نویسنده: اما بگیجانیان/ ترجمه: ادوارد هاروتونیان


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35

اشاره

قتل عام ارمنیان به دستور حاکمان وقت عثمانی اقدامی برنامه ریزی شده و سازمان یافته با هدف پایان دادن به حیات یک ملت بود. این جنایت هولناک از سال1894 م در دوران حکومت سلطان عبدالحمید، که به سلطان سرخ شهرت یافته است، آغاز شد و نقطهٔ اوج آن سال 1915 بود. ابعاد این جنایت چنان گسترده بود که نمی توانست در مطبوعات اقصی نقاط جهان بازتاب نیابد.

مقاله ای که ترجمهٔ آن را می خوانید سال گذشته به مناسبت نودمین سالگرد قتل عام ارمنیان در روزنامهٔ ارمنی زبان ‹‹جمهوری ارمنستان›› در ایروان انتشار یافته و منبع آن جزوهٔ کوچکی است که به همت زنده یاد آلینا خاچاطوریان، با عنوان ‹‹قتل عام ارامنه و مطبوعات وقت ایران›› در 28 صفحه در سال1377 ، گردآوری شده است و مطالب و گزارش های خبری مندرج در آن از جراید وقت ایران به نام های رعد، عصر جدید، ایران، تبریز، ندای وطن، حبل المتین، شمس و شفق سرخ، در فاصلهٔ سال های1904 ـــ1922م /1283 ـــ1301 ش، برگرفته شده اند و عمدهٔ مطالب مربوط به سه روزنامهٔ نخست است1. همین مختصر نیز گویای آن است که فجایع یاد شده، در مطبوعات ایران بازتابی مهم و شایان توجه داشته اند. به امید روزی که بتوان، با بررسی بیشتر و کامل تر در مطبوعات وقت ایران، مجموعهٔ جامعی از این بازتاب را به منزلهٔ سندی تاریخی فراهم آورد.

پیمان

عملیات قتل عام ارمنیان از سوی حکومت عثمانی تقریباً در تمامی روزنامه های عمده و دیگر نشریات وقت ایران بازتاب یافت.

در شمارهٔ 20 روزنامهٔ رعد، مورخ 7 ذیحجهٔ 1333ق/ 17 اکتبر1915م در گزارشی با عنوان ((مسئلهٔ قتل ارامنه)) آمده است:

((…موضوع حیرت انگیزی که در تلگراف روتر [رویتر] جلب توجه می نماید راپورتی (گزارشی) است که وزیر مختار اتازونی (ایالات متحده) به دولت متبوعهٔ خویش راجع به قتل عام ارامنه و لطماتی که به خانواده های در به در وارد می شود داده است. چند روز قبل روتر شرحی توسط دولت اتازونی در خصوص ارامنه اشعار داشت و [ما] وقعی بدان ننهادیم و اینک قضیه را به شکل مدهشی تکرار نموده است…)).

درمطالب مطبوعات ایران، سهم آلمان در مسئلهٔ قتل عام ارمنیان بسیار بارز و برجسته است. همچنین این مسئله دارای اهمیت است که در مقطع زمانی مورد نظر مطبوعات ایران تأکید بر آن دارند که بین ملی گرایان ترک و جمعیت ترکان جوان روابط نزدیک برقرار بوده است. مضافاً آنکه جمعیت ترکان جوان همچنان سیاست حزب اتحاد و ترقی را نسبت به ارمنیان ادامه دادند. شاهد برجستهٔ این موضوع گزارش های مورخ16 و 18 جمادی الثانی1338 / 8 و 10 مارس 1920 روزنامهٔ ایران است (ص 69 و 70 همین مقاله).

در شمارهٔ 317 نشریهٔ تربیت، مورخ 26 ژوئیهٔ 1904 آمده است:

((…اما در این اوقات در روزنامه های فرنگ دیده می شود که فتنه و اغتشاش و خونریزی در ارمنستان تجدید شده و دول انگلیس و فرانسه و روس قنسول به ارزروم فرستاده که تحقیق و جلوگیری کنند. امیدواریم این مسائل حقیقت نداشته باشد و اگر حقیقت دارد دنباله پیدا نکند)).

 در شمارهٔ 325 همان نشریه آمده است:

((می گویند اعلی حضرت سلطان عثمانی چند نفر را که محرک قتل ارامنه بوده تبعید نموده و بعضی احکام برای آسایش این ملت صادر فرموده که همان ها ممکن است فتنه را بخوابانند…)).

در شمارهٔ154 و 155 نشریهٔ ندای وطن، مورخ ذیحجهٔ1325 / 15 ژانویهٔ 1908 در بخش سیاسی، با عنوان ((آیا صلاح دولت عثمانی هست با دولت ایران جنگ کند یا نه؟)) نوشته شده است:

((دستهٔ دیگر از تبعهٔ عثمانی ارامنه هستند. ظلم هایی که عثمانی به این طایفه نموده در تواریخ ثبت است و این طایفه همیشه با عثمانی در ضدیت بوده اند و در موقع فرار پناه به ایران آورده و در کمال استراحت در تحت حمایت دولت علیّه گذران کرده اند و هر وقت عثمانی آغاز جنگ رسمی با ایران بنماید تمام ارامنهٔ تبعهٔ عثمانی به حمایت دولت ایران بر می خیزند و بالأخره عقل و تجربه حکم می کند که عثمانی از این جنگ غیر از رسوایی و ننگ طرفی دیگر نخواهد بست)).

