نویسنده: بهروز خان محمدی


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 73

مقدمه

منطقۀ شمال ‎غرب کشور از زمان ورود به دوران تاریخی، در حوالی نیمۀ نخست هزارۀ اول پیش از میلاد، همواره شاهد ظهور ‏قدرت ‎هایی بوده که برای جاودانه ساختن نام خود و شرح جنگ ها و اقدامات عمرانی و غیره در گوشه و کنار سرزمین تحت ‏نفوذشان اقدام به ایجاد سنگ  ‎نوشته ‎ها و کتیبه ‎های متعدد کرده اند. شاهد این مدعا وجود کتیبه ‎های فراوانی است که در ‏گسترۀ وسیع شمال غرب کشور کشف شده و همچنان بر تعداد آنها افزوده می  شود.

بخش وسیعی از منطقۀ شمال غرب ایران در نیمۀ نخست هزارۀ ‏اول پیش از میلاد در انقیاد دولت مقتدر اورارتو بود. دو قرن حضور اورارتوها در شمال  غرب ایران موجب تأثیر و تأثرات ‏فراوانی در زمینه  ‎های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و عمرانی شد. ایشپوینی، فرزند ساردوری، سومین پادشاه اورارتو، اولین ‏کسی است که وارد منطقۀ شمال  غرب ایران شد و کتیبه  ‎هایی از خود در منطقۀ شمال غرب به یادگار گذاشت. پس از وی، پادشاهان دیگر اورارتویی نیز سنگ  ‎نوشته هایی در این ناحیه از ایران ایجاد کردند. از جمله کتیبه ‎های اورارتویی در خارج از استان ‏آذربایجان ‎غربی می  توان به کتیبه های جوان قلعه در نزدیکی عجب شیر (متعلق به آرگیشتی اول)، قلعۀ سقندل در نزدیکی ‏ورزقان اهر(متعلق به ساردوری دوم)، رازلیق در نزدیکی سراب (متعلق به آرگیشتی دوم)، نشتبان در شرق سراب (‏متعلق به آرگیشتی دوم) و شیشه در شمال شرق اهر (متعلق به آرگیشتی دوم) اشاره کرد. متن این کتیبه  ‎ها به طور عمده شامل ‏دعا و نیایش، قربانی به درگاه خدایان، اهدای هدایا و پیشکشی، اقدامات جنگی و شرح لشکرکشی  ‎ها و برپایی ساختمان ‏معابد و مکان ‎های عام  المنفعه و عمرانی است. در آذربایجان غربی نیز تاکنون طی بررسی ‎های باستان  شناسان و ‏پژوهشگران داخلی و خارجی ده سنگ  ‎نوشته اورارتویی مهم و چند کتیبۀ کوچک  تر به دست آمده است. این سنگ  نوشته  ‎ها، که ‏به خط میخی اورارتویی و گاه دوزبانه (اورارتویی ـ آشوری) است، از سنگ  نوشتۀ نسبتاً گسترده کیله شین و مرگه  ‎کاروان تا سنگ  نوشتۀ کوتاه عین  الروم را شامل می  شود که در ادامه به بررسی آنها می  پردازیم. این کتیبه ها با رعایت ترتیب زمانی ‏پادشاهان اورارتویی به قرار زیر است:‏

کتیبۀ ایشپوینی در ترغه، بوکان

صعود یک گروه کوهنوردی از شهرستان بوکان به ارتفاعات 2250 متری کوه ترغه در 25 کیلومتری غرب بوکان در ‏‏1376ش منجر به کشف کتیبه  ‎ای به خط میخی اورارتویی شد. هیئت کوهنوردی، که برای ثبت صعود خود دوربین فیلم  برداری به همراه داشتند، به فیلم  ‎برداری از این کتیبه پرداختند که انتشار آن در نهایت منجر به برش کتیبه از ‏محل و به سرقت رفتن آن شد. متأسفانه، از متن دقیق کتیبه، موضوع، ابعاد و ویژگی های آن اطلاعی در دست نیست. ‏استاد رسول بشاش کنزق به استناد آنچه از فیلم  ‎برداری غیر حرفه  ‎ای گروه کوهنوردی از کتیبۀ ترغه برداشت کرده اطلاعات ارزشمندی را در اختیار ما قرار داده. وی می  گوید:

«متأسفانه، کتیبه از بین رفته است و امکان دارد که تحریر آشوری آن هم ‏موجود باشد. تحریر اورارتویی کتیبه با نام خدای خالدی آغاز می  شود و کتیبه مربوط است به ایشپوینی، پسر ساردوری، که ‏تاریخ وی حدوداً به 860 تا 820، یعنی به قرن نهم قبل از میلاد، برمی  گردد»‏.[2]

کتیبۀ ترغه می  ‎توانست آشکار سازد که ‏ایشپوینی چرا و در پی کدام رویداد تاریخی چنین یادگاری را بر کوه ترغه حک کرده و یا مشخص سازد که فلان رویداد تاریخی  در چه زمانی رخ داده و یا فلان مکان تاریخی در کجا واقع شده اما با به سرقت رفتن آن ‏ابهام  های موجود و سؤالات بسیاری همچنان در انتظار کشف مدارک احتمالی دیگر باقی مانده  اند.

کتیبۀ ایشپوینی و منوا در قلاتگاه، اشنویه‏

قلاتگاه، قلعۀ بزرگ اورارتویی است که در پانزده کیلومتری شرق اشنویه و 22 کیلومتری شمال  غرب نقده در ارتفاعات شمال جادۀ اشنویه ‏به نقده قرار دارد‏.[3] سنگ  ‎نوشتۀ قلاتگاه را کریستوفر هاملین،[4] از اعضای پروژۀ حسنلو، در بررسی سال 1968م کشف کرد. این سنگ  ‎نوشته به هنگام کشف به همراه سنگ  ‎های دیگر در ساخت آب  ‎بندی برای ذخیرۀ آب دو چشمه موجود در ‏قلاتگاه استفاده شده بود. کتیبه بر اثر هوازدگی آسیب دیده و به چند تکه تقسیم شده بود. البته، تکه  های دیگری از آن نیز در میان روستاییان و قاچاقچیان دست به دست شد و در نهایت، به موزۀ ملی ایران راه یافت‏.[5] سنگ  ‎نوشته به دست اعضای پروژۀ حسنلو بررسی شده و در پایان، ون  ‎لوون[6] شرح جامعی از آن را در 1975م در نشریۀ مطالعات خاور نزدیک (jnes) شمارۀ 34 منتشر کرد‏.[7] ون لوون در قرائت خود از این ‏کتیبه به نام اوایائیس[8] یا اویشه، یکی از حکمران  نشینان اورارتویی، برخورد و برخی از محققان ـ با توجه به ‏شباهت نام اشنویه با اویشه ـ قلاتگاه را با حکمران  نشین آن ایالت یکسان دانسته  ‎اند. به تازگی، نظریۀ دیگری این محوطه را با منطقۀ ‏الهوی، که در روایت سارگن دوم ذکر شده، یکسان دانسته است‏.[9] این کتیبه متعلق به ایشپوینی و منوا (سومین و چهارمین پادشاه ‏اورارتویی) و مربوط به بنیان  ‎گذاری یک قلعه (شهر) اورارتویی است. به اعتبار مدارک، ایشپوینی، فرزند ساردوری، اولین ‏پادشاه اورارتوست که وارد منطقۀ شمال  غرب ایران شده و از خود کتیبه  هایی برجای گذاشته است. وی در اواخر پادشاهی ‏خود پسرش، منوا، را در سلطنت با خود شریک کرد. متن این کتیبه،که در حدود 810 ق  م نوشته شده، چنین است:‏

