نویسنده: شاهن هوسپیان


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 97

آشنایی ما زمانی که دکتر آرمن حق نظریان(1) در قید حیات بود آغاز شد و بیش از بیست سال ادامه یافت. ساموئل کاراپتیان انسانی شریف و راستگو بود. شخصیتی فردی رُک و غیرمنعطف اما قلبی پرمحبت داشت. در کارش بسیار جدی، پرتلاش و خستگی‌ناپذیر بود. به یاد ندارم که در ملاقات‌هایمان به غیر از مسائل مربوط به میراث فرهنگی صحبتی با او کرده باشم زیرا همیشه از موضوعات غیرکاری اجتناب می‌کرد و معتقد بود که عمر در قبال حجم عظیم کاری که باید انجام دهد بسیار کم است و نباید آن را بیهوده تلف کرد. کمتر کسی را تا به امروز دیده‌ام که این‌قدر به میراث فرهنگی نیاکانش عشق بورزد طوری که حاضر شود تمام زندگی‌اش را وقف آن کند. حتی، تا دقایق پایانی عمرش هم دست از کار نکشید. برای مطالعات میدانی بناهای مختلف مجبور بود سرما و گرما و سختی راه های صعب‌العبور را تحمل و چندین روز را برای بررسی بنایی صرف کند اما هیچ‌وقت از ارائه اطلاعاتی که به دست آورده بود به علاقه‌مندان خودداری نمی‌کرد. در تمامی طول عمرش، هیچ‌گاه به دنبال نام و مقام نبود اما ناخواسته آن را به دست آورده بود زیرا نه تنها در بین محققان و اساتید معماری، باستان‌شناسی و تاریخ بلکه در بین مردم عادی نیز شناخته شده بود و صحبت‌های او همیشه شنوندگان بسیار داشت. البته، بودند افرادی که به دلیل انتقاداتش و رُک‌گویی‌هایش از او بدگویی می‌کردند اما کاری از پیش نمی‌بردند.

سامـوئل کاراپتیان در1961م در شهر ایـروان در خانواده‌ای معمولی متولد شد. جد او از بازماندگان قتل‌عام ارمنیان منطقه آرجیش(2) به دست دولت عثمانی در 1915م بود که جان سالم به در برده و به ایروان پناه آورده بود. هرچند در دوران خفقان اتحاد جماهیر شوروی ارمنیان مهاجر از مناطق عثمانی به ارمنستان شوروی اجازه صحبت در خصوص آنچه برسرشان آمده بود را نداشتند، جد ساموئل درباره تمامی وقایع قتل‌عام و میراث فرهنگی عظیمی که در آن سوی رود ارس در ارمنستان غربی به جا گذاشته بودند برای نوه‌هایش، از جمله ساموئل صحبت می‌کرد. این صحبت‌ها تأثیری عمیق بر او گذاشت به‌طوری که از کودکی توجه‌اش به میراث فرهنگی و طبیعت ارمنستان جلب شد و در هشت سالگی، این جرئت را به خود داد تا برای دیدن سرزمین اجدادی‌اش از کوه آراگاتس(3) بالا برود. او درباره آن روز این طور می‌گوید: « بعد از رسیدن به بالای قله چنان منظره زیبایی در مقابل چشمانم باز شد که شگفت زده شدم و از آنجا بود که سرنوشت من تعیین شد».

او در یکی از خاطراتش از دوران کودکی می‌گوید که« بر روی دیوار کنار اجاق آشپزی مادرم برای تمیز ماندن دیوار نقشه رنگ و رو رفته آسیا و اروپا را نصب کرده بودند. هر وقت اجاق خاموش بود من نقشه را، که به زبان روسی بود، مطالعه می‌کردم. یک روز که نقشه کشور ترکیه را بررسی می‌کردم مادرم گفت نصف ترکیه سرزمین ارمنیان است که کنجکاوی مرا برانگیخت و شروع کردم به پیدا کردن یک به یک نام شهرها و روستاها و سؤال از بزرگ‌ترهای خانه درباره آن مکان‌ها. پس از جست‌و‌جو و سؤال‌های مکرر بالاخره توانستم حدوداً مکان روستای پدری را در ارمنستان غربی (شرق ترکیه) روی نقشه پیدا کنم و تصمیم گرفتم روزی به آنجا بروم».

کاراپتیان از همان دوره تحصیل در مدرسه به همراه دوستانش و گاهی، به تنهایی به بازدید بناهای باستانی در مناطق مختلف ارمنستان می‌رفت و با توجهی خاص آنها را مطالعه می‌کرد اما همیشه در آرزوی رفتن به روستای اجدادی‌اش بود. در خاطراتش می‌گوید: « زمانی که چهارده ساله بودم در روز اول مارس، در یک روز برفی، بدون اطلاع والدینم نقشه آشپزخانه را برداشتم و پای پیاده به سمت روستای پدری به راه افتادم. پس از سه روز، به مکانی رسیدم که سیم خاردار داشت. نیروهای مرزبانی شوروی مرا دستگیر کردند و به نیروی امنیتی تحویل دادند. بازجویی‌ها شروع شد. به یاد دارم مهم‌ترین سؤال آنها قصد من برای عبور از مرز بود. به بازجویم جواب دادم که می‌خواستم روستای پدری‌ام را ببینم، شما علاقه‌ای به دیدن روستای خودتان ندارید؟». مأموران امنیتی شوروی پس از چند روز بازجویی نتیجه‌ای نگرفتند و از آنجایی که کاراپتیان کم سن و سال بود او را به والدینش تحویل دادند.