در شمارهٔ 43 هفته نامهٔ شمس، به تاریخ 13جمادی الآخره1327 / اول ژوئیهٔ 1909 گزارش شده است:

((یِقیشه طوریان افندی که به پاطریقی (بطریق، پاتریارک) جدید ارامنه نصب و تعیین شد [شده] مخطره تنظیم نموده که به باب عالی (دیوانخانه و دفتر رییس الوزرای دولت عثمانی) تقدیم نماید. لذا مخطرهٔ مزبور در مجلس ملی خودشان قرائت و از طرف هیئت تصدیق شد. مواد مخطره به قرار ذیل است:

اولاً، محافظهٔ جان و مال و عَرَض ارامنه که در اناطولی می باشند.

ثانیاً، زنان و دختران ارامنه که قبول دین اسلام کرده اند، اعادهٔ ایشان به کلیسای ارامنه.

ثالثاً، تضمین ضرر و زیان فلاکت زدگان آطنه (آدانا)…)).

در همان شمارهٔ هفته نامهٔ شمس در گزارشی آمده است:

((برای تحقیقات مشترکه در حق متجاسرین و قاعلین قتال آطنه از طرف حکومت و بطریق خانهٔ ارمنی هئیت جدید مخصوصی تشکیل و حرکت به آطنه نمودند)).

در شمارهٔ 44 هفته نامهٔ شمس، به تاریخ 20 جمادی الآخره1327 / 8 ژوئیهٔ 1909 آمده است:

((از قراری که در روزنامهٔ ما دیده شد به باب عالی اشعار نموده اند که کلی از ارامنهٔ ملاطیه و عینتاب به ممالک اجنبیه هجرت می نمایند. اگر این طور دوام شود در اندک مدتی در آنجا یک نفر ارمنی نخواهد ماند. حکومت برای جلوگیری از هجرت ارامنه قرار داده است که پس از این تذکرهٔ مرور ندهد)).

در شمارهٔ 12 روزنامهٔ عصر جدید، مورخ 2 ذیحجه 1333 / 11 اکتبر 1915 در گزارشی با عنوان ((کشتار از ارامنه)) نوشته شده است:

((…همه کس از رفتار ترک ها بر ضد ارامنه متفق است. از قراری که تصور می کنند زمام داران امور را قصد این است که ریشهٔ ارامنه را کنده از000 , 800الی000 ,000, 1آنها را به قتل رسانند. عیسوی ها به قبول آیین اسلام از قتل نجات می یابند ولی فی الفور تمام اعضا اثاثیهٔ خانوادهٔ وی را از زن و خواهر و دختر که به حد رشد رسیده باشند به حباله ٔازدواج ترک ها در می آورند که نتوانند کیش اسلام را ترک گویند. از قراری که می گویند وزیر مختار امریکا، مقیم اسلامبول، به تازگی پروتست (اعتراض) سختی بر ضد قتل ارامنه کرده و گفته است که این مسئله امنیت کشیش های امریکا را تهدید می نماید. تنها جوابی که به این مسئله دادند این بود که روز بعد بیست نفر ارمنی را در خیابان های اسلامبول به دار آویختند)).

در شمارهٔ 10 روزنامهٔ رعد، به تاریخ 25 ذیقعدهٔ1333 / 4 اکتبر 1915 در گزارشی با عنوان ((وساطت اتازونی برای ارامنهٔ عثمانی)) آمده است:

((وزارت خارجهٔ اتازونی از کنت برنسدورف در خواست کرده است که نفوذ خود را به کار برد و آلمان را ترغیب نماید که برای ارامنهٔ عثمانی وساطت کند)).

در شمارهٔ 18 روزنامهٔ عصر جدید، مورخ18 ذیحجه1333 / 27 اکتبر 1915 در مقاله ای با عنوان ((اضمحلال ارامنه))، بر مبنای مقالهٔ اصلی یکی از شماره های ماه اکتبر روزنامهٔ تیمس (تایمز) لندن، نوشته شده است:

((مخبر ما از قاره اخبار مفصلی راجع به قتل ارامنه در آسیای صغیر نوشته و برای ما فرستاده است. دایرهٔ تعرض نسبت به ارامنه به قدری وسعت یافته و چندان قساوت و ظلم همراه آن بوده است که می توان گفت در تاریخ خونین شرق نزدیک فقط یک واقعه نظیر آن یافت می شود. آن واقعه،که با قتل عام ارامنه اش می توان مقایسه کرد، در تاریخ بلغار یافت می گردد. هنگامی که قشون فاتح عثمانی پای خود را برای نخستین دفعه در بالکان گذاردند، چنان در انهدام نژاد بلغار پافشاری کردند که اسم بلغار از یاد اروپایی ها محو گردید. ترک ها کوشش می نمایند که ارامنه را گرفتار همان سرنوشت قساوت کارانه نمایند که در روزگار پیشین بلغار را کردند. علی الظاهر، ژان ترک ها (ژون تورک = جمعیت ترک های جوان) قصد دارند که ریشهٔ ارامنه را به کلی کَنده بدین ترتیب از این ناحیه خاطر خود را آسوده سازند.

