نویسنده: وارطان داودیان


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 29

با وجود گسترش سریع و شتابان وسایل ارتباطات گروهی الکترونیکی، دیجیتالی و مجازی، از جمله رادیو و تلویزیون، سامانه های رایانه ای، وب لاگ های شخصی و سازمانی، و به کارگیری شیوه های نوین خبررسانی برای انتقال سریع پیام، اما هنوز نظام پیام رسانی مکتوب، به ویژه روزنامه، از جایگاه و شأن برتری نسبت به دیگر سیستم ها برخوردار است. این برتری نه به دلیل سنتی و سهل الوصول بودن و دسترسی بدون واسطهٔ آن، بلکه مانایی روزنامه، چه از لحاظ آرشیوسازی و چه از نظر دسترسی مجدد و چندین باره به این رسانه در هر زمانِ دلخواه است. از این گذشته، شهرت روزنامه به عنوان مؤثرترین و فراگیرترین وسیلهٔ انتقال پیام های اجتماعی و سیاسی، از مهم ترین مزیت ها و رجحان آن نسبت به دیگر رسانه ها برای نیل به اهداف مشخص و تعیین شدهٔ احزاب، گروه ها و نهادهایی است که مخاطبان عام را هدف قرار داده اند. از این روست که مطبوعات و نماد آن، روزنامه، در سراسر جهان به عنوان رکن چهارم مردم سالاری نظام ها و حکومت ها به رسمیت شناخته شده و حفظ حرمت حریم آن یکی از عوامل مهم مشروعیت حاکمیت ها تلقی می شود.

با این دیدگاه ه و با عنایت به اهمیت رسانه ها در ترویج فرهنگ و تنویر افکار عمومی در جهت حفظ مصالح کلی جوامع بود که گروهی از فعالان، کارگزاران تشکیلات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و خدمات عموم جامعهٔ ارمنی ایران را بر آن داشت که برای سامان دادن به وضعیت اجتماع موجود، اقدام به انتشار سلسله بیانیه های روزانه ای کنند که قابل دسترسی و فهم و درک عامه نیز باشد.

بدین ترتیب، اندیشهٔ انتشار روزنامهٔ ارمنی زبان آلیک در میان گروهی اندیشمند دلسوز و متعهد، و در عین حال معتقد به آرمان، و اصولی هدفمند، شکل گرفت؛ روزنامه ای که هم اینک در آستانهٔ هفتاد و چهارمین سالگرد انتشار بی وقفهٔ خود قرار دارد. در واقع شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعهٔ ایران و ارمنیان کشور، که نمی توانست متاثر از شرایط کلی جهانی آن روز، به ویژه تبعات جنگ جهانگیر اول، و نیز تحولات سیاسی و اجتماعی همسایهٔ شمالی ایران نباشد، ضرورت انتشار روزنامه ای با ویژگی های اعتقادی و آرمانی آلیک را تشدید می کرد؛ نشریه ای که بر اساس هدف مشخص و شرایط موجود در اجتماعی کثیرالملله وگرایش های سیاسی کاملاً متفاوت، می بایست با توجه به خواست ها و توقعات جامعهٔ خود، هم راهنما، هم مربی و هم تجلی بخش و منعکس کنندهٔ انتظارات خوانندگان و مخاطبان خویش باشد. بی تردید هیئت ناشران چنین نشریه ای می بایست از میان مجموعه ای ارزشمند از عالمان و فعالان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دین موجود شکل می گرفت. و این گونه بود که پس از شکل گیری نخستین شورای دبیران، اولین شمارهٔ روزنامهٔ آلیک به سردبیری مرحوم هوسپ طاطاوسیان و صاحب امتیازی مرحوم وارطان هوانسیان در روز 22 مارس 1931 م، برابر با اول فروردین ماه1310 خورشیدی، به زبان ارمنی در تهران منتشر شد. با آن که آلیک اولین نشریه ای نبود که به زبان ارمنی در ایران منتشر می شد، اما در مدتی بسیار کوتاه توانست مقبولیت بسیاری در میان ارامنه پیدا کند. و این، در خور تأمل است.

از اواخر قرن نوزدهم و اوایل سدهٔ بیستم میلادی، به همت برخی گروه ها چندین نشریهٔ ارمنی زبان در تبریز و تهران منتشر می شدند. از آن جمله شاویق (تنگراه)، گوردز (کار)، خوسک(سخن)، میتک( اندیشه)، آیگ (پگاه)، آراوود (بامداد)، و ایرانی آشخاداوور(کارگر ایرانی) را می توان نام برد. اما آنها نتوانستند مدت زیادی دوام آورند و هر کدام به نحوی و به دلیلی به تعطیلی کشیده شدند. و با آن که هر کدام از آنها سخنگو و پیام رسان اندیشه و طرز تفکر و جهان بینی اعتقادی خاصی بودند و می توانستند از سوی حامیان و هواداران خود تغذیهٔ مالی و فکری شوند، ولی این اتفاق بسیار بدیهی و مرسوم در عرصهٔ مطبوعات نیفتاد. آنچه در چند سطر قبل، مقوله در خور تأمل عنوان شد، در اینجا می تواند مطرح شود، و راز ماندگاری آلیک را به شیوایی و صراحت تبیین کند.

در واقع تولد آلیک به هیچ وجه تصادفی نبود. و آنچه تصادفاً و یا بر حسب اتفاق هستی نیافته باشد، هم دارای علت فاعلی و هم علت غایی است؛ پس هدفمند است و فعل علت، برای غایتی تعریف شده و مشخص پدید آمده است. گذشته از تعاریف و مباحث فلسفی، اساساً آلیک نه تنها برای ماندن، بلکه برای هستی بخشیدن دوباره و احیای مفاهیمی همچون آزادی، استقلال رأی، حفظ و گسترش هویت ملی و فرهنگی و دینی و ارادهٔ داشتن اختیار یا اختیار ارادی و… به وجود آمد تا بماند؛ تا برای خدمت، ایفای رسالت و تبیین و حصول برنامه های مشخص خود بماند؛ یعنی موجودیت آلیک نمی توانست خودمحور باشد. پس، ماندن آلیک، همچون ولادتش، نمی توانست تصادفی و اتفاقی باشد و نیست. و برای این ماندن و پویایی غیرتصادفی، آلیک هزینه های بسیار سنگینی را جانانه متحمل شد.

