فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۵۷
اولین سفیر زن جهان
نویسنده: شاهن هوسپیان
زنان، که از بدو تمدن در کلیۀ فعالیت های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی نظامی حضور فعال داشته اند، پس از پایان جنگ جهانی اول نیز با شکل گیری روابط جدید سیاسی بین کشورها وارد عرصۀ سیاسی شدند و طی قرن بیستم میلادی در سمت های سفیر، وزیر، نخست وزیر و رئیس جمهور به فعالیت های سیاسی پرداختند. از جملۀ این زنان، دیانا آبکار،[۱] اولین سفیر زن جهان، است.
وی در ۱۷ اکتبر ۱۸۵۹م، در یک خانوادۀ ارمنی، در رانگون،[۲]متولد شد. پدرش هوُانس آقابِک از ارمنیان ایران بود که پس از ازدواج با زمروخت آوِتومیان، دختری از ارمنیان شیراز، برای گسترش فعالیت های بازرگانی خود اصفهان را ترک و تجارت خانۀ خود را در برمه تأسیس کرد.
دیانا، که هفتمین و آخرین فرزند خانوادۀ آقابک بود، تحصیلات خود را در مدارس ارمنیان کلکته[۳] به پایان رساند و پس از بازگشت به خانه در ۲۹ سالگی با میکائیل آبکار، از بازرگانان جلفای اصفهان، که به کار تجارت ابریشم بین هندوستان و ژاپن اشتغال داشت، ازدواج کرد.
با خاتمۀ سومین دور جنگ های بریتانیا با برمه (۱۸۷۸ ـ ۱۸۸۵م) و در نهایت اشغال این کشور به دست نیروهای استعماری بریتانیا محدودیت های سختی برای ارمنیان، که در جنگ علیه بریتانیا شرکت کرده بودند، وضع و اجازۀ تجارت خارجی از آنان سلب شد و به ناچار ارمنیان شروع به مهاجرت از آن کشور کردند. میکائیل آبکار نیز، در ۱۸۹۱م، به همراه دیانا و دختر چند ماهه شان، رانگون را ترک گفتند و در کوبه[۴] ژاپن مستقر شدند و تجارت خانۀ جدید خود را به همراه مهمان خانه ای در این شهر بندری تأسیس کردند.
دیانا یک سال پس از اقامت در کوبه نخستین رمان خود را با نام سوزان[۵] منتشر ساخت. چندی بعد نیز رمان دوم خود را به نام داستان های خانگی جنگ،[۶] در مورد مردم ژاپن، به چاپ رساند.
میکائیل و دیانا صاحب چهار فرزند دیگر شدند که دو فرزندشان به علت بیماری فوت کردند، به غیر از فرزند اول خانوادۀ آبکار مابقی فرزندان و حتی نوه های آنها در ژاپن متولد شدند. در ۱۹۰۶م میکائیل آبکار به علت بیماری درگذشت و دیانا مجبور شد علاوه بر به عهده گرفتن مسئولیت فرزندان کار تجارت همسرش و ادارۀ مهمان خانه را نیز به تنهایی ادامه دهد.
اما به علت گستردگی فعالیت تجارت خانه، تصمیم گرفت فعالیت خود را فقط به کار تجارت محدود سازد. بنابراین، با فروش مهمان خانه و تجارت خانه به یوکوهاما،[۷] که بیشتر ارمنیان ژاپن در آن ساکن شده بودند، نقل مکان و تجارت خانۀ جدید خود را در آنجا تأسیس کرد و با شروع تجارت با کشورهای چین و امریکا کار تجارت خانه را گسترش داد.
دیانا آبکار، که اعتقادات عمیق مذهبی داشت، همواره کلیساهای منطقۀ شرق آسیا را مورد حمایت مالی قرار می داد و از جمله در مرمت کلیسای شهر سنگاپور حضور فعال داشت.