قتل عام های1894،[1896 و1909]، نسبت به آنچه حالا می کنند، خیلی بی اهمیت است. در سال1909، رؤسای کمیتهٔ اتحاد و ترقی به دول اروپای غربی چنین وانمود می کردند که آنها به قتل ارامنه در آدانا و در تارسوس و سایر نقاط میلی ندارند و آنها مسئول این وقاحت نیستند لیکن حالا معلوم می شود که اظهارات ارامنه مقرون به صحت و صواب بوده و اعضای کمیتهٔ مزبور، که دعوی تجدد و اصلاح می کردند، باعث قتل عام 1909 ارامنه بوده اند. دو نفر از اشخاصی که در این عصر مستقیماً مسئول این سوئ اعمال اند انور پاشا و طلعت بیک می باشند. از جمله مطالبی که قدری خیال شخص را راحت می سازد این است که هیچ یک از این دو نفر اصلاً ترکی نژاد نیستند و هر دو را مسلمان مصلحتی می دانند. انور بیک یک نفر نیمه لهستانی است و طلعت در حقیقت از نژاد کولی ها می باشد و دارای وطن و مملکتی نیست. علت عداوت انورپاشا با ارامنه این است که آنها در جنگ های قفقاز به قشون روس کمک کردند. لیکن چه جای شبهه که مبداء جمیع این جرایم و مسئول خون یک میلیون و نیم ارامنه ٔعثمانی آلمان ها هستند زیرا که انور و طلعت هیچ یک حکمران اسلامبول نیستند. آنها فقط مقهور ارادهٔ آلمان می باشند. یک کلمه از دربار برلن این قتل و غارت را که نواحی وسیعهٔ آسیای صغیر را شئومت آن بایر و خراب شده [کرده] است خاتمه می داد. قیصر می توانست به یک اشاره از قتل ارامنه جلوگیری نماید. آیا حالا او مداخله خواهد کرد؟ تصور نمی کنیم. وقایع نگار ما اسم چند نفر از قونسول های آلمان را نوشته است که به همراهی ترک ها مشغول دفع ارامنه هستند. ما تصور می کردیم که دامان پادشاه آلمان و ملت وی [را] هیچ گناهی بدتر از آنچه در بلژیک کردند ملوث نخواهد ساخت لیکن اشتباه کرده بودیم. رؤسای کمیتهٔ اتحاد و ترقی، اگر به حال خود واگذاشته شوند، شاید وقتی از این اعمال سیاه خسته گردند لیکن اگر همه وقت با آلمان ها همراه باشند دیگر امیدی برای ارامنه نیست. کاری که از دست متفقین بر می آید این است که طلعت و همدستان شریر وی را متنبه سازند که الآن جنگ تغییرات بزرگ در خود می بیند و وقتی خواهد رسید که آنها گرفتار شده و دول انتقام کشنده با آنها همان معامله را خواهند کرد که با قاتل می نمایند)).

در شمارهٔ 42 روزنامهٔ رعد، به تاریخ 14 محرم 1334 / 22 نوامبر 1915 آمده است:

((در مجلس مبعوثان انگلستان در جواب استیضاح راجع به قتل و غارت ارامنه، معاون وزارت خارجه دولت انگلیس در پارلمان اظهار داشته است که از اقدامات دول بی طرف که در این باب اتخاذ کرده اند مسبوق نیست ولی درباره دربار [واتیکان] یعنی مقام پاپی روم مشغول مذاکره با دولت عثمانی شده و بعد دول آلمان و اطریش را وادار کرده است که در نزد دولت عثمانی داخل عملیات برای جلوگیری از این قتل و غارت شوند)).

در شمارهٔ 43 روزنامهٔ رعد، مورخ 15 محرم 1334 / 23 نوامبر 1915 به نقل از مطبوعات آلمان در مطلبی با عنوان ((کنت رونتلو و مسئلهٔ ارامنه)) آمده است:

((کنت رونتلو در طی مقالهٔ جریدهٔ دویش زیتونگ[1] می گوید: “دیرزمانی است دولت عثمانی مداخلهٔ دولی را که می خواستند دست غارت و چپاول در عثمانی دراز کنند خاتمه داده است. دیگر دولتی در امورات عثمانی مداخله نخواهد کرد. در حقیقت، عثمانی خود می داند که باید با ارامنهٔ خونریز شورش طلب چه کند و لازم نیست که ما در کار وی مداخله نماییم” و در طی مقالهٔ دیگر به فرانکفورتر زیتونگ می گوید: “به حال ما آلمان ها و به حال امپراتوری آلمان چه فرق می کند که در مجلس اعیان انگلیس یک نفر لرد بگوید عدهٔ ارامنه که مورد حمله واقع شده اند000 , 800بوده یا یک لرد دیگر بگوید که این عده مبنی بر مبالغه و اغراق است و همچنین تفاوتی نمی کند که انگلیس ها و فرانسوی ها و امریکایی ها بگویند ما مصدر شرارت ها بوده ایم یا پای ما در میان نبوده است)).

در شمارهٔ 118 روزنامهٔ رعد، به تاریخ 20 ربیع الثانی1334 / 25فوریه 1916 در گزارشی با عنوان ((پروتست اتازونی)) آمده است:

((دولت اتازونی بر ضد کشتار ارامنه تلگرافاً به عثمانی پروتست کرده و اظهار امیدواری می کند که مرتکبین تنبیه و سیاست شوند. هر گاه کشتار تجدید شد] شود [اتازونی اقدام سخت تر خواهد نمود)).

در شمارهٔ 125 روزنامهٔ رعد، مورخ 29 ربیع الثانی1334 / 5 مارس 1916 بار دیگر دربارهٔ مسئلهٔ قتل عام ارمنیان نوشته شده است:

((…ترک ها از ابتدای جنگ حاضر تاکنون بنا به تعلیمات و تحریکات آقایان خود، یعنی آلمانی ها، متجاوز از000 , 800ارامنهٔ بی گناه را تلف کرده اند… از سرگذشت های بلژیک و صربستان و لهستان تاکنون بس چیزها نوشته شده است. نمی دانیم پس چرا از فاجعهٔ خونین ارمنستان و قتل ارامنه که مثل گلهٔ گوسفندان دچار کارد قصاب بی رحم شده اند اسمی برده نمی شود)).

در شمارهٔ 169 همان روزنامه، اول رجب به تاریخ1334 / 4 مه1916 در خبری با عنوان ((اعدام ارامنه در عثمانی)) آمده است: ((بوکارست (بخارست) 21 آوریل – روزنامهٔ ابوک اشعار می دارد که از منابع موثقه خبر می دهند که ترک ها از ابتدای جنگ تاکنون متجاوز از000 ,000, 1ارمنی را قتل عام نموده اند. در ضمن،000 ,100نفر هم ارامنهٔ کاتولیک مذهب معدوم شده اند. جد و جهد حکومت امریکا برای جلوگیری از اعمال شنیعهٔ ترک ها تاکنون نتیجه حاصل نکرده است)).

