نویسنده: دکتر آرمن حق نظریان


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 50

تصویری قدیمی از مسجد کبود و میدان ایروان

شهر ایروان(یرِوان)، پایتخت ارمنستان، در 1340م، در زمان اوزون حسن آق قویونلو شکل گرفت. این شهر با جمعیتی حدود 1,200,000 نفر دارای هسته ای کهن است که پس از قرن شانزدهم میلادی به منزلۀ مرکز منطقه تعیین شد. از بناهای تاریخی معدود این شهر به منزلۀ عناصر تزیینی استفاده شده است. از جملۀ این بناها می توان به کاتدرال ارمنی قرن سیزدهم و مسجد جامع کبود(مسجد ـ مدرسۀ حسین علی خان) متعلق به قرن هجدهم میلادی/ قرن دوازدهم قمری اشاره کرد که در نزدیک میدان (بازار) برپا شده است، مکانی که امروزه در بنایی سرپوشیده و عظیم موسوم به بازار قدیم مورد استفاده است.

این شهر حوادث فراوانی را از سر گذرانده از جمله زلزلۀ قرن هفدهم، تسخیر به دست ترکان عثمانی، پیوستن به ایران در زمان صفویه و تهاجم رو به گسترش روس ها در زمان قاجاریه که در نهایت نیز با عقد معاهدۀ ترکمن چای تسلیم روسیه شد. چنین حوادثی طبعاً نمی تواند در تخریب بخش اعظم آثار تاریخی ـ معماری این شهر بی تأثیر باشد.

در آمار تهیه شده از بناهای این شهر در 1830م/1245ق، از سوی حکمران روسی آن، علاوه بر دو مسجد در ارک حکومتی از شش باب مسجد نیز در پایین شارستان یاد شده است. درون بنای ارک حکومتی یا قلعۀ سردار هم علاوه بر منازل مسکونی خان بناهای دیگری نیز وجود داشته از جمله دو مسجد یکی متعلق به عثمانی ها و دیگری متعلق به ایرانی ها که بعدها تخریب شده و از آنها اطلاعات و تصاویر چندانی در دست نیست.

مسجد عثمانی ها، موسوم به رجب پاشا، را در 1725م ساخته بودند که بعدها به دست روس ها تخریب شد و جای آن را کاتدرال گرفت. امروزه هم اثری از این مسجد برجای نمانده است. مسجد ایرانی ها، موسوم به سردار یا عباس میرزا، را در قرن نوزدهم میلادی، در زمان فتحعلی شاه، ساخته بودند که آن هم پس از تصرف ایروان به دست روس ها به اسلحه خانه تبدیل و به سرعت تخریب شد. خود قلعه را نیز در نیمۀ قرن نوزدهم تخریب و به پارک تبدیل کردند.

در محلۀ مرکزی شهر، معروف به شهر کهنه، بازار قرار داشت که در جوار آن مسجد کبود یا مسجد حسین علی خان واقع شده بود. این بنا مسجد جامع شهر محسوب می شد که در عین حال محل آموزش علوم دینی نیز بود.

در محلۀ تپه باشی یا کُند محل، که به سوی شرق گسترش داشت و در زمان قدیم آن را کولی ها اشغال کرده بودند و بعدها به بازار هفتگی پنجشنبه بازار تبدیل شد، مسجدـ مدرسۀ نوروز علی بیگ و حاج امام وردی قرار داشت. در شرق قلعه، محلۀ حومه ای دمیربولاق واقع شده بود که در آن چند بنا از جمله مسجد کوچک جعفر بیگ یا حاج جعفر قرار داشت. مسجد سرتیپ خان نیز در محلۀ دمیربولاق واقع بود و در قسمت جنوب و شرق قلعه مسجد کرک بولاق قرار داشت. امروزه، تنها مسجدهای باقی مانده در ایروان مسجد کبود و مسجد نورزال است.

مسجد ـ مدرسۀ جامع ایروان

مسجد کبود، که روس ها آن را گولوبا (مسجد کبود) می نامند، به نام حسین علی خان بانی آن نیز شناخته می شود. این مسجد ـ مدرسه، که نقش مسجد جامع (اصلی) شهر را ایفا می کرده، در 1179ق با هزینه ای بالغ بر شش هزار تومان، که حسین علی خان (قاجار) بیگلر بیگی، حاکم ایروان، آن را پرداخت کرده بود، احداث شده و امروزه در مرکز شهر جای گرفته است.

بین سال های 1826ـ1912م وضعیت بنا سالم و مسجد نسبتاً فعال بود اما به تدریج بافت های اطراف آن تحلیل رفت و در پی تأثیرات نظام کمونیستی در ارمنستان، فعالیت های مذهبی آن نیز به تدریج تعطیل شد تا اینکه در نهایت، در 1996م، با آغاز همکاری های ایران و ارمنستان برای احیای این مسجد از طریق سازمان میراث فرهنگی و بنیاد مستضعفان مرمت این بنای تاریخی در دستور کار قرار گرفت.

هستۀ اصلی مسجد گنبدخانه و دو شبستان جانبی است که ساخته و پرداختۀ دوران حسین علی خان قاجار؛ یعنی، اوایل دورۀ زندیه و سال های شکوفایی کریمخان زند است اما بر حسب مدارک شفاهی که لینچ گزارش کرده تصور می شود تاریخ بنای مسجد به عهد نادرشاه افشار (1736 ـ 1747م)؛ یعنی، به زمان سردار حسین علی خان، حاکم ایرانی ایروان، بر می گردد.

ترکیب ویژه و هستۀ اصلی مسجد را، در مجموع، تالار دلپذیر و فراخی به ابعاد34 × 13 متر تشکیل می دهد. مسجد ویژگی معماری برجسته ای ندارد اما چون در فضایی سربرافراشته که انبوه درختان نارون آن را احاطه کرده از زیبایی چشمگیری برخوردار است. کاشی کاری های جالب و کنارۀ بستر آن از جمله نقوشی است که در ذهن بیننده باقی می ماند. روحیۀ حاکم بر فضای مسجد تداعی کنندۀ معماری ایرانی است. این مسجد، در زمان خود، بزرگ ترین مسجد ایروان و غنی ترین مسجد تمام قفقاز به شمار می رفته و شاید از همین روست که بهتر از سایر مساجد از آن حفاظت شده است.

