می‌گویند گذشته چراغ راه آینده است و فردای هر ملتی بر دیروزش استوار شده، دیروزیکه بسیاری در شکل گرفتن آن کوشیده اند و عاشقانه زیربنایی ساخته اند تا بتوان فردایی پرثمر را بر آن بنا نهاد. آشنائی با این سازندگان دیروز و در حقیقت امروز و فردا، ما را در پیگیری راهی که پی ریخته اند و رسیدن به هدفی که به سویش شتافته اند موفق تر و مصمم تر می‌سازد.

یکی از ابرمردان امروز که گام در راه شناسایی گذشته این سرزمین نهاده و با هنر خود سعی کرده است تا آینه دار هنرها و خلاقیت های کشورش باشد استاد نشان تانیک است.

او هنر خود را در محضر اساتید بزرگ فرا گرفته و کوشیده است با خلق آثار جاودانه خود مرزها را در هم شکند و ملل و اندیشه ها را به هم نزدیک کند.

استاد تانیک هنرمندی بی‌ریاست، همواره سر تعظیم نزد اساتید و رهگشایان خود فرود می‌آورد و با استعداد و نبوغ ذاتی خود آرمان و اهداف آنها را پی می‌گیرد و در سربلندی ملت و مملکتش می‌کوشد تا جهانیان بدانند که ایران سردمدار و گهواره هنر است.

چگونه می‌توان از چنین فردی تشکر نمود جز با سلامی و سپاسی و سپردن قلم به دلباختگانی که همسفر راه خلاقیت های هنری او بوده اند.

فصلنامه پیمان

این هنرمند توانا در اردیبهشت سال 1318 شمسی در ارومیه  زاده  شد. در سه سالگی  همراه با خانواده  خود به تهران  آمد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه خود را تا اخذ مدرک دیپلم  در تهران انجام  داد. سپس فوق دیپلم  خود را در رشته هنر و هنرهای  صنعتی در تهران  گرفت.

نشان تانیک

در سال 1344 شمسی به استخدام  وزارت  فرهنگ  و هنر سابق در آمد و در موزۀ مردم شناسی تهران به  کار پرداخت. او در کارگاه مجسمه سازی، نزد استاد جواد بیک زاکاتالی استاد نامدار پیکره سازی مومی به آموزش  وکار پرداخت. چندین سال نیز نزد استاد حسن ارژنگ آموزش دید تا خود به  درجه  استادی در پیکره سازی رسید. استاد نشان تانیک هیچگاه در این ایام از آموختن باز نایستاد. او به اخذ فوق دیپلم زبان  انگلیسی و نیز لیسانس ادبیات فارسی از دانشگاه پیام نور قزوین توفیق یافت. فعالیت  استاد نشان  تانیک از حد موزۀ مردم شناسی تهران فراتر رفته و در ایجاد و گسترش موزه هائی چون  موزه  مردم شناسی گنجعلی خان کرمان، موزه مردم شناسی سعدآباد، موزه مردم شناسی تبریز، شاهرود، رشت، زنجان، سنندج و موزۀ پست و بسیاری از دیگر موزه ها سهیم بوده  است. ساختن پیکره های بزرگ  و کوچک که نشان  دهندۀ  چهره ها، گروه ها، مشاغل  و مردان  و زنان  شهری  و روستائی و عشایری است از کارهای  هنری  این  استاد است.

افزون بر این، در سال های اخیر به ساختن پیکره  هنرمندانی چون کمال الملک، نگارگر نامدار ایرانی و چهرۀ  استاد شهریار و نیز پیکره ای از جدال شیر و اژدها دست زده  است. او در هنرهای سنتی نیز به  هنرنمائی  پرداخته و زمانی نیز به مرمت آثار هنری پرداخته است. از این دست کارهای او باید از منبت کاری و گره چینی و مشبک کاری و نیز نوشتن خط کوفی و مرمت پیکره های کوچک تخت مرمر و جعبه های منبت موزه کاخ  گلستان و جزآن یاد کرد. به پاس همین  خدمات و هنرهای  گوناگون او بود که درطبقه  بندی هنری، به او مقام  درجه یک  هنری یا دکترای  هنر داده  شد.

او در طول دورۀ خدمت، شاگردان بسیاری تربیت کرده است که در گوشه و کنار ایران به کار هنر مشغولند.

اما بزرگترین افتخار استاد نشان تانیک از نظر همکاران، دوستان و شاگردان او آن است که  وی  انسانی آراسته  به تمام  منش های انسانی است. نشان، انسانی فروتن، بلند طبع، وارسته، وفادار، بلند نظر و منیع الطبع است که این  صفات، هنرش را تحت الشعاع  قرار می دهد.

برای او به  عنوان یک انسان متعالی و یک هنرمند چیره دست از خداوند بزرگ  سلامتی و شادکامی و توفیق  خدمت آرزو داریم.