در شمارهٔ 24 نشریهٔ تبریز، مورخ 20شعبان 1337 / 21 مه 1919 در مطلبی با عنوان ((قحطی در جنوب روسیه و ارمنستان)) نوشته شده است:

((اتلاف حاصل و خورد و خوراک که عساکر عثمانی در جنوب روسیه و ارمنستان وارد کرده و برده اند مملکت را دچار قحط و غلا کرده، چنانچه اهالی با علف و یونجه زندگانی می کنند)).

در شمارهٔ 36 همان نشریه، به تاریخ 27 رمضان 1337 / 26 ژوئن 1919 در خبری با عنوان ((محبوسین عثمانی)) آمده است:

(( 66نفر از توقیف شدگان عثمانی که مسئول و مسبب قتل عام ارامنه می باشند به لوندون (لندن) وارد شده اند)).

روزنامهٔ ایران به تاریخ 10 شوال 1337 / 9 ژوئیه 1919 در گزارشی نوشته است:

((دفتر اطلاعات ارامنه اطلاع می دهد که پس از آنکه محکمهٔ عالی انور پاشا، طلعت و جمال و دکتر ناظم را برای محاکمه طلبیده و آنها فرار نمودند 10 روز فرجه داده شد که فرصتی پیدا کرده خود را به اسلامبول برسانند لیکن چون در قبول این مسئله استنکاف ورزیده و در محکمه حضور به هم نرساندند قرار بر این شد که حقوق آنها را قطع و اموال و املاک آنها را ضبط دولت نمایند. کمیسیونی برای مساعدت به تبعیدشدگان ارامنه و یونانی تشکیل یافته، مستر رواندالد، قنسول امریکا، نیز ریاست افتخاری آن را قبول کرده است)).

روزنامهٔ ایران به تاریخ 19 شوال 1337 / 18 ژوئیه 1919 در گزارش ((گذشته و آیندهٔ عثمانی)) نوشته است:

((در زمان جنگ، فشار و تعدیات رؤسای اتحاد و ترقی به ملت عرب و ارمنی شدت کرد… در وسط جنگ، تبعید فامیل ها از سوریه و ارمنستان شروع شده [شد]، هزاران هزار فامیل ها را در بیابان عربستان ریخته، قوت و غذا را از آنها قطع کردند… اکراد هم، که دشمنی دیرینه با ارامنه داشتند، به جان یکدیگر [آنها افتاده] افتادند. در قسمت ارمنستانِ روسیه، ارمنی ها مسلمین را تار و مار کرده [کردند] و در عثمانی بالعکس، هزاران هزار ارمنی را با وحشی ترین اسلوبی معدوم نمودند و بدترین افکاری را در اروپا و امریکا برای خود تهیه دیدند)).

روزنامهٔ ایران به تاریخ 21 شوال 1337 / 20 ژوئیه 1919 نوشته است:

((مأمورین انتظامی انگلیس در حلب 6 نفر از رؤسای سلسله جنبانان قتل عام اخیر ارامنه را به دار آویختند. مأمورین مزبور دعوت شده بودند که خسارات وارده از اثر غارت ها را معین نمایند)).

در شمارهٔ 117 روزنامهٔ رعد، به تاریخ 30 ذیقعدهٔ 1337 / 27 اوت 1919 در خبری با عنوان ((از اوضاع ارمنستانِ عثمانی و ارامنه)) آمده است:

((در نخجوان و شرور صاحب منصبان عثمانی در رأس قوای مسلمانان قرار و ادارهٔ امور نظامی آنها را به عهده گرفته، با کمال بی پروایی مشغول ایفای خدمات خود هستند و ابداً، مایل نیستند که ملت [ملیت] خود را مخفی بدارند و یا اینکه لباس نظامی عثمانی را مبدل به لباس دیگری نمایند)).

روزنامهٔ ایران به تاریخ اول ذیحجهٔ 1337 / 28 اوت 1919 نوشته است:

((در حدود جنوبی ارمنستانِ روسیه، مابین ارامنه و اکراد و تاتار[ ها] چندی قبل اغتشاش ظهور کرده بود. اخیراً، اکراد مابین قارص و ساریقَمیش از یک طرف حمله آورده و تاتارها از طرف دیگر بش تورش را که در پنجاه میلی ایروان واقع است متصرف می شوند و ارامنه از دو جانب مورد حمله واقع گردیده به طرف کومورلی عقب می نشینند. این غائله [با] ترغیب و تحریص محرکین عثمانی به عمل آمده و فرماندهٔ قوای تاتار کلنل خلیل بیک است که تقریباً سی نفر از صاحب منصبان سابق قشون عثمانی در معیت او هستند)).

در شمارهٔ 120 روزنامهٔ رعد، مورخ 4 ذیحجهٔ1337 / 31اوت 1919 در خبری با عنوان ((قتل عام ارامنه)) نوشته شده است:

((ویلسون، رییس جمهوری امریکا چون از قتل عام ارامنه در عثمانی متاثر گشته از رییس الوزرای عثمانی سخت بازخواست نموده است. بنا بر مندرجات روزنامهٔ اِکلِر مطبعهٔ پاریس مقداری از عساکر فرانسوی برای حفظ انتظام از آسیای صغیر به ارمنستان فرستاده شده اند تا در این کار با نظامیان انگلیسی شرکت جویند)).