با کشتار ارمنیان آدانا[۸] به دست دولت عثمانی، دیانا، که نمی توانست بی تفاوت از کنار این موضوع بگذرد، مطالبی در این خصوص در روزنامه های ژاپن[۹] منتشر ساخت[۱۰] و برای جلب حمایت مردم ژاپن سخنرانی هایی کرد که انعکاسی گسترده در روزنامه های ژاپن داشت.
پس از کشتار ارمنیان به دست حکومت عثمانی، حدود پانصد تن از ارمنیان، که توانسته بودند با گذشتن از سیبری در پایان ۱۹۱۰م خود را به شهر بندری ولادی وستوک[۱۱] برسانند، در شرایط بسیار وخیمی به سر می بردند. این گروه از ارمنیان زندگی خود را مدیون این زن نیکوکارند، او با استفاده از نفوذ خود در بین دولتمردان ژاپن توانست با جلب کمک های دولتی به یاری آنان بشتابد، شماری را به ژاپن منتقل سازد و تحت سرپرستی خود قرار دهد و برای مابقی نیز امکانات زندگی فراهم آورد. کمک دولت ژاپن به ارمنیان داخل خاک روسیه، بنا به درخواست دیانا آبکار، با در نظر گرفتن این واقعیت که در اوایل قرن بیستم میلادی دولت های ژاپن و روسیه به علت جنگ ۱۹۰۵م روابط خصمانه ای با یکدیگر داشتند، بیانگر اعتماد دولت ژاپن به دیاناست. این اعتماد به حدی بود که در صورت برخورد با هر مشکلی درخصوص ارمنیان ژاپن به خانم آبکار مراجعه می شد. او در بین کنسولگری های کشورهای مختلف در ژاپن نیز نفوذ بسیاری داشت و از این امر برای کمک به ارمنیان پناهنده، که قصد اقامت در کشور دیگری را داشتند، استفاده و مجوزهای مورد نیاز را کسب می کرد. با این وصف، بی علت نبوده که پناهنده ها وی را با نام مایریک[۱۲] صدا می زدند.
دیانا آبکار، که به غیر از زبان مادری خود، ارمنی، به زبان های انگلیسی، هندی و ژاپنی تسلط کامل داشت، با کنجکاوی وقایع جهان را دنبال می کرد و طی مقالات متعدد (۱۹۱۱ ـ ۱۹۱۴م) تحلیل های خود را در خصوص روابط دول مختلف و آنچه که دنیا را به سمت جنگی فراگیر سوق می داد، در روزنامه های ژاپن به چاپ می رساند،[۱۳] مقالاتی که بیانگر اشراف وی بر تحولات سیاسی روز دنیا بود.
او کلیۀ تحولات عثمانی و مسائل مربوط به ارمنیان ساکن در آن امپراتوری را پیگیری می کرد و با نگرانی از وضعیت آنان مقالاتی[۱۴] را در این خصوص منتشر می ساخت. هر چند که وی از ارمنستان بسیار دور بود اما از مقالاتش چنین استنباط می شود که ارمنیان ساکن عثمانی را در وضعیتی خطرناک می دید.
با آغاز جنگ جهانی اول و نژادکشی ارمنیان به دست امپراتوری عثمانی در ۱۹۱۵م و آوارگی بسیاری از آنان، دیانا آبکار با تمامی توان خود به یاری پناهندگانی شتافت که توانسته بودند جان سالم از این کشتار به در برند و با کشتی یا از طریق خشکی و گذشتن از سیبری خود را به چین و ژاپن رسانند. او حتی شمار بسیاری از آنان را در خانۀ خود جای داد.
آبکار با وجود مشغلۀ کاری و رسیدگی به امور پناهندگان دست از نوشتن برنمی داشت و در روزنامه های ژاپن مقالاتی در خصوص تفسیر وقایع روز منتشر می ساخت. [۱۵] به غیر از این مقالات وی چندین کتاب نیز در خصوص وضعیت ارمنیان در عثمانی به چاپ رسانده است. [۱۶]
هرچند دیانا آبکار هرگز پا در خاک ارمنستان نگذاشت اما فردی وطن پرست و مطیع فرامین مذهبی جاثلیق اعظم بود. او پس از استقلال ارمنستان، در ۱۹۱۸م، کمک های نقدی ای جمع آوری و آنها را با پرچم سه رنگ جمهوری ارمنستان، که از پارچۀ ابریشم تهیه کرده بود، به نشانۀ همبستگی ارمنیان ژاپن با دولت ارمنستان، همراه گروهی از ارمنیان که قصد سفر به ارمنستان را داشتند، به این کشور ارسال کرد.
