فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۵۹
گفت و گو با راگیپ زاراکولو،اندیشمند ترک
نویسنده: گریگور قضاریان
راگیپ زاراکولو: « به باور من راه حل واقعی را در درون ترکیه باید جست، باید افکار عمومی را در ترکیه آماده کرد».
راگیپ زاراکولو[۱] متولد ۱۹۴۸م در بویوک آدا،[۲] از جزایر نزدیک استانبول، از روشنفکران برجسته، فعالان حقوق بشر و آزادی خواهان ترک است که چند ماه پیش از زندان آزاد شد. این، نخستین باری نبود که دولتمردان ترکیه زاراکولو را زندانی می کردند. او چندین دهه از عمر خود را وقف روشنگری جامعۀ ترک و دفاع از آزادی بیان و حقوق بشر در ترکیه کرده است و به دلیل همین “جرم ها” بارها وی را به زندان انداخته اند.
فعالیت های زاراکولو بر جامعۀ ترک و جامعۀ بین المللی پوشیده نیست. وی بارها به کسب جوایزی از سوی انجمن ناشران ترک، انجمن ناشران بین المللی و انجمن دفاع از آزادی بیان[۳] نایل شده و دو بار هم (در۲۰۱۰ و اخیراً در ۲۰۱۲م) نشان افتخار جمهوری ارمنستان را کسب کرده است. زاراکولو، در پاییز ۲۰۱۱م، نیز نامزد دریافت جایزۀ صلح نوبل برای سال جاری شده است.
این آزاداندیش ترک احترام و جایگاهی خاص برای ارمنیان دارد. زاراکولو نخستین ناشر ترک است که در ۱۹۹۳م کتابی دربارۀ نژادکشی ارمنیان در ترکیه منتشر ساخت. نژادکشی ارمنیان، تابویی که کسی جرئت مطرح ساختن آن را در ترکیه نداشت و ندارد، نخستین بار به دست این مرد بزرگ در ترکیه شکسته شد.
ملاقات من با زاراکولو، در ۲۰۰۹م، در بیروت، اتفاق افتاد. هنگام آشنایی با وی وظیفۀ خود دانستم تا گفت و گویی با او ترتیب دهم و از طریق رسانه نظریات، عقاید و فعالیت های بشردوستانه او را نشر دهم تا دیگران نیز با این مرد بزرگ آشنا شوند.
آنچه می خوانید بخش هایی از گفت و گوی من با راگیپ زاراکولو و از زبان خود اوست که پس از گذشت سه سال همچنان تازگی و اثربخشی خود را حفظ کرده است.
داستان زندگی و سرگذشت من در دوران نظامیان ترکیه
من دانش آموختۀ دانشکدۀ اقتصاد دانشگاه استانبول هستم. کارشناسی ارشد خود را نیز در همین رشته دریافت کردم. دو بار هم وارد دورۀ دکتری شدم ولی متأسفانه ناتمام ماند. بار نخست در ۱۹۷۱م در دورۀ دکتری تحصیل می کردم که به دست نظامیان دستگیر شدم و بار دوم نیز استاد راهنمای من به دست گروهک های افراطی راست و ملی گرا کشته شد. این قضیه مربوط به ۱۹۷۹م است. پس از این وقایع تصمیم گرفتم تحصیل در مقطع دکتری را رها کنم و وارد دنیای روزنامه نگاری شوم. روزنامه ای به نام دموکرات چاپ می کردم. محور این روزنامه مسائل مربوط به حقوق بشر و سیاست خارجی بود. پس از کودتای ۱۹۸۰م در ترکیه و به قدرت رسیدن نظامیان، بیشتر به منزلۀ ناشر فعالیت می کردم و نتوانستم چاپ روزنامه را ادامه دهم زیرا نظامیان روزنامۀ مرا توقیف کرده بودند. اندکی بعد مرا هم دستگیر کردند. محاکمۀ من در دادگاه نظامی ده سال به طول انجامید. طی این مدت اجازۀ خروج از کشور را هم نداشتم. عمدۀ فعالیت من در این دوران معطوف شد به انجام پژوهش و مطالعه در زمینۀ حقوق بشر، مردم سالاری و نظریه های سیاسی. پژوهش های من در مورد دوران گذار مردم سالاری در کشورهای امریکای لاتین، یونان، اسپانیا و پرتغال بود. در ۱۹۸۶م، یعنی شش سال پس از به قدرت رسیدن نظامیان در ترکیه، ما (من به همراه گروهی از روشنفکران