فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۲
قره کلیسا
نویسنده : ایرج افشار (سیستانی)
گذشته از کلیساها و بناهای بسیاری که پس از مهاجرت تاریخی ارمنیان به ایران-در دوران شاه عباس-به دست آنان در این سرزمین ایجاد شده است، بناهایی نیز وجود دارد، که مربوط به زمانهای خیلی پیش یعنی دورانی است که مرزهای امپراتوری ایران تا آن سوی سرزمین ارمنستان کنونی کشیده شده بود و دیرینگی پارهئی از آنها نزدیک به دوهزار سال است. از جملۀ این بناها که دارای ارزش جهانی است و همۀ مسیحیان جهان برای آن ارزش و احترام قائلند و پارهئی از مورخان آن را اولین بنای مسیحی جهان میشناسند، «قره کلیسا» در آذربایجان است[۱].
جایگاه جغرافیایی
قره کلیسا در جنوب شهر ماکو، در ۱۵ کیلومتری شمال خاوری سیه چشمه و ۷ کیلومتری شمال راه قره ضیاءالدین به سیه چشمه، در دهستان چالدران بخش سیه چشمۀ شهرستان ماکو، بین ۴۶ درجه و ۳۳ دقیقۀ درازای خاوری و ۳۹ درجه و ۶ دقیقۀ پهنای خاوری نسبت به نیمروز گرینویچ قرار دارد[۲].
کلیسا بر فراز تپه بنا شده و از سوی خاور، در نزدیکی درهئی قرار گرفته است. در بخشی از مرزهای جنوبی ارمنستان که نواحی خوی و سلماس کنونی و کرانههای دریاچۀ ارومیه را در بر میگرفته است، ناحیهئی به نام «آرتاز» یا «آرداز» وجود داشته، که از شمال کرانههای رود ارس شروع میشده و در باختر، با وان و بخش پیشین بایزید در ترکیه هم مرز بوده است و شهر کنونی ماکو از گذشتههای دور نسبت به تمامی منطقه مرکزیت داشته است. در جنوب باختری ماکو، ناحیۀ چالدران قرار داشته که به خاطر جنگهای شاه اسماعیل صفوی (۱۴۹۹-۱۵۲۴ میلادی/۹۰۵-۹۳۰ ه ق.) در تاریخ ایران شهرت بسیار دارد.
چالدران از واژگان چهار-دران گرفته شده و به خاطر وجود چهار معبد که بعدها به کلیسا تبدیل شدهاند، به این نام خوانده شده است. این ناحیه شامل دشتهای ماکو، خوی و پیرامون آنهاست و در آن آثار تاریخی گوناگونی مانند کتیبه، بنا، گور، سنگنبشته و … وجود دارد که بیانگر یک فرهنگ کهن ارمنی است[۳].
حمدالله مستوفی نویسنده کتاب نزهه القلوب (تألیف ۷۴۰ ه ق.)، دربارۀ جایگاه ماکو و روحانی بزرگ ارمنیان، مینویسد:
«ماکویه، قلعهئی است بر شکاف سنگی، دیهی در پای آن قلعه، چنان که آن کوه تا نیمروز سایهبان آن دیه شده است و مرجانیثا که بزرگ کشیشان اوست، آن جا ساکن میباشد»[۴].
نام
از این کلیسا به نامهای تادِیِ مقدس، تادِئی وانک[۵]، قراکلیسا، قره کلیسا، کاراکلیسا، کالاکلیسا، کلیسای طاطاووس، وانک تادِئوس مقدس، وانکِ طاطه وُس و … یاد شده است.