استاد هادی سیف، محقق گرانقدر و نویسندۀ نام آشنا، طی سالیان گذشته با تألیفات ارزشمند خود عرصۀ  معرفی هنر و شخصیت والای هنرمندان  ایران را نزد دوستداران ایران فراهم ساخته است. در میان آثار به حق  ماندنی استاد، باید به تحقیقات پردامنه ایشان در زمینۀ معرفی هنر مجسمه سازی نوین ایران اشاره کرد که با تألیف کتاب‌هایی دربارۀ زنده یاد ابوالحسن خان صدیقی، بانی مجسمه سازی  نوین  و استاد سید علی اکبر صنعتی پیر پیشکسوت مجسمه سازان ایران به همگان معرفی شد. ایشان جدا از تجلیل هنرمندان یاد شده به هنر مجسمه سازی معاصر ایران  جانی  تازه بخشیده‌اند. برای دست اندرکاران  فصلنامه پیمان، چاپ مقاله  استاد، درباره  مجسمه ساز برجسته و صاحب ذوق، استاد نشان تانیک، فرصت مغتنمی است.
فصلنامه پیمان

مجسمه های استاد نشان تانیک حاصل عمری عاشقی، عمری خلاقیت 

استاد هادی سیف

مجسمه سازی در ایران زمین، به تعبیر و تفسیر و برداشت  امروزی اش، عمری و پیشینه ای دارد به تقریب  کمتر ازقرنی، آن هم با راهبری و خلاقیت بی امان زنده یاد ابوالحسن خان صدیقی، نام آور شاگردِ کمال الملک  غفاری و ادامه راه و آرمان هنری او، با نثار ذوق شاگرد و رهرو صدیق و صاحب هنرش، استاد سیدعلی اکبر صنعتی کرمانی. با تمامی این احوال، به دور از انصاف است اگر شناسنامه و کارنامه مجسمه سازی نوین  ایران را تنها و تنها در یاد و احوال  آن  دو بزرگوار، آن  استاد و این شاگرد، که اینک پیری پیشکسوت و صاحب  مکتب و شیوه  است جست و جو کنیم  و به نقد و ارزیابی بنشینیم.

مجسمه سازی در ایران، جدای از آن  شریف استادانِ بزرگوار، دیگر چهره ها و هنرمندان و خالقانی داشته  است که بی تردید سهمی والا و بالا و ماندنی در اعتلای این  هنر یعنی  مجسمه سازی داشته و دارند. من در این کوتاه مقال قصد نام بردن و شرح  هنر راندن از یکایک پیکرتراشان را ندارم، اما به احترام هنرمند مردی فروتن  و بی ادعا، مجسمه سازی خلاق و صاحب ذوق، عزم ادای دینی دارم  و اشارت و اشاراتی  به سهم  هنری او که بی اغراق برای خود وظیفه ای می شمرم و ادای دینی به  عمری نثار ذوق  مجسمه سازی  که عاشقانه  و مخلصانه دل به  هنر و هنر آفرینی بسته است با آثاری که من راسخ اعتقاد، بعضیاز مجسمه هایش را در سطح و حد واقعه ای هنری و نگاهی نو و خلاقیتی نوین می شناسم و حتم دارم که اگر در تندباد حوادث از میان نرود، آیندگان از آن آثار به  عنوان  اسنادی ارزشمند در عرصۀ  هنر مجسمه سازی  یاد و تجلیل  خواهند کرد.

این هنرمند، این مجسمه ساز صاحب ذوق، کسی نیست جز استاد نشان تانیک، همو که به اعتقاد صاحب این  قلم  جدای از سهم مؤثر و پربارش در ساخت  مجسمه های  گچی و سنگی و… راهبر صاحب ذوقی شد و بنیان گذار شیوه ای نوین در ساخت مجسمه های مومی. نشان تانیک در شرایطی هنرش در برپایی و ساخت مجسمه های مومی سزاوار ستودن  است که  بی گزافه  تا قبل  از او کمتر مجسمه سازی، عالمی حس و دنیایی ظرافت را به کار ساخت و پرداخت مجسمه های مومی بخشیده است. یادمان  باشد که او زمانی به  میدان آزمون ذوق در ساخت مجسمه های مومی پا نهاد که این شیوه از خلاقیت را چندان نمونه ای نبود و همتائی.