پس از پایان دبیرستان، به اصرار مادرش وارد دانشگاه دولتی ایروان شد. هرچند به دلیل مطالعات بسیار با تاریخ ارمنستان آشنایی کامل داشت به دلیل آنکه در رشته تاریخ شوروی امتیاز لازم را به دست نیاورد مجبور به ترک دانشگاه شد و دیگر هرگز، درصدد کسب تحصیلات دانشگاهی برنیامد اما این موضوع مانع از کسب دانش درباره موضوعات مورد علاقه‌اش نشد. نخستین بار، در 1978م در هفده سالگی به خارج از ارمنستان شوروی به منطقه قرا‌باغ سفر کرد که تحت حاکمیت آذربایجان شوروی بود. او با خواندن کتاب آرتساخ(4)، به قلم ماکار برخورداریان مشتـاق شده بود به دیـدن آثار باستـانی ارمنـیان ایـن منطقـه برود که در کتـاب معـرفی شده بود. درباره اولیـن سفرش به قـرا‌باغ مـی‌گوید: « زمانی که به یکی از روستاهای منطقه، که ساکنان ارمنی داشـت رسیدم نزد کـدخـدا رفتم و از او خواستـم بلدی را همراه من بفرستد تا آثار باستانی منطقه را نشانم دهد. کدخـدا، که پیرمـردی ارمنی بود، ابتدا حیـرت‌زده به من نگاه کـرد. بعد، از داخل کشوی میـزش کاغـذی درآورد، آن را نشـان داد و گفـت: , پسر جان این فـرمانی است که از باکو برای همـه مسئولان منطقـه آمـده و از ما خواسته شـده اگر کسی برای عکس‌برداری از آثار باستانی ارمنیان به اینجا آمد سریعاً او را تحویل پلیس امنیتی بدهیم،. بعد، اضافه کرد: , من به تو لطف می‌کنم که این موضوع را به تو می گویم چون ممکن است در روستای دیگر بلافاصله تو را بازداشت کنند،. اینجا بود که فهمیدم در مسیر درستی گام برداشته‌ام».

کاراپتیان از همان سال ( 1978م)  در هر فرصتی که به دست می‌آورد به منطقه قرا‌باغ و حوزه رود کورا در آذربایجان شوروی سفر و میراث فرهنگی ارمنیان را بررسی و از آنها عکس‌برداری می‌کرد.

در سال‌های 1978 ـ1980م، در ایروان کارگری کرد تا اینکه در سازمان حفظ و نگهداری میراث فرهنگی ارمنستان مشغول به کار شد. در 1982م، برای تهیه پلان دیر واراگاوانک نو(5) او را به همراه هیئتی به منطقه فرستادند. این فرصت مناسبی بود تا ساموئل کار عملی نقشه‌برداری را یاد بگیرد که برای تحقیقات بعدی‌اش بسیار مفید بود. او در این سازمان استعداد بسیاری نشان داد. در نتیجه، موفق شدبدون داشتن تحصیلات دانشگاهی تا 1997م کارشناس ارشد معماری شود.

پیش از شروع به کار در این سازمان، در1980م با پای پیاده به یک سفر 51 روزه به منطقه قراباغ رفت. او درباره این سفر می‌گوید: « از آنجایی که پولی نداشتم، مجبور شدم با پای پیاده سفر کنم که 51 روز طول کشید.(6) سفرم را از شهر ایجوان(7) شروع کردم. پس از گذشتن از روستاهای اطراف شهر تاشیر(8)، وارد منطقه شهر تووز(9) در آذربایجان شدم و راهم را به سمت شمخور و سپس، به داشکسن و خان‌لر ادامه دادم. با گذشتن از منطقه قرا‌باغ به شهر هادروت(10) در جنوب آن رسیدم و در تمام مسیر، بناهای تاریخی روستاها را بررسی کردم».

کاراپتیان در 1984ـ 1987م طی چندین سفر بناهای باستانی به‌جا مانده از ارمنیان در حوزه رود کورا را بررسی کرد و موفق شد از بسیاری از آنها عکس بگیرد که اکنون دیگر اثری از آنها باقی نمانده و دولت آذربایجان به طور کامل آنها را تخریب کرده است.