تاریخنگاران سدۀ ۸ ه ق. به بعد، آن را «قراکلیسا» نامیدهاند. چون بخش خاوری بنای کلیسا با سنگ سیاه ساخته شده است، عدهئی مفهوم قراکلیسا را «کلیسای سیاه» پنداشتهاند. زیرا «قرا» در ترکی به معنی «سیاه» است. ولی در این جا بایستی توجه داشت که زبان مردم آذربایجان تا پیش از رخنۀ کامل گویش ترکی[۶]، زبان آذری بوده و اکنون نیز در برخی روستاها، سالخوردگان با واژگان بازماندۀ این زبان آشنایی دارند. در گویش «تاتی» و «هرزنی»، که شاخههای زبان آذری، یعنی زبان باستانی مردم آذربایجان است، واژگان «کله» یا «کالا» به معنی بزرگ است و در گویش روستای گلین قیۀ آذربایجان خاوری، به بزرگ «کالا» گویند[۷].
احمد کسروی دربارۀ واژۀ «قرا» چنین مینویسد:
«در آذربایجان بر سر بسیاری از نامها واژۀ قرا آورده میشود. مثلاً: قراچمن و قرارود، و چون قرا در ترکی به معنی سیاه است، کسانی خواهند پنداشت در این نامها نیز همان معنی ترکی مقصود است؛ ولی باید دانست که «قرا» در زبان آذری به معنی «بزرگ» بوده و خود تغییر یافتۀ واژۀ «کلان» است که در فارسی هنوز هم به کار میرود»[۸].
نام رودخانۀ «قرارود» را که در ارسباران جاری است در آثار دوران آغازین اسلامی «کلان رود» به معنی رود بزرگ نبشتهاند. پس از رخنۀ زبان ترکی در آذربایجان، گرچه نام برخی جاها به ترکی برگردانده شد، ولی برخی نامها نیز به مناسبت نزدیکی واژگان، تغییر صورت دادهاند، و این یکی از آن موارد است. بنابراین قراکلیسا در اصل «کاراکلیسا» یا «کالاکلیسا» به معنی «کلیسای بزرگ» است. این نظریه از آنجا تأیید میشود که ارمنیان به کلیسای بزرگ «وانک»[۹] میگویند و این واژه با مفهوم نام آذری آن کلیسا به درستی برابری میکند[۱۰].
پیشینۀ تاریخی
برابر روایات ارمنی، در نیمۀ نخست سدۀ اول میلادی، یکی از حواریون حضرت مسیح به نام تادِئوس به دعوت آبکار، شاه ارمنستان برای تبلیغ آیین مسیح به آن سرزمین رفت و در این امر پیروزی بسیاری به دست آورد[۱۱].
پس از آبکار خواهرزادهاش ساناتروک شاه ارمنستان شد. وی و دخترش ساندوخت مسیحی شدند، ولی ساناتروک پس از اندک زمانی آیین مسیح را ترک گفت و به دین پیشین خود بازگشت، و تادِئوس را مجبور به ترک تبلیغ دین تازه کرد. تادِئوس فرمان او را اجراء نکرد، ساناتروک دستور کشتن وی را داد. چون تادِئوس شهید شد، او را در محل کنونی قره کلیسا به خاک سپردند و بعدها بر روی گور او، کلیسائی ساختند، به طوری که محراب کلیسا روی گورش قرار گرفت.
در این باره روایت دیگری نیز وجود دارد که بنا بر آن تادِئوس برای پیروان خود کلیسائی ساخت و چون شهید شد او را در محراب آن به خاک سپردند.
پس از شهادت تادِئوس ساناتروک دختر خود را برای ترک آیین مسیحیت زیر فشار نهاد. ولی ساندوخت در برابر پدر خود تسلیم نشد. شاه دستور داد که او را زندانی کنند. ساندوخت مدتی در زندان به سر برد، و چون سرسختی نشان داد، او را نیز کشتند و در کنار گور تادِئوس به خاک سپردند[۱۲].
بعضی گویند که تادئوس در حدود نیمۀ سدۀ نخست میلادی از عراق به آذربایجان رفته و در محل قره کلیسا صلیبی برافراشته و به تبلیغ دین مسیح پرداخته و در همان جا نیز شهید شده است[۱۳].
