فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۵۶
تحلیلی بر معماری کلیسا های تاریخی ارمنی در ارومیه
نویسنده: بهروز خان محمدی
شهرستان ارومیه دارای بیش از چهل کلیسای تاریخی ارمنی است که در دوران های مختلف تاریخی ساخته شده اند. از این میان حدود سی کلیسا به مرور زمان از بین رفته و به کلی تخریب شده اند. از میان کلیساهای بر جای مانده شش کلیسا با خشت (نخجوان تپه،جمال آباد، قره قیز، عیسی لو، سپورغان و کلیسای نیمه ویران دیگاله)، دو کلیسا با مصالح سنگی (قرا باغ، صورمان آباد) و دو کلیسا باترکیبی از مصالح آجری، خشتی و سنگی (گردآباد، ریحان آباد) ساخته شده اند.این کلیساها هرکدام از لحاظ نقشه، ویژگی های معماری، نوع پوشش سقف، فرم محراب و نوع مصالح ساخت قابل مقایسه و تطبیق با نمونه های مشابه در دیگر نواحی آذربایجان، نواحی مرکزی ایران و ارمنستان هستند که عموماً به سه گروه تک ناوی بدون ستون، تک ناوی ستون دار و سه ناوی تقسیم می شوند.
نفوذ و گسترش مسیحیت در ایران به قرون اولیۀ میلادی باز میگردد. این نفوذ از دو راه مغرب زمین، یعنی سرزمین بینالنهرین، که در دورۀ پیش از اسلام تحت نفوذ ایران بود و ارمنستان، که در دورۀ اشکانی شاهزادگانی از همین خاندان در آن حکومت میکردند، صورت گرفته است. پس از ورود مسیحیت به ایران اقوام گوناگونی، در قالب فرقه های مختلف، به این دین گرویدند و مبادرت به ایجاد مراکز مسیحی و مذهبی و ساخت کلیساها کرده اند. از مهم ترین اقوام مسیحی ایران ارمنیان هستند که در ادوار مختلف بناهای مذهبی بسیاری در نقاط گوناگون ایران پدید آوردهاند. به طوری کلی، کلیساهای شناسایی شده در ایران که به دست ارمنیان به وجود آمدهاند به سه دورۀ زمانی تعلق دارند:
ـ کلیساهایی که از بدو نشر مسیحیت تا قرن چهاردهم میلادی به وجود آمدهاند.
ـ کلیساهایی که در دورۀ صفوی ساخته شدهاند.
ـ کلیساهایی که پس از دوران صفوی تا قرن بیستم میلادی بنا شدهاند.
خطۀ آذربایجان تنها منطقهای در ایران به شمار می آید که در هر سه دورۀ زمانی دارای کلیساهای تاریخی است. بخشی از استان آذربایجان غربی همواره از دیرباز ارمنی نشین بوده است. وجود کلیساهای عمدهای که در قرون اولیۀ میلادی در آذربایجان ساخته شدهاند مؤید این مطلب است. علاوه بر ارمنیان، فرقۀ عمدۀ مسیحی آذربایجان غربی مسیحیان نسطوری (آشوری) هستند که عمدتاً در شهرهای ارومیه و سلماس و روستاهای حومۀ آنها کلیساهایی متعدد بنا کردهاند که تاریخ ساخت برخی از آنها به دوران پیش از اسلام میرسد.
مطالعۀ پراکندگی کلیساهای ارمنی آذربایجان غربی نشان می دهد که بیشترین تراکم کلیساها در شمال و کمترین تراکم نیز در محدودۀ جنوبی استان دیده می شود. در مجموع تاکنون بیش از ۱۱۱ کلیسای تاریخی ارمنی در این استان شناسایی شدهکه از این میان شهرستان شمالی سلماس با بیش از سی و نه کلیسا، ارومیه با بیش از چهل کلیسا، خوی با حدود سیزده کلیسا و ماکو و چالدران نیز با حدود ده کلیسا بیشترین درصد را به خود اختصاص میدهند. کمترین تراکم کلیساها در شهرستان های جنوبی همچون نقده با چهار کلیسا، میاندوآب با سه کلیساو مهاباد با دو کلیساست. بر این اساس میتوان گفت دامنۀ وسعت و نفوذ ارمنیان در شهرستان های جنوبی محدودتر بوده و کمتر ارمنی درفاصله بین قرون هفدهم تا بیستم میلادی در این شهرستان ها میزیسته است.
کلیۀ کلیساهای شناسایی شده در شهرستان ارومیه در محدودۀ زمانی دورۀ دوم و سوم به دست گروهی از ارمنیان مهاجر، که از زمان شاه عباس اول به نواحی اطراف دریاچه ارومیه و داخل فلات ایران کوچانده شده بودند، ساخته شده است. هرچند امروزه به جز ده کلیسای بر جای مانده کلیسای دیگری از این دورۀ زمانی باقی نمانده براساس مدارک مستدل همچون متون تاریخی تعداد آنها بیش از این و در حدود چهل کلیسا بوده است. متأسفانه بیشتر این کلیساها به دلایل مختلف، که از جمله مهم ترین آنها مهاجرت اجباری ارمنیان در ۱۸۲۸ م به روسیه بود، به تدریج متروک و ویران شدهاند.
از میان ده کلیسای بر جای مانده کلیساهای حضرت مریم ریحان آباد، حضرت مریم نخجوان تپه، سورپ پطرس قرا باغ و سورپ گئورگ گردآباد در وضعیت خوبی قرار دارند و کلیساهای سورپ سرکیس صورمان آباد، سورپ هُوانس قره قیز و سورپ سرکیس سپورغان نیز تنها بخش های اندکی تخریب شده که نیاز به مرمت دارند. کلیساهای سورپ نیشان جمال آباد و حضرت مریم عیسی لو نیز نیمه ویران اند و در صورت بی توجهی تا چند سال دیگر به کلی ویران می شوند و اثری از آنها برجای نخواهد ماند. کلیسای حضرت مریم دیگاله نیز ویران شده و تنها بخش های بسیار اندکی از پیهای آن برجای مانده و دیگر امیدی به مرمت آن نیست.
