گردآوری و ترجمهٔ: دکتر کارن خانلری


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 33

حوادث 1296 – 1297 آذربایجان از دیدگاه نشریهٔ ارمنی زبان آیگ،چاپ تبریز
(ارگان فدراسیون انقلابی ارامنه ‹‹داشناکتسوتیون›› کمیتهٔ مرکزی آذربایجان)

نشریهٔ ارمنی زبان آیگ (آیق) ارگان کمیتهٔ مرکزی آذربایجان فدراسیون انقلابی ارمنی بود که از سال1290 ش در تبریز چاپ می شد. در سال 1298 مجوز رسمی آن تمدید شد و احتمالاً تا اواسط سال 1300منتشر می شد.

حوادث1296 – 1297آذربایجان یکی از خونین ترین صفحات تاریخ معاصر کشورمان محسوب می شود. در این باب، نقش ارامنهٔ آذربایجان بعضاً مبهم و حتی قلب شده ارائه می شود که این امر به اعتقاد نگارنده عمدتاً ناشی از فقدان اطلاعات صحیح تاریخی است.

نشریهٔ آیگ، به سردبیری گ.هاگوبیان، که نسخ سال های 1296 تا 1299 آن در ‹‹آرشیو جمعیت ادبی آلیک›› موجود است، با درج اخبار روزانه از وقایع آذربایجان و با تحلیل مواضع و نظرات نیروها و احزاب مختلف پردهٔ ابهام را از نقش واقعی ارامنه و سازمان یافته ترین تشکل سیاسی آن یعنی حزب داشناکتسوتیون برداشته است و می تواند اسناد مفیدی را در زمینهٔ تاریخ شناسی به دست دهد.

امید آن است که این گردآوری و ترجمه بتواند خدمتی ناچیز در این راستا باشد.

1- مورخه 1 ژانویهٔ 1918 (1296ش)، شمارهٔ1 :                                           

سرمقاله: ارامنهٔ آذربایجان به رغم مساعدت عالی دولت و با وجود رفتار برادرانهٔ مردم آذربایجان همچنان روزهای بحرانی خود را سپری می کنند. با ترک مخاصمه و تخلیهٔ جبهه ها، عرصه برای راهزنان کرد و عثمانی در آبادی هایمان باز شده است.

2- مورخه 11 فوریهٔ 1918 (1296ش)، شمارهٔ7 :

سرمقاله: تا چند روز دیگر هیچ سرباز روسی در آذربایجان باقی نخواهد ماند. این موضوع وضعیت جدیدی در کشورمان ایجاد می کند…

در چنین وضعیتی پس از این آذربایجان صحنهٔ کارزار ممالک بیگانه نخواهد بود.

این همان وضعیتی است که ما با تمام وجود خواهان آن بوده ایم، چه زمانی که نیکلای دیکتاتور با افواج نظامی اش به کشورمان می تاخت و چه زمانی که از شمال و جنوب کشورمان را به کشتارگاهی برای امیال سیاسی دول اروپایی تبدیل می ساختند…

خوی – 20ژانویه: مردم در تاریخ 16 ژانویه به قصد خلع سلاح به گروه مسلح آسوریان، که کمی دورتر از شهر خیمه زده بودند، یورش بردند. جلویان آسوری ابتدا سعی در دفاع داشتند که چندان طول نکشید و با به جا گذاشتن شش کشته و هفت مجروح مجبور به فرار شدند.

در این میان به ارامنه هیچ خسارتی وارد نشد و حتی قاضی شهر ارامنه را گردآورد و به آنان گفت: ‹‹ما با شما کاری نداریم. شما تبعهٔ ما هستید و برای ما آذربایجانی و ارمنی یکسان است. اگر احدی جرئت کرد به شما توهینی بکند فوراً به من اطلاع دهید››. رابطهٔ ما با آذربایجانیان بسیار حسنه است…

3- مورخه 18 فوریهٔ 1918 (1296ش)، شمارهٔ8 :

سرمقاله: دولت ما برتصمیم خود مبنی بر خلع سلاح کلیهٔ گروه های مسلح غیردولتی مصرانه تأکید می ورزد.

