مجتمع دیر دادیوانک(1)، که به دلیل قرار گرفتن بر روی تپه خوتاوانک(2) نیز نامیده میشود، در آرتساخ واقع شده. این دیر بر روی خط مرزی مناطق کلبجر، تحت سلطه آذربایجان و مارتاکرت، در شمال منطقهای که در گذشته خاچن(3) نام داشته، به فاصله نیم کیلومتری از سمت چپ رودخانه تارتار(4) در کوهستانی پوشیده از جنگل قرار دارد. در متون باستانی ارمنی، از دو شاگرد تادئوس مقدس(5) اسم برده شده به نامهای یغیشه(6) و دادی یا دادو(7) که برای موعظه به منطقه آرتساخ(8) رفتند و هر دو به شهادت رسیدند. از آنجایی که در آرتساخ پیروان مسیحیت به شدت سرکوب میشدند، فعالیت آنان مخفیانه و دور از چشم حاکمان بود. به همین دلیل، اطلاعات بسیار اندکی از این دو واعظ در دست است. پس از رسمیت یافتن مسیحیت در ارمنستان در سال 301م، گریگوریس(9)، نوه گریگور لوساوریچ(10)، برای رسمیت دادن به مسیحـیت در آرتساخ و اران به آن مناطـق رفت. او بر روی قبـر هر دو شاگـرد تادئوس حواری نمازخانههایی بنا کرد که در سدههای بعدی تبدیل به دیرهایی بزرگ شدند و سالهاست که زیارتگاه ارمنیان هستند. متون گوناگون و همچنین کتیبه روی دیوار غربی کلیسای کاتوغیکه به تاریخ 1224م وجود قبر دادی مقدس در دیر دادیوانک تأیید میکنند.(11) قدیمیترین متن در این خصوص متعلق به سده نهم میلادی نوشته مورخ ارمنی، موسس کاغانکاتواتسی(12)، است. اینکه دیر از ابتدا به نام این قدیس نامیده شده نیز خود دلیل دیگری است مبنی بر اینکه مزار دادی مقدس در این مکان قرار دارد. پس از تسلط ساسانیان بر مناطق شمالی رود ارس، تقسیمبندی اداری جدیدی در این مناطق صورت گرفت. طبق این تقسیمبندی از مناطق اران، اودیک(13) و آرتساخ یک مرزبانی تشکیل و مرزبان این منطقه نیز از خاندان ارانشاهان تعیین شد. با حمله عربها به این منطقه ارانشاهان قدرت خود را از دست دادند اما شاخهای از آنان موفق شدند در منطقه خاچن حکومتی محلی تحت حاکمیت خلیفه عرب تشکیل دهند. پس از استقلال ارمنستان در سده نهم میلادی، مناطق اودیک و آرتساخ تحت حکومت ارمنستان و اران تحت حکومت امیر گنجه قرار گرفت. در زمان پادشاهی گاگیک باگراتونی(14)، پادشاه ارمنستان، خاندان واختانگیان، که همپیمان گاگیک بودند، بر کل منطقه خاچن حکومت میکردند و دیر دادیوانک در مرکز توجه آنان قرار داشت. سلجوقیان طی حملات خود به فرماندهی چولی(15)، نخست در 1143م گنجه را به تصرف درآوردند و سپس، به خاچن حمله کردند. به گواهی ساموئل آنتسی(16) مورخ ارمنی سده دوازدهم میلادی، سپاه سلجوقی دست به کشتار و غارت مردم منطقه زدند و در 1145م نیز دیر دادیوانک را غارت کردند. وارتابد مخیتار گوش(17)، روحانی، فیلسوف و نویسنده کتاب قوانین قضایی برای ارمنیان، در کتاب خود نوشته: « زیارتگاهی به نام دادیوانک را غارت کردند و آتش زدند».(18) سه سال بعد، اهالی خاچن سر به شورش بر داشتند. سلجوقیان برای سرکوب آنها سپاهی به منطقه فرستادند که کاری از پیش نبردند. در نتیجه، آنها شکست خود را با غارت مجدد و تخریب دیر دادیوانک تلافی کردند.(19) پس از شکست سپاه سلجوقی شرایط در منطقه خاچن تغییر کرد و حاکمان این منطقه سیاستی کاملاً مستقل در پیش گرفتند و دیر به فاصله کوتاهی پس از دور شدن سپاه سلجوقی در زمان واختانگ، حاکم خاچن، مرمت شد. وارتابد مخیتار گوش در نیمه دوم سده دوازدهم میلادی به این منطقه مسافرت کرده و در کتاب خود از دادیوانک به عنوان دیری فعال یاد کرده است.(20) پس از فوت واختانگ، منطقه خاچن بین سه پسرش تقسیم شد که در متون تاریخی از آنها به عنوان سه خاندان با نامهای مناطق تحت حکومتشان به صورت حاکم هاترک(21)، تزار(22) و خاچن وسطا نام برده میشود. دیر دادیوانک به حسن واختانگیان (1142ـ1182م)، حاکم هاترک، رسید. حسن واختانگیان اقدام به بنای کلیسای گنبددار کوچک کرد و قسمتهایی از دیر را نیز مرمت کرد. او در سالهای پایانی عمر، از حکومت کنارهگیری کرد و در دیر دادیوانک به زندگی زاهدی روی آورد. او خاچکاری(23)در دیر از خود به جا گذاشته که در کتیبه مفصلی در ضلع کناری آن ضمن معرفی خودش، شرح چهل سال مبارزهاش بر علیه تسلط سلجوقیان و کنارهگیری از حکومت به نفع فرزندانش را میدهد. در ضلع دیگر همین خاچکار جملاتی به صورت دست خط و با حروف کوچک حجاری شده که از متن آن مشخص میشود که خود واختانگ آن را مدتها بعد از حجاری این خاچکار با دست خود به صورت ناخوانا حک کرده است. از متن نوشته مشخص میشود که او از طمع روحانیان دیر به ستوه آمده و سعی کرده آنها را نصیحت کند.(24) این دستنوشته به غیر از ارزش تاریخی، از نظر نوشتار غیر رسمی که به طور عامیانه و بدون در نظر گرفتن اصول کتیبهنویسی در آن دوره، حکاکی شده نیز جالب توجه است.(25) وارتابد شاهخاتونیان، که در سده نوزدهم میلادی از این دیر بازدید کرده، از خاچکاری در این محل با کتیبهای به تاریخ 1182م سخن میگوید که ماماکان، همسر حسن واختانگیان، آن را تراشیده. در حال حاضر، اثری از این خاچکار نیست.(26) اسقف مسروپ موسیسیان نیز این کتیبه را دیده و در کتاب خود متن کامل آن را آورده است.(27) او درباره این کتیبه نوشته: « … در بین کتیبههای دیر، کتیبه جالبی وجود دارد که طبق آن نوشته شده ماماکان، ملکه ارمنیان، زن حسن، دختر پادشاه کئوریکه(28)، در زمان اسقف گریگوریس به دیر آمده، لباس راهبی پوشیده و به همراه همسرش زندگیای زاهدانه در پیش گرفته است … ».(29) زمانی که حسن در قید حیات بود پسرش، واختانگ (1182ـ1214م)، حاکم هاترک شد. او و بهخصوص همسرش، آرزوخاتون(30)، به دیر دادیوانک توجهی خاص داشتند. آنان به طور گسترده دسـت به بازسازی دیـر زدند. از این دوره، کتیبـهها و خاچـکارهای بسیاری در دیـر وجـود دارد. واختانگ و همسرش، آرزوخاتون، نه تنها در منطقه تحت حکومت خودشان بلکه در مناطق دورتر نیز اقدام به ساخت بناهای مذهبی کردند. یکی از آنها کلیسای مریم مقدس دیر گوشاوانک(31) است که در 1191تا 1196م ساخته شد. در 1214م، حسن، پسر واختانگ، پس از فوت پدر حاکم هاترک شد اما، در 1216م در جنگ با سلجوقیان کشته شد. در زمان حیات واختانگ گریگور، پسر کوچکترش، نیز از دنیا رفت. آرزوخاتون به یاد همسر و دو فرزندش کلیسای کاتوغیکه یا صلیب مقدس را در دیر دادیوانک بنا کرد. در بالای دیوار جنوبی آن کتیبه مفصلی وجود دارد که در آن آرزوخاتون در نوزده خط(32) به معرفی خـودش پرداخته و درباره اتفاقاتـی که برای خانوادهاش پیـش آمده توضیـح داده است.