بیشتر کلیساهای مورد بررسی به صورت منفرد و ناپیوسته در بافت شهری و روستایی بنا و تعدادی از آنها هم از یک یا دو وجه با بناهای مسکونی مجاور تلفیق شدهاند. کلیسای سورپ گئورگ گردآباد در ضلع شرقی و کلیسای سورپ پطرس قره باغ در ضلع شمالی و شرقی و کلیسای حضرت مریم ریحان آباد در ضلع شمالی با بناهای مجاور تلفیق شدهاند. عناصر اتصال کلیساها با بافت هم جوارشان به طور معمول شامل یک ورودی است که عموماً به معابر فرعی و کوچههای منشعب از معابر روستایی (همچون گردآباد و ریحان آباد) راه میگشاید. با توجه به میزان تلفیق کلیساهای مورد بحث با بافت هم جوار طبیعی است که بدنهها فاقد نماهای طراحی شدهاند اما در مواردی هم که بدنۀ آزاد دارند، به جز بخش ورودی، نمای طراحی شده و تزیینات خاصی در آنها مشاهده نمیشود. در مجموع، با توجه به این نحوۀ تلفیق در روستاها، کلیساها نمود بارزی در محیط پیرامون خود ندارند و احیاناً با برخی علائم همچون گنبد از ابنیۀ مجاور متمایز میشوند. این ویژگی برخلاف ویژگی کلیساهای ارمنستان و مغرب زمین است که بناهای کلیسا بر محیط پیرامون سلطه می یابد و نقش برجستهای در منظر روستایی و شهری پیدا میکند.
از نظر وسعت بزرگ ترین کلیسای بررسی شده کلیسای سورپ گئورگ گردآباد با مساحت ۲۸۱ و کوچک ترین آنها کلیسای حضرت مریم عیسیلو با مساحت ۸۸ مترمربع است.
مصالح اصلی به کار رفته در ساخت کلیساها شامل خشت، آجر و در مناطق مرتفع و کوهستانی سنگ های بزرگ لاشهای، قلوهای و بعضاً چهارگوش تراش خورده و مصالح فرعی شامل گچ و چوب است. استفادۀ عمده از خشت، سنگ و پوشش کاهگل در ساخت این کلیساها از شرایط اقلیمی منطقه تأثیر پذیرفته.
رکن اصلی کلیساها نمازخانه آنهاست که در کلیساهای حیاط دار در گوشۀ حیاط واقع شده. در کلیسای حضرت مریم ریحان آباد، کلیسا در جانب غربی حیاط قرار گرفته و به منظور استفادۀ آشوریان مسیحی (نسطوریان) کلیسای دیگری نیز در کنار آن بنا شده است. این وضعیت در مورد کلیسای سورپ سرکیس سپورغان، که در حاشیۀ شرقی و شمالی آن دو کلیسای آشوری ساخته شده و نیز کلیسای سورپ نیشان جمال آباد، که در حاشیۀ شرقی آن یک کلیسای آشوری بنا کرده اند، تکرار شده است. کلیساهایی که در تمام جهت ها دارای بدنۀ آزادند شامل کلیساهای سورپ سرکیس صورمان آباد، سورپ سرکیس سپورغان، سورپ هُوانس قره قیز و حضرت مریم عیسی لو هستند.
در کلیۀ کلیساهای مورد مطالعه، نمازخانه دارای محور اصلی شرقی غربی است و انتظام اجزا و عناصر براساس انطباق با جهت محراب صورت گرفته و در بیشتر آنها نقشه نسبت به محور متقارن است. از جمله کلیساهایی که نسبت به محور اصلی بنا حالت تقارن ندارد کلیسای سورپ نیشان جمال آباد است. این کلیسا تنها کلیسایی محسوب می شود که در آن اتاق های جانبی با هم متفاوت اند. در این کلیسا، اتاق جانبی شمالی دارای ابعاد کوچک تر و ورودی طویل تر از اتاق جانبی جنوبی است.
تمامی کلیساهای بررسی شده یک ورودی دارند اما کلیسای سورپ گئورگ گردآباد، سورپ سرکیس صورمان آباد و حضرت مریم ریحان آباد دارای ورودی اصلی در ضلع غربی اند. این ورودی بر طبق آموزههای مذهبی مسیحی راه ورود به نمازخانه است. بر طبق این آموزهها ورود به نمازخانه باید به طور مستقیم، از رو به رو و از ورودی غربی صورت گیرد در حالی که شخص به محراب پشت نکند. این ورودی گاهی با برخی علائم معماری همچون رواق با دو ستون (مانند کلیسای سورپ گئورگ گردآباد) قابل تشخیص است. کلیساهای حضرت مریم نخجوان تپه و حضرت مریم عیسی لو نیز دارای ورودی اصلی در ضلع شمالی و دیگر کلیساها دارای ورودی اصلی در ضلع جنوبی هستند. در بیشتر کلیساهای بررسی شده ورودیهای اصلی را کمارتفاع ساخته اند، معمولاً ورودیهای اصلی در کلیساهای روستایی کم ارتفاع بنا میشوند و این به نوعی نشان از احترام و جنبۀ تقدس بخشیدن به کلیسا دارد چرا که شخص به هنگام ورود به فضای معنوی و روحانی به حالت خم شده وارد می شود و با این حرکت احترام خود را به این فضای معنوی نشان میدهد.
