فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۵۲

مجموعه رهبانی استپانوس قدیس در متن معماری کلیسای ارمنی

نویسنده: پیونیک سیمونی

به علت حضور تاریخی دو قوم مسیحی ارمنی و آشوری، در محدودۀ جغرافیایی ایران امروز، کلیساهای متعددی در جای جای آن به چشم می خورند که از دوره های زمانی و شرایط فرهنگی ـ سیاسی مختلف بر جای مانده اند. این نمونه ها، در قرن های اخیر، با کلیساهای ملل و مذاهب دیگر تکمیل شده اند. کلیساهای ارمنی ایران در محل های سکونت ارمنیان ساخته شده اند که حضورشان را در ایران می توان تحت دو عامل عمده بررسی کرد. ارمنیان ساکن محدودۀ شمالی دریاچۀ ارومیه بومی  این مناطق اند و ارمنیان ساکن دیگر نواحی کشور طی مهاجرت ها و کوچ های اجباری به این سرزمین راه پیدا کرده اند. معماری کلیساها نیز، در این نواحی، گویای این تقسیم بندی است. کلیساهای ارمنی استان های آذربایجان شرقی و غربی، برخلاف کلیساهای معروف جلفای اصفهان، بومی  و معماری آنها معماری شناخته شدۀ کلیسای ارمنی است. مجموعۀ استپانوس قدیس، که در پانزده کیلومتری جلفا، در آذربایجان غربی و در نزدیکی رود ارس قرار دارد، یکی از این بناهاست.

پس از ثبت این مجموعۀ تاریخی در فهرست آثار یونسکو شاهد افزایش توجه هم وطنان به آن و چاپ مقالاتی در خصوص معماری این بنا بوده ایم که برخی از آنها بدون در دست داشتن اسناد مرتبط یا تحلیل علمی نظریه ای را مبنی بر ارتباط این بنا با یکی از ادیان غیر مسیحی پیش می کشند. متأسفانه، برخی از این گونه مقالات به دست افرادی ناآشنا با عوامل تاریخی مؤثر، معماری کلیسای ارمنی و معماری کلیسا به طور عام نوشته شده اند. در این نوشتار، قصد بررسی تحلیلی و دقیق مجموعۀ رهبانی استپانوس قدیس و مقایسۀ ویژگی های آن را با معماری کلیسای ارمنی داریم تا هر گونه شبهه ای در خصوص این بنا برطرف شود. امید است از این پس نظریه های علمی پس از حصول شناخت بیشتر طرح شوند.

لازم به ذکر است که تأثیر فرهنگ دینی قبل از مسیحیت در سرزمین ارمنستان بر فرهنگ و معماری مسیحی این سرزمین بدیهی و نمودهای آن در قالب پژوهش هایی جداگانه قابل بررسی است. این تأثیر کلی امروزه جزو فرهنگ ارمنی محسوب می شود و نمودهای متعارف آن، در صورت شناخت دقیق، با تأثیرات موردی فرهنگ های دیگر خلط نخواهند شد. دیگر آنکه در نتیجۀ مطالعات باستان شناختی یا بر مبنای اسناد تاریخی وجود معبدی کهن در محل بسیاری از کلیساهای ارمنی ممکن می نماید اما در مورد این بنای مشخص چنین مطالعاتی صورت نگرفته و هیچ گونه سند تاریخی نیز مبنی بر وجود چنین امکانی در این محل یافت نشده است. علاوه بر این، شواهد آورده شده در پژوهش های مذکور نیز به اثبات نظریه های مطرح شده دلالت نمی کنند. در انتهای این نوشتار، به مرور سریع یکی از این پژوهش ها و بررسی میزان درستی شواهد مورد اشاره در آن و ارتباط آنها با پرسش مطرح شده می پردازیم. پژوهش نامبرده در شمارۀ اول ماهنامۀ تخصصی منظر تحت عنوان (( آیا کلیسای سنت استپانوس در ارتباط با ادیان کهن ایرانی است؟)) به چاپ رسیده است. بدیهی است راه برای تفاسیر جدید در صورت یافت شدن داده هایی دیگر باز خواهد بود.

یکی از مهم ترین مسائلی که لازمۀ پاسخ گویی صحیح به یک پرسش پژوهشی است، به غیر از شناخت و معرفی زمینه و بستر پژوهش، بنا کردن آن بر پایگاهی علمی معتبر و صحیح است. بنابر اهمیت این موضوع پایگاه پژوهش حاضر را که شامل مطالعات بسیار گسترده و منظم در بستر مورد نظر است به اختصار و در دو بخش تارخی و معماری بیان می کنیم.

پایگاه مطالعات تاریخی

منابع مکتوب معتبری در تاریخ نویسی های ارمنی زبان وجود دارند که امروزه به طور گسترده به زبان فارسی ترجمه شده اند و برای مطالعات علمی  در دوره های مربوطه مورد استفاده قرار می گیرند. برای آگاهی از تاریخ و چگونگی تأسیس، ترمیم و بازسازی مجموعۀ رهبانی استپانوس قدیس نیز از یکی از همین منابع بهره برده ایم.

تصویر 1:تغییرات مرز میان ارمنستان و ایران در مقاطع تاریخی حائز اهمیت در معماری این مجموعه رهبانی.از سمت راست 1-نیمه دوم قرن اول پیش از میلاد 2-640 تا 849م 3-قرون نهم تا یازدهم میلادی 4-نیمه اول قرن هفدهم میلادی 5-پس از عهدنامه گلستان تا کنون
تصویر 1:تغییرات مرز میان ارمنستان و ایران در مقاطع تاریخی حائز اهمیت در معماری این مجموعه رهبانی.از سمت راست 1-نیمه دوم قرن اول پیش از میلاد 2-640 تا 849م 3-قرون نهم تا یازدهم میلادی 4-نیمه اول قرن هفدهم میلادی 5-پس از عهدنامه گلستان تا کنون

نگاهی مختصر به تغییرات مرز دو کشور ایران و ارمنستان در مقاطعی از تاریخ و محل قرارگیری بنای مورد بحث (تصویر۱)، بومی بودن و ارمنی بودن آن را تأیید می کند.