‏« به حول و عظمت خدای خالدی و به حول و عظمت خدای تی شه بانی، پادشاه بیه و خداوندگار شهر توشپا، ایشپوینی، ‏فرزند ساردوری و منوا، فرزند ایشپوینی، در هنگام حرکت به سرزمین ساپای، این سرزمین را تصرف و پادشاه آن را ‏اسیر کردند. هم برای خدای خالدی و هم برای خدای تی شه بانی بنایی برقرار ساختند. شهری را که به نام اویشه معروف ‏بود برای خدای خالدی جدا کردند. درختان سرزمین ساپای را به منزلۀ درختان خدایان برای خدای تی  شه  بانی جدا ساختند ‏و حمل کردند»‏.‏[10]

استل ایشپوینی و منوا در کیله شین، اشنویه‏

سنگ ستون مانند کیله شین به ارتفاع 167 و عرض هفتاد سانتی  متر در میانۀ گردنۀ کوهی که اشنویه را از رواندوز عراق جدا ‏می  سازد نصب شده که پیش  تر به منزلۀ میلۀ مرزی ایران ـ عراق مورد استفاده قرار می  گرفت و احتمالاً، در عهد باستان نیز به ‏منزلۀ نشانۀ مرزی تلقی می  شده. وزن این استل و پایۀ آن حدود 6/1 تن است. کیله شین به معنای سنگ قبر آبی رنگ نام خود را از دو واژۀ کردی ‏کیله یا کیل به معنای سنگ قبر و شین به معنای آبی یا کبود گرفته است. با وقوع جنگ بین عراق و ‏ایران، با توجه به اهمیت تاریخی و به منظور حفظ این میراث ارزشمند فرهنگی از آسیب  های احتمالی، در 1365ش، به ‏پیشنهاد برخی از فرهنگ  دوستان منطقه و با مساعدت  های سازمان میراث فرهنگی و ادارۀ کل میراث فرهنگی آذربایجان ‏غربی این سنگ  نوشتۀ تاریخی به موزۀ ارومیه انتقال یافت و با این کار از خطر نابودی نجات یافت‏.[11] نخستین کسی که ‏این اثر را به دنیا معرفی کرد باستان  شناس آلمانی، شولتز، بود که در 1829م این سنگ  ‎نوشته را کشف ‏ و از آن نسخه  ‎برداری کرد اما چند روز پس از این کار به قتل رسید و رونوشتی که از خطوط این سنگ  ‏نوشته برداشته بود از بین رفت. چند سال بعد، در 1838م، راولینسون بخشی از خطوط این استل را رونویسی کرد و آن را در معرض مطالعۀ دانشمندان و علاقه  مندان قرار داد. در 1852م، خانیکوف روسی و در 1858م ‏بلاو از این سنگ  ‎نوشته مولاژهایی تهیه کردند و در 1858م بلاو، از مجموع مطالعات صورت گرفته مطلبی فراهم آورد ‏و منتشر کرد. در 1882م، مستشرق دیگری به نام سایکه موفق به ترجمۀ متن اورارتویی این کتیبه شد. در ‏‏1890م، دمرگان فرانسوی در پی کشف راز این سنگ برآمد. تا این تاریخ هیچ  گونه قالب  گیری کاملی از سنگ  ‎نوشته ‏صورت نگرفته بود. در پاییز همان سال دمرگان شخصاً به آذربایجان آمد و پس از آن، حکومت وقت آذربایجان یکی از ‏خوانین ایل زرزا را در اختیار وی قرار داد تا نسخۀ کاملی از تمامی بخش  های این سنگ نوشته تهیه کند. ژاک دمرگان ‏برای اطلاع کامل از متن این استل آن را به پرشیل، آشور  شناس مشهور، عرضه داشت. پرشیل پس از زحمات فراوان موفق ‏به ترجمه آن شد و آن را همراه با مقدمه  ای در یکی از روزنامه  های پاریس منتشر ساخت. [12]در 1898م، لمان ‏هوپت و بلک این استل را بار دیگر مورد مطالعه قرار دادند اما به گفتۀ واندنبرگ بهترین ترجمه از این کتیبه مربوط به ‏مینورسکی است. بعدها، در 1951م، جرج کامرون اطلاعات جدیدی دربارۀ کتیبۀ کیله  ‎شین منتشر ساخت. در دو ‏روی استل فوق به دو خط آشوری و اورارتویی متنی نقر شده که متعلق به دو شاه اورارتویی یعنی ایشپوینی و فرزند او، منواست. این استل ‏به علامت پیروزی در جنگ  های این منطقه و فتح موصصیر افراشته شده. در سوی مشرق آن متن اورارتویی و در ‏سمت غرب، همان متن به زبان آشوری نوشته شده است. قسمت آشوری این سنگ در اثر تیراندازی  های مکرر افراد ناآگاه ‏به شدت آسیب دیده اما خطوط آن هنوز خواناست. در قسمت پشت کتیبه، آثار ساییدگی روی سنگ دیده می  شود. ‏متن کتیبه به شرح زیر است:‏

‏« پادشاه بزرگ، پادشاه قدرتمند، پادشاه سرزمین شوری، پادشاه سرزمین بیه و خداوندگار شهر توشپا، ایشپوینی، پسر ‏ساردوری و منوا، پسر ایشپوینی، زمانی که به شهر آردینی و به حضور خدای خالدی آمدند یک معبد برپا ساخته و برای ‏خدای خالدی ستون یادبود تدارک دیدند. در جلوی معبد ایشپوینی، پسر ساردوری، جایگاه نیزه  های سالم، جایگاه حیوانات ‏بسیار بزرگ، جایگاه مس  ها، جایگاه ظروف مسی، جایگاه… و باز هم جایگاه حیوانات بزرگ (منظور گاوها) برپا نمود.‏