از قرون اولیۀ میلادی، که ساخت کلیسا در ارمنستان و ایران آغاز شد، معماران ارمنی آنها را به سبک بازیلیک میساختند که شامل دو نوع ساده و ستون دار بوده. وجود کلیسا با طرح بازیلیک با یک یا سه ناو در معماری کهن ارمنستان بیسابقه نیست. بناهایی با طرح یاد شده بیشتر عبارت بودند از معبدهایی که پیش از گسترش دین مسیح در نواحی مختلف ارمنستان وجود داشتند. چنان که میدانیم، پیش از گسترش دین مسیح در ارمنستان، ساکنان آن سرزمین مانند بسیاری از ایرانیان پیرو آیین میترائیسم و مهرپرستی بودند. پس از آن که در ۳۰۱ م دین مسیح در ارمنستان و نواحی غربی ایران رواج کامل یافت بسیاری از معابد به کلیسا مبدل و کلیساهایی که از این پس برپا شد تا مدتی از طرح معابد کهن تقلید میشدند. با گذشت زمان اغلب کلیساهای یاد شده، با افزودن قسمت هایی به آنها، تغییر شکل داده و به صورتهای کنونی درآمدهاند. بازیلیکها شامل تالارهای کشیده و مستطیلی هستند که در موقعیت شرقی غربی قرار گرفته و معمولاً با چند ستون به یک یا سه ناو تقسیم میشوند. برخی معتقدند معابد مستطیل شکل بومی سرزمین ایران اند و در نقاط مختلف و دورههای پیش از اسلام در برخی بناها با تغییرات خاص به کار میرفته اند. چنان که بناهایی با تالار مرکزی مرتفع و راهروهایی جانبی در معماری هخامنشی تخت جمشید، کاخ دروازۀ پاسارگاد، در آثار اشکانی هترا، در ایوان کرخۀ ساسانی و قصر ساسانی دامغان و به خصوص، تالار قوسدار بنای ایوان کرخه، در ساخت بازیلیکها، مورد تقلید قرار گرفته و الهام بخش بوده است. شمار دیگری از محققان برآن اند که تداوم معماری امپراتوری روم، که اوج آن در قرون پنجم و ششم پیش از میلاد بوده، در معماری صدر مسیحیت نمود پیدا کرده است و بازیلیک کلیساهای مسیحی را تقلیدی از معابد رومی و یونانی پیش از مسیحیت میدانند اما آنچه قطعی است تداوم ساخت کلیساها با سبک بازیلیک از قرون اولیه تا سدههای نوزدهم و بیستم میلادی به منزلۀ یکی از مهم ترین سبکهای کلیساسازی در بنای بیشتر کلیساهای ارمنستان و ایران است.
هر چند در نواحی شمال غرب ایران کلیساهایی با شکل صلیبی همچون کلیسای چوپان وروتی (قرن نوزدهم میلادی) و کلیسای دزوردزور (قرن چهاردهم میلادی) و کلیسای تادئوس مقدس (قرن دوم تا ششم میلادی) وجود دارند تمامی کلیساهای بررسی شده در این تحقیق برنقشهای مستطیل شکل بنا شده و به لحاظ شکل داخلی به سه دسته تقسیم میشوند:
کلیساهایی که فضای داخلی آنها با دو، سه یا چهار ردیف ستون به سه ناو تقسیم میشود: ناو عریض و اصلی میانی و ناوهای باریک و فرعی جانبی آن. در این کلیساها بار پوشش گنبدی و مسطح سقف به ستون ها انتقال می یابد.
کلیساهایی که به صورت تک ناوی و ستون دار ساخته شدهاند. در این کلیساها نیز بار پوشش سقف به ستون ها انتقال می یابد.
کلیساهایی که به صورت تک ناوی و بدون ستون ساخته شدهاند. و بار پوشش سقف به جرزهای برآمده از دیوارهای شمالی و جنوبی انتقال می یابد.
نمونههایی که در دستۀ اول جای میگیرند شامل کلیساهایی سورپ سرکیس قرا باغ، سورپ گئورگ گردآباد و حضرت مریم ریحان آبادند و از این لحاظ با بیشتر کلیساهای آذربایجان همچون سورپ خاچ[۳] مهلذان (قرن هفدهم تا هجدهم میلادی) سورپ سرکیس خوی (قرن دوازدهم میلادی)، هریپسیمۀ[۴] موجمبار (قرن سیزدهم تا چهاردهم میلادی)، حضرت مریم دره شام (قرن شانزدهم میلادی)، مریم مقدس آفتارخانه[۵] (قرن هجدهم میلادی)، فنایی[۶] (قرن شانزدهم تا هجدهم میلادی)، هوهانس قزلجه[۷] (قرن شانزدهم تا هفدهم میلادی)، سورپ گئورگ پکاچوک[۸] سلماس (قرن هجدهم میلادی)، سورپ سرکیس قلعه سر (قرن نوزدهم میلادی)، حضرت مریم قورق[۹] خوی (قرن هجدهم میلادی)، سورپ سرکیس درشک[۱۰] سلماس (قرن هفدهم میلادی) و کلیساهای نواحی مرکزی ایران به خصوص نمازخانۀ کلیسای سورپ میناس (قرن هفدهم میلادی)، سورپ استپانوس (قرن هفدهم میلادی)، سورپ سرکیس (قرن هفدهم میلادی) و سورپ هوهانس (قرن هفدهم میلادی) جلفای اصفهان و همچنین کلیساهای ارمنستان همچون کلیسای موگنی[۱۱] (قرن هفدهم میلادی) و سورپ گایانه[۱۲] (قرن هفتم میلادی) و کلیسای آنی[۱۳] (قرن دهم و یازدهم میلادی) قابل مقایسه اند و تغییر عمدهای را نشان نمیدهند.