نشان تانیک، با مدد جستن از فرصت خدمت صادقانه در کارگاه  مجسمه سازی کاخ  گلستان، در مدت زمانی  بیش از سی سال، در مقام  هنرمندی دل آگاه، محققی راستین، مجسمه سازی  عاشق، با هر مجسمه ای  که ساخت، باری، برگی افزود به کتاب فرهنگ و آداب و رسوم عامه در گذشته و حال. آری او در این سالیان  خلاقیت و خدمت، بی اعتنا به خوش آمد این و آن، بی چشمداشت به سود مادی، هنرش را پاس داشت و با هنرش زندگی کرد و با هنرش خدمت کرد. جائی که امروز با آن که این عاشق مجسمه ساز را توفیق  بازنشستگی دست  داده است، اما هرکه پا به  موزه مردم شناسی کاخ موزه های گلستان نهد، تانیک  هنرمند شایسته، تانیک  هنرمند عاشق، تانیک هنرمند خلاق را حاضرمی بیند و سرفراز در حضور هر مجسمه ای  و هر یادگار ارزنده ای. گویی که مجسمه ها به زبان سکوت  می گویند تانیک را پاس دارید، هنر تانیک را گرامی دارید، تانیک بازنشسته نشده است، تانیک از موزه نرفته است. همانی که مجسمه های حمام گنجعلی‌خان به  بیننده ها می گویند، همانی که  موزۀ  آب کاخ  موزۀ  سعدآباد  می گوید، همانی که…

من، اما از زبان تانیک شنیده ام، مکرر شنیده ام، که او خود را هنوز هم طالبی می شناسد، طلبه ای می داند جویای یافتن تجربه و کسب مهارت بیشتر در خلاقیت هنری اش، هنرمند مردی  غریبه  با فخر و غرور و ادعا، مجسمه سازی که همه گاه فروتنانه آشنا و غریب را می گوید که در ابتدای راه است، عجب به معرفت و آگاه دلی و مراتب عاشقی او آری، این همه خضوع  از ناحیۀ مجسمه سازی است که بنا به قول زنده یاد جلیل  ضیائپور، محقق و نگارگر نام آشنا، نشان  تانیک با عمری  تلاش و خلاقیت و نوآوری در عرصۀ  تعالی مجسمه سازی، حکم قبیله ای را داشته است، مثال جمعیتی مجسمه ساز را که در انبوه  مجسمه هایی که ساخته و پرداخته است، آدمی به راستی باور نمی کند که کار باید کار تنها مردی چونان  نشان تانیک باشد و زائیده  سرپنجه های مجسمه سازی چون او.

و عجیب آن که این کارنامه درخشان از آن مردی است که از همان اوان کودکی نه تنها حامی و مشوقی  نداشته، بلکه درگیر با مشکلات زندگی و تأمین معاش، ناگزیر در عرصۀ  هنر جنگیده  است  تا با آسودگی خیال  هنر آفریده باشد.

آری از آن روزگار که نوجوان بود و در اوقات فراغت  گوشه مدرسه  می نشست به کار ساخت مجسمه های  گچی با استفاده از انبان گچ  سفید گوشۀ حیاط مدرسه، تا آخرین  روز خدمات هنری اش، هنرمندی بوده  است که صبورانه و غریب هنر آفریده و عاشقی کرده. همانی که به این ایام  سالدیدگی هنوز هم  دست از خلاقیت  و دل از هنرآفرینی نکشیده و نبریده است. هم بدین سبب است که باید نشان تانیک  را، هنر نشان تانیک را ستود، باید نگذاشت تانیک  همچنان براین  باور باشد که  می بایدش  تاوان  عاشقی  پرداختن، تاوان عاشقی  که  گمنامی باشد، تاوان  عاشقی که  ناداری  باشد، تاوان  عاشقی  که بی انتظاری باشد، نه، نه، استاد نشان تانیک به حق  سزاوار نام آشنایی است، هنر نشان تانیک سزاوار شناختن و تجلیل  است. تانیک را تا هست باید پاس داشتن، هنر نشان تانیک را، مجسمه های نشان  تانیک  را می باید تجلیل. آخر مگر مجسمه سازی نوین ایران چند مجسمه ساز چونان تانیک و همچو بزرگان  عرصۀ  این  هنر نوین  همچون ابوالحسن خان  صدیقی و استاد صنعتی  داشته و دارد که  فراموششان  کنیم.  چند؟ چند؟

سخن  آخر اما در واپسین دیدار با استاد نشان  تانیک، چون به  درد دل هایش، به  شکوه و گلایه هایش  در سرانجام سالیان سال خلاقیت بی امانش گوش سپرده بودم، لختی به  تردید و غصه  گرفتار آمدم که راستی  را استاد نشان  تانیک باید که  برای  همیشه  دل  برکنده  باشد و سر پنجه  فارغ  کرده  باشد از خلاقیت. حیرتا، حیرتا، که  استاد گوئی که  دریافته  بود مراتب  اندوه  مرا، چه  جانانه  مرا خلاص  کرد از اسارت  آن  وهم، آن  خیال، چراکه دل قوی  مرا گفت، با بازنشستگی، فصل نوینی در کار مجسمه سازی اش  آغاز کرده  است، او سخن  از بر ساختن مجسمه هایی  بر زبان  راند با گچ  و موم  از شهریار و حافظ و… که  ناباورانه لختی خودم  را مقابل توانمند مجسمه سازی  شوریده  و شیدا و جوان  می دیدم، با عالمی  شوق و آرزو و امید، حال آن  که  من مقابل استاد سالدیده ای بودم  با موهایی  سپید و نزدیک  به  نیم  قرن  خلاقیت  ماندگار درعرصۀ مجسمه سازی. آنجا بود که  پیش  از آن که  هنر تانیک  را پاس  گویم، عشق  را ستودم.  عشق را، عشق را، عشق را و عاشقی تانیک را، عاشقی تانیک  را، عاشقی  تانیک  را.

