نویسنده: شهاب ستوده نژاد


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 26

اشاره:

آقای شهاب ستوده نژاد پژوهشگر مطالعات آسیایی و تطبیقی در زمینه تمدن های باستانی و دانش آموخته تاریخی از دانشگاه سیاتل و فرهنگ ژاپن از مرکز مطالعات زبان کیوتو هستند. ایشان در دوره 2001-2000 م. در دانشگاه چیانگ مالی تایلند، به عنوان وابسته تحقیقاتی فعالیت داشته و پیش از آن نیز در دانشگاه های کیوتو، چولالونگورن، دانشگاه رویال پنوم پن ومرکز مطالعات ملی ویتنام به تحقیق اشتغال داشته اند. آقای ستوده نژاد مقالات متعددی در نشریات پژوهشی و علمی گوناگون به چاپ رسانده اند.

شهاب ستوده نژاد

بازتاب هایی از قلمروی ایران باستان و میراث ارامنه در تمدن های شرق دور

پیشگفتار:

اورارتو، سرزمین کهن و اساطیری مردمان انجیلی و سنن شفاهی حضرت نوح، در حوالی کوهپایه آرارات در جنوب غربی آسیا و یکی از همسایگان فالت و تمدن باستانی ایران بوده است. در این پژوهش انگیزه اصلی، اشاراتی اجمالی به پیوندهای دیرینه ارمنستان و ایران و در عین حال چشم اندازی به نشوو نما، و حضور ارامنه در فعالیت ها و فعل و انفعالالت تاریخی اعصار باستانی در چین و ماچین و سرزمنی های اساطیری تورانیان در شرق و محورهای تمدن در خاور دور است.

«مردم آن از نژاد هند و اروپائی، خویشاوند حتی ها و فریگیایی ها بودند، ولی بینی دراز شرقی خود را هرگز از دست نداده بودند».[1] (اشاره ویل دروانت به ارمنستان)

ظهور اورارتو در فازهای جغرافیایی نزدیک فلا ایران باستان و در محور های هند واروپائی:

تاریخی سه هزار ساله و فراز و نشیب های مداوم در چند فلات به هم پینوسته، نمودار تمدن و فرهنگ و هویت مردم ارمنستان در نیمکرده جنوبی است. در دنیایی که تعریف هویت و قومیت، مخصوصاً در رابطه با اقوام هند و اروپائی و فاز شرقی هند و ایران، بس دشوار است، مورخی به ارمنستان تاریخی اشاره کرده و به قلمرو فرهنگی و نفوذ ارامنه در گرجستان و شمال شرقی ایران و شرق ترکیه و نواحی آذربایجان اشاره کرده است. [2]

میراث زبانی در ارمنستان، به احتمال تاثیر فرهنگی قفقاز، مخصوصاً ارتباطات طوایف هوری HURRITES اذعان دارد، هوری ها در زبانشان به خود بیای نیلی BIAINILIمی گفتند. [3] احتمال این گونه میراث و پیوندها، در شجره نامه های ما قبل تاریخ اورارتو، تا آن اندازه جلب توجه می کند که ما را به ارتباطات فلات ایران و ارمنستان در عصر عیلام کنجکاو سازد. شاید به این دلیل که منشاء قومی عیلامی ها نیز تا اندازه ای به قفقازی ها نزدیک است. [4] در هزاره اول قبل از میلاد مسیح، جوامع عیلام و اورارتو و اقوام آریایی منطقه به مانند سکاها و گیمری ها در گیر و دار فعل و انفعالات، اقتدار و ماجراهایی امپراتوری آشور بودند؛ و زمانه دوره اقتدار بین النهرین بود. [5] دراین راستا، مسائل مربوط به قلمرو جغرافیایی و افزایش نفوذ نظامی و سیاسی و تجارت، به وجود آورنده تماسی بین اورارتو و آشور و در عین حال سکاها بود. [6]