در بخشی از سرمقالهٔ اولین شماره، در این باره، چنین می خوانیم: ‹‹امروز همگام با رستاخیز طبیعت، آلیک نیز گام به عرصهٔ هستی می نهد و در میان خانوادهٔ رنج کشیده و محنت زده اما شریف مطبوعات ارمنی جای می گیرد… آلیک در حالی قدم به وادی روزنامه نگاری می گذارد که از تمامی مشقات، دشواری ها، و سختی مسئولیت کار واقف است و آگاهانه همهٔ تعهدات آن را نیز بر حسب وظیفه و تکالیفی که خود بر دوش کم توان خود وا نهاده است می پذیرد. بگذریم که دوران باروری و زایش بی اندازه سخت و جانفرسایی را پشت سر نهاده است… ول علیرغم تحمل این همه دشواری ها، باور و اعتقاد راسخ داریم که، با وجود کاستی ها و شرایط بسیار دشوار، آلیک باید بتواند برای تقویت و استحکام مبانی فرهنگی ارمنیان ایران خدماتی، هر چند ناچیز، را عرضه بدارد».

اولین سرمقالهٔ روزنامه، پس از اشاره به وقایع سیاسی و تاریخی مرتبط با جنگ جهانی اول، نژادکشی ارمنیان و نیز کوچ های اجباری و کشتارهای سال های 1921 و1917 م، از ملاطفت و میهمان نوازی ایرانیان که التیام بخش پناه جویان ارمنی رسته از شقاوت های بیگانگان شدند، سخن به میان می آورد و می افزاید: ‹‹در برابر این همه سخاوت منشی، یک یک ارامنه و همهٔ آحاد آن با احساس مسئولیت و تعهدات پایدار ایران دوستانه از جان و مال و هستی خود برای ارتقا و پیشرفت و ترقی همه جانبهٔ ایران مایه گذاشته اند و امروز نیز همچنان بر تعهدات منعقدهٔ خویش پای می فشارند. اینان هیچ گاه نخواهند توانست در برابر مسائل مشکلات و دغدغه های ایران و ایرانیان بی تفاوت باشند. بی تردید هیچ گاه.!»

نویسنده سپس با اشاره به رسالت مطبوعات و به ویژه آلیک در شرایط و اوضاع آشفتهٔ سیاسی اجتماعی سال های1931 م (1310خورشیدی) ایران و جهان، چنین ادامه می دهد: ‹‹مردم زحمتکش و شریف در کشاکش کسب روزی و امورات یومیه، و با به دوش کشیدن دشواری و نگرانی های شخصی و گروهی خرد و کلان خود، مجال اندیشیدن به موقعیت حال و آینده و وضعیت اجتماعی خود را بی تردید ندارند. علاوه بر این، فقر فرهنگی حاکم بر جامعهٔ کنونی، نیز مزید بر علت است. آنان برای رهایی از خاموشی های فرهنگی، بیداری اجتماعی و آگاهی های لازم شهروندی و… نیاز مبرمی به نیرویی مطمئن و معتمد و راهبری خادم و دردآشنا، که مشرف به نیازهای واقعی و حقیقیشان بوده و می تواند راه هایی برای حل معضلات عدیده شان جست وجو کند، دارند؛ نیرویی که با روشنگری و تنویر روح و فکر و اندیشهٔ خلاق جامعه، آنان را به سوی بزرگراه سازندگی، اعتلا و کمال کشور خود سوق دهد و نیز مرشد و مشوق و نیروی محرک آنان در این راه باشد. و اینک آن نیروی مطمئن و معتمد کدام قدرت است؟ بی تردید یک از این نیروهای قدرتمند، بلکه قدرتمندترین و مهم ترین آنها مطبوعات است، قدرتی که ارامنهٔ ایران تاکنون محروم از آن بوده اند. و اینک آلیک برای جبران این کمبود، پا به این عرصهٔ وجود گذارده است».

همان سرمقاله، که در واقع می تواند مانیفست و بیانیهٔ سیاسی ناشرانش باشد، پس از ارزیابی های مفصل و تفسیر و تحلیل وقایع جهانی و منطقه ای، می نویسد: ‹‹ و حال، جلب مشارکت عمل و فعالیت همه جانبه و حضور مشتاقانه و بانشاط ارامنه برای بازسازی، ترقی و نوسازی ایران و فراخوان آنان جهت همیاری همگانی در امر تحکیم زیرساخت های کشور ایران، در اولویت نخست برنامه ها و در رأس دستور کار این روزنامه قرار دارد… مشرق زمین شاهد تحولاتی شگرف و بنیانی است. شرق در شرف زایمان و رستاخیزی شکوهمند است. خاوران در حال دریدن کالبد غیرواقعی خویش و باز گشودن زبان و سخن گفتن از خویش به جهان متمدن است…. و خاورزمین، اینک برآشفته از شعله های درونی حیات نوین خود، کلام مقتدرانه و نجاتبخش خویش را با اقتدار هر چه تمام تر بر زبان خواهد راند. مشرق زمین بار دیگر انوار حیاتبخش خود را بر غرب خسته، وامانده و غوطه ور در انحطاط اخلاقی و واپس زده خواهد تاباند و بار دیگر سرود شکوهمندترین… Ex oriente luxبر زبان ها جاری خواهد شد. شکوهمندترین شکوه… و ما معتقدیم که نقشآفرینی و هدایتگری افتخارآمیز این نهضت شگرف و مترقی، از آن ملت های ایرانی و ارمنی است و به آنان وانهاده شده است… ما هنوز سخن خود را به پایان نرسانده ایم.