‏(تمام اینها را) در دروازۀ خالدی قرار داده و برای زندگی سرشار از موفقیت به سرورمان خالدی تقدیم نمودیم. 1,112 حیوان ‏بزرگ (گاو)،9,120 داوطلب(؟) (آورده شده) بز ماده و گوسفند و 12,490 بز مادۀ بالغ قربانی نمودند… پادشاه بزرگ ایشپوینی، ‏پسر ساردوری، پادشاه قدرتمند، پادشاه سرزمین شوری، پادشاه سرزمین بیه و خداوندگار شهر توشپا، زمانی که به شهر ‏آردینی و به حضور خدای خالدی آمد، با کمک قدرت خدای خالدی این مزرعه… اینان در مقابل دروازۀ خالدی در راه قرار ‏داده شدند. برای دروازۀ خالدی شهر آردینی گاو نر هدیه آورده شود و در زمان خریدن چیزی به شهر آردینی و حضور خدای ‏خالدی ایشپوینی، پسر ساردوری و منوا، پسر ایشپوینی، به خدای خالدی حیوانات بزرگ(گاو) را در جایگاه قربانی نمودند و ‏گفتند که هرکس که به دروازۀ خالدی گاو بیاورد آن شخص مرگ خود را هیچ خواهد شمرد»‏.[13]

کتیبۀ منوا در داش تپه، میاندوآب‏

این سنگ  ‎نوشته در محوطه ‎ای به همین نام در 21 کیلومتری شمال  ‎غرب میاندوآب به دست آمده که متأسفانه در اوایل قرن ‏گذشته به دست قاچاقچیان آثار باستانی منفجر و به چهار تکه تبدیل شده. در حال حاضر، دو قطعه از چهار قطعۀ سنگی آن به دست و. فابر به موزۀ بریتانیا انتقال یافته‏.[14] کلایس در بازدید خود از محوطه چند نشانۀ میخی را در محل دیده اما امروزه ‏هیچ اثری از نشانه  ‎های میخی بر جای نمانده است‏.[15] کتیبۀ داش تپه سومین کتیبۀ مربوط به منوا در شمال غرب کشور و ‏استان آذربایجان غربی و در نوع خود یکی از معروف  ‎ترین کتیبه  ‎های اورارتویی است. سطرهای ابتدایی و انتهایی این ‏کتیبه از بین رفته است. بر اساس متن کتیبه، در شروع قرن هشتم پیش از میلاد، در زمان پادشاهی منوا، بخشی از سرزمین مانا ‏ضمیمۀ متصرفات اورارتو می  شود. در این منطقه، منوا دژها و تأسیسات نظامی متعددی را بنا می کند. احتمالا،ً لشکر  ‎کشی ‏منوا به مانا در پایان قرن نهم صورت گرفته و شمار این لشکر ‎کشی ها کمتر از دو مرتبه نبوده. پادشاه اورارتو قلعه  ای به نام ‏مشتا را در خاک مانا احداث یا احیا کرد. این کتیبه تأیید می  کند که دامنۀ نفوذ منوا به داخل مناطق شمال غربی ایران در ‏سمت شرق تا سراسر درۀ سلدوز و سواحل جنوبی دریاچه ارومیه کشیده شده بوده؛ به عبارت دیگر، به استناد این ‏کتیبه و نیز کشفیات کلایس می  توان ادعا کرد مناطق ایرانی واقع در غرب و جنوب دریاچۀ ارومیه در سال  های آغازین قرن ‏هشتم پیش از میلاد در اختیار اورارتوها بوده. متن کتیبه به شرح زیر است:‏

‏«به حول و عظمت خدای خالدی منوا، پسر ایشپوینی، این قلعه را بنا کرد. شهر مشتا را به دست آورده و بعد از آن، نیز ‏سرزمین مانا را به دست آورد. بدان  جا مردان قدرتمندی فرستاد. پیاده و سواره فرستاد. خدای خالدی پیشاپیش حرکت کرد. ‏منوا می  گوید که: سرزمین مانا را به دست آوردم و به نام خدای خالدی در آنجا کتیبه  ای برپا کردم. به حول و عظمت ‏خدای خالدی منوا پادشاه بزرگ و پادشاه قدرتمند و خداوندگار شهر توشپاست. منوا می  گوید که هرکس این نوشته ‏را تخریب کند، هرکس کارهای گناه آلود مرتکب شود و هر کس شخص دیگری را مجبور به این کارها کند، خدای خالدی، ‏خدای تی شه بانی، خدای شیوینی (و تمام) خدایان او را در نور خورشید محو می  کنند»‏‏.‏[16]

کتیبۀ منوا در عین الروم(اژدها بولاغی)، جادۀ اشنویه‏

این محوطه ـ که به نام های اژدها بولاغی، تازه  بولاغ و چشمۀ منوا نیز شناخته می  شود ـ محوطه  ‎ای  است اورارتویی که در 54 ‏کیلومتری جنوب ارومیه و در کنار جادۀ ارومیه ـ اشنویه قرار گرفته. این اثر تاریخی چشمه ‎ای است که از دل سنگ  های پای ‏طاقچه می جوشد و پس از عبور از زیر جاده، به رود قاسملو می  ریزد. ساختار اورارتویی چشمه به ترتیبی بوده که احتمالاً آب ‏از وسط طاقچه به بیرون راه داشته و هنوز می  توان فرسایش ناشی از جریان آب را در آن مشاهده کرد. بعدها، محل خروج ‏آب چشمه تغییر کرده است. احتمالاً، آب پس از خروج از دهانه  ‎ای که در وسط طاقچه داشته هدایت می  شده و به شکل فواره ‏بیرون می  ‎ریخته. در حال حاضر، هیچ نشانه  ای از ساختار مربوط به فواره باقی نمانده است. این کتیبه را نخستین بار ‏پروفسور دایسون، رئیس هیئت باستان  شناسی حسنلو، کشف کرد. در همان سال پروفسور ولفرام کلایس نیز آن را مورد بازدید قرار داد ‏و در سال بعد اطلاعات مربوط به آن منتشر شد. در 1355ش، این اثر باستانی ضمن بررسی درۀ اشنویه مورد بازدید و ‏بازخوانی پروفسور سالوینی قرار گرفت. در بالای این چشمه، طاقچه  ای ایجاد شده که 2/60 متر ارتفاع و حداکثر 1/5 متر ‏پهنا و عمقی متغیر بین بیست تا سی سانتی  متر در بالا و تا هشتاد سانتی  متر در پایین دارد و دارای طاقی قوس  دار است. نوشته های ‏میخی، در چهار نقطۀ مجزا از یکدیگر، شامل هفت سطر در بالاترین نقطۀ طاقچه و بلافاصله زیر قوس طاق، چهار سطر در ‏نزدیکی کف طاقچه، هفت سطر در دیوارۀ سمت راست و هفت سطر در دیوارۀ سمت چپ طاقچه در ارتفاع 95 سانتی  ‏متری از کف حک شده. متن هر چهار بخش کاملاً مشابه و در مورد ساخت چشمۀ آب به دست شاه مقتدر اورارتویی، ‏یعنی منواست. متن کتیبه چنین است:‏

‏«به حول و عظمت خدای خالدی منوا، فرزند ایشپوینی، پادشاه بزرگ، پادشاه قدرتمند، پادشاه سرزمین بیه و خداوندگار شهر ‏توشپاست. منوا این تارمانیلی[ آب نما یا چشمه] را بنا کرد»‏.[17]