پس از استقلال ارمنستان دیانا آبکار، که نفوذ بسیاری در بین دولتمردان ژاپن داشت، آنان را ترغیب به شناسایی استقلال ارمنستان کرد و سرانجام در ۷ مارس ۱۹۲۰م ژاپن استقلال ارمنستان را به رسمیت شناخت و طی نامه ای رسمی این موضوع را به کشورهای شرکت کننده در کنفرانس صلح پاریس اعلان داشت.
در ۲۱ ژوئیه ۱۹۲۰م، هامو اوهانجانیان، وزیر امور خارجۀ وقت ارمنستان، طی حکمی دیانا آبکار را به سمت سفیر ارمنستان در ژاپن منصوب کرد. آبکار نخستین زنی است که به این سمت منصوب شد و این مسئله در دورانی که زنان در ژاپن نمی توانستند سمت های دولتی داشته باشند امری عجیب می نمود اما دیانا با پشتکاری که داشت و با بهره گیری از موقعیت سیاسی ای که به دست آورده بود توانست نفوذ خود را در بین سیاست مداران ژاپن و نمایندگی های کشورهای گوناگون گسترش دهد و نه تنها وظیفۀ خود را به خوبی به انجام رساند بلکه از موقعیت خود در مقام یک دیپلمات در جهت کسب کمک های بیشتر از دولت های گوناگون برای ارمنیانی که از موطن خود متواری شده و به کشورهای چین، ژاپن و مناطق هند و چین و حتی سواحل غربی امریکا پناه آورده بودند بهره برد.
از جمله فعالیت های آبکار در زمان سفارت جمع آوری کمک های انسان دوستانه و ارسال آنها به جمهوری نو بنیان ارمنستان با کشتی های ژاپنی بود.
هنگامی که جامعۀ ملل تعیین وضعیت سرزمین های غصب شدۀ ارمنیان به دست عثمانی را بر عهدۀ رئیس جمهور وقت امریکا، وودرو ویلسون،[۱۷] قرار داد آبکار طی ارسال نامه ای برای ویلسون و اعضای کنگرۀ امریکا با شرح جزئیات رنج هایی که پناهندگان ارمنی به علت آواره شدن از سرزمین اجدادی شان متحمل شده بودند خواستار احقاق حقوق پایمال شدۀ آنان از سوی جامعۀ ملل شد.
پس از سقوط جمهوری ارمنستان، در دسامبر ۱۹۲۰م، به دست ارتش سرخ شوروی و نیروهای ترکیه، هر چند دیانا آبکار دیگر نمی توانست سفیر آن کشور باشد اما همچنان در ژاپن ماند و به کمک رسانی به پناهندگان ارمنی ای که با فرار از شوروی و ترکیه به شرق آسیا می رسیدند ادامه داد.
وی پس از پایان وظیفۀ سفارت فرصت یافت تا دو کتاب یکی در خصوص جمهوری ارمنستان[۱۸] و دیگری خاطرات پناهندگانی که از قتل عام عثمانی جان سالم به در برده بودند و خود دیانا از دهان آنان تمامی وقایع را شنیده بود، منتشر سازد. کتاب خاطرات پناهندگان،[۱۹]در ۲۰۰۴ م،به دست نوۀ دیانا آبکار، در امریکا، تجدید چاپ شد.
در اول سپتامبر ۱۹۲۳م زلزله ای مهیب شهر یوکوهاما را با خاک یکسان کرد و بیش از ۱۴۳ هزار کشته بر جای گذاشت. هر چند دیانا و خانواده اش از این حادثه جان سالم به در بردند خانه و تجارت خانۀ آنان ویران شد و در آتش سوخت.