طبیعتاً اولین حربه باید بر آسوریان کوهستانی (جلویان) وارد آید که اگرچه از اقوام ایران نبوده و به صورت موقت مهمان کشورمان هستند ولی تنها نیروی سازمان یافته در منطقه محسوب می شوند.

گردان های منظم جلویان که روس ها آنان را سازماندهی می کنند تنها نیروی مسلح بیگانه در کشور نیستند. آنها جزیی از نیروهای متفقین اعم از لشکرهای انگلیسی و روسی اند که تاکنون در ایران باقی مانده اند و به هیچ وجه تمایل به همراهی با دولتمان در جهت تخلیهٔ ایران از قوای بیگانه از خود نشان نمی دهند.

ما تکرار می کنیم که انحلال گردان های جلویان باید از راه دیپلماتیک و نه با خونریزی و کشتار سربازان و ساکنان بی گناه منطقه صورت پذیرد.

4- مورخه 25 فوریه 1918 (1296ش)، شمارهٔ9 :

سرمقاله: بر اساس افکار درج شده در سرمقالات اخیر صریحاً می توان نتیجه گیری کرد که رهایی و پیشرفت راستین کشورمان به صلح و آرامش بستگی دارد. صلحی که نه تنها دولت بلکه احزاب مترقی کشورمان باید از آن حمایت کنند… کلیهٔ عناصر تحریک کننده را می توان به دو گروه تقسیم کرد:

نخست عناصری که از خارج مرزهای کشورمان را درنوردیده و تحت عناوین مختلف اذهان عمومی را مسموم می کنند.‹‹ارمنی قاچاق قفقاز››، ‹‹ترک انقلابی قفقاز›› و ‹‹جلوی[1] ناآگاه›› آن بلایای خارجی اند که به صلح و آرامش کشورمان لطمه می زنند و زمینه را برای بروز حوادث تلخ مستعد می سازند. از سوی دیگر عوامل داخلی مشکوک نیز که در واقع قربانی فعالیت های این مهاجران خارجی اند به ابزار دست آنان تبدیل شده اند.

گروه دوم عناصر رشوه خوارند که رسماً به منزلهٔ یک حقوق بگیر در راستای سیاست های دشمنان خارجی خدمت می کنند. برای این افراد میهن پرستی و خلق گرایی مفهومی ندارد و صرفاً رشوهٔ دریافتی و میزان آن مهم است.

خوی – 4 فوریه: چند روز پیش در خارج از شهر، میرآقا، سردار نامی انقلابیون منطقه، به قتل رسید. وی حامل دستوراتی از تبریز بود. هنوز هویت قاتلان مشخص نشده است. در مراسم باشکوه خاکسپاری وی تمام اقشار خوی، از محصلان گرفته تا بازاریان، با گروه های مجزا مزار این انقلا بی شریف و معتقد را دوره کرده بودند.

حاضر نبودن ارامنهٔ خوی کاملاً مشهود بود. این ارامنه، که تنها قادر به ایراد نطق هستند، در جایی که باید حضور داشته باشند از خانه های خود خارج نمی شوند. تنها روز پس از مراسم، ارامنه به رهبری چند تن از کشیشان به برادر متوفی تسلیت عرض کردند.

و اما در شهر چه می گذرد؟ انقلابیون آذربایجانی، به خصوص حزب دمکرات، قاضی فعلی را به رسمیت نمی شناسند و با گردآوری افراد مسلح به دور خود حرکتی مجزا را به وجود آورده اند. حتی افراد غیرحزبی نیز پیرو آنان شده اند و به فعالیت های خودسر و مستقل دست می زنند.

سلماس – خبر آورده اند که دو جوان ارمنی، که در مقام سوار نزد یک خان آذربایجانی خدمت می کردند، در جادهٔ سلماس به قتل رسیده اند.

5- مورخه11 مارس 1918 (1297ش)، شمارهٔ11 :

سرمقاله: خبرهای واصله حاکی از آن اند که اخیراً تصمیماتی مبنی بر نجات کشور از هرج و مرج و باز گرداندن زندگی عادی به شهروندان و تضمین جانی و مالی آنان اتخاذ شده است.