کتیبۀ منوا در قلاتگاه

در محوطۀ تاریخی قلاتگاه دو کتیبه به دست آمده است. نخست کتیبۀ ایشپوینی و منوا که به آن اشاره شد و دومی کتیبه  ای متعلق به منوا که در برخی منابع به اشتباه محل کشف آن را 45 کیلومتری جاده ارومیه ـ اشنویه ذکر کرده  اند. این ‏کتیبه را در 1967م اهالی منطقه، در قلعۀ قلاتگاه کشف و گویا توسط اهالی محل به سه تکه تقسیم شد. ‏یکی از این قطعات به مقامات دولتی اشنویه تحویل داده شد که بعدها به موزه ملی ایران راه یافت و هم اکنون در آنجا نگه ‏داری می  شود. یوهانس فریدریش در همان سال(1967م) تکه  ای را که هم اکنون در موزۀ ملی ایران است دیده و مطالعه و ‏ترجمه کرده است‏.[18] وی معتقد است این تکه یک سوم پایینی کتیبه بوده و دو تکۀ دیگر در بازار عتیقه فروخته شده ‏است. کتیبۀ مورد نظر فریدریش، تنها به منوا تعلق دارد و‎ ‎در آن گزارش احداث خانه یا قلعۀ ‏بارزودیبیدو ثبت شده است.‏ از آنجایی که منوا این کتیبه را پس از اتمام دورۀ سلطنت مشترک با ایشپوینی برپا کرده است لذا قدمت آن باید به حدفاصل حدود سال  های 805 ـ 786 ق  م، معاصر با کتیبۀ معروف منوا در داش تپه واقع در حدود 128 کیلومتری شرق قلاتگاه، برگردد. [19] متن کتیبه به قرار زیر است:‏

‏‏«به حول و عظمت خدای خالدی، منوا، پسر ایشپوینی، این بارزودیبیدو‌‌[اقامتگاه مخصوص پادشاه] را بنا نمود و نام آن ‏بارزودیبیدوی منوا است. و قلعه ای بی  همتا برپا نمود. به حول و عظمت خدای خالدی، منوا، پسر ایشپوینی، پادشاه قدرتمند، ‏پادشاه بزرگ بیه و خداوندگار شهر توشپا است»‏‏.‏[20]

استل روسای اول در مرگه کاروان، اشنویه‏

کتیبۀ موجود در محوطه  ای اورارتویی به همین نام در درۀ کوچکی در هفت کیلومتری شرق استل کیله  شین و در مسیر گذرگاه ‏آن در 25 کیلومتری جنوب غرب اشنویه قرار گرفته است. این کتیبه را دکتر خطیب شهیدی در تابستان 1355ش کشف کرد‏.[21] پایۀ استل در همین محل قرار داشته و در دوران قرون وسطا ارمنیانی که به دلیل اوضاع ناامن منطقه محل زندگی خود را تغییر داده و از دشت به کوه آمده بودند استل را  به چند تکه تقسیم کرده و یک بخش از آن را در قسمت پاشنۀ در کلیسا ‏کار گذاشته بودند. کتیبه به دو زبان اورارتویی و آشوری است. در بخش جلو و سمت چپ، به زبان آشوری و در سمت ‏راست و جانب پشتی، به زبان اورارتویی نوشته شده است. این کتیبه را پروفسور سالوینی ایتالیایی خوانده. ‏متن این استل که همانند استل توپوزآوای عراق است،[22] به روسای اول تعلق دارد و به قرار زیر است:‏

‏«اورزانا، پادشاه شهر آردینی، به پیشواز من آمد و من تمام لشکریان او را خوردنی  ها و نوشیدنی ها دادم و به دلیل این ‏نیکی و به خاطر خدای خالدی و برای عظمت روسا در جادۀ اصلی معبدهایی بنا نمودم. به اورزانا حکومت شهر آردینی را ‏واگذاشتم و آن شهر را به او بخشیدم. من روسا، فرزند ساردوری، امسال را نیز به همان ترتیب به آردینی آمدم و اورزانا را ‏مقام  های بزرگ و معظم دادم. اورزانا نیز در حضور من برای خدای خالدی قربانی هایی کرد. من نیز برای خدای خالدی ‏معبد و برای قدرت خدایی او خانه  ای ساختم. اورزانا نیروی جنگی  اش را در اختیار من گذاشت. نیروی جنگی او را به لشکر ‏خود ملحق نمودم و به پشتیبانی خدای خالدی به شهرهای آشوری درآمدم و آنها را با خاک یکسان نمودم. بعد از آنکه ‏اورزانا از من حمایت کرد، من نیز او را مورد لطف خود قرار دادم و او را به تخت پادشاهی نشاندم و برای مردم آردینی جشنی ‏برپا نمودم. سپس، به سرزمین خود برگشتم. روسا خدمتگزار خدای خالدی و رهبر صادق مردم. به حول و عظمت خدای ‏خالدی و قدرت لشکریانم از جنگ نهراسیدم. خدای خالدی به اندازۀ تمام عمر قدرت و شادکامی را به من ارزانی داشت. ‏دشمنان سرزمین بیه را نابود کردم»‏.[23]

روایت اورارتویی( جبهۀ شمالی استل):

« از این پس از جنوب دوستی برقرار خواهد بود»‏.[24]

روایت آشوری( جبهۀ جنوبی استل):

« هرکس تخریب نماید و هرکس که گناه بکند و هرکس که مرتکب اشتباه و خطا گردد ‏خدای خالدی و خدای تی شه با و خدای شیوینی ( وتمام) خدایان او را و تمام خویشانش را هرگز رها نکنند»‏.‏[25]

کتیبۀ روسای اول در محمود آباد،ارومیه‏

کتیبۀ محمودآباد هنگام برپایی ساختمانی در بالای تپۀ روستای محمود آباد در 23 کیلومتری جنوب شرق ‏ارومیه در 1354ش به دست مالک آن کشف شد و به موزۀ ارومیه انتقال یافت و تا امروز در آنجا نگهداری می  شود. دکتر حمید ‏خطیب شهیدی در 1356ش ضمن کاوش در محوطۀ باستانی محمود آباد در محدودۀ تقریبی کشف کتیبۀ فوق آثار ‏کلیسایی متعلق به دوران قرون وسطا را از زیر خاک ظاهر ساخت. بنا به نظر ایشان کتیبۀ فوق از محل اصلی و نامعلوم خود ‏برداشته شده و به منزلۀ یک اثر متبرک به داخل کلیسا انتقال یافته و احتمالاً، در بدنۀ دیوارۀ آن کار گذاشته شده ‏است. پروفسور سالوینی این کتیبه را، که در متن آن به حکمران  نشین اورارتویی یعنی اواسی اشاره شده، متعلق به قلعۀ ‏اسماعیل آقا دانسته و اعتقاد دارد که متن فعلی ناقص است و قطعات بیشتری با آن همراه بوده‏.[26] متن کتیبه حاوی ‏وقف  نامه  ‎ای از روسای اول در بزرگداشت خدای خالدی و در مورد قربانی کردن و ذبح به درگاه خدای شه  ‎بیتو، یکی از ‏خدایان اورارتویی و به قرار زیر است:‏