توجه به پیشینۀ اعتقادی ارمنیان قبل از پذیرش مسیحیت نیز می تواند در زمینۀ پرسش مطرح شده راهگشا باشد. ارمنیان از ابتدای پیدایش خدایان متعدد را می پرستیدند و معابدی مجلل برای آنها می ساختند. تا هزارۀ اول قبل از میلاد مسیح هایک،[۲] مهم ترین خدای آنان، خداوند زمین و آسمان بود. نام ملت ارمنی؛ یعنی، های[۳] و کشورشان، هایاستان،[۴] نیز از نام این خدا برگرفته شده است که بر اساس منابع اساطیری پایه گذار ملت ارمنی محسوب می شود. از سدۀ ششم قبل از میلاد تا سدۀ سوم میلادی، اهورامزدا، که آرامازد[۵] نامیده می شد، جای هایک را گرفت و خدای اصلی مورد پرستش ارمنیان شد. در این دوران آناهیتا، که او را آناهید[۶] می نامیدند، الهۀ محبوب آنها و مادر تمام برکات و ناجی ملت ارمنی بود و مهر، که او را میهر[۷] می خواندند، ابتدا به منزلۀ خدای نور و حقیقت و سپس به منزلۀ خداوند خورشید پرستش می شد (تصویر۲). [۸]

تصویر2: از سمت راست: 1-آرامازد 2-آناهید 3-میهر
تصویر2: از سمت راست: 1-آرامازد 2-آناهید 3-میهر

ارمنیان در ۳۰۱ میلادی مسیحیت را به منزلۀ دین رسمی کشور خود برگزیدند. آنان، پس از پذیرش مسیحیت، تمامی بناهای عبادی قبلی را به استثنای یک مورد تخریب و نابود کردند و در محل بسیاری از آنها معابد مسیحی بنا کردند. [۹] به همین علت در نتیجۀ مطالعات باستان شناختی در محل بسیاری از کلیساهای ارمنی معابد دیگری یافت شده اند.

پایگاه مطالعات معماری

(( بنای کلیسای ارمنی بر پایه های هنر معماری اورارتویی (حکومت مقتدر باستانی)، اشکانی و رومی پایه گذاری شد. در بدو شکل گیری مشابه معماری آسیای صغیر و بین النهرین؛ یعنی، متأثر از تمدن هلنی یونانی (تمدنی ترکیبی از فرهنگ های محلی، شرقی و یونانی که پس از کشورگشایی های اسکندر مقدونی پای گرفت) بود. نزدیک ترین معماری به این شیوه سبک گرجی است اما امروزه این معماری دارای تاریخ تکاملی و ویژگی های منحصر به فردی است که خلط آثار متعلق به آن را با بناهای دیگر غیر ممکن می سازد)). [۱۰]

در معماری ارمنی معماری کلیسا اهمیتی ویژه دارد و کلیساها ماندگارترین و فراگیرترین نوع بناهای متعلق به این معماری  اند. ((مجموعه های رهبانی ارمنی شامل فضاهای ترکیبی از جمله کلیسا، ایوان، غذاخوری، کتابخانه، ساختمان های مسکونی، آرامگاه، برج ناقوس و بناهای صنعتی و تولیدی مختلف بوده و در طول تاریخ از مراکز مذهبی ـ فرهنگی ـ اجتماعی محسوب می شدند. علاوه بر فعالیت های مذهبی و اسکان روحانیان، آموزش مذهبی و غیر مذهبی، تاریخ نگاری، مطالعات فلسفی و علمی، خطاطی، تذهیب، مینیاتور، حجاری، تمرین موسیقی و فعالیت های هنری دیگر زمان و شکل گیری تفکر معماری در آنها صورت می پذیرفت)). [۱۱]

معماری مجموعه های رهبانی و دیرهای ارمنی در دو مقطع از تاریخ معماری ارمنی دارای اهمیت قابل توجه است و علی رغم شباهت کلی، مجموعه های ساخته شده در این دو دوره دارای ویژگی هایی مجزا هستند.

نوع اول از مجموعه های رهبانی در ابتدای قرون میانی رایج بودند. ساخت آنها از قرن نهم میلادی آغاز شد و نمونه های عالی این گروه از مجموعه ها در قرن های دوازدهم تا چهاردهم میلادی مشاهده می شوند. این نمونه ها، که در طول زمان و به دست افراد گوناگون ساخته می شدند، دارای ساختاری اُرگانیک، فاقد تفکر واحد اما برخوردار از هماهنگی ای قابل توجه با طبیعت اطراف بودند.

نوع دوم از این مجموعه ها در اواخر قرون میانی و بیشتر در سده های هفدهم و هجدهم میلادی ساخته شدند. این مجموعه ها به صورت یکپارچه و در یک زمان طراحی می شدند و تعداد حجره های راهبان در آنها به مراتب بیشتر از نوع قبلی و مساحت فضاهای مورد نیاز برای تأمین نیازهای روزمره و اقتصادی در آنها قابل توجه بود. پلان آنها در تضاد با نمونه های پیشین هندسی و به طور عمده مستطیلی با مرکزیت کلیسا بود. تقسیم بندی عملکردی در این نمونه ها قوی تر دیده می شود به گونه ای که در آنها حیاط هایی مجزا برای فضاهای سکونتی و خدماتی یا بخش های عبادی و سکونتی پیش بینی شده اند. این ویژگی ها بعضاً جایگزین تطبیق شایستۀ بنا با طبیعت اطراف شده اند. [۱۲]

لایه های تاریخی معماری مجموعۀ رهبانی استپانوس قدیس

تصویر3:پلان قسمت های ساخته شده در مقاطع تاریخی که در سه تراز ارتفاعی نشان داده شده اشت.فضا ها 1-کلیسای اصلی 2-کلیسای کوچک 3-برج ناقوس 4-ورودی 5-برج ها 6-حیاط شمالی مجموعه 7-حیاط جنوبی مجموعه 9-اتاق های راهبان 10-اتاق های روحانیون 11-فضاهای جانبی
تصویر3:پلان قسمت های ساخته شده در مقاطع تاریخی که در سه تراز ارتفاعی نشان داده شده اشت.فضا ها 1-کلیسای اصلی 2-کلیسای کوچک 3-برج ناقوس 4-ورودی 5-برج ها 6-حیاط شمالی مجموعه 7-حیاط جنوبی مجموعه 9-اتاق های راهبان 10-اتاق های روحانیون 11-فضاهای جانبی

 

طبق مطالعات و اسناد ارائه شده از سوی کارشناسان معماری ارمنی و گروه معماری پلی تکنیک میلان اثر هشت دورۀ ساخت در بنای امروزی مجموعۀ رهبانی استپانوس قدیس قابل تشخیص است (تصویر۳). [۱۳] از این مطالعات چند مطلب کلی حاصل می شود:

ـ این مجموعه از ابتدا در دو بخش و دو تراز بنا شده است.

ـ سفت کاری کلیسای اصلی و بنای برج ناقوس به یک دوره، ساختار داخلی کلیسا،

نمای سنگی و گنبد آن به دوره ای دیگر و نقاشی دیوارهای داخلی به آخرین بازسازی مؤثر بر شکل بنا تعلق دارد.

ـ کلیسای کوچک جانبی ابتدا بدون دیوارهای خارجی و به صورت فضای الحاقی باز ساخته و بعدها پوشیده و به محراب مجهز شده است.

ـ حصار خارجی و بناهای مختص راهبان در دوره های مختلف بازسازی یا از نو بنا شده اند.