در 1930م، به همت و با تدبیر برخی از روشنفکران و به منظور نجات مسجد از نابودی و تخریب، با کسب اجازه از مقامات دولتی، این مسجد تبدیل به موزۀ تاریخ طبیعی و موزۀ تاریخ ایروان شد. مسجد جامع مدتی به علت تحلیل بافت اطراف آن، که به نظر می رسد از 1912م/1330ق شروع شده بود، متروک ماند و شبستان های شمالی آن را عمدتاً مردم تصرف کردند و گوشۀ غربی آن را هم خیابان ماشتوتز (لنین سابق)، که حکم شریان اصلی شهر را دارد، قطع کرده است. بناهای بلند چند طبقه، که بین1940 ـ 1950م ساخته شده اند، حالتی غریبانه به مسجد داده اند.

فضاهای داخلی مسجد

مسجد جامع ایروان، که به سبک چهار ایوانی بنا شده، دارای دو بلوک عمدۀ شمالی و جنوبی (به طرف قبله) است. دو ایوان کوچک تر شرقی و غربی حجره های واقع در دو ضلع مذکور را به دو گروه شمالی و جنوبی تقسیم می کند. گروه شمالی شامل هفت حجره و گروه جنوبی شامل شش حجره است. حجره ها شامل دو قسمت ایوان و خود حجره اند. ورودی اصلی مسجد را دهانۀ منتها الیه جنوب شرقی شکل می دهد و دهانۀ منتها الیه جنوب غربی به فضای خدماتی مسجد از جمله راه پلۀ منتهی به بام ختم می شود. ایوان غربی دسترسی به مسجد را از طریق جبهۀ غربی فراهم می کند. بنابراین، ظاهراً ورودی مسجد تنها از طریق جنوب و غرب است.

حیاط یا صحن مسجد ـ مدرسه

مسجد کبــود یـک مسجد ـ مدرسه محسوب می شودکه نظایر آن را در تمام دوره هـای تاریخ معماری اسلامی ایـران فراوان می تـوان یافت. فضای کلی مسجـد جامع ایروان در نگاه نخست القا کنندۀ فضای مدرسه است تا مسجدی تمام عیار.

از ویژگی های برجستۀ این مسجد ـ مدرسه صحن دلگشا و طراحی شدۀ آن است که فضاهای داخلی تماماً به آن اشراف دارد و حیاط مملو از درخت آن به باغی زیبا می ماند تا صحنی برای عابدان.

صحن مدرسه دارای دو بخش است: باغ و حوض مرکزی آن و دیگری خیابان های وسیعی که آن را دور می زند. این دو بخش را ستونچه هایی سنگی و نرده هایی آهنی احاطه کرده که تاریخ هایی بین 1325 ـ 1328ش دارد.

اختلاف سطحی، حدود یک پله، خیابان های محوطه سازی باغچه ها و حوض مرکزی را از یکدیگر مجزا ساخته و تمام صحن با سنگ های بزرگ خاکستری توف فرش شده است.

فضای مسجد از سال ها پیش به دو موزه به نام موزۀ تاریخ ایروان و موزۀ تاریخ طبیعی اختصاص داده شده بود (1929 ـ 1994م) که فعالیت چشمگیری هم نداشت و پس از چندی نیز (از 1996م/1375ش) بحث واگذاری آن از سوی شهرداری به بنیاد مستضعفان ایران مطرح شد.

محراب های گنبد و مقصوره

محراب اصلی

مهم ترین محراب مسجد شامل محراب گنبدخانه است که کتیبه ای با دو بخش عمده دارد: کتیبۀ پیشانی که شامل شمه ای از اوضاع سیاسی و اجتماعی منطقه، سال ایجاد مسجد و توصیف بانی اوست. بخش دوم کتیبه نیز آیاتی از قرآن کریم را شامل می شود.

محراب دوم

محراب دوم در واقع سنگ نبشته ای است به شکل محراب بر بدنۀ جنوبی(سمت قبله) شبستان جنوب شرقی که دوازده بیت شعر به خط نستعلیق دربارۀ ایروان، مسجد جامع و بانی آن، حسین علی خان، بر روی آن نگاشته شده و تاریخ احداث آن 1179ق است.

محراب سوم

در شبستان جنوب غربی، بر بدنۀ جنوبی(سمت قبله)، محراب سنگی مزینی قرار دارد که بر روی آن آیاتی از قرآن کریم حک شده است.

محراب چهارم

بر بدنۀ داخلی استوانه ای ساقۀ گنبد این محراب آیاتی از قرآن کریم نوشته شده. نام دو کاتب کتیبه میرمرتضی تبریزی و غفار اوجانی و سال کتابت آن 1180ق است.

سردر جنوبی

مسجد جامع ایروان در مجاورت میدان اصلی بازار سرپوشیده و دیگر تأسیسات عمومی شهر ایروان قرار داشته و در مجموع مرکز قسمت پایین شهر(محلۀ مسلمان نشین) محسوب و هستۀ اصلی فعالیت ها و عملکردهای عمومی شهر تلقی می شده است. وجود دو سر جبهۀ جنوبی و غربی و نورگیری حجره ها و فضاهای اصلی مسجد از بدنه های خارجی گویای آن است که مسجد با گذرهای عمومی در چهار طرف احاطه می شده و مسدود شدن معابر اطراف و تصرف آن طی تغییرات عمدۀ شهرسازی در مرکز ایروان و بالا آمدن سطح شهر از 1932م/1311ش به بعد صورت پذیرفته است.

بر اسـاس شواهـد و مدارک موجود مهم ترین دسترسی مسجد به فضای خارجی از طریق سردر جنوبی و در درجۀ دوم از سردر غربی بوده. سردر جنوبـی پس از افتتاح سردر جدید در خیابان ماشتوتز، در گوشۀ شمال غربی، عملاً به سردری درجه دوم و خدماتی مبدل شد، طاق آن فروریخت و به شکل ویرانه ای در آمد.

ســردر جنوبــی، پیش از ویرانی، دارای تزیینات معقلی و قطاربندی آیینه کاری شده بود. تک مناره ای رفیع در شرق و مأذنه ای کوتاه و سرپوشیده در غرب در جلوی آن وجود داشت. مجموعۀ سردر در دوره های مختلف شکل گرفته است و تزیینات ایوان دوره هایی متفاوت دارد اما استخوان بندی آن هم زمان با ساخت مسجد شکل گرفته است.

مأذنه

مأذنۀ مسجد، که در حال حاضر وجود ندارد، هشت گوش بوده و در سمت غربی سردر قرار داشته و ساخت آن نیز به دوره های بعد از ساخت سردر و مناره مربوط بوده است. مأذنه، که بر پایه ای مستقل از سردر از سطح همکف آغاز می شده، فاقد پلۀ داخلی بوده و برای رفتن به بالای آن ابتدا از کف بام و از پلۀ پشت طاق سردر به اتاقک پاگرد، واقع در فراز سردر، می رفتند و سپس از آنجا به کف مأذنه وارد می شدند. مأذنه به احتمال زیاد از الحاقات دورۀ متأخر قاجاری است (احتمالاً 1305ق به بعد).