قره کلیسا بارها دچار زلزله، چپاول و ویرانی شده است.تاخت و تاز چنگیزخان مغول (سال ۱۲۲۰ میلادی/۶۱۷ ه ق.) و جانشینانش[۱۴]، یورش تیمور گورکان و بازماندگانش، تاخت و تاز سپاهیان عثمانی و جنگهای داخلی در آذربایجان از عوامل عمدهئی هستند که نقش بازدارنده در مرمت و بازسازی کلیسا داشتهاند.
به دلیل فشار زیاد، درخواست باج و خراج سنگین از سوی فرمانروایان گوناگون، و کشتار و چپاولهایی که در این کلیسا صورت گرفته است، قره کلیسا نتوانسته است همانند دیگر کلیساها مرکزی برای طلبهها و جویندگان دانش، هنر و ادب باشد.
تاریخ بنای قره کلیسا به درستی معلوم نیست، موسی خورِنی (مُوسِس خورناتسی)، تاریخ نگار ارمنی سدۀ پنجم میلادی، یادآور میشود که گور تادئوس و ساندوخت در دشت «آرداز» یا «آرتاز» یا دشت ماکو است و نامی از کلیسا نمیبرد. نخستین تاریخ نگاری که به این کلیسا اشاره کرده «تووما آرتزرونی» است که در اوایل سدۀ دهم میلادی میزیسته است. از سدۀ یازدهم تا اواخر سدۀ دوازدهم میلادی در آثار تاریخ نگاران بار دیگر به نام این کلیسا بر میخوریم.
در سالهای ۱۲۳۰-۱۲۳۱میلادی/۶۲۸-۶۲۹ه ق. جرماغون، نویانِ[۱۵] مغول، به آذربایجان تاخت و آنجا را چپاول کرد و به کلیسای تادئوس نیز خسارت زیادی وارد آورد.
در سال ۱۲۴۲ میلادی/ ۶۴۰ه ق.، بایچو، سردار دیگر مغول، قره کلیسا را تاراج کرد و خسارت زیادی به بار آورد.
در سال ۱۲۵۰ میلادی/۶۴۸ه ق.، این کلیسا توسط دزدان گرجی و سپاهیان مغول چپاول شد و به بنای آن خسارت زیادی وارد آمد. هُوسِپ، خلیفۀ کلیسا برای مرمت کردن آن به امیر ارغون پناهنده شد و توانست رضایت او را به دست آورده اجازۀ بازسازی کلیسا را بگیرد.
در سال ۱۲۵۳میلادی/۶۵۱ ه ق.، هلاکوخان مغول با سپاهی که بیشترشان از تیرههای عیسوی مغول، یعنی تیرههای کرائیت، نایمان و اویغور بودند، برای سرکوب اسماعیلیان به ایران آمد. هلاکو پس از شکست دادن اسماعیلیان و گشودن بغداد، شهر مراغه را به پایتختی برگزید.
چون «سرقوی خاتون» مادر هلاکو و «دوقوز خاتون» همسرش، مسیحی بودند، وی به مسیحیان توجه ویژهئی داشت و در این زمان برای بازسازی قره کلیسا گامهایی برداشته شد و هلاکو موقوفاتی برای آن مقرر کرد.
در سال ۱۲۸۴میلادی/۶۸۳ ه ق.، ارغون خان پسر اباقاخان به حکمرانی انتخاب شد. لئون، شاه کیلیکیه[۱۶] برای دیدار با ارغون خان به آذربایجان آمد و از کلیسای تادئوس نیز دیدن کرد. ولی پس از بازگشت لئون، مغولان به کلیسا حمله بردند و پس از کشتار روحانیون و زایران، قره کلیسا را تاراج و ویران کردند[۱۷]. در سال ۱۳۱۹ میلادی/۷۱۹ ه ق.، زلزلۀ سختی ماکو را لرزاند، که در نتیجۀ آن کلیسا نیز ویران شد. اسقف زاکاریا یا زکریا[۱۸] که از سال ۱۳۱۵میلادی/۷۱۵ ه ق.، راهب ارشد کلیسا بود به ساختن آن همت بست و پس از ده سال کوشش در سال ۱۳۲۹ میلادی/۷۳۰ ه ق. بازسازی کلیسا پایان یافت[۱۹].