‏« روسا، پسر ساردوری، می  گوید که در اینجا قربانی  ها نمودم تا زمانی که پادشاهان عازم سفر می  شوند به خدای شه بیتو ‏یک گاو نر و یک گوسفند قربانی نمایند. زمانی که ساختمان  های نو(؟) بنا شود به خدای شه بیتو یک گوسفند قربانی نمایند. ‏زمانی که چیزی از سوسی ویران گردید(قربانی) نمایند…. نگردد. زمانی که دروازۀ کولت(؟) جدید ایجاد گردید(؟) برای ‏خدای شه بیتو یک گوسفند قربانی گردد. روسا خدمتگزار خدای شه بیتو و در کنار خدای شه بیتو(…)(؟) است. روسا هر ‏زمان(…)(؟) او باشد. روسا، پسر ساردوری، می  گوید که هرکس که این نوشته را تخریب نماید زیر نور خورشید…»‏ ‏.‏[27]

کتیبۀ روسای اول در موانا، ارومیه‏

این سنگ ‎نوشته را در 1374ش دانش  آموزی متعهد به نام ناصر فاروقی در روستای موانا از توابع دهستان ترگور بخش سیلوانای ارومیه، در حدود چهل کیلومتری ‏غرب ارومیه، کشف کرد که به موزۀ ارومیه انتقال یافت. استل ‏ماوانا از جنس سنگ گرانیت صاف و پرداخت شده ای به ابعاد متوسط طول 270 و عرض 75 و قطر 35 سانتی  متر است. متن  های نوشته شده برروی آن به دو خط میخی اورارتویی و آشوری در چهار پهلو به طور افقی از بالا به پایین نقر شده‏.[28] خطوط ‏اورارتویی و آشوری هرکدام در سطحی از سنگ حک شده است. کتیبه مربوط به فرمانروای اورارتو یعنی روسا، پسر ‏ساردوری (713 ـ 735 ق  م) و موضوع آن، بنا بر مضمون به دست آمده از بخش  های سالم استل، بازگو کنندۀ پیام عزیمت و ‏حضور این فرمانروا در سرزمین آردینی یا موصصیر و تثبیت حکومت اورزانا شاهک این ولایت است که به احتمال قریب به یقین ‏در سمت غرب دریاچۀ ارومیه واقع بوده. مضمون کتیبه مشابه متون کتیبه  های مرگه کاروان و توپوزآواست‏.[29] متن چهار سطر ‏نخست اورارتویی و شش سطر اورارتویی انتهایی، که توسط استاد رسول بشاش قرائت شده، به قرار زیر است:‏

‏« برای خدای خالدی سرور… این سنگ یادبود را روسا، پسر ساردوری، وقف می  کند. من می  روم… ؟… شهر آردینی…‏

بنابر قانون اعلام می  کنیم همه قربانی  های…، قربانی انجام داده  ام، ذخیره کردم…، به شهر آردینی رفتم، اورزانا در معبد ‏خدایان…»‏ ‏.[30]

کتیبۀ روسای دوم در بسطام، قره  ضیاالدین

محوطۀ تاریخی بسطام (روسایی ـ اورو ـ تور) شهر کوچک روسا، در چهل کیلومتری شمال خوی، 85 کیلومتری جنوب شرقی ‏ماکو و نه کیلومتری غرب شهر قره  ضیاالدین، در کنار رود آقچای، متعلق به پادشاه مقتدر اورارتو، روسای دوم در اواسط قرن ‏هفتم پیش از میلاد است. این منطقه بزرگ ترین محوطۀ اورارتویی ایران و سومین محوطۀ بزرگ اورارتویی جهان پس از وان قلعه  سی و ‏توپراک  قلعه محسوب می  شود.‏‎ ‎با توجه به اینکه این دو محوطه به طور دقیق اندازه  گیری نشده  اند شاید، بنا به گفتۀ ‏زیمانسکی، بسطام بزرگ  ترین محوطۀ اورارتویی جهان باشد.‏‎ ‎این محوطه را ولفرام کلایس کشف کرد. کاوش آن از ‏‏1347ش آغاز و تا 1357ش طی ده سال به دست هیئت باستان  شناسی آلمانی در ایران صورت گرفت‎.‎‏ سنگ  نوشتۀ بسطام را در 1910م یکی از کارمندان سفارت آلمان در تهران کشف کرد. اسماعیل دیباج دربارۀ تاریخچۀ پیدایش این سنگ  نوشته می  نویسد:

«در بالای درب قلعۀ مخروبۀ قدیمی ده بسطام کتیبۀ سنگی به طول 72 و عرض 56 سانتی متر در ‏‏16 سطر به خط میخی باقی مانده که متأسفانه چند سال قبل ضمن سنگ های دیگر در پایه های پلی روی رودخانه آق ‏چای(پل کسیان) به کار می  رود. تا اینکه سر انجام این سنگ از ساختمان پل بیرون آورده و به موزۀ ایران باستان تحویل ‏گردید»‏.[31]

این کتیبه به روسای دوم (685 ـ 45ق  م)، پسر آرگیشتی دوم، تعلق دارد و متن آن گویای بنیان گذاری شهر به دست ‏روسای دوم در حدود میانۀ قرن هفتم پیش از میلاد[32] و به قرار زیر است :‏

‏« روسا، پسر آرگیشتی، این معبد را برای خدای خالدی بنا نمود. به حول و عظمت خدای خالدی روسا، پسر آرگیشتی، می  ‏گوید که به صخره ها دست زده نشده بود و در آنجا هیچ ساختمانی بنا نشده بود. به منظور اطاعت(؟) از خدای خالدی من ‏ساختم. آنجا را شهر کوچک روسا نام نهادم. روسا، پسر آرگیشتی، می گوید که هرکس این نوشته را تخریب کند، هرکس ‏کارهای گناه  آلود انجام دهد و یا هرکس ویرانی ایجاد کند خدای خالدی و خدای ته شیبانی و خدای شیوینی و تمام ‏خدایان او را محو سازند و نام او را در زیر نور خورشید محو نمایند. روسا، پسر آرگیشتی، شاه قدرتمند، شاه سرزمین  ها، شاه ‏بیه و شاهنشاه و خداوندگار توشپا» ‏.‏[33]

کتیبه های کوتاه اورارتویی در بسطام‏

در کاوش های محوطۀ اورارتویی بسطام به سرپرستی پروفسور کلایس ده  ها مهر، اثر مهر، قطعات خمره و لوح گلی به ‏دست آمد که دارای کتیبه  ‎هایی به خط اورارتویی است و امروزه، در موزۀ ملی ایران نگهداری می  شوند. برخی از آنها ‏ترجمه شده اما بیشتر آنها هنوز سر به مهر باقی مانده. ترجمۀ برخی از این کتیبه  ها به قرار زیر است:‏

نمونه لوح های گلی و کتیبه های اورارتویی به دست آمده از بسطام

ـ لوح گلی کشف شده در بسطام، که اکنون درموزۀ ملی ایران است: «پادشاه می  گوید که دربارۀ رئیس قلعۀ لوبشوایانی، ‏به مهردار ایشپولوقویا(این) دستور را اعلام کن: شاه حمایت می  کند(؟) قول می  دهد؟ خدای زندگی خوش باشد؟. یک ‏نهالستان (؟) مورد بحث(؟) آن را برای فرماندۀ قلعۀ لوبشوایانی جدا کرده بودم. اما نهایتاً رقیب او، آدیابدی، تصاحب ‏نمود.(هردو) در شهر آیسواپزونی مأمور هستند(؟). اکنون مقرر (می  کنم) نهالستان(؟) را از آدیابدی بگیر».