(33) او درباره کشتـه شدن فرزندش این طور نوشتـه: « … پسر ارشدم برای اعتقادات مسیـحیاش در جنگ با ترکان کشته شد …».(34) پس از ایـن واقعـه، املاک این خاندان بین دو شاخـه خویشاوند در منطقـه خاچـن تقسیم شد. دادیوانک به شاخـه واختانگ دانگیک(35)رسید. پس از به حکـومت رسیـدن پسر واخـتانـگ، حسن جالالیان (1214ـ 1261م)، این خاندان جالالیان نامیده شد. هر دو خاندان به دیر دادیوانک توجه داشتند و قبر تعدادی از افراد این دو خاندان در این دیر قرار دارد. خاندان جالالیان موفق شد نه تنها کل خاچن بلکه مدتی مناطقی از آرتساخ و سیونیک را نیز تحت سلطه درآورد. در زمان حکومت خاندان واختانگیان در این منطقه، گریگوریس، آتانس و واساک، فرزندان واختانگ و برادران حسن واختانگیان، مسئولیت دیر را بر عهده داشتند. در کتیبههای دیر از اسقف گریگور، فرزند واساک و نوه حسن، نیز به عنوان مسئول دیر یاد شده است.(36) در بین اعضای خاندان جالالیان نیز روحانیانی بودند اما آنها در دیر گاندزاسار(37) به سر میبردند. از پایان سـده دوازدهم میـلادی و ابتـدای سـده سیزدهم میلادی زاکاره و ایوانـه زاکاریان، ارمنیتبار، که فرماندهی سپاه مشترک ارمنی ـ گرجی ملکه تامارا، پادشاه گرجستان، را بر عهده داشتند، موفق شدند سرزمینهای بسیاری را از زیر سلطه سلجوقیان خارج کنند. شکستهای سلجوقیان باعث شد تا حاکمان مناطق مختلف ارمنستان از جمله خاچن، سیونیک و بسیاری مناطق دیگر نیز برای استقلال کامل و رهایی از سلطه سلجوقیان اقدام و به منظور تحکیم حکومت خود، با خاندان زاکاریان ارتباط خویشاوندی برقرار کنند. خواهران(38) این دو سردار به ازدواج دو تن از حاکمان خاچن درآمدند و به این ترتیب، حاکمان خاچن از متحدان زاکاریانها در منطقه شدند. از نیمه دوم سده سیزدهم میلادی دیر دادیوانک تحت کنترل حاکمان تزار درآمد، که در آن زمان به دوپیان(39)معروف بودند. خاندانهای جالالیان و دوپیان به غیر از دادیوانک دیرهای بسیاری همچون گاندزاسار، بری یغتسی(40)، خاداوانک(41) و … در خاچن بنا کردند. در سدههای سیزدهم و چهاردهم میلادی، دیر دادیوانک تحت حمایت خاندانهای جالالیان و دوپیان تبدیل به یکی از مراکز علمی منطقه شد. این دوران دوره شکوفایی دیر محسوب میشود. مساحت زیاد دیر و بناهای غیر مذهبی آن حاکی از آن است که تعداد راهبان آن زیاد بوده. در این دوره، دیر اسقفنشین بود و رهبری کلیه کلیساهای منطقه خاچن را بر عهده داشت. با آغاز حملات مغولها و در دوره ایلخانیان، قدرت حاکمان خاچن رو به ضعف نهاد که بر وضعیت دیر نیز تأثیرگذاشت. از سده شانزدهم میلادی با ورود اقوام کوچنشین به منطقه، که دست به کشتار و غارت اهالی میزدند، منطقه ناامن شد. ارمنیان روستاهای اطراف دیر شروع به مهاجرت به مناطق امن کردند و از تمام روستاهای اطراف دیر فقط یک روستای ارمنینشین به نام خوتاوان(42) در نزدیکی آن باقی ماند. در دوران صفویه، از کل خاچن تنها منطقه کوهستانی قرهباغ تحت حکومت فرمانروایان ارمنی بود. این منطقه در تاریخ با نام محال خمسه معروف است که شامل پنج امیرنشین گلستان، جرابرت، خاچن (شهر شوشی امروزی و مناطق پیرامون آن)، دیزاک و واراندا بود. دیر دادیوانک در امیرنشین گلستان قرار داشت. در جنگ نادرشاه علیه عثمانی، حاکمان قرهباغ از متحدان نادرشاه بودند. به همین دلیل، وی استقلال داخلی آنان را به رسمیت شناخت. حاکمان قرهباغ در دورههای بعد نیز بارها برای کسب استقلال با سپاه عثمانی جنگیدند. حکومت این خاندانها پس از عقد پیمان گلستان (1228ق / 1813م) بین ایران و روسیه از میان رفت اما بازماندگان آنان هنوز در قرهباغ زندگی میکنند. پس از پایان جنگهای طولانی ایران و عثمانی، از پایان سده هفدهم تا اوایل سده هجدهم میلادی، در نتیجه وضعیت به وجود آمده مراکز علمی در بسیاری از دیرهای آرتساخ شروع به کار کـردند که یکی از آنهـا در دیر دادیوانک بود. با حمایـتهایی که مـردم منطقه از این مـراکز علمی میکردند در مدت کوتاهی مدارس تحـت نظارت این مراکز در جوار کلیساهای روستایی نیز شروع به کار کـردند. در دیر دادیوانک، رونویسـی از کتابهای خطی و نگارگری آموزش داده میشد که نقشی مهم در گسترش علم در منطقه داشت. در مراکز علمی منطقه، دروس مختلفی شامل جغرافیا، ریاضیات، دستور زبان، تاریخ و الهیات تدریس میشد. به ویژه، آموزش دستورزبان ارمنی اهمیتی خاص داشت زیرا برای نوشتن و رونویسی از کتابهای خطی بدان نیاز بود. از میان کتابهای تاریخی که در این مراکز تدریس میشد، کتاب تاریخ ارمنستان اثر موسی خورنی و تاریخ اران اثر موسس کاغانکاتواتسی از اهمیتی خاص برخوردار بودند.(43) متأسفانه، به دلیل غارت دیر دادیوانک در سدههای بعد، آثار اندکی از کتابخانه دیر به دست ما رسیده چنان که اطلاعات مکتوبی در مورد مرکز علمی دیر تا سده شانزدهم میلادی در دست نیست.(44) در زمان حملات سلجوقیان به خاچن، برای نجات کتابهای دستنویس، کلیه این آثار از دادیوانک، گاندزاسار و سایر دیرهای منطقه جمعآوری و آنها را در سه غار منطقه مخفی کردند. پس از پایان حملات، فقط کتابهای مخفی شده در غار نزدیک دیر گاندزاسار نجات یافت و مابقی به دست مهاجمان سوزانده شد.(45) مشخص نیست از بین نویسندگان و کاتبانی که از پایان سده هفدهم تا اوایل سده هجدهم میلادی کتابهای بسیاری را در دیرهای مختلف آرتساخ نوشته یا رونویسی کردهاند،کدامیک در دیر دادیوانک حضور داشتهاند. از کتابهای دستنویس در این دیر تنها صفحاتی باقی مانده که به شماره 7821 و 9923 در بنیاد کتابهای دستنویس ماتناداران ثبـت شده است.