحات در الفبای ترکی صورت پذیرفت و تبدیل به حروف لاتینی شد برای بسیاری از محققان ترک ارتباط برقرار کردن و استفاده از این آرشیوها دشوار شده است. آنها به سختی به تاریخ گذشته خودشان دسترسی پیدا می کنند زیرا، تعداد معدودی از مورخان با الفبای قدیمی ترکی آشنایی دارند. همچنین دولت در این مورد بسیار محافظه کارانه برخورد می کند و تمایلی به انجام تحقیقات در مورد تاریخ گذشته ندارد. این مسئله بستگی زیادی به پیشرفت فکری جامعه نیز دارد. قابل ذکر است که دانشجویان زیادی هم در این زمینه به تحقیق نمی پردازند زیرا موضوعی است که به دامنه اراضی کشورشان بر می گردد. چه کسی از این آرشیوها نگه داری می کند و چه کسی می خواهد که در این مورد اطلاعات کسب کنند.

با توجه به مقررات آنها یا نمی خواهند یا جرئت خطر کردن در این مورد را که به مطالعه موضوعی بپردازند که به شدت سیاسی است را ندارند.

چه اتفاقی برای من افتاد زمانی که علاقه مند به تحقیق در مورد غرب گرایی امپراتوری عثمانی شدم. موضوعاتی که عنوان دو کتاب من در زمان تحصیلم بود. با ملاحظه کردن و مطالعه دریافتم که دانش غرب به وسیلهٔ مدارسی که به سبک غربیان در امپراتوری عثمانی تأسیس شده بودند اشاعه پیدا کرده است. برای من این فکر جالبی بود که مثلاً مدارسی به اسم گالاتاسارای را با یک مدرسه شبه میسیونری با عنوان کالج رابرت، که مدرسه ای برای اقلیت ها بود، مقایسه کنم و این مقایسه را با مدارس یونانی و همچنین یهودیان صورت دهم. ولی زمانی که می خواستم اطلاعاتی در مورد دجِماران، که یکی از مدارس ارمنیان بود، به دست بیاورم به مشکل برخورد کردم.

با بررسی آرشیو های موجود از زمان امپراتوری عثمانی در مورد این سه مدرسه اسناد و مدارک دو مدرسه اول یونانی و یهودی را در میان آنها به سهولت پیدا و از آنها استفاده کردم ولی باعث تعجب بود که فقط اسناد مدرسه سوم، که مربوط به ارمنیان می شد، موجود نبود. بسیار شگفت زده شده بودم زیرا این اسناد در زمینه تعلیم و تربیت بود. قابل ذکر است که در آن زمان من هیچ قصد سیاسی ای از انجام این تحقیقات نداشتم و می خواستم مسئله را فقط از لحاظ اجتماعی مورد مطالعه قرار دهم.

این گونه بود که متوجه شدم علی رغم اینکه این اسناد برای استفاده عموم آزادند ولی زمانی که موضوع بحث در مورد ارمنیانی است که در امپراتوری زندگی می کردند نگرش فرق می کند. حتی، اگر زمینهٔ تحقیق آموزش و پرورش باشد. اسناد قبلاً به طور رسمی مورد رسیدگی قرار می گیرند و بعد اجازه استفاده از آنها را به عموم می دهند. شایان ذکر است که تمامی اسناد مربوط به ارمنیان حتی در فهرست نیز مفقود و وجود خارجی نداشتند. در واقع، در مورد موضوع مورد مطالعهٔ من سندی وجود نداشت.

دریافتم که اشکالی در این زمینه وجود دارد. این مسایل را با این تفصیل توضیح دادم که روشن شود به منزلهٔ محقق و همچنین شهروند ترکیه این امر باعث شد که نگرش من به مسایل تغییر کند و بسیاری از مسایل برای من مشهود شود. اسناد در واقع آنچنان که برای استفاده عموم آزاد، باز و قابل دسترسی به نظر می رسد نیستند. این آرشیوها شاید برای تمامی موارد تحقیقاتی، یا استفاده از موارد گزینشی با موضوعی خاص مفید هستند ولی نه در تمامی موارد. بدیهی است که به این ترتیب تحقیقات جامعی نمی توان صورت داد. شاید در ظاهر این آرشیوها برای استفاده های گوناگون قابل دسترسی هستند ولی اینکه آیا محقق ترک واقعاً می تواند از آن بهره ای ببرد یا خیر مشخص نیست.