آبان1379

سید محمود افتخاری

مدیر موزه هنرهای ملی ایران

ارامنه ایران،  یا به زبان  فرهنگی “ایرانیان  ارمنی” در طی  تاریخ همواره  قومی پر تلاش، صبور و خستگی ناپذیر بوده اند و علی رغم  شرایط دشوار تاریخی  سهم  و قدری  سزاوار تحسین  در عرصه  فرهنگ و تمدن جهانی داشته اند.

صفحات  تاریخ  هنر و فرهنگ ارامنه  همیشه  با نام  هنرمندان، شاعران و دانش  پژوهانِ  سخت کوش رقم  زده شده. نقاشان، حجاران، فلزکاران، صنعتگران ماهر و چیره دستیکه  در همۀ  عمر هر آنچه  در توان  داشتند برای  تداوم  هویت و اصالت های فرهنگی و معنوی و زیستی به کار بستند و تداوم  هستی  خود را علی رغم فرازو نشیب های  فراوان به ثبت  تاریخ  رساندند.

ذوق، اندیشه، دقت، ظرافت  و مهارت، ویژگی  شناخته  شده  هنرمندان  ارمنی  ایران  زمین  است  که در آثار هنری و فرهنگی آنان جلوه  گر است. در قرن معاصر نیز هنرمندان شایسته و فوق العاده قوی در زمینه  هنرهای  گوناگون درخشیده اند که  آثارشان در عرصه های  جهانی  نیز شناخته  شده  است و ارزش های خاص خود را دارند.

از جمله هنرمندان  شناخته شده در این  جایگاه، استاد نشان تانیک  هنرمند پیکره ساز است که بیش از سی  سال در زمینه  هنر مجسمه  سازی هنرنمائی کرده و مجسمه های زیبا و به  یاد ماندنی  او در موزه ها و مراکز مختلف فرهنگی به یادگار مانده  است. نشان تانیک  هنرمند ارزندۀ پیکره  سازی، به  سال 1318  شمسی  در ارومیه به دنیا آمد، سه  ساله  بود که  همراه  خانواده راهی  تهران  شد. دوره  تحصیلات ابتدائی و دبیرستان  را در دبیرستان “کوشش” ارامنه  سپری کرد. از سال های تحصیل در دبیرستان  کوشش نشانه های ذوق و شوق و خلاقیت  هنری در فکر و اندیشه این جوان  برومند به  چشم  می خورد. نشان  تانیک  پس  از پایان  دبیرستان  در محضر استاد حسن ارژنگ، مجسمه  ساز نام  آور به  شاگردی  نشست  و چند سالی  را به فراگیری فنون  و تکنیک های  این  هنر گذراند تا دستان  ورزیده و توانمندش  مهارت های  لازم  را بیاموزند. بدین ترتیب گام های  نخستین عشق به ذوق و هنر را تجربه کرد و به گسترۀ بی نهایت  آن  پا نهاد.  تانیک  در سال 1345 شمسی  به  استخدام  وزارت  فرهنگ  و هنر درآمد و در کارگاه  پیکره  سازی موزه  مردم شناسی که آن زمان  تحت  نظر فرهنگ و هنر اداره  می شد،  به کار ساخت انواع  و اقسام  پیکره های  مومی و گچی  مشغول  شد.

کارگاه پیکره سازی موزه مردم شناسی بی  تردید یکی  از مهم ترین  مراکز ساخت  تندیس و مجسمه است  که طی سالیان اخیر مجسمه های زیبا و ماندگاری از چهره های  اقوام  و طوائف  مختلف  ایرانی  در آن  ساخته  و پرداخته  شده  و در مجموعۀ  موزۀ  مردم شناسی  ایران  به  نمایش  در آمده  است.  استاد  تانیک  مدت 32  سال  مسئول  این  کارگاه  پیکره سازی  بوده. از کارهای  ارزشمند این  کارگاه که  در زمان ریاست شادروان  استاد جلیل  ضیاءپور و با سرپرستی  استاد تانیک  صورت  گرفت،  ساخت پیکره‌هایی  از اقوام  مختلف ایرانی، با پوشش  (لباس ) محلی است که از لحاظ پژوهش‌های قوم شناسی و شناخت  پوشاک  ایرانی بسیار حائز اهمیت است. این  مجسمه ها در مراکز مردم شناسی استان های  مختلف  کشور نیز به  نمایش  عموم  گذارده  شده.

