اشاره « ما، تـرک ها و ارمنـی ها، بیش از هر ملت دیگری می توانیم یکدیگر را درک کنیم ولی گذشته ای وجود دارد که مانند زهر است، برای این زهر باید پادزهری پیدا کنیم». ![]() جونیت جنبویان جونیـت جـنبویان[1]، منتقـد فیلم و مستنـدساز، در 1960م، در آنکارا متولد شد. او دانش آموختۀ رشته اقتصاد از دانـشگاه بغازیچـی (بوسفور)[2] استانبـول است. با وجـود این، سینما، فیلم و نویسندگی حرفۀ اصلی اوست. وی در روزنامه ها و مجلات فراوانی به نقد فیلم می پردازد از جمله روزنامۀ بیرگون[3] و مجلات سینه راما [4]، سینما [5]، ملیت صانات[6]و … . جنبویان غیر از فیلم سازی و نقد فیلم، به طور هفتگی، در رادیو آچیک[7] برنامه ای دارد که در آن به طور زنده با دعوت از سینما گران و دست اندرکاران فیلم به نقد و بررسی فیلم های روز می پردازند. وی تاکنون در برخی از جشنواره های بین المللی عضوهیئت داوران بوده است. از آن میان می توان جشنواره های زیر را نام برد: ـ جشنوارۀ بین المللی ترومسو، نروژ، 2019م ـ جشنوارۀ سن پترزبورگ، 2015م ـ جشنوارۀ مونترال، کانادا ، 2014م ـ جشنوارۀ ونیز، ایتالیا ، 2012 م . جنبویان چند سال پیش سفری به ارمنستان داشت و از شهرهای ایروان، گیومری[8]، اجمیادزین[9] و همچنین دریاچۀ سوان[10] بازدید کرد. او قصد دارد فیلمی مستند دربارۀ ارمنیان و ارمنستان بسازد. در مدتی که در استانبول بودم، فرصتی پیدا کردم که با جنبویان ملاقاتی داشته باشم و از نزدیک با وی و عقاید او آشنا و انگیزۀ وی را از ساخت مستند در مورد ارمنی ها و ارمنستان جویا شوم. در ادامه شرح این گفت و گو را در اختیار خوانندگان فصلنامه می گذارم. |
در ابتدا اصلیت جنبویان را جویا شدم. ■ جونیت جنبویان: من خـودم را تـرک می دانـم. البتـه پـدرم ترک و مادرم عـرب بود. شایـد هم، ارمنـی باشـم [با خنـده] چون در ترکیـه افراد زیادی هستنـد که اصلیت و تبارشان به ارمنـیان بازمـی گـردد. به دلیـل واقعـۀ هـولنـاک 1915م بسیاری از ارمنیان بازمانده به خانواده های ترک و عـرب و کـرد پناه بردند و با آنان ازدواج کـردند. در ضمن، نام خانوادگـی من پسونـد «یان» دارد، مانند قریب به اتفاق نام های خانوادگی ارمنی. به همین دلیل، بسیاری تصورشان بر این است که من ارمنی هستم [خندۀ مجدد]. اجازه دهید، در این باره داستان دیگری تعریف کنم. روزی در منزل بودم که دوستم با من تماس گرفت و گفت که تلویزیون را روشن کن و برو روی شبکۀ سی ان ان ترک[11]. تلویزیون را روشن کردم. مصاحبه ای بود با یک ارمنی ترکیه ای، از اهالی تارسوس[12]. این شخص خیلی شبیه من بود. پدر و مادر من هم از همان منطقه هستند [خنده مجدد]. در دسامبر 1988م، در شمال غربی ارمنستان و در نزدیکی شهر گیومری، زلزله ای مهیب رخ داد، زلزله ای که طی آن تقریباً بیشتر ساختمان های شهر تخریب شد و هزاران انسان جان خود را از دست دادند. این واقعه تأثیری عمیق بر من گذاشت چرا که زلزله ای شبیه این نیز در ترکیه به خانوادۀ من آسیب رساند. در اوت 1999م زلزله ای در شهر یالوا[13]،در شمال غربی ترکیه، در نزدیکی