صحت افسانه ها ریشه در اعماق قرون داشته و اغلب قهرمانی دارند که شخصیت او نه تنها از توده مردم بلکه از دیگر چهره های افسانه ای نیز متمایز است. او جسور، دلاور، پرقدرت اما بی تجربه است و به بی تجربگی خود عمیقاً واقف است. بدین سبب فقط پس از مشورت با شیخ پیر به پیروزی نهایی دست می یابد. دارا بودن حضور شایسته در عرصه موسیقی کلاسیک نیز با شهامت و شجاعت برابری می کند. امانوئل ملیک اصلانیان آهنگساز و پیانیست 86 ساله نیز جزو این گروه به شمار می آید. هنرمندی که شور و شوق جوانان و دانش و معرفت بزرگ سالان را تواماً دارا است. و این ویژگی، ادامه رسیتال های او را که نخستین آن در سال 1940 در برلین برگزار شد و از اروپا تا تالار وحدت تهران ادامه یافت، میسر ساخته است. او در تمام این کنسرت ها شور و هیجان جوانی و مهارت یک هنرمند مجرب را به نمایش گذاشته است. اگر به همه این موارد آهنگساز بودن وی نیزاضافه شود، می توان گفت که در اجرای آهنگ ها وی از ویژگی منحصر به فردی برخوردار است و به سمت و سوی یک آرمان جریان می یابد: «بخشیدن زندگی به قطعه». در آلمان اجراهای پر معنی و عمیق وی از نظر سخت گیر منتقدان موسیقی دور نمانده، به طوری که در این خصوص مقالات متعددی که حاکی از شگفتی آنها است، در مطبوعات به چاپ رسیده است. به مناسبت برگزاری اولین ریستال وی در برلین، درشماره 4 نوامبر 1940 روزنامه رسمی فولکیشربوباخته به امضای دکتر ادوین فولزنیک می خوانیم: «تکنیک اجرای بسیار بالا، احساس عمیق و فهم رشد یافته و هدفمند او حیرت انگیز است که این نوازنده خارجی چگونه عمیقاً موسیقی آلمانی را درک کرده و با چه صمیمیت و قدرتی آن را به اجرا در می آورد. و این امر نه تنها به انتزاعی بودن اثر بر می گردد که دلنشین است و سهل و آزادانه می خرامد، بکله به قدرت و مهارت بتهوون درخلق اینگونه آثار نیز مربوط می شود. و این ابراز نظر از سوی یک فرد خارجی مفتون کننده است». راز این امر در چیست؟ امانوئل ملیک اصلانیان چگونه می نوازد که شایسته چنین تقدیری است. از زبان خود وی بشنویم: «من نه با انگشت بلکه با انرژی دماغی می نوازم. انگشت وسیله ای است که این انرژی را روی کلاویه پیانو منتقل می کند (همانگونه که جوهر از قلم بر کاغذ می تراود)». سپس می افزاید «برای اثبات این نکته پیانیست معروف امیل فن زاور، درگرمای تابستان بخاری روشن می کرد و پیانو می نواخت. در چنین شرایطی عرق نکردن نشان دهنده آن است که در نواختن پیانو انرژی مغزی مصرف می شود نه انرژی مکانیکی». سالهای 57-1333 سالهای شکوفایی هنری امانوئل ملیک اصلانیان بود. درواقع دوران خلق آثاری که همه آنها در ایران به اجرا درآمد. اما در دو دهه اخیراو دوباره خود را وقف هنر نواختن پیانو کرد، در واقع به پیروی از آموزش «ذن»[2] که درخاور دور مرسوم است (وی با این نوع آموزش از آلمان آشنا بوده است). شایان ذکر است که استاد ذن با انجام تمرین های سخت طی سالهای متمادی به مهارت واقعی دست می یابد. به عنوان مثال در تیراندازی، وی قادر است که در تاریکی مطلق تیر را به هدف بزند و تیر دوم نیز به همین ترتیب با شکافتن نیزه تیر اول به هدف می رسد. به نظر ملیک اصلانیان چنانچه آرمان با وجود فرد در هم آمیخته شوند و تجسم واقعی بیابند، فرد به چنان مهارتی دست می یابد که دارای معنایی فراتر از مهارت است. و این راه پرمشقت رسیدن به خود شکوفایی، رشد معنوی، خودشناسی و تفحص است. به همین دلیل هنگامی که می خواهند از امانوئل ملیک اصلانیان به شیوه های زندگی دنیوی تقدیر به عمل آورند (جشنواره بزرگداشت و تجلیل و لقب دادن) متواضعانه آن را نمی پذیرد. برای تلخیص مطلب، مقاله را با صحبت های استاد به پایان می بریم. «به نظر من شیوه برخورد ما با ادوات موسیقی صحیح نیست. آلت موسیقی شبیه قلم است، اگر دست خط زیبا داشته باشی، هر چه بنویسی زیبا به نظر می آید، اما وقتی دست خط زیبا نیست، مردم به دنبال زواید می گردند. در حالی که در اجرای موسیقی، منحصر به فرد بودن (پرسنالیته) اهمیت دارد. ویژگی ای که برای موسیقی کلاسیک لازم و ضروری است. اما موسیقی مدرن به این ویژگی نیاز ندارد. خوشبختانه مردم توانایی درک خود را از دست نداده اند، آنها دست خط زیبا و در اجرای موسیقی، منحصر به فرد بودن را دوست دارند، به همین دلیل طی سالهایی که در آلمان بودم برای شنیدن رسیتالهای پیانو نمی رفتم تا تحت تاثیر دیگران قرار نگیرم». زندگی امانوئل ملیک اصلانیان همواره با مطالعه و جستجو همراه است. در وجود وی اصول زیبایی شناسی، تکنیک اجرا و نیز طرز تفکر فلسفی مشرق زمین درهم آمیخته و از وی تصویری خاص و شخصیتی منحصر به فرد پدید آورده است (که هنر اجرایی وی نیز ناشی از این ویژگی ها است)، لذا اجراهای وی تکرار نشدنی، بدیع و تازه است و هرگز در قالب خاصی نمی گنجد، و به دلیل این ویژگی است که می گوید: «رسیتال بعدی من از اجرای قبلی متفاوت خواهد بود». نهم دسامبر 2001، تهران پینوشت: 1- محقق و منتقد هنری 2- فرقه بودایی، طرفدار تفکر عبادت و ریاضت. |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 20
|