آلیک با ترسیم نمودن چنین خط فکری و سیاسی، آشکارا بیدادگری جهانی را به مبارزه طلبید و مظلومیت ملت خود را ـ نه با استغاثه و ملتمسانه، بلکه از جایگاه ملتی بیدار و هشیار که حق استرداد مطالبات و حقوق نادیده انگاشته شدهٔ مردم خود را مقتدرانه فریاد می زند ـ به گوش جهانیان می رساند و در پی همپیمانی برای تظلم خواهی است. منش و بیانیه ای که هم امروز هم پس از گذشت 74 سال، موضوعیت و عینیت خود را از دست نداده است. و این است راز ماندگاری و پویایی آلیک، زیرا نه ولادت و ظهور و عینیت بخشیده شدنش تصادفی بود و نه رسالتش خودمحور.

روزنامهٔ ارمنی زبان آلیک، با درج عناوین، مقالات، گزارش های اجتماعی و پرداختن به موضوعات و مباحثی که نشان از آگاهی و اشراف کامل ناشران آن از نگرانی ها و دغدغه های جامعهٔ ارمنی ایران داشت، و نیز ارائهٔ رهنمودهایی دور اندیشانه، که مصلحت حال و آیندهٔ جامعه را در بر می گرفت، به سرعت توانست در میان خانواده های ارمنی جایگاه خود را پیدا کند و با تبیین ایدئولوژی و اهداف کوتاه مدت اجتماعی و سیاسی خود، نه تنها معضلات روز را به چالش می کشانید و جامعه را به مصالح و حقوق و تکالیف و بایسته های خود آشنا می ساخت، بلکه در کمترین مدت طیف گسترده ای از هم اندیشان و دلسوزان جامعه را هم، که به طور پراکنده ولی غیرمتشکل در صدد ساماندهی اجتماعی به فعالیت می پرداختند، گرد خود مجتمع ساخت و با نیروهایی متشکل و سازمان یافته، بستر مناسب و زیرساخت های اساسی به فعل در آوردن برنامه های درازمدت اعلام شده را پی ریزی کرد. آلیک از همین طریق همچنین توانست به اغنای منابع محدود مالی خود، که یک از بزرگ ترین موانع توسعهٔ تدارکاتی و نشر گسترده تر روزنامه بود، کمک کند.

روزنامه ای که در ابتدا یک شماره در هفته به چاپ می رسید، به تدریج تعداد شماره های مطبوع خود را به سه شماره در هفته می رساند. علاوه بر این، مقبولیت مطالب روزنامه از سوی خانواده ها، موجبات ازدیاد خوانندگان، و بالطبع شمارگان آن را نیز فراهم می سازد. آلیک در مدت کمی به یکی از اعضای صمیمی خانواده های ارمنی بدل شد؛ عضوی فعال و پویا، که غیبت یا دیرآمدنش موجب نگرانی و دلواپسی دیگر اعضای خانواده می شد؛ به ویژه پس از بسته شدن مدارس ارمنیان کشور، که در پی سفر رضاخان پهلوی به ترکیه و دیدار وی با کمال آتا ترک صورت پذیرفت، روزنامهٔ آلیک این بار نه تنها به عنوان جریدهٔ خبری، بلکه به مثابه مکتب و مدرسه و کتاب و تختهٔ تحریر، در خدمت به اشاعهٔ ادب و زبان و فرهنگ ارمنیان و در شأن و منزلت معلم و استاد به کار گرفته شد.

آلیک چگونه شکل گرفت

در شرایطی بسیار سخت و گران، که مشکلات اجتماعی و سیاسی از یک سو، و فشارهای اقتصادی از سویی دیگر عرصه را بر همه تنگ کرده بود، گروهی آرمانخواه واقع بین چارهٔ رفع نسبی برخی تنگناها را همان گونه که قبلاً ذکر شد، در انتشار نشریه ای روشنگر و هدایتگر یافتند. مؤسسان روزنامه عبارت بودند از مرحومان دکتر هاروتیون استپانیان، دکتر وارطان هوانسیان، استپان خان بابیان، هامبارسوم گریگوریان و یقیشه ایشخانیان. کل بودجهٔ اولیه برای انتشار روزنامه شانزده هزار ریال (1600تومان) در نظر گرفته شده بود. اولین هیئت تحریریه متشکل بود از آقایان هوسپ هوانسیان (رئیس)، هوسپ تادئوسیان(منشی)، آلکساندر هوانسیان (مدیر بخش تاریخی و پژوهشی) و هامبارسوم گریگوریان (مسئول بخش هنری). هوسپ هوانسیان، با حفظ سمت، به عنوان مسئول پی گیری اخبار خبرگزاری پارس انتخاب می شود. از سال1934 م با تحولات صورت پذیرفته، هیئت تحریریه به شرح زیر ترمیم می شود: دکتر هاروتیون استپانیان، یقیشه ایشخانیان و هامبارسوم گریگوریان. اما هوسپ تادئوسیان نیز با نظر مشورتی و بدون حق رائی در جلسات هیئت تحریریه شرکت می کند.

امتیاز روزنامه با سختکوشی های مرحوم آرسن میکائیلیان و به نام وارطان هوانسیان از وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه اخذ گردید. برای مکان اداری اولین تحریریه، نخست اتاقی کوچک در طبقهٔ دوم ساختمانی قدیمی واقع در خیابان قوام السلطنه (سی تیر فعلی) اجاره شد، ولی روزنامه در چاپخانهٔ مدرن که متعلق به فردیناند سیمونیان بود، به چاب می رسید. اما از آنجا که بعد مسافت بین دفتر تحریریه و چاپخانه مشکلاتی را ایجاد کرد، در سال 1934 م (1313خ) واحد کوچکی مشتمل بر سه اتاق با امکانات اداری و ساختمانی بسیار محدود و محقر در طبقهٔ فوقانی چاپخانه اجاره می شود. در سال1936 م (1315خ) تحریریهٔ روزنامه برای دومین بار به محل دیگری منتقل می شود. این بار خیابان فردوسی و به ساختمان مالک چاپخانه.