راهروی سرپوشیده

عکس های تاریخی راهروی سرپوشیدۀ مقابل سردر جنوبی این قسمت بنا را، در دوره های مختلف، در وضعیت های متفاوت نشان می دهد. قدیمی ترین عکس(1862م/1277ق) راهروی سرپوشیده را بر روی چهار ستون (احتمالاً سنگی) با سقفی تخت نشان می دهد که ارتفاعی برابر ارتفاع سردر دارد. در این عکس کلاهک مأذنه نیز به صورت کلاه درویشی است.

در عکس هــای جدیدتر ستون هــای راهروی سرپوشیده بلندتر شده، سقف آن به صورت شیب دار در آمده و قوس های بین ستون ها حذف شده است. کلاهک مأذنه نیز به صورت چتری ساده درآمده و ارتفاع آن، به احتمال زیاد، بلندتر شده است. ستون های نگه دارندۀ راهروی سرپوشیده هم تغییر یافته. راهروی سرپوشیده احتمالاً به همان دوره ای تعلق دارد که مأذنه ساخته شده و مربوط به سال های 1305ق به بعد است.

با توجه به عکس های موجود ارتفاع سردر هم تراز پاگرد شبستان شرقی کنار گنبد؛ یعنی، حدود 5/7 متر و پاکار قوس سردر هم تراز با اولین پای قطاربندی و حدوداً 15/4متر از کف اصلی است. قطاربندی سردر نیز آیینه کاری بوده (گفته های اهالی این امر را تأیید می کند) که احتمالاً مربوط به دورۀ سوم تزیینات سردر است.

با عنایت به گمانه زنی ها آنچه مسلم است اینکه ساختار مناره با ساختار سردر مسجد تفاوت داشته. این بدان معنا نیست که این دو در دو دورۀ متفاوت و دور از هم ساخته شده اند بلکه ظن قوی آن است که معمار بنا به علت کاربرد متفاوت دو سازه تعمداً آنها را درز داده و به صورت هشت گیر نساخته. تقدم یکی از این دو سازه بر دیگری چندان محرز نیست اما احتمال تقدم ساختمان مناره، همان گونه که در ادامه خواهد آمد، وجود دارد.

نکتۀ دیگر آنکه بررسی سنگ مناره و سردر و نشان واضحی که در سکوی سردر وجود دارد حاکی از آن است که مناره و بدنۀ جنوبی مسجد و از جمله سردر جنوبی در ابتدا یک بار طراحی و ساخته شده اما به دلایلی، از جمله به منظور برجسته ساختن نمای سردر، با جلو کشیدن جرزهای دو طرف (به اندازۀ52سانتی متر) و ایجاد پَخی در دو طرف سردر، آن را نسبت به بدنۀ مناره و مسجد نمایان تر ساخته اند. آنچه ظن قدیمی تر بودن و اصلی بودن این سازه را تقویت می کند وجود تزیینات کاشی کاری معقلی روی پَخ هاست که از نوع کاشی کاری مرحلۀ اول سردر است.

مناره

آنچه در نگاه اول به گنبد جلب نظر می کند منارۀ ستبر و خوش اندام آن است که گل دستۀ آن، به ویژه، مناره های دورۀ صفویه را به یاد می آورد. مناره شامل سه بخش است: پایه، تنه و گل دسته. پایه مکعب مستطیلی است به ابعاد 342 × 330 × 380 سانتی متر که از درون و بیرون سنگی و پاک تراش است و بدنۀ غربی آن، که بر سردر مناره تکیه دارد، آجری است. ورود به مناره از همکف شمالی آن میسر است که خود نشانه ای از منفرد بودن مناره محسوب می شود، همان گونه که روال تمام مناره های منفرد است و احتمال ساخت آن پیش از سردر و حتی پیش از مسجد وجود دارد. پایۀ مناره با چهار نیم شبه هرم به تنۀ استوانه ای آن متصل می شود (مرحلۀ انتقال). بخشی از تنۀ مناره، از قسمتی که پایۀ سنگی مکعب مستطیل خاتمه می یابد و تنۀ آجری مناره شروع می شود، به ارتفاع 120سانتی متر سنگی و به تبعیت از تنۀ مناره، استوانه ای شکل است.

تنۀ مناره با پله ها و میلۀ سنگی وسطی آن تا کف نعلبکی و امال است. از نعلبکی به بالا (سرمناره) پله وجود ندارد و در فضای خالی آن چوب هایی به صورت نردبان تعبیه شده است. بر بدنۀ داخلی سرمناره یادگارهایی از دوران جنگ جهانی اول دیده می شود. در زمانی نه چندان نزدیک، در بخشی از مناره، در قسمت کف بام سردر، درگاهی ایجاد شده تا دسترسی به مناره را از روی بام ممکن سازد. با ایجاد این درگاه ورودی به مناره از قسمت همکف متروک می ماند. این حدس نیز وجود داردکه در زمان ساخت سردر، که پس از بنای مناره بوده، به علت ضرورت دسترسی به مناره از بام، این درگاه هم زمان با بنای سردر ایجاد شده است.

مناره به طور محسوسی به سمت جنوب غربی(سمت سردر) کج شده است. این انحراف به طور مشخصی در بخش استوانه ای شکل مناره دیده می شود، نه در پایۀ مناره که به سردر تکیه دارد. ضایعات وارده بر اثر عدم تعادل در بخش انتقالی(از مکعب مستطیل به استوانه) و امال یا بخش شبه مخروطی مناره کاملاً مشهود است. خردشدگی سنگ های پله ها، میلۀ مناره و اولین سنگ های محل اتکای استوانۀ مناره برروی مکعب مستطیل پایه از علائم این عدم تعادل و چرخش است. با توجه با اینکه هیچ گونه نشستی در سطح اتکای پایۀ مناره برروی شالوده دیده نمی شود می توان عامل این عدم تعادل را زلزله هایی دانست که در سال های گذشته رخ داده است. به نظر می رسد ضعیف شدن بدنۀ مناره در اثر ایجاد درگاه و نیز خرابی و ناتمام بودن سردر (که می توانست تا حدی از انحراف مناره به سمت سردر جلوگیری کند) در جهت گیری انحراف مناره به سمت سردر کمک کرده باشد. در عکسی متعلق به 1877م/1294ق نیز این انحراف قدیمی دیده می شود.

