نویسنده : زویا خاچاطور[1]


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 74

اشاره

آنچه امروزه توجه مردم شناسان و جامعه  شناسان را به خود جلب کرده پیام ها و راز و رمزهای موجود در پوشاک ملل ‏گوناگون در ادوار مختلف است، پیام هایی که از باورها، آداب، سنن و خاستگاه قومی ملت ها برخاسته. شاید، تلاش ‏همین اندیشمندان برای رمزگشایی این پیام  های نمادین بوده که اصطلاح نوین زبان پوشاک را در میان پژوهشگران این رشته ‏رایج ساخته است.‏

امروزه، جامعه شناسان در بررسی های میدانی خود دربارۀ اقوام، جوامع، ایلات و اقشار مختلف اهمیتی خاص برای پوشاک و ‏زیورآلات آنان قائل اند و نقش پیام های موجود در نقوش زیورآلات و شیوه  های آرایش و پیرایش بدن را در شناسایی اقوام ‏کمتر از خود لباس نمی دانند. به همین دلیل نمی توان ارتباط پوشاک را با هنر، ادبیات، مذهب، اقتصاد، طبقه و حتی هویت ‏اجتماعی نادیده گرفت. شناخت دقیق حوادث، انگیزه  ها و باورداشت  های افراد و پرداختن به حقایق امور و سرمنشأ جریانات ‏سبب خواهد شد تا پژوهشگران درک درستی از زبان پوشاک داشته باشند.‏

‎ «پوشاک بارزترین سمبل فرهنگی، مهم ترین و مشخص ترین مظهر قومی و سریع  الانتقال ترین نشانۀ فرهنگی است و به ‏دلیل حرکتی که به همراه دارد زمینۀ تأثیرگذاری و تأثیر  پذیری فرهنگی آن بیشتر از هر نشانۀ فرهنگی دیگر است. در ایران، ‏گروه های متفاوت انسانی زندگی می کنند که هرکدام دارای ویژگی برجسته ای هستند که در نگاه نخست قومیت، حوزۀ ‏زندگی، زبان، مذهب و سایر مشخصات فرهنگی آنان را در ذهن بیننده تداعی می کند».[2]

برخی ازگروه های قومی در تماس و هم جواری با گروه های بزرگ تر جامعه از آنان تأثیرات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جدی ‏می  پذیرند. این در حالی است که با وجود تهاجم فرهنگی و تأثیرات متقابل سعی در حفظ اصالت فرهنگ قومی، به ویژه، ‏پوشاک محلی خود دارند. از بزرگ ترین و شناخته شده ترین اقوام ساکن ایران، که هنوز در حفظ پوشاک سنتی خود پای می ‏فشارند، بلوچ ها، بختیاری ها، ترکمن ها، خراسانی ها، قشقایی ها، کردها، گیلانی ها و… هستند. ارمنیان ایران، که در ‏دوران صفویه و به دستور شاه عباس اول به ایران مهاجرت کردند، لباس و پوشش محلی خود را به همراه آوردند و سالیان ‏متمادی در ایران درکمال آزادی از آن استفاده کردند.‏

پوشاک ارمنیان جلفای نو

با کوچاندن ارمنیان به ایران در زمان شاه عباس اول صفوی بیم آن می رفت که فرهنگ ارمنیان به کلی از میان رود اما ‏ارمنیان جلفای قدیم به چنان مرتبه ای از تمدن و رشد فرهنگی رسیده بودند که نه تنها نابود نشدند بلکه در زمان سلطنت ‏شاه عباس اول و دوم صفوی دوران جدیدی از شکوفایی و سازندگی را آغاز و هنرها و دستاوردهای خود را نثار یکی از بزرگ ‏ترین و پرجمعیت ترین شهرهای آن زمان خاورمیانه کردند.

در مهاجرت به ایران، زنان ارمنی جلفا نوع پوشش خود را که به شیوۀ لباس های ملی و سنتی نواحی آرارات، نخجوان و ‏جلفای قدیم بود با خود به ایران آوردند و سالیان متمادی در کمال آزادی آن را حفظ کردند.‏

از ویژگی های پوشاک دورۀ صفوی استفاده از پارچه  های مجلل و پرنقش و نگار با تزیینات و دوخت های بسیار ظریف است ‏اما به دلیل کمبود منابع تحقیقاتی دربارۀ پوشاک ارمنیان از اواخر حکومت صفویه تا استقرار حکومت قاجار (1193ق) اطلاعات چندانی از ‏لباس آنان در این دوره در دست نیست و بر اساس اطلاعات کنونی تغییرات چندانی در پوشاک ارمنیان این دوره دیده نمی شود، مگر کاسته شدن از کیفیت پارچه ها و ظرافت دوخت لباس ها.‏

با مطالعۀ بایگانی عکس های موجود از ارمنیان در اواخر دورۀ قاجار و اوایل دورۀ پهلوی می توان نفوذ مدل های غربی لباس را ‏در پوشاک ایرانیان از جمله اهالی جلفا مشاهده کرد. در این دوران، به مرور لباس رسمی از لباس بومی و سنتی فاصله ‏گرفت و الگوهای بیگانه بیش از پیش آشکار شد. ‏

لباس زنان جلفا

زنان جلفای نو معمولاً دو نوع لباس داشتند: لباس هایی که در مجالس و مراسم خاص می پوشیدند و دیگر لباس هایی که به ‏طور معمول و روزمره به تن می کردند. لباس مجلسی معمولاً از پارچه های زری و گران قیمت دوخته می شد اما انتخاب ‏جنس پارچه و تزیینات آن به قدرت و توان مالی خانواده بستگی داشت. خانواده هایی که دارای توان مالی بیشتری بودند از ‏پارچه های گران قیمت و اروپایی، که تاجران به ایران می آوردند، استفاده می کردند و برای تزیین و شکوه بخشیدن بیشتر به ‏آن یراق آلات طلا و نقره و سنگ  های قیمتی و نیمه قیمتی به کار می بردند. در برخی مواقع، این لباس های مجلسی به ‏دلیل داشتن کیفیت عالی و نگهداری خوب از نسلی به نسل دیگر به ارث می رسید اما لباس های روزمرۀ خانم ها از پارچه های ساده و ارزان قیمت دوخته می شد و کمترین تزیینات بر روی آنها صورت می گرفت. در ادامه، به معرفی تن  پوش، سربند، ‏زیورآلات و … زنان ارمنی خواهیم پرداخت.‏‎ ‎

تن  پوش

انواع تن  پوش زنان جلفا شامل لباس های زیر می  شد‎:‎

1. تاگالا

تاگالا[3] تن پوشی بلند و جلوباز با یقۀV ‎یا‎ U ‎شکل و بدون برگردان بود. آستین  های تاگالا بلند و ساده بود و معمولاً ‏روی آستین بلندتر از حد معمول دوخته می  شد به شکلی که امتداد آن بر روی دست  ها به صورت نوک تیز قرار می  گرفت.‏