(46) به غیـر از کتابهایی که در این دیر رونویسی شده است کتابهای اهدایی از دیرهای دیگـر نیز در کتابخانه دیر دادیوانک وجود داشته که تعـدادی از آنها در بنیاد کتابهای دستنویس ماتناداران نگهداری میشود. از این کتابها میتوان ژوغواتسو ثبت شده به شماره 2776 به تاریخ 1335م(47)، نسخه دیگری از ژوغواتسو ثبت شده به شماره 8245 مربوط به سده شانزدهم میلادی(48)، کتاب دعای شاراکان ثبت شده به شماره 1626به تاریخ 1652م(49)را نام برد. در 1718م، جاثلیق یسایی حسن جالالیان (1701ـ 1728م) کلیه کتیبههای خاچکارهای دیرهای دادیوانک، گاندزاسار، خاداوانگ، گدچاوانک و … و کلیساهای منطقه را ثبت کرد. در بین آنها، کتیبه خاچکار ماماکان، همسر حسن واختانگیان، نیز به چشم میخورد اما اصل این سند در دست نیست. زمانی که یپرم اول دزوراگیغتسی(50)، جاثلیق کلیسای ارمنستان در1821و 1822م، از دیرهای خاچن بازدید میکرد این فهرست را دید. او به اسقف هوانس قریمتسی، که او را همراهی میکرد، دستور داد تا از آن رونویسی کنند.(51) این سند به شماره 9923 (52)در ماتناداران نگهداری میشود. آقامحمد خان قاجار در لشکرکشی به قرهباغ و گرجستان در 1795ـ 1797م دست به کشتار و غارت ساکنان منطقه خاچن زد. یک سال بعد، نیز بیماری طاعون کاملاً منطقه را خالی از سکنه کرد. برای مسکونی کردن این منطقه ابراهیم خان، حاکم شهر شوشی، عشایر چادرنشین را، که در دشت آرارات ساکن بودند، به این منطقه کوچ داد.(53) با کاهش جمعیت ارمنیان منطقه، دیر نیز از 1890م کاملاً متروکه شد و عشایر منطقه از بناهای دیر به جای آغل گوسفندان استفاده کردند. این کار باعث شدکه درگیریهایی بین ارمنیان و عشایر کرد و ترک به وجود آید که تا 1917م ادامه داشت(54) تا اینکه با هجوم سپاه عثمانی به منطقه طی جنگ جهانی اول تنها روستای ارمنینشین کنار دیر تخلیه و دیر به حال خود رها شد. این واقعه آغازگر تخریب بناهای دیر به دلایل طبیعی و انسانی بود. از دهههای هفتاد و هشتاد سده بیستم میلادی ، در دوران سلطه آذربایجان شوروی، با اهداف سیاسی، در کتابهایی که چاپ میشد(55) کلیساها و دیرهای متعلق به ارمنیان را، در مناطق تحت حکومت آذربایجان شوروی، به عنوان بناهای متعلق به اودیها(56)و ارانیها معرفی میکردند. طبق اظـهارات تاریخنگاران این کـشور، مردم جـمهوری آذربایجـان جانشین اودیها و ارانـیها هستند.بنابراین، این بناها را نیاکان مسیحی آنان بنا کردهاند و متعلق به آنهاست. میان بناهایی که ادعا کرده بودند متعلق به آنهاست نام دادیوانک نیز ذکر شده بود اما برای مرمت آن هیچ اقدامی نکرده بودند و دیر به حال خود رها شده بود. نخستین بار مراد حسرتیان(57) در1970م دیر را بررسی و از آن نقشهبرداری کرد. پس از انتشار نتیجه این مطالعات، توجه سایر کارشناسان ارمنستان به این دیر جلب شد و تا زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بررسیهای مختلفی در آن صورت گرفت.(58) پـس از پایان جنگ قرهباغ، از 1993 ـ 1997م بررسـی دیر با هـدف تهیه برنامه مرمت آن به سرپرستـی هاکوپ سیمـونیان(59)، باستانشناس اهل ارمنستان آغاز شد.(60) اولین مرحله مرمت برداشتـن حجـم عظیـم خاک بود که بر اثر ویرانـی بنـاها، ایجـاد شده بود. خاکبـرداری زیر نظر باستانشناسانـی از ارمنستان و آرتساخ آغاز شـد. این مرحله بسیار اهمیت داشت زیرا هـرچند بناهای اصلی دیر هنـوز سرپا بودند امکان به دست آوردن شکل کلی دیـر، به دلیل ویرانـیهای گسترده و مرمت نشدن طی چندین سده، وجود نداشت. امکان مرمت تمام محوطه دیر به علت مساحت زیاد آن و گستـردگی ویرانـیها و هزینـه سنگیـن آن، در کـوتاه مـدت، وجـود نداشت. از طرفـی، زائـران بـه طـور مرتـب به دیر مـیآمدند و امکان بستـن محـوطه به مـدت طولانـی وجود نداشت. بنابـراین، هـمزمان با برگـزاری مراسـم مذهـبی مرمـت نیز طـی دو دهـه در مـراحل مخـتلف صورت گـرفت. پس از خاکبرداری محـوطه، اولـویت مرمـت به بناهایـی داده شـد کـه دارای اهمیـت تاریخـی و فرهنگـی بیشتـری بودنـد و در خطـر ریـزش قـرار داشتنـد. (61) همزمان با مرمت، بررسیهای باستانشناسی نیز صورت میگرفت. جستوجوهای باستانشناسی برای یافتن بافتهای متعلق به سده نهم میلادی در 2008م انجام شد. نتایج جالبی از این کاوشها به دست آمد که طی این مقاله به آنها خواهیم پرداخت. بر اساس برنامه تنظیم شده، بنیاد مطالعات معماری ارمنیان(62) مرمت دیر را آغاز کرد. بازسازی تا آغاز جنگ آرتساخ و آذربایجان در سپتامبر2020م بدون وقفه ادامه یافت. مرمت بناهای جانبی، دیوارهای خارجی و ساختمانهای خارج از محوطه دیر، که در ارتباط با دیر هستند، تمام نشده اما به دلیل وضعیت کنونی متوقف شده. دکتر آرمن حق نظریان، بنیانگذار و مسئول بنیاد مطالعات معماری ارمنیان، از 1999م تا هنگام درگذشتش، در سال 2009م با جلب حمایت خیران توانست هزینه مرمتهای صورت گرفته در این دوره را تقبل کند(63) اما از 2009م دولت آرتساخ هزینههای مرمت را پرداخت کرد. سبک معماری کلیساهای دیر؛ کتیبههای روی دیوار بناها، شامل84 کتیبه(64)؛ خاچکارهای متعدد؛ و نوشتههای تاریخی بیانگر تعلق این دیر به ارمنیان و نادرستی ادعای جمهوری آذربایجان است، به ویژه آنکه در کل دیر حتی یک کتیبه به زبان اودی یا ارانی یا هر زبان دیگری جز ارمنی وجود ندارد اما طرح این ادعا نگرانیهایی را به وجود میآورد زیرا سیاستهای آذربایجان پس از استقلال در خصوص بناهای متعلق به ارمنیان چنین است که اگر امکان تغییر در بنا و تبدیل آن به بنایی متعلق به اودیها یا ارانهای مسیحی وجود داشته باشد آن را حفظ و در غیر این صورت، مانند خاچکارهای جلفا و بسیاری بناهای دیگر، آنها را به کلی نابود میکنند.