این کلیسا در گذشته با سنگ ساخته شده بود ولی بیشتر بخشهای آن ویران گردیده بود و تنها بخش خاوری آن پابرجا مانده بود، بخشهای جدید را با سنگ سفید ساختهاند. از طرح نخستین کلیسا آگاهی درستی در دست نیست. ولی طرح کنونی آن یادگار بازسازی دوم است که به باور بعضیها، از طرح کلیسای اجمیادزین گرفته شده است. در دیوار کلیسا، کتیبهئی از اسقف زاکاریا دربارۀ بازسازی کلیسا وجود دارد که در آن چنین میخوانیم:
«این کلیسا که برای تادئوس حواری مقدس ساخته شده بر اثر زلزله ویران گشته است و من اسقف زاکاریا آن را تعمیر میکنم و …» [۲۰]
در سال ۱۳۴۳ میلادی/۷۴۴ ه ق.، امیر شیخ حسن چوپانی مشهور به امیر شیخ حسن کوچک (۷۲۸-۷۴۴ ه ق.) همراه امیر یعقوب شاه از امرای روم به گشودن شهرهای روم رفت. ولی در جنگ شکست خورد و بازگشت. پس از این شکست، امیر قوچ حسن پسر امیر حسن بن امیر چوپان به کلیسای تادئوس گریخت و در آنجا پنهان شد. ولی امیر شیخ حسن آگاه شد و کس فرستاد و او را به تبریز آوردند.
سلطان اویس جلایر که در سال ۱۳۶۵ میلادی/۷۶۸ ه ق.، به نواحی خاوری آسیای صغیر لشکر کشیده بود، از راه کلیسای تادئوس به تبریز بازگشت[۲۱].
در سال ۱۳۸۵ میلادی/۷۸۷ ه ق.، قزل اوقو[۲۲]، از سرداران تغتمش خان[۲۳] به آذربایجان لشکر کشید و آنجا را گرفت. در این حمله به قره کلیسا نیز خسارت زیادی وارد شد. در این زمان راهب ارشد کلیسای تادئوس، اسقف کارابد بود.
در سال ۱۳۸۶ میلادی/۷۸۸ ه ق.، تیمور گورکان به آذربایجان حمله برد و از رود ارس گذشت و گرجستان را گشود. در این لشکرکشی، کلیسای تادئوس بار دیگر چپاول و ویران شد.
در سال ۱۳۹۷ میلادی/۷۹۹ ه ق.، اسقف بوقوس راهب ارشد کلیسای تادئوس بود. او «گیراگوس ویرابِتسی[۲۴]» را به عنوان کاهن کلیسا تعیین کرد. اسقف بوقوس در سال ۱۴۴۱ میلادی/۸۴۵ ه ق.، در مجمع پانصد نفری روحانیون ارمنی که در اجمیادزین تشکیل شد به عنوان جاثلیق ارمنیان انتخاب شد.
اسقف گریگور ماکوئی (ماکوِتسی) [۲۵] که تا سال ۱۴۴۳ میلادی/۸۴۷ ه ق.، راهب ارشد قره کلیسا بود، در مجمع روحانیون ارمنی در اجمیادزین به عنوان جاثلیق ارمنیان برگزیده شد[۲۶].
