سال سیزدهم | بهار 1388 | 164 صفحه

جهت مشاهده و ورق زدن صفحات
روی تصویر زیر کلیک کنید.

در این شماره می خوانید:


1- مقاله ها

2- نگاهی به تاریخ

3- نگاهی به رسانه ها

4- معرفی کتاب


5- گزیده رویدادها


6- ادبیات

متن سخنرانی جناب آقای گئورک وارطان، نمایندۀ ارمنیان تهران و شمال در مجلس شورای اسلامی، در مراسم یادبود نود و چهارمین سالگرد نژادکشی ارمنیان، در جمع دانشجویان و دانشگاهیان.
اردیبهشت 1388
باشگاه فرهنگی و ورزشی آرارات

(… همۀ ما قبول داریم که آنچه طرح ریزی شده است عملیاتی سهل الوصول نخواهد بود بلکه به منظور اجرای آن باید روندی پیچیده و دشوار را پشت سر گذاریم. توجه داشته باشیم که دستور کار پیش رو تنها با امحای ارمنیان ساکن در سرزمین های آناتولی شرقی صورت نخواهد گرفت بلکه محو و نابودی کامل فرزندان این قوم باهوش و زیرک به وسعت امپراتوری عثمانی مدنظر است، قومی که به دلیل فراست و سخت کوشی و قابلیت های ذاتی خود نمی تواند در سرزمین های اجدادی خود محدود شود و دیر یا زود داعیۀ آزادی را سر خواهد داد…).

دکتر ناظم،1910، سلانیک

آنچه ذکر کردیم جملات یکی از طراحان اصلی فاجعۀ شوم نسل کشی ملت ارمنی بود. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، جهان درگیر تغییر و تحولاتی در راستای استقرار نظمی نوین بود، نظمی که سال ها بعد به جنگی جهانی انجامید و به جای خدمت به انسانیت و جامعۀ بشری اثرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی غیر قابل باوری بر جای گذاشت.

اگر واقعیت های نهفته در اسناد و مدارکی را که نمایانگر روابط عاملان اصلی این نسل کشی و ارتباطات آنان با دول بزرگ وقت است بررسی کنیم، بی شک ایمان خواهیم آورد که ملت زحمتکش و فرمانبرداری که به دلیل همین اخلاصش در امپراتوری عثمانی به ملت صادق ملقب بود قربانی مصالح سیاسی و اقتصادی دولت های پیش روی دوران انتقالی قرن بیستم شد. برای بررسی ابعاد مختلف اولین نسل کشی قرن بیستم باید اوضاع کلی جهان آن روز و امروز را مد نظر قرار داد و نتایج حاصل از عملیاتی شدن این جنایت غیر قابل بخشش را در روابط دولت های ترکیه، آلمان، اطریش، مجارستان، انگلستان، فرانسه، روسیه و ایالات متحدۀ امریکا با یکدیگر پیگیری نمود.

متأسفانه، قرار گرفتن سرزمین های اجدادی ارمنیان در منطقه ای سوق الجیشی، که در واقع آوردگاه منافع شرق و غرب به حساب می آید، سبب شد تا جهان نظاره گر ذبح ملتی دیرپا با فرهنگی پنج هزار ساله باشد و دم برنیاورد.

در واقع، قتل عام ارمنیان نتیجۀ همگرایی دولت های اروپایی و در رأس آنها آلمان و انگلستان با دولت جنایتکار عثمانی در نیل به اهداف مشترک بود. بنابراین، باید پذیرفت که هرچند این جنایت سرمنشاء ایجاد برخی تحولات در صحنۀ روابط منطقه ای و بین المللی شد از جهاتی خود نیز متأثر از مناسبات پیش گفته بود.

در تشریح ماهیت این قتل عام باید اذعان کرد که این جنایت به واقع عملیاتی با ابعاد گسترده و از قبل طراحی شده بود، چراکه 5 / 1میلیون نفر از جمعیت سه میلیون نفری ارمنیان ساکن در ترکیۀ عثمانی در طی آن نابود شدند. در این مورد، اسناد و مدارک بسیاری در بایگانی وزارت های امور خارجۀ انگلستان، فرانسه، آلمان، ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق موجود است و علاوه بر آن، گزارش های شاهدان عینی این ماجرای دلخراش از سوی افراد محترمی چون آرنولد تویین بی، مورگنتاوو، لپسیوس و دیگران به ثبت رسیده. سایۀ شوم این قتل عام همچنان بر زندگی ملت ستمدیدۀ جهان سنگینی می کند، چراکه متأسفانه کماکان شاهد تکرار جنایاتی از این دست در خصوص دیگر ملل مظلوم جهان بوده و هستیم.