متن پشت لوح: « (و) ‏به لوبشوایانی(پس) بده».

متن مهر: « مهر شاهزاده روسا،(فرزند) ساردوری»‏ ‏.[34]

ـ لوح گلی دیگری کشف شده در بسطام:« پادشاه می  گوید که در مورد آزادشدگان(؟) به فرماندۀ قلعه لوبشوایانی( این) ‏دستورها را بده: پیشنهاد مردم اینجا(؟) برای آنها هر نفر سه قرص نان است. (نهایتاً) یک پسر بالغ مجرد تقدیم بکن هر نفر ‏دو قرص نان ارزش دارد. در روز اول این دستورات اجرا شود».

متن پشت لوح :« مهر شاهزاده روسا، فرزند ساردوری»‏ ‏.[35] ‏

‏و موارد دیگری مانند: « روسا، پسر آرگیشتی، در آن سالی که روبه  روی کوه قیلیا تختگاه و شهر رویا هینیلی را برپا کرد قطعات تخت را… ‏مارانگوزها… سرزمین آلا در شهر کوچک روسا»؛ «روسا، پسر آرگـیشتی»؛ ‏« ایـن مـهر روســاست»؛ «متـعلق بـه سرزمیـن نونیـبا»؛ « مـهر شاهـزاده»؛ «شـهر کوچــک روســا»؛ «خانـۀ اینـای ‏ایقـیسالی»؛ « مـأموریـن شهر روسای کوچک آ لا آ»؛ و لوح گلی بامتن:« گوسفند آرو… گوسفند منوا… گوسفند اول… ‏گوسفند…»‏. [36]

جمع  بندی و نتیجه  گیری‏

از زمان شروع مطالعات اورارتوشناسی تاکنون بیش از پانزده سنگ  ‎نوشتۀ مهم و ده  ها کتیبۀ کوتاه  تر از پادشاهان اورارتویی درشمال  غرب ایران شناسایی شده و از این میان بیشتر آنها در استان آذربایجان  ‎غربی به دست آمده. به استناد مدارک موجود پس از آرامو، بنیان  گذار پادشاهی اورارتو و ساردوری اول، فرزند لوتیپری، دومین پادشاه اورارتو، ایشپوینی، فرزند ساردوری، اولین پادشاه اورارتویی است که وارد منطقۀ شمال  غرب ایران شد و سنگ  ‎نوشته  هایی از خود برجای گذاشت. کتیبۀ ترغه در بوکان یکی از آنهاست که متأسفانه، به دلیل سرقت، از محتوا و موضوع آن اطلاعی در دست نیست. ایشپوینی پس ازچندی پسر خود، منوا، را در پادشاهی با خود شریک کرد و از این دو پادشاه در استان آذربایجان غربی دو کتیبۀ سد قلاتگاه و کیله  ‎شین، در خصوص بنیان  گذاری یک شهر و پیروزی در جنگ و فتح موصصیر و قربانی برای خدای خالدی، برجای مانده است.

نقشه استان آذربایجان غربی و موقعیت کتیبه های اورارتویی

منوا، پسر ایشپوینی، به تنهایی سه سنگ ‎نوشته از خود در آذربایجان غربی برجای ‏گذاشته که عبارت  اند از: کتیبۀ قلاتگاه، کتیبۀ عین الروم ( اژدها بولاغی) و کتیبۀ داش  ‎تپه که دو کتیبۀ نخست دربارۀ ساخت اقامتگاه (یا قلعه) و چشمه و آب  ‎نما و مورد آخر دربارۀ گسترش قلمرو و فتح شهرها و قلعه  ‎هاست. از این پادشاه اورارتویی کتیبه ‎های بسیاری در گسترۀ حکومت اورارتو باقی مانده که دربارۀ بناهای عمرانی و ساخت چشمه  ‎هاست و او را به منزلۀ پادشاه سازندگی نشان می دهد. تعداد 101 سنگ  ‎نوشته، که بیش از نیمی از تمامی سنگ  ‎نبشته  هایی است که تا این زمان از اورارتو به دست آمده، متعلق به دوران پادشاهی منواست، از آن جمله 31 کتیبه مربوط به کارهای ساختمانی و نوزده‏ کتیبه مربوط به ترعه  های آب  رسانی. از پادشاهان پس از منوا، یعنی آرگیشتی اول و ساردوری دوم، کتیبه هایی در جوان قلعۀ عجب شیر و سقندل اهر در استان آذربایجان شرقی برجای مانده است. پس از آنان، روسای اول سه کتیبۀ مهم از خود در آذربایجان غربی برجای گذاشته: کتیبۀ مرگه کاروان، کتیبۀ محمودآباد و کتیبه موانا که به ترتیب دربارۀ گسترش قلمرو و قربانی کردن به درگاه خدای شه  ‎بیتو و تثبیت حکومت اورزانا شاهک سرزمین آردینی است.‏

روسای اول، پس از منوا، بیشترین سنگ  ‎نوشته  ها را از خود در آذربایجان غربی به یادگار گذاشته است. پس از روسای اول، آرگیشتی دوم کتیبه  ‎هایی در نشتبان، رازلیق سراب و شیشۀ اهر آذربایجان شرقی به وجود آورده است. روسای دوم یکی از آخرین پادشاهان اورارتویی است که کتیبه  ‎های مهمی از خود در بسطام قره  ‎ضیاالدین در آذربایجان  ‎غربی به یادگار گذاشته است. کتیبۀ ‏مهمی دربارۀ احداث شهر یا قلعۀ بسطام (روسایی ـ اورو ـ تور) شهر کوچک روسا و ده  ها کتیبۀ کوتاه  تر بر روی لوح  های گلی، خمره  ‎ها، فلزنوشته  ‎ها و غیره به دست هیئت باستان  شناسان آلمانی، در محوطۀ تاریخی بسطام، کشف شده است. در مجموع ‏و با بررسی این سنگ  ‎نوشته  ‎ها و مضامین آنها می  توان گفت که شاهان اورارتویی با ایجاد چنین کتیبه  ‎هایی کوشیده  اند تا حضور سیاسی خود را در منطقۀ شمال  غرب ایران توجیه کنند و به اثبات رسانند. این سنگ  نوشته  ‎ها اسنادی انکارناشدنی در خصوص تمایل پادشاهان اورارتویی به گسترش قدرت و عمران و آبادی، و مدارکی متقن دربارۀ باورهای عمیق اعتقادی آنان به خدایان خود به ویژه خدایان سه گانه ـ یعنی خالدی، بزرگ  ترین خدا و خدای خدایان؛ تی  شه  با، خدای توفان؛ و شیوینی، خدای خورشید هستند، کتیبه  هایی که بیش از هر مدرک دیگری حضور اورارتوییان را به مدت بیش از دو ‏قرن در شمال  غرب ایران به اثبات می  رسانند.‏