در سال ۱۴۹۳ میلادی/۸۹۸ ه ق.، ابوالمظفر بهادر از خاندان آق قویونلو، فرمان زیر را برای زاکاریا، کشیش قره کلیسا صادر کرد:
«الحکم الله
ابوالمظفر رستم بهادر سیوز و میز
سرکیس اوچ کلیسا ]اجمیادزین[ بداند که زکریا کشیش قراکلیسا ماکویه نمود که بنا واجب و بیحساب مزاحم و معترض احوال او میشود مییابد که به دستور قدیم با او عمل نموده بنا واجب و خلاف حکم همایون معترض احوال او نشود در این باب تقصیر ننماید…
تحریراً فی ۸ ذیقعدهالحرام سنۀ ثمان و ستعین و ثمانمائه، محل مهر رستم بهادر»
شاه اسماعیل صفوی نسبت به ارمنیان، به ویژه روحانیون ارمنی مهربان بود؛ او به حکمرانان، داروغگان و والیان دستور داده بود که اجازۀ دستاندازی در موقوفههای کلیساها را ندارند و از آنها مالیات نگیرند.
در سالهای ۱۵۱۵-۱۵۲۰ میلادی/۹۲۱-۹۲۶ ه ق.، خلیفه زاکاریا به عنوان جاثلیق ارمنیان انتخاب شد. در روزگار او قره کلیسا بازسازی گردید و راهی نیز برای آن ایجاد شد.
پس از شاه اسماعیل، پسرش تهماسب در سال ۱۵۲۴ میلادی/۹۳۰ ه ق. به تخت نشست. او نیز در مورد کلیساها و موقوفههای آنها از سیاست پدرش پیروی کرد و در سال ۱۵۶۲ میلادی/۹۷۰ ه ق.، فرمان زیر را صادر کرد:
«شابابام انارالله برهانه
موضع مهر بنده شاه ولایت تهماسب
فرمان همایون شد آن که چون از مضمون نشان عالی حضرت خاقان جمجاه سلیمان مکان و اسناد و قبالات مشروعه مستفاد شد که مزرعۀ قراکلیسا و محدود به حدود گدوک انکورک و قرق بلاغ و مقبرۀ هناک از راه ملکیت تعلق به رعایای آنجا دارد و حقا به مزرعۀ مذکور از رودخانۀ قریه ارکوین… رعایا قریه ارکوین مطلقاً به غیر حق و حساب در املاک و اراضی مزرعۀ مذکور مدخل نساخته و پیرامون حقابۀ مقررۀ ایشان نگردند و از دستور سابق و قاعدۀ قدیم تجاوز ننمایند. حاجی قاسم سیوچی حسب المسطور مقرر دانسته از مضمون حکم مطاع انحراف نورزد و چون از قدیم چرا غلق قریه فریز و مهله زن و قروق تعلق به قره کلیسا داشته کدخدایان و رعایا دربارۀ شاملق اصلاً در آن مدخل نسازند و از قاعدۀ قدیم و دستور سابق تجاوز ننمایند امارت مآب مقصود بیک ختوسلو امداد نموده مجال تمرد احدی ندهد و همه ساله حکم مجدد نطلبند تحریراً فی شهر رجب المرجب ایت ئیل.»
در سال ۱۶۵۰ میلادی/۱۰۶۰ ه ق. راهب ارشد کلیسای تادئوس، اسقف مگردیچ بود. او به تعمیر کلیسا پرداخت.
در سال ۱۶۹۱ میلادی/۱۱۰۳ ه ق.، راهب ارشد قره کلیسا خلیفه سارکیس بود؛ او کلیسای تادئوس و باروی پیرامون آن را تعمیر کرد.
در سال ۱۷۴۳ میلادی/۱۱۵۶ ه ق.، خلیفه میناس به عنوان راهب ارشد قره کلیسا انتخاب شد. در این زمان جنگهای ایران و عثمانی آغاز شده بود و نادرشاه افشار سعی در پس گرفتن سرزمینهایی داشت که در دست عثمانیها بود. در این لشکرکشیها قره کلیسا بار دیگر خسارت دید.