نمونههایی که در دستۀ دوم قرار میگیرند، یعنی کلیساهایی که به صورت تک ناوی و ستون دار ساخته شدهاند، شامل کلیساهای حضرت مریم عیسی لو، سورپ نیشان جمال آباد، سورپ هُوانس قره قیز، سورپ سرکیس سپورغان، حضرت مریم دیگاله و کلیسای ویران شدۀ سورپ گئورگ شیرآباد است. این نوع کلیساها بیشتر در مناطق روستایی و کم جمعیت آذربایجان به چشم میخورند و اغلب دارای ستون های چوبی و سقف مسطح هستند و از این لحاظ با کلیساهایی چون سورپ سرکیس خسرو آباد (قرن هفدهم میلادی)، سورپ گئورگ ساورای[۱۴] سلماس (قرن هفدهم میلادی)، مهلام[۱۵] سلماس (قرن هفدهم میلادی)، سورپ پریشت[۱۶] (قرن هفدهم میلادی)، سورپ وارتان، سورپ هوهانس مراغه (قرن هفدهم میلادی) و کلیساهای نواحی دیگر ایران همچون کلیسای زارنه[۱۷] و هزار جریب[۱۸] فریدن اصفهان (قرن هفدهم میلادی) قابل مقایسه اند که تغییر و تفاوت عمدهای را نشان نمیدهند.
نمونههایی که در دستۀ سوم، یعنی کلیساهای تک ناوی و بدون ستون، قرار میگیرند تنها شامل کلیسای سورپ سرکیس صورمان آباد است.
این نوع کلیساها نیز بیشتر شامل نمازخانههای کوچکی هستند که در قبرستان ها ساخته شده اند و برای برگزاری مراسم مذهبی پیش از دفن مردگان مورد استفاده قرار میگیرند. در زبان ارمنی به این کلیساهای بقعه مانند مـادور[۱۹] میگوینـد. نمونههـای مشابه این کلیسا در نواحی آذربایجان شامل کلیساهای سورپ هاکوب[۲۰] تازه شهر سلماس (قرن هفدهم میلادی)، موجمبار تبریز (قرن هفدهم میلادی) و کلیساهای آناتولی همچون دیر کلیسسی،[۲۱] اورانتس،[۲۲] پرتاو[۲۳] پنجش[۲۴] جاتاک،[۲۵] ساک کلیسسی،[۲۶] پرناک[۲۷] و همچنین کلیساهای نواحی مرکزی ارمنستان همچون نمازخانۀ کلیساهای هُوان وانک[۲۸] (قرن دوازدهم میلادی) و تانات[۲۹] (قرن چهارم میلادی) و کارنوت[۳۰] (قرن چهارم و پنجم میلادی) بوده و تغییر عمدهای را نشان نمی دهند.
اصولاً، در کلیساهای ارمنی قسمت های اصلی، که میبایست هنگام ساخت در نظر گرفته شوند، عبارت اند از:
ـ صحن اصلی که برای اجتماع عبادت کنندگان در نظر گرفته میشود (محل عوام).
ـ محل جداگانهای برای دعا خواندن و گوش دادن به مراسم (بخش سرود خوانان).
ـ حوضچهای که در یک گوشۀ کلیسا نزدیک به صحنه مراسم تعبیه میشود و مخصوص به غسل تعمیدهاست (تعمیدگاه).
ـ محراب یا صحنه مراسم با میز مقدس دعای روحانیان که برای مراسم مذهبی و وعظ تعبیه میشود (بخش محراب).
ـ اتاق های کوچک در دو جناح محراب که برای لباس ها و نگهداری کتاب ها و جام های مخصوص اختصاص داده میشود (آوانداتون).[۳۱]
تفکیک حریم سه بخش اصلی هر نمازخانه ـ یعنی محل عوام، محل سرود خوانان و محراب ـ با ایجاد اختلاف سطح مابین آنها صورت گرفته چنان که محل سرود خوانان بالاتر از محل عوام و محل محراب بالاتر از محل سرودخوانان قرار دارد. همچنین نردههای چوبی دو بخش محل سرود خوانان و محل عوام کلیساهایی همچون سورپ سرکیس سپورغان، حضرت مریم نخجوان تپه و سورپ گئورگ گرد آباد را از هم مجزا میکند. در برخی از کلیساها همچون سورپ سرکیس صورمان آباد، حضرت مریم عیسی لو، سورپ نیشان جمال آباد و سورپ هوانس قره قیز، به دلیل تخریبهای صورت گرفته در فضای داخلی، تشخیص اختلاف سطح میسر نیست. در تمامی کلیساهای مورد بحث بخش اصلی و عمدۀ فضای داخلی نمازخانه به منظور ایجاد گنجایش بیشتر برای پذیرش عبادت کنندگان به محل عوام اختصاص یافته است. این مطلب در مورد کلیسای سورپ سرکیس صورمان آباد صادق نیست زیرا در این کلیسا با ایجاد دیواری آن را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم و محل سرود خوانان و محل عوام را از یکدیگر مجزا کردهاند.
در کلیساهای سورپ گئورگ گردآباد و حضرت مریم ریحان آباد نمای داخلی نمازخانه از سه بخش تشکیل شده است: پایۀ چهارگوش، منطقۀ انتقالی ـ که بر روی طاق های جناغی باربر ایجاد شده و گنبد. ایجاد گنبد بر روی فضاهای چهارگوش از خصوصیات معماری ایران است و در دورۀ صفویه و قاجاریه به وفور دیده میشود.
پوشش کلیساهای منطقۀ مورد بررسی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
ـ پوششهای گنبدی
ـ پوششهای مسطح
پوششهای گنبدی خود به سه دسته تقسیم میشوند:
کلیساهای چند گنبدی که گنبد اصلی در آنها بزرگ تر از بقیه ساخته شده است، همچون سورپ گئورگ گرد آباد و حضرت مریم ریحان آباد.