نشان تانیک  هنرمند ارزندۀ طراح  و پیکره  ساز، طی  متجاوز از سی  سال  فعالیت  رسمی در زمینه  پیکره و تندیس سازی، مجموعه های  ارزشمند فرهنگی،  تاریخی  و هنری  را از خود به  یادگار گذاشته است. از آن  جمله  مجموعۀ  زیبای  مجسمه های  حمام  گنجعلی خان  کرمان  که  شهرۀ  خاص  و عام  است. هم چنین  مجموعۀ  دیدنی موزۀ  مردم شناسی سعد آباد و موزۀ  مردم شناسی  کاخ  گلستان، حمام فین کاشان و موزه های مردم شناسی زنجان، اردبیل، رشت و … که  حاصل  هنر نمائی  استاد تانیک  است. ساخت مجسمه  استاد کمال الملک که هم اینک در سالن  نقاشی  کاخ  موزه  گلستان  نگهداری  می شود  و هم  چنین  چهرۀ بازسازی  شده مرد نمکی (1) نیز حاصل دسترنج  این هنرمند پر تلاش  است که در پژوهشکده  سازمان  میراث  فرهنگی  کشور نگهداری  می شود.

از دیگر کارهای دیدنی  استاد، طراحی  و ساخت  موزۀ آب در مجموعه  سعد آباد است که با تندیس  بسیار زیبای زن و مرد روستائی، مفهوم  واقعی یافته  است. موزه  آب در سال 1378  شمسی در مجموعه  سعد آباد بازگشائی شده.

از دیگر فعالیت های فرهنگی و هنری استاد تانیک طراحی و ساخت وسایل و تجهیزات سریال های تلویزیونی سلطان صاحب  قران،  میرزا کوچک  خان و امیر کبیر است  که بسیار قابل تحسین و توجه  ارزیابی  شده.

استاد در تیر ماه  سال 1379 از سوی  وزارت  فرهنگ و ارشاد اسلامی به درجه  دکترای  هنر مفتخر  شده اند و در مهر ماه سال جاری به عنوان  کارمند بازنشستۀ  نمونۀ  سال، در سازمان میراث فرهنگی  برگزیده و معرفی  شده اند. مجسمه  هایی نیز به  دست  استاد تانیک و به  سفارش  وزارت  امور خارجه برای معرفی فرهنگ  ایران  زمین  ساخته  شده  که  در سفارت  خانه ها و مراکز فرهنگی  ایرانی  خارج از کشور در معرض  تماشای  عموم  قرار دارد.

گذشته از وجوه فرهنگی و هنری  آقای  نشان  تانیک، آنچه  بیش  از همه  چیز در چهره  گشاده  و مهربان این  هنرمند ارزنده به چشم  می خورد اخلاق  انسانی و خلق و خوی  بسیار سزاوار تحسین این انسان هنرمند است. به قول استاد فرزانه ای که گفت: “بزرگترین هنر، انسان بودن است.” این  خصیصه ذاتی در چهره استاد تانیک و حرکات و سکنات ایشان کاملاً منعکس است. شخصیت معنوی و انسانی تانیک از او هنرمندی  شایستۀ  تقدیر ساخته.

به امید آن که  کسالت مختصر این هنرمند مردمی و انسان شایستۀ  احترام بزودی رفع  شود تا دگر بار شاهد هنرنمائی های پر از ظرافت و زیبایی او در عرصۀ  پیکره سازی باشیم.

آبان 1379

بهنام سیف الهی

معاون فنی اداره موزه ها و نمایشگاه ها

ضمن قدردانی و سپاس از شورای سردبیری فصلنامه “پیمان”  که  این  فرصت  را به  من  دادند تا در آن  نشریه  وزین دربارۀ  هنرمندی بنویسم  که مدت سی سال است  با ایشان  آشنا و از نزدیک  دوست  و همکار هستم، هنرمندی که تمام  خصایص  یک هنرمند واقعی  را دارد. آقای  نشان  تانیک  هنرمند و مجسمه  ساز ماهر و بی ادعای  کشورمان است که سال ها در وزارت فرهنگ و هنر سابق  و میراث فرهنگی  فعلی همچنان کوشا، با مسئولیت و متعهد به کارش ادامه می دهد. نشان  تانیک  از معدود افرادی  است  که  هم از نظر شخصیتی  یک انسان کامل است و هم در حرفه اش  تخصص  و قریحه  و ذوق  را توأم  با باریک  بینی  و مسئولیت  زیاد داراست. او  هنرمندی  خودساخته  است، در رشته‌های  مجسمه‌سازی و ساخت  دکور و صحنه های مردم شناسی و صنایع  دستی  نقاط مختلف  کشورمان و در منبت کاری  و معرق  کاری  دارای  ذوق  و ابتکار خاصی است. ولی این  انسان  شایسته  تاکنون  گمنام  مانده،  شاید به این دلیل که هیچ ادعائی راجع  به هنرش  نداشته و ندارد.