در این راستا عناصر آگاه ارمنی و آذربایجانی و هیئت های مختلط آنان شروع به فعالیت گسترده کرده اند.

تبریز: روز جمعه به مناسبت عید نوروز خلیفهٔ ارامنهٔ آذربایجان با والیان و سایر مقامات رسمی دیدار کردند. والی ضمن پذیرایی بسیار صمیمانه، از ارامنه تجلیل و قدردانی کردند.

6- مورخه 18 مارس 1918 (1297ش)، شمارهٔ12 :

سرمقاله: در زنجان حادژهٔ دلخراشی رخ داده است. چهار خانوادهٔ ارمنی در یک شهر بزرگ و بدون امکان ارتباط با جهان پیرامون به غیرانسانی ترین وجه ممکن کشته شده اند.

این انتقام است؟ ولی از چه کسی؟ این راهزنی است؟ ولی چرا از آن چهار خانوادهٔ ارمنی؟ آنان قربانیان مبارزهٔ انقلابی اند؟ ولی این چه کار انقلابی ای است؟

مگر نجات ایران منوط به امحاء چهار خانوادهٔ ارمنی است؟ اذعان می کنیم که برای ما انگیزه های این رفتار غیرانسانی مبهم است.

چه کسی مسئول ایجاد این وضعیت است؟

البته، مردم ترک آذربایجان هیچ دلیلی برای خصومت با همسایگان ارمنی خود ندارند چه ما همواره برادروار در کنار یکدیگر زیسته و روزهای خوشی و بدی را یکسان قسمت کرده ایم.

قتل مارشیمون: بر اساس اخبار به دست آمده مارشیمون که به تازگی با هفتصد نفر و دو توپخانه به سلماس رفته و در قریهٔ خسروا سکنی گزیده بود به دعوت سیمیتقو به ضیافت ناهار رفته و به دست او در دوم مارس کشته شده است. هم اینک درگیری میان اکراد و جلویان برقرار است که در اثر آن اهالی منطقه متحمل خسارات شدیدی شده اند.

آخرین اخبار: دومین هیئت نمایندگان آذربایجانی اطلاع می دهند که به بهانهٔ قتل مارشیمون جلویان حملات جدیدی علیه ارومیه و اطراف آن شروع کرده اند. درگیری های شدیدی در شهر و اطراف آن در حال روی دادن است.

7- مورخه 25 مارس 1918 (1297ش)، شمارهٔ13 :

سرمقاله: در سرحدات وضعیت پرتنشی پدید آمده است…

افراد مسلح نامسئول به جان هم افتاده و اموال و جان مردم بی دفاع را به خطر انداخته اند…

معلوم نیست چرا و برای چه دهقانان آذربایجانی ارومیه تاکنون دوبار به دست جلویان مسلح از دم تیغ گذشته و تاراج شده اند؟

چنین جنگ بی معنایی هم اکنون در سلماس در حال روی دادن است. اکراد راهزن نیز این بار با قتل مارشیمون فرصتی مناسب به دست دادند…

کشتار و خونریزی در ارومیه و سلماس کافی است. قربانیان خواهان انتقام نیستند بلکه عدالت طلب می کنند. مردم بی گناهی که دچار کابوس کشتار و وحشت هستند نان، آزادی و صلح می خواهند.

راه دیگری جز اطفاء این حریق باقی نمانده است و این تنها راه انسانی و دمکراتیک است که باید همهٔ ما پیروی آن باشیم.

8- مورخه 1 آوریل 1918 (1297ش)، شمارهٔ14 :

سرمقاله: زحمتکشان ترک در قفقاز تنها یک دشمن اصلی دارند و آن ارامنه، گرجی ها یا روس ها نیستند بلکه دشمن آنها کسانی اند که آنها را به سمت هرج و مرج و به سوی استیلای عثمانی سوق می دهند.