استانبول رخ داد. پدر، مادر و پسر دوساله ام را در این زلزله از دست دادم. این واقعه تأثیری غم انگیز در زندگی من داشت. وقتی به ارمنستان سفر کردم و به شهر گیومری رفتم مجسمۀ یادبود قربانیان این زلزله را دیدم و به یاد زلزلۀ شهر خودم و آسیبی افتادم که به من و خانواده ام رسید. واقعۀ تلخ دیگری نیز در زندگی من رخ داده است. در 1994م، در انفجار بمبی در استانبول در میدان تکسیم خواهرم را از دست دادم. در این حادثه، دو نفر کشته شدند. یکی از آنها خواهر من بود. این بمب گذاری معلول خشم کردها علیه دولت ترکیه و از دست دادن جان خواهرم نیز معلول این خشم بود. ● گریگور قضاریان: چگونه دربارۀ ارمنی ها و مسائل آنان کنجکاو شدید؟ ■ جونیت جنبویان: من با هراند دینک[14]، دوست و همکار بودم. در روزنامۀ بیرگون، با هم همکار بودیم. به علاوه، من در محلۀ ارمنی نشین شیشلی استانبول بزرگ شدم و در دوران مدرسه نیز، بهترین دوستانم ارمنی بودند. ● در تمام این مدت که با ارمنی ها معاشرت داشتید چه ذهنیتی از آنان پیدا کرده اید؟ ■ آدم های بسیار قابل اعتمادی هستند. متواضع و دوستانه و صادق هستند و می توان به آنها اعتماد کرد. ● چرا به ارمنستان سفر کردید؟ ■ سازمان هراند دینک[15] در استانبول دست به ابتکار جالبی زده است. هرساله تعدادی از روزنامه نگاران، اندیشمندان و روشنفکران ترکیه را به ارمنستان می برد و برعکس، گروه هایی از روزنامه نگاران، هنرمندان و روشنفکران ارمنستان برای بازدید به ترکیه می آیند. برنامۀ جالبی است و طی این سفرها و بازدیدها، اندیشمندان دو ملت با هم آشنا می شوند، به عقاید و نظرات یکدیگر گوش می دهند و با جامعۀ یکدیگر و زندگی در دو کشور آشنا می شوند. من نیز از طریق این برنامه بود که به اتفاق یک گروه از اندیشمندان به ارمنستان سفر کردم و در آنجا، با نهادهای فرهنگی و رسانه ای و روشنفکران ارمنی آشنا شدم. ● برخورد ارمنی ها با شما در ارمنستان، وقتی متوجه می شدند که ترک هستید، چگونه بود؟ ■ در مدت سفرم به ارمنستان، از شهرهای ایروان، گیومری و اجمیادزین بازدید کردیم. به دریاچۀ سوان هم رفتیم. برخورد بیشتر ارمنیان خوب بود. من با خیلی ها هم دوست شدم. ● در مورد آیندۀ روابط ارمنستان و ترکیه چه نظری دارید؟ ■ به نظر من وضعیت فعلی نمی تواند تا ابد ادامه داشته باشد. یک روز باید این وضعیت تغییر کند. البته، من زیاد خوش بین نیستم. ترکیه باید جنایت هایی را که در 1915م صورت گرفته بپذیرد. البته، آن اتفاقات گذشته و آنچه را که در گذشته از دست رفته است نمی توان برگرداند ولی دربارۀ اینکه به چه نحوی باید برای آن غرامت پرداخت مشکل بتوان نظر داد. پرداخت غرامت از سوی ترکیه باید به طرق دیگری باشد. ما، ترک ها و ارمنی ها، بیش از هر ملت دیگری می توانیم یکدیگر را درک کنیم ولی گذشته ای وجود دارد که مانند زهر است و برای این زهر باید پادزهری پیدا کنیم. پی نوشت ها: 1.Cuneyt Ceneboyan
4.Sinerama
10.Sevan
|
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 85سال بیست و دوم | پائیز 1397 | 176 صفحه
|