در سال ۱۷۸۷ میلادی/۱۲۰۱ ه ق.، آغامحمّدخان قاجار برای سرکوبی شاه گرجستان از راه آذربایجان به آن سرزمین رفت و تفلیس را گشود. در این لشکرکشی سپاهیان آغامحمّدخان قره کلیسا را تاراج کردند و شمار زیادی از روحانیون کلیسا و ارمنیان را کشتند[۲۷].
در سال ۱۸۱۴ میلادی/۱۲۲۹ ه ق.، عباس میرزا، ولیعهد فتحعلی شاه قاجار، قره کلیسا را بازسازی کرد. در این زمان اسقف قره کلیسا «سیمون بزنونی»[۲۸] بود، که در اجرای فرمان عباس میرزا تلاش بسیار کرد. شعرهایی از سرودههای شاعری متخلص به «نوا» که در مصرع آخر تاریخ تعمیر کلیسا را به حساب جمل آورده، در پنج سطر (چهار سطر اول هر سطر دو بیت و سطر پنجم یک بیت) به خط نستعلیق خوش بر روی سنگ مرمر سفیدی کنده شده و بر سردر اصلی کلیسا نصب گردیده است.
دل به تنگ آمد چو روحالله زتن از امّهات
میل آبا کرد چندی باز و مادرزاد گشت
از یکی زاصحابه طاطاووس نام این سجدهگاه
گشت آباد [و] خراب از چرخ بیبنیاد گشت
تا زمان دولت فتحعلی شه آن که او
همچو ابر درفشان دست عطایش راد گشت
از ولیعهدش شهنشاه جوان عباس شاه
کوبه گیتی شهره در انصاف و عدل و داد گشت
آن که بس ویرانهها چون کوفه در ایران زمین
فیالمثل در عهد عدلش غیرت بغداد گشت
جز دل ویران من کو قابل تعمیر نیست
هر خرابی را که دیدی در جهان آباد گشت
کرد از نو این کهن ویرانه را آباد زو
هم خدا راضی شد و هم روح بانی شاد گشت
چون ز فرمان وی و اقدام استادان چند
سخت تر از آهن و محکم تر از فولاد گشت
گفت این مصرع پی تاریخ تعمیرش نوا
وانک طاطاووس باز از دادشه آباد گشت[۲۹]
۱۲۲۹ ه ق.
در سال ۱۸۳۰ میلادی، اسقف نیکوقوس[۳۰] به تولیت قره کلیسا رسید. این کلیسا از سال ۱۸۹۰ تا ۱۹۰۰ میلادی به مرکز انقلابیها و طرفداران جنبشهای ملی ارامنه مبدل گشت. از سال ۱۹۰۸ میلادی تا جنگ جهانی اول، این محل مرکز مبارزان ارمنی در نبرد بر ضد عثمانیها بود[۳۱].
نهاد کنونی کلیسا
قره کلیشا به شکل مستطیل و در جهت باختری خاوری ساخته شده است و همۀ بخشهای آن، حتی طاقها و سقف که در دو بخش به شکل منشور دوازده بر بالا رفته و به وسیلۀ یک مخروط دوازده تَرک پوشیده گشته با ملات ویژه و سنگهای صاف و منظم ساخته شده است. در پیرامون دارای برآمدگیها و خروجیهای منظم است[۳۲] و از دو بخش مشخص تشکیل یافته است:
بخش خاوری آن با سنگ سیاه ساخته شده و شامل محراب، اتاقهای کنار محراب، صحن جلویی محراب و گنبد کوچک است. محراب و دو اتاق کناری آن بر روی سکویی که حدود یک متر از سطح زمین بلندتر است و با دو ردیف پلکان به صحن کلیسا میرسد، ساخته شده است. گنبدِ کوچکِ دوازده تَرکی کلیسا بر روی صحن جلویی محراب بنا شده است.