او در مجموع، بین سال‌های 1978ـ  1988م و قبل از آغاز جنگ قرا‌باغ، موفق شد طی چهل سفر کل مناطق قرا‌باغ، اران و شمال قرا‌باغ را در کشور آذربایجان شوروی تا حد ممکن بررسی کند. کاراپتیان نه تنها امکانات مالی برای این کار مهم را نداشت بلکه با پلیس آذربایجان شوروی نیز درگیر مشکلات بسیار شد. بارها، او را بازداشت کردند و روزهای طولانی‌ای را در بازداشتگاه گذراند. همیشه می‌گفت: « در آذربایجان، از اسلحه آن‌قدر نمی‌ترسیدند که از دوربین عکاسی. زمانی که مرا غیر قانونی بازداشت می‌کردند هفته‌ها به جرم عکاسی در بازداشتگاه نگه می‌داشتند». هرچند او شخصیتی محکم داشت اما دیدن آنچه بر سر میراث فرهنگی نیاکانش در آذربایجان شوروی می‌آمد و بازداشت‌های مکرر و گذراندن هفته‌ها در زندان‌های پلیس آذربایجان باعث فشار عصبی شدید بر وی و ریزش کلیه موهای سر و صورتش در سن جوانی شد. با این حال، به نتایجی نسبی دست یافت. او توانست پیش از حمله ارتش آذربایجان به ارمنیان منطقه قرا‌باغ صدها بنای تاریخی را بررسی و هزاران عکس از آنها تهیه کند، بناهایی که امروزه بسیاری از آنها دیگر وجود ندارند. او هیچ‌گاه درباره روزها و هفته‌هایی که در بازداشت پلیس آذربایجان شوروی بود صحبت نمی‌کرد. گویی، سعی داشت آن روزها را به فراموشی بسپارد اما قول داده بود که خاطرات آن روزها را بنویسد که مرگ زودهنگام این فرصت را از او گرفت.

در همین زمان، فرد دیگری نیز بدون اطلاع از فعالیت‌های کاراپتیان در ارمنستان غربی، که تحت اشغال ترکیه قرار دارد، شروع به بررسی میراث فرهنگی ارمنیان در مناطق خالی از ساکنان ارمنی کرده بود. او نیز سرنوشتی همچون کاراپتیان داشت و بارها، به دست پلیس ترکیه دستگیر شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود. این شخص شادروان دکتر آرمن حق نظریان بود که دست سرنوشت او و کاراپتیان را به هم رساند. آنها در مناطقی کاملاً متفاوت کار می‌کردند و هر دو می‌کوشیدند تا پیش از نابودی این آثار آنها را بررسی و از آنها عکس‌برداری کنند. به قول دکتر حق نظریان « ما با دوربین عکاسی با افراد بیل و کلنگ به دست در مسابقه بودیم که کدام یک از ما زودتر به آن بنا می‌رسید».

در روزهای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، دکتر حق نظریان به ارمنستان سفر کرد و در ایروان با کاراپتیان آشنا شد. آنها متوجه شدند که هر دو یک کار را به طور هم‌زمان در مناطق مختلف انجام داده‌اند. بنابراین، از 1990م شروع به همکاری با یکدیگر کردند.

با فـروپاشی شوروی و آغاز جـنگ در قرا‌باغ، دیگر امکان بررسی مناطـق ارمنـی‌نشین در خاک آذربایجان وجود نداشت. بنابراین، شروع به بررسی مناطق ارمنی‌نشین گرجستان کرد زیرا گرجستان نیز پس از استقلال، سیاست تخریب بناهای باستانی متعلق به ارمنیان و گرجی‌سازی کلیساهای آنان را درپیش گرفته و همان وضعیتی را ایجاد کرده بود که در ترکیه و آذربایجان وجود داشت.

با پیروزی ارمنیان قرا‌باغ و شروع عقب‌نشینی ارتش آذربایجان از 1993م، کاراپتیان کار خود را در گرجستان نیمه تمام گذاشت و با رفتن به قرا‌باغ شروع به بررسی بناهای باستانی متعلق به ارمنیان در مناطق آزاد شده کرد. او بدون وقفه کار می‌کرد زیرا در صورت شکست مجدد نیروهای قرا‌باغ ارتش آذربایجان بار دیگر مناطق آزاد شده را به تصرف درمی‌آورد و همچون گذشته بناهای باستانی متعلق به ارمنیان را تخریب می‌کرد. او می‌خواست تا فرصت باقی است آنها را با عکس‌برداری نجات دهد. در این جنگ نیروهای قرا‌باغ پیروز شدند و در 1994م، معاهده آتش‌بس با دولت آذربایجان منعقد شد. به این ترتیب، او فرصت بیشتری برای بررسی بهتر بناهای تاریخی در این منطقه به دست آورد.

در سال‌های 1991ـ 1993م و پس از فروپاشی شوروی، به دلیل نبود برق و سوخت شرایط زندگی بسیار دشوار بود. در ایروان، مردم برای گرم شدن در زمستان مجبور بودند هرآنچه را که داشتند بسوزانند که کتاب‌ها، مجلات و روزنامه‌ها نیز جزو آنها بود. در این اوضاع، او تلاش کرد تا مجلات و روزنامه‌هایی را که طی دهه‌های مختلف به چاپ رسیده بود و با از بین رفتن آنها آرشیو بزرگی نابود می‌شد، نجات دهد. او تا 2000م موفق شد شماره‌های متعدد بیش از شصت فصلنامه، مجله و روزنامه را جمع‌آوری کند تا روزی از آنها یک بایگانی برای محققان درست کند.