پی‌نوشت‌ها:

1-کارشناس ارشد باستان  شناسی ادارۀ کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی آذربایجان غربی.‏

2- یوسف حسن زاده، «سنگ  نبشتۀ نویافتۀ اورارتویی در بوکان به یغما رفت»، دوفصلنامۀ باستان  پژوهی، دورۀ جدید، ‏ش 4(1386): 129ـ130.‏

3- این مکان در زبان محلی به نام رک آوا نیز شناخته می  شود.

4- Christopher Hamlin

5-  اسکار وایت   ماسکارلا، «محوطۀ اورارتویی قلاتگاه»، در مجموعه مقالات تمدن  های دشت سولدوز، ترجمۀ صمد ‏علیون و علی صدرائی (تهران: گنجینۀ هنر، 1388)، ص 236 ـ 246.‏

6-‏‎ van loon

7- بوریس پیوتروفسکی و حمید خطیب شهیدی، تمدن اورارتو (تهران: نشر پژوهشکدۀ باستان  شناسی سازمان میراث فرهنگی کشور، ‏1383)، ص371.‏

8- Uaiais

9-همان، ص371.

10- M. ‎Van loon, «The inscriptions of ishpuini and menua at qalatgah», JNES, 34‎‏(1975), p. ‎‎201- 207.‎

11-وارن‏بندیکت، سنگ  نوشتۀ کیله  شین، ترجمۀ صمد علیون (خواجه دیرج) و علی صدرایی(تبریز: پروژه ترجمۀ ‏حسنلو، 1393)، ص7.

12-همان، ص8.

13-رضا صبوری نوجه دهی، «کتیبه  های پادشاهان اورارتویی در ایران»، پازند، س6، ش20 و 21(1389): 47-72.‏

14-رحیم رئیس نیا، آذربایجان در سیر تاریخ ایران، از آغاز تا اسلام (تبریز: نیما، 1368)، ج1، ص 177.‏

15-پیوتروفسکی و خطیب شهیدی، همان، ص386.

16-Kliess, W, «Planaufnahmen urartäischer Burgen und urartäische. Neufunde in Iranisch-Azerbaidjan im Jahre 1974», Archäologische Mitteilungen aus Iran (1974), 51 ff ;

صبوری، همان، ص 53.‏ ‎

17-صبوری، همان، ص 54.‏

18- مائوریتس فان لون، «کتیبۀ ایشپوینی و منوا در قلاتگاه». در مجموعۀ مقالات تمدن  های دشت سولدوز، ترجمۀ صمد علیون و علی ‏صدرائی (تهران: گنجینۀ هنر، 1388)، ‏ص247‏.

19-  ماسکارلا، همان، ص 242.‏

20-Friedrich, Johannes, «urartaische inschriften aus iran», AMI, band 2 (berlin, 1969), p.121-122‎.

21-پیوتروفسکی و خطیب شهیدی، 1383، ص378.‏

22-همان، ص 378.‏

23-صبوری، همان، ص 56‏.

24-صبوری، همان  جا.‏

25- صبوری، همان  جا.‏

26-خطیب شهیدی، 1383، ص 377.‏

27-صبوری، 1389، ص 57.‏

28-رسول بشاش کنزق، «قرائت کتیبۀ یادبود تازه یاب روستای موانا یا سرزمین اردا و اشه( ارومیه)»، مجلۀ میراث ‏فرهنگی، ش15(1375): 102.

29-همان، ص 104.

30-همان، ص105.

31-رئیس نیا، 1368، ص171.‏

32-خطیب شهیدی، 1383، ص 359.‏

33-صبوری، 1389، ص 60.‏

34-همان، ص 57.‏

35- همان، ص 58.‏

36-همان، ص 60، 62 و 63.‏

منابع:

بشاش کنزق، رسول. «قرائت کتیبۀ یادبود تازه  یاب روستای موانا یا سرزمین اردا و اشه(ارومیه)». مجلۀ میراث فرهنگی. ش 15. 1375: 102- 109.

بندیکت، وارن. سنگ  نوشتۀ کله  شین. ترجمۀ صمد علیون( خواجه دیرج) و علی صدرایی. تبریز: پروژۀ ترجمۀ حسنلو.  1393.‏

پیوتروفسکی، بوریس ؛ خطیب شهیدی، حمید.‏ تمدن اورارتو. تهران: پژوهشکدۀ باستان  شناسی سازمان میراث فرهنگی کشور،1383.‏

خطیب شهیدی، حمید. «تمدن اورارتو در آذربایجان ایران». مجلۀ دانشکده. دانشگاه تهران. ش 10. 1357: 82 ـ 98.‏

ــــــ . «کشف استل اورارتویی مرگه کاروان». مدرس. ش 8. 1377: 2 ـ20.‏

حسن زاده، یوسف. «سنگ  نبشتۀ نویافته اورارتویی در بوکان به یغما رفت». دوفصلنامۀ باستان  پژوهی. دور جدید. ش 4. 1386: ‏‏129ـ130.‏

حیدری، رضا. «سه کتیبه خط میخی در موزۀ ارومیه». موزه  ها. ش.38.‏ 1383.

سرفراز، علی اکبر؛ فیروز مندی، بهمن.‏ مجموعۀ دروس باستان  شناسی وهنر دوران تاریخی. تهران: مارلیک، 1375‏.

صبوری نوجه دهی، رضا. «کتیبه  های پادشاهان اورارتویی در ایران». پازند. س6. ش 20 و 21. 1389: 47 ـ72.‏

سالوینی، میرجیو. «باستان  شناسی و زبان  شناسی تاریخی و تطبیقی: بازسازی تاریخ شمال  غرب ایران در دورۀ اورارتو». ترجمۀ عبدالکریم ‏اسمعیلی. مارلیک. س1. ش1. 1390: 28 ـ 39.‏

سرمدی، عباس. «سنگ  نوشته  های اورارتویی در آذربایجان». پیمان. ش7 و 8 (پاییز و زمستان 1376):69 ـ79.