مجموعۀ رهبانی استپانوس قدیس و معماری کلیسای ارمنی

این مجموعه، که بنابر آنچه در بالا آوردیم، ساخت بخش عمدۀ بنای حاضر آن را می توان به سدۀ هفدهم میلادی نسبت داد، از نوع مجموعه های هندسی با دو حیاط عبادی و سکونتی ـ خدماتی است. این دیر مانند برخی از نمونه های هم دورۀ خود با سنگ تراش خورده در بناهای عبادی و سنگ های نیم تراش و لاشه در حصار و بناهای جانبی ساخته شده است (تصویر۴). [۱۴]

کلیسای اصلی این مجموعه از معدود بناهای گنبددار متعلق به این دوره و از نوع باسیلیکای گنبددار محسوب می شود (تصویر۵). [۱۵]

به طور کلی، قرن هفدهم میلادی در تاریخ معماری کلیسای ارمنی با محدودیت های سیاسی برای ساخت بناهای مذهبی شناخته می شود و در آن الگو های معماری قرن های گذشته تکرار شده اند. اغتشاش در شکل معماری ارمنی، به علت تأثیرات بیگانه، مختص به این دوره است. [۱۶] به همین خاطر، به منظور بررسی ویژگی های معماری بناهای ساخته شده در این مقطع باید به قرن های گذشته رجوع کرد.

کلیسای اصلی این مجموعه سه محراب دارد و در پلان داخلی مانند کلیساهای استثنایی بزرگ تالین و گریگور مقدس دوین است که در قرن هفتم ساخته شده اند[۱۷] اما این کلیسا از خارج مستطیلی است و در چهار گوشۀ خود مانند کلیساهای گنبد مرکزی صلیبی شکل اتاق هایی کوچک دارد (تصویر۶). [۱۸] این اتاق ها، که به دلیل ویژگی های حجمی  در برخی از کلیساهای قرن های دوازدهم تا چهاردهم میلادی به صورت دو طبقه هستند، معمولاً به منزلۀ فضای مخصوص دعا و تعمق به کار می روند و پله های کنسول خارجی دارند. در کلیسای استپانوس قدیس این اتاق ها با پله های داخلی به یکدیگر مرتبط می شوند

و از آنجا که بنا دارای سه محراب است هر چهار اتاق تراز اول به منزلۀ آوانداتون عمل می کنند؛[۱۹] یعنی، فضای جنبی محراب، که البسه و ظروف مقدس در آن نگهداری می شود. حوض تعمید نیز در یکی از این اتاق ها تعبیه شده است. [۲۰] دو اتاق غربی، در تراز دوم، به بالکن گروه کر راه دارند. [۲۱] این بالکن خود از ویژگی های منحصر به فرد این بناست. محراب اصلی هفت وجهی و دارای طاقچه های دو طبقه است و دو محراب دیگر پنج وجهی اند. [۲۲] این ویژگی ها نیز در کلیساهای ارمنی نادرند و در نمونه های معدودی مشاهده می شوند (تصویر۸).

گذر از پایۀ مربعی به ساقۀ استوانه ای گنبد در این کلیسا از نوع آراگاست (پندانتیو،گوشه سازی مثلثی) [۲۳] به شکل سپر است. [۲۴] این گوشه سازی از نوع پیشرفته است و به کلیسای بزرگ اجمیادزین شباهت دارد (تصویر۹). ساقۀ گنبد این کلیسا شانزده وجهی با ستون ها، طاق ها و تزیینات غنی دیگر و دارای پوشش چتری است. ساقۀ چند وجهی گنبد و ستون های تزیینی از ویژگی های رایج معماری ارمنی در ابتدای قرون میانی هستند[۲۵] که در نمونه های بسیاری دیده می شوند (تصویر۱۰).

این کلیسا، مانند دیگر نمونه های ساخته شده در قرن های دوازدهم تا چهاردهم میلادی، دارای تزیینات غنی حاشیه بازشوها (تصویر۱۱)، ستون ها و نوارهای تزیینی در نماهای خارجی (تصویر۱۲) و نقاشی دیوارهای داخلی است (تصویر۱۳). [۲۶]

کلیسای کوچک جانبی این مجموعۀ رهبانی در ابتدا به صورت معبر ساخته شده بود و در مراحل بعد به صورت کلیسایی با محراب مجزا در آمده  است. معابر این چنینی در مجموعه های رهبانی به شکل فضاهای واسط مشاهده می شوند و کلیساهای کشیده به این شکل نیز، در مجموعۀ بناها و دیرها، به ندرت، اما یافت می شوند.در مجموعه های رهبانی، برج های ناقوس به صورت مجزا یا بر فراز ورودی تالار های کلیسا ساخته می شوند. ساخت برج های ناقوس در اواخر قرون میانی به اندازه ای رواج یافته بود که به کلیساهای قدیمی  نیز برج ناقوس اضافه می کردند. [۲۷] برج ناقوس این بنا در سه طبقه ساخته و به نمای جنوبی بنا ملحق شده است (تصویر۱۵). در محدودۀ این برج چند مزار قرار دارد و تراز دوم آن نیز از داخل با اتاقک گوشۀ جنوب غربی تالار کلیسا در ارتباط است.

مجموعۀ رهبانی استپانوس قدیس و هنر تزیینی ارمنی

تزیینات کلیسای مجموعۀ رهبانی استپانوس قدیس نیز همانند ساختار اصلی و ویژگی های معماری کلیسا و بناهای دیگر آن کاملاً در متن هنر تزیینی ارمنی قابل مطالعه است. اگرچه به اعتقاد صاحب نظران، زندگی سازندگان بنا در حکومتی دیگر[۲۸] و رگه هایی از تبلور سلیقۀ ایرانی[۲۹] محسوس است تمام نقش های تزیینی این مجموعه و حتی روش های به کارگیری آنها دارای نمونه هایی مشابه در بدنۀ شناخته شدۀ هنر تزیینی ارمنی، در مکان ها و زمان های گوناگون، در طول حیات فرهنگ معماری ارمنی اند (تصویر۱۶).

در مورد رواج روش های تزیینی نماها و گنبد در بخش پیشین صحبت کردیم. اکنون به دنبال مقایسۀ نمونه های نقش های مشخص به کار رفته در این کلیسا با دیگر کلیساهای ارمنی هستیم.نماهای کلیسای استپانوس قدیس و حاشیۀ بازشو های آن با نوارها و ستون هایی تزیین شده اند که در مجموع شش نوع از آنها را می توان برشمرد. نمونه های این نوارها، که به صورت بافت یا پیچک هستند، در دیگر کلیساهای ارمنی نیز دیده می شوند (تصویر۱۷).