حتی سخن گفتن در مورد اثرات سوء این واقعۀ دردناک و تبعات استمراری حاصل از آن بر ملت رنجدیدۀ ارمنی دل گوینده و شنونده را به درد می آورد اما به منظور انتشار حقایق و با امید به برچیده شدن مهر سکوت از لبان نظاره گران خاموش بر خود واجب می دانم که اختصاراً به چند مورد از نتایج ویرانگر این جنایت بزرگ بشری در قرن بیستم اشاره کنم.

  1. اثرات سوء امنیتی و اجتماعی حاصل از کاهش جمعیت ارمنیان. شاید این مسئله مهم ترین پیامد منفی نسل کشی برای ارمنیان باشد. آنان در این واقعه شمار عظیمی از جمعیت خود را از دست دادند. با توجه به شرایط فرهنگی حاکم بر خانواده های سنتی که تعداد زیاد فرزندان در آنها اهمیت دارد، علی رغم خانواده های متجدد و شهری، گزافه نخواهد بود اگر ادعا کنیم چنانچه این نسل کشی اتفاق نمی افتاد جمعیت ده میلیون نفری ارمنیان جهان امروز حداقل 25 میلیون نفر می بود، جمعیتی که ضریب امنیت بالاتری را برای ارمنیان رقم می زد.

2.آوارگی و نقل مکان اجباری ارمنیان جان به در برده از قتل عام به اقصا نقاط جهان. از پیامدهای سوء و نتایج نابخشودنی این عمل غیرانسانی، که ماهیت فرهنگی دارد، کوچ اجباری ارمنیان است که اختلاط فرهنگ های نامتقارن را در پی داشته. در نتیجۀ این مهاجرت ها افرادی با احساسات، باورها و تعالیم سنتی شرقی ناچار به حضور در جوامع متجدد با باورهای دنیای تصنعی، صنعتی و بدون احساس غرب شدند و این تضارب آراء سبب شد تا مباحث مربوط به خلط فرهنگی و تربیتی نسل های آینده گریبانگیر این داغدیدگان و آیندگان آنان شود.

  1. گسست فرهنگی، سیاسی و جامعه شناختی در نتیجۀ از دست دادن یکپارچگی ساختار اجتماعی. ارمنیان مهاجر به کشورهای مختلف به سال ها وقت نیاز داشتند تا جامعۀ یکپارچۀ خود را از نو سازماندهی کنند و در صدد برقراری ارتباط سازمان یافته و تعریف شده ای با دیگر جوامع ارمنی دنیا بر آیند.
  2. خسارات مالی. بر اساس بررسی های مقدماتی کارشناسان، ارمنیان طی این واقعۀ وحشتناک، برابر با معیارهای مالی و اقتصادی1919، متحمل بالغ بر 3750000000دلار خسارت شده اند.
  3. تصرف املاک ارمنیان ساکن در ارمنستان غربی با توسل به زور و کشتار. طی این واقعه سرزمین های اجدادی ارمنیان، که هزاران سال بود در آن می زیستند و بنابر اسناد قانونی مالک آن بودند، به تصاحب یاغیان تصاحبگر و تمامیت خواه در آمد.
  4. ترس از تکرار این واقعۀ شوم در سراسر ترکیه. بسیاری از ارمنیانی که موفق به فرار نشده و در نزد برخی از همسایگان صدیق خود پناه گرفته بودند، از ترس کشته شدن به جرم ارمنی بودن هویت ملی و دینی خود را کتمان کردند و در خفا به زندگی ادامه دادند. امروزه در ترکیه چه بسیارند افرادی که از پدران ارمنی خود سخن می گویند اما نه به زبان ارمنی و برای گذشتگان خود طلب آمرزش می کنند اما نه به سنت مسیحیت.

فهرست اثرات سوء و نتایج تلخ حاصل از فاجعۀ قتل عام ارمنیان به دست دولت ترک های جوان در1915، آنچنان طویل است که در این مختصر نمی گنجد و تا به امروز میلیون ها صفحه مطلب در این خصوص در سطح دنیا منتشر شده است.

اما شاید دولت وقت ترکیۀ عثمانی بزرگ ترین جفا را در حق مردم و کشور خود انجام داد و آن تغییر سرنوشت ترکیه و سوق دادن آن به منجلاب حقارت و تاریخ گریزی بود. مطمئناً چنانچه این قتل عام به وقوع نمی پیوست ترکیه و اصولاً منطقۀ مورد بحث امروز در وضعیت بهتری قرار داشت.