و فعالان حقوق بشر و همسرم) [۴] انجمن حقوق بشر ترکیه[۵] را تأسیس کردیم. ما در آن دوران دیکتاتوری و اختناق انجمن حقوق بشر تأسیس کردیم چون در آن زمان واقعاً حقوق بشر در ترکیه در وضع اسف باری قرار داشت، ده ها نفر اعدام شدند، دو هزار نفر مفقود شدند و تعداد بی شماری از فعالان حقوق بشر به زندان افتادند. در این دوران ما (من به همراه همسرم) کانون فعالیت های خود را بر روی زندانیان سیاسی قرار داده بودیم. کتاب ها و آثار افراد برجسته از قبیل نویسندگان و مترجمانی را که در زندان ها بودند منتشر می کردیم. همان طور که عرض کردم در آن زمان بسیاری از روشنفکران و اساتید دانشگاه در زندان ها به سر می بردند. آنها انجمنی را برای پیشبرد صلح بنا نهاده و به همین خاطر نیز دستگیر و زندانی شده بودند. فکرش را بکنید انجمی برای اهداف صلح جویانه تأسیس کنید و به این جرم به زندان بیفتید! و ما هم برای نشان دادن همبستگی خودمان با آنان آثار و کتاب های این زندانیان را در بیرون از زندان چاپ می کردیم. به یاد دارم که یکی از این کتاب ها موضوع جالبی داشت. یک مطالعۀ تطبیقی بود بین دانشگاه های آلمان دوران نازی با جو دانشگاه های ترکیه در زمان کودتاچیان نظامی. شرایط در دانشگاه های هر دو کشور در آن دوران مشابه یکدیگر بود.
در ۱۹۹۰م، تصمیم گرفتیم کتاب هایی در مورد مسئلۀ کردها چاپ کنیم. در همین زمان مصمم شدیم کتاب هایی را نیز در مورد قتل عام ارمنیان چاپ کنیم. برای شروع کتابی به قلم ایو ترنون،[۶] با نام ارمنیان، تاریخ یک نژادکشی، را از زبان فرانسه به ترکی ترجمه کردیم و پس از آن هم کتابی نوشتۀ واهاگن دادریان،[۷] با عنوان نژادکشی به مثابۀ یک مسئلۀ حقوق بین المللی و ملی، را به زبان ترکی ترجمه و چاپ کردیم. این کتاب ها و دیگر کتاب هایی که دربارۀ مسئله کردها بود همگی توقیف شدند.
طی ۱۹۹۰ ـ ۲۰۰۰م ما حدود چهل بار دستگیر، زندانی و محاکمه شدیم و همگی آنها به خاطر فعالیت هایی بود که در خصوص مسئلۀ کردها، مسئلۀ ارمنیان و حقوق بشر داشتیم. چون به خودمان این جرئت را داده بودیم که در مورد نحوۀ نگرش نظامیان به مسئلۀ کردها از سردمداران وقت انتقاد کنیم. جرم ما فقط این بود که در مورد جنایت های کودتاگران و نقض حقوق بشر در ترکیه صحبت کرده بودیم. همسرم (مرحوم) به زندان افتاد. البته، او در دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰م بارها زندانی شده بود. این بار او را به خاطر چاپ کتابی دربارۀ جریانات چپ در ترکیه، در دهۀ ۱۹۲۰م، به زندان انداختند. فکرش را بکنید، کودتاگران در حال پاک سازی چپ ها و چپ گراها بودند و همسرم این جرئت را به خود داده بود که در مورد جریانات چپ دهۀ ۲۰ کتاب چاپ کند. به علاوه، او کتابی هم در مورد جنگ ترک ها و یونانی ها منتشر ساخته بود و این دو مورد خشم حکومت را علیه همسرم برانگیخته بود. حکومت ما را با استناد به مادۀ ۳۰۱ قانون مدنی[۸] به جرم اهانت به ترک ها (در آن زمان به مادۀ شمارۀ ۱۵۹ شهرت داشت) محاکمه کرد. یک بار هم چاپخانه و دفتر انتشارات ما بمب گذاری شد (دسامبر ۱۹۹۴م). بخت با ما یار بود که انفجار در شب رخ داد و کسی در محل نبود. همان روز، یک روزنامه ، متعلق به کردها، نیز در اثر بمب گذاری منفجر شد و به این ترتیب، با گذراندن چنین روزهایی توانستیم زنده بمانیم و جزو نجات یافتگان باشیم.