قد تاگالا به طور معمول تا زیر زانو بود و پیراهن از زیر آن معلوم می  شد. دامن لباس در پهلوها چاکی حدود سی تا چهل ‏سانتی  متری داشت و بر روی لباس کمربند بسته می  شد.‏

در گذشته، برای تهیۀ تاگالا از پارچه های سوزن  دوزی شده استفاده می کردند اما عکس های موجود از پوشاک ارمنیان ‏نشان می  دهد که پارچه ها روز به روز ساده تر و از تزیینات آنها کاسته شده و در نهایت، نیز به پارچه هایی مانند ترمه و ‏اطلسی ختم شده است. رنگ پارچۀ تاگالا را معمولاً مخالف پیراهن زیر انتخاب و دور گردن، پایین لباس و سرآستین  ها را ‏حاشیه دوزی و نواردوزی می کردند. در مواردی جلوی سینه دکمه  های نقره  ای دوخته می  شد که هم کار دکمه را می کرد و ‏هم تزیین لباس محسوب می  شد.‏

2. مندیل

مندیل[4] تور قرمزرنگی با حاشیه های طلایی بود که معمولاً آن را از هندوستان وارد می کردند. زنان این تور را، که نقش ها و ‏حاشیۀ طلایی رنگ داشت، مانند پیش بند کودکان بر روی سینه و شانه ها می بستند و آن را در پشت گردن محکم می کردند. بلندی قد مندیل تا زیر سینه بود. مندیل بر روی تزیینات سینه مانند دوش پوق بسته می شد. به مرور زمان و با نبود ‏پارچۀ مندیل سنتی در جلفا پارچه  های ساده تری برای مندیل به کار گرفته شد.‏

3. شابیک

در اصطلاح محلی، به پیراهن شابیک[5] گفته می شود. شابیک لباس بلند کمرچینی بود که خانم ها آن را تنها یا زیر تاگالا می ‏پوشیدند. این لباس آستین هایی ساده و بلند با یقۀ ایستاده داشت و در قسمت وسط سینه از یقه تا کمر دارای ‏سجافی بود که معمولاً با چند دکمۀ نقره، سوزن دوزی و نواردوزی تزیین می شد. دامن شابیک چـند برابر بالاتنـه عـرض داشت ‏و بـا چین  های سوزنـی و گـاهی پیـلی به بالا تنه وصل می  شد.

جنس این پیراهن از تافته، ترمه، قلمکار، اطلس یا چیت گل  دار ‏بود که هر کس با توجه به توانایی مالی خود از پارچۀ مناسب استفاده می  کرد. بلندی شابیک تا قوزک پا بود و معمولاً، پایین ‏دامن پانزده تا بیست سانتی متر بالاتر از لبه نواردوزی می  شد.‏

4. کولاجا‏

در اصطلاح محـلی، به کـت (پالتـو) کولاجـا[6] مـی  گفتنـد. کـولاجا نیم  تنه  ای جلو باز از جنس مـاهوت یا مخمـل با آستیـن  های ‏سـاده بود و اغـلب، دکمـه  های نـقره  ای بسیار زیبایی داشت و سـرآستین  هـا و دور یقـۀ آن حاشیـه  دوزی و نـواردوزی می  شد. ‏کسانـی که توانـایی مالـی بیشتری داشتند در کنار تزیینات حاشیۀ پوست حیوانات را نیز به صورت نوار می  دوختند. کولاجا را ‏در فصل زمستان بر روی تاگالا می  پوشیدند.‏

5. شالوار‏

شلوار یا در اصطلاح محلی شالوار[7] یا تونبان زیرجامه  ای لیفه  دار بود که با بندی پشمی به دور کمر محکم می  شد. شلوارهای ‏زنان ارمنی معمولاً دو تکه بود: تکۀ بالا تا سر زانو و از جنس چیت، متقال و کرباس (معمولاً سفید رنگ) و تکۀ پایین حاشیه  دار و دارای تزیینات.‏‎ ‎

سر پوشش

زنان ارمنی موهای خود را از وسط فرق باز می  کردند و آن را در دو طرف می  بافتند و سرشان را با انواع دستمال می پوشاندند. ‏در کتاب زندگی قدیم ارمنیان در جلفای نو، نوشتۀ کشیش بغوس پطروسیان، دربارۀ پوشش سر زنان جلفا آمده است:

«برای ‏خانم  ها در جلفا کلاه خاصی وجود نداشت زیرا آنها سر خود را با شش نوع پوشش در اندازه و انواع مختلف می  بستند. اولین ‏آنها گولالاچیک است و بقیه به ترتیب پشُرتیک سپس باشماخ، شوشداک، گود و در آخر، لاچیک یا لاچاک که از همه بزرگ  تر ‏است به طوری که تمام قسمت  ها را می  پوشاند».[8]

در زیر انواع سرپوش زنان جلفایی را معرفی خواهیم کرد. [9]

1.شوشداک‏‏

شوشداک[10] پارچه یا نیم کلاهی کوچک شبیه حلال ماه بود که زنان جلفایی سر خود را با آن می  بستند یا آن را بر روی سر ‏قرار می  دادند و احتمالاً، با گذاشتن آن از سُر خوردن بقیۀ سربندها جلوگیری می  کردند. شاید، هم از آنجا که شکل و ظاهر ‏بهتری داشت برای زیبایی از آن استفاده می  کردند و سپس، گولالاچیک را بر روی آن می  بستند.‏

‏2. گولالاچیک‏‏‏

گولالاچیک[11] روسری سه گوش و کوچکی بود که روی سر می  بستند و دو سر آن را در زیر گلو گره می  زدند.‏

3. پشرتیک[12]

دربارۀ این نوع سربند تا کنون اطلاعاتی به دست نیامده است.‏‎ ‎

4. گود‏‏

پیشانی  بند یا در اصطلاح محلی گود[13] را زنان بیشتر به منظور زیبایی کمی بالاتر از پیشانی روی سر می  بستند و در پشت ‏سر آن را محکم می  کردند. گود نواری باریک از جنس مخمل یا ابریشم بود که روی آن را تزیین می  کردند. به مرور زمان و با ‏ساده  تر شدن لباس  ها پیشانی  بند تبدیل به دستمال قلمکار شد که به صورت نواری باریک به پیشانی بسته می  شد.‏

5. باشماخ‏‎

باشماخ[14] پارچۀ سه گوش کوچک و سفیدی از جنس ململ بود که دختران بعد از ازدواج از آن استفاده می  کردند. این پارچۀ ‏مثلثی طوری روی صورت بسته می  شد که چانه و در مواقعی دهان را به طور کامل می  پوشاند. باشماخ زیر لاچاک اصلی در ‏پشت گردن محکم می  شد. زنان این پارچه را همواره روی صورت خود نگاه می  داشتند و تنها، هنگام غذا خوردن آن را پایین ‏می  کشیدند.‏