۲.کلیسا با گنبد به سبک هازاراشن مانند کلیسای حضرت مریم نخجوان تپه. این نوع گنبدها به دو دسته چوبی و سنگی تقسیم و از سوار کردن قطعات زیادی از الوار تراش خورده یا سنگ های ورقهای تراش خورده بر روی هم ساخته میشوند به طوری که در نهایت حالت مخروطی پیدا میکنند. هازاراشن واژهای ارمنی است به معنی هزار قطعه یا هزار تکه که منظور همان قطعات سنگ یا چوب است که بر روی هم قرار میگیرند. هرچند نمونههای تقریباً مشابه با کلیسای حضرت مریم نخجوان تپه را میتوان در بناهای چوبی نواحی شمالی، به خصوص، در ساخت کلبههای مناطق جنگلی گیلان و مازندران مشاهده کرد[۳۲] این سبک گنبدسازی مخصوص بناهای سنتی و روستایی ارمنستان و گرجستان است[۳۳] و اولین بار در ساخت گنبد نخستین کلیسای ارمنی، یعنی کلیسای اجمیادزین به کار رفته ولی بعدها گنبد سنگی جای آن را گرفته است. [۳۴] گنبدهای مخروطی ارمنی نیز به اقتباس از همین شیوه گنبد سازی ساخته شدهاند. [۳۵] نمونههای مشابه این گنبدها را میتوان در نواحی مختلف ارمنستان از جمله نمازخانۀ مجموعۀ وانک آراکِلوتس[۳۶] (قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی) در منطقۀ تاووش[۳۷] ارمنستان مشاهده کرد. [۳۸]
کلیساهای با گنبد کوچک عرقچین در ناحیۀ محراب، مانند کلیسای سورپ هُوانس قره قیز. در ساخت این گنبد از سکنجهای چوبی استفاده شده است. همان طور که میدانیم سوار کردن گنبد مدور بر مقطع مربع با استفاده از روش سکنج یا فیلهپوش از ابداعات هنر معماری ایرانی است و در دورههای مختلف به ویژه عصر ساسانی به وفور بهچشم میخورد.
کلیساهای ارمنیان ارومیه و حومه از لحاظ به کارگیری تزیینات به دو دسته تقسیم میشود:
کلیساهایی که دارای تزیینات مختصر از جمله ازارههای سنگ کاری شده و پشت بغل های آجرکاری شده و نیز آجرهای منقوش با لعاب لاجوردی به منزلۀ صلیب، به صورت محدود و با کیفیت متوسط هستند، مانند کلیسای حضرت مریم ریحان آباد و سورپ گئورگ گرد آباد.
کلیساهایی که از لحاظ تزیینات به کار رفته بسیار فقیرند و عموماً تنها تزیینات قابل مشاهده شامل استفاده از رنگ و خطوط رنگی برای مشخص کردن ازارهها و دیوارها و حدود عناصر معماری است، مانند کلیسای حضرت مریم نخجوان تپه. هر چند احتمال وجود دیوار نگارها در کلیساهای سرکیس صورمان آباد و پطرس قره باغ دور از ذهن نیست به دلیل تخریبهای صورت گرفته اثری از آنها برجای نمانده است. در نمای داخلی کلیساهای سورپ گئورگ گرد آباد و حضرت مریم ریحان آباد طاق نماها و طاقچههای متعدد، با قوس جناغی و رومی، نقش عمدهای را در تقسیم بندی متقارن در سطوح دیوارها ایفا میکنند. در مجموع، استفادۀ مکرر از عناصر قوسی جناغی، چه به منزلۀ طاق باربر و چه طاقچههای تزئینی، هماهنگی و یکپارچگی زیبایی را پدید آورده. همچنین کنده کاری بر روی سنگ، چه به صورت ایجاد نقوش بر چهارچوب سنگی ورودی کلیساهای قرا باغ و صورمان آباد و چه به صورت خاچکارها در نمای خارجی کلیساها، به ویژه در بخش ورودی قابل توجه است.
کلیساهای منطقۀ مورد مطالعه از لحاظ مصالح عمده به کار رفته، به دو دسته تقسیم میشوند:
کلیساهایی که نمای خارجی آنها با خشت ساخته شده و بر روی آن پوششی از اندود کاهگل کشیدهاند. این کلیساها عموماً در نواحی مسطح، به ویژه، دشت ارومیه، به دلیل شرایط خاص اقلیمی و جغرافیایی، ساخته شدهاند، همانند کلیسای حضرت مریم عیسی لو، حضرت مریم نخجوان تپه و … .
کلیساهایی که نمای خارجی آنها با سنگ های عظیم چهارگوش و قلوهای و بعضاً تراش خورده از نوع آذرین ساخته شده. این کلیساها نیز معمولاً در نواحی کوهستانی و مرتفع، به لحاظ وجود سنگ های فراوان، ساخته شدهاند، مانند کلیسای سورپ پطرس قرا باغ و سورپ سرکیس صورمان آباد. تنها کلیسای حضرت مریم ریحان آباد دارای نمای متفاوتی است. این کلیسا در بخش فوقانی نمای آجری و در بخش تحتانی تا ارتفاع دو متر نمای سنگی دارد که بر روی آن روکش سیمانی کشیده شده.
در این کلیساها استفادۀ عمده از گچ به صورت اندود گچی در نمای داخلی کلیساهاست و عموماً با استفاده از گچ طاق نماهایی با قوس جناغی ایجاد کرده اند تا سطح نمای داخلی را از حالت یکنواختی و سادگی خارج سازد. در برخی کلیساها، همچون کلیسای سورپ هُوانس قره قیز و سورپ پطرس قرا باغ، در نمای داخلی از دو پوشش استفاده شده و معمولاً پوشش زیرین لایهای از اندود گچ و کاهگل است که بر روی آن لایۀ نازک دیگری از اندود گچ کشیدهاند.