در شمارهٔ 64 نشریهٔ تبریز، به تاریخ 6 ذیحجهٔ 1337 / 2 سپتامبر 1919 گزارش خبرگزاری رویتر از پاریس چاپ شده و در آن تحت عنوان ((تقاضای رییس جمهوری ارمنستان)) آمده است:

((رییس جمهوری ارمنستان از شورای عالی تقاضای مساعدت و یاری نموده و اظهار داشته است یک نهضت عظیمی از طرف حزب اتحاد و ترقی، اکراد و تاتارها تحت فرماندهی انورپاشا و سایر عثمانیان شروع گردیده و قشون عثمانی در تمام نقاط مختلف شرایط متارکه جنگ عمل نموده و سعی دارند با بلشویک های روسیه راه و رابطه پیدا کنند. در چند نقطه، جنگ فیمابین عثمانی ها و ارامنه شروع گشته و اینک، از متفقین تقاضا دارم به فوریت یا جمعاً قشون فرستاده و یا هر کدام منفرداً عده ای به آنجا اعزام نمایند زیرا وضعیت بغایت وخیم می باشد)).

روزنامهٔ ایران به تاریخ 4 صفر1338/ 29 اکتبر1919 در گزارشی با عنوان ((وخامت اوضاع و احتمال خلع سلطان)) نوشته است:

((کابینهٔ جدید در تحت مراقبت و اختیار کمیتهٔ اتحاد و ترقی بوده به نظر می آید مصمم شده اند که حتی الامکان در مقابل تصمیمات کنفرانس صلح مقاومت نموده و مجاهدات خود را در قتل و غارت مسیحیان تعقیب نمایند)).

روزنامهٔ ایران به تاریخ 10 ربیع الثانی1338 / 2 ژانویه 1920 در گزارشی با عنوان ((پرواز طلعت پاشا و جمال پاشا)) نوشته است:

((نمایندهٔ مخصوص روزنامهٔ تایمس از لندن تلگرافاً خبر می دهد – موافق اطلاعاتی که از اسلامبول به جریدهٔ تایمس واصل شده شایعات چنین جریان دارد که دو نفر مسافر ترک به معیت سه نفر آلمانی در ساحل کوبنو توقیف شده بودند. تصور می رود که طلعت پاشا و جمال پاشا باشند. می گویند این دو نفر از ترس اینکه دولت آلمان آنها را به میل متفقین توقیف نمایند [نماید]قصد کرده اند در ترکستان یا در ماورای قققاز به انورپاشا ملحق شوند، یعنی با طیاره از روی روسیهٔ بلشویزم پریده و به رفیق خود در ماورای بحر خزر یا ترکستان متصل گردند، ولی طیارهٔ آنها در بندر کوبنو به زمین خورده و آنها در آنجا توقیف شده اند)).

در شمارهٔ 259 روزنامهٔ رعد، مورخ 5 جمادی الثانی1338 / 25 فوریهٔ 1920 در گزارشی تحت عنوان ((مسئلهٔ عثمانی و قتل عام جدید ارامنه)) آمده است:

((لندن 17 – جریدهٔ تایمس اطلاع حاصل نموده که عساکر عثمانی و کُرد هفتاد هزار نفر ارمنی را در سیلیسی قتل عام نموده اند و هنوز هم در اطراف ماراش مجادله و نزاع باقی است. ارامنه قویاً مشغول مقاومت هستند ولی صدمات زیاد به آنها در این جنگ وارد آمده [است]. عثمانی ها در باخچه پیشرفت نموده اند و در همه جا تخم بیم و هراس می افشانند)).

در شمارهٔ 271 روزنامهٔ رعد، به تاریخ 20 جمادی الثانی 1338 / 11 مارس 1920 در گزارشی تحت عنوان ((راجع به مسئلهٔ قتل عام ارامنه)) آمده است:

((جریدهٔ پال مال گازت می نویسد: “دولت عثمانی مسئولیت قتل عام ارامنه را بر عهده نگرفته است. هر گاه نمایندگان متفقین اخبار راجع به کشتار را تصدیق نمایند یک سلسله وقایعی رخ خواهد نمود. برای مواجه شدن با پاره [ای] اتفاقات مقرر شده است عدهٔ کثیری قشون اعزام گردد. قسمت اعظم این قشون فرانسوی خواهد بود لکن نفرات قوای انگلیسی قابل اهمیت خواهد بود”)).

در شمارهٔ 267 روزنامهٔ رعد، مورخ 16 جمادی الثانی 1338 / 7 مارس 1920 در گزارشی با عنوان ((عثمانی – قتل عام ارامنه)) نوشته شده است:

((لندن 28 – اسقف کل ارامنه، مقیم اسلامبول، تلگرافاً اطلاع داده است: “قوای فرانسه روز نهم فوریه ماراش واقعه [واقع] در سیلیسی را تخلیه نمودند. روز بعد از آن سه هزار ارمنی قتل عام شدند. یک هزار و پانصد نفر فرار و خود را به اصلاحیه رسانده لکن عدهٔ کثیری از آنها به واسطهٔ سردی هوا تلف شدند. از بیست هزار نفر ارمنی، که در ماراش باقی مانده بودند، شانزده هزار نفر قتل عام شدند”. مخبر جریدهٔ تایمز، مقیم اسلامبول، بیانیهٔ فوق را ضمیمه کرده و می نویسد: “ملیّون نقشهٔ طرد و تبعید را مجدداً به موقع اجرا گذاشته و چندین دسته از تبعیدشدگان را با فجایع معموله به قتل رسانده اند”)).