عمدۀ تزیینات به کار رفته در این کلیسا تابلوهای نقش برجسته هستند. بر هر نما یک تابلو و بر هر وجه از وجوه شانزده گانه ساقۀ گنبد نقش برجستۀ یک قدیس نقش بسته است. بر دیوار یکی از اتاقک های تراز دوم کلیسا و بر بالای در ورودی کلی مجموعه نیز دو نقش برجسته مشاهده می شوند که هر دو عبارت اند از تصویر مریم مقدس با مسیح کودک در آغوش (تصویر۱۸). حجاری های برجسته با توجه به مصالح، در کلیسای ارمنی، به فراوانی مشاهده می شوند. این هنر به حدی رواج دارد که گویا جبران کنندۀ نبود سنت تندیس سازی در کلیسای ارمنی است. در این نقوش برجسته، به صورت نقش مایه های مجرد یا مجموعه ای از نقش مایه ها، که تابلویی را تشکیل می دهند، تصویر مسیح، مریم مقدس، حواریون و قدیسان کلیسای ارمنی و صحنه هایی از کتاب مقدس یا زندگی قدیسان دیده می شود (تصویر۱۹).

نقش برجسته ها و حجاری های بسیار متنوع با نقش محوری صلیب و ترکیب آن با نقش های دیگر، به ویژه، نقش مایه های گیاهی از متعارف ترین تزیینات در هنر ارمنی هستند که در تمام بناهای عبادی ارمنی از پیچیده ترین وپیشرفته ترین نوع آنها؛ یعنی، سنگ صلیب ها تا تکرار سادۀ صلیب های بزرگ و کوچک بی شمار بر دیوارهای داخلی و خارجی استفاده شده. دیوارهای کلیسای استپانوس قدیس نیز پذیرای تعداد زیادی از این حجاری ها هستند (تصویر۲۰).

ورودی اصلی این کلیسا، که در نمای غربی قرار دارد، با اندکی فرورفتگی در بدنۀ نما و با تک ستون هایی در دو طرف بازشو و تزیینات سنگی مشابه مقرنس بر بالای ورودی اجرا شده است. این روش تزیینی پُر کننده، کم تر در طراحی ورودی ها مشاهده می شود و بیشتر در نورگیرهای تالار های کلیسا به کار می رود (تصویر۲۱). موقعیت و نوع ستون ها و شکل بازشوی ورودی های کلیسای ارمنی در دوره های مختلف تاریخی متفاوت بوده و این ورودی در ستون ها مشابه برخی از آنها و در شکل بازشو مشابه انواع دیگر است (تصویر۲۲).

نقش های تزیینی به کار رفته در نماهای این کلیسا در مجموع عبارت اند از نقش  فرشتۀ شش بال، که در ردیف دوم فرشته های آسمان قرار دارد و سِرُوبه نامیده می شوند، نقش های حیوانی شامل نقش برجستۀ کامل یا مجسمۀ سر برخی حیوانات که نقش پرنده در آنها از ویژگی خاصی برخوردار است و نقش های دایره ای و حاشیه ای گل (تصویر۲۳). کاربرد این نقش ها در کلیساهای ارمنی رایج است (تصویر۲۴). در ادامه، معانی منسوب به آنها را در مسیحیت و فرهنگ ارمنی، به تفصیل خواهیم شکافت.

مروری بر پژوهش (( آیا کلیسای سنت استپانوس در ارتباط با ادیان کهن ایرانی است؟))

در این نوشته پژوهشگر مقالۀ خود را با شرح موقعیت جغرافیایی، وجه تسمیه، تاریخ، سبک و موقعیت طبیعی قرارگیری بنای کلیسای استپانوس قدیس آغاز کرده و در صدد توصیف بخش های مختلف بر آمده است. همچنین دربارۀ برج ناقوس، گنبد و یکی از نماهای کلیسا توضیحاتی ارائه داده، با اشاره به چند نقش برجسته، در نمای شرقی بنا، آن را مرتبط با آیین مهر و آناهیتا دانسته و پس از آن به معرفی بخش هایی از کلیسا و بناهای اطراف آن پرداخته و آنها را متعلق به دورۀ ساسانی معرفی کرده است. مؤلف در پایان، به دفن اجسادی از مقدسان و نتیجه مطالعات سازمان میراث فرهنگی در مورد استخوان های یافت شده در این محل اشاره کرده و این امر را نیز نشانۀ وجود معبدی مهری دانسته است.

بازنگری نتایج پژوهش

در پژوهش مذکور علاوه بر نتایج پراکنده ای که گرفته شده است در انتها، بخشی تحت عنوان نتیجه گیری ارائه شده است که در این قسمت از نوشتار شواهد این نتیجه گیری را مرور خواهیم کرد.

(( مهمترین عوامل ربط دهنده میان مکان کلیسای سنت استپانوس با دین باستانی ایران؛ یعنی، مهر را می توان به ترتیب زیر خلاصه کرد:

موقعیت طبیعی و جغرافیایی کلیسا در ارتفاعات و وجود چشمه ای در پایین بنا. عموماً مکان های مهری در دامنه و یا بالای کوه های مقدس و نیز چشمه مقدس واقع بوده اند و چنارهای مقدسی نیز در کنار این چشمه ها وجود داشته است)) .
بازنگری ۱: در پژوهش مورد نظر، رابطۀ این دیر با طبیعت؛ یعنی، قرارگرفتن آن بر دامنۀ کوه و نزدیکی چشمۀ آب به آن مبنای مرتبط انگاشتن این مکان با آیین های نام برده شده قرار گرفته، اگرچه هیچ سندی مبنی بر غیر معمول بودن این وضعیت برای کلیساهای مسیحی ارائه نشده است. علاوه بر این، مجموعۀ رهبانی استپانوس قدیس به شکل کلیسایی شهری یا روستایی فرض شده است. نیازی به توضیح قداست آب در مسیحیت به واسطۀ غسل تعمید نیست، به علاوه، باید توجه داشت که مکان یابی معابد بر مبنای شرایط طبیعی انجام می پذیرد و منطقی است که در باورهای مختلف این معیارها مشترک باشند. در کل باید گفت که مجموعه های رهبانی ارمنی در دو نوع پلان آزاد و هندسی دیده می شوند و معروف به رابطه تنگاتنگ بناهای خود با طبیعت اطراف و با یکدیگرند. [۳۰]

اکثر مجموعه های رهبانی در سراسر سرزمین تاریخی ارمنستان و در دوره های زمانی مختلف با این ویژگی ها ساخته شده اند. با توجه به تصویر کلیساها و دیرهایی، که همراه با نام و دورۀ ساخت، برای نمونه در اینجا آورده ایم (تصویر۲۵) و موقعیت قرارگیری آنها بر دامنه یا قلۀ کوه یا در مجاورت دریاچه یا رود می توان نتیجۀ نخست پژوهش را نقض کرد.

(( ۲. وجود برج و باروها و دروازۀ سنگی، که دور تا دور بنا را احاطه کرده، در مورد یک کلیسا عجیب به نظر می رسد. با توجه به این که در ایران باستان معمولاً برای محافظت از معابد آناهیتا، که دارای ثروت فراوانی بوده اند، برج و باروهایی ساخته می شده است )) ..