همچنان که نمازخانه رکن اصلی هر کلیساست محراب نیز رکن اصلی هر نمازخانه است و همیشه در بالاترین سطح نمازخانه و در منتها الیه شرقی آن قرار میگیرد. در کلیساهای مطالعه شده محراب ها از لحاظ شکل هندسی به سه دسته تقسیم میشوند:
ـ محراب هایی که به صورت مستطیل شکل ساخته شدهاند، همچون کلیسای سورپ گئورگ گردآباد، حضرت مریم عیسی لو، سورپ هُوانس قره قیز، حضرت مریم نخجوان تپه و حضرت مریم ریحان آباد.
ـ محراب های پنج ضلعی، همچون کلیسای سورپ نیشان جمال آباد.
ـ محراب های نیم دایره، همچون کلیساهای سورپ پطرس قرا باغ و سورپ سرکیس صورمان آباد.
در این محراب ها معمولاً دو طاقچه به شکل قرینه، در دو ضلع محراب، برای نگهداری اشیا تعبیه شده. قرارگرفتن محراب در منتها الیه شرقی بدنۀ کلیساها، اصلی است که بسیاری از کلیساهای جهان از آن پیروی میکنند و بنا برنظریهای[۳۹] جهت آن از میترائیسم به مسیحیت راه یافته، یعنی همان سویی که محرابههای مهرپرستان ساخته میشد تا اولین پرتو خورشید وارد آن شود. همانند اکثر کلیساهای ارمنستان، اصفهان و دیگر نقاط آذربایجان، در بیشتر کلیساهای مورد مطالعه در جوانب شمالی و جنوبی محراب ها، اتاق هایی برای نگهداری اشیا و لوازم مورد استفاده در مراسم مذهبی ایجاد شده است که در زبان ارمنی به آنها آونداتون،[۴۰] به معنی مکان امانت، میگویند. معمولاً در اتاق جانبی جنوبی انجیل، ظروف و دیگر اثاثیه و در اتاق جانبی شمالی لباس های کشیشان را نگهداری میکنند.
آزادی استفاده از ناقوس درکلیساها نخستین بار در زمان حکومت شاه سلیمان صفوی، در ۱۰۷۴ش، اعلام و در دورۀ قاجاریه، در زمان سلطنت ناصرالدین شاه، این مجوز مجدداً اعطا شد. [۴۱] به همین دلیل تنها در برخی از کلیساهای مورد مطالعه ناقوس وجود دارد. این برج ناقوس ها در کلیساهای ارمنی عموماً در جبهۀ غربی و بر روی محور شرقی ـ غربی و بر فراز پیشخوان ورودی ساخته شده. کما اینکه در کلیسای سورپ گئورگ گردآباد اقدام به ساخت برج ناقوس کرده اند و به دلایلی که بر ما مشخص نیست این کار ناتمام مانده است. [۴۲] در کلیسای حضرت مریم نخجوان تپه نیز به دلیل اینکه بام کلیسا محلی برای ناقوس نداشت و نیز به این دلیل که بام کلیسا چوبی بوده و نمیتوانسته وزن سنگین ناقوس را تحمل کند ناقوس را بر بلندای درختی تنومند، که رو به روی کلیسا قرار گرفته، تعبیه کرده اند.
نکتۀ دیگر در مورد کلیساهای منطقۀ مورد مطالعه ستون های به کار رفته در آنهاست که به دو دستۀ چوبی و سنگی تقسیم میشوند. کلیساهای سورپ پطرس قرا باغ و سورپ گئورگ گردآباد دارای ستون های مدور و چهارگوش مربع شکل و قطور هستند. در کلیسای حضرت مریم ریحان آباد نیز هم از ستون های چوبی و هم از ستون های قطور سنگی استفاده شده و از این لحاظ قابل توجه است. سایر کلیساهای منطقه دارای ستون های استوانهای و کم ضخامت چوبی اند. در این نوع کلیساها، در ساخت سرستون های چوبی از دو سبک ایونیک و دوریک استفاده شده و این ویژگی مشترکی است که در تمامی کلیساهای دارای ستونهای چوبی منطقۀ ارومیه، از جمله کلیسای ویران شدۀ سورپ گئورگ روستای شیرآباد به چشم میخورد.
حیاط در کلیساها، که اغلب فاقد شکل منظم هندسی است، از لحاظ کاربردی دو نقش عمده ایفا میکند: یکی فراهم آوردن موقعیتی محفوظ برای نمازخانه که رکن اصلی کلیسا و مهم ترین بخش آن است و دیگری فراهم آوردن محیطی آرام برای اجتماع ارمنیان هنگام برگزاری جشن ها و اعیادی همچون خاچ شوران،[۴۳] عید حضرت مریم و تبرک انگور[۴۴] و دیارندآراج،[۴۵] که در فضای باز برگزار می شوند. از این دو کاربرد حیاط که بگذریم با توجه به طراحی باغچهها و حوضچهها و فضاهای ورزشی، در بخش های مختلف آن، به لحاظ فراهم آوردن محیط دلگشا اهمیتی دیگر مییابد.