روزنامهٔ ایران به تاریخ 10 ربیع الثانی1338 / 2ژانویه1920 در مطلبی با عنوان ((اضطراب ارامنه)) نوشته است:

((نهضت ملیّون عثمانی فوق العاده اسباب اضطراب ارامنه شده است. چیزی که این وحشت و اضطراب را شدت داده این است که سربازان متفقین، که در ولایات مجاور هستند، به هیچ وجه مداخله در امور ننموده و گاهی هم که مخاطراتی از حرکات ملیّون در آنجا محسوس شود اراضی مجاور را تخلیه می نمایند. آدم کش های فردی، عدم امکان برای خروج ارامنه از دهات و قرائ [و رفتن] به شهرها، تهور فوق العادهٔ رؤسای ملیّون تا درجه [ای] که آذوقه و علامت و اتومبیل های کمیسیون خیریهٔ امریکا را ضبط و توقیف نمایند بیشتر اسباب یأس ارامنه شده است زیرا ارامنهٔ مزبور پس از فتح متفقین تصور می کردند که به آنها مزاحمتی نخواهد شد و با کمال تعجیل شروع کردند به مراجعت به اوطان خود. همان ارامنهٔ مهاجر حالا سعی دارند که دوباره از این اراضی هجرت کرده به طرف سامسون و سایر شهرهای سیلیزی [سیلیسی] و شامات فرار کنند. فلاکت و بدبختی آنها زیاده از حد است و به محض ورود زمستان قحطی و فلاکت حتمی الوقوع خواهد بود. عقیدهٔ عمومی، که در آن نقاط جریان دارد، این است که حزب اتحاد و ترقی به وسیلهٔ یک قوهٔ خارجی معلوم و نامعلومی تحریک و تشویق می شوند و نیز گفتگو هست که از خارج اسلحه و مهمات برای تشکیلات قوای ملی عثمانی وارد می شود ولی چنین به نظر می رسد که نمایندگان متفقین از حالات روحیهٔ رؤسا و محرکین این نهضت بی خبر و بی اطلاع اند و ملتفت نیستند که بین این نهضت و تأسیسات اتحاد و ترقی روابط محکمی برقرار است، در صورتی که این جنبش مطلقا از نقطه نظر اتحادیون است و تصورات ما از قرار معلوم مبنی و مدرک صحیح دارد)).

روزنامهٔ ایران به تاریخ 16 جمادی الثانی1338 / 7 مارس1920 چنین گزارش کرده است:

((لندن27 – تلگراف رییس مذهبی ارامنه از اسلامبول می گوید: “روز نهم فوریه، قشون فرانسوی ماراش واقعه [واقع]در سیلیسی را تخلیه نمود. یک روز بعد از آن تاریخ، ملیّون عثمانی سه هزار نفر ارامنه را مقتول نمودند. فقط، 1500 نفر ارمنی فراراً به اصلاحیه رسیدند. در حالی که عدهٔ کثیری در عرض راه به واسطهٔ سرما مقتول گردیده اند”. مخبر جریدهٔ تایمس از اسلامبول بیانیهٔ مزبور را نقل نموده و به علاوه می گوید: “ملیّون عثمانی سیاست اخراج و نفی بلد نمودن ارامنه را تجدید نموده و عده[ای] از دسته جات تبعید شده را با همان مظالم و قساوت معمول مقتول ساخته اند”)).

روزنامهٔ ایران به تاریخ 18 جمادی الثانی1338 / 9 مارس 1920 در گزارش دیگری نوشته است:

((…عقیده عمومی مطلعین اوضاع چنین می باشد که در خود قسطنطنیه بیم وقوع هیچ واقعهٔ غیرمنتظره نمی رود ولیکن در آن قسمت هایی از آسیای صغیر که در تصرف قوای متفقین نمی باشد وضعیات فوق العاده وخیم است. مطابق اطلاعات واصله بسیاری از دهات ارامنه در ناحیهٔ ولایت پروسه به وسیلهٔ قوای ملیّون خراب شده است و در همه جای آن نواحی که تحت سلطهٔ ملیّون عثمانی است طرد و قتل ارامنه دوام دارد)).

در شمارهٔ 72 نشریهٔ تبریز، مورخ 2 محرم 1338 / 27 سپتامبر 1920 در گزارشی با عنوان ((تقاضای ارامنه)) آمده است:

(( 20سبطابر[سپتامبر] لندن، پارلامنت (پارلمان) ارامنه از تمام پارلامنت های دول متفقین تلگرافاً درخواست می نمایند[می نماید] که آنها جلوگیری و کمک نمایند و نگذارند ملت ارامنه نابود شوند و دسته جات ترک و کُرد به سرکردگی صاحب منصبان عثمانی به آنها هجوم می آورند چون که غفلت دولت ها را می بینند. این است که داخل خاک ارامنه شده و ماها را می کشند. تمام مردهای ملت ارامنه تجهیز شده اند ولی قوهٔ ما مقابلی نمی کند و در ارمنستان اسلحه و آذوقه به قدر کفایت نیست و باید نابود شویم)).

روزنامهٔ ایران به تاریخ 20 جمادی الثانی 1338 / 11 مارس 1920 به شرح زیر گزارش کرده است:

((جریدهٔ پل مل گازت می گوید: “دولت عثمانی ظاهراً از مسئولیت ارامنه استنکاف ورزیده است. چنانچه راپرت قتل ارامنه از طرف مأمورین متفقین تصدیق و تأیید شود اقدامات مؤثره و مهمی به وقوع خواهد پیوست و به طوری که پیش بینی می شود از نقطه نظر بعضی حوادث ممکن الوقوع اعزام قشون متنابه به سیلیسی درنظر گرفته شده است”)).

علاوه بر گزارش بالا، در همان شمارهٔ روزنامهٔ ایران آمده است:

((در جواب سؤال سیمورتی در مجلس مبعوثان، للوید [لوید] جورج اظهار داشت: متأسفانه جهات و دلایلی که اخیراً به دست آمده صحت راپُرت قتل ارامنه را در آسیای صغیر تأیید می نماید)).