از سال1941 م (1320خ) برای مدت چند سال روزنامه در چاپخانهٔ گارون واقع در خیابان فردوسی به طبع می رسد. اما از اول ژانویهٔ سال1945 م (1324خ) روزنامه مجدداً در چاپخانهٔ مدرن، واقع در خیابان پستخانه یا اکباتان سابق، چاپ می شود. گویا تحریریهٔ روزنامه نیز به سرنوشت خوانندگان آن و ملت ارمنی دچار شده بود و می بایست کوله بار آوارگی را همواره به دوش می کشید. در سال 1948 م (1327خ) مکان تحریریه برای چهارمین بار به محل دیگری انتقال می یابد. محل جدید تحریریه، این بار کوچهٔ گوهرشاد واقع در خیابان نادری (جمهوری اسلامی فعلی) در نظر گرفته می شود. در مکان جدید روزنامه مجهز به وسایل و ادوات حروفچینی سربی مختص به خود می گردد، اما روزنامه در چاپخانهٔ متعلق به فرانسوا ملیک کارامیان، واقع در محل فعل چاپخانهٔ آلیک (خیابان جمهوری اسلامی، کوچه آلیک) به چاپ می رسد. بدین ترتیب برای اولین بار تحریریه و چاپخانه در ساختما ن هایی استیجار نزدیک به هم قرار می گیرند.

دو سال بعد، در سال1950 م (1329خ) آلیک موفق به خریداری دستگاه چاپ چاپخانهٔ طلوع می شود که در همان ساختمان قرار داشت. اندک بعد، در سال1956 م (1335خ) روزنامه تمامی ساختمان را خریداری می کند و با داشتن چاپخانه، تجهیزات حروفچینی و ادارهٔ تحریریهٔ مستقل، به چندین سال آوارگ اجباری خود پایان می دهد.

فردیناند سیمونیان،اولین مدیر چاپخانه مدرن

بدیهی است که این همه تغییر و تحول و جابجایی و خرید تجهیزات و ساختمان، به سادگیِ نگاشتن آن صورت نپذیرفت. آلیک و متولیان آن برای حفظ و گسترش تجهیزات و کادر روزنامه، از خود گذشتگی و ایثار غیرقابل وصف را به نمایش گذاشتند. از لابه لای اسناد باقیمانده از آن دوران، در می یابیم که اعضای مؤسس و سپس هیئت های امنا پی درپی آلیک حتی از اندوختهٔ اندک مالی خود نیز برای پایداری بدون وقفهٔ این مؤسسهٔ غیرانتفاعی نیز بهره می جستند. از یافته های همین اسناد تنها به یک واقعه اشاره می کنیم:

در یکی از همان روزهایی که تنگنای مالی فشار غیرقابل تحملی را بر آلیک وارد کرده بود و چاپ روزنامه را امکان ناپذیر ساخته بود، یکی از اعضای هیئت امنای آلیک، مرحوم استپان خان بابیان بالاجبار فرش خانهٔ خود را برا تهیهٔ کاغذ روزنامه به فروش می رساند. اما مهم تر از همه، در حق یاران و خوانندگان وفادار آلیک بسیار جفا روا داشته خواهد شد اگر از همیار ی های بی دریغ آنان یاد نشود؛ شیوه ای بسیار پسندیده که هم اینک نیز گاه به گاه روزنامه را در ادامهٔ انتشارش یاری می دهد؛ افراد خیری که گاه نامشان برده می شود و گاه به خواست خود همچنان گمنام می مانند. حتی در شرایط بسیار نامساعد اقتصادی نیز، وفاداران به آلیک و خط مشی سیاسی و اجتماعی و منش انساندوستانهٔ آن، روزنامه را در ادامهٔ انتشار و تداوم خدمات ارزندهٔ آن به جامعهٔ ارمنی ایران تنها نگذاشتند و هر گاه نیازی احساس می شد، به فراخوان همیاری آلیک پاسخ مثبت می دادند و دست یاریِ این همنشین خانواده ها را به گرم می فشردند. ناگفته نماند، که هیئت های امنای آلیک نیز نمی توانستند همواره متوقع کمک های مالی دوستان خود باشند.

گذشته از این واقعیت که گاه وضعیت اقتصادی و مالی کشور آنچنان بر گردهٔ نزدیکان آلیک و حتی متمولین جامعه فشار وارد می ساخت که هر گونه همیاری را ناممکن کرد، آلیک می بایست منابع مالی مطمئنی را برای خود ایجاد می کرد، زیرا مبالغ دریافتی از محل فروش تک شماره به هیچ وجه نمی توانست حتی برخی از هزینه های روزنامه را نیز بپوشاند. از این رو علاوه بر چاپ آگهی های تبلیغاتی در روزنامه، تمهیداتی نیز برای خودکفایی مالی مؤسسه اندیشیده شد؛ از آن جمله می توان به چاپ کتاب های گوناگون و انجام دیگر امور چاپی به منظور سوددهی جهت رفع بحران مالی، اشاره کرد. آلیک، با استعانت از یاران خود و همچنین از محل همین درآمدها، توانست بخش هایی از بنای قدیمی ساختمان را بازسازی کند و در سال1959 م (1338خ) موفق به خرید دستگاه چاپ پرسرعت و نیز دستگاه های حروفچینی اتوماتیک (لاینو تایپ) می شود.