در 1998م، دکتر حق نظریان یک مرکز تحقیقاتی را در ایروان با نام بنیاد مطالعات معماری ارمنیان(11) به ثبت رساند و ساموئل کاراپتیان را در سمت مقام مسئول این بنیاد منصوب کرد. دو سال بعد، پس از آنکه فرهنگستان علوم ارمنستان یکی از طبقات خود را به این مرکز اختصاص داد، امکان گسترش کار فراهم آمد و با دعوت از نیروهای متخصص فعالیت این بنیاد در سطحی گسترده آغاز شد. بودجه بنیاد را تا زمانی که دکتر حق نظریان در قید حیات بود خود وی تأمین می‌کرد.

دکتر حق نظریان و ساموئل کاراپتیان نتیجه سالیان طولانی کار خود را ـ که به شکل فیلم، عکس، اسلاید و یادداشت ـ بود، همچون سرمایه‌ای اولیه تحویل متخصصان بنیاد دادند تا آنها را به صورت میکروفیلم درآورند و اطلاعات را طبقه‌بندی کنند و بر مبنای آنها کار تحقیقات را شروع کنند.

کاراپتیان پس از سازمان‌دهی دفتر کار و به کارگیری نیروی متخصص، دیگر تنهایی به سفر تحقیقاتی نمی‌رفت و رهبری گروهی از کارشناسان را در سفرها بر عهده داشت. از  1998م تا زمان فوتش، به غیر از اینکه هر ساله چندین بار به منطقه ارمنستان غربی (شرق ترکیه) و گرجستان سفر ‌کرد به چندین سفر تحقیقاتی نیز در ایران و هند رفت. هیئت‌های تحقیقاتی‌ای که او سرپرستی می‌کرد مکان مد نظر را وجب به وجب بررسی، نقشه‌کشی و عکس‌برداری می‌کردند. تمامی این اطلاعات پس از بررسی و طبقه‌بندی برای نشر در بایگانی سازمان ذخیره می‌شد.

از 1978م تا زمان مرگ کاراپتیان، طی سفرهای وی به مناطق مختلف مجموعه بزرگی از اطلاعات معماری و تاریخی درباره بناهای باستانی ارمنیان به شرح زیر گردآوری و بایگانی شد:

نام منطقه تعداد بناهای تاریخی بررسی شده تعداد عکسهای گرفته شده
ارمنستان بیش از 50 بنا 22000 عکس
آرتساخ (قرا‌باغ) بیش از 200 بنا 24000 عکس

جمهوری  آذربایجان

(شمال قراباغ)

بیش از 80 بنا 5000 عکس

جمهوری آذربایجان

(منطقه اران)

بیش از 60 بنا 2000 عکس
گرجستان بیش از 130 بنا 20000 عکس

ترکیه

( ارمنستان غربی)

بیش از 1800 بنا

80000 عکس

( تعداد 16500 عکس از این مجموعه را دکتر آرمن حق نظریان گرفته)

ایران بناهای مناطق ارمنی‌نشین 33000 عکس
هند بناهای مناطق ارمنی‌نشین 44000 عکس

کاراپتیان طی چندین سفر تحقیقاتی به ایران بسیاری از بناها و گورستان‌های متعلق به ارمنیان را در مناطق ارمنی‌نشین استان‌های آذربایجان شرقی و غربی و مرکزی، اصفهان و تهران بررسی و از آنها عکس‌برداری کرد. پس از تکمیل مطالعات در چندین جلد منتشر خواهد شد که کاری منحصر به‌فرد در خصوص میراث فرهنگی ارمنیان ایران است.

کاراپتیان در 2016م، در انجمن معماران در ایروان درباره یکی از نتایج جالب تحقیقاتش در ایران، با موضوع ارمنیان جلفای اصفهان، سخنرانی کرد. در این جلسه رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان نیز حضور داشت. همان‌طور که می‌دانیم، در 1604م به دستور شاه عباس اول ارمنیان از مناطق مختلف ارمنستان به داخل ایران کوچ داده شدند. گروهی از آنان در جنوب زاینده رود محله جلفای نو را بنا کردند و در آنجا، ساکن شدند. گورستانی هم برای دفن درگذشتگان در جنوب این محله شکل گرفت. بین ارمنیان رسم است که محل و تاریخ تولد فرد را روی سنگ قبر حک می‌کنند. کاراپتیان براساس این اطلاعات نقشه مناطقی از ارمنستان را تهیه کرده بود که ارمنیان جلفای نو قبل از مهاجرت به ایران در آن نواحی سکونت داشتند و این نقشه را در سخنرانی خود ارائه کرد. متأسفانه این اطلاعات ارزشمند به همراه بسیاری از اطلاعات دیگر در خصوص ارمنیان ایران هنوز منتشر نشده. تنها کتاب‌های منتشر شده درباره ارمنیان ایران، کتاب سلماس در 478 صفحه به دو زبان ارمنی و انگلیسی است که شرحی کامل درباره روستاها، بناها، دیرها، کلیساها، گورستان‌ها و تاریخ ارمنیان منطقه سلماس را ارائه کرده و دیگری کتابی است از دکتر آرمن حق‌نظریان. این کتاب نتیجه سال‌ها تحقیقات او درباره دیرهای معروف تادئوس مقدس (قره‌کلیسا)، استپانوس دره‌شام و دزور دزور در منطقه ماکوست که پس از درگذشت وی به دست همسرش و ساموئل کاراپتیان تکمیل شد و با نام سه دیر آرتاز(12) به چاپ رسید.