در پی این واقعه دیانا به همراه خانواده اش به کوبه مهاجرت کردند و با امکانات بسیار محدودی که داشت، بار دیگر کار تجارت را از سر گرفت. در همین ایام بود که یکی از دختران وی به همراه خانواده اش از دیانا جدا شد و به امریکا مهاجرت کرد.
در ۱۹۲۵م، اسقف روبن ماناسیان، نمایندۀ جاثلیق اعظم ارمنیان جهان، که برای جلب کمک های ارمنیان به شرق آسیا سفر کرده بود، با دیانا آبکار ملاقات کرد. او در خاطرات خود از دیانا به منزلۀ زنی مصمم، معتقد و باپشتکار یاد کرده است.
از ۶۵ سالگی بیماری و ضعف بینایی و شنوایی مانع از فعالیت دیانا شد و او به ناچار مسئولیت ادارۀ تجارت خانه را به پسرش سپرد. او در ۸ ژوئیۀ ۱۹۳۷م درگذشت و در قبرستان مسیحیان شهر یوکوهاما، در کنار همسرش، با حضور ارمنیان ژاپن و شماری از دولتمردان این کشور به خاک سپرده شد.
پس از مرگ دیانا و به علت به وجود آمدن شرایط جنگی در ژاپن دختر دوم دیانا نیز به همراه خانواده نزد خواهرش به امریکا مهاجرت کرد. با آغاز جنگ جهانی دوم و درگیر شدن قوای ژاپن با بریتانیا و امریکا، به علت اشتراکات دینی ارمنیان با نیروهای متخاصم، دولت ژاپن به حضور ارمنیان در این کشور بدبین شد و با شدت گرفتن جنگ بسیاری از خانواده های ارمنی را به اردوگاه های جمعی منتقل کرد. برای مابقی نیز محدودیت هایی قائل شد و آنان را تحت نظارت شدید قرار داد. تنها پسر دیانا آبکار نیز مورد ظن قرار گرفت و در ۱۹۴۲م زندانی شد. با پایان جنگ و شکست ژاپن بیشتر ارمنیان این کشور خاک ژاپن را ترک گفتند. پسر دیانا نیز در ۱۹۴۶م به همراه خانواده اش به سانفرانسیسکو مهاجرت کرد و در حال حاضر نوادگان دیانا آبکار در این شهر سکونت دارند اما آرامگاه دیانا و شوهرش، میکائیل، کماکان در یوکوهامای ژاپن حفظ شده است.
پی نوشت ها:
Diana Apcar 1ـ
Rangoon 2ـ
پایتخت پیشین میانمار، در جنوب شرقی آسیا. این شهر امروز یانگون نامیده می شود.
Calcutta 3ـ
واقع در شرق هندوستان.
Kobe 4ـ
شهری در شرق ژاپن.
Susan 5ـ
Home stories of the war 6ـ
Yokohama 7ـ
شهری در شرق ژاپن و ساحل اقیانوس آرام.
۸ـ شهری در جنوب ترکیه که در آوریل ۱۹۰۹ م حدود سی هزار نفر از اهالی ارمنی آن به دست دولت عثمانی قتل عام شدند.
Japan Gazette & Far East9ـ
۱۰ـ The truth about Armenian massacres, The case of Armenians, Betrayed Armenia
Vladivostok 11ـ
شهری در منتها الیه شرق روسیه و مجاور چین و کرۀ شمالی.
۱۲ـ مادر به زبان ارمنی.
The peace of Europe, The peace problem, The peace and no peace, What the German foreign minister has said 13ـ
The powers, The Christians of the east and Turks, Russian occupation of Armenia, The great evil 14ـ
On the cross of Europe’s imperialism and Armenia Crucified 15ـ
The Armenian massacres, The anguish of Near East, The murder of Armenia, The American mandate for Armenia, 16ـ Armenia’s needs
Thomas Woodrow Wilson (1913-1921) 17ـ
The Armenian republic 18ـ
From the book of one thousand tales, stories of Armenia and its people 1892-1922.19ـ