نمای پیش طاق گنبد و تغییرات آن

عکسی که در 1877م/1294ق از بنای مسجد گرفته شده وضعیت سردر را در شکل اصلی، پیش از تغییرات صورت گرفته در کاشی کاری های نما و گنبد در 1305ق، نشان می دهد. با مقایسۀ این تصویر با وضعیت امروز بنا می توان تغییرات زیر را در آن مشاهده کرد:

ـ کتیبــۀ قــرآنی خط ثلث بر خشت های هفت رنگ شامل سورۀ الدهر، که تاریخ احداث و نام بانی در پایان آن آمده ، با کتیبۀ جدید کاشی هفت رنگ پوشانده شده است.

ـ جای طاقچه سازی کاربندی شدۀ پیشانی پیش طاق را، که ترکیبی کاملاً نو در معماری زندیه است، دو کتیبۀ هفت رنگ پر کرده.

ـ طاق نماهای جرزهای دو طرف نما با ترکیبی جدید از کاشی هفت رنگ پر شده است.

ـ پیشانی نما برای نصب یک کتیبۀ هفت رنگ دیگر بالا برده شده است که موجب کاهش دید گنبد از داخل حیاط شده.

ـ طرح لچکی های نما با یک طرح اسلیمی هفت رنگ جایگزین شده است.

ـ شبستان زیر گنبد با درب ارسی بزرگ چوبی سه دری بسته شده است. این ارسی هم اکنون نیز وجود دارد و طی احیای مسجد تعمیر شده است.

کاشی کاری گنبد و تغییرات طرح آن

کاشی کاری گنبد نمایانگر قدیمی ترین وضع طرح کاشی کاری بر روی گنبدها، حدأقل، در فاصلۀ سال های 1862 ـ 1877م/1277ـ 1305ق؛ یعنی، فاصله ای حدود یک نسل است. هرچند با توجه به اقلیم سرد ایروان بعید به نظر می رسد در فاصلۀ 1765ـ 1862م/1179 ـ 1277ق؛ یعنی، حدود یکصد سال تعمیراتی در گنبد صورت نگرفته باشد. کاشی کاری گنبد به شیوۀ نره امکان تعمیرات موضعی آن را می دهد و احتمال نگه داری کاشی کاری گنبد به این شیوه در طول سال های فوق الذکر وجود دارد. به هر حال، از مستندات تصویری چنین مستفاد می شود که تغییرات و تعمیرات عمدۀ گنبد هم زمان با تغییرات صورت گرفته در نمای ایوان جنوبی بوده. این تغییرات عبارت اند از:

ـ تعبیۀ نه ترنج با ذکر نام متقارن علی، در زمینۀ طرح اسلیمی، روی کاشی نرده (وضع گنبد قبل از تعمیرات اخیر)

ـ تغییر طرح کمربند (آوگون) گنبد به طرحی بر زمینۀ اسلیمی و کاشی هفت رنگ

ـ تغییر طرح پایین ترین بخش گنبد (زیر خاک انداز و آوگون)

ـ تغییراتی در طرح عرق چین گنبد

آخرین تعمیرات روی گنبد

به نظر می رسد گنبد از آن تاریخ (1862م/1277ق) تا زمان آخرین تعمیرات اساسی تنها یک بار دیگر تعمیر شده و آن زمانی بوده که برای استحکام بخشی از گنبد اقدام به تعبیه کمربند وکش های فلزی در آن کرده اند و احتمالاً مربوط به سال هایی است که بنا تبدیل به موزه شده بود.

تغییرات صورت گرفته حاکی از آن است که تعمیرکاران کاملاً از هنر کاشی کاری بی اطلاع بوده اند زیرا پس از نصب کلاف تسمه ای به دور گنبد در نصب مجدد کاشی های نرده، براساس طرح قبلی، دچار مشکل شده اند و کاشی ها را بدون رعایت نظم و ترتیب و به شکلی درهم چیده اند.

از آن زمان تا به امروز گنبد به علت ناآشنایی تعمیرکاران با فن ساخت کاشی و تعمیرات دچار فرسایش شدید شده است. این فرسایش و فروریختن کاشی ها، به ویژه، در کلاهک گنبد و کتیبۀ آن مشهود است.

ساختار گنبد

گنبد مسجد جامع ایروان گنبدی آجری و دوپوسته است. آهیانه (پوستۀ زیرین) و گنبد (پوستۀ رویی) با فاصله ای برابر 325سانتی متر از یکدیگر قرار دارند. گنبد به شیوۀ سروی و متناسب با شرایط اقلیمی سرد و برف خیز ایروان، به صورت تیز و تند ساخته شده است. هیچ گونه ارتباط سازه ای بین دو پوسته وجود ندارد و پوسته ها به صورت مستقل عمل می کنند و مانند سایر گنبدهای مشابه دو پوش از طریق تیغه های آجری شعاعی (خشخاشی ها) به یکدیگر تکیه ندارند و فاقد کش های چوبی اند. تنها ارتباط شبه سازه ای بین دو پوسته در محل نوک ها وجود دارد که عبارت است از ستونی چوبی که به نظر نمی رسد نقش سازه ای داشته باشد و احتمالاً با طوق روی گنبد مرتبط است.

آمود یا روکش پوشش بیرونی را کاشی های نرۀ ریشه دار (به قطر بیست سانتی متر) می پوشاند که نقش سازه ای به آن می دهد و کمک پوشش رویین محسوب می شود که ضخامت آن یک آجر است (25سانتی متر).

ساقۀ گنبد، که نورگیرها در آن تعبیه شده، استوانه ای است به ضخامت هشتاد سانتی متر با ترکیب سنگ و آجر. سنگ پاک تراش ضخیمی، که هم زمان با آجر چیده شده، نمای ساقه را می سازد.

در مجموع گنبد از سلامت نسبی برخوردار است جز برخی علامت های فرسایشی ناشی از نفوذ آب باران و برف و یخبندان ها که در فاصلۀ باریک بین ساقه و پیشانی بلند شدۀ پیش طاق ایوان جنوبی قابل مشاهده است.

در بازدید 1372 مشاهده شد کوره پوش های پشت پیش طاق فروریخته و محلی برای انباشت برف و باران پدیدآمده است که خوشبختانه در 1375 طی تعمیر مسجد این عیب برطرف شد.

مشاهدۀ گنبد پیش از تعمیرات و بازسازی ما را به این نکته رهنمون کرد که گنبد به علت تعمیرات غلط سال های گذشته فاقد آوگون شده اما بررسی عکس های قدیمی وجود آوگون را در گذشته محرز می سازد.

رنگ بندی گنبد

آنچه در تغییرات کاشی کاری 1305 ـ 1306ق کاملاً مشهود است به کارگیری رنگ طلایی در کنــار رنگ آبــی آسمانـی (کبود) است. تأکید در ترکیب این دو رنگ، که به فضا شادابی و نشاط می بخشد، چه در نمای پیش طاق و چه در گنبد (کاشی هــای هفت رنگ و ترنج های یاعلی) دیده می شود. این ترکیب در بازسازی اخیر کاشی کاری گنبــد نیــز محفوظ مانــده است.