نکتۀ حائز اهمیت دیگر، تخریب اکثر کلیساهای قرن هفدهم تا هجدهم میلادی منطقه است. در ۱۲۰۷ش، به دنبال عهدنامۀ ننگین ترکمن چای، که در نتیجۀ شکست سنگین سپاهیان فتحعلی شاه قاجار از روسیه منعقد شد و بنابر مفاد آن (اصل چهاردهم) ارمنیان ایران مجبور به ترک ایران و مهاجرت به روسیه شدند. لذا در این سال ۴۵ هزار تن از ارمنیان شهرهای، تبریز، خوی، ارومیه، ماکو و سلماس با نظارت سرهنگ لازروف[۴۶] روسی به روسیه مهاجرت کردند[۴۷] و بدین سان آذربایجان از ارمنیان تهی شد. با خالی شدن این نواحی کلیساهای آنها نیز متروک شد و به تدریج رو به ویرانی نهاد و با توجه به اینکه مصالح به کار رفته در بیشتر این کلیساها عمدتاً خشت و گل بود و در مقابل عوامل جوی و بعضاً تخریبهای انسانی مقاومت کمتری داشت این ویرانی شتاب بیشتری بر خود گرفت به طوری که امروزه اکثر کلیساهای تاریخی این دیار از بین رفتهاند. در سال های اخیر، کلیساهای جدیدی با همان اسامی، با شکل و مصالح مستحکم تر و جدیدتری بر روی بقایای آنها ساخته شده است از جمله این کلیساها عبارت اند از: سورپ هُوانس بالانیش، سورپ استپانوس ارومیه و سورپ هُوانس بدلبو.
آنچه آمد میتواند بیانگر نفوذ شیوه و سبک معماری ایرانی در ساخت کلیساهای ارمنی باشد. هر چند کلیساهای مطالعه شده از لحاظ تزیینات به کار رفته فقیر هستند این تأثیرات را میتوان در کلیساهای شمال بخش مطالعه شده، یعنی شهرستان سلماس و خوی و به ویژه در کلیساهای سورپ خاچ مهلذان، فنایی و سورپ سرکیس خوی مشاهده کرد. استفاده از مقرنسها و نقوش اسلیمی و ختایی و گل و بوته در تزیین بخش محراب و دیگر بخش ها حاکی از آن است که هنرمند معمار ارمنی در عین حفظ رسوم و سنن ملی با تزیینات اسلامی و ایرانی نیز آشنا بوده و از آنها استفاده کرده است اما چیزی که به روشنی دیده میشود این است که این نفوذ بیشتر در شیوۀ ساخت، مصالح مورد استفاده و تزیینات معماری اتفاق افتاده و در شکل نمازخانهها اثر کمتری داشته است چنان که نقشۀ بیشتر کلیساهای ارومیه با نمونههای مشابه خود در ادوار قبل و بعد از خود در دیگر نقاط آذربایجان و اصفهان و ارمنستان تغییر و تفاوت عمدهای را نشان نمیدهد. هرچند کلیساهای ارمنی، در برخی روستاها، در جوار کلیساهای آشوری ساخته شدهاند و از لحاظ سبک معماری و نقشۀ بنا تفاوت چندانی با هم ندارند و حتی در برخی موارد محقق را به اشتباه میاندازند[۴۸] اما آنچه در بیشتر کلیساهای آشوری قرن های هفدهم، هجدهم و نوزدهم ارومیه و روستاهای اطراف آن به چشم میخورد استفاده از آجرهای کم ضخامت در پوشش دیوارهای خارجی، ساخت برج ناقوس های چند طبقه، ایجاد تزیینات آجرکاری در نماهای ورودی و ایجاد ستون نماها و نیم ستون های آجری با فواصل مشخص در دیوارهای خارجی در کلیساهای آشوری معمور و نیمه ویرانی همچون مارگئورکیس روستای قره جلو، مارت مریم قره گوز، مارت مریم قره جلو، کلیسای مارت مریم سپورغان و … است و شاید این بارزترین تفاوت بین کلیساهای ارمنی و آشوری این خطه از کشوردر فاصلۀ قرون هفدهم تا بیستم میلادی است. مطالعات صورت گرفته درمورد این کلیساهای آشوری بسیار محدود و موردی بوده و تاکنون تحقیق جامعی در خصوص این کلیساها صورت نگرفته است و به جاست که در مجال دیگر و فرصت دیگری به آنها پرداخته شود.
منابع:
آراکلیان، واروژان. ((تاریخچه و روند شکلگیری بناهای مذهبی ارمنیان در ایران)) ، در دومین کنگرۀ
تاریخ معماری و شهرسازی ایران، مجموعه مقالات و سخنرانی های ارائه شده. به کوشش آیتالله
زادۀ شیرازی باقر، سازمان میراث فرهنگی، [تهران]، ج۳، ۱۳۷۵،ص ۴۰۵ـ۴۵۲.
ـ .((کلیساها و اماکن مذهبی ارمنیان در ایران)) .هور، س ۱، شماره ۳ و۴، ۱۳۵۰: ۱۱۸ـ۱۳۳.
خان محمدی، بهروز.((کلیسای سورپ سرکیس در صورمان آباد)) . پیمان،ش ۲۸، تابستان۱۳۸۳ :۲۱ـ۳۰.
ـ . ((پراکندگی کلیساهای تاریخی ارمنی در آذربایجان غربی)) . پیمان،ش۳۱، بهار۱۳۸۴: ۷۹ـ۶۷.
ـ .(( معماری مذهبی ارامنه آذربایجان غربی از دیدگاه باستانشناسی( کلیساهای شهرستان ارومیه و حومه))) ، رسالۀ کارشناسی ارشد در رشتۀ باستان شناسی با راهنمایی دکتر هایده لاله،دانشکده ادبیات دانشگاه تهران۱۳۸۴.
بی نا، فرهنگ جغرافیایی ارومیه، ج ۱۳، تهران: سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، ۱۳۷۵.
سرمس، پیره. حقوق بشر و آشوری های ایران، تهران: انجمن فرهنگی آشوری ها درتهران، ۱۳۴۴.
ملکونیان، لینا. کلیساهای ارمنیان ایران، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی، ۱۳۸۰.
هویان، آندرانیک. ارمنیان ایران، تهران: معاونت معرفی و آموزش میراث فرهنگی، ۱۳۸۲.
ـ . کلیساهای ارمنیان ایران، تهران: معاونت معرفی وآموزش سازمان میراث فرهنگی، ۱۳۸۲.