بی تردید سکوت در برابر نژادکشی بیرحمانۀ ارمنیان به دست ترک های جوان و امپراتوری عثمانی و بدون مجازات ماندن عاملان این واقعه از دلایل تکرار چنین فجایعی در جهان امروز است، فجایعی که مردم بی دفاع فلسطین، لبنان، افغانستان و عراق آن را با پوست و گوشت خود حس می کنند، فجایعی که هنوز جهان برای مجازات مسببان آن هیچ حکمی صادر نکرده است.

دولت ترکیۀ امروزی، که به دلیل استمرار شخصیت حقوقی دولت ها، مسئول و پاسخگوی اعمال دولت های پیش از خود است، همچنان بر انکار واقعیت ها اصرار می ورزد و در عرصۀ جهانی نیز سعی در وارونه جلوه دادن اعمال دولت ترک های جوان دارد اما جالب اینجاست که طی سال های1919 ـ1920، 29پروندۀ قضایی، که اتهام مطرح شده در کلیۀ آنها «اقدام به نسل کشی و تاراج اموال و دارایی های قربانیان» بوده، در دادگاه های نظامی ترکیۀ نوین مورد بررسی قرار گرفته و16 تن از متهمان، که همگی از رهبران دولت ترک های جوان بودند، به اعدام محکوم شدند.

البته، احکام صادر شده از این دادگاه ها تنها در مورد سه تن از عاملان جزء به اجرا درآمد زیرا مسببان و شاه مهره های اصلی طرح کشتار دسته جمعی ارمنیان بی گناه قبلاً از کشور گریخته بودند و عدالت در مورد آنان نه به دست دول به اصطلاح مترقی بلکه به دست جوانان رشید ارمنی اجرا شد.

خوشبختانه، امروز نه تنها ارمنیان بلکه جمع کثیری از نویسندگان و اقشار مختلف جامعۀ ترکیه در صف معترضان سیاست های تاریخ گریز و منکرانۀ دولت قرار گرفته اند و پذیرش تاریخ ملی را به آنان گوشزد می کنند. البته، بررسی روند تغییرات سیاسی و اجتماعی ترکیه در چند سال اخیر حاکی از آن است که با توسعه و همه گیری موج اسلام گرایی و گرایش های مذهبی و رنگ باختن سیاست های غیر مذهبی (لاییک) حاکم و در سایۀ تعالیم دینی و پیروی از احکام اسلامی، جامعه و دولت ترکیه به واقعیت نزدیک تر شده و بلوغ سیاسی و اجتماعیِ حاصل از دین محوری را تجربه کرده است.

به هر تقدیر، ارمنیان درخواستی جز پذیرش تاریخ نداشته و ندارند. آنان بر این باورند که تنها با محکوم شدن نظریه های شومی چون پان ترکیسم می توان به روح بی گناه قربانیان فجایع انسانی ای از این دست آرامش بخشید و از تکرار چنین نظریه هایی پیشگیری کرد.

ایرانیان ارمنی بزرگ ترین اقلیت دینی شناخته شده در جمهوری اسلامی ایران اند که بر خلاف سایر جوامع ارمنی ایجاد شده در سراسر دنیا بعد از نژادکشی1915، از دیر باز تاریخ به مثابۀ شهروندان این مرز و بوم در پهنۀ ایران زمین سکنا گزیده اند و در تمامی مقاطع مهم و سرنوشت ساز تاریخ ملت ایران، همگام و همسو با خواهران و برادران ایرانی خود، به ایفای وظیفه پرداخته اند. بنابراین، هر ایرانی شناختی عمیق از خصایص فردی و اجتماعی ارمنیان دارد. اعتماد ایرانیان به صنعتگران و متخصصان متعهد ارمنی جزو اعتبارات این جامعه است و اصولاً لطف و نظر مساعد هم وطنان عزیزمان نسبت به ارمنیان گویای این واقعیت است که این قوم همواره سعی در ایفای وظایف شهروندی خود داشته و خوشبختانه در اجرای این مهم فرزندانی متخصص، متعهد و شجاع تقدیم به میهن خود کرده است، جوانانی که از هیچ کوششی در راه اعتلای اهداف والای کشور دریغ نداشته اند.

خصایصی که بر شمردیم جملگی ریشه در فرهنگ و آموزه های دینی ارمنیان دارد و با تغییر مختصات جغرافیایی مخدوش نمی شود. ارمنیان 1915 نیز، که تحت حکومت دولت عثمانی و در سرزمین های اجدادی خود زندگی می کردند از این قاعده مستثنا نبودند. آنان در روزهای مشوش جنگ جهانی به منزلۀ اتباعی منضبط و قانونمند به ایفای وظایف شهروندی خود پرداختند و هریک در جایگاه خود در تلاش بودند تا در حد توان یاری رسان کشور باشند. نمایندگان ارمنی مجلس ترکیه، پزشکان حاذق، تجار باتجربه، صنعتگران و… همگی سعی در ایجاد پیش رفت، آرامش و امنیت در ترکیۀ عثمانی داشتند. دولت ترکیۀ عثمانی، بی شک، از معدود دول تاریخ است که در راه اجرای اهدافش برنامۀ پاک سازی نژادی یکی از اقوام تابعۀ کشور خود را طراحی کرده و به اجرا گذاشته.