همکاری صمیمانه، بی ریا و صادقانۀ نشان  تانیک را در طراحی، ساخت و پیاده کردن دکورهای موزه های مختلف  مردم شناسی و سایر موزه ها قدر می‌دانم  و امیدوارم  که  با سلامت  کامل  همچنان  در راه اعتلای  هنرهای  سنتی این  مرز و بوم  قدم  بردارد و دوستان  و همکارانش را از وجود پر فیضش  بهره مند سازد.

جبار آوج

کارشناس  موزه  مردم شناسی  کاخ  گلستان

مردم هر کشوری برای نگاهداری نشانه های زندگی  و پیشینه  نیاکان  و آثار منقول  تاریخی  بوم و بر خویش  نمونه هائی از وسائل  زندگانی  روزگار دیرین  خود را در موزۀ  مردم شناسی  فراهم  می آورند و از این راه به  تاریخ و تحول زندگانی  مدنی  خود روشنائی  خاصی  می دهند.

دیدار این آثار و یادگارها ومقایسه  آن ها با پایه  تمدن  کنونی  جهان،  بیننده  را در آستان  قدرت فکر و ارادۀ  انسانی، حیران  و نگران بلکه  خاضع  و خاشع  می سازد و اعتراف  می کند که  برای  ایجاد این تحول ها چه  اندازه  نیروی  فکر و عزم راسخ  به  کار رفته  تا این  یگانگی ها و هم نگینی های  زندگانی درجای رنگارنگی ها و زیبائی های کودکانه روزگار پیش  قرار گرفته  است.

گویا “دوهوسه” معلم دروس نظامی مدرسه  دارالفنون  تهران  و دکتر “پولاک” استاد پزشکی  همان آموزشگاه،  نخستین دانشمندان خارجی  هستند که  از روی  میزان های  مقرر علم  مردم شناسی، ضمن  مأموریت چند سالۀ خود در ایران  به پژوهش  و کاوش  در مسائل  مربوط به  جمعیت  و سکنه  این  کشور پرداخته  و نخستین، در سال 1863م و آن دیگر، در سال های 66-1865م نتیجۀ تحقیقات خود را به صورت کتاب مستقلی نشر داده اند.

پایه و شالوده ای که در ابتدا برای  تحقیق  نژادشناسی  ایران  اختیار شد همان  نظریاتی  بود که  “دومالیوس” درکتاب “نژادهای  انسانی یا اصول  نژادشناسی” و “پرتی” در کتاب “زمینه نژادشناسی” راجع  به  طبقه بندی  نژاد ایرانی  اختیار کرده بودند.

در همین زمان “خانیکوف” از مقایسه  آنچه مسافران  در عصر او دیده  و سنجیده  بودند با آنچه در کتاب های نویسندگان بزرگ  ایران و عرب  مانند ابن حوقل و اصطخری و مقدسی و آثار مورخین یونان و رُم  همچون  هرودت و پلیناس و آمین مارسلن از عادات و رسوم و زبان و کیفیت  قیافه  ایرانیان  نوشته  شده  بود و یادداشت هائی  که در سالنامه های رسمی  دولت  چین  و سفرنامه های چینی  مربوط به  مردم  ایران  وجود داشت  با نوشته های  جهانگردان دورۀ  صفوی  کتابی  مختصر  و سودمند به  نام  “تذکره  نژادشناسی  ایران ” در سال 1866م  به  زبان  فرانسه  تألیف  و  منتشر کرد.

مقارن چاپ  کتاب خانیکوف، اشپیگل خاورشناس در کتابی  موسوم  به “ایران  سرزمین  بین  رود سند و دجله” نتیجۀ پژوهش ها و مطالعات  دقیق  تاریخی  و زبانشناسی  خود را انتشار داد.

به هر سببی که موضوع  نوظهور مردم شناسی در عالم  بحث  و تحقیق،  پیشرفت  و توسعه  می یافت  طبعاً دامنۀ  مباحث  مربوط به  مردم شناسی  ایران  نیز پیش  می رفت و آثار جدیدی  در این  باب  بوجود می آمد.