گنبدهای شبستان های شرقی و غربی گنبدخانه

سازۀ گنبدهــای شبستان هــای شرقی و غربی به شکل گنبدهای دو پوش پیوسته ساخته شده و ساقۀ گنبدها از سنگ پاک تراش و به ارتفاع 65 سانتی متر از سطح بام است. این ارتفاع با توجه به شیب بندی بام برای دفع آب باران تفاوت دارد و در جوار بدنۀ گنبدخانه به حداقل می رسد و نظر به فاصلۀ بسیار محدود گنبد بزرگ با گنبدهای شرقی و غربی بام در این بخش به صورت آب رو در می آید. ساقۀ سنگی در واقع پوسته ای سنگی است که ساقۀ کوتاه آجری گنبدها را محافظت می کند. شکل تمام شدۀ گنبد (با نظر به گنبد نسبتاً سالم شرقی) شروعی تند (شیبی نزدیک به 30 درصد) و رأس افتاده دارد. به بیان دیگر، برف گیر است و بر خلاف گنبد اصلی خوابیده و فرسایش آنها را موجب شده است.در زمانی که از مسجد به منزلۀ موزه استفاده می شد راه حل این مشکل را در شیروانی کردن روی گنبد و تمام بام ها دیده بودند.

بازشوهای ایوان و حجره ها

به منظور آماده سازی فضاهای متفاوت مسجد جامع برای موزه، دخل و تصرفاتی در آن صورت گرفته است که از آن جمله می توان به بازشوهای بین ایوان ها برای ایجاد رواق دور حیاط و واشدگاه های بین حجره ها اشاره کرد.

نظر به اینکه این اقدام به ویژه، در ایوان ها، موجب تضعیف وضع استحکامی ایوان ها شده بود در طرح مرمت تصمیم گرفته شد تمام دیوارهای ایوان ها را، که سوراخ شده و در آن راه عبور به ایوان دیگری ایجاد شده بود، به شکل اصلی (که معمولاً طاقچۀ ایوان است) بازسازی کنند. اغلب درگاه ها و روزنه های بالای آن را نیز در حجره ها تغییر داده بودند که قرار شد آنها را هم بر اساس طرح اصلی بازسازی کنند.

جبهۀ شمالی

با توجه به تصاویر گویا و روشنی که از نمای جبهۀ شمالی به طرف صحن وجود دارد و با عنایت به بقایای موجود از این نما، در گوشۀ شمال شرقی و شمال غربی، امکان دستیابی به نمای بخش مرکزی و دیگر قسمت های ویران شدۀ آن از طریق کاوش های لازم میسر است. بر اساس آنچه از بررسی عکس ها و وضعیت موجود بر می آید این بخش از مسجد مهم ترین بخش پس از هستۀ مرکزی جبهۀ جنوبی است و به احتمال زیاد، به شکل مدرسه از آن بهره برداری می شده و شامل یک گنبدخانۀ مرکزی با فضایی بسیار کوچک تر از گنبدخانۀ مقصوره اما بسیار پر تکلف تر و دارای تزیینات بیشتر بوده است.

بر فراز دو گوشۀ شمال شرقی و شمال غربی جبهۀ مذکور و مشرف به حیاط مسجد دو گنبدخانۀ کوچک تر از گنبد مرکزی و هم حجم یکدیگر وجود داشته که نقشۀ قدیمی موجود در بایگانی ادارۀ کل حفاظت بناهای تاریخی ارمنستان ابعاد آن را تا حدودی مشخص می سازد. این دو گنبد در واقع فضای حیاط مسجد را در گوشه های شمالی محدود و آن را تعریف می کند. کاوش ها و مطالعات صورت گرفته در گنبدخانۀ گوشه های شمال غربی دستیابی به تمام اطلاعات لازم را دربارۀ ساختار گنبد میسر ساخت ضمن آنکه طی این کاوش ها به محرابی در جبهۀ جنوبی آن در بین دو در ورودی به فضای گوشۀ شمال غربی از حیاط دست یافتیم. احتمال اینکه در فضای گوشۀ شرقی نیز یک چنین محرابی وجود داشته باشد قوی است.

دو گنبد مذکور هرچند از نظر ابعاد چندان از گنبد مرکزی کوچک تر نیستند اما از نظر ساختار با آن تفاوت دارند و در ارتفاع پایین تری برپا شده اند. حد فاصل بین گنبد مرکزی و دو گنبد مورد بحث دو فضای مشابه وجود داشته که عیناً در جانب دیگر آنها و در منتها الیه گوشه های شمال شرقی و غربی جبهۀ شمالی، تکرار و به احتمال زیاد با شیوۀ طاق و تویزه پوشانده می شده است.

با توجه به اینکه گوشۀ شمال غربی مسجد ایروان در پی ایجاد خیابان ماشتوتز بریده شده و کف حیاط مسجد حدود دو متر پایین تر از کف پیاده رو خیابان مذکور قرار دارد مرمت این بخش از مسجد و ایجاد نمایی متناسب با مسجد و فضای شهری آن از حساسیتی ویژه برخوردار است.

خوشبختانه، میزان بریدگی ایجاد شده در گوشۀ شمال غربی مسجد در حدی است که امکان بازسازی کامل صحن مسجد در گوشۀ شمال غربی و ایجاد فضایی یکدست و هماهنگ با معماری مسجد وجود دارد. در بازسازی مسجد در قسمت بر خیابان ماشتوتز می بایست موارد زیر در نظر گرفته می شد:

ـ ضرورت ایجاد دسترسی به مسجد از خیابان.

ـ ضرورت ایجاد ارتباطی فضایی و کالبدی بین مسجد و خیابان به نحوی که تداخل نامأنوس صورت نگیرد.

ـ ارائۀ حجم زیبای گنبد و مناره در فضای شهری بدون آنکه فضای شهری امروزی خود را بر فضای یکدست و تاریخی مسجد تحمیل کند.

هم زمان با بازسازی جبهۀ شمالی دکتر جبل عاملی طرحی را نیز برای ورودی مسجد از خیابان ماشتوتز تهیه کرد.

آسیب شناسی بنا

متروک ماندن بنا

متروک ماندن مسجد طی1912م (تحرک های منطقه ای و بروز جنگ جهانی اول) تا 1930م (تأسیس موزه در مسجد) از جمله عوامل تخریب آن بوده است.