– از اینجا به کجا می روید؟

موگه گوچک: بله، می خواهیم همایش دیگری در سال2005 م در شهر سالزبورگ ترتیب دهیم در اینجا، می خواهم اضافه کنم که روز به روز به تعداد محققانی که در این زمینه به تحقیق می پردازند افزوده می شود. به عقیدهٔ من این تحقیقات به سمت درستی در حال حرکت است. ما همچنین در صدد تهیه کتاب هایی به صورت مجلد های جداگانه از مقالاتی که در این همایش ها ارائه می شود هستیم. بیشتر این مقالات از نظر کیفیت تحقیق بسیار خوب اند. در نظر داریم از بین آنها مقالاتی را که در مورد کشتار ارمنیان و سابقه این رویداد است در کتاب جداگانه ای به چاپ برسانیم. این فعالیت جدیدی است که بسیاری از محققان می توانند در آن همکاری کنند. در مورد محققان ذکر این موضوع قابل تمجید است که بسیاری از آنها متعهدانه به فعالیت می پردازند. اخیراً، همایش های دیگری نیز محققان ارمنی و ترک را کنار هم آورده است. کسی در این مورد انحصار یا امتیاز خاصی ندارد. این حرکت و جنبش به طور عام است. با ارائه مقالاتی از این دست بیشتر و بیشتر به نظرات منتقدانه در برابر نظرات رسمی دولت ترکیه برخورد می کنیم. این یک واقعیت مردانه است. می گویم مردانه زیرا بسیاری از محققان شرکت کننده مرد هستند. در این همایش ها حتی، اشخاص آماتور نیز به فعالیت می پردازند. مردم ترکیه باید واقعیتی را که در گذشته آنها نفوذ کرده است قبول کنند. می دانم که برای عملی کردن این امر جرئت و پشتکار بسیاری لازم است. بحثی که به شدت و دقت باید با آن برخورد کرد. به هر حال این فرایند از آن لحاظ چنین شکلی دارد که این مسئله بعد از سکوتی طولانی مجدداً مطرح می شود. کسی بالأخره باید در این راه کاری انجام دهد، راهی که در جهت جبران کمبود اطلاعات است حول محور قبول این بحث که چه اتفاقی برای ارمنیانی که در آناتولی زندگی می کردند افتاد؟

به نظر من شاید به یک دهه برای جا انداختن این موضوع نیاز داشته باشیم تا اینکه جامعه ترکیه با تاریخ گذشته خود آشتی و با نتایج آن با قاطعیت رفتار کند. این راهی است که من احساس می کنم که روز آفتابی خوبی است و احساس خوبی دارم.

– خوب پس من جرئت سؤال در مورد نظرات شما را به خود نمی دهم شاید شما روحیه خوبی نداشته باشید!

موگه گوچک: گهگاهی کمی مضطرب هستم زیرا ترک هایی که در ایالات متحده زندگی می کنند این تصور را دارند که افرادی با تفکرات من نظر به دگرگون کردن جامعه ترک و ویران کردن جمهوری ترکیه دارند. این ناسیونالسیست های ترک امریکایی، که شاید عامل دولت ترکیه نیز باشند، در مورد مسئله ارمنی چیزی بیشتر از آنچه که از طرف دولت ترکیه به آنها ارائه شده نمی دانند. فقط، کمی از تبلیغاتی که دولت ترکیه در این مورد صورت می دهد باخبر هستند. آیا آنها واقعاً از صحت تمامی اطلاعاتی که به دست آورده اند مطمئن هستند چرا که آنها هیچ وقت امکان تحقیقات و آگاهی در مورد این مسئله را نداشته اند. از این جهت است که این گروه به خود اجازه می دهند بدون اینکه حتی یک مورد از این تحقیقات را مورد مطالعه قرار دهند اسم ما را لکه دار کنند.