بازنگری۲: بار دیگر به علت عدم شناخت معماری معمول مجموعه های رهبانی ارمنی، پژوهش مذکور وجود برج و بارو را، که در معماری معابد آناهیتا در ایران مشاهده شده، بدون ارائۀ سندی مؤید فرضیۀ خود قلمداد کرده است در حالی که نباید نادیده گرفت که مجموعه های رهبانی نیز نیاز به حفظ امنیت و دارایی های خود داشته اند (این پژوهش یکپارچگی مجموعه را درنیافته و آن را کلیسایی تنها با دیری در مجاورت آن معرفی کرده است). مجموعه های رهبانی ارمنی معمولاً در محل های صعب العبور قرار داده یا با استفاده از قلعه هایی در نزدیکی خود محافظت می شدند اما اکثر آنها دارای حصارهای محکم مختص به خود بودند[به ویژه در قرن های هفدهم و هجدهم میلادی]. [۳۱] تصاویری از چند مجموعۀ رهبانی ارمنی با این مشخصات نشان می دهد که نتیجه گیری دوم پژوهش نیز بدون پایه است (تصویر ۲۶).

(( ۳.تاریخ کلیسا حداکثر تا قرن نهم میلادی تشخیص داده شده اما قدمت تأسیسات دیگر چون برج ها را حتی قبل از ساسانیان نیز تخمین زده اند )) .

بازنگری ۳: در این بخش از پژوهش به قرن نهم اشاره می شود، تاریخی که مطابق اسناد ارائه شده در نوشتار حاضر، از نظر معماری اهمیتی برای مجموعۀ مورد بحث ندارد و تنها به این دلیل ذکر شده که نام این مجموعه، مطابق برخی منابع، نخستین بار در ۸۴۹م در تاریخ آمده است. [۳۲]

سپس مؤلف چنین بیان می کند که قدمت برج ها به پیش از دورۀ ساسانی می رسد. در حالی که در متن نوشتار، بدون ارائۀ سند، تنها به این موضوع که نوع معماری و مصالح بیشتر به یادآورندۀ معماری ساسانی است (ص۱۷)، اشاره می شود. بنابراین، در خود مطلب در خصوص تعلق داشتن این برج ها به دورۀ ساسانی یا پیش از آن ابهام وجود دارد.

طبق روایت از قرن اول میلادی در این مکان کلیسا دایر بوده است. (( دیرین سند مربوط به سال ۶۴۹ م است که از وجود دیری در این ناحیه آگاهی می دهد)). [۳۳] اما مطابق سند تاریخی چاپ شده ای (آراکل داورژی، ۱۶۶۹م) ساخت بنای امروزی از ۱۶۴۳م آغاز شده و در ۱۶۵۵م به انجام رسیده است. [۳۴] این تاریخ بازسازی در کتیبه ای که در گوشۀ شمال شرقی گنبد کلیسا جای دارد نیز ذکر شده است. [۳۵] آن گونه که از تغییرات مرز دو کشور مشخص می شود این بنا، که پیش از آن در خاک ارمنستان قرار داشته، در زمان این بازسازی جزو قلمرو ایران بوده؛ یعنی، ده قرن پس از اتمام دورۀ حکومت ساسانی (قرن سوم تا نیمه دوم قرن هفتم میلادی) در ایران.

به بیان صریح همین منبع تاریخی تمام مجموعه شامل کلیساها و ابنیۀ جانبی، که پیش از آن در حالت نیمه ویران بوده اند، کاملاً تخریب و از نو بنا شده است. [۳۶] حتی به موضوع بنای کلیساها با سنگ تراش خورده و ابنیۀ جانبی با سنگ نیم تراش[۳۷] اشاره شده است[۳۸] (چنان که در بررسی ویژگی های معماری دیدیم این ویژگی در برخی دوره های تاریخ معماری ارمنی رایج بوده است). موضوع قابل توجه در این سند تاریخی اشاره به نبود حصار اطراف دیر در دورۀ قبلی است در حالی که در پژوهش مذکور به قدمت بیشتر آن اشاره و استناد شده است[۳۹] (پیش تر اشاره کردیم که ساخت حصار در دیرهای ارمنی در این دورۀ تاریخی رواج فراوان داشت). با توجه به محتوای این سند نتیجه گیری سوم نیز نقض می شود.

(( ۴. وجود تزیینات متعدد و فراوان چلیپا می تواند یادآور گردونه چهار اسبه مهر باشد)) .

بازنگری ۴: به بیان این نوشتار تحقیقی نقش چلیپا می تواند یادآور گردونۀ چهار

اسبۀ مهر باشد. این نقش و نقوش دایره ای متعددی که در این پژوهش تنها به نمونه ای از آنها، واقع بر پیشانی غربی تالار کلیسا، اشاره شده (ص۱۶) نه تنها یادآور که حقیقتاً تأثیرپذیرفته از فضای فکری پیش از مسیحیت است و اهمیت چهار جهت اصلی، چهار عنصر حیات و خورشید را بیان می کنند. [۴۰] این نقش ها در هنر تزیینی و به ویژه حجاری های ارمنی بسیار متعارف اند که نمونه هایی از آنها را آورده ایم (تصویر۲۷). در مورد نقش صلیب با بال های مساوی نیز همین موضوع صدق می کند (تصویر۲۸).

از طرف دیگر، خورشید در فرهنگ مسیحی نمایانگر مسیح و مریم مقدس و چنان که قابل پیش بینی است بیانگر روشنایی و نور است. [۴۱] این تأثیرپذیری نمادها و نقوشی که در طول قرن ها به صورت رسوب فرهنگی به هنر تزیینی مسیحی ارمنی راه یافته است نمی تواند نشانگر ارتباط میان بنای مورد بحث و ساختمانی فرضی با نقش هایی مشابه باشد. بدین ترتیب، شاهد چهارم این پژوهش، علی رغم حقیقت داشتن، نمی تواند مؤید فرضیه مطرح شده باشد.

(( ۵. نقش موجود ترکیبی شبیه به نماد اهورامزدا در نقش برجستۀ صحنۀ سنگسار استپانوس، می تواند مؤید فرضیۀ این مقاله باشد)) .

بازنگری۵: در چندین قسمت از پژوهش مورد نظر، به نقش پرندگانی بر پیشانی جنوبی، ساقۀ گنبد و حجاری سنگسار استپانوس قدیس اشاره شده است. پرنده در فرهنگ مسیحی نماد روح است[۴۲] و نقش پرنده و زوج پرنده در نقوش تزیینی ارمنی به فراوانی دیده می شود. [۴۳] در تصویر ۲۹ چند نمونه از این نقوش را، که در تزیینات کلیساها دیده می شود، آورده ایم.

اما پرندۀ خاصی که در صحنۀ سنگسار استپانوس قدیس مشاهده می شود و پژوهش مذکور آن را موجودی ترکیبی و بیانگر نماد اهورامزدا در دین زرتشت می داند نماد روح  القدس است (تصویر۳۰).