مرحوم هوسپ کاراپتیان،از محبوب ترین حروف چین های دستگاه های لاینوتایپ

اما اینها نیز نمی توانستند پاسخگوی نیازهای اساسی اداری، فنی، تحریریه، و نیز اجتماعات آن باشند. سرانجام در سال 1968 م (1347خ) بنای قدیمی از بن ویران شد، و ساختمان جدیدی مشتمل بر سه طبقه، مجهز به تالار و اتاق های تحریریه، سالن حروفچینی، چاپخانهٔ مجزا، تالار اجتماعات، انبار، امکانات رفاهی برای کارگران و کارمندان، و نیز سوئیت مجهز برای سرایدار، با آخرین شیوه های مهندسی نوین، بنا گردید. ساختمان جدید از روز نهم جولای همان سال به بهره برداری رسید. این ساختمان تا سال1998 م(1377خ) مورد استفاده قرار می گرفت ولی از آنجا که منطقهٔ نادری (جمهوری اسلامی) و نواحی آن به تدریج تهی از سکنهٔ ارمنی می شد و رفت و آمد مشترکان، همکاران، ارباب رجوع، نیز کارکنان، مشکلاتی را برای آنان به وجود میآورد، از سال ها قبل تصمیم به انتقال تحریریهٔ روزنامه به محلی گرفته شد که دسترسی به آن برای عموم آسان و میسر باشد. سرانجام این انتقال، آن هم که از نظر مال همراه با دشواری های فراوان بود، صورت گرفت. اما چاپخانه به دلیل مشکلات عدیده، از جمله مشکلات مالی، همچنان در محل قبلی، به فعالیت خود ادامه می دهد.

آیین تبرک زمین و زدن اولین کلنگ ساختمان جدید در روز 29 آوریل سال1994 م (1373خ) با حضور عدهٔ کثیری از ارمنیان تهران و شهرستان ها، توسط پیشوای دینی ارامنهٔ وقت تهران، اسقف اعظم آرداک مانوکیان، و سخنران صاحب امتیاز روزنامه، مهندس آلبرت عجمیان، برگزار شد. اما از آنجا که مشکلات مالی همچنان گریبانگیر آلیک بود، عملیات ساختمانی آن سه سال به طول انجامید. مراسم افتتاحیهٔ ساختمان مجهز و جدید آلیک در ماه جولای سال1997 م (1376خ) به وسیلهٔ پیشوای دینی ارامنهٔ جهان، عالیجناب آرام اول، و گروه عظیمی از ارمنیان تهران، شهرستان ها، و میهمانانی از سایر نقاط جهان برگزار شد. بهره برداری از ساختمان جدید، که آمیزه ایست از معماری ارمنی و استانداردهای جهانی بناهایی که کاربری مطبوعاتی دارند، از 31 اکتبر سال1998 م (1377خ) آغاز شد.

ناچار دوباره باید گریزی به تاریخ چگونگی شکل گیری و سازماندهی آلیک بزنیم. مسئولیت اولین سردبیری روزنامه، از سال1934ـ1931م (1309تا1313خ) بر عهدهٔ هوسپ طاطاوسیان (تادئوسیان) بوده است، سپس به ترتیب یرواند هایراپتیان، آندره دِر اوهانیان (آموریان)،مانوول ماروتیان، هوسپ هوانسیان، داجات بوغوسیان، آنوشاوان گریگوریان، دکتر باغدیک میناسیان، هرایر خالاتیان و… بار سردبیری آلیک را به دوش کشیدند. باید افزود که مرحومان هوسپ هوانسیان و آندره آموریان، هرکدام بیش از یک دوره در این مسند قرار گرفتند. در همین دوران افراد دیگری نیز به طور موقت سردبیری یا دبیری تحریریه روزنامه را عهده دار شدند. اما صاحبان امتیاز روزنامه در دوره های مختلف، عبارت بودند از آقایان وارطان هوانسیان، دکتر آرداشس بابالیان، دکتر رستم استپانیان، و از بیست و پنج سال قبل تا به امروز، مهندس آلبرب عجمیان.

روزنامهٔ آلیک از بدو تأسیس تا سوم دسامبر سال1934 م (1313خ) به صورت هفتگی منتشر می شد، اما از روز 17 ژانویهٔ سال1935 م (1314خ)، هفته ای سه روز (یکشنبه، سه شنبه و پنجشنبه) انتشار یافت، و اینن تحول در شرایط اقتصادی و سیاسی آن دوران موفقیت بسیار بزرگی محسوب می شد. سپس از روز پنجم ژانویه سال1941 م ( 15دی ماه1320 خ) آلیک به عنوان روزنامهٔ یومیه میهمان هر روزه خانواده های ارمنی گشت؛ میهمان گشاده رو و فهیم، که آمدنش موجب خرسندی و دلگرمی منتظرانش می شد و دیرکرد و غیبتش میزبانان را نگران و دلواپس می کرد. آلیک از سال1965 م (1344خ) به بعد در هشت صفحه منتشر شد.