با وجود آن  که  در خارج  از ایران  دانشمندان  خارجی برای  هر یک از موضوع های  تاریخی  و جغرافیائی بوم و برما تا این  اندازه  پی جوئی  روا داشته اند، متأسفانه  نویسندگان  داخلی  اقدام  قابل توجهی در این زمینه نکرده‌اند و اگرچه محمد حسن  خان  اعتماد السلطنه  در صدد تحصیل  اطلاعاتی  در این باب بر آمد و رساله  هائی  هم به  دستور او و از طرف مأمورین دولتی در شهرستان ها راجع  به  اوضاع  محلی  تهیه  و تدوین  شد، از بی‌علاقگی  زمامداران  وقت، بیهوده  و بی ثمر ماند و پس از مرگ او پراکنده  گردید.

کلمه مردم شناسی که در زبان  فارسی ادبی  مفهوم  دیگری  داشت،  از طرف فرهنگستان در مقابل کلمه   “آنتروپولوژیAntropologie ” اروپائی قرار گرفت و در حقیقت  مانند “بنگاه” و “موزه”  کلمۀ “آنتروپولوژی” در سال 1316 ه.ش  در این  کشور، روح  و مفهوم  تازه ای پیدا کرد.

بنگاه  مردم شناسی  بوسیله  نمایندگان  وزارت  فرهنگ  در شهرستان ها اقدام  به  کار نمود و از طرفی  نیز هیئت هائی را  برای  بررسی  عادات  و رسوم  محلی  مردم  و گرد آوردن  اشیاء لازم، به  نواحی  مختلف  کشور روانه  کرد و شعبه ای  نیز به  نام  نژادشناسی  تأسیس  شد.

بنابراین بنیاد موزه مردم شناسی که از سال 1314ه.ش  در زمان  سلطنت  پهلوی اول  نهاده  شده بود در سال  1316 گشایش  یافت. محل  موزه  مردم شناسی  از مهر ماه  سال 1316ه.ش  تا آبان ماه 1347 در خیابان  بوعلی (ارامنه  سابق) واقع بود و از آن به  بعد به  محل  کاخ  ابیض  منتقل  گردید.

در اواخر سلطنت  ناصر الدین شاه  قاجار، سلطان  عبدالحمید عثمانی  مقداری  اثاثیه  عالی و گران بها برای  شاه ایران هدیه فرستاد چون در آن  هنگام  تقریباً همۀ  کاخ ها و تالارهای  سلطنتی از تابلوها و اثاثیه متعدد پر بود، از این رو ناصرالدین  شاه  تصمیم  گرفت که  در گوشه  جنوب  غربی  محوطه  کاخ  گلستان  که سابقاً محل کلاه  فرنگی  یا برج  آغامحمد خانی  بود، کاخ  جدیدی  بنا نموده  و هدایای  سلطان  را در آن  جای دهد. به  علت سفیدی  رنگ  نمای ساختمان  که  به  شیوۀ  بناهای  قرن  هجدهم  اروپا گچبری و نماسازی شده بود و پله ها و ازاره های سرسرای  کاخ  که از مرمر سفید رگه  دار بود این ساختمان “قصر ابیض” نامیده  شد.

کاخ ابیض از همان ابتدای بنای خود به دفتر کار صدراعظم ها اختصاص  یافت و رئیس  الوزراء و نخست وزیرهای  دولت های  بعد نیز مقر حکومت  خود  را در همین  کاخ  قرار دادند و جلسات  هیئت  وزراء نیز درتالاری از این  ساختمان که  موسوم  به  تالار سلطان  عبدالحمید بود تشکیل می یافت.

در حدود سال 1333 که  ساختمان  نخست  وزیری  به  ساختمانی  در خیابان  پاستور فعلی انتقال  یافت به  دستور پهلوی دوم  کاخ ابیض در اختیار هنرهای  زیبای  کشور قرار گرفت و تعمیرات مختصری در آن به عمل آمد و به محل تشکیل نمایشگاه های موقتی و مرکز فعالیت های  اداره  کل  موزه ها و فرهنگ  عامه اختصاص  داده شد. بعداز تشکیل وزارت فرهنگ و هنر و انتقال اداره فوق به محل  جدید خود،  به  مناسبت  تاجگذاری پهلوی  دوم در کاخ گلستان(1346 ه.ش) در  نمای غربی و اطاق های  طبقات  پایین  کاخ  تعمییرات عمده ای انجام  گرفت.

این بنا از آبان ماه 1347 تا کنون پذیرای علاقمندان به فرهنگ عامۀ ایران زمین است. در جوار این بنا همزمان با احداث موزه  یک کارگاه مجسمه سازی نیز ایجاد گردید.

پیشینه هنر مجسمه سازی به سبک  مومی که در موزه های  مردم شناسی سرتاسر ایران هویدا است بی ارتباط با انقلاب اکتبر روسیه و مهاجرت افراد هنرمندی همچون مرحوم زاکاتارین و مرحوم  اسمیرکف  نیست.