به تصویر کشیدن روح  القدس، به شکل کبوتر امری معمول است: ((… عیسی نیز تعمید گرفت و به دعا مشغول بود که آسمان گشوده شد و روح  القدس به صورت کبوتری بر او نازل شد و صدایی از آسمان آمد)). [۴۴] حتی ظروف نگهداری روغن مقدس در کلیسا به شکل کبوتر ساخته می شوند. [۴۵]

در این تابلوی نقش برجسته، در بالای سر استپانوس در حال سنگسار شدن، تثلیث مقدس به تصویر کشیده شده است. خداوند پدر به شکل پیر مرد، عیسی مسیح، خداوند پسر، با صلیبی در دست و روح  القدس، که در تمامی  تصاویر مسیحی ارمنی و غیر ارمنی به شکل کبوتر تصویر می شود، به شکل پرنده. تصویر۳۱ نمونۀ دیگری از این مضمون است. بنابراین، نتیجه گیری پنجم پژوهش نیز کاملاً بی اساس است.

((۶. نقش پنج حیوان مطرح در آیین مهر و آناهیتا یعنی کلاغ، گاو، مار، ماهی و شیر بر دیوار شرقی نمازخانه در پشت محراب،که نمایانگر نماد ها و علائم مهری هستند، مسلماً در ارتباط با آیین مهر و آناهیتا است ضمن این که نمادها رو به شرق هستند و جهت محراب های مهری نیز رو به شرق بوده است. البته جهت محراب کلیساها نیز به عنوان نمادی از نقطۀ بازگشت حضرت عیسی (ع) به طرف مشرق است اما در هر صورت از آنجا که این نقوش می توانستند در وجوه دیگر کلیسا نیز وجود داشته باشند، انحصار آنها به نقطۀ شرقی بنا تأمل برانگیز است)) .

بازنگری ۶: در پژوهش مذکور به نقش پنج حیوان مطرح در آیین مهر و آناهیتا اشاره شده است (تصویر۳۲). در حالی که بار دیگر خلط نمادهای رایج در آیین های مختلف در آن مشاهده می شود، ضمن تأیید اهمیت این نقش ها در زمینه های اعتقادی نام برده، لازم است، همانند بسیاری از آیین ها و اعتقادات رایج در زمان های کهن در سرزمین های شرقی، به توضیح موقعیت جدید و تطبیق یافتۀ این نقش ها در فرهنگ مسیحی ارمنی و به ویژه، رواج آنها در تزیینات و حجاری های کلیسای ارمنی در طول تاریخ و در نقاط مختلف سرزمین تاریخی ارمنستان بپردازیم.

شیر نماد قدرت و پادشاهی و امروزه جزئی از نشان رسمی جمهوری ارمنستان است. نقش شیر در تزیینات، به ویژه، به صورت جفت به فراوانی مشاهده می شود (تصویر۳۳).

ماهی نشان مسیح، غسل تعمید، عشای ربانی و شام آخر است تا حدی که کلمۀ یونانی(Ichthys) به معنی ماهی حروف اول کلمات زیر است: عیسی (I)، مسیح (Ch)، فرزند (Y)، خدا (T)، منجی (S). [46] محوریت نقش ماهی نیز از کتاب مقدس آغاز می شود چنا ن که اکثر شاگردان مسیح صیاد بودند و مسیح به آنها وعدۀ صید انسان ها را داد. در موعظۀ سر کوه مسیح پنج هزار نفر با مقدار کمی  نان و ماهی، که خداوند به آنها برکت داد، سیر شدند. [۴۷] تصویر ۳۴ نمونه هایی از نقش ماهی را در نقش های تزیینی ارمنی نشان می دهد.

عقاب، که در حالت نشسته و از رو به رو تصویر و در پژوهش کلاغ خوانده شده، از دیگر نمادهای مورد علاقۀ مردم ارمنستان و بیانگر قدرت است. نقش عقاب در نشان رسمی جمهوری ارمنستان و در بسیاری از حجاری ها و نشان های خانواده های سلطنتی نیز دیده می شود (تصویر۳۵).

نقش گاو نر، که در هنر مسیحی نشانگر توانمندی و باروری است،[۴۸] همچنین نقش سر این حیوان یا ترکیب آن با نقش شیر و عناصر تزیینی دیگر نیز در هنر ارمنی حضوری پر بسامد دارد (تصویر۳۶).

نقش مار، در فرهنگ قبل از مسیحیت ارمنی، عنصری مثبت بوده اما در فرهنگ مسیحی مار و اژدها نشان دهندۀ نیروهای شرند (مطابق کتاب مقدس، شریر، در باغ عدن، به شکل مار به حوا ظاهر شد). در نقش های تزیینی مذهبی، این عنصر به ویژه، در حال ستیز با نیروهای خیر دیده می شود. [۴۹] عصای دستی رده ای خاص از روحانیان ارمنی نیز با سر دو مار تزیین می شود که نمادی از معجزۀ تبدیل مار به عصا توسط موسی است (تصویر۳۷). [۵۰]

قرارگرفتن این نقوش در جبهۀ شرقی بنا، با توجه به جایگاه محراب در شرق، که محل انجام مراسم قربانی مقدس است و آسمان آسمان ها قلمداد می شود، کاملاً توجیه پذیر است اما موضوع جهت گیری شرقی ـ غربی کلیسای ارمنی و موقعیت شرقی

محراب، خود حقیقتاً می تواند تأثیر فرهنگ اعتقادی پیش از مسیحیت در منطقه باشد زیرا فقط کلیساهای سرزمین های شرقی، از جمله کلیساهای ارمنی و آشوری، دارای این ویژگی هستند. [۵۱] این امر نیز همانند رواج نقش های یاد شده، تأثیرپذیری عمومی محسوب می شود و با توجه به تاریخ هفده قرنی معماری کلیسای ارمنی نمی تواند شاهدی بر تأثیرپذیری موضعی از بنایی خاص باشد. علاوه بر این، با توجه به روحیه ای که پس از پذیرش مسیحیت از ارمنیان سراغ داریم و در بخش پایگاه مطالعات تاریخی توضیح دادیم، قابل تصور نیست که نقوش تزیینی بنایی غیر مسیحی (حتی اگر چنین بنایی می توانست وجود داشته باشد) در ساخت کلیسایی مسیحی مورد استفاده مستقیم یا منبع الهام (ص۱۶) قرار گرفته باشد. بدین ترتیب، نتیجه گیری ششم نیز غیر قابل تکیه است.

(( ۷. با اثبات دفن بودن افراد مهمی در این مکان اهمیت و تقدس آن قبل از دفن این افراد مشخص می شود و تقدس این مکان را حتی قبل از تأسیس کلیسا نمایان می سازد)) .