با تحمل این همه سختی و مشقت بود که توانستیم باب مسئلۀ ارمنی و نژادکشی ارمنیان را در ترکیه باز کنیم. این نخستین بار بود که توانستیم در ترکیه کتابی در این مورد به چاپ برسانیم. نخستین بار بود که افکار عمومی ترکیه را به این مسئله جلب کردیم، مسئلۀ نژادکشی ارمنیان.
بعدها کتاب چهل روز موسی داغ، نوشتۀ فرانتس ورفل،[۹] را منتشر کردیم. روزهای سختی را می گذراندیم. از هر جهت تحت فشار بودیم، فشار روحی و روانی و فشارهای اقتصادی و سیاسی. در آن زمان، حتی کتابی هم در مورد آشوریان ترکیه و مسائل آنان چاپ کردیم. آثار ما نقش بسزایی در گشودن باب مباحثه ها و روشن ساختن افکار عمومی در ترکیه داشت. این نخستین بار بود که در جامعۀ ترکیۀ کنونی آثاری در مورد صفحات تاریک تاریخ ترکیه چاپ می شد.
انگیزۀ مطرح ساختن نژادکشی ارمنیان در ترکیه
در ۱۹۹۳م، که کتاب مربوط به نژادکشی ارمنیان را در ترکیه به چاپ رساندیم، اوضاع بسیار حساسی نیز در کشور حکم فرما بود و مسئلۀ کردها خیلی حساس شده بود. در مورد کردها دولت همان سیاستی را پی گرفته بود که در ۱۹۱۵م در مورد ارمنیان به کار بسته بود، یعنی مهاجرت و کوچ اجباری، راندن از خانه و کاشانه و کشتار. احساس می کردیم که شرایط برای یک پاک سازی قومی، از سوی دولت، مهیاست. در همان دوران بود که مسئلۀ کشتار در بوسنی و یک سال بعد، قتل عام ها در روآندا (پس از انتشار کتاب ما) اتفاق افتاد. بنابراین، به این نتیجه رسیدیم که شروع بحث و روشن ساختن افکار عمومی در مورد قتل عام ارمنیان و مسائل حقوق بشر نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. این را می دیدیم که در پشت این رفتارهای خشونت آمیز دولت ریشه های عمیقی وجود دارد، ریشه هایی که عمق آن به رخدادهای ۱۹۱۵م بر می گشت. بر این اساس پژوهشی بر مبنای سیر تاریخی و زمانی ریشه های رفتارهای خشن دولت ها در ترکیه انجام دادیم. این گونه رفتارهای همراه با خشونت و شکنجه ریشه در ساختار حکومتی ترکیه داشت. به این نتیجه رسیدیم که نژادکشی ارمنیان فقط یک رفتار مقطعی در تاریخ ترکیه نبوده بلکه فرایندی است مستمر و دارای تداوم و در پی آن سیاست انکار و نفی این خشونت ها وجود دارد. اینها همه روش و نگرشی سنتی و ریشه دار در حکومت ترکیه است که هم اکنون نیز ادامه دارد، نابودی و از میان برداشتن مخالفان و موانع.