آلیک در کشاکش جنگ جهانی دوم نیز از آسیب های سیاسی، و تبعات اوضاع آشفته ای که عوامل نیروها و قدرت های اشغالگر به منظور ایجاد اغتشاش و تشویش اجتماعی پدید آورده بودند، مصون نماند. زیان ها و خسران جانی، مالی و اجتماعی حاصله برای خانوادهٔ بزرگ آلیک، که ناشی از وضعیت موجود و حضور نیروهای بیگانه بود، خارج از حوصلهٔ این بحث، و نیازمند پردازش و تحلیل همه جانبه است. اما نمی توان این موضوع را نادیده انگاشت که پس از بازگشت رضاخان از ترکیه، علاوه بر بسته شدن مدارس ارمنیان کشور، روزنامهٔ آلیک نیز از امواج ویرانگر پیآمدهای این سفر منحوس در امان نماند؛ به این معنی که تک تک مطالبی که قرار بود به چاپ برسند، می بایست ترجمه می شدند و در اختیار ادارهٔ ویژه ای که به منظور سانسور مطالب مطبوعات در شهربانی دایر شده بود، قرار می گرفتند و تنها در صورت تأیید رضاخانی اجازهٔ چاپ می یافتند. و این در زمان بود که مدارس ارمنیان کشور جملگی به تعطیلی کشانده شده و رسالت هدایت فکری، آموزش زبان مادری، حفظ و ترویج فرهنگ و سنت های دینی و آیینی و آداب تمدن دیرپای ارمنی بر عهدهٔ روزنامهٔ آلیک نهاده شده بود. مرحوم آرام هوردانانیان، یک از همکاران آلیک در آن دوران در بخشی از خاطرات خود که در ویژه نامهٔ سی امین سالگرد انتشار روزنامه درج شده است، چنین می نویسد: ترجمهٔ مطالب به منظور سانسور نمی توانست خوشایند باشد، اما به هر حال این مسئولیت دشوار به آقای گورگن م. آزاریان واگذار شده بود. ترجمه های ارسال شده اگر دوباره به تحریریه باز گردانده می شدند نشان از تأیید آنها داشت و آنهایی که در ادارهٔ مذکور بایگانی می شدند، طبیعتاً غیرقابل چاپ بودند. اما در این شرایط (که قبلاً ذکر شده) نمی توانستسم تنها مطالبی را به چاپ برسانیم که باب میل حکومت بودند. از این رو مطالب بسیار مهم و حیاتی جامعه را استعاری و یا آن گونه ترجمه می کردیم که ادارهٔ مذکور درک و فهم دیگری از مطلب داشته باشد. کار بسیار دشوار و پرخطری بود.

مرحوم آندره آموریان که چند دوره مسئولیت سردبیری روزنامهٔ آلیک را بر عهده داشته است، در سال1358 خ در گفت وگویی با نگارنده، ضمن برشمردن ناملایمات و دشوار هایی که در دوره های مختلف گریبانگیر آلیک بوده است، می گوید: سردبیر یا مدیر مسئول آلیک چندین بار به خاطر استفاده از الفاظ ‹‹خرس››، ‹‹تبر›› یا ‹‹جنگل›› به ادارهٔ ویژهٔ شهربانی فراخوانده شده بودند. زیرا خرس وجه تسمیه رضاشاه که از سوی کمونیست ها شایع شده بود تلقی می شد، زیرا خرس که جنگل ها را ویران می کند و تداعی کنندهٔ غصب و غارت های رضاشاه بود. تبر امحای جنگل ها و کشتار آزادیخواهان، و جنگل نیز، نهضت میرزا کوچک خان جنگلی را تداعی می کرد.

مرحوم آندره آموریان در گفت وگویی که نوار آن نیز موجود است، می افزاید: آلیک در گذشته تحت سانسور بسیار شدیدی قرار داشت. به ویژه در زمان حکومت رضاشاه، در بین سال های 1937 تا 1942 (1316تا1321خ) که سردبیری روزنامه را به عهده داشتم، مترجمی تمام مطالب روزنامه را کلمه به کلمه به زبان فارسی ترجمه می کرد و سپس آنها در اختیار شهربانی قرار می گرفتند. اغلب اوقات مطالب ارسال شده ماه ها نزد شهربانی می ماند. یک بار شعری تحت عنوان ‹‹آسمان آبی››، به خاطر عنوانش بدون هیچ توضیحی توقیف شد و ضمن آن خواستند که هیچ مطلبی را که در آن جملات فوق آمده باشد، به چاپ نرسانیم. خود آنان نیز به هنگام بازبینی مطالب، کلمهٔ ‹‹آبی›› را سانسور می کردند. من ده سال بعد متوجهٔ موضوع شدم. روزنامهٔ آلیک در همان زمان از سوی ادارهٔ ویژهٔ شهربان برای مدتی توقیف شد.

مؤسسهٔ آلیک از تاریخ1961 تا1963 م (1340تا1342 خ) ماهنامهٔ آلیک را چاپ می کرد. این نشریه که حاوی مطالب وزین اعتقادی، ایدئولوژیکی، سیاسی، تحلیلی و اجتماعی بود، از سوی خوانندگان مورد استقبال بسیار قرار گرفت، اما به دلیل مشکلات مالی نتوانست بیش از سه سال دوام یابد. مؤسسه همچنین بین سال های1969 تا1976 م (1348تا1355 خ) به مدت هشت سال، مجلهٔ دوهفتگی آلیک نوجوانان را منتشر کرد.

