شعر «عاشقی» در فرهنگ معنوی بسیاری از ملل آسیائی و اروپائی، از جمله ملل ترک و ارمنی یکی ازعرصه های پربار و غنی آفرینش هنری فولکلوریک و ادبی است. شعر «عاشقی» بویژه در ادبیات ملل ترک و ارمنی دارای اهمیت فراوانی است و بخش نسبتاً بزرگی از ادبیات شفاهی و مکتوب این ملت ها را بخود اختصاص می دهد. «عاشق»ها مقبول ترین و محبوب ترین نغمه پردازان و سرایندگان مردم هستند و هنر آن ها با توده های وسیع مردم نزدیکی و ارتباط معنوی دیرسال و استوار دارد. در «شعر عاشقی» احساس و آرزوی مردم بهتر و کامل تر از دیگر عرصه های ادبیات فولکلوریک بازتاب می یابد. چرا که «عاشق» با توده های زحمتکش شهر و روستا ارتباط ناگسستنی دارد و خود از میان آن ها برخاسته است. «عاشق»ها طی قرن های فراوان تاریخ با مردم زیسته و از مردم الهام گرفته اند و هنر آن ها در واقع هنر خود مردم است. به همین علت نیز «عاشق»ها همواره در آغوش و قلب مردم ساده و زحمتکش جا داشته اند و از احترام و محبت بی شائبه آنان بهره مند شده اند. بسیاری از شعرهای «عاشقی» دارای ارزش های والای اخلاقی – انسانی هستند و عدالت و نیکی و مهرورزی به انسان و نوعدوستی را تبلیغ می کنند و با هرآنچه که ارزش های انسانی و اخلاقی را به تباهی تهدید می کند، به ستیز برمی خیزند. دربارۀ خاستگاه تاریخی «عاشق» که به زبان آذری «عاشیق» و به زبان ارمنی «عاشوق» (آشوق) یا «گوسان [2]»خوانده می شود و نیز منشاء ادبیات عاشقی، تا زمانی که محققین مردم شناسی و فولکلورشناسی به اطلاعات تازه ای دست نیافته اند، ناگزیر باید این نظر را موژق دانست که «عاشق»ها در واقع نسل معاصر «راپسود»ها هستند. «راپسود» یا «هراپسود»ها خوانندگان و نوازندگانی بودند که در یونان باستان اشعار حماسی هومر را به آواز می خواندند و یا به صورت دکلامه نقالی می کردند. راپسودها نخستین کسانی بودند که اشعار هومر را بطور گسترده در میان مردم رواج دادند. یعنی همان کاری راکردند که نقالان و شاهنامه خوانان و «عاشق»ها در قهوه خانه ها، عروسی ها و مراسم گوناگون انجام می دادند و اکنون نیز انجام می دهند. در ایران نیز توده های وسیع مردم از طریق همین نقالان و شاهنامه خوان ها با داستان های منظوم شاهنامۀ فردوسی آشنا شده اند. «عاشوق»های ارمنی که از میان مردم زحمتکش برخاسته اند، در آغاز در مجالس و شب نشینی ها و جشن های اشراف و دولتمردان هنرنمائی می کردند و با نوازندگی و آوازخوانی اسباب تفریح و لذت «نخبگان» جامعه را فراهم می آوردند. آن ها علاوه بر شعرها و تصنیف های عاشقانه، شعرها و منظومه های حماسی را نیز به آواز میخواندند. ادبیات شفاهی عاشقی و ترانه های عاشوق ها – به گواهی تاریخ – از قرن چهارم میلادی در ارمنستان وجود داشته است. در آن دوره نیز «عاشوق»ها همچنان مایۀ گرمی مجالس و مجامع اعیان و اشراف بوده اند. در قرن های چهارم و پنجم میلادی ناحیۀ موسوم به «گُقتان» از مراکز عمدۀ تجمع عاشوق های ارمنی بوده است. مضمون اشعار عاشوق های دوره های یاد شده عبارت بود از وصف زندگی اشراف و نجیب زادگان، تمجید و تحسین از جود و کرم آن ها، تصویر مناظر طبیعی و فصول سال، بیان احساس های عاشقانه، توصیف زیبایی و لذت زندگی و در مقیاس اندکی نیز روایت برخی داستان های به افسانه آمیخته تاریخی. از قرن های یازدهم و دوازدهم میلادی به بعد، یک جناح از عاشوق ها همچنان در مجالس عیش و عشرت طبقات حاکم اشراف و اعیان جامعه ماندند و جناح دیگر هنر خود را از خدمت «خواص» آزاد کرده و در اختیار عامۀ مردم زحمتکش قرار دادند و در تصنیف ها و آوازهاشان دردها و شادی ها، آرزوها و حسرت های توده های مردم را بازتاباندند. شعر عاشقی از اواخر قرن شانزدهم میلادی بطور جدی و چشمگیر در ادبیات ارمنی پا گرفت، در نیمۀ دوم قرن هفدهم در میان توده های مردم رواج گسترده ای یافت و در قرن هجدهم به اوج