مطرح ساختن نژادکشی ارمنیان و بازتاب آن در افکار عمومی و در میان روشنفکران ترکیه
هنگامی که ما کتابمان را در مورد مسئلۀ کردها در ترکیه به چاپ رساندیم احساس تنهایی و انزوا نکردیم. روشنفکران و اندیشمندان بسیاری ما را مورد حمایت قرار دادند. آنها در محاکمه های ما شرکت و به نوعی از ما پشتیبانی می کردند اما هنگامی که دست به انتشار کتاب در مورد نژادکشی ارمنیان زدیم دیواری از سکوت جلوی ما کشیده شد. انزوای کامل را تجربه کردیم چون هیچ کس مایل نبود در مورد نژادکشی ارمنیان صحبت کند. هیچ کس تمایل نداشت مسئلۀ ارمنی به یک مسئلۀ روز تبدیل شود. آن زمان مسائل دیگری در جامعه در اولویت قرار داشت، مسائلی از قبیل مقولۀ آزادی بیان یا مسئلۀ کردهای ترکیه. به همین دلیل نیز احساس کردیم که در مورد مسئلۀ ارمنیان تنها هستیم و کسی با ما نیست. البته، از خارج از ترکیه حمایت ها و همبستگی های فراوانی دریافت داشتیم؛ برای مثال، انجمن بین المللی ناشران و انجمن پِن[۱۰] در این مورد از ما حمایت کردند. بسیاری از انجمن های بین المللی حقوق بشر نیز پشتیبانی خود را از ما، در مورد نشر آثار مربوط به مسئلۀ ارمنی، اعلام داشتند. دیاسپورای ارمنی نیز از ما حمایت کرد. البته، در ابتدا دیاسپورای ارمنی فکر می کرد که اگر ما را مورد حمایت قرار دهد ممکن است به ضرر ما باشد ولی بعدها چون ما به دیاسپورا اعلام کردیم که این طور نمی شود و خطری ما را تهدید نمی کند آنها نیز به حمایت از ما پرداختند و در جریان محاکمه ها ما را یاری کردند. جرم ما فقط این بود که از واژۀ نژادکشی ارمنیان در ترکیه استفاده کرده بودیم.
ما در ابتدا با دیوار سکوت رو به رو بودیم ولی به تدریج و رفته رفته اوضاع تغییر کرد
همان گونه که گفتم پس از نشر نخستین کتاب در مورد نژادکشی ارمنیان به ظاهر با دیواری از سکوت برخورد کردیم ولی در همین حین دریافتیم که توجهات فراوانی به سوی این مسئله جلب شده است. تا آن زمان هیچ منبعی در مورد نژادکشی ارمنیان در ترکیه وجود نداشت. تنها معدودی منبع در این خصوص بود آن هم به زبان خارجی. و از آنجایی که اکثر مردم ترکیه به زبان های خارجی تسلط نداشتند طبیعتاً این موضوع و این منابع زیاد هم در دسترس و رایج نبود. در خصوص نژادکشی ارمنیان شاهد علاقه و توجه فراوانی از سوی روشنفکران و فعالان حقوق بشر و حتی خود ارمنیان ترکیه بودیم. نخستین کتابمان (یعنی همان کتاب ایو ترنون) در پنج هزار نسخه چاپ شد. کتاب پروفسور دادریان نیز در پنج هزار نسخه به چاپ رسید. کتاب چهل روز موسی داغ نیز در هشت هزار نسخه چاپ شد و همگی اینها، با وجودی که توقیف شده بودند، بلافاصله پس از چاپ نایاب شدند.
تلاش ها و فعالیت هایی که ارمنیان می توانند برای شناساندن هرچه بیشتر نژادکشی ارمنیان انجام دهند
به عقیدۀ من این رویۀ ترکیه، یعنی سیاست نفی و انکار نژادکشی ارمنیان، به خودی خود تأثیر فراوانی داشته که در دنیا مطالعات و پژوهش های بی شماری در مورد نژادکشی ارمنیان صورت گیرد؛ برای مثال، تا پیش از دهۀ ۱۹۷۰م منابع زیادی در مورد نژادکشی ارمنیان در ترکیه وجود نداشت ولی رفته رفته در دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰م مطالعات و پژوهش های فراوانی صورت گرفت.
