فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۴۳
سخنرانی روبرت بگلریان در مراسم یادبود نژادکشی ارمنیان
((به نام خدا. با ســلام بـه حضار گــرامی، نمایندگان محترم مجلس چه در دوره های پیشین و چه حال، نویسندگان، مورخان، اساتید، مدعوین و برگزار کنندگــان این مراسم.
با این مجموعۀ زیبــا، کــه امشب نظاره گـر آن بودیــم، ترکیــبی جــالب و هماهنــگ از نــور، معماری، طبیعت، موسیقی و کلامی که سخنرانان گرامی ما آن را کامل کردند ناگفته ای باقی نمانده.
موسیقی ای کــه امشب بـه دسـت هنرمندان نوجوان و جوان ارمنی اجرا شد برای من تداعی گر آن دوران تاریخی و تحولات روحی و روانی بود که ارمنیان بعد از نسل کشی ۱۹۱۵ با آن مواجه شدند و به همین علت در انتهای سخنان خود تأکید خواهم کرد که مراسمی این چنین تنها برای یادبود و به سوگ نشستن نیست، گرچه جنبۀ غمگین و درد آور آن نیز به جای خود باقی است. آنچه من از قطعۀ اول برداشت کردم در واقع آن غم جانکاه و دردی بود که بلافاصله در سال های بعد از قتل عام ملت ارمنی و ارمنیان احساس کردند، گرچه سابقۀ تاریخی چنین قتل عام هایی در ترکیۀ عثمانی به خیلی قبل تر از ۱۹۱۵م باز می گردد.
قطعۀ دوم در واقع وضعیت روانی کسی را بازگو می کرد که خودش را باری به هر جهت به زمانه وا می گذارد و سعی می کند در نسیان لذات دنیوی و به نحوی از انحاء شادکامی حاصل از آن گذران عمر کند.
قطعۀ سوم بیانگر آن روحیۀ عصیانگری، انتقام جویی و کینه توزی ای بود که در دوره ای از قرن بیستم شاهد آن بودیم.
اما قطعۀ چهارم به نوعی مرا به سوی عقلانیت برد. عقلانیتی فارق از کینه توزی، ولی عدالت خواه. با آن قطعات پاساژ که آن را در آثار هنری و با هنر انگشتان دست ویولونیست عزیزمان شنیدیم باید گفت همۀ آنها نشأت گرفته از ذهن کسی است که تلاش می کند پاسخ و علت را بفهمد. تلاش می کند بفهمد چه روند تاریخی و فرهنگی ای طی شد که به چنین نسل کشی ای انجامید که هنوز هم ادامه دارد. اینکه می گویم ادامه دارد منظورم هم از حیث تاریخی، فرهنگی و میراث فرهنگی است و هم فجایعی که امروز در دارفور به وقوع می پیوندند و دنیا نسبت به آنها بی تفاوت است. در نهایت، قطعات سه گانۀ آخر در کنار آن هماهنگی فکری، تعادل و تمنای توازن و هارمونی چیزی است که به هر حال از نظر اندیشۀ بشری فکر می کنم در کلمۀ عدالت خلاصه می شود. خلاصۀ کلام امشب عدالت جویی است و به همین علت است که چنین مراسمی تنها یادبود و بزرگداشت یا سوگمندی نیست. فکر می کنم ارمنیان ایران و جهان و ایرانیان ارمنی حق دارند و این حق را به خودمان می دهیم که همواره گوشزد کنیم عدالت فقط برای ما نباشد بلکه برای همگان باشد و تداوم داشته باشد و تنها در چهارچوب های تنگ روابط بین الملل خلاصه نشود بلکه حقوق را به سطح اخلاق ارتقاء دهیم. می دانم که در جهان کنونی شاید ممکن نباشد اما به هر حال تمنا و تقاضای چنین اخلاقیاتی اگر نباشد بخشی از معنای زندگی نهفته می ماند.
با تشکر از حضور شما در این چنین مراسمی که هم دلگرمی می دهید و هم کمک می کنید که با هم بار دیگر بیندیشیم و نسبت به چنین فجایعی بی تفاوت نباشیم. هر ملت، قوم و گروهی که بلایا و روزهای تلخ و شیرین را به نحوی پشت سر می گذارد و در آنها غور، تفکر و اندیشه می کند به نحوی تازه و مختص به خودش آن را معنی می کند. این هم نوعی معنی کردن ماست. برگزاری چنین مراسم و یادبودهایی کمک می کند که به نقش خودمان به منزلۀ انسان به هر آنچه در عرصۀ سیاست، فرهنگ، هنر وعلم رخ می دهد بی تفاوت نباشیم. فجایعی که الآن در دارفور و غزه اتفاق می افتد همه و همه شایان توجه جهانیان است و نباید نسبت به آنها بی تفاوت ماند. انشاءالله خداوند همۀ ما را یاری کند تا در حصول به اهداف خود،که خداپسندانه هستند،کوتاهی نکنیم)).