عوامل مخرب ناشی از برنامه های شهرسازی

ـ پیاده شدن طرح جامع ایروان و تحولات شهری حاصل از آن از جمله تخریب گوشۀ شمال غربی مسجد و قسمت اعظم بدنۀ شمالی در پی ایجاد خیابان اصلی ماشتوتز

ـ ایجاد ورودی اصلی به موزه از خیابان ماشتوتز و متروک ماندن سردر جنوبی

ـ ساخت و سازهای جدید در حریم بلافصل مسجد و بالا آمدن کف گذرها و عرصه های اطراف مسجد تا بیش از دو متر و در نتیجه ایجاد تغییرات در تناسبات نماهای خارجی بنا و اثرات منفی منظری و ضایعات کالبدی بر اثر نفوذ رطوبت های صعودی جانبی

عامل ویرانگر رطوبت

بالا آمدن کف اطراف بنا بسته شدن روزنه های حجره ها را نیز (احتمالاً برای تأمین امنیت موزه) به همراه داشت. این دو اتفاق بنا را شدیداً در معرض نفوذ رطوبت قرار داده و جریان هوا را نیز در فضاهای آن متوقف ساخته بود. توقف جریان هوا و جلوگیری از تنفس بدنه ها همراه با عارضۀ به شدت آسیب رسان تعریق، که با نصب پانل ها و ویترین های موزه در مقابل بدنه ها تشدید شده بود، از دیگر عوامل تخریب بنا بود، هرچند با نصب شیروانی هایی برروی بام حجره ها و فضاهای جانبی گنبدخانه از نفوذ آب باران جلوگیری به عمل آمد با فرسایش شیروانی ها آب باران از سقف ها نفوذ می کرد. بدین ترتیب، رطوبت صعودی و نزولی را باید عامل اصلی ویرانگر بنا دانست.

دخل و تصرفات سازه ای

به منظور ایجاد ارتباط بین فضاهای موزه دخل و تصرفاتی غیر فنی در بنا به عمل آمد که تأثیراتی نامطلوب بر سازۀ بنا گذارده بود. از جملۀ این دخل و تصرفات می توان به گشودن در بین ایوان حجره ها برای ایجاد رواقی در اطراف صحن اشاره کرد که این تغییر عدم تعادل هایی را در جرزها و گاه پوشش ها موجب شده بود.

تخریب های ناشی از عدم نگه داری

چنین به نظر می رسد که در تمام 65 سالی که از بنا به منزلۀ موزه بهره برداری می شده نسبت به نگه داری آن سهل انگاری جدی صورت گرفته. این امر هر چند در سلامت بنا اثر منفی داشته در حفظ شواهد تاریخی مؤثر بوده است.

کلاف کشی گنبد

گنبد در قسمت بالای ساقۀ آن با تسمه کلاف کشی شده است. هنوز روشن نیست که این اقدام در چه تاریخی صورت گرفته اما نه تنها تأثیر عمده ای نداشته بلکه به علت ناآشنایی تعمیرکاران با فن و هنر کاشی کاری در بازسازی طرح کاشی کاری این بخش به هیچ وجه طرح اصلی آن رعایت نشده است. ضمناً اکسیده شدن تسمۀ فولادی به کار رفته و ازدیاد حجم آن و انقباض و انبساط تسمه خود باعث طبله شدن کاشی کاری های گنبد شده.

سازۀ بنا در اصل، همان گونه که پیش تر یادآور شدیم، از استواری و ایستایی بسیار رضایت بخشی برخوردار است و آسیب های وارد شده عموماً ناشی از استفادۀ نامطلوب از بنا و عدم نگه داری بوده. بنا بر مطالعات صورت گرفته بر روی ضایعات وارد شده آسیب عمده ای ناشی از اثرات مخرب زلزله در بنا مشاهده نشده است.

این ضایعات عمدتاً از عوامل برونی بوده که بر روی محیط داخلی تأثیر گذاشته و کمتر از ساختار خود بنا ناشی شده است. این ضایعات، که بر روی گنبد بیشتر به چشم می خورد، بر اثر فرسایش کاشی کاری ها به وجود آمده و به نظر می رسد از 1330ش به این سو اقدامی برای مرمت آن صورت نگرفته. لذا ضایعات ناشی از عوامل جوی امری طبیعی است. سنگ بدنۀ ساقه، که جزو سازۀ ساقه به حساب می آید، در قسمت نسا (شمالی)، که محل تجمع برف و یخ زدگی است، باعث آسیب بیشتری شده بود.

سازۀ گنبد با توجه به معاینات دقیق مهندس سعیدی، کارشناس سازۀ هئیت، سالم اعلام شده بود. به ویژه، پوشش اول آن که مشکل خاصی در آن وجود نداشت.

عوامل مخرب تأسیساتی

یکی دیگر از عوامل مخرب وجود لوله کشی های بسیار فرسودۀ سیستم حرارتی (شوفاژ) و آب و فاضلاب در بنا بود که در دراز مدت موجب سرایت رطوبت به طور مستمر در بنا و در تمام بخش های آن شده بود. در مجموع، صحن مسجد (سنگ فرش و باغچه سازی آن)، جز عدم نگه داری مناسب در نیم قرن اخیر مشکل دیگری نداشته است.

حجره ها

کل مجموعۀ مسجد ـ مدرسه به شیوۀ چهار ایوانی طراحی شده، هرچند در جبهۀ شمالی فاقد ایوان است و دسترسی به فضاهای مرکزی، جنوبی و شمالی مستقیماً از فضای آزاد صحن صورت می گیرد و در دوره های بعد با در و ارسی از فضاهای باز حیاط جدا شده است. ایوان غربی نقش دالان ورودی را برای صحن ایفا می کند و ایوان شرقی، که قرینۀ ایوان غربی است، احتمالاً مدرسۀ تابستانی بوده که پوشش طاق تویزه ای و نمایی آجری دارد. هر دو ایوان با ترکیب سه دهانه ای از فضای حیاط جدا و تبدیل به حجره شده اند که قبری نیز در آنها وجود دارد.

هفت حجره در شمال ایوان غربی و شرقی و شش حجره در جنوب این دو ایوان موجود است که جمعاً 26 حجره را در جبهۀ شرقی و غربی تشکیل می دهد. دهانۀ ورودی مدرسه از گوشۀ جنوب شرقی و دهانۀ صحن و فضای مرتبط مسجد به بام دیده می شود.

هر حجره ایوانی رو به صحن دارد و از طریق دری که روزنی کوچک بالای آن است به حجره راه پیدا می کند. حجره ها فاقد پستو هستند و هر یک دو روزن رو به خارج دارند و یک دستگاه بخاری دیواری و طاقچه هایی در بدنه ها و طاق آهنگ معماری آن را می سازد. ایوان ها نیز طاق آهنگ دارند که ساختار آن در بام با دیوارهایی از طاق آهنگ حجره ها جدا می شود.