پژوهشگران جدیدی شروع به تحقیق در مورد نژادکشی ارمنیان کردند و روز به روز جزئیات دیگری از این واقعه آشکار و منتشر می شود اما به عقیدۀ من ما نه تنها باید در مورد نژادکشی ارمنیان و مسائل سیاسی ارمنیان تحقیق کنیم بلکه در کنار این مسئله باید به موضوع نقش مثبت و سازندۀ ارمنیان در ترکیۀ عثمانی نیز بپردازیم. ارمنیان در زمان عثمانی جزو عوامل تأثیرگذار بر فرهنگ، هنر تجارت و دیگر زمینه ها در جامعۀ عثمانی بودند. نقش معماران ارمنی در تاریخ معماری عثمانی بر کسی پوشیده نیست ولی در این خصوص پژوهش های زیادی وجود ندارد. با انجام این گونه مطالعات می توانیم چهره ای دیگر از ارمنیان را به مردم ترکیه بشناسانیم. متأسفانه، نقش مثبت ارمنیان در زمان عثمانی برای مردم ترکیۀ کنونی آشکار نیست.
سیاست انکار و نفی ترکیه در مورد نژادکشی ارمنیان باعث شده است که دیاسپورای ارمنی توجه افکار جهانیان را بیشتر به این موضوع جلب کند؛ برای مثال، همین امر که مجالس گوناگون در کشورهای مختلف دنیا نژادکشی ارمنیان را به رسمیت شناخته اند و من نیز با این موضوع موافق هستم که این نوع فعالیت ها جزو اقدامات قانونی و مشروع هستند. چون اگر یک ارمنی هستید ولی در کشوری مانند فرانسه یا ایالات متحده زندگی می کنید، جزو شهروندان آن کشور هستید و باید برای روشن ساختن افکار عمومی در آن کشور اقدامی کنید. دولت کنونی ترکیه در این خصوص معترض است که چرا مجالس دیگر کشورها در مورد مسائل ترکیه دخالت می کنند. سردمداران کنونی در ترکیه بر این عقیده اند که این مسئله جزو مسائل داخلی ماست نه مسئلۀ دیگر کشورها در حالی که به هیچ وجه این گونه نیست. هم اکنون، نسل های ارمنیان در کشورهای دیگر زندگی می کنند. این ارمنیان به دلیل نژادکشی ساکن دیگر کشورها شده اند. امروزه، این ارمنیان جزو شهروندان و تبعۀ آن کشورها هستند، یعنی مسئله ای که ارمنیان آن کشور دنبال می کنند به گونه ای مسئلۀ خود آن کشورها نیز محسوب می شود؛ برای مثال، ارمنیانی که در امریکا به سر می برند یا ارمنیانی که در فرانسه هستند مسئلۀ نژادکشی ارمنیان را مطرح و دولت های آنان نیز از آنها حمایت می کنند چون از نگاه دولت فرانسه یا امریکا این مسئله مسئلۀ شهروندان خودشان است نه مسئلۀ افرادی بیگانه؛ یعنی، این شهروندان فرانسوی یا امریکایی هستند که خانه و کاشانه شان را در ترکیه از دست داده اند و مورد کشتار قرار گرفته اند. پس، می بینیم که این امر یک مسئله یا اتفاق ساده، که فقط مربوط به ترکیه شود، نیست. این دعوایی بین ارمنیان و ترکیه نیست. این دعوایی است بین ترکیه و شهروندان پیشین ترکیه که در دیگر کشورها هستند. قضیه را این گونه باید نگریست.
شاید دولت ارمنستان و دولت ترکیه به خاطر مصالح سیاسی روابطی را هم با یکدیگر آغاز کنند ولی مسئلۀ نژادکشی ارمنیان نمی تواند به فراموشی سپرده شود.