(65) به هر حال، با پایان جنگ نوامبر 2020م آینده این دیر، که از 1993م باردیگر یکی از زیارتگاههای مهم ارمنیان شده، در هالهای از ابهام قرار گرفته است. دیر دادیوانـک سی بـنا دارد(66) و از دو قـسمت تشکیـل شده است. قسمـت اصلی در داخـل دیوارها قرار دارد و قسمت بیرونی، شامل نمازخانههای کوچک، مرکز علمی و چندین ساختمان برای سکونت و انجام فعالیتهای اقتصادی است. قدیمیترین بناهای دیر در شمال شرقی آن در بالاترین قسمت تپه و مابقی بناها در امتداد شیب جنوبی تپه قرار دارند. هرچند مرمت دیر از قدیمیترین بناها شروع نشد اما باستانشناسان از ابتدا به این بناها توجه داشتند زیرا در این قسمت ویرانههای یک کلیسای بازیلیک بزرگ به نام دادی مقدس قرار دارد که فقط دیوارهای آن به ارتفاع حدود دو متر باقی مانده بود. در وسط محراب، نیز ستونی سنگی با ابعاد 66 در100 سانتیمتر قرار دارد که یادآور نوشته موسس کاغانکاتواتسی است: «واچاگان، پادشاه ارانشاه، در سده هفتم میلادی بر روی قبر یغیشه و دادی ستونی از سنگ قرار داد». لازم است توضیح دهیم که در کلیساهای ارمنی بر روی سکوی محراب میز مقدس برای انجام مراسم مذهبی قرار دارد که شامل ستونی سنگی است که بر روی آن سنگی به شکل افقی قرار داده میشود اما سنگی که در محراب این کلیساست190 سانتیمتر ارتفاع دارد و نمیتوانسته پایه میز مقدس باشد که گفته کاغانکاتواتسی را تأیید میکند. در سـده چـهارم میـلادی، بـر روی قبـر قدیسان کلیسای ارمنـی نمازخانـه بنا کردند. در سـدههای بعـد، این نمازخـانهها تبـدیل به کلیساهایـی بزرگ شدند و قبر به صورت دخمهای در زیر محراب قرار گرفت. چنین نمونههایی را میتوان در کلیساهای هریپسیمه مقدس، شوغـاگات و گایانـه در شهـر اجمـیادزین و کلیـسای آمـاراس در نزدیکـی شهـر هادروت مشـاهده کرد. این احتمال وجود دارد که قبر دادی مقدس نیز چنین وضعیتی داشته باشد. بـا احتمـال قـرار داشتـن قـبر دادی مقـدس در زیـر محـراب کلیسای بازیلیـک بزرگ (تصویر8 ـ شماره 7)، از ژوئیه 2007م کاوشهای باستـانشناسی در این قسمـت آغـاز شد. در محوطه کلیسا انبوهی از خاک و انواع گیاهان وجود داشت. پس از خاکبرداری، وضعیت اولیه کلیسا و همچنین، آثار دیوارهای بنایی متعلق به پیش از تأسیس کلیسا نمایان شد (تصویر8 ـ شماره 2). آثار دیوارها در کف کلیسا فرضیه وجود نمازخانهای را که پیش از بنای کلیسای بازیلیک بزرگ ساخته شده تأئید میکرد، نمازخانهای که گریگوریس مقدس آن را در سده چهارم میلادی بر روی قبر دادی مقدس ساخته بود.(67) در کاوشهای محراب، حفرهای یافت شد که از داخل آن تعدادی استخوان انسانی، 38 قطعه چوبی و 13میخ فلزی به دست آمد. در بررسیها مشخص شد که چوبها متعلق به یک صنـدلی تخت مانند است. از مـه 2008م خاکبرداری از قسمت حفـره شروع و اتاقکی بهشکل چهارضلعی متمایل به بیضی با ابعاد 72 در 107 سانتیمتر و ارتفاع 132 سانتیمتر یافت شد. در کف اتاق تعداد بیشتری استخوان انسانی و همچنین، سر یک عصا را پیدا کردند که شبیه عصاهای اسقفی است. بـررسـیهـای آزمـایـشگاهـی نشـان داد کـه استخـوانها متعلـق به مـردی 50 تا 55 سالـه با قـد 175تا180 سانتیمـتر اسـت که به صورت نشسته بر روی تخت و رو به سمت شرق با عصایی در دست چپ داخـل دخمه دفن شده است. لازم به توضیح است تا سده نوزدهم میلادی در منطقه شمال میانرودان و جنوب فلات ارمنستـان بعضی از روحانیان مسیحی را که پیروانی داشتند به این شیوه خاکسپاری میکردند. ظاهراً، این شیوه در سده سیزدهم میلادی در منطقه خاچن نیز به کار گرفته شده است.(68) برخلاف اینکه تصور میشد استخوانها متعلق به دادی مقدس باشند، مشخص شد متعلق به فردی است که در 1260م(یا حدود 55 سال قبلتر یا بعدتر از این تاریخ) درگذشته اما دخمه به زمانی خیلی قبلتر از آن تعلق دارد. وضعیت بههمریخته استخوانها، شکسته شدن تخت چوبی در داخل دخمه و پیدا نشدن هیچیک از وسائل بهجز سر عصا بیانگر دستبرد به قبر در زمانی نامشخص است.(69)(70) با درنظرگرفتن اینکه سطح سکوی محراب 128 سانتیمتر بالاتر از سقف دخمه است ـ که برای پوشش سقف دخمه بسیار زیاد است ـ و تفاوت نوع مصالح به کار رفته در دخمه و سکوی محراب، مشخص شد که کلیسای بازیلیک، سکوی محراب و ستون سنگی آن از نظر زمانی خیلی بعدتر از دخمه قبر بنا شدهاند.(71) هرچند مدرکی مشخص یافت نشده دال بر اینکه قبر متعلق به دادی مقدس باشد اما شواهد نشان میدهد زمانی که در سده نهم میلادی کلیسای بازیلیک ساخته میشده دخمه در محل وجود داشته که با سکوی محراب پوشانده شده و به احتمال زیاد ورودی هم داشته است، زیرا در سده سیزدهم میلادی از آن برای خاکسپاری یک اسقف استفاده کردهاند. بر اساس سنت کلیسای ارمنستان، فقط قدیسان در داخل کلیسا و زیر محراب دفن میشدند. حفظ این دخمه در زیر محراب در زمان ساخت کلیسای دادی مقدس بیانگر وجود پیکر قدیسی در آن بوده است که نمیتوانسته کسی جز دادی مقدس باشد. این احتمال وجود دارد که در زمان غارت دیر در سال 1145م دخمه نیز غارت شده و در سده بعد برای خاکسپاری فردی دیگر از آن استفاده کردهاند. کلیسای دادی مقدس به شکل بازیلیک تک ناوی با ابعاد 4/ 9× 7/20متر بزرگترین بنای دیر است که با سنگ نتراشیده ساخته شده اما برای ورودیها از سنگ خوشتراش استفاده کردهاند و دارای حجاری با اشکال هندسی است. در دو طرف محراب کلیسا، دو اتاق امانتخانه وجود دارد. سقف قوسی شکل آن بر روی دیوارهای جانبی و سه جفت ستون متصل به دیوارهای شمالی و جنوبی قرار گرفته که چیزی از آن باقی نمانده و باعث شکلگرفتن این نظریه شده که بنا فاقد سقف و کلیسایی روباز بوده است.