ارتفاع حجره ها از کف صحن حدود پنجاه سانتی متر است. حجره ها مانند زنجیره ای دو جبهۀ شرقی و غربی مسجد را هم ارتفاع با نمای فضاهای جانبی هستۀ مرکزی جنوبی دور می زنند.

بدنۀ شمالی

بدنۀ شمالی مسجد، به علت آفتاب گیر بودن، بیشتر در زمستان مورد استفاده بوده است اما در حال حاضر جز بخش هایی از نمای گوشۀ شمال شرقی چیزی از آن باقی نمانده است. گنبد مرکزی این بدنه، که عرصۀ آن در تصرف مسجد است، کاملاً ویران شده. بخش شمال شرقی آن در تصرف مردم است و بخش شمال غربی آن در هنگام ساخته شدن خیابان ماشتوتز از بین رفته اما امکان بازسازی جبهۀ شمالی وجود دارد.

در بررسی اولیه مشاهده شد که درهای ورودی به فضاهای داخلی (دو طرف فضای مرکزی) در محور طاق نماها قرار ندارد اما در فضاهای داخلی متقارن است. در اتصال بدنۀ شرقی صحن اختلالاتی را نشان می دهد که ظن ساخت آن را در دو دورۀ متفاوت القا می کند. نمای بدنۀ شمالی صحن، نسبت به بدنه های شرقی و غربی، مشخصاً ارتفاع بیشتری دارد و جرزهای آن نمایی سرستونی به خود گرفته است.

بر اساس عکس ها و نقشه هایی که از مرکز اسناد ادارۀ کل حفاظت بناهای تاریخی ارمنستان به دست آمده جبهۀ شمالی با سه گنبد، یکی با ارتفاعی فراتر در مرکز و دو گنبد در دو طرف بر فراز فضاهای گوشۀ شمال شرقی و شمال غربی صحن، دارای نمایی چشمگیر بوده است. بررسی صورت گرفته بر روی بدنۀ سمت قبلۀ اتاق، واقع در گوشۀ شمال غربی، حاکی از آن است که محرابی بر روی دیوارۀ میان دو در اتاق وجود داشته است.

تعمیرات و تغییرات 1305 ـ 1306ق

صرف نظر از کتیبه های محراب های گنبدخانه و شبستان های جانبی آن، که حکایت از بنیان مسجد دارد، مهم ترین شاهدی که از تغییرات و تعمیرات در مسجد در سال های بعد حکایت می کند کتیبه های نمای شمالی، صحن و جبهۀ ورودی به گنبدخانه است.

بر اساس تزیینات کاشی کاری باقی مانده از دورۀ زندیه مسجد ـ مدرسه در هیچ جای مسجد، جز در دو کتیبۀ از بین رفتۀ ایوان شمالی و جنوبی،کاشی هفت رنگ به کار برده نشده و تنها از 1305ق بعد است که کاشی هفت رنگ در مسجد کاربرد پیدا می کند و کاشی کاری ها با استفاده از کاشی های نرده و صابونک در نماهای داخلی و خارجی مسجد و گنبد صورت می پذیرد.

کاشی کاری های 1305ق در نمای ایوان(سردر گنبد) جنوبی(یا بخش مرکزی نمای شمالی صحن) هرچند خوش طرح اند از کیفیت بالایی برخوردار نیستند اما به هر حال، چهره ای تازه و معنادار به مسجد داده اند. این نوع کاشی کاری را در نواری برروی گنبد در حدود منطقۀ گریو نیز مشاهده می کنیم.

در مرکز دو ترنج پیشانی ایوان عبارت زیر قبل مشاهده است:

((در یک هزار و سیصد و شش مشهدی کریم محکم نمود خانۀ ایمان مستقیم تعمیر طاق گنبد مسجد تمام شد

عهد جناب حاجی حسین از دل صمیم

محمد رضا)) .

در لوح های متعدد تزیینات کاشی کاری بر روی دو جرز دو طرف تاریخ 1305 و 1306ق به کررات تکرار شده است. این اقدام بین 1305 ـ 1306ق، در عهد جناب حاج حسین، به دست محمدرضا نامی و به عمل حاج حسنعلی و رقم میرزا محمدعلی صورت گرفته است.

از این زمان به بعد است که نام علی به گونه های مختلف بر دیواره ها، بدنه و گنبد به وفور مشاهده می شود. از آن جمله است نقاشی نام علی به صورت درشت و متقارن بر جرز جنوبی فاصل بین گنبدخانه و شبستان غربی.

کتیبه های از بین رفتۀ ایوان های جنوبی و شمالی

با توجه به مدارک موجود و به استناد عکس های قدیمی به نظر می رسد تغییرات عمدتاً متوجۀ نمای شمالی صحن و ورودی گنبدخانه اصلی بوده و شمای جنوبی صحن را متأثر نساخته است. بررسی دقیق عکس های به یادگار مانده از 1877م/1294ق حاکی از آن است که هر دو جبهۀ ایوان دارای کتیبه بوده. کتیبۀ ایوان جنوبی، که امکان قرائت آن از روی عکس وجود دارد، مشتمل بر تمام سورۀ الدهر است که دور تا دور بخش مرکزی نما را دور می زند و انتهای آن قابل خواندن نیست اما در پایان کتیبه نام حسین علی خان قاجار و سنۀ 1179 قابل رؤیت است. کتیبه به خط ثلث نوشته شده و از کاشی هفت رنگ است. پیچی از کاشی برخاسته از گلدان ظریفی دور دهانۀ ورودی ایوان به شبستان زیر گنبد را فراگرفته است. پیشانی ایوان در زیر بخش افقی کتیبه ترکیبی از قوس های کلیل همراه با کادربندی است. دو جرز دو طرف ایوان را دو طاق نمای کم عمق آجری زینت بخشیده است. امکان وجود کتیبه و طاق نماهای روی جرزهای دو طرف در زیر تزیینات فعلی هست.

کتیبۀ ایوان شمالی در سراسر لبۀ فوقانی و پیشانی قرار گرفته که آن هم از کاشی هفت رنگ و خط ثلث بوده اما امکان خواندن آن از روی عکس ممکن نیست. این کتیبه هنگام ساختن گنبد خراب شده است.