شکوفایی خود رسید. در دوران های یاد شده، ارمنستان تحت اشغال حکومت های بیگانه بود، به همین دلیل نیز ادبیات عاشقی ارمنی ابتدا در خارج از ارمنستان، یعنی در «جوقای نو» (اصفهان)، تفلیس، آستراخان (حاجی طرخان) و استانبول نضج یافت و سپس به داخل ارمنستان رسوخ کرد. عاشوق های ارمنی به دلایل زمانی – اجتماعی به موازات سرودن و خواندن ترانه های ارمنی، ترانه هایی نیز به زبان های آذری، ترکی، گرجی و گاه فارسی سروده و به آوازخوانده اند. عاشوق «نقاش هووناتان» با ترانه ها و آهنگ های دلنشین و گیرایش، از چهره های برجستۀ ادبیات عاشقی قرن هفدهم ارمنی است. در قرن هجدهم، «صایاد نووا» ادبیات عاشقی ارمنی را در سایه نبوغ هنری اش به اوج رساند و نام خود را به عنوان شاعر و «عاشوق» نابغه و بی همتاترین چهرۀ ادبیات عاشقی ارمنی، جاودانه کرد. «عاشوق»های ارمنی در قرن های هفدهم و هجدهم میلادی بیش از شاعران به مردم نزدیک بودند و از سوی آنان استقبال می شدند زیرا در این قرن ها شاعران بیشتر به مضامین ناملموس برای عامۀ مردم می پرداختند و بازبان بغرنج و دشوارفهم «گرابار» شعر می سرودند. حال آنکه ترانه ها و شعرهای «عاشوق»ها نه با زبان رسمی ادبی، بلکه با زبان و لهجۀ محاوره ای و آسان فهم خودِ مردم، خلق می گردید، لذا برای مردم مأنوس و آشنا بود. درنیمه اول قرن نوزدهم، ترانه ها و شعرهای عاشوق ها در کلیۀ زوایای زندگی توده های ارمنی جای شایستۀ خود را بازیافته و بیانگر همۀ آن چیزهایی بود که «زندگی مردم» نام داشت. «عاشوق»ها که خود از میان طبقات محروم مردم برخاسته بودند و در زندگی روزمره با آنان در ارتباط تنگاتنگ بودند، بهتر و بیشتر از هرکس دیگری با آرزوها و آرمان ها و درد و رنج مردم آشنائی داشتند و این آرزوها و رنج ها را در آثار هنری خود منعکس می کردند. شعرها و ترانه های «عاشوق»ها که با هنر کلامی مردم همبستگی ناگسستنی داشتند، شیوۀ زندگی و روحیۀ مردم را بیان می کردند و خواست های تاریخی – اجتماعی آنان را مطرح می کردند. «عاشوق»ها در دورۀ «روشنگری» تاریخ فرهنگی – اجتماعی ارمنستان نیز نقش مهم و بسزائی ایفاء کردند. آن ها در ترانه ها و آوازهای خود سوژه های تاریخی، اجتماعی، سیاسی، انتقادی، عاطفی، مذهبی، اخلاقی و افکار و آرمان های آزادیخواهانۀ مردم را مطرح کردند و قهرمانان ملی – حماسی خلق را ستودند و اندیشه های روشنگرانه را در میان قشرهای وسیع مردم رواج دادند. غول اکاز (ایاز)، باقراوغلی، شامچی ملکون، کیچیک نووا و غول هوهانس از معروف ترین عاشوق های ارمنی قرن های هفدهم و هجدهم میلادی هستند. ازبرآدام – هاروتیون اوغلی (1846-1816م)، مسکین بورجی (1847 -1810م)، شیرین (1857-1827م)، صیاد (?-1790م)، گرجی ناون، ترنج (1875-1790م)، نیرانی (?-1822م)، ایوان (1865-1800م)، زرگر(1874-1824م) و عاشوق جیوانی (1909-1846م) از برجسته ترین شخصیت های ادبیات عاشقی ارمنی به شمار می آیند. در میان «عاشوق»های ارمنی، صایاد نووا، جیوانی و شیرین از شهرت و محبوبیت بی نظیری برخوردارند. در تاریخ ادبیات ارمنی صایاد نووا را به سبب نبوغ شعری و ارزش ادبی خارق العاده اش، در ردیف شاعران به شمار می آورند. پینوشتها: 1- برگرفته از کتاب “صد سال شعر ارمنی”، احمد نوری زاده، نشر چشمه، پاییز 1369 2- «کوسان» یا «گوسان» در زبان پهلوی به معنی خنیاگر است. این واژه پس از به عاریت گرفته شدن در زبان ارمنی، وارد زبان گرجی شده و «مگوسان» تلفظ میشود. دکتر محمد معین اصل این کلمه را پارتی و به معنای موسیقی دان و خنیاگر دانسته است. برخیها نیز «گوسان» را «نام یک خنیاگر»، «نوعی از خوانندگی»، «یکی از آلات طرب» و «نام شخص نایی و نینواز در زمان یکی از پادشاهان قدیم» دانستهاند. ا.ن. |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 11 و 12سال چهارم | بهار و تابستان 1379 | 138 صفحه
|