مراغه: حوادث اخیر ارومیه تأثیر زیادی بر شهر داشته است… به علت نبودن اخبار صحیح حوادث با هر رنگی تفسیر می شوند. عوامل توطئه گر و ناشناس فعال شده اند و هیچ تفاوتی بین مرتکبان و مسئولان حوادث ارومیه و اهالی بی گناه بومی قائل نیستند. از دیدگاه آنان چون جلویان مسیحی هستند دیگر مهم نیست که چه کسانی اند و از کجا آمده اند بنابراین با فرستادن طومارهای بی امضائ به عدلیه و دادگاه اعلام می کنند که: ‹‹تا دیر نشده باید حسابمان را با ارامنه پاک کنیم».

در چنین شرایطی باید افرادی که نام ‹‹مجاهد›› دارند به میدان بیایند و انقلابی گری واقعی خود را ثابت کنند و نگذارند تا زندگی آرام دو خلق همسایه برهم ریزد و به سوی حوادث تلخ جدید سوق داده شود.

سلماس – 24 مارس: درگیری خونین میان سیمیتقو و آسوریان در جارا دو روز ادامه داشت.

26مارس: وضعیت در سلماس کماکان تغییری نکرده است. تقریباً تمام نیروهای آسوری از سلماس به ارومیه عقب نشینی کرده اند. در ارومیه باز هم جنگ درگرفته است. آسوریان در تلاش اند تا نیروهای خود را از منطقه جمع آوری کنند و در ارومیه متمرکز سازند.

27مارس: تقریباً تمام نیروهای آسوری از سلماس عقب نشینی کرده اند. گروهی ناچیز حدود چهل پنجاه نفر از آنان مردم منطقه را به تنگ آورده اند. آسوریان از مردم سلماس خواسته اند تا طی پنج روز سلاح های خود را تحویل دهند.

9- مورخه 8 آوریل 1918 (1297ش)، شمارهٔ15 :

اخبار (به نقل از نشریهٔ تجدد): چند افسر ترک به ساوجبلاغ آمده اند ولی با چه هدفی مشخص نیست.

آسوریان با تصرف دیلمان صدیق خان سرتیپی را در مقام قاضی شهر منصوب کردند. وی به تازگی به خوی رفته و در آنجا بازداشت شده است.

ـ اهالی قراء ارمنی نشین اطراف خوی به شهر خوی منتقل شده اند. با ترتیباتی که قاضی خوی اتخاذ کرده است آنان از امنیت کامل برخوردار خواهند بود.

اکراد سیمیتقو در اطراف خوی به چپاول و تاراج قراء ارمنی نشین و ترک نشین مشغول اند. خبری دال بر حملهٔ این افراد به قریهٔ ارمنی سیداوار در دست است.

10- مورخه 15 آوریل 1918 (1297ش)، شمارهٔ16 :

سرمقاله: خبرهای اخیر حاکی از آن اند که دولت عثمانی اتفاقات غیرمنتظرهٔ واقعی برای آذربایجان تدارک دیده است. در جای جای کشورمان گروه ها و مستشاران گوناگون ترک نمایان می شوند و دیگر مرزی وجود ندارد.

این تهدید عثمانی علیه آذربایجان البته پدیدهٔ نوینی نیست.

مملکت ایران در معرض تجزیه قرار دارد. مردم ایران باز با تهدید مواجه اند. با رهایی از روس ها نباید کشورمان یوغ دیگری را برگردن نهد. باید هرچه زودتر دربارهٔ این امر اندیشید و این اندیشیدن نباید خودسرانه باشد بلکه باید با مشارکت شهروندان صورت پذیرد.

به دور از هرگونه تبعیض قومی و دینی وظیفهٔ هر شهروندی است که در برابر این تهدید قد علم کند و آماده باشد. شهروندان، دمکرات ها و دولت باید هم نوا شوند و علیه هر اقدامی که منجر به تجزیهٔ کشورمان خواهد شد ایستادگی کنند.

اخبار(به نقل از نشریهٔ تجدد): از 10 آوریل به مدت دو روز و دو شب درگیری آسوریان و قوای امیر ارشدی در موغانجوق ادامه داشت… بالأخره آسوریان با دادن تعداد زیادی کشته و زخمی مجبور به ترک مواضع خود و عقب نشینی شدند. سواران امیر ارشدی بسیار شجاعانه نبرد می کردند.

اعلامیهٔ حزب دمکرات: در اعلامیهٔ مورخ 11 آوریل، حزب دمکرات در مورد اوضاع وخیم کشور به بحث پرداخته و پس از ذکر عوامل مختلف بر دو عامل مهم و اصلی یعنی بحران نان و شورش آسوریان تأکید کرده است و اذعان می دارد که در حد امکان وظیفهٔ خود را در قبال حل آنها ادا کرده است. همچنان که حزب در بحران نان با موفقیت نقش خود را ایفا کرده در مورد مسئلهٔ آسوریان نیز کمال مساعدت را برای گردآوری و تشکل نیروهای مسلح از خود نشان داده است… امید داریم که آسوریان آگاه شوند و با مشاهدهٔ این اقدامات صریح و قاطع به شورش خاتمه دهند و برای منافع راستین خود سریعاً دست از اعمال خونین خود بردارند و سلاح های به خون آغشتهٔ خویش را بر اساس مفاد عهدنامهٔ پیشنهادی تحویل دهند.

11- مورخه 22 آوریل 1918 (1297ش)، شمارهٔ17 :

سرمقاله: صلح ضرورت است. حوادث ارومیه به همان اندازه که برای حال ما تأسف بار است برای فردایمان دهشتناک خواهد بود.

دورنمای کنونی مسرت بخش نیست. بوی شومی به مشام می رسد. اگر باز صلح برقرار نشود این بدان معناست که اهالی به قحطی محکوم می شوند.

نمی خواهیم باور کنیم که برادران دمکرات ما می توانند بدین اندازه نادوراندیش باشند.

مراغه – 2 آوریل: بر اثر فعالیت نیروهای توطئه گر خارجی مردم آذربایجان به تدریج رفتار حسنهٔ خود را در قبال ارامنه به رفتار خصمانه تبدیل می کنند و بدین ترتیب وضعیت ارامنه روز به روز وخیم تر و مأیوسانه تر می شود.

12- مورخه 6 می 1918 (1297ش)، شمارهٔ19 :

خوی – 28 آوریل: تمامی ارامنهٔ اطراف خوی مورد تاراج قرار گرفته و با ترک خانه و کاشانهٔ خود هم اکنون در شهر مستقر شده اند و نمی توانند از محل سکونت خارج شوند. همسایگان آذربایجانی نسبت به ارامنه کمال مساعدت را نشان داده اند و به آنان پناه می دهند. این حسن رفتار از قاضی شهر، کمال پاشا خان، نیز مشهود است.

در حال حاضر در شهر و اطراف خوی چند هزار اکراد مسلح دیده می شوند. دیروز نیز تعداد زیادی از عثمانیان وارد شهر شده اند (بر اساس یک منبع دیگر تعداد آنان به 1200 تن می رسد – سردبیر).

اعلامیهٔ شورای ملی ارامنهٔ تهران: از تمام ارمنیان ایران می خواهیم که همچون گذشته دنباله روی سیاست های دولت باشند و به مواضع بی طرفانه وفادار بمانند. بر این اساس مقرر می دارد که:

1.با تمام قوا علیه تأثیرات خارجی قد علم و روابط حسنه با همسایگان مسلمان را حفظ کنید.

2.هر کجا که منافع عالیهٔ ایرانیان در خطر باشد از هیچ کوششی در راه حفظ آن دریغ نکنید.

آذربایجان: هیئت صلح ارامنه به رهبری خلیفهٔ ارامنهٔ آذربایجان، نرسس ملیک تانگیان، وارد ارومیه شده است.

در مورد اعضای این هیئت در نشریه مورخه 26 مه 1919 (1297ش)، شمارهٔ 17 می خوانیم:

براساس درخواست شورای مختلط ارومیه از کمیتهٔ مرکزی حزب داشناکتسوتیون، برای شروع اقدامات صلح و به منظور عادی سازی روابط و ارتباطات و منع فعالیت دسیسه گران، هیئت صلحی به رهبری خلیفهٔ ارامنهٔ آذربایجان، نرسس ملیک تانگیان، و متشکل از استاندار ارومیه، نمایندهٔ حزب دمکرات، اجلال الملک، و دو معاونش و نمایندگان کمیتهٔ مرکزی جرماک و مناتساکانیان در تبریز تشکیل شد و در اوایل ماه مه به ارومیه رسید.

13- مورخه 21 مه 1918 (1297ش)، شمارهٔ21 :

صلح با آسوریان: همان طوری که اطلاع داده بودیم هیئت صلحی متشکل از نمایندگان آذربایجانی و ارمنی از راه شرف خانه به ارومیه رسیده بود. این هیئت، که از تاریخ 26 آوریل از تبریز عازم شده بود، زمانی به مقصد رسید که قوای عثمانی از جنوب حرکت کرده و با عبور از رودخانه باراندوز تهدید به اشغال ارومیه کرده بود.

از تاریخ 6 مه هیئت فعالیت خود را آغاز کرده و طی چند نشست به نتایج مطلوب رسیده است. بدین ترتیب صلح با آسوریان برقرار شده است. جلویان متعهد شدند که جنگ علیه ایرانیان را خاتمه دهند.

چند تن از اعضای هیئت صلح و رییس آن، خلیفه نرسس ملیک تانگیان، در تاریخ 12 مه به تبریز بازگشتند تا مفاد عهدنامه را برای تصویب به مراجع ذی صلاح تسلیم کنند.

مراغه – 8 مه: این اواخر مأموران نظمیه حین عبور از محلهٔ ارمنیان به خانه ها وارد می شدند و شراب، مشروب، مرغ یا خوراکی های دیگر مطالبه می کردند. پدیده ای که در زمان نظام سابق وجود نداشت. در این خصوص ارامنه به عدلیه شکایت کرده اند. عدلیه به آنان پاسخ داده که از هر گونه اقدام معذور است. سپس ارامنه مراتب را با تلگراف به ولایت تبریز، خلیفه گری و تهران منعکس کرده اند. روز بعد رییس نظمیه و چند تن از مجاهدان در ارتباط با این موضوع از سوی حزب تجدد دستگیر شده اند و تاکنون در بازداشت به سر می برند. پس از دستگیری این اشخاص تلگرافی از ولایت تبریز در جواب ارامنه رسید که در آن به قاضی شهر دستور داده شده بود که ‹‹در قبال ارامنه باید رفتار بسیار خوبی داشت و باید به شکایات آنان رأساً و در کمال عدالت رسیدگی کرد و اگر تا کنون حکمی ناعادلانه صادر شده باشد باید غرامت آن پرداخت شود».

(پس از اشغال نظامی تبریز از سوی قوای عثمانی به سرکردگی علی احسان پاشا فعالیت فدراسیون انقلابی ارمنی [داشناکتسوتیون] در آذربایجان به صورت زیرزمینی ادامه داشت و انتشار نشریهٔ آیگ از ژوئن 1918 تا دسامبر همان سال به حالت تعلیق در آمد).

14- مورخه 1 ژانویهٔ 1919 (1297ش)، شمارهٔ1 :

زندگی حزبی: حزب دمکرات توصیه پذیر نمی نمود. در حالی که مقامات رسمی و حتی استاندار از ارومیه آمده بودند و از داشناکتسوتیون تقاضای میانجیگری و تشکیل هیئت صلح می کردند دمکرات ها اعضا و نمایندگان این هیئت را در شرف خانه متوقف کرده بودند تا شاید گروه مسلح امیرارشدی موفق به برقراری صلح شوند اما با شکست ارشدی دمکرات ها به اشتباه خود پی بردند و مجدداً خواهان میانجیگری ما و حل مسالمت آمیز بحران شدند.

15- مورخه 24 فوریهٔ 1919 (1297ش)، شمارهٔ10 :

اعلامیهٔ حزب داشناکتسوتیون: فدراسیون انقلابی ارمنی – کمیتهٔ مرکزی آذربایجان بدین وسیله مقرر می دارد که بدون استثنا تمام جوانان ارمنی قفقازی و به طور کل غیر بومی، که تا قبل از مهاجرت های اخیر ارومیه و سلماس در این مناطق به صورت رسمی یا غیر رسمی سکونت داشته اند، مجاز به مراجعت به این مناطق نیستند.