نقطۀ عطف در تاریخ
می دانید که سال ها در ترکیه تفکر ملی گرایی مسلط بوده، ملی گرایی ای با پشتوانۀ میلیتاریستی؛ به عبارتی، ملی گرایی همراه با حمایت نظامیان. از سوی دیگر، به خاطر ادبیات تاریخی تحریف و نفی شده در ترکیه، بسیاری از شهروندان آن اطلاعات نادرستی از تاریخ کشورشان دارند. بیشتر آنها نمی دانند که در ۱۹۱۵م چه حوادثی در ترکیه رخ داده است اما امروزه در ترکیه این گفتمان ملی گرایی در موضع انفعال قرار دارد. گفتمان های جدیدی در جامعۀ ترکیه ظهور پیدا کرده اند. یکی از این گفتمان ها گفتمان مردم سالاری است و اینکه گروه های مختلف باید با هم مدارا کنند و همزیستی مسالمت آمیزی با هم داشته باشند. گفتمان دیگری که در حال شکل گیری است گفتمان مذهبی است. سال ها بود که ملی گرایی کمالیستی بر جامعه حاکم بود و تمامی گروه ها و جریانات دیگر به حاشیه رانده شده بودند. اسلام گراها نیز در حاشیه بودند ولی اکنون وضع بدین منوال نیست. به نظر من دوران حاضر در ترکیه نوعی دوران انتقالی و نقطۀ عطفی در تاریخ سیاسی کشور است. سنت اسلام گرایی در حال رشد است و امروز اسلام گرایان بر سر قدرت هستند اما از سوی دیگر این اسلام گرایان هنوز آن چنان قدرتمند نیستند که بتوانند به تنهایی آن نظامی را که خود می خواهند به اجرا درآورند و مجبورند که با گروه های دیگر نیز همکاری و همراهی داشته باشند. اگر فضای قطبی شدۀ کنونی در ترکیه و تنش های بین اسلام گرایان و ملی گرایان از بین رود و این دوران گذار تمام شود، به نظر من دورانی در ترکیه شروع خواهد شد که در آن مواجهه با تاریخ آن چنان هم مشکل نخواهد بود. کمالیست ها تمامی گروه ها و جریان ها را قربانی تفکرات خود کرده بودند: کردها، علوی ها، ارمنیان و …. و امروز باید راه هایی برای حل مسئلۀ آنان پیدا کرد. برای مسئلۀ کردها باید راه حل صلح جویانه ای یافت. با مسئلۀ نژادکشی ارمنیان سرانجام باید رو به رو شد. راه فراری وجود ندارد. ترکیه مسائل فراوانی دارد که نمی تواند از آنها فرار کند.
چگونه باید در برابر سیاست انکار و نفی ترکیه مقاومت کرد؟
به عقیدۀ من درمورد سیاست انکار و نفی ترکیه، در قبال نژادکشی ارمنیان، باید بسیار بحث و گفت و گو شود و باید اذهان عمومی را در این مورد روشن کرد. افکار عمومی در ترکیه باید در این مورد شکل گیرند. در درون ترکیه، باید روشنگری صورت گیرد. همانند هراند دینک[۱۱] من هم بر این عقیده هستم که راه حل واقعی باید در درون خود ترکیه باشد.
اگر مسئلۀ نژادکشی ارمنیان در خارج از ترکیه در دستور کار جهانیان و محافل بین المللی و مجالس قرار می گیرد، باید در درون ترکیه نیز تفهیم شود که طرح مسئلۀ نژادکشی ارمنیان در خارج علیه مردم ترکیه نیست و حتی برای مردم ترکیه جنبه های مثبتی را هم در بر دارد. ترکیه همواره با مسائل و بحران های فراوانی رو به رو بوده (از قبیل مسئلۀ کردها، مسئلۀ قبرس، مسئلۀ پیوستن به اتحادیۀ اروپا …) و اگر بخواهد به این بحران ها پایان دهد و یک مردم سالاری واقعی را به اجرا گذارد، یکی از راه حل ها این است که در قبال نژادکشی ارمنیان اقدامی صورت دهد.