اما از مهم ترین انتشارات مؤسسهٔ آلیک، که خود از رسالت و تعهدش ناشی می شد، بی تردید تدوین و نشر کتا ب های درسی مدارس ارمنی کشور بوده است. در شرایطی که دانشآموزان مدارس ارمنی در کنار دیگر درس ها، مرجع و مائخذ معتبری برای آموزش زبان، ادبیات، فرهنگ، و تاریخ و مسلک دین خود در اختیار نداشتند، امنای مؤسسهٔ آلیک تدوین و چاپ کتاب های درسی ارمنی را بر خود فرض واجب دانستند و سریعاً، اما با دقت و وسواس ویژه این گونه کتاب ها را تألیف، تدوین و چاپ کردند و در اختیار دانش آموزان ارمنی قرار دادند. شکی نیست که تألیف و تدوین کتاب های درسی، آن هم برای چند مقطع آموزشی و با موضوعات مختلف، نمی تواتست کار آسانی باشد. از این رو هیئتی مرکب از دانشآموختگان برجسته، که برخی علم خود را در زمینه های گوناگون مرتبط با موضوعات درسی، در کشورهای صاحب دانش مذکور فرا گرفته بودند و تجربهٔ کافی برای تألیف و تدوین کتاب درسی نیز داشتند، تشکیل گردید و امر مهم تدوین این گونه کتاب ها به آنان واگذار شد. در اینجا ضرورتاً می بایست به این مهم نیز اشاره شود که پس از انقلاب اکتبر روسیه و برقراری نظام کمونیستی در آن کشور، گروه عظیمی از روشنفکران، اندیشمندان، دانشمندان، ادیبان، استادان دانشگاه و صاحب نظران، یا از آن کشور تبعید شدند یا به اختیار خود کشوری دیگر را برای زندگی برگزیدند. و از آنجا که ایران نزدیک ترین مرز مشترک بین شوروی سابق و دنیای خارج بود، اکثر آنان به ایران آمدند و در تبریز و سپس تهران سریعاً جذب مؤسسه آلیک شدند، و آموخته های علم خود را در اختیار این بنیاد و دیگر نهادهای ملی قرار دادند. علاوه بر این، مدرسهٔ عالی یا کالج مرکز ارامنهٔ آذربایجان، با مرکزیت تبریز، پیش از این نیز علما و ادیبان روشنفکر و استادان مسلم زبان و ادبیات ارمنی و علوم وابسته به آن را آموزش و تحویل جامعهٔ ارمنی ایران داده بود. می توان گفت که اکثر مؤسسان، سردبیران، و نویسندگان و هیئت های تحریریهٔ آلیک، دانشآموختگان همان مدرسهٔ عالی مرکزی ارامنهٔ آذربایجان (تبریز) بوده اند. در اینجا دور از انصاف خواهد بود اگر از خدمات ارزندهٔ اندیشمندان و متفکران ارمنی جلفای اصفهان و دانشآموختگان حوزهٔ کلیسای وانک به آلیک و اساساً حیات فرهنگی ارمنیان ایران یاد و قدردانی نشود.

روزنامهٔ آلیک بر اساس آیین اعتقادی و عقیدتی و تکلیف هایی که برای خود قائل است، خویش را ملزم به خدمت به آرمانهای ملت ارمنی و دفاع مشروع از حقوق سیاسی و اجتماعی آنان می داند. آلیک در عین حال خود را مکلف به تذکر و یادآوری وظایف شهروندی ارمنیان ایران می داند. از این روست که این روزنامه، هر زمان که نیاز حضور مردم در صحنه های سرنوشت ساز ملت ایران را احساس کرده و به مصلحت ملت دانسته است، به عنوان رسانه ای، که مدعی راهنمایی و ارشاد مردم است، با توجه به مصلحت اندیشی های پیشگیرانه از خطرات احتمالی که برای اقلیتی قلیل می تواند حادث شود، فراخوان حضور و مشارکت مردم را در مقاطع سرنوشت ساز از طریق روزنامه به اطلاع عموم رسانده است. بی تردید یکی از مهم ترین عوامل حضور و مشارکت ارمنیان کشور در مقاطع مختلف انقلاب اسلامی و نیز جنگ تحمیلی، علاوه بر فضای حاکم در کشور، هدایت های روشنگرانه و توجیهات روزنامهٔ آلیک بوده است. ویژه نامه هایی که روزنامه چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی منتشر ساخت، بسیار کارساز افتاد. شک نیست که یکی از درخشان ترین نمودهای همراهی آلیک با مردم و مشارکت روزنامه در برهه های سرنوشت ساز تاریخ نوین ایران، همگامی آلیک با روزنامه های متعهد و انقلابی پیش از پیروزی انقلاب بود. آلیک با تحمل زیان هایی، که فارغ از توان مالی خود بود، به منظور همگام با مردم انقلابی ایران، همدوش نشریات متعهد دیگر، به عنوان اعتراض به خفقان حاکم بر کشور به مدت 62 روز انتشار خود را متوقف ساخت. تنها زمانی اعتصاب آن پایان یافت، که خواسته های بر حق نشریات از سوی حکومت محقق گردید. این حرکت، گرچه آلیک را متضرر ساخت، اما برای آن بین هواداران خود و به ویژه نیروهای انقلابی اعتبار کم نظیر کسب کرد.

آلیک نزد ایرانیان فارسی زبان نام ناآشنایی نیست. روزنامه از ابتدای کار جشنوارهٔ مطبوعات، با حضور و شرکت فعال در نمایشگاه، حیرت همگان را برانگیخت زیرا آنان تصویر و تصوری از روزنامه ای غیر فارسی زبان با هفتاد سال انتشار بی وقفه نداشتند. همه ساله آلیک ضمن شناساندن خود، با استقبال گرم وصمیمانهٔ بازدیدکنندگان روبه رو می گردد. هم این، ارزش فراتر از هزاران شاخهٔ گل دارد.

و امروز پس از گذشت 74 سال، آلیک همچنان با پافشاری بر اصول اعتقادی ژابت و پایدار خود، که نشئت گرفته از خواست ها، نیازها و آرمان های نه تنها ارمنیان بلکه بشریت و کل انسان های جهان است، هر روز به امید رفع نسب نیازهای جامعه و نمود راهکارهایی، که سعادت جامعهٔ انسانی را نوید می دهند، به کار خود ادامه می دهد و خانواده های ارمنی به عنوان میزبانانی که بی تابانه در انتظارش هستند، با روی گشاده آن را به خانه های خود راه می دهند.

اما آلیک، تنها یک روزنامه نیست، و نه حتی صرفاً یک رسانهٔ خبری. آلیک آموزگاری است که همزمان با تدریس، از خوانندگان خویش نیز آموزه هایی را فرا می گیرد. آلیک با به کارگیری ارتباط دوسویه، ضمن پرداختن به مسائل و مشکلاتی که گریبانگیر جامعه هستند، و نمود راه حل هایی عقلایی و مشروع، داده های جامعهٔ خود را نیز پس از پردازش و تحلیل، با نگاهی واقع بینانه، دور اندیشانه و حقیقی، به بازخورد جامعه می سپارد و خود نیز آن را در حافظهٔ تجربیاتش خود جای می دهد.