احتمال داده شده که اولین اشارات تاریخی به ارمنستان در متون آشور به کشوری مشهور به آرامه ARAMEبوده است. در آن زمان یعنی در قرن نهم قبل از میلادف اورارتو در نواحی دریاچه وان VAN و معاصر پادشاهی آشور بود. [7] در عین حال، تمدن یونان باستان نیز اساطیری برای ارمنستان فراهم آورده بود، و اینطور ادعا کرده اند که شجره نامه مردم ارمنستان به آرمنوسARMENUS می رسد، که نام یکی از قهرمانان آرگونوت ها بوده است. [8] که به عبارت واضح تر، کنایه ای به منظور آرگونوتیکا ARGONAUTICA نوشته آپولونیوس رودس است، که شرح حال ماجراگونه قهرمانانی است که برای یافتن پشم زرین به کولخیی عزیمت کردند. [9] در واقع اینطور به نظر می رسد، که مسئله پیوند اورارتو با اساطیر یونان تا اندازه ای نمایاگر قلمرو یونان در دریای سیاه منطقه آسیای صغیر بود، هرچند که هرودوت یونانی، مردم اورارتو را مهاجرینی از تراکیاTHRACE توصیف کرده بود که به سمت شرق، کوچ کرده بودند. [10] امامطالعات باستان شناسان و زبان شناسان، حکایت از حضور طولانی مردم ارمنستان در فلات این کشور دارد. نتایج این تحقیقات، قومیت و هویت مردم ارمنستان را نمایان گر ادغام اقوامی از قفقاز و مهاجرین هند و اورپایی تلقی کرده اند. از طرفی، سنن قومی و باورهای بومی و پژوهش های مورخین ارمنستان، بنیان قومی مردم این سرزمین را به میراث کشتی نوح و توقف همیشگی آن بر قله آرارات تلقی کرده اند. این نگرش ها از قرن 5 م. به بعد شکل گرفته اند. [11] با در نظر گرفتن تمامی نظریه ها و باورها و اساطیر یاد شده این طور به نظر می رسد که بالاخره در قرن ششم قبل از میلاد نشانه های یک هویت تمام عیار ارمنی ظهور کرده بودند، آنقدر این هویت مهم تلقی شده بود که هنرمندان عصر هخامنشی از الگوهای صورت مردمان ارمنی آن عصر برای حکاکی در بناهای یادبود استفاده می کردند، به این ترتیب هویت و قیافه های ارمنی در فرهنگ جهانی استوار و معین شد. [12]

 نام باستانی ارمنستان، تحت عنوان اورارتو URARTU شناخته می شده،[13] اما آشوریها به یک ناحیه تحت عنوان ناهریا NAHRIA با تلفظ خودشان، نائیری خطاب می کردند که احتمالاً یک واژه فراگیرنده آشوری برای تمام فلات اورارتو بوده است. [14]

مهاجرت های مردمانی ارمنی تبار مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته و از جمله به حضور عناصر ارمنی در ظهور یک پادشاهی در شمال سوریه در قرن اول قبل از میلاد و در پایان دوره سلوکیان اشاره شده است. [15] اقوام مهاجر ارمنی تبار دیگری نیز، از طریق فلات غرب آسیا و آسیای میانه به اروپا مهاجرت کرده و در دوران ما قبل تاریخ، بدان سمت حرکت هایی را شروع کرده بودند و به فرهنگی که از طریق کوچ های آنها شکل گرفت، آلپاین ALPINE نام نهاده اند. [16]

اینکه چرا هنرمندان عصر هخامنشی از چهره های ارمنی در بناهای یادبود ایران باستان استفاده می کردند. می باید مورد کنجکاروی و توجه قرار بگیرد. یک مورخ ارمنی می نویسد که ارامنه با قوم پارس اتحادیه نظامی بر ضد مادها تشکیل دادند و این اتحاد به ظهور هخامنشیان انجامید و اورارتو دارای قلمرو در نواحی سرزمین مادها شد. [17] اورارتو به خاطر پرورش اسب دارای شهرت بوده است[18] و ایرانیان عصر هخامنشی به تقدیس نمادین اسب ها و نفس اسب ها در اساطیرشان، اهمیت زیادی می دادند. در فولکلور هخامنشی استفاده از نقش و کاربرد اسب ها در نمادهای سلطنتی، اهمیت داشت و داریوش اول از نماد یک اسب برای دست یابی به قدرت بهره برد. [19] احترام به اسب دراعتقادات اورارتو وجود داشت و شیوینی SHIVINI نام خدای خورشید آنها بود. [20] داریوش درکتیبه بیستون به ارمنستان اشاره کرده است. [21]