ـ . ایرانیان ارمنی، تهران: مرکز بینالمللی گفت و گوی تمدن ها، ۱۳۸۰.
ورجاوند، پرویز. ((کلیسای سورپ سرکیس خوی)) ، باستان شاسی و هنر ایران، س۱، ش ۱، ۱۳۴۶: ۲۲ـ۳۷.
Alpago-Novello, Adriano, Brambilla, Marco, etal, Ricerca Sull Architecttura Armena Iran, Vol: 1 No, 17, Milan, Laglio, 1976
ـ. Ricerca Sull Architecttura Armena Iran, Vol: 2, No, 18, Milan, Laglio, 1977
ـ. Documents of Armanian Architecture, No: 20, sorhul, Milan, Oemme Edizione, 1988
Kleiss, Wolfrom, Armenische Krichen in Azerbaidjan,Archaeologische Mitteilungen Aus Iran, Band 12, 1979, P.361-364
ـ. (( Bericht Uber Zwei Erkundungsfahten in Nordwest-Iran)) , Archaeologische Mitteilungen Aus Iran, Band 2, 1969, P. 7-119
ـ. (( Bericht uber Erkundungsfahrten in Iran im Jahre 1970)) , Archaeologische
Mitteilungen Aus Iran, Band 4, 1971, P. 51-111
پی نوشت ها:
۱ـ گفتار حاضر بخشی از رساله کارشناسی ارشد نگارنده در رشته باستان شناسی با عنوان (( معماری مذهبی ارمنیان آذربایجان غربی از دیدگاه باستان شناسی)) (کلیساهای شهرستان ارومیه و حومه) با راهنمایی دکتر هایده لاله و با مشاوره دکتر سیمون آیوازیان است که در تاریخ ۱ تیر ۱۳۸۴، در تالار کمال دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، دفاع شده.
۲ـ کارشناس ارشد باستان شناسی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی آذربایجان غربی.
Surp khach 3ـ
Surp Heripsim 4ـ
Aftar Khane 5ـ
Fanai 6ـ
Qezelje 7ـ
Peka chok 8ـ
Quroq 9ـ
Dereshk 10ـ
Moughni 11ـ
Gayane 12ـ
Ani 13ـ
Savra 14ـ
Mahlam 15ـ
Prisht 16ـ
Zarneh 17ـ
Hezar jrib 18ـ
Mathoor 19ـ
Hakub 20ـ
Dir Kilisesi 21ـ
Ourantes 22ـ
Perthav 23ـ
Pendjesh 24ـ
Catak 25ـ
Sak Kilisesi 26ـ
Pernak 27ـ
Hovanvank 28ـ
Tanat 29ـ
Karnout 30ـ
۳۱ـ علاوه بر آنچه گفتیم محل دیگری نیز در کلیساها تعبیه میشد که مخصوص توبۀ گناهان بود. امروزه تعبیۀ این محل در کلیساها منسوخ شده است. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: واروژان آراکلیان، ((کلیساها و اماکن مذهبی ارامنه در ایران)) ، هور، س۱، ش ۳و4 (1350): ص ۱۲۰ـ۱۲۶.
۳۲ـ گفت و گوی خصوصی با دکتر سیمون آیوازیان.
Documents of armanian Architecture, No 20, sorhul, p.110 33ـ
۳۴ـ لینا ملکونیان، کلیساهای ارامنۀ ایران (تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی، ۱۳۸۰)، ص ۳۰.
۳۵ـ همانجا
Arakelots 36ـ
Tavush 37ـ
۳۸ـ گفت و گوی خصوصی با مهندس واروژان آراکلیان، محقق و مؤلف ارمنی.
۳۹ـ آندرانیک هُویان، ارمنیان ایران (تهران: معاونت معرفی وآموزش سازمان میراث فرهنگی، ۱۳۸۲)، ص ۹۹.
Avandatun 40ـ
۴۱ـ پیره سرمس، حقوق بشر و آشوری های ایران(تهران: انجمن فرهنگی آشوری ها درتهران، ۱۳۴۴)،ص ۳۶.
۴۲ـ بنا بر اظهارات نیژده بابائیان، متولی کلیسا.
۴۳ـ مراسم تبرک آب با صلیب، در زادروز عیسی مسیح. بنگرید به: آندرانیک هُویان، ایرانیان ارمنی(تهران: مرکز بینالمللی گفت و گوی تمدن ها،۱۳۸۰)، ص۲۵.
۴۴ـ در روز عید مسیح، پس از پایان مراسم مذهبی روحانی کلیسا مراسم تبرک انگور را برگزار میکند. آنگاه انگورها بین حاضران تقسیم میشود. بنگرید به: همان، ص ۳۴.
۴۵ـ این عید بعد از ظهر روز سیزدهم فوریه برگزار میشود. بدین ترتیب که بوتههایی را در حیاط کلیسا گرد میآورند سپس مقام روحانی با شمع افروختهای که از محراب کلیسا آورده است بوتهها را آتش میزند و هر یک از ارمنیان به هنگام ترک کلیسا شمع یا فانوس را از این آتش روشن میکنند و به خانه میبرند. ر.ک: همان، ص ۴۰.
Lazrof 46ـ
۴۷ـ همو، ارمنیان ایران، ص ۹
۴۸ـ گروه مهندسان معمار از دانشگاه میلان ایتالیا در ۱۹۷۶ـ۱۹۷۷م این اشتباه را تجربه کرده است. چرا که برخی از کلیساهای مورد مطالعۀ این هیئت آشوری بودهاند ولی به لحاظ شباهتهای موجود بین این کلیساها و کلیساهای ارمنی،بخصوص، در کلیساهایی که فاقد کتیبهاند، به منزلۀ کلیساهای ارمنی معرفی شدهاند که این خود بحثهای فراوانی را موجب شده است.