با نگاهی گذرا به واقعیت های ترکیه در برهه ای از تاریخ که در آن رهبران حزب اتحاد و ترقی شاهد فروپاشی دولت عثمانی و جداسازی سرزمین های ترکیۀ بزرگ بودند می توان دریافت چگونه اعضای این حزب در 13 اکتبر1910، طی جلسه ای در سِلانیک، به این نتیجه رسیدند که اولین قدم برای بازگشت به روزهای اوج ترکیۀ بزرگ عثمانی و اتحاد سرزمین های آن و در یک جمله، اعتلای پان ترکیسم همانا از بین بردن کامل مسئلۀ ارمنی و کل ارمنیان ساکن در سرزمین های ترکیه است، برنامۀ وحشتناکی که فواید آن، به نظر دکتر ناظم، بسیار بیشتر از هزینه هایش بود. بدین ترتیب، قصد نابودی یک ملت دیرینه با فرهنگی هزاران ساله رقم خورد تا در زمانی مناسب جامۀ عمل به خود بپوشد.

آنچه گفتیم واقعیتی است که دولت های پیاپی ترکیه سعی در کتمان و انکار آن دارند و گزافه گویی هایی چون «کوچ دسته جمعی به مناطق امن» و «شورش علیه دولت مرکزی» در واقع اصطلاحاتی هستند که در لغت نامۀ دولتمردان ترک جایگزین «کوچ اجباری به بیابان های مرگ» و « دفاع از جان و ناموس» شده اند. بنده واقعاً برای همۀ آنانی که می خواهند دنیا را به این دروغ بزرگ متقاعد سازند که سه میلیون نفر ارمنی ساکن سرزمین های مادری پس از چند هزار سال زندگی به یکباره و یک روزه به این نتیجه می رسند که باید کوچی دسته جمعی را ترتیب دهند و از دولت فخیمۀ وقت نیز خواهش می کنند تا آنان را در این تصمیم یاری کنند، متأسفم.

باید بگویم برای ارمنی زاده ای چون من، که شرح وقایع و عمق فجایع اعمال شده را در تعریف های همسایۀ پیر نجات یافته از قتل عام شنیده، ارمنی زاده ای که سوگ ملت شهید خود را در داستان ها، اشعار، لالایی ها، مناجات ها، باورها، عقاید و در یک جمله، بخشی از فرهنگ نوین خود و به همراه نصایح دلنشین مادر به ارث برده، مسجل است که دولت ترکیۀ کنونی از نافرجام ماندن نقشۀ پلید خود خشمگین است و در راه فرونشاندن این خشم هر آنچه در توان دارد علیه ارمنی زادگان همیشه سربرافراشته از همارۀ تاریخ به کار خواهد بست.

در مقام یکی از زخم خوردگان اعمال سیاست های ضد بشری و واپسگرای پان ترکیسم توجه اندیشمندان و نخبگان عزیز را به وجود این خطر و تهدید شوم در اطراف مرزهای کشورمان جلب و پیشنهاد می کنم به منظور حفظ امنیت ملی و تمامیت ارضی و استقلال کشورمان، که خون های زیادی در پای آن ریخته شده و می شود، همواره هشیار باشیم. شاید کوتاه ترین و بهترین راه حل برای این مقصود محکومیت دولت هایی باشد که برای اعمال غیر انسانی خود مجازات نشده اند. به نظر ملت ارمنی و بسیاری از ملل دنیا، که از دریچۀ مجالس قانون گذار مواضع خود را اعلام کرده اند، یکی از این دولت ها دولت ترکیه است و راه حل دعوت آن به منطق مداری، شناسایی رسمی نژادکشی ارمنیان به دست دولت ترکیه و محکومیت آن از سوی دولت های همسایه و بالأخص، جمهوری اسلامی ایران است.

تاریخ و جهانیان شاهدند که ایران و ایرانیان به رعایت حقوق انسان ها و یاری به هم نوعان شهره اند و شاید بهترین تجلی این خصیصه را بتوان در ابیات شاعر توانای ایرانی یافت:

بنـی آدم اعضـای یک پیکرند           
             که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار   
                   دگر عضوهــا را نماند قـــرار