اشاراتی که تا حالا به اورارتو در رابطه با فلات ایران داشتیم، می تواند این استنباط را به وجود آورد که بین ساکنان فلات های تاریخی و باستانی ایران واورارتو، پیوندهای قومی وجود داشته است. ظهور پارت ها در فلات ایران، نهایتاً به شکل گیری یک دربار مستقل اشکانی در ارمنستان انجامید. که تا نیمه دوم قرن 5 م. دوام داشت.[22] در آن دوره، فرهنگ و زبان وحتی نحوه لباس پوشیدن مردم در ارمنستان اشکانی به ایران اشکانی نسبت داده شده است. [23] بنیان گذار سلسله اشکانی، خود را از تبار هخامنشی می خواند و گفته می شود که لفظ پارت قابل تطبیق با نام یک طایفه ایرانی است. [24] اما پارت ها دارای پیوندها و هم بستگی های فرهنگی – قومی با دیگر هویت ها ازجمله با ساکنان جنوب خاوری روسیه، وبخش جنوبی دریاچه مازندران و ترکستان و همچنین وابستگی های سکویتایی- تورانی بودند. [25] پارت ها از تمدن یونان الهام می گرفتند و از نظام دیوان سالاری سلوکیان الگو برداری می کردند. [26]

آئین دینی پارت ها، استوار بر نیایش به ناهید و یا آناهیتا و احترام به خورشید و ماه بود. [27] روابطی که ایران باستان ازعصر اورارتو در دوره های مادها و هخامنشیان با ارمنستان داشت، دارای زمینه هایی مرتبط با آئین و دوره مزدایی تاریخ ایران بود؛ ضمن اینکه اورارتو به طور همزمان از دوره هخامنشی از نفوذ تمدن یونان نیز تاثیر پذیرفته بود.[28] در عین حال اورارتو از قطب دیگر تمدن هلنیستی، یعنی امپراتوری روم، نیز الهام می گرفت. [29] تحت این شرایط، روباط ایران باستان و ارمنستان تا قبل از قرن 3 م. وابسته به محور مزدایی تمدن واقتدار ایرانیان در شرق بود و حضور سلسله اشکانی در اورارتو نمایانگر نفوذها و پیوندهای عمقی بود که ایران را به ارمنستان متصل می کرد. [30] سیاست ساسانیان، حفظ موازنه قوا در مقابل نفوذ روم در شرق و این سیاست شامل حفظ سنن مزدایی در قفقاز بود [31] زیرا ظهور آئین مسیحی در شرق، نهایتاً هموار کننده نفوذ امپراتوری بیزانس در محورهای شرقی و قلمرو ساسانیان بود. [32] بعد از آنکه امپراتوری روم آئین مسیحی را پذیرفت ایرانیان نیز به آئین مسیحی گرایش پیدا کردند اما چون ارمنستان مرکز نفوذ و انتشار مسیحیت گردیده بود یزدگرد دوم ساسانی که ظهور وانتشار آئین مسیح را در قلمرو ایران پذیرا شده بود نهایتاً به بازتابهای سیاسی این تحولات می اندیشید. [33]

نقش فلات ارمنستان و ارامنه درانتقال کالاهای تجارت جاده ابریشم از ایران و آسیای میانه به خاور دور:

اورارتو نقش بسزایی در تحولات تاریخی راه های تجارتی مابین شرق و غرب و مخصوصاً حرکت کاروان های تجارت خاور دور به عهده داشته است. ارمنستان در عهد باستان، یکی از نواحی اولیه ظهور کشاورزی در جهان بوده است،[34] و داستان انجیلی رسیدن کشتی نو به ارمنستان، می تواند بیانگر حاصلخیزی خاک و دره های این سرزمین کوهستانی باشد. [35] سرچشمه چندین رود بزرگ از جمله دجله و فرات را از کوههای ارمنستان می دانند،[36] و معروف است که کشاورزان و صنعتگران این کشور، توانایی دارند که از ناهموارترین و سخت ترین زمین ها، در حد و سطح بالا بهره برداری، به عمل بیاورند،[37] ویل دورانت در مورد مردم ارمنستان می گوید: «شم تجاری بی نظیری داشتند».[38] راه هایی که از فلات ارمنستان به سمت قلمرو پارت های ایران راه پیدا می کرد، به شاهراه های تجارتی آسیان میانه، و شبه قاره هند از یک طرف به جاده های منتهی به آبراه های خلیج فارس مرتبط بودند. [39] کابل و بلخ از مراکز اصلی تجارت با شبه قاره بوده و راه های تجاری که به این دو مقصد منتهی می شدند، از نواحی بحر خزر و خوارزم وقفقاز کالا دریافت می کردند. [40]

تجارت دریای ایران، در دوره ساسانی نیز از بنادر ارمنستان و گرجستان بهره می گرفت. [41] متون چینی، به ورود کشتی های ایرانی به بندرگاه های خاور دور، اشاره کرده و اینطور به نظر می رسد که کالاهایی از قفقاز، از جمله گیاهان و تولیدات چوبی به وسیله کشتی های ساسانی به چین و جنوب شرقی آسیا برده می شده است.[42]

یک محقق از کره جنوبی به بذر یونجه در کرده و احتمال داده که این گیاه که در مزارع کشور باستانی سیلا SILA در شبه جزیره کره کاشته می شد، از طریق چین به کره منتقل شده باشد، ولی موطن اصلی یونجه را قفقاز دانسته است. [43] در متون تاریخی کره، مربوط به دوران سه پادشاهی، به کاشت موکسوسMOKSUS که واژه ای در زبان کره ای، و اشاره به یونجه دارد اشاره شده که در زمین های کشاورزی تحت نظارت دودمان سیلا زیر کاشت بوده و برای خوراک اسب ها مورد استفاده بوده است. [44]ایرانیان در تجارت در ایجاد راههای خشکی و دریایی جاده ها و شاهراه های آبی مربوط به جاده ابریشم نقش عمده ای داشتند و بعد از قرن 8 م. تجار دریای از خلیج فارس و دریای عرب به سمت اقیانوس هند و از آنجا به سمت بنادر چین و جنوب شرقی آسیا حرکت می کردند.[45] یک مورخ کره ای می گوید که «در اعصار باستان اشیائی برونزی به شبه جزیره کره منتقل شده بود که تاثیر صنایع فلزی شمال ایران و قفقاز در آنها نمایان است. او افزوده است، که صنایع فلزی شمال ایران و قفقاز در رابطه با تولید سلاح هایی چون نیزه بیان گر بازتاب و تاثر تولیدات برونزی شمال اروپا و سیبری نیز هست. این صنایع در گذشته های دور از هزاره دوم قبل از میلاد به تدریج به نقاط مختلف خاور دور نفوذ کرده بودند. [46]

ما می دانیم که ارمنستان دارای مسیرهایی بوده که از طریق خطوط زمینی به خاور دور، وآسیایی میانه و اروپا مرتبط می شد[47] و از طریق بنادری در دریاپه مازندران، شمال ایران را به طرابزون متصل می کرد. [48] بعد از قرن دهم که تورانیان از طریق ترکان سلجوقی بر ارمنستان مسلط شدند نفوذ آنها تا قرن 13 . تداوم داشت و ظهور مغول ها در این منطقه امپراتوری وسیعی بوجود آورد که شامل قفقاز، ایران و دیگر سرزمین هایی شرقی در خاور دور، آسیای میانه، چین وجنوب روسیه می شد. [49] ازاین زمان به بعد حضور شهروندان ارمنی در شرق بیشتر شد. زیرا از وجود و تسلط آنها در رابطه با ترجمه شفاهی و نگارش گزارش ها و دیگر امور تجاری استفاده می شد. [50]