این موضوع برای همکاران ارمنی من نیز پیش می آید. ملی گرایی و تحقیقات علمی با هم هم خوانی ندارند. آنها نمی توانند محققان را از انجام دادن تحقیقات خود باز دارند یا موجب ترس آنها شوند.

– ما راجع به ارمنیانی صحبت کردیم که تا کنون فرصت سوگواری واقعی نداشته اند اما شما در مقاله هایتان اشاره کرده اید که حتی ترک ها نیز فرصت سوگواری نداشته اند. می توانید کمی توضیح دهید؟

موگه گوچک: ترکیه نیز هنوز فرصت این را که سوگواری واقعی داشته باشد نداشته است. از آنجا که حکومت ترکیه به جمهوری تبدیل شد بر اثر این تغییر و تحولات در اجتماع ملت ترک نیز این فرصت را هرگز نداشته اند که غم و ناراحتی موروث از تاریخ گذشته خود را بروز دهند. غم و ناراحتی ای ناشی از جنگ های بالکان، که منجر به اخراج و تبعید آنها از این منطقه شد، شورش ها و تمردهای گوناگون و کشتارهای مختلف در ترکیه، که آنها را شدیداً درگیر کرده بود.

موضوعی که تاکنون نیز عموم مردم از آن اطلاع کافی ندارند. منظور من از اینکه گفتم ترک ها نیز فرصتی برای سوگواری نداشته اند در واقع تمامی این تغییر و تحولات اجتماعی بود.

ملت ها در برخی از برهه های تاریخ برای اینکه اوضاع را برای آینده بهبود بخشند معمولاً باید با تاریخ روبه رو شوند تا بتوانند آیندهٔ سالم تری را برای جامعه شان بسازند. به نظر من ترکیه این دستاورد را داشته است برای اینکه سطح آموزش و پرورش در ترکیه بالا رفته. از این رو روزبه روز به تعداد اشخاص تحصیل کرده در ترکیه اضافه می شود. واضح است که قاعدتاً تحصیلات ظرفیت تفکر جامعه را نیز به نحو مطلوبی بالا خواهد برد.

– بعضی از مورخان و جامعه شناسان بر این عقیده اند که نسل کشی ارمنیان و تراژدی های دیگر در اساس و شالودهٔ جمهوری ترکیه رخنه کرده است. بنابراین شناخت نسل کشی می تواند در واقع بنیان و اساس ترکیه را به لرزه بیندازد، و به همین دلیل ترکیه از رویارویی با گذشته خود سر باز می زند. نظر شما در این مورد چیست؟

موگه گوچک: در هر حال دیر یا زود این لرزش ایجاد خواهد شد. ترکیه زلزله های زیادی را متحمل شده ولی هنوز هم پابرجاست. اگر شما بدانید که اساس خانه ای سست است آیا در آن محل سکونت می کنید؟ شاید شما بمانید ولی فقط زمانی که جایی برای ماندن و زندگی نداشته باشید. در هر صورت واضح است که زندگی در آن محل برای شما مشکل آفرین خواهد بود. شما می دانید که بالأخره باید این پی و اساس را بازسازی کنید در غیر این صورت همه چیز تماماً متلاشی خواهد شد. پس باید شرایط و لوازم را برای شروع کار به دست بیاورید. نمی توانید وانمود کنید که همه چیز عالی است. شما نمی توانید بیشتر و بیشتر به ظاهر زیبای بیرونی ساختمان اعتماد کنید. حتی، اگر با رنگ آمیزی های گران ظاهری مستحکم برای آن ایجاد کرده باشند. هیچ کدام در بلند مدت نتیجه نخواهد داد اگر پایه و اساس سست و لرزان است.