بازنگری۷: پژوهش از دفن بودن افراد مهمی  در این مکان صحبت می کند و بدون اشاره به دورۀ تاریخی خاص آن را مؤید این فرضیه می داند که این مکان پیش از مسیحیت نیز دارای تقدس بوده. این در حالی است که نتایج بررسی استخوان ها، که در پژوهش مذکور به آنها استناد می شود، نیز به دورۀ زمانی خاصی اشاره نمی کنند. مجموعۀ مورد مطالعۀ ما، چنان که پژوهشگر محترم به درستی اشاره می کند، به احترام استپانوس، شهید اول مسیحیت، نام گذاری شده است[۵۲] اما ارتباطی به مکان دفن پیکر ایشان یا دیگر حواریون مسیح ندارد و پیکر استپانوس قدیس در دیر دیگری، واقع در محدودۀ ترکیه کنونی نگهداری می شود. [۵۳] نویسنده به استناد منابعی پراکنده به دو یا هر دوازده حواری و حتی دانیال نبی اشاره می کند(ص ۱۷). علی رغم این پراکندگی، باز هم تمامی اسامی به مسیحیان تعلق دارند و به اهمیت غیر مسیحی بودن مکان دلالت نمی کنند. در حقیقت روایت معتبر آن است که در محل این دیر پیکر مقدسان ملی ارمنی، که برای حفظ ایمان خود در جنگ وارتانانک[۵۴] علیه حکومت زرتشتی ایران ساسانی به شهادت رسیده اند، نگهداری می شود. صندوق مرمری حاوی پیکر مقدس این شهیدان با کتیبه ای متعلق به ۱۶۵۸م، که در طبقۀ فوقانی اتاق سمت شمال محراب قرار دارد،[۵۵] مؤید این مطلب است. این جنگ در ۴۵۱م به وقوع پیوسته؛[۵۶] یعنی، پس از زمانی که این مکان برای مؤمنان مسیحی تقدس یافته بود. نگهداری بقایای این پیکرهای مقدس در صندوق مؤید آن است که این پیکرها در مکانی مقدس دفن نشده اند بلکه آنها را در مجموعه ای دایر نگاه داشته اند. از سوی دیگر، دفن اجساد کسانی که برای حفظ ایمان مسیحی خود در برابر حکومتی زرتشتی جنگیده اند در محلی که برای آیین های دیگر دارای اهمیت بوده باشد امری کاملاً غیر قابل پذیرش به نظر می رسد. با توجه به آنچه که آمد، نتیجه گیری هفتم پژوهش نیز بدون ارتباطی معنادار با پرسش مطرح شده ارزیابی می شود.

چنان که گفتیم، نه تنها ایرانیان بلکه ارمنیان نیز، که در این محدودۀ جغرافیایی بومی هستند، پیش از پذیرش مسیحیت پیرو آیین های مختلف و خدایان متعدد بوده اند. این حقیقت تاریخی بخشی از بدنۀ فرهنگ ارمنی مسیحی امروزی را تشکیل می دهد و طبیعی است که در آثار معماری، به منزلۀ یکی از ابزاراهای بیان فرهنگ، به شکل های مختلف از جمله جهت گیری شرقی در کلیسای ارمنی و به کارگیری نقش های تزیینی با عناصر برگرفته از فرهنگ اعتقادی و فضای فکری پیشین با تفاسیر و کاربرد های جدید خود نمایی کند.از آنجا که هر هفت موردی که در پژوهش به آنها استناد شده است رد شد باید گفت که پاسخ پرسش پژوهش روشن شده است اما از آنجا که این پرسش پرابهام و قابل تفکیک است در ادامه، به چند پرسش ممکن و مرتبط می پردازیم.

چنانچه تأثیر اعتقادات رایج در سرزمین ارمنستان، قبل از پذیرش مسیحیت، بر فرهنگ کنونی ارمنی مورد سؤال باشد باید گفت که پاسخ مثبت و این امر با توجه به ذات رسوبی فرهنگ بدیهی است اما پرداختن به تک تک نمودهای این تأثیرگذاری به تفکیک آیین ها موضوع هزاران پژوهش انجام شده یا نشده است که قابلیت طرح در گسترۀ پژوهش مورد بررسی ما را، به منزلۀ بررسی یک نمونۀ موردی، ندارند. تشخیص چگونگی ارتباط و انتقال یک به یک نقش ها و مفاهیم مرتبط با آنها از یک فرهنگ اعتقادی به فرهنگ اعتقادی دیگر از این جمله اند. اما پرسشی که به نظر می رسد به هدف پژوهش مذکور نزدیک تر باشد این است که: آیا سندی مبنی بر امکان وجود معبدی متعلق به یکی از ادیان یا آیین های اعتقادی پیش از مسیحیت در محل قرارگیری مجموعۀ رهبانی استپانوس قدیس وجود دارد یا خیر. در جواب باید گفت که با توجه به:

بررسی روایات و مدارک تاریخی موجود
۲. بررسی تفصیلی ویژگی های معماری این بنا در متن مطالعات منظم و مدون تاریخ معماری کلیسای ارمنی
مقایسۀ نقش های مورد بحث در این مجموعه با نقش های تزیینی رایج در تزیینات کلیساهای سراسر سرزمین تاریخی ارمنستان
با رد شدن تمام شواهدی که پژوهش مذکور در این خصوص آورده است و مشروط بر عدم ارائه داده هایی جدید دلیلی بر احتمال وجود چنین بنایی نیست.
در نهایت، در مورد تمامی پرسش های موازی با گستره های متفاوت یک مطلب حائز اهمیت بسیار است و آن اینکه تمام بررسی های یاد شده محدود به فرهنگ مسیحی ارمنی است و هر گونه تأثیرپذیری، کلی یا موردی، که قابل بیان صریح یا محتاج بررسی عمیق تر باشد، به این گسترۀ جغرافیایی و فرهنگی محدود می شود و به هیچ وجه قابل تعمیم به فرهنگ مسیحی، به مفهوم عام آن و به ویژه، ایمان مسیحی نیست.

پی نوشت ها :

منابع:

افشار سیستانی، ایرج. ((کلیسای استپانوس قدیس)). پیمان. ش ۹ و ۱۰. زمستان ۱۳۷۸.

انجیل شریف، [بی جا]: انجمن های متحد کتابمقدس. ۲۰۰۷.

دیکران زهرابیان، آدانا. (( نمادها و سمبل ها در هنر مسیحیت)). پیمان. ش۲۰. تابستان۱۳۸۱: ۹ ـ ۳۲.

سیمونی، پیونیک. (( کلیسای استپانوس قدیس، مجموعۀ رهبانی مسیحی ارمنی)) .معمار. ش۶۲. ۱۳۸۹.

کتاب مقدس، از زبان های اصلی عبرانی، کلدانی و یونانی ترجمه شده است. انجمن پخش کتب مقدسه. ۱۹۸۱.

ماروتخانیان، ژنیا. (( نقوش تزیینی ارمنی)). پیمان. ش ۲۶. زمستان ۱۳۸۲: ۳۶ ـ ۶۵.