بنیاد مطالعات معماری ارمنیان با مدیریت ساموئل کاراپتیان از بدو تأسیس تاکنون مقالات، کتاب‌ها، آلبوم‌ها، کتابچه‌ها، فیلم‌های مستند و نقشه‌های متعددی در خصوص میراث فرهنگی ارمنیان در فلات ارمنستان و کشورهای همسایه منتشر کرده. بسیاری از این کتاب‌ها به قلم خود کاراپتیان است. او تا به امروز در مؤسسات علمی و دانشگاه‌های گوناگون ارمنستان و همچنین، در انجمن‌های ارمنیان خارج از کشور، از جمله ایران، در خصوص تاریخ میراث فرهنگی ارمنیان سخنرانی‌های متعددی کرده است. کاراپتیان در این سخنرانی‌ها اسناد و مدارکی را درباره سیاست‌های سه کشور همسایه ارمنستان، یعنی ترکیه و آذربایجان و گرجستان، برای نابودی میراث فرهنگی ارمنیان ارائه داده است.

درباره بناهای تاریخی واقع در ارمنستان امروزی نیز بیش از پنجاه فیلم مستند با توضیحات کامل تهیه کرده که همه آنها با نام با وطنمان آشنا شویم(13) برای استفاده علاقه‌مندان در وبگاه یوتیوب قرار داده شده است.

انتشار کتاب‌ها، مقالات، نقشه‌ها و تصاویر مربوط به تخریب و نابودی میراث فرهنگی ارمنیان به دست آذربایجان، ترکیه و گرجستان در بنیاد مطالعات معماری ارمنیان باعث شد که ورود دکتر حق نظریان به ترکیه ممنوع شود. از 2015م نیز، گرجستان نه تنها ورود کاراپتیان را به این کشور ممنوع کرد بلکه اجازه ورود به هیچ یک از کارکنان این سازمان را نمی‌دهد، تا فارغ از هر دغدغه به پاک‌سازی فرهنگی در مناطق خود ادامه دهد.

از مجموع کتاب‌ها و کتابچه‌های منتشر شده در بنیاد مطالعات معماری ارمنیان 39 جلد به قلم ساموئل کاراپتیان است. از 1989ـ 2016م نیز، 385 مقاله به قلم او در نشریات مختلف ارمنستان به چاپ رسیده. او برای سهولت در مطالعه نقش‌ها و نوشته‌های کتیبه‌ها، حجاری‌ها و خاچکارها که در کتاب‌ها آورده روشی جالب به کار برده و کلیه نقوش و نوشته‌ها را با دقت بسیار زیاد ترسیم کرده که بیش از 1800 نمونه را شامل می‌شود. نمونه‌های منتشر نشده چندین برابر این تعداد است.

کاراپتیان برای نشان دادن آنچه امروزه کشورهای ترکیه و آذربایجان برسر میراث فرهنگی ارمنیان می‌آورند دو کتاب منتشر کرده که در واقع آلبوم عکس‌اند. در این کتاب‌ها، تصاویر قدیمی بناهای باستانی، که در سده نوزدهم یا اوایل سده بیستم میلادی گرفته شده، در کنار تصاویر امروزی آنها قرار گرفته که به خوبی تخریب آنها را نشان می‌دهد. توضیحات عکس‌ها به سه زبان ارمنی، انگلیسی و روسی است.

بنیاد مطالعات معماری ارمنیان در مجموع نوزده جلد کتاب و تعداد زیادی کتابچه منتشر کرده که مطالب آنها تخصصی است. او در هر یک از این کتاب‌ها ضمن نگارش تاریخ منطقه، تک‌تک بناهای آن منطقه را از نظر معماری و تاریخی بررسی کرده و عکس‌های متعددی از بناها و همچنین، پلان بنا را نیز آورده است.

او بـا هـدف آشـنا سـاخـتن علاقـه‌منـدان با میـراث فـرهنگـی ارمنیان و پیگیری نتیجه سفرهایش از 2010م شروع به چاپ فصلنامه‌ای با نام واردزک(14) کرد ـ که اولین شماره آن بـه شـادروان دکـتر آرمـن حـق نظریان اختصاص داشت ـ و تا کنون پانـزده شمـاره از آن منتشر شده. در این نشریه، سعی کرده‌اند که اطلاعات برای افراد غیر متخصص اما علاقه‌مند به میراث فرهنگی ارمنیان ارائه شود.