امپراتوری مغول از بنادر کیلیکیه CILICIA و دریای سیاه استفاده می کرد و تاجران ایتالیایی اجازه داشتند از این بنادر کالا به چین بفرستندد. کالاهای کاروان های تجاری از راه های ارمنستان به آسیای میانه و از آنجا به خاور دور حمل شدند. [51]

در اوایل نیمه اول قرن 4 م. تجار ارمنی از شبه قاره به چین کوچ کردند و در شهری بندری در جنوب چین مقیم شدند. یک کلیسای ارمنی در کانتون CANTON میراث باقی مانده از حضور ارامنه در آن منطقه خاور دور است. [52] به مرور زمان تجار ارمنی به هنگ کنگ و ماکائو MACAO نیز رخنه کردند. [53] از طرف، دیگر شهروندان ارمنستان به عنوان سفرنامه نویس، مترجم و تاجر از شهرهای آسیای میانه، شبه قاره و دربارهای امپراتوری مغول درچین سردرآوردند که به حضور آنها در تبریز و بخارا وپکن نیز اشاره شده است. [54]

در قرن های بعدی، یعنی 15 تا 17 م. تجار و ارامنه مقیم خاور درو موفق به حفظ موقعیت خود شدند. زیرا از یک طرف نفوذ دریایی ایران در خاور دور از طریق خلیج بنگال و آبراه های جنوب شرقی آسیا، دراین دوران فراوان بود، و این اقتدار که درمحور ممالک اسلامی جنوب شرقی آسیا، دربنادر مالاکا و سوماترا و حتی بنادر برمه ای در مسیرهای دریایی خلیج بنگال و دیگر بنادر شبه قاره بود به تجار ارمنی گجراتی عرب ایرانی و سوری امکان فعالیت در بنادر خاور دور را می داد. [55] زیرا نفوذ فرهنگی و تجاری ایران در امیراتوری مغول هند، باعث گسترش نفوذ ایران در راه های تجاری جنوب شرقی آسیا از طریق خلیج بنگال شده بود[56] و از طرف دیگر همانطوری که یک مورخ ارمنی توضیح داده درفاصله قرون 15 و 17 م. چین و جوامع اسلامی، دارای ناوگان ها و اقتداری سیاسی-نظامی و شناخته شده ودر شاهراه های آبی بودند که با اقتدار ملل غربی برابری می کرد زیرایا ب دلیل بومی بودن و یا شرقی بودن تسلط بیشتر و بهتری به قلمروهای خودشان داشتند. [57] به حضور تجار ارمنی در بنادر برمه، درمحل رفت و آمد تجارسوری و عرب و ایرانی، در قرن 17 اشاره رفته، یعنی زمانی که کالاهایی مانند پارچه، الیاف لباسی، برنج، ادویه جات، مس، کالاهای بومی و تولیدات درخت یا چوب ساج در برمه خرید و فروش می شدند و داد و ستدهایی که از قرن قبل در نواحی جنوب شرقی آسیا وجود داشته، کماکان ادامه داشته است. [58] در قرن 17 م بارگیری کالاها از نواحی شرق ارمنستان برای خطوط تجاری چین، ادامه داشت. [59]

نماد فرهنگی و هنری ارامنه، بنای کلیساها در خاور دور است که شامل کلیسای گریگور مقدس در سنگاپور در چنوب شرقی آسیاست. [60] روی هم رفته قرار داشتن ارمنستان در تقاطع راه های اصلی تجاری در منطقه آسیای غربی تاثیر جاده ابریشم را غنی تر ساخت. [61] اقتدار دریایی و زمینی ایران باستان در تجارت خاور دور و دیگر تاثیراتی که تورانیان در ارمنستان به وجود آورده بودند، نهایتاً به نفوذ و ظهور عناصر فرهنگی ارامنه در خاور دورانجامید که به عنوان بقایای میراث ارامنه تا عصر حاضر باقی است. [62]