هاکوبیان، امیل. کلیسای طاطاووس مقدس، تهران: انتشارات نائیری، ۱۳۸۷.

Aghanyans,Gyut A. Qahana. Karg Astvazapashtutyan Hayastanyays S. Yekeghesu. Tehran: Christoneakan dastiarakutyan bajanmunq, 2008

Barkhudaryan V. Hayos Patmutyun, (Hanrakrtakan Dprosi 5-rd dasarani dasagirq). Yerevan: Louys, 2000

. Hayos Patmutyun, (Hanrakrtakan Dprosi 6-rd dasarani dasagirq). Yerevan: Louys, 2000

. Hayos Patmutyun, (Hanrakrtakan Dprosi 7-rd dasarani dasagirq ). Yerevan: Louys, 2000

Facolta di architettura del Politecnico di Milano. Accademia delle Scienze dell’Armenia S.S.R..S. Stephanos (Documents Of Armenian Architecture).Milan: Edizioni Ares, 1980

Galstyan, Shnorhq Arqepiskopos. Astvazashnchakan Sourber. Yerevan: Yerrord hratarakouyun, Gandzasar astvazabanakan kentron, 1997

Haroutyunyan, Varazdat. Haykakan Jartarapetutyan Patmutyun. Yerevan: Louys,1992

Haykakan Sovetakan Hanragitaran.Yerevan:Hayastani SSH gitutyunneri Academia,1985, vol.11

Hakobyan, Levon. Hayos Patmutyun, (Hanrakrtakan Dprosi 9-rd dasarani dasagirq ). Yerevan: Zangak, 2000

Minasyan, L. G. Irani Haykakan Vanqere (S. Tadeos, S. Stepanos yev S. Amenaprkich). Tehran: Modern, 1971

Toramanyan, Arshavir. Jartarapetakan Patkerazard Bararan. Yerevan:Anahit, 2007

پی نوشت ها:

۱ـ تحلیلی موضوعی بر پایۀ مطالعات پایان نامۀ کارشناسی ارشد مؤلف.

Hayk 2ـ

Hay 3ـ

Hayastan 4ـ

Aramazd 5ـ

Anahid 6ـ

Mihr 7ـ

۸ـ اطلاعات مربوط به اعتقادات باستانی ارمنیان از منابع زیر برگرفته شده است:

Barkhurdarian, Hayosbadmutyun(hanrakrtaran debrosi 5-erord dasarani dasagirk)(Yerevan: Luys, 2000), p.71&72; Hakobyan, Hayosbadmutyun(hanrakrtaran debrosi 9-erord dasarani dasagirk)(Yerevan: Zangak, 2000), p.55.
idem, Hayosbadmutyun(hanrakrtaran debrosi 5-erord dasarani dasagirk), p.84&85.9ـ

۱۰ـ پیونیک سیمونی،((کلیسای استپانوس قدیس، مجموعۀ رهبانی مسیحی ارمنی))، معمار، ش ۶2 (1389): ۱۱۸.

۱۱ـ همان.

Varazdat Harutunian, Haykakan Jartarapetutyan Patmutyun(Yrevan: luys,1992).12ـ

۱۳ـ رجوع شود به:

Facolta di architettura del Politecnico di Milano, Accademia delle Scienze dell’Armenia S.S.R. St. Stephanos (Documents Of Armenian Architecture)(Milan: Edizioni Ares, 1980).

Harutunian, ibid.14ـ

ibid., p.421.15ـ

ibid.16ـ

ibid 17ـ

ibid. 18ـ

ibid. 19ـ

Facolta di architettura del Politecnico di Milano. Accademia delle Scienze dell’Armenia S.S.R.,ibid.,p 67.20ـ

ibid.21ـ

Harutunian, ibid., p.422.22ـ

Arshavir Toramanyan, Jartarapetakan Patkerazard Bararan(Yerevan:Anahit, 2007), p 23.23ـ

Harutunian, ibid.24ـ

ibid.25ـ

ibid.26ـ

ibid.27ـ

Facolta di architettura del Politecnico di Milano. Accademia delle Scienze dell’Armenia S.S.R.,ibid.,p 69.28ـ

[1]2. Harutunian, ibid., p.۴۲۲٫۲۹ـ

Haykakan sovedakan Hanragidaran( Yerevan: Hayasdani SSH gidutyuneri Akademia), vol.11, p.280.30ـ

ibid.31ـ

[1]2. L.G. Minasian, Irani Haykakan Vanqere (S. Tadeos, S. Stepanos yev S. Amenaprkich) (Tehran: Modern,1971), p.۲۱٫۳۲ـ

۳۳ـ ایرج افشار سیستانی، ((کلیسای استپانوس قدیس))، پیمان، ش ۹و۱۰(زمستان۱۳۷۸):۷۵.

Minasian, ibid, p.27.34ـ

ibid., p.28.35ـ

ibid., p.22.36ـ

ibid.37ـ

ibid.38ـ

ibid.39ـ

۴۰ـ ژنیا ماروتخانیان، (( نقوش تزیینی ارمنی))، پیمان، ش۲۶ (زمستان۱۳۸۲):۵۲.

۴۱ـ آدانا دیکران زهرابیان، (( نمادها و سمبل ها در هنر مسیحیت))، پیمان، ش۲۰ (تابستان۱۳۸۱): ۲۳.

۴۲ـ همان، ص ۲۴.

۴۳ـ ماروتخانیان، همان، ص ۵۶.

۴۴ـ انجیل لوقا، ۳: ۲۱و ۲۲.

Gyut A. Aghanyans, Karg Astvazapashtutyan Hayastanyays S. Yekeghesu(Tehran:Christoneakan dastiarakutyan45ـ bajanmunq, 2008) , p.45

۴۶ـ دیکران زهرابیان، همان، ص ۲۲.

۴۷ـ رجوع شود به: کتاب مقدس، چهار انجیل.

۴۸ـ دیکران زهرابیان، همان جا.

۴۹ـ ماروتخانیان، همان، ص۶۴.

Aghanyans , ibid., p.54.50ـ

۵۱ـ کلیساهای کاتولیک و پروتستان چنان که می توان در نمونه های ساخته شدۀ آنها در تهران نیز مشاهده کرد دارای این ویژگی نیستند.

۵۲ـ رجوع شود به: سیستانی،همان، ص۷۵ و نیز؛

Haroutyunyan ,ibid., p. 421; Minasyan, ibid., p.23.

shnorhq Arqepiskopos Galstyan, Astvazashnchakan Sourber(Yerevan: Yerrord hratarakouyun /Gandzasar 53ـ astvazabanakankentron,1997)

Vartananq54ـ

Minasyan , ibid., p.23.55ـ

Hayosbadmutyun(hanrakrtaran debrosi 5-erord dasarani dasagirk), p.99-101. 56ـ

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۵۲
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید