نویسنده: محمدحسین خسروپناه


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 36

مانوکیان، آرپی. حزب داشناک و جریان نهضت مشروطه.

تهران: دامرنگ،1383، 240 صفحه، 2400 تومان.

جلد کتاب حزب داشناک و جریان نهضت مشروطه

انقلاب مشروطهٔ ایران اقدامی تاریخی برای پایان دادن به استبداد، برقراری نظام پارلمانی، نوسازی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعهٔ ایران بود. در این انقلاب، نه تنها ایرانیان بلکه ملت های ساکن قفقاز نیز شرکت داشتند و هر یک به سهم خود برای پیروزی آن تلاش کردند. والاس مگلادزه (تریا)، سوسیال دموکرات گرجی، که به مشروطه خواهان تبریز پیوسته بود، دراین باره می نویسد: ((انقلاب ایران معجزه ای برپا کرد. ملت هایی را که قرن ها با یکدیگر در حال ستیز بودند به نام آزادی علیه دشمن مشترک متحد کرد. ایرانی ها، ارمنی ها، گرجی ها و کلیمی ها در زیر یک پرچم انقلابی واحد گرد آمدند)).

حزب داشناک و جریان نهضت مشروطه، به ابعادی از نقش سازمان یافتهٔ ارمنیان در انقلاب مشروطه می پردازد؛ به عبارت دقیق تر، از بین احزاب و تشکل های ارمنی، که در انقلاب مشروطه فعال بودند، تنها نقش و فعالیت های حزب داشناکسوتیون را مورد توجه و بررسی قرار می دهد. این کتاب در سه بخش تدوین شده است: بخش اول (ص 17-90) به تاریخچهٔ حزب داشناکسوتیون اختصاص دارد. در این بخش، مانوکیان به شرایط تاریخی، دلایل و چگونگی تشکیل حزب داشناک می پردازد و برنامه، هدف ها و استراتژی و ساختار سازمانی آن را به اختصار توضیح می دهد. آنگاه به فعالیت ها، اتحادها و همکاری های حزب داشناک در مقاطع مختلف با احزاب انقلابی روس و قفقازی، ترکان جوان، انقلابیون بلغار و همچنین با دولت های روسیه، فرانسه و… می پردازد.

بخش های دوم و سوم به فعالیت ها و عملکرد حزب داشناکسوتیون در انقلاب مشروطه اختصاص دارد. پیشینهٔ حضور این حزب در ایران به دههٔ هشتاد قرن نوزدهم باز می گردد. مقطعی که سه حزب ارمنی آرمِناکان، هنچاکیان و داشناکسوتیون به تدریج در مناطق ارمنی نشین آذربایجان شعبه هایی تشکیل دادند. این احزاب از ایران به منزلهٔ پایگاهی برای تدارکات خود و اجرای عملیات در ایالت های ارمنی نشین عثمانی استفاده می کردند. آنها نه تنها جراید و نشریات خود را از طریق ایران به عثمانی و روسیه می بردند، بلکه اسلحه و مهمات نیز منتقل می کردند. علاوه بر این، کارگاه های اسلحه سازی مخفی نیز در سلماس و سپس در تبریز دایر کردند. کارگاه اسلحه سازی حزب داشناک در تبریز در 1891 دایر شد. در این کارگاه، قطعات اسلحه ای را که از کارگران کارخانه های اسلحه سازی دولت روسیه در تولا و تفلیس خریداری و به تبریز منتقل شده بود مونتاژ می کردند. آنگاه، اسلحه ها را مخفیانه به خاک عثمانی می بردند تا در مبارزه با دولت عثمانی استفاده شود. بی جهت نیست که لوییس نعلبندیان می نویسد: ((در قرن نوزدهم، سرزمین ایران کعبهٔ آمال انقلابیون بود)) و بیشتر این انقلابیون، ارمنیان قفقاز بودند.

تا انقلاب مشروطه، احزاب ارمنی مداخله و مشارکتی در امور سیاسی ایران نداشتند اما وقوع انقلاب مشروطه در ایران و خصوصاً، مقاومت محمدعلی شاه و متحدانش در برابر مشروطه خواهان احزاب هنچاکیان و داشناکسوتیون را تحت تأثیر قرار داد و این دو حزب، برخلاف آرمناکان، تصمیم به یاری مشروطه خواهان گرفتند. مانوکیان در توضیح عواملی که موجب شد تا حزب داشناک با مشروطه خواهان همکاری کند به کنگرهٔ چهارم حزب داشناک (فوریه – مه1907) و درخواست کمیتهٔ آذربایجان این حزب از کنگره چهارم برای شرکت در انقلاب، اشاره می کند و می نویسد: ((در این کنگره، که در وین برگزار شد، نمایندگان پس از بررسی اوضاع و احوال جهان و ایران به این نتیجه رسیدند که با توجه به اینکه جنبش های فعلی ایران (حرکت های مشروطه خواه) سبب بیداری هر چه بیشتر مردم گشته است و امکان اینکه این جنبش به پدیده ای مردمی در ایران و حتی درخاورمیانه تبدیل شود، بسیار زیاد است. لذا با توجه به نتایج آن نهضت، از دید جهان بشری و نیز مسئلهٔ ارمنی، کنگره به عموم سازمان ها و افراد داشناکسوتیون در ایران توصیه می کند تا با همهٔ وسایل و امکانات در به ثمر رساندن آن نهضت تلاش کنند)) (ص95). با اینکه کنگرهٔ چهارم چگونگی همکاری با مشروطه خواهان را بر عهدهٔ تشکیلات حزب داشناک در ایران گذاشته بود استپان زوریان (روستوم) را، که از بنیان گذاران حزب بود، برای مذاکرهٔ رسمی با مشروطه خواهان به ایران اعزام کرد. روستوم در اواخر دسامبر 1907 به تهران رسید. او به همراه دکتر هاراتون استپانیان، الکساندر تومانیان و آلک جلالیان با عده ای از نمایندگان مجلس شورای ملی (وثوق الدوله، مستشارالدوله، حاج امین الضرب، حاج معین التجار، میرزا ابراهیم آقا و تقی زاده) مذاکره کرد. مذاکرهٔ هیئت ارمنی و مشروطه خواهان از 30 دسامبر1907 تا 4 ژانویه1908 / 9تا 13 دی 1286ادامه داشت[1]. در پایان مذاکرات، روستوم از طرف حزب داشناکسوتیون متعهد شد: ((تهیه و ارسال اسلحه ساز، تشکیل و اعزام گروه های رزمی،[تبلیغ]در کشورهای اروپایی به سود نهضت مشروطه و بر علیه نفوذ روس و انگلیس، جلب همکاری و هم رزمی انقلابیون بلغاری، مقدونی، گرجی قفقازی با مبارزان ارمنی)) و… بر عهدهٔ حزب داشناک باشد(ص105). هیئت ایرانی نیز متعهد شد برای نقل و انتقال افراد، اسلحه و مهمات حزب داشناک، خصوصاً  در آذربایجان، امکانات رایگان فراهم و به هزینهٔ حزب داشناک اسلحه و مهمات به ایران وارد کند. حقوق ملی ارمنیان را در ایران محترم شمارد و ناحیه ای را در سلماس یا اطراف آن برای اسکان پناهندگان ارمنی اختصاص دهد و….

هم زمان با این مذاکرات، سومین کنگرهٔ منطقه ای آذربایجان حزب داشناکسوتیون (19دسامبر 1907 تا 13 ژانویه1908) برگزار شد. در این کنگره، دربارهٔ چگونگی همکاری با مشروطه خواهان و حمایت از آنان به تفصیل مذاکره شد و در نهایت، مشارکت جدی به تصویب رسید. با این حال، شرکت عملی حزب داشناک در انقلاب مشروطه تا کودتای محمد علی شاه و به توپ بستن مجلس شورای ملی و مقاومت مسلحانه مشروطه خواهان تبریز تحقق نیافت. این تاخیر از یک سو به سازمان غیرمتمرکز داشناکسوتیون باز می گشت که در نتیجهٔ آن، شعبه های حزب در ایران تلاش می کردند نحوهٔ مشارکت را به صورتی تنظیم کنند که با شرایط و امکانات منطقه ای خود و نظرات رهبری حزب هماهنگ باشد و از سوی دیگر،تأثیر عواقب و نتایج این همکاری و مشارکت بر وضعیت ارمنیان در عثمانی و قفقاز آنها را به تائمل بیشتر وا می داشت.

در پی آغاز مقاومت مشروطه خواهان تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان (تیر1287)، نمایندگان سازمان مرکزی حزب داشناک در شرق با باقرخان و ستارخان وارد مذاکره شدند. آنها با ستارخان به توافق رسیدند که: ((1- رزمندگان داشناکسوتیون هنگام ورود به تبریز، تنها سلاح های فردی خود را به همراه می آوردند ولیکن، به محض رسیدن[به تبریز]مهمات، اسب، آذوقه و سایر ملزومات را از سازمان ها و تشکیلات محلی حزب تهیه خواهند کرد.2- رزمندگان داشناکسوتیون می بایست رهبری جنگجویان محلی را به عهده بگیرند و امور مربوط به بمب و راکت و مین را شخصاً انجام دهند))(ص119). پس از این توافق، فعالیت های حزب داشناک آغاز شد. رزمندگان داشناک که از قفقاز و عثمانی به تبریز می آمدند به همراه رزمندگان ملل مختلف قفقاز، تاتارها، گرجی ها، روس ها و… به مشروطه خواهان تبریز پیوستند و با قوای محمد علی شاه به مبارزه برخاستند. داشناک ها امکاناتی را که در تبریز داشتند، از جمله کارگاه اسلحه سازی در محلهٔ لیل آور را در خدمت  انقلاب مشروطه قرار دادند. ((روستوم رهبری فعالیت های نظامی داشناک ها را در تبریز برعهده داشت. تلاش های او در بخش انفجار بمب و راکت تأثیر چشمگیری در پیشروی گروه های آزادی خواه در نبردها داشت. دشمن دچار ترس و وحشت می شد و روحیهٔ آزادیخواهان ایرانی بیش از پیش تقویت می گشت)) (ص122). علاوه بر این، روستوم و اعضای حزب داشناک در ((سازماندهی نیروهای نظامی))، ((طراحی راه های مؤثر برای مبارزه با نیروهای مخالف))، ((نقل و انتقال مهمات))، و ((جنگ و جدال با قوای محمدعلی شاه)) حضوری فعال داشتند. مانوکیان نمونه هایی از این فعالیت ها را توضیح می دهد (ص122-137). فعالیت رزمندگان داشناک مانند دیگر رزمندگان قفقازی در تبریز تا اشغال تبریز از سوی قوای روس ادامه داشت و پس از آن ناچار شدند تبریز و سپس ایران را ترک کنند (ص 138-143).

اما این به معنای خاتمهٔ مشارکت حزب داشناک و احزاب انقلابی قفقاز در انقلاب مشروطه نبود. آنها به مشروطه خواهان رشت پیوستند. در این مرحله، رهبری مبارزان داشناک در رشت بر عهدهٔ یپرم خان بود. مانوکیان به تفصیل به نقش فعالیت های یپرم و اعضای داشناک در قیام مشروطه خواهان گیلان می پردازد و سرگذشت او را تا فتح تهران، ریاست نظمیه، و… تا هنگام کشته شدن در نبرد با سالارالدوله (29اردیبهشت1291) توضیح می دهد (ص151-210).  مانوکیان دربارهٔ انگیزهٔ یپرم خان از مشارکت فعال در انقلاب مشروطه بر نکتهٔ حائز اهمیتی تأکید می کند. او می نویسد: یپرم ((تنها برای عقاید حزب داشناک وارد مبارزه نشد؛ بلکه ایران را سرزمینی می دانست که به آن مدیون بود و اکنون فرصتی به دست آورده بود تا دین خود را ادا کند. این سرزمین به او امنیت، آسایش، کار و زندگی بخشیده بود))(ص217).

مانوکیان در ارزیابی از همکاری حزب داشناک و مشروطه خواهان ایران، می نویسد: ((پیوند و همکاری که بین مبارزان ایرانی و ارمنی در هر دو دورهٔ همکاری های حزب در جریان مشروطه ایران وجود داشت، یکی از زیباترین چهره هایی بود که حزب در تاریخ همکاری های سیاسی و نظامی خود داشته است))(ص219).

یکصد سال از انقلاب مشروطه می گذرد. انقلابی که ملت های گوناگون را برای شکست استبداد حاکم بر ایران متحد کرد. هر یک از این ملت ها شکست استبداد در ایران و پیروزی مشروطه خواهان ایران را پیروزی خود می دانستند و امیدوار بودند همین تجربهٔ شگرف در سرزمین آنها نیز به وقوع بپیوندد. روزنامهٔ دروشاک در همان زمان نوشت: ((عشق به آزادی وطن ندارد. هر کسی که شجاع و قویدل باشد جهان بر روی او گشوده است. یک تفنگ و یک گلوله برای او کافی است. اگر ارمنیان هم مانند دیگر ملت ها به یاری ستارخان شتافتند، اقدام آنها برآیند همان چشم انداز تاریخی جهان است: در آنجا ملیت جایی ندارد)).

پی نوشت:

1- برای مباحث و مسایل مطرح شده نگاه کنید به: ص97 -104.

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 36
سال دهم | تابستان 1385 | 148 صفحه
در این شماره می خوانید:

اوضاع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ارمنیان ایران (آذربایجان) از صفویه تا انقراض قاجاریه

نویسنده: علی مرادی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 36 مقدمه  ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص از گذشته های دور اقوام متعددی را با ادیان، زبان و نژادهای مختلف در خود جای...

یپرم خان ارمنی، مبارزی در راه استقرار مشروطیت ایران

نویسنده: وارطان داودیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 36 چشم مست تو مگر یپرم بمب انداز است یا ز ترکان صحیح النسب قفقاز است؟[1] شاید، تصور اینکه جوانی ارمنی از اهالی دیار...

ارمنیان در سیر انقلاب مشروطیت ایران

نویسنده: گارون سرکسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 36 روابط دیرین ارمنیان و ایرانیان از آغاز سدهٔ هفدهم میلادی وارد مرحله ای نوین شد. در پی مهاجرت اجباری ارمنیان از...

ناگفته های تاریخی

نویسنده: کارن خانلری فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 36 دربارۀ روستوم روستوم (استپان زوریان) از بنیان گذاران فدراسیون انقلابی ارمنی (داشناکسوتیون) است که در انقلاب مشروطه...

یپرم، انقلابی صادق

نویسنده: خاژاک در گریگوریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 36 نقش یپرم، در انقلاب مشروطه ایران و داوری در باب عملکرد او، تاکنون موضوع مجموعهٔ متنوعی از تألیفات، مقالات و...

نقش ارمنیان در نهضت مشروطه ایران

نویسنده: هوری بربریان / ترجمه: حسن زنگنه فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 36 انقلاب مشروطیت ایران در سال های 1905 - 1911جنبشی برای برقراری نظام پارلمانی، ایجاد دولت مشروطه،...

اسنادی درباره یپرم خان

نویسنده: رضا آذری شهرضایی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 36 در یکصدمین سال مشروطیت، سخنرانی ها و نوشتارهای زیادی دربارهٔ وقایع و اشخاص درگیر این واقعهٔ مهم ارائه شد اما...