بدیهی است که حزب با کسانی که از این دستور سرباز زنند شدیداً برخورد خواهد کرد.

از تمام کمیته های داشناکتسوتیون در تهران نیز انتظار می رود که مطابق این دستور ترتیبات لازم را اتخاذ کنند.

فدراسیون انقلابی ارمنی – کمیتهٔ مرکزی آذربایجان

16- مورخه 26 مه 1919 (1297ش)، شمارهٔ17 :

براساس درخواست شورای مختلط ارومیه از کمیتهٔ مرکزی حزب داشناکتسوتیون، برای شروع اقدامات صلح و به منظور عادی سازی روابط و ارتباطات و منع فعالیت دسیسه گران، هیئت صلحی به رهبری خلیفهٔ ارامنهٔ آذربایجان، نرسس ملیک تانگیان، و متشکل از استاندار ارومیه، نمایندهٔ حزب دمکرات، اجلال الملک، و دو معاونش و نمایندگان کمیتهٔ مرکزی جرماک و مناتساکانیان در تبریز تشکیل شد و در اوایل ماه مه به ارومیه رسید.

پی نوشت:

1- جلو، به آسوریان کوهستانی مقیم ایالت حکاری عثمانی گفته می شود که قسمتی از آنان در بحبوحهٔ جنگ جهانی اول به سرکردگی مارشیمون به ایران مهاجرت نمودند.

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 33
سال نهم | پاییز 1384 | 152 صفحه
در این شماره می خوانید:

بار دیگر با سیلوا کابودیکیان

نویسنده: ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 33 سیلوا کابودیکیان، شاعر بلندآوازهٔ ارمنی را در شمارهٔ 30 فصلنامه معرفی کرده ایم. او اکنون هشتادوششمین سال عمر را...

چالو

نویسنده: هاماسدق/ ترجمه: آقاسی ژ. هوانسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 33 چالو اندکی پیرتر از متولی باشی کلیسا بود لیکن مانند او عینک نداشت. گوش هایش مانند دو برگ پهن...

مترجمان

نویسنده:  ژیلبرت مشکنبریانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 33 پیشینهٔ تاریخی ارمنیان گویای این واقعیت است که خط و زبان جایگاه والایی در فرهنگ آنها دارد. سال جاری...

۸۵ سال پس از انعقاد معاهده سور

نویسنده: وارطان داویدیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 33 تحقق حقوق ارامنه بر پایه های سور نیز استوار است ادیب و نویسندهٔ فرانسوی، بنوا میشه[2]، در کتاب سقوط امپراتوری...

شاعری در غربت

نویسنده: خاچیک خاچر فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 33 هفت هشت ماه پیش یکی از شعرای ارمنی از لبنان با پست الکترونیکی پیام تسلیتی برایم فرستاده بود که در آن از مرگ لئوناردو...

آیین مهر و تاثیر آن بر فرهنگ ایرانی، اسلامی

نویسنده: گارگین فتایی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 33 مهر در ایران ایران جایگاه ادیان مختلفی همچون مهرپرستی، زرتشت، مانوی، مزدکی، صابئین[1]، یهود و اسلام بوده است ولی از...

مختصری در باب تاریخ فلسفه ارمنی

نویسنده: شانت باغرامیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 33 مقدمه در این مقاله، سعی کرده ایم نظری اجمالی به تاریخ فلسفه ارمنی از آغاز تا پایان قرن دهم میلادی بیفکنیم و به...

مروری بر کلیساهای ارامنه استان آذربایجان غربی

نویسنده: نادره شجاع دل فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 33 اشاره در شماره های 23و 27 فصلنامهٔ پیمان، در مقاله های ‹‹مروری کلی بر کلیساهای جلفای اصفهان›› و ‹‹بررسی کلیساهای...

خاچکار

نویسنده: باگرات اولوبابیان/ ترجمه: ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 33 اشاره باگرات اولوبابیان، نویسنده و پژوهشگر تاریخ، در سال 1925 در منطقهٔ خودمختار...