آلیک، همان گونه که مطبوعات واقعیتگرا و مردمی می بایست باشند، فقط مربی جامعه نیست، بلکه جامعه ای را که از میان آن برخاسته و موجودیتش برای آنان است، به انتقاد و ارشاد فرا می خواند. زیرا روزنامه نمی تواند از جامعه بریده باشد و خواست ها ونیازهای مردم را، ولو این که خوانندهٔ روزنامه نباشند، نادیده انگارد. اگر در ابتدای کلام به خودمحور نبودن آلیک اشاره کردیم، منظور همین ارتباط عملی (و نه ظاهری) دوسویه وتفهیم و درک و پاسخگویی متقابل بوده است. آلیک نمی تواند غیر از این باشد، زیرا اساساً به همین منظور پا به عرصهٔ مطبوعات گذارد و برپایهٔ کیش و آیین و مرام خود، نمی تواند به اصول اعلام شده اش پایدار نباشد.

آلیک این گونه و با رسالتی که ذکر آن رفت، راه دشوار و پر از سنگلاخ 74 ساله را پیمود و با همان رسالت و مسئولیت متعهدانه راهش را ادامه خواهد داد.

….و در پایان یک دعوت عام. ما از شما دعوت می کنیم که با نشانی http://alikonline.ir/fa/ از روزنامهٔ آلیک دیدن کنید .

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 29
سال هشتم | پاییز 1383 | 152 صفحه
در این شماره می خوانید:

دره سبز

نویسنده: هراند ماتووسیان / ترجمه: سیف الله گلکار فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 29 آذرخش با بانگ ترق تروقی خشک به صخره برخورد که صخره آن را پس زد و ناچار در زمین سبز فرو...

چهره یک استاد

نویسنده: ک. بدلیان / ترجمه: سینار گلریز فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 29 هراند ماتووسیان چهارشنبه 18 دسامبر در ایروان به سبب بیماری سرطان ریه درگذشت. او در 3 مارس 1935 در...

درباره کتاب قلبم همواره با تو می تپد

نویسنده: آرمیک نیکوقوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 29 به نظر می رسد که وجدان بشری بیدار شده است و حقایق اولین نسل کشی قرن بیستم، این بار با قلم های نویسندگان و...

در جستجوی جادوی زندگی

نویسنده: ژیلبرت مشکنبریانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 29 اشاره نقشی را که آربی آوانسیان توانست در دهه های شصت و هفتاد میلادی در تئاتر ایران ایفا نماید، همانند نقشی است...

آربی آوانسیان کارگردانی متفاوت با فیلمی متفاوت

نویسنده: زاون قوکاسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 29 چشمه را آربی آوانسیان در سال1348 ش ساخت: فیلمی زیبا و شاعرانه که در زمان نمایش غریب افتاد. اما از همان زمان آشکار...

شب ارامنه و هنرمندان ایران

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 29 شب چهارم: سه شنبه23 /4/ 1383 سخنرانی آیدین آغداشلو باعث افتخارم است در چنین مراسمی صحبت کنم و اشاره هایی داشته باشم: این که من از کودکی...

شب موسیقی فیلم

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 29 شب سوم: دوشنبه22 /4/ 1383 سخنرانی دکتر شاهین فرهت ما امروز کارهای سه آهنگساز را شنیدیم که به لحاظ موسیقایی و به لحاظ نشستن روی تصویر، با...

شب آوانس اوهانیانس

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 29 شب دوم: یکشنبه21 /4/1383 سخنرانی خسرو دهقان (منتقد و مدرس سینما) به نظر می آید مهم ترین پدیدهٔ سینمای ایران از آغاز تا امروز آوانس...

شب ساموئل خاچیکیان

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 29 شب اول: شنبه20 /4/ 1383 سخنرانی دکتر ق. پورمرادیان (منتقد قدیمی) با نام خدا اینک یادمان مردی را پیش رو داریم که بی شک تأثیری شگرف در ابعاد...

حضور ارامنه در سینمای ایران

نویسنده: گارینه داویدیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 29 به مناسبت چهارصدمین سال مهاجرت ارامنه به ایران و صدمین سال فعالیت هنرمندان ارمنی در سینمای ایران، دومین نمایشگاه...

درباره موزه هنرهای خاور نزدیک

نویسنده: آزیتا شرف جهان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 29 موزه هنرهای خاور نزدیک، مجموعهٔ ارزشمندی است بالغ بر پنج هزار قطعه شیئ و تابلوی نقاشی، که طی سالیان طولانی توسط...

مارکو هنرمند بی قرار

نویسنده: داریوش خادمی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 29 گفتگو با آیدین آغداشلو دربارهٔ مارکو گریگوریان از نظر شما مارکو گریگوریان در هنر معاصر ما چه جایگاه و موقعیت را به...

دیدار با مارکو

نویسنده: آزیتا شرف جهان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 29 گروه نقاشان +30، نوروز امسال نمایشگاهی از آثار خود را در موزهٔ ‹‹های آرت›› ایروان، پایتخت جمهوری ارمنستان، برپا...

مارکو گریگوریان

نویسنده: سیلوی خواجه سری فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 29 مارکو گریگوریان[1] در ایران میان علاقه مندان به هنر، هنرمندی شناخته شده است. او سومین فرزند از یک خانوادهٔ ارمنی...

نقش اندیشمندان ارمنی در آشنایی ایرانیان با اندیشه مدرن (بخش نخست)

نویسنده: محمد حسین خسروپناه فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 29 در سال های آغازین سدهٔ نوزده میلادی، در پی گسترش روابط خارجی دولت ایران با دولت های اروپایی و به ویژه شکست...

کارا کلیسا یا دیر قلعه تادئوس قدیس

نویسنده: گلناز عدل فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 29 پیشگفتار ایران در میان همهٔ ملل مشرق کشوری است که نژادها، مذاهب و تمدن های گوناگون را یکی بعد از دیگری در خود پذیرا...