 کـاراپتـیان به منـاسبـت هـزار و پنجـاهمین سال بنـای شهـر آنـی، پایتـخت ارمنـستان، در سـده دهم و یازدهم میلادی، که اکنون در خاک ترکیه قرار دارد، آلبوم عکسی از تصاویر کلیه بناهای شهر منتشر ساخت. همچنین، دو آلبوم عکس با هدف اهدا به نمایندگان و مهمانان رسمی کشورهای دیگر برای آشنایی با فرهنگ غنی ارمنیان به چاپ رساند که در آنها تصاویر زیبایی از قلعه‌ها، پل‌ها، دیرها، کلیساها، خانه‌ها و طبیعت فلات ارمنستان با ذکر نام مکان آنها به سه زبان ارمنی، انگلیسی و روسی آمده است.

از آنجایی که بررسی بناهای تاریخی ارمنستان غربی تقریباً به اتمام رسیده، کاراپتیان از 2015م شروع به انتشار مجموعه کتابی 36 جلدی کرد که تا به امروز چهار جلد آن چاپ شده است. این مجموعه کلیه مناطقی را که ارمنیان پیش از قتل‌عام سال 1915م در آنها می‌زیستند و آثاری را که به جا گذاشته‌اند به طور تخصصی بررسی می‌کند. این اثر یک فرهنگ‌نامه کامل درباره میراث فرهنگی ارمنیان شامل روستاها و شهرها و میراث نابود شده ارمنیان ساکن در این مناطق است.

هرچند چاپ این کتاب‌ها هزینه سنگینی برای بنیاد مطالعات معماری ارمنیان داشته تمامی آنها به صورت رایگان در اختیار محققان و مراکز علمی قرار گرفته. همچنین، فایل کلیه انتشارات این بنیاد برای سهولت دسترسی در وبگاه آن به نشانی www.raa-am.com بارگذاری شده است. پس از پایان هر مرحله از تحقیقات، اطلاعات اولیه بناهای بررسی شده را در وبگاه تخصصی www.armenianarchitecture. am  قرار می‌دهند تا محققان بتوانند به راحتی به اطلاعات مورد نیاز دسترسی پیدا کنند.

یکی دیگر از طرح‌های در دست اقدام تهیه نرم‌افزار گرافیکی از شهر آنی به صورت سه بعدی است که اجـرای آن از چند سال پیـش در دفتـر بنیاد، تحـت نظارت کاراپتـیان و به دست یک گرافیست، آغاز شده است. هدف از تهیه این برنامه سه بعدی فراهم آوردن امکان بررسی شهر و بناهای واقع در آن، در وضعیتی که سالم بوده‌اند و ورود به داخل هریک از آنهاست. این نرم افزار، که با دقت بسیار زیاد و براساس تصاویر واقعی  بناها تهیه می‌شود، منبع اطلاعاتی ارزشمندی برای محققان خواهد بود.

بنیاد مطالعات معماری ارمنیان به غیر از انتشار مطالب علمی گوناگون، شش نمایشگاه عکس با موضوعات پل‌های فلات ارمنستان، نابودی میراث فرهنگی ارمنیان توسط جمهوری آذربایجان، معرفی دیر گاندزاسار در قرا‌باغ، میراث فرهنگی شهر شوشی و معماری ارمنی در ایران برپا کرده است. نمایشگاه معماری ارمنی در ایران با همکاری رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در ارمنستان، در نوامبر 2015م/ آبان 1394ش، به مدت یک ماه در موزه هوهانس تومانیان شهر ایروان برگزار شد. در روز افتتاح نمایشگاه، در 7 آبان، با حضور آقای مجید مشکی، رایزن فرهنگی وقـت سفارت ایران، کاراپتیان ضمن قـدردانی از کشور ایـران در خصوص حفـظ و نگهداری میراث فرهنگی ارمنیان در آن کشور به خبرنگاران حاضر در مراسم گفت که ایران تنها کشور همسایه ارمنستان است که ضمن حفظ و نگهداری میراث فرهنگی ارمنیان، در تشکیل چنین نمایشگاه‌ها نیز با آن بنیاد همکاری کرده است.

کلیه مطالب منتشر شده، فیلم‌ها و نقشه‌ها منبع ارزشمندی برای محققان و استادان این حوزه نه تنها در ارمنستان بلکه در خارج از کشور است و بسیاری از این افراد در ارتباطی تنگاتنگ با کاراپتیان بوده‌اند. هرچند وی درجات علمی دانشگاهی نداشت با اندوخته علمی‌ای که حاصل زحمات شخصی‌اش بود چیزی از استادان این حوزه با بالاترین مدارک علمی کم نداشت و بسیاری از همین محققان و اساتید از نظرات او در تحقیقات خود استفاده می‌کردند.