بخش مرکزی و باختری کلیسا در سالهای ۱۳۱۹ تا ۱۳۲۹ میلادی با سنگ سفید بنا شده است و شامل ستونها، قوسها، گنبد بزرگ و ناقوسخانۀ کلیسا است. در میانۀ بخش مرکزی کلیسا چهار ستون سنگی به ابعاد ۲۰/۱ متر ساخته شده است که دو به دو با یک قوس به یکدیگر میپیوندند. این قوسها برخلاف قوسهای رومی، در میانۀ سنگ کلید ندارند. بر روی این قوسها نیمطاقهائی جناقی زده شده و بر روی آنها طوق پایینی گنبد قرار دارد که در پنج ردیف روی هم چیده شده و بر روی آنها ساق گنبد ساخته شده است. ساق گنبد دارای ۱۲ طاقنما یا پنجره میباشد.
در بخش بالایی طاقنماها طوق اصلی گنبد قرار دارد که بر روی آن گنبد را سختهاند. گنبد از بیرون دوازده تَرک و مخروطی شکل است. همۀ بخشهای این کلیسا از دیوار گرفته تا قوس و ستون و گنبد و بام با سنگِ تراشیده شده، ساخته شده است[۳۳].
سقف کلیسا از درون طاق، گهوارهئی است. دیوارهای درون کلیسا ساده است ولی دیوارهای بیرون آن دارای نقشهای برجسته است. درونگاه اصلی در گوشۀ باختری بنا قرار گرفته و به فاصلۀ اندکی از پایههای دوسوی سردر، دو پایۀ سنگی ساخته شده که میانۀ آنها و پایههای سردر، طاقهای سنگی زدهاند و چنان به نظر میرسد که میخواستهاند برج ناقوس کلیسا را بسازند ولی ناتمام مانده است[۳۴].
قره کلیسا در یازدهم بهمن ماه سال ۱۳۳۴ ه ش.، به شمارۀ ۴۰۵ در فهرست آثار ملی و تاریخی به ثبت رسیده است[۳۵].
«رنیگ بام» دانشمند سوئدی، در کتاب خود مینویسد:
«ممکن است جام مقدس که خون حضرت عیسی (ع) هنگام مصلوب شدن در آن نگهداری شده در قره کلیسا باشد، ولی هنوز این جام که برای مسیحیان جهان ارزش فوقالعادهئی دارد، پیدا نشده است»[۳۶].
به هر حال قره کلیسا با همۀ پیشینۀ پرماجرا و خاطرههای تلخ و شیرین، یکی از زیارتگاههای مهم ارمنیان و از آثار و بناهای تاریخی ارزندۀ ایران زمین به شمار میرود. ارمنیان و جهانگردان از سراسر جهان برای دیدن آن به آذربایجان سفر میکنند. در سال ۱۹۵۴ میلادی شورای خلیفهگری ارامنۀ آذربایجان بنا به نظر ویژهئی که دربارۀ نگهداری دیرها داشت، روز عید حضرت تادِئوس را روز زیارت و بازدید تعیین کرد. از آن زمان تاکنون، همه ساله در اواخر تیرماه یا اوایل مردادماه دهها هزار مسیحی به آن مکان مقدس گام نهاده و همانند گذشته آنجا را به جوش و خروش میآورند[۳۷]؛ و بدین ترتیب با بزرگداشت خاطرۀ تادِئوس مقدس و ساندوخت قهرمان، یادِ مردان و زنان دلاوری را که در چهار دیواری کلیسا به خاطر دفاع از خاک وطن و در راه ایمان و عقیدۀ خود شهید شدهاند، در خاطرهها زنده میکنند.
پینوشتها:
رایین، اسماعیل. ایرانیان ارمنی، تهران، بینا، خرداد ۱۳۴۹، ص ۷۳
هُویان، آندرانیک. قره کلیسا، بررسیهای تاریخی، سال ۲، شمارۀ ۵، دی ماه ۱۳۴۶، ص ۱۹۵
رایین، همان کتاب، ص ۷۳-۷۴
مستوفی، حمدالله. نزهه القلوب، به کوشش محمّد دبیر سیاقی، تهران، کتابفروشی طهوری، اسفند ماه ۱۳۳۶، ص ۱۰۲
Tadei Vank
سدۀ ۱۰ و ۱۱ میلادی
هُویان، همان مقاله، ص ۱۹۶
کسروی، احمد. کاروند کسروی، به کوشش دکتر یحیی ذکاء، تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی، ۱۳۵۶، ص ۴۳۱
جائی که طلبهها در آن به فراگرفتن علوم دینی میپردازند.