(72) این کلیسا در دهه60 یا 70 سده سیزدهم میلادی مرمت شده زیرا بر روی دیوار امانتخانه شمالی کتیبه اسقف آتانِس قرار دارد که مسئول دیر در نیمه دوم سده سیزدهم میلادی بود. کلیسا دو ورودی در سمت جنوبی و یک ورودی در سمت غربی دارد که هریک از ورودیها به مکانهای مختلف دیر راه دارند. کلیسای بازیلیک کوچک (تصویر8 ـ شمـاره 3) پیـش از سـده نهـم میـلادی ساختـه شده و دارای محـراب چهارگـوش است. ساخـت این نـوع محـراب در سـده چهارم و پنجم میلادی رایج بوده. هرچند پهنـای کلیسا 75/ 3متـر است سقـف آن 30/ 7متر ارتفـاع دارد که نسبت به پهنای کلیـسا زیاد است. کلیسا از سـه طرف سه ورودی دارد که پس از ساخته شدن کلیسای بازیلیک بزرگ در شمال آن (تصویر8 ـ شمـاره 7) ورودی شمـالی بستـه شـده. این موضوع نشان میدهد قدمت این بنا از کلیسای بازیلیک دادی مقدس بیشتر است. در کف کلیسای دادی مقدس، آثار دیوارهایی یافت شد که به کلیسای بازیلیک کوچک ختم میشود و بیانگر آن است که در اطراف دخمه قبر بنایی وجود داشته که با کلیسای بازیلیک کوچک مرتبط بوده. پس از ساخته شدن کلیسای بازیلیک دادی مقدس (تصویر8 ـ شماره 7) و صحن کلیسای بازیلیک کوچک در غرب آن (تصویر8 ـ شماره 8) بقایای این بنا محو شده است. در اوایل حکومت حسن واختانگیان، در قسمت شمالی دیر (تصویر8 ـ شماره 6) و ضلع غربی کلیسای بازیلیک دادی مقدس یک تالار شش ستون، ساختمانهای آسیاب روغنکشی (تصـویر8 ـ شمـاره 12) و انبـار مـواد غـذایی (تصویر8 ـ شماره 13) ساختـه شد کـه در بالای ساختمانهای آسیاب و انبار عمارت حاکم قرار داشت. در دوره حکومت وی، همچنین، یک کلیسای گنبددار در جنوب تالار ستوندار و بر روی شیب تپه ساخته شد (تصویر8 ـ شماره 5) که تاریخ ساخت آن مشخص نیست. این کلیسا به سبک تالارهای گنبددار با دو امانتخانه در دو سمت محراب بنا شده. ابعاد آن از بیرون 45/6 × 93/ 7متر و ارتفاع آن4/10متر است. مرمت دیر از این بنا شروع شد زیرا دیوارهای شرقی و غربی آن به عرض 15سانتیمتر شکاف برداشته بود و امکان دو نیـم شدن آن و فرو ریختن سقف و گنبد زیاد بود.(73) کلیسا در 1211م، در زمان حکومت واخـتانگ، پسر حسن، مرمت شده. هنگام مرمـت، تعـدادی خاچـکار بزرگ و کوچک در دیـوار غربی نصـب کردهاند. هفـت عدد از این خاچـکارها دارای تاریـخ اسـت و به ترتـیب تاریخهای 1172، 1173، 1179، 1181 (دو عدد)، 1182 و 1190م برروی آنهـا حـک شـده. در کاوشهـای 1997 و 2008م تعدادی قبر در کنار دیوار شمالی کلیسا پیـدا شـد کـه تا تـالار ستـوندار در شمال آن و کلیسای کاتوغیکه در شمال شرقی ادامه داشت. به احتمال زیاد، قبرستان دیر در این محل بوده و هنگام ساخت کلیسای گنبددار کوچک خاچکارهای آن را در دیوارهای کلیسا و بناهای دیگر نصب کردهاند.(74) از آنجایی که کلیسا بر روی شیب تند بنا شده است و امکان رانش زمین در سمت جنوبی آن وجود داشته با ساخت صحن (گاویت در معماری ارمنی) چهار ستونی (تصویر8 ـ شماره 11) به فاصله 5/1متری آن در پایین سراشیبی این خطر برطرف شده است.(75) برای ساخت کلیسا از سنگهای نتراشیده استفاده کردهاند اما برای گنبد، سقف بنا و قسمتهایی از دیوار امانتخانهها آجر به کار بردهاند. ساق گنبد چیدمانی منحصربهفرد دارد. در ردیف پایین ساق گنبد، از سنگ خوشتراش استفاده شده. سپس، بر روی آن به صورت افقی، تا بالای نورگیرها، که تعداد آنها چهارتاست، چندین ردیف آجر چیده شده. در اطراف نورگیرها، از سنگ خوشتراش استفاده شده است. سپس، دو ردیف آجر به شکل مورب در جهتهای مخالف چیده شده و مجدداً، چند ردیف آجر به صورت افقی به پهنای 50 سانتیمتر بر روی آنها چیده شدهاند. در لابهلای این ردیف، سنگهـای خوشتراش با فاصلـه 20 تا 30 سانتیمتـر از یکدیگر برای تزیین قرار داده شده است. سپـس، مجـدداً، دو ردیـف آجـر به شکل مـورب در جهـتهای مخـالف چیده و بر روی آنها، از سه ردیف آجـر با چیدمان افقی و در آخر، از دو ردیف سنـگ خوشتراش استفـاده شده است که پوشش گنبد بر روی آنها قرار دارد. هنگام خاکبرداری اطراف کلیـسا قطعاتی از سفـالهای سقـف پیـدا و به این ترتیـب، نوع پوشش سقـف آن مشخـص شد که در بازسازی گنبد، از همین پوشش استفاده کردند.(76)(77) گفتنی است که تا سده دهم میلادی در ساخت گنبدهای کلیساهای ارمنستان از این شیوه استفاده میکردند که تعدادی از آنها تا کنون باقی مانده است. باشکوهترین بنای دیر، کلیسای کاتوغیکه یا صلیب مقدس است که در 1214م به دست آرزوخاتون، همسر واختانگ، ساخته شده است. در کتیبه آرزوخاتون، بر روی دیوار جنوبی(78) این طور نوشته شده که کلیسا بر روی قبر همسر و دو فرزندش ساخته شده است.(79) آرزوخاتون، پس از فـوت همسرش، کلیسا را به یاد وی و فـرزندش، گریگـور، در 1214م بنا کرد و احتمالاً پس از کشته شدن فرزند دیگرش در جنگ، جسد وی را نیز به این مکان منتقل کرده است. پلان کلیـسا تالار گنبـددار با چهار امـانتخانه در چـهار گوشه آن است که بنا را از داخـل صلیبیشکل و از بیـرون مستطیلیشکل کـرده. ابعاد خارجی کلیسا 6/10× 3/12متـر و ارتفاع گنبد آن 5/ 18 متر است. بهجز دیوار شمالی بر روی کلیه دیوارهای داخلی و خارجی کتیبههای بسیاری به زبان ارمنی از دورههای مختلف وجود دارد.کتیبه مربوط به بنای کلیسا بر روی دیوار جنوبی قرار دارد.(80) سبک معماری این کلیسا از سبـکهایی است که در سده سیزدهم میلادی در مناطق مختلف ارمنستان متداول بوده. کلیسای کاتوغیکه در بین ساختمانهای دیر تنها بنایی است که برای ساخت آن به طور کامل از سنگ خوشتراش استفاده شده. بر روی کلیه دیوارهای خارجی بنا، تزیینات به صورت ستوننما و قوسنما به چشم میخورد که سبکی از تزیینات در کلیساهای شهر آنی و مناطق دیگر ارمنستان در این دوره است. از همین نوع تزیینات، بر روی ساق گنبد نیز استفاده شده است. در نتیجه، شانزده قاببندی تشکیل شده که در هشت قاببندی، به صورت یک در میان، نورگیرهای باریک قرار دارند و در هشت قاببندی دیگر، فرو رفتگیها مثلثی شکلاند که باعث حجم دادن به ساق گنبد شده است. در زیر کلیه قوسنماها، سنگهای چهارگوش تزیینی با نقوش مختلف وجود دارد. کلیسا دو ورودی دارد: یکی در ضلع غربی، که به داخل تالار ستوندار باز می شود و دیگری در ضلع شمالی، که طی مرمتهای دورههای بعد بسته شده است. هر دو ورودی دارای تزیینات و کتیبه است. در بالای نورگیر ضلع شرقی کلیسا، تصویر واختانگ، شوهر آرزوخاتون و در سمت مقابل تصویر دادی مقدس حجاری شده که هاله نوری به دور سر دارد. در بین آنها، ماکت کلیسا قرار گرفته که واختانگ را در حال اهدای آن به دادی مقدس نشان میدهد. بنا در سده هفدهم و هجدهم میلادی مرمت شده که طی آن حجاریها و کتیبههای قسمت پایین دیوار شرقی از بین رفته است.