روزنامهٔ ایران به تاریخ 25 جمادی الثانی 1338 / 16 مارس 1920 در گزارشی نوشته است:

((لندن – دیروز ابلاغیه [ای] که از طرف شورای عالی صادرگردیده اشعار می داشت: “شورای عالی قضیه تعیین وسایلی را که برای تأمین مال و جان ارامنه و سایر ملل متنوعهٔ مقیمین عثمانی ضرورت دارد تحت مطالعه و مداقه در آورده است. این نکته جالب توجه است که چرچیل، لا نت، نیتی، ژنرال توتیز و نزلویس در آن جلسهٔ شورای عالی که این ابلاغیه را صادر نمود حضور داشتند… ضمناً نیز به دولت امریکا تأکید شده است در اقداماتی که برای صیانت ارامنه به عمل می آید شرکت جوید”)).

روزنامهٔ ایران در همان شماره در گزارشی با عنوان ((مجلس مبعوثان: جلوگیری از حمله به ارامنه))گزارش کرده است:

((للوید جورج در جواب لرد راپرت سیسیل راجع به محافظت ارامنه اظهار داشت: “دولت فرانسه اقدامات فوری به عمل آورده است که عدهٔ کثیری بر قوای تحت فرمان دهی کوراند بیفزاید، تا اینکه موقعیت به حالت اصل و عادی عودت نموده و از تکرار حملات بر ارامنه سیلیسیه ممانعت به عمل آید”)).

در شمارهٔ 3 روزنامهٔ رعد، مورخ 11 رجب 1338 / 31 مارس1920درگزارشی با عنوان ((محاصرهٔ قراء ارمنی نشین)) آمده است:

((روتر [رویتر] اطلاع حاصل کرده است [که] ده روز […] عثمانیان قرا[ء] زیتون، هاکبین و چند قریهٔ دیگر را که ارمنی نشین می باشد و مسلح هستند محاصره کرده اند ولی ارامنه تاکنون استقامت نموده اند)).

در شمارهٔ 23 روزنامهٔ رعد، به تاریخ 9 شعبان 1338 / 28 آوریل 1920 در خبری با عنوان ((راجع به ارامنه)) گزارش شده است:

((مخبر پارلمانی دیلی نیوز می نویسد: “احزاب مساعد و مخالف مجلس مبعوثان امیدوارند که امروز دولت اخطار کند چه اقداماتی برای محافظت جان و مال ارامنهٔ ساکن سیلیس [سیلیسی] به عمل آمده است. سِر دانلا مک لین اعلام کرده است که خیال دارد از رییس الوزرا استفسار کند که دولتین فرانسه و انگلستان برای جلوگیری از تجدید کشتار ارامنه متشبث به چه اقداماتی شده اند” (دیلی نیوز، 4 مارس1920 ))).

در شماره 32 روزنامهٔ رعد، مورخ 21 شعبان 1338 / 10 مه 1920 به نقل از گزارش 20 مارس 1920 روزنامهٔ تیمس لندن مطلب زیر با عنوان ((قتل عام ارامنه)) به چاپ رسیده است:

((آقای مدیر محترم تایمز، در طی مکتوبی که در شمارهٔ امروز شما اشاعت یافته مستر امیر علی شکایت می نماید که من هفته قبل اظهار داشته ام که مسلمانان هندوستان تاکنون تنفر خود را از قتل عام ارامنه در سیلیس [سیلیسی] اظهار نداشته اند. مقصود من از قتل عام مدحش ارامنه در سنهٔ 1915 می باشد که تقریباً یک میلیون مرد و زن و طفل هلاک گردیدند نه قتل عام اخیر که شاید هنوز در هندوستان اطلاعات مبسوطه از آن نمی باشد. مسموعات راجع به قتل ارامنه سه سال قبل در کتاب آبی درج و توزیع گردید و پس از آن مسموعات دیگر نیز از منابع موثقی به دست آمد که شواهد گذشته را تقویت می نمود. آیا امیر علی کتاب آبی را ملاحظه نموده است؟ من یقین دارم که هزاران مسلمانان قصهٔ قتل عام ارامنه را تقبیح می نمایند اما آیا هیچ قسم علناً تنفر خود را اظهار داشته اند؟ تاکنون اطلاعی ندارد که آن را مذمت کرده باشند.

مستر امیرعلی می گوید که باید به طرز بی طرفانه در آن مسئله تحقیقات به عمل آورده [آورد]. عثمانی ها نتوانسته اند منکر این حقایق که در تمام شرق نزدیک منتشر است گردد [گردند] ولی در همان حال این سوء [عمل] خود را به واسطهٔ تحریک خود مسیحیان می دانند که پس از قدری مطالعه و مداقه در آن کتاب آقای امیرعلی استنباط خواهد نمود که به کلی اظهارات بی اساس و جعلی است. اگر مستر امیرعلی نگارشات وزیر مختار امریکا مقیم دربار اسلامبول را [مطالعه کند] خواهد فهمید که به چه قسم مشارالیه سعی نموده که دولت ترک را از این اقدام فوق العاده باز دارد. طلعت و انور نیز علناً اظهار می دارند که ترک ها معتقد بر این بودند که ریشهٔ ارامنه را برکنند و سفیر آلمان نیز در این مسئله همراه بوده است. اگر ما به طور دقت، سیرت و سیاست حالیهٔ دولت عثمانی را تحت مطالعه قرار دهیم به طور وضوح استنباط خواهیم نمود که حالات وی از زمانی که حکم قتل عام و تانبان[؟] را در سنهٔ 1822 و بلغاریان را در سنهٔ 1876 و حکم قتل ارامنه را در سنهٔ 6 – 1894و مدهش ترین همه حکم قتل عام ارامنه را درسنهٔ 1915 صادر نمود تغییر نکرده و هیچ بهبودی نیافته است)).