فان لون، مائوریتس. «کتیبۀ ایشپوینی و منوا در قلاتگاه». در مجموعۀ مقالات تمدن  های دشت سولدوز. ترجمۀ صمد علیون و علی ‏صدرائی. تهران: گنجینۀ هنر، 1388:  247 ـ 256.‏

کلایس، ولفرام. « شهرهای اورارتو». ترجمۀ فرامرز نجد سمیعی، در محمد یوسف کیانی. نظری اجمالی بر شهرنشینی و شهرسازی در ایران. ‏تهران: جهاد دانشگاهی، ‏1365. ‏

ـــــــ . «معماری اورارتویی». ترجمۀ فرامرز نجد سمیعی.‌ اثر. ش 27 و 28. ‏‏1375: 105ـ86‏.

رئیس نیا، رحیم. آذربایجان در سیر تاریخ ایران، از آغاز تا اسلام. تبریز: نیما، 1368، ج1.

حاجی زاده، کریم. «بررسی استقرارهای اورارتویی در شمال غرب ایران»، پایان  نامۀ کارشناسی ارشد باستان  شناسی، دانشگاه تربیت ‏مدرس،‏1374.

خان محمدی، بهروز ؛ بیننده، علی. گزارش ثبتی محوطۀ داش  تپۀ میاندوآب، بایگانی فنی ادارۀ کل میراث فرهنگی، گردشگری و ‏صنایع دستی آذربایجان غربی، 1389 (چاپ نشده)‏.

ماسکارلا، اسکار وایت. «محوطۀ اورارتویی قلاتگاه». در مجموعه مقالات تمدن  های دشت سولدوز. ترجمۀ صمد علیون و علی ‏صدرائی. تهران: گنجینۀ هنر، 1388: 236ـ246.‏

واندنبرگ، لوئی‏. باستان  شناسی ایران باستان. ترجمۀ عیسی بهنام. تهران: دانشگاه تهران، 1379.‏

مشکور، محمد جواد. «تاریخ مردم اورارتو و کشف یک سنگ  نبشته به خط اورارتو در آذربایجان». نشریۀ انجمن فرهنگ و هنر ایران. ‏ش 1. تهران:1332.

ـــــــ . تاریخ اورارتو و سنگ  نبشته  های اورارتویی در آذربایجان. تهران: مؤسسۀ مطالعات و بررسی  ها و کاوش  های علمی و ‏هنری و تاریخی ایران باستان، 1345.‏

Johannes, Friedrich. «urartaische inschriften aus iran». AMI. band 2. berlin, 1969, p.121-122‎

Kliess, W.‏ «Bericht uber Zwei Erkundungsfahrten In Nordwest-Iran». AMI.1969. p.41-42‎

ـــــــ .‎ «Bericht uber Erkundungsfahrten in Iran im Jahre 1970». ‎Archaeologische Mitteilungen Aus Iran. 1971, Band 4, p. 51-111

ـــــــ .‎‎ «planaufnahmen urartäischer burgen und urartäischer neufunde in ‎iranisch azerbaidjan im jahre 1974». Archäologische Mitteilungen aus Iran. 1974, 51 ff.‎

ـــــــ . «Urartaische Platze Im Iran (Stand Der Forschang Herbst 1975)». AMI. 1976‏ p.33. ‎

Pecorella‏,‏‎ R,M. Salvini. M Tra lo Zagros E L’Urmia. Rome:‎‎1984. ‎

Khatib – shahidi. H. «narrazione personale della scoperta della stele urartea di mergeh-karvan».‏‎ ‎SMEA. ‎1998, XL/1‎‏,‏‎ p‏. 131-142

Van loon M.«The inscriptions of  ishpuini and menua at qalatgah» JNES. 34‎‏. ‎1975, p. 201- 207.‎

Salvini‏,‏‎ mirjo. Corpus Dei Testi Urartei, le iscrizioni su pietra e roccia carte fotografie e disegni‏. Roma: istituto di studi sulle civilta dell egeo e del vicino oriente‏,‏‎ ‎2008‎‏,‏‎ vol. III‏.‎

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 73
سال نوزدهم | پاییز 1394 | 240 صفحه
در این شماره می خوانید:

کتیبه های اورارتویی در آذربایجان غربی

نویسنده: بهروز خان محمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 73 مقدمه منطقۀ شمال ‎غرب کشور از زمان ورود به دوران تاریخی، در حوالی نیمۀ نخست هزارۀ اول پیش از میلاد، همواره شاهد...

آراکل داوریژتسی (تبریزی)

نویسنده: آنوشیک ملکی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 73 قرن هفدهم میلادی سرنوشت دیگری را برای ملت ارمنی رقم زده بود. در 1603م، شاه   عباس صفوی (996 ـ 1038ق)، شاه ایران، با...

نگاهی به روابط فرهنگی ایران و ارمنستان

نویسنده: آنی آزادیان / ترجمه آرمن قازاریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 73 روابط ایران و ارمنستان از نظر تاریخی یکی از قدیمی  ترین و طولانی  ‎ترین روابط میان مردم...

گذری کوتاه بر دیروز و امروز ارمنیان فریدن

نویسنده:  محمد رافعی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 73 ارمنیان و مهاجرت تاریخ بشر همواره با تاریخ مهاجرت همراه بوده است. خواه این مهاجرت در مسیری کوتاه بوده یا ‏بلند، به...

درگیری ارمنی – تاتاری و کشتارهای ارمنیان باکو (1905 – 1906م)

نویسنده: ایساک یونانسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 73 سیاست روسیۀ تزاری نسبت به اقوام امپراتوری در نظام اداری و حکومتی ای که پس از چیرگی روس  ها بر قفقاز حاکم شد، تنها...

پاک سازی قومی و کشتار ارمنیان در جمهوری آذربایجان (1988 – 1990م)

نویسنده: ایساک یونانسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 73 مبارزات قانونی ارمنیان قراباغ در 1988م متوجه سیاست  های ضد ارمنی دولت آذربایجان بود که ادامۀ آن بی  شک ‏به اخراج...

آرِگ مگردیچیان،چهره ای ماندگار در عرصه مهندسی ایران

نویسنده: ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 73 مهندس آرِگ مگردیچیان (1306ـ1393ش) را می  توان بنیان  گذار درس بارگذاری و طراحی سازه های فولادی به شیوۀ ‏نوین در...

آشنایی با هایک میرزایانس،از پیشگامان علم حشره شناسی ایران

نویسنده: آرمیک نیکوقوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 73 دربارۀ مهندس هایک میرزایانس و نقش منحصر به فرد ایشان در تحقق و تکامل علم حشره  شناسی در ایران و شهرت جهانی استاد...

ماندگاری و کیفیت کلید موفقیت یک گروه کر

نویسنده: گریگور قضاریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 73 اشاره موسیقی کرال، تشکیل گروه کر و آواز خواندن در گروه کر پدیدۀ چندان رایجی در جامعۀ ما نیست. نخستین گروه کر در...

واراند،شاعر ارمنی گوی ایرانی با چهل و پنج سال فعالیت ادبی

نویسنده: ادوارد هاروتونیان/دکتر قوام الدین رضوی زاده/گیتی خوشدل/واراند ترجمه ادوارد هاروتونیان/دکتر کارن خانلری فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 73 زندگی  نامه ادوارد...