(81) دیوار جـنوبی از بالا تا پاییـن با کتیبههایی متـعلق به دورههای مخـتلف پوشیـده شده است. در بالای همـه، کتیبـه آرزوخاتـون قـرار دارد. در دو سمـت نورگیر، تصویر دو فـرزندش، گریگـور و حـسن، حجـاری شده و در بیـن آنها و در بـالای نورگیر، ماکت کلیسا قرار دارد.(82) کلیسای کاتوغیکه دومین بنای دیر بود که مـرمت شد. با تلاشهای دکتر آرمن حق نظریان(83) مرمـت آن از 2001م شروع شد و در 2004م پایان یافـت.(84) پس از پایان مرمـت، بر روی دیوار غربی آن کتیبـهای در همین خصوص قرار داده شد با ذکـر نام خیـری که هزینـه بازسازی را تقبـل کرده بود. برای مرمـت گنبد کلیسا و تکمیل سنگهای سکـوی محـراب، که به غارت رفته بود، نیاز به سنگهایی از همان نوع بود. جستوجو در منطقه برای یافتن معدنی که سنگهای این بنا از آنجا تأمین شده آغاز شد اما به نتیجه نرسید. به ناچار، پس از بررسی سنگهای مناطق مختلف ارمنستان و آرتساخ از سنگهای معدن آنی استفاده کردند که همرنگ سنگهای کلیسا بود.(85) سکوی محراب با به کارگیری سنگهای جدید به طور کامل مرمت شد. هنگام مرمت کف کلیسا در امانتخانه شمال غربی کوزهای یافت شد که در آن 31 قطعه سکه از دوره آققویونلو و صفویه وجود داشت. در خصوص سنگهای بیرونی گنبد، از آنجایی که امکان مرمت آنها وجود نداشت تمامی پوشش گنبد برداشته و با سنگهای جدید به همان رنگ بازسازی شد.(86) بر روی دیوارهـای داخـلی کلیسـا نقاشـیهای دیواری بوده که بسیـاری از آنها طی سـدههای گذشته از بین رفته و فقط نقاشیهای دیوار شمـالی و جنـوبی باقی مانده است. نقاشیهای این دو دیوار نیز به دلیل پنهان شدن در زیر لایههایی از دود و گـرد و غبـار قابل رؤیت نبـود تا اینـکه در 2014 و 2015م آرا زاریان(87) از ارمـنیـان خـارج از کشــور و خـانم کریستینه لامور(88)، از ایتـالیا اقـدام به پاک کـردن و مـرمـت نقـاشـیها کـردنـد.(89) طـی مـرمـت نقاشـیها کتیبـهای نیـز در نزدیـک آنـها نمـایان شـد کـه شامـل اسامی و جـملاتی از کتاب مقدس است. بر روی آن، تاریخ 1297م ذکر شده که احتمالاً تاریخ خلق این آثار است. نقاشیهای دیواری این کلیسا در تاریخ هنر ارمنیان جایگاهی خاص دارند زیرا نمونههای منحصربهفرد این هنر ارمنی در سده سیزدهم میلادیاند و سندی است که نشان میدهد در این سده از هنر نقاشی برای تزیین دیوارهای داخلی کلیساهای ارمنستان استفاده میشده است. بر اساس اطلاعاتی که از متون قدیمی به دست آمده آرزوخاتون و دخترانش هنرمندانی چیرهدست بودهاند و پردههای زیبایی برای دیرهای مختلف از جمله دیر دادیوانک، گوشاوانک، هاقباد، ماکاراوانک و … دوخته و بر روی آنها، تصاویری از کتاب مقدس را سوزندوزی کرده بودند که همه آنها به دست مهاجمان نابود شده است. گیراگوس گاندزاکتسی(90)، مورخ سده سیزدهم میلادی و مخیتار گوش در کتابهای خود با تحسین از کارهای دستی آرزوخاتون یاد کردهاند.(91) این احتمال وجود دارد که استادان نقاش، نقاشیهای روی دیوارها را تحتتأثیر تصاویر روی پردههای محراب کشیده(92) و احتمالاً، طرحهای به کار رفته در حجاری ورودیهای کلیسا نیز بر اساس طرحهای سوزندوزی شده آرزوخاتون حجاری شده باشند. نقاشی روی دیوار جنوبی، نیکلاس معجزهگر(93)را در حالی نشان میدهد که حضرت مسیح کتاب مقدس و حضرت مریم حماییل اسقفی را به او میدهند. بر روی دیوار شمالی، دو موضوع مختلف نقاشی شده. در بالا، تولد حضرت مسیح را میبینیم و در پایین، تصویر استپانوس مقدس(94) در حال سنگسار شدن به تصویر کشیده شده.(95) احتمالاً، صحنـی که حسن واختانگیان بهصورت تالار شش ستونی در غرب کلیسای دادی مقـدس بهعنوان مقبره خانوادگی ساخته بود فرو ریختـه زیرا در 1224م در دوره حکومـت حسن جـالالیان (1214ـ 1261م)، حاکم خاچـن، بازسازی و تبـدیل به تالاری چهار ستونـی شده است (تصویر8 ـ شماره 6). بعـدها، گریگـوریس، فرزنـد واساک واختانگـیان و نوه حسن واختانگـیـان، که مسئـول دیر بـود، این بنـا را به طـور کامـل بازسازی کرد و نام خود را در کتیبهای بر روی سردر ورودی جنوبی دیر قـرار داد که البته به سهـولت قابل خواندن نیست. زیـرا نام وی با حـروف برجسته به صورت برعکس، یعنی از راست به چپ، نوشته شده(96) در حالیکه خط ارمنی حروف از چپ به راست نوشته میشود. در نتیجه، برای خواندن این نوشته باید از آینه استفاده کرد.(97) لازم است یادآوری کنیم که در کل ارمنستان استفاده از نوشتار رمزی در کتیبهها و خاچکارها متداول بوده. این نوشتهها انواع گوناگونی دارند و خواندن آنها نیازمند آشنایی با شیوههای نگارش این رمزهاست. صحن گریگوریس چهارگوش است. در این دوره، در دیرهای ارمنستان ساخت چنین بناهایی در کنار کلیسای اصلی رایج بوده با این تفاوت که نمونههای دیگر مربع شکلاند اما این بنا بهصورت مستطیلی، با جهت شمال به جنوب و ابعاد 6/ 9 در 14 متر است که به آن شکل بازیلیک سهناوی داده.(98) یـک ورودی آن بـه سـمـت جنوب و محوطه دیر و ورودی دیـگر به داخـل کلیسای دادی مقـدس باز میشود. در ضلع جنوبی صحن، دو نورگیـر در کنار یکدیگر وجـود دارد کـه یادآور نورگیـرهای کلیـساهای سده چـهارم و پنجـم میلادی است. هنگام بازسـازی بنا، در تمام طـول دیوار شرقـی خاچکارهای متعـددی نصـب شده. کلیـه ایـن خاچکارها از محـوطه دیر جـمعآوری شدهاند. با درنظرگرفتن تاریخ بازسازی بنا، خاچکارها میبایست متعلق به قبل از سده سیزدهم میلادی باشند. بررسـیها نشان مـیدهد که ابعـاد بنا هنـگام بازسازی تغیـیر نکرده و دیوارهـای آن، که از سنگ نتراشیده ساخته شده، به همان صورت وضعیت اولیه حفظ شده است.(99) تغییرات در داخل بـنا صورت گرفته. دیـوارهای داخـلی را با سنگ خـوشتراش پوشاندهاند و به جـای شش ستـون چـهار ستـون به کار رفته و سقـفی جدید و یک گنبد با سنگ خوشتراش ساختهاند. گنبد صحن گریگوریس منحصر بهفرد است زیرا چنین گنبدی در بناهایی با این سبک دیده نشده.