پانوشت ها:

1- ویل دورانت، تاریخ تمدن، قیصر و مسیح، مترجم کتابهای چهارم و پنجم: علی اصغر سروش، جلد سوم، ص 621، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1366

Gorge A. Bournoutian, A History of the Armenian People. California: mazda publisher, 1993, vol.1, p.1-3 2ـ 

3- عبدالحسین زرین کوب، تاریخ مردم ایران، ایران قبل از اسلام، ص 73-74، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، 1364.

4- همان مآخذ، ص 72

5- همان مآخذ، ص 72-74

Bournoutian,ibid. p.17 -6 

7- همان مآخذ، ص 13-11

8- همان مآخذ، ص 19

9- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ص 285، جلد سوم

Bournoutian,ibid. p.19 -10 

11- همان مآخذ، ص 21-20

12- همان مآخذ، ص 22

13- همان مآخذ، ص 11

14- عبدالحسین زرین کوب، تاریخ مردم ایران، ص 73

Samvel K. Eddy. The King is Dead: Studies in the Near Estern Resistance to Hellenism334 – 31BC,-15

Lincoln: University of Nebraska, 1961, p.153-154.

Philip K. Hitti. The Near East in History, A 5000 Year History. Nweyork: Van Nostrand reinhold,-16

Company, 1961.p.32-32-3.

Bournoutian,ibid. p.26-27 -17 

18- هراند پارسدماجیان، تاریخ ارمنستان، ترجمه: محمد قاضی، ص 10، انتشارات زرین، 1369

Samvel K. Eddy,ibid. p.74 -19 

Bournoutian,ibid. p.17 -20 

21- ویل دورانت فتاریخ تمدن، جلد سوم ص 621

Ian Gliman & Hans Joakhim Klinkeit, Christians in Asia Befor 1500, Surry: Corzon,1999, p. 91-22

23- همان مآخذ، ص 91

24- Philip K. Hitti,ibid. p.119

25- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ص 621، جلد سوم

26- همان مآخذ، ص 622

27- همان مآخذ، ص 622

28- Bournoutian,ibid. p.22

29- هراند پاسدرماجیان، تاریخ ارمنستان، ص 13، 1369

Gorge A. Bournoutian, A History of the Armenian People. California: mazda publisher, 1994, vol.2, p.26 30ـ 

31- Ian Gliman & Hans Joakhim Klinkeit,ibid. p.91-96

32- همان مآخذ، ص 91-96

33- لینا ملکمیان، کلیساهای ارامنه ایران، ص 14-15، دفتر پژوهش های فرهنگی، مرکز بین المللی گفتگوی تمدن ها، تهران 1380

34- Bournoutian,ibid.vol.1, p.11

35- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ص 621، جلد سوم

36- هراند پاسدماجیان، تاریخ ارمنستان، ص 10

37- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ص 621، جلد سوم

38- همان مآخذ، ص 621

39- همان مآخذ، ص 484-485

40- کریم کشاورز، تاریخ ایران از دوران باستان، تا پایان سده هجدهم م. ص 241، انتشارات پیام 1354

41- همان مآخذ، ص 68

Edward H. Schafer, The Vermilon Bird: Tang images of the South, Berkeley: university of California, 1976-42

  1. 203.

Yong Bom Lee, Historic influence of Arabia and Persia on Korean Culture, Seoul: Dongguk University,  -43

1981, p1-16.

44- همان مآخذ، ص 3-4

45- همان مآخذ، ص 6-7

46- Joeng Hak Kim, The Perhistory of Korea, Hanalulu: The university of Hawaii, 1978, p. 182-183.