در شمارهٔ 77 همان روزنامه، مورخ 27 شوال 1338/ 14ژوئیه1920 در گزارشی با عنوان ((تصدیق قتل عام ارامنه)) آمده است:

((لوید جورج در جواب سِرتیز اظهار داشت: “بدبختانه ادلّه و براهین موجوده تمام حاکی هستند که خبر کشتار ارامنه در آسیای صغیر مقرون به صحت می باشد”)).

در پایان، به خبری در شمارهٔ 80 نشریهٔ شفق سرخ، به تاریخ 27 صفر 1341 / 19 اکتبر 1922 با عنوان ((عثمانی)) اشاره می کنیم:

((فرید بیک بیانات ذیل را به نمایندهٔ جریدهٔ تایمس اعلام نمود: “چطور ممکن است همچنان که بعضی از سیاسیون خارجه تصور می کنند ترک ها یک میلیون و نیم از ارامنه را به قتل رسانده باشند در صورتی که عدهٔ ارامنه در عثمانی تا این عدد نمی رسد”. البته، به واسطهٔ وقایع و مرور ایام قتل پانصد هزار… از طرف ترک ها نیز تکذیب خواهد شد)).

می بینیم که آنچه در شفق سرخ آمده است با واقعیات امروز کاملاً مطابقت دارد و دولت ترکیه پس از گذشت نود سال هنوز از زیر بار تعهد و مسئولیت خود در قبال قتل عام ارمنیان شانه خالی می کند.

پی نوشت ها:

1- به منظور سهولت خواندن، مطالب و گزارش های خبری را با تغییراتی در رسم الخط واژه ها و نشانه گذاری نقل کرده ایم.

2- Deutsche Zeitung

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35
سال دهم | بهار 1385 | 144 صفحه
در این شماره می خوانید:

زنگ برج خاموش نشدنی

نویسنده: بارویر سواک / ترجمه: گئورگ نوباریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 اشاره گئورگ نوباریان در کرمانشاه متولد شد. او از هنرمندان تئاتر ارمنی است که فعالیت هنری خود...

پسرک، آدام

نویسنده: آرمین وگنر / ترجمه: خاچیک خاچر فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 شب تولد آدام، مادرش به بی هوشیِ عمیقی فرو رفت. بچه نمی خواست متولد شود. قابلهٔ پیر برای تحریک بچه...

به یک مادر ارمنی

نویسنده: آرمین وگنر / ترجمه: خاچیک خاچر فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 تو مرا نمی دیدی. من در کناری ایستاده بودم و به تو نگاه می کردم که چگونه زیر مهتاب درخشان بچه هایت...

راه شاعر جوان، آرمین ت. وگنر

نویسنده: اشتفان تسوایگ / ترجمه: خاچیک خاچر فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 برای یک جوان پویا و سرمست از شعر و شاعری که با دیدی خلاق به دنیای قبل از جنگ، حین جنگ و پس از...

آرمین و گنر

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 در سال 1886 میلادی در نزدیکی شهر ووپرتال آلمان به دنیا آمد. مادرش جزو مبارزان سرسخت حقوق زن در آلمان بود و روحیهٔ مبارزه در راه حقوق بشر...

مراسم یادبود آوریل ۱۹۱۵ نود و یکمین سالگرد نژاد کشی ارمنیان

نویسنده: کارینه داویدیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 به منظور گرامیداشت یاد و خاطرهٔ یک ونیم میلیون شهید ارمنی، که در سال1915م. به دست عوامل دولت ترکان جوان عثمانی از...

مشکلات فراروی گفت و گوی بین ادیان و راهکارهای عبور

نویسنده: گئورگ وارطان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 16اسفند 1384/ کرواسی - زاگرب اگر چه ممکن است ادیان از حیث بنیان های کلامی، جهان بینی و شاید نگاه به غایت انسان...

نیروی نظامی امپراتوری عثمانی

نویسنده: آرمن ملکی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 در اوایل قرن سیزدهم میلادی، در حالی که در اروپا در نواحی ایتالیا و جنوب فرانسه مردم سرگرم منازعات دینی بودند و فرانسه و...

ملت سربلند

نویسنده: هری گوند اگچیان / ترجمه: روبیک آقاجانیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 زنگ تلفن در سکوت و تاریکی اتاق خوابم به صدا در آمد. لحاف را کنار زدم، پایین پریدم و گوشی...

گزیده ای از نظرات محققان و نویسندگان ترک در خصوص نسل کشی ارامنه

نویسنده: آناهید هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 فاطمه موگه گوچک - به مناسبت 24 آوریل ((... می خواهم این را بدانید که در مقام یک ترک گرچه در این خصوص تقصیری متوجه...

بی خانمان

نویسنده: رافائل آرامیان/ ترجمه: سوریک آبنوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 مهاجران[1] شب ها را در زیر دیوارهای دِیر سپری می کردند. یتیمان کوله ها بر شانه، دربه در و...

مصاحبه با فاطمه موگه گوچک پیرامون شالوده تاریخ ترکیه

نویسنده: خاچیک مرادیان/ ترجمه: ژیلبرت مشکنبریانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 اشاره به نظر موگه گوچک: ((مهم ترین وظیفهٔ مورّخان ترک حمایت از مصلحت دولت مطبوعشان است....

کلیسای سورپ گئورگ روستای گرد آباد ارومیه

نویسنده: بهروز خان محمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 شهرستان ارومیه در مقام مرکز استان آذربایجان غربی دارای سابقه تاریخی و فرهنگی کهنی است و از گذشته های دور آژار...

کومیتاس، آثار و تاثیرات از دیدگاه موسیقی دانان بزرگ

نویسنده: لیدا بربریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 35 هر شخصیت هنری در نزد ملت خود دارای ارج و منزلتی است ولی کار او زمانی ارزش واقعی پیدا می کند که صاحب نظران بر آن صحه...