از میان سفرهای متعدد به ترکیه سفر ژوئیه 2004م برای او اهمیتی خاص داشت. او در این باره می‌گوید:

« در پایان ماه ژوئیه به منطقه آرجیش رسیدیم و در روز سی‌ام ماه، راهی روستای برداغ(15)شدیم که اکنون دینلنجه نام دارد و زادگاه جدم بوده. من می‌خواستم حتماً در آن روز در آن روستا باشم، چون روز تولدم بود. پس از ورود به روستا، جلوی مغازه‌ای که گروهی از کردها جلوی آن گرد آمده بودند، توقف و از آنها درباره آثار به‌جا مانده از ارمنیان سؤال کردیم. آنها گفتند که فقط یک نفر در روستا می‌تواند ما را راهنمایی کند. یکی از آنها رفت و آن فرد را، که مردی میان‌سال بود، همراه خود نزد ما آورد. ظاهراً، آن فرد چیزهای زیادی درباره ارمنیان روستا می‌دانست. بنابراین، از این فرصت استفاده کردم و مشخصات والدین جدم را به او گفتم به امید اینکه شاید اطلاعاتی درباره آنها داشته باشد. مرد کُرد از ما خواست دنبال او برویم. پس از گذشتن از چندین خانه و باغ، مقابل زمینی که صاحب آن ایستاده بود و با تعجب ما را نگاه می‌کرد ایستادیم. پیرمرد به من گفت که این ملک متعلق به پدرانت است. صاحب ملک، که در سکوت صحبت‌های ما را می‌شنید ناگهان به سمت خانه دوید و به فاصله اندکی، تعدادی زن و دختر، که در دستشان قالیچه و متکا و خوراکی داشتند، از منزل خارج شدند و در همان زمین پدری، از ما با چای و خوراکی پذیرایی کردند. در بین صحبت‌هایمان مشخص شد که صاحبان قبلی این زمین در روستای کناری، با نام پانیک، زندگی می‌کنند. فکر اینکه آنها می‌توانند خویشاوندان من باشند مرا آرام نمی‌گذاشت اما روز بعد مجبور به ترک آن منطقه شدیم زیرا صاحب هتل به ما اطلاع داد که مأموران امنیتی ترکیه به آنجا آمده‌اند و ما را تحت نظر گرفته‌اند و ممکن است دستگیرمان کنند. چند روز بعد، یکی از مسئولان هتلی که در آرجیش در آنجا اقامت داشتیم به ما اطلاع دادکه دو نفر از روستای پانیک برای دیدن ما به هتل آمده و شماره تلفن داده‌اند. من با آنها تماس گرفتم و معلوم شد که آنها از بازماندگان اقوام پدری‌ام هستند. باید، دوباره به آرجیش برمی‌گشتم اما خطرناک بود. بنابراین، این کار را به فرصتی دیگر موکول کردم. در ماه اوت سال بعد، دوباره به ترکیه رفتیم. با خویشاوندانم تماس گرفتم. نزدیک شهر مرادیه، به استقبال ما آمدند. پیرمردی نود‌ساله جلو آمد و من را در آغوش گرفت. موفق شده بودم خویشاوندانم را پیدا کنم. هرچند آنها ارمنی بودند اما زبان مادری خود را فراموش کرده بودند و به کردی صحبت می‌کردند. به منزلشان رفتیم و چند روزی مهمان آنها بودیم. صحبت‌های طولانی با هم داشتیم. مشخص شد که خویشاوندانم در آن منطقه پراکنده شده‌اند اما با اینکه به اجبار تغییر دین و زبان داده‌اند اصلیت خود را حفظ کرده‌اند. از آن روز به بعد ارتباط بین ما برقرار شد».

صحبت‌های کاراپتیان بسیار جالب، جذاب و شنیدنی بود و هیچ‌وقت شنونده را خسته نمی‌کرد. طوری از سفرهای تحقیقاتی‌اش حرف می‌زد که انگار داستان تعریف می‌کند.وقتی درباره بررسی یک بنا توضیح می‌داد لابه‌لای صحبت‌هایش ماجراهایی جالب از اتفاقات خوب و بد در حین سفر، طبیعت منطقه، ارتباطش با اهالی و سنت‌های آنها تعریف می‌کرد طوری که شنونده متوجه گذر زمان نمی‌شد. همیشه در صحبت‌هایش می گفت که بزرگ‌ترین آرزویش داشتن یک خانه در منطقه اجدادی‌اش در نزدیکی دریاچه وان است.

دکتر حق‌نظریان، حامی مالی برنامه‌های تحقیقاتی بنیاد، در 19 فوریه 2009م بر اثر بیماری درگذشت و مسئولیت تأمین هزینه‌های بنیاد بر دوش کاراپتیان افتاد. او با پشتکار و کمک همسر و دوستان دکتر حق‌نظریان و همچنین جذب گروهی از خیران توانست هزینه‌های بنیاد را تقبل کند و به فعالیت‌ ادامه دهد.

در 11 آبان 1388ش، با همکاری شورای خلیفه‌گری ارمنیان تهران و مؤسسه ترجمه و تحقیق هور مراسم بزرگداشتی برای شادروان دکتر آرمن حق نظریان درباشگاه  فرهنگی ورزشی آرارات تهران برگزار شد. یکی از سخنرانان مراسم دوست و همکارش، ساموئل کاراپتیان، بود که با حضور در مراسم ابعاد اهمیت تحقیقات دکتر حق نظریان در طول عمرش را برای حاضران بازگو کرد.(16)

سامـوئل کاراپتیان در 27 فوریـه 2020م بر اثر بیماری درگذشت و کوهی از مطالبی را که می‌بایست منتشر می‌شد برای همکارانش باقی گذاشت. اکنون، مسئولیت ادامه کاری که دکتر آرمن حق‌نظریان و ساموئل کاراپتیان شروع کردند بر دوش اما آبراهامیان، همسر و همکار کاراپتیان، است که در تمامی دوران فعالیت وی در کنار شوهرش بود.