هویان، همان مقاله، ص ۱۹۶
رایین، همان کتاب، ص ۷۶
هویان، همان مقاله، ص ۱۹۷
دایره المعارف فارسی، جلد دوم، تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی، ۱۳۵۶، ص ۲۰۴۲
در سالهای ۱۲۴۲، ۱۲۵۱، ۱۲۶۵ و ۱۲۸۵ میلادی به ترتیب اکتایقاآن پسر چنگیز، بایچو سردار مغول، نگوخان بزرگ، اباقاخان و پسرش ایلخان ارغون خسارات زیادی به کلیسا وارد کردند.
شاهزاده، امیر، فرمانده سپاه (واژۀ مغولی)
کیلیکیه سرزمینی است کهن در جنوب شرقی آسیای صغیر، بر ساحل مدیترانه که پس از حملات ترکان سلجوقی به ارمنستان و کشتار مردم و انهدام شهرها و انقراض حکومت پادشاهی ارمنستان، جمعی از امیران ارمنی همراه با هزاران خانواده به آنجا پناه بردند. در نیمههای قرن یازدهم حکومت کیلیکیه به دست امیران ارمنی افتاد. آنها در پایان قرن دوازدهم حکومت پادشاهی کیلیکیه را تشکیل دادند (۱۱۹۸ میلادی) که تا ۱۳۷۵ میلادی ادامه یافت. کیلیکیه را ارمنستان صغیر نیز میگویند.
هویان، همان مقاله، ص ۲۰۱
این اسقف به داشتن آکاهی بسیار در زمینه فرقههای گوناگون آیین مسیح، و آشنایی با علم تاریخ، ادبیات و زبان لاتین شهرت دارد، به طوری که از وی به عنوان یک دانشمند ارزنده یاد شده است.
کاویان پور، احمد. تاریخ عمومی آذربایجان، تهران، موسسه انتشارات آسیا، ۱۳۴۶، ص ۳۵۷
رایین، همان کتاب، ص ۷۸
هویان، همان مقاله، ص ۲۰۲
اسماعیل رایین »قزل اردو» نگاشته است.
تُغتمش خان (توغتامیش خان)، رئیس ایل »ذهبی قپچاق» یا »ازبکان سفید خاوری» بود که در سال ۱۳۸۲ میلادی مسکو را تاراج کرد.
Virapetsi
Makvetsi
مشکور، محمّد جواد. نظری به تاریخ آذربایجان و … تهران، انجمن آثار ملی، بهمن ۱۳۴۹، ص ۴۱۹
رایین، همان کتاب، ص ۴۲۴
Simon Bznuni
مشکور، همان کتاب، ص ۴۲۴
Nikoghos
همان کتاب، ص ۴۲۴
دیباج، اسماعیل. راهنمای آثار تاریخی آذربایجان، تبریز، انتشارات دانشگاه تبریز، تیر ۱۳۴۳، ص ۱۰۴
افشار سیستانی، ایرج. نگاهی به آذربایجان غربی، جلد اول، تهران، موسسه انتشاراتی و آموزشی نسل دانش، ۱۳۶۹، ص ۲۸۳
دیباج، همان کتاب، ص ۱۰۴
همان کتاب، ص ۱۰۶
کاویان پور، همان کتاب، ص ۳۵۷
میناسیان، لئون. قدیمیترین ادیار یا وانکهای ارامنه در ایران، مجلۀ هنر و مردم، سال ۱۷، شمارۀ ۱۹۳، آبان-آذر ۱۳۵۸، ص ۳۶