– پس محققانی مانند شما فقط به ظاهر زیبای ساختمان نگاه نمی کنند بلکه به مطالعه اساس و پایه آن نیز می پردازند؟

موگه گوچک: دقیقاً، به نظر من بیشتر مردم ترکیه فقط به ظاهر قضیه توجه کرده اند و از روی ظاهر این ساختمان قضاوت می کنند. و اساس نگرش آنها فقط تاریخی است که مصطفی کمال و مورخان رسمی برای آنها پی ریزی کرده اند. آنها حتی تصوری از اینکه چگونه شالودهٔ ترکیه به هم خواهد پاشید و اطلاعی از اینکه چه اتفاقاتی قبل از به وجود آمدن جمهوری ترکیه به وقوع پیوسته است ندارند. به نظر من این مشکلی است که در پی و اساس وجود دارد.

– اخیراً خواندم که شما شروع به ترجمه داستان هایی از ترکی به انگلیسی کرده اید. آیا نکته خاصی در این مورد وجود دارد؟

موگه گوچک: بله البته، من یکی از داستان های اِلیف شافاک را ترجمه کرده ام. چرا من به این مسئله علاقمند شدم؟ در جامعه ای که تاریخ و اسناد رسمی اطلاعات صحیحی دربارهٔ گذشته ارائه نمی دهند ادبیات نقش بسیار مهمی در به دست آوردن اطلاعات دربارهٔ گذشته ایفا می کند. با ادبیات سهل تر می توانیم تمامی مسایل مهم را مطرح کنیم. ادبیات این امکان را به ما می دهد که بتوانیم به طیف وسیعی از اجتماع، اطلاعات مدنظرمان را انتقال دهیم. بدین لحاظ علاقه مند به ادبیات شدم زیرا نمایی از جامعهٔ چند ملیتی و چند فرهنگی ترکیه را در گذشته و حال به نمایش می گذارد.

– اخیراً، داستان برف اورهان پاموک را مطالعه کرده ام. نظرتان در این مورد چیست؟

موگه گوچک: این کتاب را من در مقاله شرح ملی گرایان آتی آورده ام. اخیراً یکی دو مقاله منتقدانه در ترکیه ظاهر شده که مضامینی مرتبط با ارمنیان داشته اند.

وقتی شما به کارس می روید – من تابستان در کارس بودم – نمی توانید عناصری را که از ارمنیان به جای مانده نادیده بگیرید. وجود ارامنه کاملاً در تمامی خانه ها، ساختمان ها و بناهای مختلف مشهود است. در ترکیه تمامی این مسایل از طریق پاموک به اطلاع عموم می رسد.

به نظر من این داستان به اندازه کافی جالب است زیرا توانسته تمامی عوامل چند نژادی را مطرح کند. بدیهی است که نویسنده از تمامی عناصری که در تاریخ گذشته ترکیه اتفاق افتاده به طور مناسبی استفاده و عموم را آگاه کرده است. این نکته ای است که اشخاصی که خارج از ترکیه زندگی می کنند باید به آن توجه کنند. منظور من از دیدگاه ترک ها و آگاهی آنها از آنچه که دولت بدین گونه به آنها ارائه می دهد همین است. اکنون بسیاری از روشنفکران آگاهی کامل در این مورد دارند و به صورت پویا در این راستا حرکت می کنند. البته، تا وقتی که کارهای آنها به انگلیسی ترجمه نشود جامعهٔ بین الملل از آن اطلاع کافی نخواهد داشت. به این دلیل که کارهایی که با این مضمون سروکار دارند حتماً باید به انگلیسی برگردانده شود. باعث شرم و تأسف است که فقط آثار اورهان پاموک تاکنون به انگلیسی برگردانده شده و مقدار قابل توجه ای از آثار دیگر نویسندگان نیز منتظر ترجمه های انگلیسی خود هستند.