هنر مرحوم زاکاتارین (که بعدها بواسطه تغییر دین به  اسلام، به  جواد بیک  معروف  شد) در سال 1316ه.ش  همزمان با تأسیس  موزه  مردم شناسی به  بار نشست  و این  هنر تا امروز نیز به  کوشش  استادی  برجسته  همچون  نشان  تانیک  به  حیات  پربار خود ادامه  می‌دهد.

پی‌نوشت‌ها:

1-رئیس گنجینه ٔگلستان

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 13 و 14

سال چهارم | پاییز و زمستان 1379 | 132 صفحه
در این شماره می خوانید:

ایران نامه

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 13و 14 مؤسس و سردبیر - پروفسور دکتر گارنیک آساطوریان فهرست مندرجات (شماره36، سال هفتم) ـــ گاگیک مارتویان. آیین زردشت در ارمنستان: ملاحظاتی...

احمد نوری زاده جایزه جهانی ادبی و فرهنگی پاپازیان را به خود اختصاص داد

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 13و 14 لوح تقدیر و جایزۀ جهانی "گارپیس پاپازایان" طی مراسم باشکوهی که علاوه بر ارامنه فرهنگ دوست ایران، جمعی از شعرا، علاقمندان و اساتید...

دوستان

نویسنده: استپان زوریان/ ترجمه: روبن صفریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 13و 14 مترجم: روبن صفریان استپان زوریان با داستان ها و رمان هایش یکی از برجسته ترین نویسندگان...

زمینه های گفتگوی اسلام و مسیحیت ارمنی

نویسنده: حسین توفیقی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 13و 14 سازمان فرهنگ و ارتباطات  اسلامی           خلیفه‌گری ارامنه تهران  همایش همزیستی مسالمت آمیز مسلمانان و مسیحیان...

ایران سرزمین شگفتی ها

نویسنده: دکتر نشان تانیک فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 13و 14 به جرأت می توان گفت سرزمین ایران یکی از شگفتی های طبیعت و یکی از شاهکارهای خالق زیبایی ها است. هر چند تعاریف...

بعد از ۸۵ سال، کشتار ارامنه، ترکیه را بستوه آورده است

نویسنده: استفان کینزر/ ترجمه:روبیک آقاجانیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 13و 14 ایلازیگ، ترکیه ـــ باغستان های  توت  در ساحل  دریاچه  تفریحی، تقریباً یگانه  باقیمانده از...

قتل عام ارامنه ۲۴ آوریل ۱۹۱۵

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 13و 14  سال 2001 میلادی مصادف است با هشتاد و ششمین  سال  کشتار جمعی  بیش از یک و نیم میلیون ساکنان  ارمنی ولایت شرقی ترکیه  عثمانی توسط حکام ...

نخستین نسل کشی دوران معاصر

ترجمه: آتوسا سمیعی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 13و 14 نخستین نسل کشی دوران معاصر حقایقی درباره قتل عام و کوچ اجباری جمعیت ارمنی امپراتوری عثمانی 1922-1915 گزیده زیر...

نسل کشی ارمنی ها از زبان سانیتی کومار چاترجی

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 13و 14 این اواخر، اصطلاح genocide  یا "نسل کشی" فراوان  به  کار گرفته می شود. این اصطلاح ترکیبی است از کلمه geno به  معنای مردم یا نژاد ـــ...

همینگوی گزارشگر تورنتو استار در ترکیه

ترجمه:روبیک آقاجانیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 13و 14 ارنست همینگوی در سالهای جوانی، از 1920 تا 1924 در تورنتو زندگی می کرده است. او درطول این مدت  گزارشگر...

در سال های 1922- 1915حقیقتاً چه گذشت؟

نویسنده: جی نورمن فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 13و 14 گزارش جی. نورمن خبرنگار جنگی تایمز-1915 از هر سو صدای رقت بار حزن و تیره بختی، که بر همه جا مستولی است، به گوشم  می...

سیر شکل گیری معماری کلیساهای ارمنی

نویسنده: شرلی آودیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 13و 14 پس از قرون چهارم و پنجم میلادی که ساخت کلیسا در ارمنستان آغاز گردید، معماران ارمنی آنها را به شکل  بازیلیک می...

داستانی آفتابی

نویسنده: کنستانتین سربریاکف/ ترجمه: سیف الله گلکار فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 13و 14 پسری روستایی، استادی بزرگ شد. نود و دو سال زندگی کرد و از دنیا رفت، در حالی که به...

بقایای سفال های اورارتویی در دره آرارات

نویسنده: هایک آوتیسیان / ترجمه:روبیک آقاجانیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 13و 14 مطالعات انجام شده در مورد باستانشناسی خاور نزدیک و قفقاز که در بین آن ها یادمان‌های...