بیروت، ۲۰۰۹م
پی نوشت ها:
Ragip Zarakolu 1ـ
Buyuk Ada 2ـ
oxfam Novib/PEN 3ـ
Ayşe Nur Zarakolu/Sari Sözen 4ـ
عایشه نور زاراکولو (ساری سوزن) (۱۹۴۶ ـ ۲۰۰۲م) نویسنده، جامعه شناس، ناشر و از فعالان حقوق بشر در ترکیه، به همراه همسر خود، راگیپ زاراکولو، انتشارات بلگه (Belge) را اداره می کرد. وی از بنیان گذاران انجمن حقوق بشر ترکیه است. خانم زاراکولو، به دلیل آثاری که منتشر کرد، بیش از سی بار دستگیر و چهار بار زندانی شد. وی همچنین به خاطر آثارش بارها به دریافت جوایز بین المللی نایل آمد. او پس از یک زندگی توأم با مبارزه و مقاومت سرانجام در ۲۰۰۲م، بر اثر بیماری سرطان، در استانبول درگذشت.
IHD 5ـ
Yevs Ternon 6ـ
مورخ و پزشک فرانسوی متولد ۱۹۳۲م در فرانسه و نویسندۀ چندین کتاب در مورد نژادکشی ارمنیان از جمله:
The criminal State,Threshold, 1995.
Investigation on the Negation of a Genocide, Brackets,1989.
The Armenian Cause, Threshold,1983
Vahagn Dadrian 7ـ
پروفسور واهاگن دادریان، مورخ، جامعه شناس، محقق و متخصص در زمینۀ نژادکشی و قتل عام و از چهره های سرشناس در محافل علمی و بین المللی، در ۱۹۲۶م، در استانبول، متولد شد. وی دارای تحصیلات و مدارج عالی دانشگاهی از وین، زوریخ و شیکاگو و مسلط به زبان های انگلیسی، فرانسه، آلمانی، عربی و عثمانی است. در ۱۹۹۵م، به مناسبت هشتادمین سالگرد نژادکشی ارمنیان، مجلس بریتانیا، از وی دعوت به عمل آورد تا در صحن مجلس عوام این کشور نطقی در این خصوص ایراد کند.
۸ـ مادۀ ۳۰۱ قانون کیفری ترکیه هرگونه بی اعتبار کردن هویت ترکی تبار و موجودیت تاریخی ترک ها را جرم می داند (چه در داخل و چه در خارج از ترکیه). با استناد به این ماده معمولی ترین انتقادها از عملکرد تبارترک، حتی در گذشتۀ بسیار دور، نیز توهین محسوب می شود. این قانون دست دستگاه قضایی را برای دستگیری بسیاری از روشنفکران و نویسندگان ترک و حتی غیر ترک، به اتهام خیانت به هویت ترکی، به خوبی باز گذاشته است. طبق این ماده مجازات کسانی که چنین جرمی مرتکب شوند از شش ماه تا سه سال حبس است. در ۲۰۰۸م، این قانون اندکی اصلاح شد اما هنوز به قوت خود باقی است.
Franz Werfel(1890-1945) 9ـ
رمان نویس، شاعر و نمایشنامه نویس بوهم تبار اتریشی. وی در سفری که در ۱۹۲۹م به کشورهای خاورمیانه داشت با مسئلۀ نژادکشی ارمنیان آشنا شد. ورفل با نگارش رمان چهل روز موسی داغ (۱۹۳۳م) به تشریخ حوادث پس از قتل عام ارمنیان و آنچه بر آنان گذشت می پردازد. این رمان همراه با سخنرانی های او، در بسیاری از محافل علمی و دانشگاهی آن زمان اروپا، نقش فراوانی در شناساندن قتل عام ارمنیان در اروپا و محافل بین المللی داشت.
PEN 10ـ
Hrand Dink 11ـ
سردبیر روزنامۀ ارمنی زبان آگوس و از چهره های سرشناس و روشنفکر ارمنیان ترکیه که در ژانویۀ ۲۰۰۷م / ۱۳۸۵ش به دست یک ملی گرای افراطی ترک به ضرب گلوله در استانبول در جلوی دفتر روزنامه ترور شد. دینک به دلیل حمایت از حقوق اقلیت ها در ترکیه و انتقاد از انکار نژادکشی ارمنیان از سوی ترکیه معروف بود (برای کسب جزئیات بیشتر ر.ک: آرپی مانوکیان، «زندگی نامۀ هراند دینک»، پیمان، س ۱۰، ش ۳۹ (بهار ۱۳۸۶): ۶ ـ ۱۰.