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35
سال دهم | بهار 1385 | 144 صفحه
در این شماره می خوانید:

زنگ برج خاموش نشدنی

نویسنده: بارویر سواک / ترجمه: گئورگ نوباریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 اشاره گئورگ نوباریان در کرمانشاه متولد شد. او از هنرمندان تئاتر ارمنی است که فعالیت هنری خود...

پسرک، آدام

نویسنده: آرمین وگنر / ترجمه: خاچیک خاچر فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 شب تولد آدام، مادرش به بی هوشیِ عمیقی فرو رفت. بچه نمی خواست متولد شود. قابلهٔ پیر برای تحریک بچه...

به یک مادر ارمنی

نویسنده: آرمین وگنر / ترجمه: خاچیک خاچر فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 تو مرا نمی دیدی. من در کناری ایستاده بودم و به تو نگاه می کردم که چگونه زیر مهتاب درخشان بچه هایت...

راه شاعر جوان، آرمین ت. وگنر

نویسنده: اشتفان تسوایگ / ترجمه: خاچیک خاچر فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 برای یک جوان پویا و سرمست از شعر و شاعری که با دیدی خلاق به دنیای قبل از جنگ، حین جنگ و پس از...

آرمین و گنر

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 در سال 1886 میلادی در نزدیکی شهر ووپرتال آلمان به دنیا آمد. مادرش جزو مبارزان سرسخت حقوق زن در آلمان بود و روحیهٔ مبارزه در راه حقوق بشر...

مراسم یادبود آوریل ۱۹۱۵ نود و یکمین سالگرد نژاد کشی ارمنیان

نویسنده: کارینه داویدیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 به منظور گرامیداشت یاد و خاطرهٔ یک ونیم میلیون شهید ارمنی، که در سال1915م. به دست عوامل دولت ترکان جوان عثمانی از...

مشکلات فراروی گفت و گوی بین ادیان و راهکارهای عبور

نویسنده: گئورگ وارطان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 16اسفند 1384/ کرواسی - زاگرب اگر چه ممکن است ادیان از حیث بنیان های کلامی، جهان بینی و شاید نگاه به غایت انسان...

نیروی نظامی امپراتوری عثمانی

نویسنده: آرمن ملکی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 در اوایل قرن سیزدهم میلادی، در حالی که در اروپا در نواحی ایتالیا و جنوب فرانسه مردم سرگرم منازعات دینی بودند و فرانسه و...

ملت سربلند

نویسنده: هری گوند اگچیان / ترجمه: روبیک آقاجانیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 زنگ تلفن در سکوت و تاریکی اتاق خوابم به صدا در آمد. لحاف را کنار زدم، پایین پریدم و گوشی...

گزیده ای از نظرات محققان و نویسندگان ترک در خصوص نسل کشی ارامنه

نویسنده: آناهید هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 فاطمه موگه گوچک - به مناسبت 24 آوریل ((... می خواهم این را بدانید که در مقام یک ترک گرچه در این خصوص تقصیری متوجه...

بازتاب قتل عام ارمنیان در مطبوعات ایران

نویسنده: اما بگیجانیان/ ترجمه: ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 اشاره قتل عام ارمنیان به دستور حاکمان وقت عثمانی اقدامی برنامه ریزی شده و سازمان یافته با...

بی خانمان

نویسنده: رافائل آرامیان/ ترجمه: سوریک آبنوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 مهاجران[1] شب ها را در زیر دیوارهای دِیر سپری می کردند. یتیمان کوله ها بر شانه، دربه در و...

کلیسای سورپ گئورگ روستای گرد آباد ارومیه

نویسنده: بهروز خان محمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 شهرستان ارومیه در مقام مرکز استان آذربایجان غربی دارای سابقه تاریخی و فرهنگی کهنی است و از گذشته های دور آژار...

کومیتاس، آثار و تاثیرات از دیدگاه موسیقی دانان بزرگ

نویسنده: لیدا بربریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 هر شخصیت هنری در نزد ملت خود دارای ارج و منزلتی است ولی کار او زمانی ارزش واقعی پیدا می کند که صاحب نظران بر آن صحه...