(100) گنبد بر روی چهار قوس، بین چهار ستون و چهار گوشواره بین قوسها، که تشکیل یک هشت ضلعی دادهاند، قرار گرفته است. ساق گنبد هم از داخل و هم از خارج به صورت هشت ضلعی است. بر روی هر ضلع ساق گنبد از داخل، فرورفتگیای مثلثیشکل وجود دارد که به آن نمایی خاص بخشیده. در بالای هر دو ضلع ساق گنبد، یک گوشواره قرار دارد که باعث شده گنبد از داخل شانزده ضلعی شود اما از بیرون همان هشت ضلعی است. در نوک گنبد، نورگیر قرار دارد. ساق گنبد از داخل چهار متر ارتفاع دارد اما از بیرون کوتاهتر است زیرا در قسمتهای شرقی و غربی کمتر و در قسمتهای شمالی و جنوبی، بیشتر در داخل سقف شیبدار دوطرفه بنا قرار گرفته و باعث شده ارتفاع ساق گنبد از بیرون کوتاهتر از داخل باشد. علت به وجود آمدن چنین وضعیتی آن است که در بنای اولیه گنبد وجود نداشته و ساختمان با پلان مستطیلیشکل و سقـف شیبدار دو طرفـه بنا شده بوده و پس از ساخـت گنبد به صورت فعلی درآمده است در حالیکه ساختمانهای این سبک دارای پلان مربعشکل هستند که سقف آنها از چهار طرف بسته شده و تمام ساق گنبد از بیرون نمایان است.(101) همزمان با مرمت کلیسای کاتوغیکه، صحن گریگوریس نیز از 2003م تحتنظر دکتر آرمن حق نظریان مرمت شد. در پایان کار، بر روی دیوار جنوبی کتیبهای نصب کردند با موضوع مرمت بنا و ذکر نام خیری که هزینههای مرمت را تقبل کرده.(102) در غرب کلیسای کاتوغیکه و جنوب کلیسای بازیلیک کوچک، تالاری ستوندار (تصویر8 ـ شماره 9) با ابعاد 7/ 5 در7/ 18 متر قراردارد. تاریخ ساخت این بنا مشخص نیست. برخی معتقدند پس از کلیسای کاتوغیکه ساخته شده(103) اما هوسپ اوربلی، شرق شناس و باستانشناس ارمنی سده نوزدهم میلادی، میگوید که در این مکان کتیبهای مشاهده کرده که بر روی آن نوشته شده بود که بنا در1181م به دست سمبات، فرزند واختانگ، ساخته شده. این کتیبه اکنون موجود نیست.(104) در ابتدا، سقـف تالار بر روی تیرچـههای چوبی قرار داشت کـه هنوز محـل قرار گرفتن آنها در دیوار شمالی نمایان است. تالار از سمت شمال دیوار جداگانهای ندارد و از دیوار بناهای مجاور استفاده کردهاند اما در سمت جنوب دارای پنج ستون با قطر5/ 1متر است که با قوسهایی به یکدیگر متصل شدهاند. در 1260م، سقف چـوبی به طور کامـل برداشته شده(105) و با اضافه کردن دیوار در بالای دیـوار قوسهای جنوبی، ارتفاع آن را همسطح دیوار شمالی کردند. سپس، با سقف قوسیشکل آن را پوشاندهاند. تمام این بنا با سنگ نتراشیده ساخته شده است. سقـف تالار ستـوندار کاملاً فروریخـته بود. بنابرایـن، در 2007م با حـمایـتهای دکتـر حقنظریان و اسقف اعظم بارکِو ماردیروسیان(106)، خلیفه آرتساخ، مرمت شد. تعدادی از خاچکارهایی را که هنـگام خاکبرداری قسمـتهای مختلف دیر یافـت شده بود در طاقچـههای واقع در دیـوار شمالی آن قرار داده شد. برج ناقوس دیر در انتهای غربی تالار ستوندار قرار دارد (تصویر8 ـ شماره10). تاریخ بنای آن مشخص نیست. پلان برج در قسمت پایین مستطیلی و در بالا، به شکل مربع است که با سنگهای نتراشیده ساخته شده اما برای ستونهای گنبد و بالای قوس جناغی از سنگهای خوشتراش استفـاده کـردهاند. کل ارتفـاع بـرج 6/ 14متر است که 6 متر آن را گنبـد چهارضلعـی آن تشکیل میدهد.(107) به دلیل قرار گرفتن برج بر روی شیب، آن را روی صفهای ساختهاند که از سمـت جنـوبی 2/ 2 متر ارتفاع دارد. ابعـاد پایین برج 36/ 2 در 27/ 3 متـر است. این ابعاد در بالای برج بـه 6/ 2در 6/ 2متـر کاهـش مییابـد. بـرج ناقـوس تنها از سـه طـرف دیـوار دارد و از سمـت غرب، فاقد دیوار است. بالای این قسمت، سقفی با قوس جناغی قرار دارد. گنبد بر روی چهار ستـون واقـع شده. در سمت غربی برج، پلکانی منتهی به داخل برج قرار دارد. بررسیها نشان داده که این پلکانها مدتی بعد ساخته شده است. در سـده دوازدهم و سیزدهم میلادی ساخـت برج ناقـوس مستقل در دیرهای ارمنـستان متداول بود. برای نمونه میتوان به دیرهای ساناهین و هاقباد اشاره کرد. بر همین اساس، ممکن است برج ناقوس دیر دادیوانک نیز در همین دوره بنا شده باشد بهویژه اینکه در 1314م وهرام، از خاندان دوپیان، ناقوسی به دیر هدیه کرده که نشان میدهد برج ناقوس قبل از این تاریخ وجود داشته.(108) در 1283م، اسقـف آتانِس، مسئـول دیر، دو خاچکار بزرگ را بر روی صفـهای جداگانه در دیر نصب کرد اما به دلایلی نامشخص در سده چهاردهم میلادی آنها را به داخل ساختمان برج ناقوس منتقل و در دیوار شرقی، نصب کردهاند. هرچند هنر ساخت خاچکار(109) در خاچن از سده نهم میلادی آغاز شده بود در سده دوازدهم و سیزدهم میلادی به اوج خود رسید. امروزه، در نقاط مختلف منطقه نمونههای بسیاری از این هنر را میتوان یافت که از جمله آنها دو خاچکاری است که در برج ناقوس دیر قرار دارند. هرمان آبیخ(110)، جغرافیدان آلمانی، که در سده نوزدهم میلادی به این منطقه سفر کرده، در کتاب خود این دو خاچکار را شگفتانگیز خوانده.(111) این دو خاچـکار، که دارای یک سبـک هستند و همزمان تراشیده شـدهاند، از خاچکارهای منحـصر بهفرد در کل فلات ارمنستان محـسوب میشوند. حجـاری آنها شامـل سه لایه است که استادی توانا آن را تراشیده. متأسفانه، نام استاد سنگتراش بر روی آنها ذکر نشده و درباره خالق آنها اختلافنظر وجود دارد. گروهی آنها را اثر دست بوقوس میدانند که خاچکارهای بسیار زیبایی از او در گوشاوانک برجای مانده. عقیده دیگر این است که استاد سنگتراش در خلق نقشهای این خاچکارها تحتتأثیـر کارهای سوزندوزی آرزوخاتون بوده است. هر دو خاچـکار دارای کتیبه با حروف برجستـه هستند. بر روی قرنیـز خاچکار سمـت چپی تصویر حضرت مسیـح و در بالا و لبه قرنیـز جملهای به یادبـود اسقف حجـاری شده.(112) در کتیبـه واقـع در حاشیـه چهار طرف خاچـکار سمت راست، اسقف آتانـِس ضمـن معرفی خود ارتباطش با خاندان واختانگیان و تاریـخ برپـایی خاچـکار را بیـان میکند .(113) در 2005م، بـرج ناقـوس بـا هزینـه خانواده دکتـر حق نظـریان مرمت و کتیبهای در این خصوص بر روی دیوار نصب شد.