پی‌نوشت‌ها:

  1. درباره دکتر حق‌نظریان نک: شاهن هوسپیان،«به یاد دکترآرمن حق نظریان»،پیمان،ش50 (زمستان 1388): 5 ـ
  2. Arjesh،که اکنون ارجیس (Erciş) نام دارد، درشمال دریاچه وان در خاک ترکیه امروزی قرار دارد.
  3. Aragats ،کوهی درارمنستان امروزی با ارتفاع 4090 مترازسطح دریا.
  4. Artsakh ،نام ارمنی منطقه قرا‌باغ
  5. Nor Varagavank
  6. مسیری که او طی کرده بالغ بر 400 کیلومتراست.
  7. Ijevan ، درشمال ارمنستان
  8. Tashir
  9. Tovuz
  10. Hadrut
  11. Research on Armenian Architecture (RAA)
  12. Artaz ،نام منطقه ماکو در منابع ارمنی
  13. Ճանաչենք մեր հայրենիքը
  14. Vardzk
  15. Berdagh
  16. کارینه داوتیان،« بزرگداشت دکتر آرمن حق نظریان»،پیمان،ش50 (زمستان1388): 19 ـ

منابع:

ویژه‌ نامه فصلنامه واردزک، ش13(ایروان: بنیاد مطالعات معماری ارمنیان، 2020).

بایگانی بنیاد مطالعات معماری ارمنیان

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 97

سال بیست و پنجم | پاییز 1400 | 247 صفحه
در این شماره می خوانید:

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 97

سال بیست و پنجم | پاییز 1400 | 247 صفحهدر این شماره می خوانید: 1- چهره ها برسابه هوسپیان ماریا مونته سوری ایران | رافی آراکلیانس به یاد ساموئل کاراپتیان | شاهن هوسپیان...

برسابـه هـوسپیـان، ماریا مونته سوری ایران

نویسنده:رافي آراکليانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 97 ماريا مونته‌سوري(1) پزشک، روان‌شناس، مدافع حقوق زنان، محقق پيشتاز و مدرس روش‌هاي تعليم و تربيت، در 1870م، در...

سرگئی پاراجانف

هنرمندي که مصمم به نجات زيبايي‌ها بودنویسنده: سيرانوش گالستيان/ ترجمة آرا اُوانسيان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 97 «اين هنر هنرمند است که حرف اول را مي زند، نه شخصيت او....

سرگئی پاراجانف ( از دیدگاه دوربین عکاسی مچیتف )

از ديدگاه دوربين عکاسي مچيتفنویسنده:دکتر ايوت تجريان/ ترجمة آرا اُوانسيان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 97 اين مقاله از سويي نيم نگاهي است به ارتباط معنوي بين هنرمند...

سرژ آواکیان، سـادۀ رنـگی

نویسنده: ساناز آرين فر (1) فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 97 سرژ آواکيان (تولد1317ش تبريز ـ وفات1399ش تهران) (2) 1348ش / 1969م اخذ ديپلم عالي نقاشي از دانشگاه هنر لندن...

معرفی فرهنگ ایرانی در دوران قاجار در ماتناداران ایروان

نویسنده:آرمينه آراکليان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 97 مناسبـات فرهنگـي ايران و ارمنستان پيشيـنه‌اي چند هـزار‌ سالـه دارد. در28 آبـان سال جـاري (1400ش)، به ميمنـت...

ملکۀ قراقویونلو و فرمانی تاریخی در حمایت از ارامنه اقلیت حامی اقلیت

نویسنده:سيدقاسم ياحسيني / دکتر محسن نيک‌بين فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 97 در بارة نويسندگان ـ سيدقاسم ياحسيني سيدقاسم ياحسيني در 1344ش در شيراز متولد شد. دوران کودکي و...

نگاهی به منسوجات و سوزندوزیهای مـوزۀ کلـیسـای وانـک

بخش نخست:  آيين عشاي رباني نویسنده: زويا خاچاطور فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 97 انگيزة اولية انسان از تهية پوشاک و جامه ناشي از نياز او به حفاظت از جسم خود در برابر...

مـاراتُـن

نویسنده: آناهيت توپچيان/ ترجمة دکتر قوام‌الدين رضوي‌زاده فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 97 آناهيت و آلکساندر روز دوشنبه 13 سپتامبر 2021(29 شهريور 1400) خبري غم انگيز و...

چند شعر از روزان هُواساپیان

نویسنده: ترجمة واهه آرمن فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 97 دربارة روزان هُواساپيان                          روزان هُـواساپيان از برترين شاعـران ارمنستـان در عصـر معاصر است....

ده شعـر کـوتـاه از ده شاعر نامی و معاصر ارمنستان

ترجمۀ واهه آرمن فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 97 ـ هوسيک آرا: جهان، آن‌چنان که تو تعريف کرده بودي، زيبا نيست، خدا... ـ تادئوس تونويان: رحم نکن! پيروز شو و رحم کن! ـ نونا...