47- هراند پاسدرماجیان، تاریخ ارمنستان، ص 13

48- همان مآخذ، ص 13

49- همان مآخذ، ص 279-281

50- Bournoutian,ibid. p.142

51- همان مآخذ، ص 139

52- Bournoutian,ibid.vol.2, p.11

53- همان مآخذ، ص 50

54- همان مآخذ، ص 139- 142

David Joel Stainberg, In Search of Southest Asia, The university of Hawaii, 1978, p. 57. -55

Sanjay Subrahmanyam, Acculturation and Commerce in Bay of Bangal context 1400-1700, Kualalampur:-56

Ecoel Francaise d Extremeorient, 1997, p.122-157.

57- Bournoutian,ibid.vol.2, p.5

58- David Joel Stainberg,ibid., p.57

59- Bournoutian,ibid.vol.2, p.39

60- شهاب ستوده نژاده، چشم اندازی به حضور تاریخی ارامنه در روند تحولات و تغییرات جوامع آسیایی و نفوذ مسیحیت در شرق آراکس ماهنامه فرهنگی اجتماعی ادبی ص 9 سال 16 اسفند 1381

61- هراند پاسدرماجیان تاریخ ارمنستان ص 10 13

62- شهاب ستوده نژاده، 1381 چشم اندازی به حضور تاریخی ارامنه در روند تحولات و تغییرات جوامع آسیایی و نفوذ مسیحیت در شرق آراکس ماهنامه فرهنگی اجتماعی ادبی ص 9 سال 16 اسفند .

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 26
سال هفتم | زمستان 1382 | 136 صفحه
در این شماره می خوانید:

جلوه های عرفان در گوته و حافظ از دید تطبیقی

نویسنده: منصوره شریف زاده فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 26 فکند زمزمه عشق در حجاز و عراق                                نوای بانگ غزل های حافظ از شیراز  از اواسط قرن...

زازاها قومی ناشناخته

نویسنده: گارنیک آساطوریان/ ترجمه: ماریا آیوازیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 26 اشاره  در شمالی ترین نقطه ارمنستان مرتفع Bardzer Haik (حومه ارزروم تركیه) كه اكنون به نام...

بررسی کلی زبان ارمنی و گویشهای آن

نویسنده: مائیس خلقت زاده فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 26 سرزمین ارمنستان – ارمنستان اصلی سرزمین کوهستان های بلند و دژ طبیعی باشکوهی است که حصارهای آن از دشت ماوراء قفقاز...

دو سال با ارامنه

نویسنده: رحیم چاوش اکبری فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 26 اشاره: دكتر رحیم چاووش اكبری (یسنای تبریزی) در سال 1315 در تبریز دیده به جهان گشوده اند. ضمن اشتغال به آموزگاری،...

پیوندهای تاریخی و فرهنگی ما بین ارمنستان و ایران

نویسنده: شهاب ستوده نژاد فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 26 اشاره: آقای شهاب ستوده نژاد پژوهشگر مطالعات آسیایی و تطبیقی در زمینه تمدن های باستانی و دانش آموخته تاریخی از...

یادداشتی بر فغان نامه گرگوار

نویسنده: عبدالحسین فرزاد فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 26 ذكر و مناجات از جمله اعمالی است كه همواره برای تزكیه نفس از سوی مكاتب معنوی، توصیه شده است: قران كریم سوره اعراف...

فغان نامه گرگوار و ادبیات عرفانی اسلامی – ایرانی

نویسنده: آزاد ماتیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 26 به مناسبت هزار مین سالگرد سرایش فغان نامه گرگوار،‌در تاریخ 29 آبان 1382، مراسمی به همت شورای خلیفه گری ارامنه تهران...

گریگور نارکاتسی مقدس

نویسنده: اسقف سبو سرکیسیان/ ترجمه: هرمیک آقاکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 26 به مناسبت هزار و هفتصدمین سالگرد پذیرفتن مسیحیت به عنوان مذهب رسمی ارمنیان در سال 301...

نقوش تزئینی ارمنی

نویسنده: ژینا ماروتخانیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 26 تاریخچه ای کوتاه از نقوش تزئینی ارامنه نقش و نگار نزد ارمینان از قدیمی ترین هنرهای خلق شده است، اما در عین حال...