(114) به فاصله 5/ 1متری جنوب کلیسای گنبددار کوچک، صحن چهار ستونی قرار دارد (تصویر8 ـ شماره 11). دیوارهای آن، به پهنای 98تا 103 سانتیمتر(115)، با سنگ نتراشیده ساخته شده است. پلان بنا با ابعاد 12/ 12 در 12/ 12متر به شکل مربع است. ستونها و سقف با سنگ خوشتراش ساختـه شده است. گنبد، که از بالا دارای نورگیـر است، 11متر از کف بنـا ارتفاع دارد. از داخـل هشت ضلعی است که بر روی چهار قوس بین ستونها و چهار گوشواره بین قوسها قرار دارد اما از بیرون، به علت پوشاندن سقف و گنبد با خاک، به شکل تپهای است. ورودی بنا در ضلع جنوبی است و در کنار آن یک کتیبه وجود دارد. بر اساس آنچه در این کتیبه نوشته شده، این بنا را اسقف گریگور در1211م ساخته است(116) اما بررسیها نشان میدهد که بنا در این تاریخ بازسازی و سقف چوبی آن تبدیل به سقف سنگی شده. همچنین، طرز قرار گرفتن کتیبه نشان میدهد که سنگهای این قسمت را برداشته و کتیبه را در این محل جا دادهاند.(117) کاربرد این بنا مشخص نیست زیرا در کتیبه از آن با عنوان نمازخانه یاد شده در حالـی که پلان بنـا و شواهـد داخـلی نشاندهنـده چنین کاربردی نیستند. به هـر روی، استفاده از کلمه نمازخانه نشان میدهـد که بنا کاربرد اقتصادی یا اداری نداشته. با در نظر گرفتن اینکه در سمـت شـرق آن ساخـتمان مدرسـه دیـر قـرار دارد، به احتمال زیاد برای کارهای علمی استفاده میشده. در داخـل صحـن چـهار ستونـی تعدادی سنـگ قبر وجـود دارد که یکی از آنها متعلق به ماماکان، همسـر حسن، حـاکم خاچـن وسطا و مادر واخـتانگ دانگیک است. بعدها واختانگ دانگیک، از خانـدان واختانگـیان، وارث دیر شـد. این سنگ قبر به تاریخ 1306م است و کتیبه روی آن(118) اصل و نسب ماماکان را کاملاً مشخص میکند.(119) پس از برش تپه و مسطح کردن شیب جنوبی آن، سه ساختمان در این قسمت ساخته شده که کف آنها پایینتر از کف ساختمانهای داخل دیر است. صحن چهار ستونی وظیفه مهم دیگری نیز دارد. کف آن از کف کلیسای گنبددار کوچک چهار متر پایینتر است و دیوار شمالی آن به تپهای تکیه دارد که بناهای اصلی دیر را بر روی آن ساختهاند. این ویژگیها باعث جلوگیری از رانش زمین و تخریب ساختمانهای واقع در شمال این بنا به خصوص کلیسای کوچک گنبددار شده است. در شرق صحـن چهارستونی ساخـتمان مرکز علمی و کتابخـانه دیر قرار دارد (تصویر8 ـ شماره15) که شامل سالنی با دو ستون و سه اتاق جانبی است. اتاقهای واقع در سمت شرق بنا دو طبقهاند. این قسمت دیر، که نیمه ویران است، فقط خاکبرداری شده و هنوز مرمت آن را آغاز نکردهاند. در سمت غربی صحن چهارستونی، تالار غذا خوری راهبان قرار دارد (تصویر8 ـ شماره 16) که شامل تالار غذاخوری و آشپزخانه است. هر دوی این بناها در سده سیزدهم میلادی با سنگلاشه ساخته شدهاند. در سمت جنوب غربی دیر و سراشیبی تپه، تعدادی ساختمان مرتبط با دیر وجود دارد که نیمه ویراناند و قسمتی از آنها مرمت شده است. از بین آنها، نزدیکترین بنا به مجتمع دیر ساختمانی دو طبقه با بالکنی وسیع رو به دره است (تصویر8 ـ شماره 14). این ساختمان در ابتدا یک طبقه بوده. طبق متن کتیبهای که در بنا حجاری شده، اتاقها و بالکن طبقه دوم در 1696م اضافه شده است. این بنا محل اقامت مهمانان و زائران بوده است. در کتیبهای به تاریخ 1253م، متعلق به اسقف نرسس، که بر روی دیوار شرقی کلیسای کاتوغیکیه قرار دارد، به این مهمانخانه اشاره شده است.(120) پس از پایان مرمت ساختمان مهمانخانه اکنون مسئول دیر برای اقامت از آن استفاده میکند. در ضلع جنوب غربی مهمانخانه و پایین تپه، ساختمانی دو طبقه قرار داشته که طبقه بالای آن به طور کامل ویران شده. زمانی که حاکمان خاچن به زیارت دیر میآمدند این ساختمان محل اقامت آنها بوده. طبقه اول شامل دو تالار بزرگ است که یکی آسیاب روغنکشی (تصویر8 ـ شماره 12) و دیگری، انبار مواد غذایی (تصویر8 ـ شماره 13) بوده. هر دو بنا با سنگ لاشه ساخته شدهاند. به دلیل استفاده از این دو بنا در تمامی دوران فعالیت دیر، بارها آنها را مرمت کردهاند. در سده هفدهم یا هجدهم میلادی، در شمال اقامتگاه حاکم (تصویر8 ـ شماره 20) و کمی دورتر از آن (تصویر8 ـ شماره 21)، بنایی دو طبقه برای اقامت راهبان ساخته شده است. دیـر دارای دیـواری دفاعـی بوده (تصویر8 ـ شماره 18) که تمامـی بناهای مذهبـی را دربر میگرفت اما ساختمانهای واقـع در جنـوب دیر، که بر روی شیـب تند تپـه ساخته شـده بودند، بیرون از دیـوار قرار داشتند. دیر دارای یک دروازه اصلی (تصویر8 ـ شماره 19) در سمـت غربی و یـک ورودی کوچک با سقـف قـوسی شکل در سمـت شرقـی روبهروی کلیـسای کاتوغیکـه است. از دیوارهـای دیر، که با سنگ لاشـه ساختـه شدهاند، قسمتهای اندکی باقی مانده است. دروازه اصلی دیر دارای پلان چهار گوش با ابعاد 66/ 3 در 99/ 5 متـر با سقف جناغی است. مرمت این بنا، که به شدت آسیب دیده بود، از 2010م آغاز شد. پس از برداشتن 2/ 1متر خـاک از اطراف آن، کـف بنا نمایان شد. در دو سمـت محلی که در چوبـی دروازه قرار داشتـه، هم از داخـل و هم از خـارج، سکوهایی سنگی برای نشستن وجود دارد. دروازه دارای درهای چوبی بوده که سوراخ لولاهای آنها به قطر 17 سانتیمتر نمایان است. معـماری دروازه متعـلق به سدههای هفدهـم و هجدهم میلادی است. بنابراین، این احـتمال وجود دارد که در این دوره بازسازی شده باشد.(121) در اطراف دیر، پنج نمازخانه کوچک با پلان بازیلیک یک ناوی وجود دارد. یکی از آنها به فاصله 300 متری غرب دیر بر روی صخـرهای واقع شده و مابقی در جـهتهای شمال، شـرق و جـنوب شرقـی دیر قرار دارند. تا به امـروز، مرمت یکی از آنها خاتمه یافته است. دیر همچنین دارای باغهای میوه و تاکستانی وسیع بوده که تا کنار رود امتداد داشته. اسقف مسروپ موسیسیان در کتاب خود از آنها یاد کرده است.(122)
|
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 96سال بیست و پتجم | تابستان 1400 | 248 صفحه
|