اشخاص و سازمان های ناظر و مجری طرح های تعمیراتی مسجد جامع کبود

عبدالرحمان وهاب زاده به منزلۀ نمایندۀ سازمان میراث فرهنگی و دکتر عبدالجبل عاملی با سفرهای مکرر خود به ارمنستان در امور اجرایی و مطالعاتی نقشی عمده داشته اند. آقای نیک کار در نظارت بر اجرای طرح های تعمیراتی و تهیۀ مدارک و مستندات مربوط به مسجد جامع ایروان از قبیل عکس های تاریخی و نقشه های مهندسی و آقای نعلبندیان، کارشناس مرمت ادارۀ کل حفاظت بناهای تاریخی ارمنستان و عضو هیئت علمی دانشگاه ایروان، کمک مؤثری در تعمیر بنا کرده اند و به منزلۀ مهندس ناظر مقیم در ایروان همراه با آقای تنباکوچی، نمایندۀ بنیاد مستضعفان و مجری طرح، همکاری مؤثر و صبورانه ای داشته اند. شایان ذکر است تعمیرات مسجد جامع ایروان و مطالعه بر روی این بنا، که کار عمدۀ آن تا کنون صورت گرفته، سرآغاز همکاری و تشریک مساعی ای بی نظیر بین مسؤلان ایرانی و ارمنی بوده که نقش مهم و اساسی را در این زمینه بنیاد مستضعفان، به خاطر سرمایه گذاری سخاوتمندانه اش، برعهده داشته و این مهم از تاریخ 25مرداد 1375 در ایروان جامۀ عمل پوشیده است.

ادارۀ حفاظت بناهای تاریخی ارمنستان و به طور اخص، آقای غفاریان، مدیر کل این اداره، با درایتی قابل تحسین پشتیبان این طرح بوده اند و مسؤلان تراز اول ارمنستان، از جمله معاون فرهنگی رئیس جمهوری، آقای هراند باکراتیان و معاون اول وزارت امور خارجه، آقای آرا کیراگزیان، نیز شهردار ایروان، آقای واماک خاچاطوریان، همگی با علاقه ای خاص و با همکاری معنوی خود این اقدام فرهنگی را حمایت کرده اند. هرچند بحث این اقدامات از 1369ش آغاز شد تعمیرات عملاً با حضور آقای تنباکوچی، نمایندۀ اجرایی بنیاد مستضعفان و آقای وهاب زاده، ناظر سازمان میراث فرهنگی کشور، از 25مرداد 1375، در ایروان، آغاز شد.

در پایان، یاد زنده یاد دکتر باقرآیت الله شیرازی را، که مطالب فوق خلاصه ای از مقاله و گزارشی به نام ((مطالعه و مرمت مسجد جامع ایروان)) به نگارش آن مرحوم است، گرامی می داریم.

منابع:

اف،هانس. ارمنستان و خاور نزدیک، پاریس: [بی نا]، 1828.

دید. شهر ایروان، پایتخت ارمنستان، روسیه:[بی نا]، 1833.

ام فون، تلمن. سفر در قفقاز، ایران و ترکیه در آسیا، لندن: [بی نا]، 1875.

اف،دوملی. چهارده ماه در روسیه، بیجا: [بی نا]، 1878، ج1.

شانتر. در عبور از ارمنستان، [بی جا]، [بی نا]،1891، ج2.

لینج. ارمنستان، سفرها و مطالعات، لندن: [بی نا]، 1901.

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 50
سال سیزدهم | زمستان 1388 | 176 صفحه
در این شماره می خوانید:

معرفی کتاب دانشنامه ایرانیان ارمنی

نویسنده: ادوارد هاروتونیان ژانت دیگرانوهی لازاریان روزنامه نگار و كارشناس هنر، درتهران، در خانواده ای كه از نخجوان به ایران مهاجرت كرده بود، زاده شد. دورۀ ابتدایی و...

معرفی کتاب پزشکان در قلمرو فرهنگ و هنر

نویسنده: ادوارد هاروتونیان دكتر محمدحسین عزیزی در سال 1336 ش به دنیا آمده است. پس از پایان تحصیلات متوسطه در دبیرستان رازی شیراز، در سال 1355 به دانشكدۀ پزشكی شیراز راه...

قصیده ترسائیه خاقانی

نویسنده: پروفسور سید حسن امین فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 50 سید حسن امین در 7 آذر 1327ش به دنیا آمد. تحصیلات دانشگاهی و رسمی او در رشتۀ حقوق و تحصیلات و مطالعات جنبی و...

نقش ارمنیان در تکوین هویت ملی ایران عصر صفوی

نویسنده: عابد تقوی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 50 عابد تقوی[1] حکومت صفوی، به منزلۀ نخستین حکومت و دولت ملی ـ مذهبی پس از اسلام در ایران، از مؤلفه های اصلی هویت ملی...

به یاد دکتر آرمن حق نظریان

نویسنده: شاهن هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 50 در این مقاله کوشیده ایم تا گوشه ای از فعالیت های شخصیتی را که برای مقابله با انهدام میراث فرهنگی نیاکانش تمامی عمر و...

بزرگداشت دکتر آرمن حق نظریان

نویسنده: کارینه داوتیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 50 به یاد و خاطرۀ مردی که زندگی اش را صرف حقیقت جویی و زنده نگاه داشتن فرهنگ و تاریخ ملتی کرد که آثار آن همانند...

کارهای خیرخواهانه مرز نمی شناسد

نویسنده: گئورک وارطان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 50 ملت ارمنی هر آنجا که سکنا گزیده همواره در افق ذهن خود هدفی خاص را دنبال کرده: مدرسه سازی و تربیت معنوی، هدفی که...

گنجینه اجمیادزین

نویسنده: ژیلبرت مشکنبریانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 50 اِجمیادزین، که نام پیشین آن واقارشاپات ( 140 ـ117ق م) است، مهم ترین شهر مذهبی ارمنستان محسوب می شود که در دشت...

سارکیس بیتزاک،هنرمندی برخاسته از فرهنگ کیلیکیه

نویسنده: آرپی مانوکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 50 وضیعت سیاسی و فرهنگی ارمنستان ( طی سده های دوازدهم تا چهاردهم میلادی ) سر تا سر قرن های دوازدهم تا چهاردهم میلادی،...

کلیساهای خشتی ارومیه

نویسنده: بهروز خان محمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 50 در شهرستان ارومیه، در طول دوران های تاریخی، حدود چهل کلیسای ارمنی ساخته شده است. از این تعداد حدود سی کلیسا به...

بررسی تاریخ تحول زبان ارمنی

نویسنده: دکتر محمد ملک محمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 50 زبان ارمنی از زبان های منفرد خانوادۀ هند و اروپایی است كه در هیچ یك از زیر گروه های زبان های هند و اروپایی...

حروف ابجد ارمنی

نویسنده: گارگین فتائی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 50 حروف ابجد شیوه ای برای مرتب سازی حروف الفبا بر اساس اعداد است. به طور کلی، شماری از زبان ها دارای حروف ابجد ویژۀ خود...