6. لاچیک یا لاچاک‏

لاچیک یا لاچاک[15] روسری بزرگی از جنس ابریشم و اغلب به رنگ قرمز (هم رنگ مندیل روی سینه) با نقوش طلایی بود. این روسری را ‏به صورت سه گوش روی سر می  انداختند ودنباله  های آن را از جلو به صورت ضربدری به پشت می  بردند و در بالای سر گره ‏می  زدند. بعدها، پارچه  های ابریشمی و قرمزرنگ لاچیک جای خود را به پارچه  هایی به رنگ روشن داد که با سوزن  دوزی تزیین ‏می  شدند. به مرور زمان از زیبایی پارچه  های لاچیک کاسته شد تا جایی که در برخی عکس  ها به لاچیک  های کاملاً سفید بر ‏می  خوریم.‏

7. چارچاب‏‏

چارچاب[16] در اصطلاح محلی به معنی چادر است. از اوایل سدۀ سیزدهم قمری، یعنی در دوران حکومت قاجاریه زنان ارمنی ‏شروع به استفاده از چادر کردند. چادر آنان تقریباً

شبیه چادر زنان قاجاری بود به این صورت که در قسمت کمر، بندی لیفه  ای ‏برای محکم کردن چادر وجود داشت و چادر در این قسمت ظاهراً به دو بخش تقسیم می  شد. قد چادرها تا مچ پا بود و در ‏قسمت جلو از کمر به پایین با نقش  ها و دوخت  های زیبا حاشیه  دوزی می  شد. زنان جوان از چادرهای مشکی و سالمندان ‏از چادر سفید استفاده می  کردند که لبۀ آنها با پارچه  های خط  دار صورتی روشن تزیین می  شد.‏

پا پوش

انواع پاپوش زنان جلفا عبارت بود از‎:‎

1. گولبا

در اصطلاح محلی، به جوراب گولبا[17] می  گویند. زنان جلفا اغلب از جوراب  های دستباف پشمی ضخیم و بلند با رنگ  های روشن و ‏نقش  های گوناگون استفاده می  کردند. این جوراب  ها با الیاف پشمی رنگ شده با پنج میل و بدون درز بافته می  شد. ‏معمولاً، شروع بافت جوراب  های ساق کوتاه از پنجه و جوراب  های ساق بلند از بالا بود. کف پا با نقشی مجزا بافته می  شد و ‏در قسمت پاشنه، بندینکی تعبیه می  کردند تا هنگام پوشیدن جوراب با گرفتن آن پنجه به راحتی داخل جوراب قرار گیرد. ‏قسمت رویۀ پا از پنجه به بالا تماماً با نقش حاشیه بافته می  شد و در انتهای هر لنگه، یک بندینک نسبتاً بلند می  بافتند. ‏هنگامی که از جوراب استفاده نمی  کردند با این بندینک دو جفت را به هم گره می  زدند و آنها را می  آویختند.‏

جوراب بافی در جلفا از عمده  ترین منابع درآمد خانواده  های ارمنی محسوب می  شد به گونه  ای که بیشتر دختران و زنان ارمنی ‏شبانه روز به این کار اشتغال داشتند. این جوراب  ها را بیشتر بازرگانان و دست  فروشان خریداری می  کردند و در دیگر نقاط ‏ایران می  فروختند.‏

2. ملک

نعلین یا در اصطلاح محلی ملک[18] پا افزاری سبک، پشت باز و بدون پاشنه بود که انتهای پاشنۀ آن گرد (حلالی) می  شد یا به ‏شکل دم ماهی بود. گاهی نوک آن را تیز و به طرف بالا می  دوختند. این پاپوش  ها به رنگ  های قهوه  ای روشن، قرمز و سبز ‏دوخته می  شد که به آن ساغری یا سامری نیز می  گویند.‏

3. ماشیک

اورسی یا در اصطلاح محلی ماشیک[19] یا گشیک[20] نوعی کفش چرمی زنانه با اندکی پاشنه است که اولین بار از روسیه وارد ‏ایران شد. این کفش  ها به رنگ  های قرمز، عنابی، مشکی و قهوه  ای در جلفا دوخته می  شد.‏

زیورآلات

زنان جلفا نیز مانند دیگر زنان دنیا به زیورآلات علاقه  ای فراوان داشتند. به جز زنان، کودکان نیز از زیورآلاتی مانند صلیب، ‏انگشتر، پلاک و گردنبندهایی با شمایل حضرت مسیح و حضرت مریم استفاده می  کردند. زیورآلات و اشیای تزیینی زنان جلفا ‏شامل دستبند، گردنبند، سگک، انگشتر، کمربند، انواع دکمه، انگشتانه و جعبۀ سوزن خیاطی بود که معمولاً ‏دختران جلفایی این دو را در جهیزیۀ خود قرار می  دادند. نمونه  های زیر شاخص  ترین نوع زیورآلات زنان جلفا بود‎:‎

1. کرماک‏

کرماک[21] نواری یک تکه از جنس طلا به عرض 1 ـ 5/1سانتی  متر بود که از یک طرف صورت به طرف دیگر (از یک ‏شقیقه به شقیقۀ دیگر) وصل و با قلاب  هایی از جنس طلا به لاچیک آویخته می  شد.‏

2. بوژوژ

بوژوژ[22] نیز زیوری از جنس طلا به شکل گوی  های ریز توخالی (ملیله  کاری شده) بود که با زنجیر به هم وصل می  شد. بوژوژ ‏را بر روی کرماک می  بستند و آن را با قلاب  های موجود محکم می  کردند. قسمتی از بوژوژها که از زیر چانه رد می  شد فقط ‏به شکل زنجیر بود تا ایجاد مزاحمت نکند.‏

3. دوش  پوق

دوش  پوق[23] گلوبندی رشته رشته شامل سکه  های طلا و نقره بود که به زنجیر اصلی متصل می  شد. بعد از به ‏گردن آویختن دوش پوق تور مندیل روی سینه ریز قرار می  گرفت.‏

4. کامار

کمربند یا در اصطلاح محلی کامار[24] کمربندی از جنس نقره است که زنان و دختران جلفایی بر روی پیراهن یا تاگالا می  بستند. ‏کامار از اجزای مهم لباس زنان جلفایی بود به طوری که تمام زنان جلفایی، بدون در نظر گرفتن توان مالی، کامار نقره  ای می  ‏بستند و این کامار معمولاً از نسلی به نسل دیگر منتقل می  شد. کامار ساختۀ فلزکاران و طلاسازان ارمنی جلفا بود و ‏در آن، هنرهای خاصی از جمله مرصع کاری، ملیله  کاری، قلم  زنی و غیره به کار می  رفت. این کمربندهای نقره  ای ابتدا به ‏صورت چند تکه ساخته و سپس، بر روی پارچۀ مناسب و ضخیمی نصب و با سگکی از جنس نقره بسته می  شد. برای ‏دختر بچه  ها از کمربندهای ظریف  تر استفاده و تکه  های کار شدۀ نقره را روی پارچۀ مخمل، که معمولاً به رنگ مشکی بود، ‏نصب و با سگکی ازجنس نقره به هم وصل می  کردند.‏

زنان جلفایی هنگام استفاده از لباس رسمی روسری چهار گوش کوچکی را از کمربندشان می  آویختند که به آن گدو ‏چاپا[25] می  گفتند. این دستمال  ها از جنس ابریشم و با فن چاپ باتیک تهیه می  شد.‏

5. کساک

کساک[26] یا همیان کیسۀ پارچه  ای بود کـه در جلفا از آن برای کارهای گوناگون استفاده می  کردند. این کیسه  ها ‏که حکم کیف، کیف پول و غیره را داشت از پارچه  های مختلف آستردار تهیه و با الیاف نخی و ابریشمی گل  دوزی می  ‏شد. کساک  ها برای استفاده  های گوناگونی دوخته می  شد. کیسه  هایی که مردان از آنها استفاده می  کردند بلندتر و ‏بزرگ  تر بود. این کیسه  ها را به کمر می  بستند و در آن پول، چاقو و کلید قرار می  دادند. کیسه  های مورد استفادۀ زنان ‏کوچک  تر و ظریف  تر بود و آنها را در زیر لباس یا به گردن می  آویختند. روی هر دو نوع این کیسه  ها رودوزی می  شد. برای ‏رودوزی کساک  های مردان از نقش  های بزرگ  تر و رنگ  های تیره  تر استفاده و معمولاً، نام صاحب کساک را بر روی آن سوزن  دوزی می  کردند. برای دوخت کساک  های زنانه نیز از نقش  ها و پارچه  های ظریف  تر استفاده می  شد. در جهاز عروس، به ‏تعداد مورد نیاز از این کساک  ها قرار می  دادند که برای نگهداری وسایل آرایش، وسایل خیاطی و سوزن  دوزی استفاده می  شد.‏

سرپوش کودکان

‎ ‎کودکان جلفایی نیز از سرپوش  های زیر استفاده می  کردند‎:‎

1. کلاه یا عرقچین‎

ارمنیان جلفای نو سر نوزادان را تا سن چهار، پنج سالگی با کلاه  های توری و ظریف می  پوشاندند و پس از آن بین سال  های کودکی تا ‏نوجوانی از کلاه دیگری استفاده می  کردند که در اصطلاح محلی به آن گلخارک[27] یا گداگ[28] می  گویند. کلاه دختران و ‏پسران تقریباً شبیه به هم و عبارت از سرپوشی گرد و ساده شبیه عرقچین از جنس چیت یا مخمل و به رنگ  های مختلف بود ‏که روی آن را ابریشم و زری  دوزی می  کردند.‏

لاچیک

این کلاه  ها به دو صورت دوخته می  شد. در روش اول، دایره  ای به اندازۀ کاسۀ سر می  بریدند و تکه  ای مستطیل شکل به ‏طول دور سر و به عرض هفت، هشت سانتی  متر به دور دایره می  دوختند.

در روش دوم، کــلاه بــه صــورت استوانه  ای به طول ‏دور سر و به بلندی دلخواه و با یک درز دوخته می  شد. این سرپوش  ها عموماً آستر داشت و دارای بندی بودکه هنگام سر ‏کردن در زیر چانه بسته می  شد.‏

2. لاچیک‎ ‎

گاهی دخترها، بعد از سن ده دوازده سالگی، مانند مادرانشان از لاچیک استفاده می  کردند. دختربچه  ها لاچیک  هایی ساده بر روی ‏کلاه خود می  انداختند که دو سر آن به صورت ضربدری از زیر چانه رد و به پشت سر برده می  شد. لاچیک دخترها عموماً از ‏پارچه  هایی با رنگ  های روشن بود. دخترها موهای خود را در زیر لاچیک در دو طرف سر می  بافتند یا آنها را در پشت سر به صورت ‏بافت  های ریز می  آویختند.‏

لباس مردان جلفا

مردان ارمنی در سال  های اولیۀ مهاجرت به ایران لباس  های محلی و سنتی خود را به تن می  کردند اما با گذشت زمان و در ‏اثر هم  نشینی با ایرانیان مجبور به تغییر سنت  های خود و پوشیدن قبا و تونبان شدند تا زمان رضا شاه که به فرمان دولت ‏تغییراتی در لباس ایرانیان پدید آمد و همۀ مردان مجبور به پوشیدن کت و شلوار و استفاده از کلاه پهلوی شدند. پیش از دوران ‏پهلوی لباس مردان ارمنی عبارت بود از‎:‎

تن  پوش

تن  پوش شامل البسۀ زیر می  شد‎:‎

1. هابا یا عبا‎

هـابا یـا عبـا[29] تن  پوشی یقـه هفت، جلوبـاز و گشاد بـود که بیشتر در فـصل سرما از آن استفـاده می  کردند. عبـا آستین  هایی بلـند ‏و افتاده داشت و بلندی آن تا زیر زانو بود و معمولاً، از فاستونی یا ترمـه و در رنـگ  های مشکی، قهوه  ای سیر و روشن و شتری ‏دوخته می  شد و دورتا دور لبۀ آن را خانم  ها حاشیه و نواردوزی می  کردند.‏

2. آرخالوق

آرخالوق[30] تن  پوشی کوتاه بود که در زیر عبا می  پوشیدند. جنس آرخالوق معمولاً از کرباس و دارای آستر و رویه بود و دو جیب در ‏دو طرف و یک جیب در بغل داشت. جلوی آرخالوق روی هم قرار می  گرفت و بر روی آن شال یا کمربند چرمی می  بستند. آرخالوق در دو طرف ران  ها چاک بلند داشت و گاهی هم آستین  ها و یقۀ آن را حاشیه  دوزی می  کردند.‏

‏3. شال

شال[31] که از جنس پشم یا پارچه بود معمولاً به شکلی ساده به دور کمر و بر روی آرخالوق پیچیده می  شد و قسمت ‏انتهایی آن را از بالا در شال پیچیده شده فرو می  بردند. مردان وسایل شخصی خود را از قبیل پول، قوطی سیگار، چپق و ‏کیسۀ توتون در شال قرار می  دادند.‏

4. سرداری

مردان ارمنی در فصل سرما، به ویژه در شهرها، تن  پوشی به نام سرداری[32] بر روی پیراهن می  پوشیدند. این تن  پوش در ‏قسمت کمر دارای برشی بود که پایین تنه را به بالاتنه وصل می  کرد و در قسمت برش پشت کمر تا پهلوها، چین زیادی می  ‏خورد. سرداری دارای یقۀ انگلیسی بود که در قسمت جلو، روی هم قرار می  گرفت و با دکمه بسته می  شد.‏‎ ‎

5. کولاجا یا لودیک

کولاجا یا لودیک[33] نوعی تن  پوش بود که کار پالتو را می  کرد. بلندی آن تا زیرِ زانو و در دو طرف ران  ها، دارای چاک بود. این لباس را معمولاً ‏در فصل سرما می  پوشیدند. بنابراین برای آستری آن از پارچۀ ضخیم یا پوست حیوانات استفاده می  کردند. چوخا شکل ساده  ‏تر این لباس است.‏

6. ورارگو‎

مردان ارمنی هم  زمان با استفاده از کت و شلوار در فصل سرما از پالتو استفاده می  کردند که در اصطلاح محلی به آن ورارگو[34] ‏می  گفتند. این پالتو به شکل کتی بلند با پارچۀ آستری ضخیم  تر بود که مناسب فصل سرماست و بیشتر به رنگ  های ‏مشکی یا قهوه  ای دوخته می  شد.‏‎ ‎

7. کت‎

با گذشت زمان کم کم استفاده از آرخالوق و سرداری منسوخ شد و جای خود را به استفاده از کت  هایی با شیوه و برش ‏اروپایی داد. این کت  ها جلو باز، یقه انگلیسی، دارای دو جیب در پهلو و دکمه  های دوبل در جلو بود. یقۀ این کت  ها یا از ‏پارچۀ خودِ کت یا از پارچۀ مخمل متناسب با پارچۀ کت دوخته می  شد. بلندی آنها نیز تا پایین باسن بود.

8. شابیک

پیراهن  های مردان ارمنی جلفای نو شبیه پیراهن  های دیگر ایرانیان بود. این پیراهن  ها دو نوع سجاف داشت: سجاف سینه که از زیر ‏گلو تا روی سینه امتداد می  یافت و با چند دکمه محکم می  شد و سجاف روی شانه که در این نوع سجاف دکمه هم بر روی ‏شانه دوخته می  شد. یقۀ این پیراهن  ها بیشتر ایستاده یا گرد ساده، آستین  ها بلند و گاه مچ  دار و بلندی پیراهن تا ‏پایین باسن بود. به مرور زمان، با ورود کراوات و پاپیون پیراهن  هایی با یقه  های کوچک برگردان مورد استفاده قرار گرفت.‏

9. ژیلت یا جلیزقا[35] ‎

جلیقه یا در اصطلاح محلی جلیزقا (ژیلت) هم زمان با شروع استفاده از کت های مدل اروپایی مورد استفاده قرار گرفت. ‏جلیقه تن  پوشی کوتاه تا کمر، جلو باز با یقۀ هفت، بدون آستین و دارای دو جیب در دو طرف بود که برای گذاشتن ‏وسایل، به ویژه ساعت، مورد استفاده قرار می  گرفت.‏

10. داباد

در اصطلاح محلی، به شلوار داباد[36] یا تونبان[37] می  گفتند. شلوار جلفایی  ها پیش از ورود کت و شلوار به جلفا تن  پوشی لیفه  ‏ای یا کمری با دمپای نسبتاً گشاد از جنس فاستونی، کرباس و متقال به رنگ  های تیره بود اما پس از ورود کت و شلوار الگوی ‏شلوارها تغییر و شکل بهتری پیدا کرد. هم  زمان با این تغییر استفاده از کمر بند چرمی نیز متداول شد.‏

پاپوش

انواع پاپوش مردان جلفا شامل موارد زیر بود‎:‎

1. ماشیک‏

مردان جلفایی نیز مانند زن های جلفا از کفش  های پشت بستۀ مدل روسی به نام اورسی یا ماشیک استفاده می کردند ‏که از جنس چرم بود و معمولاً، افراد با بضاعت توان استفاده از آن را داشتند.‏

2. چاروق

چاروق[38]‏ یا در اصطلاح محلی دریخ[39] تختی از جنس چرم گاو داشت تقریباً به اندازۀ پا با سوراخ هایی در اطراف که بندهای ‏چرمی از میان این سوراخ  ها می  گذشت و دور مچ، محکم می شد. این پا پوش  ها حتماً با جوراب های پشمی و ضخیم مورد ‏استفاده قرار می  گرفت، چپ و راست نداشت و بسیار سبک و راحت بود و برای پیاده  روی در مسافت  های طولانی از آنها ‏استفاده می  شد.‏

3. گیوه

متداول ترین پاپوش مردان گیوه بود که معمولاًبه رنگ سفید دوخته می شد و در تابستان، عموم مردم از آن استفاده می  کردند. گیوه کفشی راحت، سبک و بادوام با تخت کرباسی بود.‏

سرپوش

در گذشته، افراد از بدو تولد تا پیری از انواع گوناگون کلاه استفاده و آنها را متناسب با سن، شغل، درآمد و فصل سال انتخاب ‏می کردند و نوع پوشش سر، که در زنان شامل انواع روسری و در مردان کلاه بود، از تفاوت  های مهم لباس زنان و مردان ‏محسوب می  شد.‏

انواع مختلف سرپوش که مردان جلفا از آنها استفاده می  کردند عبارت بود از‎:‎

1. کلاه نمدی

کلاه نمدی کلاهی از جنس نمد، به شکل بیضی، بدون لبه، با سطحی منحنی و به رنگ  های مشکی و قهوه  ای بود.‏

2. گیشرایین

گیشرایین[40] یا شب  کلاه، کلاهی سبک و پارچه  ای بود که شب ها در خانه یا هنگام خواب مورد استفاده قرار می  گرفت.‏

3. پاپاخ

پاپاخ[41] یا بخارایی به کلاه هایی به شکل استوانه، بدون لبه و معمولاً، به رنگ مشکی یا قهوه  ای گفته می شد. پاپاخ را از ‏پوست بره می  دوختند و در دوخت آن سعی می کردند از درزهای کمتری استفاده کنند. مرغوبیت این کلاه به چند تکه بودن ‏آن بستگی داشت به این معنا که از مرغوب  ترین قسمت  های چند پوست برای دوختن آن استفاده می  شد.‏‎ ‎

کـلاه از مهم ترین اجزای لباس مردان بود و ارج و منزلـت آنان بستگی بسیاری به جنس، شکل و نوع کلاه داشت. به دلیل گران ‏بودن کلاه در نگهداری و مراقبت از آن دقت بسیار می  شد و حتی، پس از فرسوده شدن آن را تعمیر می  کردند. [42]

منابع:

امیدی، ناهید. دیده دست و دل. مشهد: شرکت نشر، 1382.‏

پطروسیان، کشیش بغوس. زندگی قدیم ارمنیان در جلفای نو. اصفهان: چاپخانۀ کلیسای وانک،1974.

زن ارمن. تهران: های گین،1974‏‎ .‎

‏قاسمی، مهناز. پوشاک ارامنه، طرح مردم نگاری شهرهای بزرگ، اصفهان. اصفهان: سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و ‏صنایع دستی، 1385.‏

متین، پیمان. پوشاک ایرانیان. تهران: دفتر پژوهش  های فرهنگی، 1383.‏

هولتسر، ارنست. ایران در یکصد و سیزده سال پیش.[بی  جا]: مرکز مردم  شناسی ایران،1355.‏

منابع تصاویر:

آرشیو عکس  های مرکز اسناد کلیسای دیر آمناپرگیچ جلفای اصفهان.‏

پوشاک ارمنیان فریدن

پس از مهاجرت ارمنیان به ایران، به ویژه اصفهان، مهاجران برحسب ویژگی  های قومی که شامل گویش، پوشش و آداب و ‏سنت بومی می  شد به گروه  ها و دسته  های مختلف تقسیم شدند و هرکدام بخشی از استان اصفهان را برای سکونت ‏انتخاب کردند. «ارمنیانی که در سال 1606م منطقۀ فریدن را برای سکونت انتخاب کردند از اهالی گاندزاک،[43] آرجش،[44] آرتزکه[45] و وان[46] ارمنستان بودند».[47] با گذشت زمان رفت و آمدها، مهاجرت  ها و وصلت  های خانوادگی ساکنان این ‏منطقه با دیگر مناطق ارمنی  نشین سبب همگنی آنان با دیگر اقوام ارمنی شد و ترکیب ساکنان منطقۀ فریدن را به صورت ‏تلفیقی از اقوام گوناگون ارمنی درآورد. ‏

شهرستـان فـریدن از نـظر تـقسیمات کشوری تابع استان اصفهان است. این شهرستان حدود 6،355 کیلومتر مربع مساحت دارد ‏و تقریباً، در 150 کیلومتری غرب و جنوب غربی شهر اصفهان واقع شده. در سده  های هفدهم و هجدهم میلادی، فریدن دارای ‏‏24 روستای ارمنی  نشین بودکه به مرور زمان به تعداد آنها افزوده شد. تا اواخر قرن گذشته، فریدن یکی از پر جمعیت  ترین ‏مناطق ارمنی  نشین ایران بود اما به دلیل مهاجرت ارمنیان به دیگر شهر  های ایران و سایر کشورها از اواخر قرن بیستم ‏میلادی روستا  های ارمنی  نشین این منطقه خالی از سکنه شدند. با شروع زندگی شهرنشینی و مهاجرت ارمنیان فریدن ‏لباس  های محلی فراموش و در دل تاریخ مدفون شد. به دلیل کمبود منابع نوشتار حاضر تنها اشاره  ای به پوشاک ارمنیان ‏فریدن از اواخر سدۀ نوزدهم تا سدۀ بیستم میلادی دارد. ‏

پوشاک زنان ارمنی فریدن

انسان  هـا به ویـژه زنـان لـباس را تنـها به منظور پوشش بدن به کار نمی  برند بلکه انتخاب رنگ و نقش پارچه و تزیینات آن مـعرف ‏ویژگـی  های فرهنـگی، شخصیتـی، سن، منزلت اجتماعی و موقعیت اقتصادی آنان به شمار می  رود. تنوع پوشاک زنان در ‏سرپوش  ها، تن  پوش  ها و زیورآلات و تزیینات وابسته به آنها به مراتب بیشتر از پوشاک مردان است. پوشاک زنان ارمنی ‏منطقۀ فریدن در تمام روستاها دارای یک شکل و الگوست. این لباس پوششی است که زنان ارمنی هنگام مهاجرت به ایران ‏آن را به تن داشتند و سال  ها در حفظ و نگهداری آن تلاش کردند. در طول قرن  های هفدهم تا بیستم میلادی، فرهنگ بومی ‏ارمنیان فریدن تأثیرات خواسته و ناخواستۀ بسیاری را از فرهنگ و هنر ایرانی پذیرفته است. عمدۀ تغییرات پوشاک ایرانیان ‏مربوط به 1334ش/ 1935م و فرمان کشف حجاب رضا شاه است. این فرمان سبب ساده  تر شدن پوشش سر و برداشته شدن ‏باشماخ[48] از صورت زنان ارمنی فریدنی شد. پوشاک زنان ارمنی فریدن متناسب با سن و موقعیت اجتماعی آنان به پنج ‏گروه سنی تقسیم می  شد:‏

ـ لباس های بچگانه

اولین لباس نوزاد سیسمونی بود که معمولاً چند ماه پیش از تولد نوزاد مادر و خانوادۀ مادری آن را آماده می  کردند. لباس  های ‏نوزاد از جنس تترون، چلوار و چیت و به رنگ سفید دوخته می  شد. ارمنیان نیز مانند دیگر اقوام نوزادان خود را قنداق می  کردند و بر سرشان روسری می  بستند. مرسوم بود برای تزیین و دوری از چشم و نظر برروی لباس نوزادان مهره  هایی رنگی به ‏نام جوال[49] وصل می  کردند. پس از به راه افتادن کودکان، نیز دو نوع لباس برای آنها تهیه می  شد: چین چین[50] و آراچ ‏چین چین[51] با شلواری گشاد. بر سرکودکان نیز عرق  چین  هایی ظریف مناسب با جنسیت و سن آنها همراه با سوزن  ‏دوزی و زری  دوزی  های زیبا می  گذاشتند. در مجموع انواع پوشاک کودکان شامل موارد زیر بود:‏

  1. چین چین

چین چین لباسی آستین  دار، یقه گرد، بدون برگردان و دارای چاکی در قسمت جلو بود که با دکمه یا بندینک ‏بسته می  شد. چین چین دارای برشی در قسمت کمر بود که بالاتنه را با چین  های ریزی در قسمت پشت به پایین تنه وصل ‏می  کرد.‏

  1. آراچ چین چین

آراچ چین چین لباسی بدون آستین، یقه گرد و پشت باز بود که با دکمه در پشت بسته می  شد و در قسمت ‏جلو، در ناحیۀ کمر دارای چینی ظریف بود. این لباس به صورت پیش  بند برروی چین چین پوشیده می  شد. ‏

  1. عرق چین

عـرق  چـیـن کـلاهـی بــود کـه هـم کودکـان و نوجـوانان دختــر و هـم پــسر از آن استفاده می  کردند. این ‏کلاه پارچه  ای گرد، ساده، سبک به ارتفاع چهار پنج سانتی  متر با انواع تزیینات و رودوزی  های مرسوم بود.‏

  1. جوال

جوال بستۀ کوچکی شامل مهره  های رنگی به خصوص آبی (بیشتر برای دوری چشم و نظر) بود که بر روی لباس ‏نوزادان وصل می  شد.‏

ـ لباس های دخترانه

دختران بین سنین کودکی تا اواخر نوجوانی از چین شابیک[52] یا در اصطلاح پیراهن چین  دار با رنگ  های شاد و پیش  بند ‏استفاده می  کردند. دختران نیز به مانند زنان برای آرایش مو گیسوان خود را در یک یا دو رشته می  بافتند و سپس، کلاه عرق  ‏چین سکه  دوزی شده  ای از جنس مخمل، چیت یا ابریشم بر سر می  گذاشتند و بر روی عرق  چین هم لاچاک[53] یا لاچیک می‏انداختند. از دیگر زیورآلات آنان دستبندهایی از سکه وگلوبندهایی با مهره  های رنگین بود. دختران فریدنی دهان خود را با ‏باشماخ نمی  بستند.‏

  1. چین شابیک

چین شابیک لباسی بلند دارای برش در قسمت کمر و پایین تنۀ گشادتر از بالا تنه بود. این لباس در قسمت ‏پشت دامن با چین  هایی ریز به بالاتنه وصل می  شد و معمولاً، چاکی در قسمت پشت داشت که با دکمه یا بندینک باز و ‏بسته می  شد.‏

ـ لباس های نوعروسان

اوج هنر و فرهنگ پوشاک ارمنیان را می  توان در لباس نوعروسان تمام مناطق ارمنی  نشین دید. عروس  ها با انتخاب رنگ  ‏های شاد برای لباس خود با پوشش و آرایش متفاوت سر تفاوتی فاحش با دیگر زنان داشتند.‏

دختران فریدن هنگام عروسی پس از پوشیدن لباس محلی زنانه ـ که شامل شابیک،[54] مینتان[55] و گگنوتس[56] بود ‏ـ شروع به تزیین سر می  کردند و گاه، همراه با تزیینات بر سر عروس گلخی  کقر[57] می انداختند. دختران تنها به هنگام ازدواج ‏مجاز به استفاده از تزیینات مخصوص زنان و عروسان بودند. آنها پس از گذاشتن گُود[58] بر روی پیشانی خود تاگاراک[59] و ‏تاخداک[60] می  بستند و سپس، بر روی آنها روسری ولاچاک  های عنابی و قرمز رنگ می  انداختند. بر روی روسری و پیشانی ‏خود نیز آویزهایی به نام گلدرو[61] و ارسنتس[62] و ترترنیک[63] می  آویختند و دهان و بینی خود را با باشماخ می  پوشاندند. گاهی اوقات نوعروسان حتی تا یک سال پس از ازدواج بر روی سر خود تزیینی به نام پونج   اوجونی[64] نصب می  ‏کردند.

تازه  عروس  ها برای تزیین دست ها از انگشتر و تزیین بازوها از دستبندی به نام آبرجان[65] استفاده می  کردند. زنان ‏فریدنی انگشتری به نام بتامان[66] مختص انگشت شست داشتند. این انگشتر نقره  ای شبیه یک استوانۀ کوچک با تزیینات ‏ظریف فلزکاری بودکه یک طرف آن حالتی تیز به طرف نوک انگشت داشت.‏

ـ لباس های زنانه ‏

پس از ازدواج، زنان لباس معمولی خود را می پوشیدند و در مواردی، به جای مینتان از چوچیک[67] استفاده می کردند. با بالا رفتن سن ‏اندک اندک لباس ها ساده تر و تزیینات سینه مانند باد[68] و آشم حذف می شد اما آویزهای سر گلدرو، ارسنتس و باشماخ ‏همچنان به کار می  رفت.‏ در مجموع انواع پوشاک زنانه شامل موارد زیر بود:‏

  1. شابیک

 پیراهن را در اصطلاح محلی شابیک می  گفتند. شابیک تن پوشی تا مچ پا، یقه گرد و دارای چاکی کوچک در ‏قسمت جلو بود که معمولاً با بندینک باز و بسته می شد. آستین آن بلند و سر آستین  های آن کلوش بود. بالاتنۀ شابیک تا نصف ‏آستین  های آن از پارچۀ گلدار و پایین تنه و بقیۀ آستین تا مچ از پارچۀ قرمز عنابی از جنس متقال تهیه می شد. پایین تنۀ ‏شابیک 1/5 برابر بالا تنه بود و با چین  های ریز در قسمت کمر به بالاتنه وصل می  شد. دوخت این شکل از پیراهن تا اواخر قرن ‏گذشته مرسوم بود.‏

  1. مینتان

 مینتان تن پوشی آستردار، جلوباز و یقه هفت بود که با یک دکمه (سکه) در قسمت شکم بسته می شد. مینتان ‏دارای دو جیب در پهلوها، آستینی بلند و چاکی بلند تا آرنج بود که در صورت نیاز با دکمه و بندینک بسته می  شد. قد این تن ‏پوش تا زیر زانو بود به طوری که پیراهن از زیر آن معلوم می  شد. دور دامن، آستین  ها و یقۀ مینتان را در چند ردیف نواردوزی و ‏برای دوخت آن از پارچه  های طرح  دار رنگی استفاده می  کردند.‏

  1. چوچیک

این تن  پوش در ظاهر شبیه مینتان بود با این تفاوت که در پهلو ها دو چاک بلند تا نزدیکی باسن داشت و دو جیب ‏پهلو در درز چاک  ها دوخته می  شد.‏

  1. گگنوتس

این تن پوش پیش  بندی از جنس متقال به رنگ  های قرمز عنابی و زرشکی بود که آن را بر روی مینتان می بستند. گگنوتس در قسمت فوقانی با بند به پشت گردن بسته می  شد و دو بند در زاویه  های کناری داشت که آنها را به ‏پشت کمر می بردند و سپس، به جلو می  آوردند و بر روی شکم گره می زدند. بلندی این تن پوش هم  قد شابیک انتخاب می  شد. گگنوتس در قسمت تحتانی سوزن  دوزی و در قسمت سینه، سکه  دوزی می  شد که به این تزیینات باد می  گفتند.‏

  1. کولاجا

کولاجا[69] نوعی پالتو آستردار از جنس پشم، ماهوت یا ترمه بود که آن را در فصل سرما بر روی مینتان می پوشیدند. ‏بلندی کولاجا تا زانو بود و در قسمت جلو، با سه تا چهار دکمه یا بندینک بسته می  شد. دور تا دور مچ دست، یقه و دامن ‏کولاجا دارای تزییناتی مانند یراق  دوزی، گلابتون  دوزی و نواردوزی بود.‏

  1. گودیک

شال کمر را در اصطلاح محلی گودیک[70] می گویند. زنان روستایی برای حفظ کل و ظاهر مینتان و محافظت در ‏برابر سرما از شال کمر استفاده می  کردند. گودیک شالی پشمی و ریشه  دار به طول چهار، پنج سانتی متر و به عرض 25 تا ‏سی  سانتی  متر بود. برای استفاده از گودیک یک طرف آن را بر روی شکم می چسباندند و اندکی از ریشه  های آن را بیرون می گذاشتند. سپس، شروع به پیچاندن آن به دور کمر می کردند و قسمت انتهایی شال را با ریشه  هایی که از ابتدا از شال بیرون ‏گذاشته بودند گره می  زدند و به زیر شال می  بردند. ‏

  1. باشماخ

باشماخ دستمالی سفید از جنس ململ بود که زنان پس از ازدواج به صورت سه گوش بر روی چانه و ‏دهان خود می  بستند و آن را با بندهایی در پشت گردن محکم می کردند. در اواخر قرن گذشته، که استفاده از باشماخ منسوخ ‏شد، زنان بنابر عادت لبۀ روسری یا لاچاک را بر روی صورت می  کشیدند.‏

  1. گود

گود استوانه  ای از جنس مقوای کلفت یا چوب نازک بود که روی آن را با پارچه می پوشاندند و کمی بالاتر از فرق ‏سر قرار می دادند. ارتفاع گود هشت تا دوازده سانتی  متر بود و لاچاک و دیگر تزیینات بر روی آن بسته و نصب می  شد.‏

  1. لاچاک

لاچاک یا لاچیک روسری بزرگی به ابعاد 5/1 متر و به صورت چهارگوش بود که دختران از چیت گلدار و زنان از جنس کُدَری به ‏رنگ زرشکی با دنباله  های بلند به سر می  کردند. لاچیک را در گذشته روی گود می  بستند و دنباله  های آن را به صورت چپ و ‏راست، در بالای سر، پروانه  وار گره می  زدند. دنباله  های آن معمولاً تا پشت زانوی خانم  ها ادامه داشت.‏

  1. گلخی کقر

تور سر عروس را در اصطلاح محلی گلخی کقر می گویند.گلخی کقر پارچۀ ترمۀ چهار گوشی دارای ریش های ‏تزیینی در چهار طرف بودکه آن را هنگام عروسی به صورت سه گوش بر سر عروس می  انداختند.‏

ـ لباس های سالمندان

زنان سالمند لباس  هایی ساده با رنگ های تیره می  پوشیدند. در این سنین، برای پوشش سر از لاچاک، بدون هیچ تزیینی، ‏استفاده می  کردند و تأکیدی هم برای بستن دهان خود نداشتند.‏

تزیینات سر و سینۀ زنان

انواع تزیینات سر و سینۀ زنان ارمنی شامل موارد زیر بود:‏

  1. پونج او جونی

این زینت از جمله آلات تزیین سر عروسان فریدن و شامل رشته های منجوق، سکه و پارچه  های رنگی به ‏شکل مربع و لوزی است که به هم وصل می شود و لاچاک یا گلخی کقر عروس را کاملاً می  پوشاند.‏

  1. ترترنیک

ترتـرنیـک بنـدی تزییـنی شامـل سکـه و آویزهای نقره ای، لوزی یا ماهی شکل است کــه زنان آن را برروی گود و بالای ‏پیشانی می  بستند و در دو طرف صورت، محکم می  کردند.‏

  1. آشم

آشم گلوبندی شامل چند ردیف سکه و زنجیر از جنس نقره به شکل مثلث نسبتاً بزرگ بود که قسمت سینه و گردن ‏زنان را تزیین می  کرد. آشم را طلاکاران و فلـزکاران فریدنـی در اندازه  ها و ابعـاد مختلف درست می  کردند.‏

  1. گلدرو و ارسنتس

این دو زیور شامل رشته منجوق هایی درشت و دو عدد پلاک مستطیل شکل از جنس نقره بود که این دو ‏پلاک در دو طرف صورت در قسمت شقیقه ها به لاچاک وصل و زنجیر هم از زیر چانه رد می  شد.‏

  1. تاگاراک

تاگاراک نوعی تزیین روی سر و پیشانی شامل آویز  هایی از جنس نقره بود که بر روی گود وصل می  شد.‏

  1. تاخداک

تاخداک پارچه ای بلند و نواری شکل بود که روی آن سکه  دوزی می  شد و آن را برروی پیشانی می  بستند.‏

7.باد

باد بندی تزیینی شامل سکه و زنجیر از جنس نقره بود که در قسمت فوقانی پیش  بند به صورت مستطیل دوخته می شد و بیشتر زنان از آن استفاده می  کردند.‏

پوشاک مردان فریدن ‏

پوشاک مردان ارمنی از بدو ورود به ایران تغییراتی پی در پی داشته اما تغییر ناگهانی لباس ها در زمان حکومت رضا شاه ‏پهلوی در واقع نقطۀ اوج این تغییرات به شمار می  رود به گونه  ای که در هیچ یک از ادوار تاریخی دیگر هرگز چنین تغییرات تند و ‏پرشتابی روی نداده است. به همین دلیل، رضا شاه را می  توان اولین پیشتاز تغییر لباس مردم ایران دانست که عمدۀ این ‏تغییرات در خصوص لباس مردان مربوط به صدور فرمان رضا شاه مبنی بر استفاده از کت و شلوار وکلاه پهلوی است. انواع ‏پوشاک مردان فریدن پیش از تغییر لباس شامل موارد زیر بود: ‏

  1. شابیک

همان طور که در بخش مربوط به زنان ارمنی اشاره کردیم به پیراهن در اصطلاح محلی شابیک می  گویند. شابیک ‏مردان دارای آستین بلند و ساده و گاه مچ  دار و یقه گرد، بدون لبه و برگردان و بلندی تا زیر باسن بود. پیراهن جوانان چاکی ‏از زیر گردن تا روی سینه داشت که با دکمه  هایی از جنس صدف بسته می  شد اما پیراهن سالمندان دارای چاک یقه در ‏قسمت پهلو بود به طوری که آخرین دکمه بر روی شانه محکم می  شد. شابیک را غالباً از رنگ  های سفید و آبی و از جنس  های مختلف مانند کرباس، کتان و چلوار تهیه می  کردند. شکل ظاهری شابیک مردان در بین تمام طبقات اجتماعی به یک ‏گونه بود و وجه تمایز آن تنها جنس آن بود. به مرور زمان شکل یقۀ این پیراهن  ها تغییر کرد و به شکل یقۀ پیراهن  های امروزی ‏آقایان درآمد.‏

  1. داباد

شلوار را در اصطلاح محلی تونبان یا داباد[71] مـی  گویند. ارمنیـان فریـدن شلـوار را بـه رنـگ  های مشکـی و سرمـه  ای و از ‏جنـس فاستونـی، کرباس و متـقال می  دوختند. شلوارهای روستانشینان فریدنی دو مدل داشت. یکی شلواری با کمرلیفه  ای ‏با دو ساق پای پهن وگشاد تا مچ و دیگری شلواری نه چندان گشاد و دارای کمری. شلوارها معمولاً بندی پشمی به نام ‏خونجان[72] داشتند که از داخل لیفه رد و گره زده می  شد. برای شلوارهای کمری  دار پل می  گذاشتند و آنها را با کمربند ‏چرمی می  بستند.

  1. کابا

قبا را در اصطلاح محلی کابا[73] می  گویند. قبا تن  پوشی بلند، آستین دار و جلو باز بود که پس از قرار گرفتن بر روی هم ‏با یک دکمه بسته می  شد. ‏

  1. آرخالوق

مـردان روستایـی بـرروی پیراهـن یا قـبا آرخالوق[74] می پوشیدند. آرخالوق تن  پوشی جلوباز، آستردار، دارای قدی ‏نسبتاً کوتاه، دوچاک و دو جیب در دو طرف و آستین بلند بود. آستین های آرخالوق چاکی بلند تا آرنج داشت که با بندینک و دکمه  ‏هایی که با نخ و قیطلان درست شده بود بسته می  شدند.‏

  1. شال

در روستاها برای بستن دور کمر از شال  های پشمی ساده استفاده می کردند. در مواردی هم به آن گودیک می گفتند. شال را روی قبا می  بستند. ‏

  1. گودیک

کمربند چرمی را در اصطلاح محلی گودیک می  گویند.گودیک را زمانی می  بستند که از شلوار کمری دار استفاده می  کردند. ‏

  1. کلاه نمدی

کلاه نمدی را در اصطلاح محلی ناماده گلخارک[75] می  گویند. این کلاه دارای سطحی منحنی شکل با ارتفاع ده ‏الی دوازده سانتی متر، بدون لبه، به رنگ مشکی و از جنس نمد بود.‏

  1. کلاه پشمی

 کلاه پشمی را در اصطلاح محلی برته گلخارک[76] می  گویند. کلاه پشمی کلاهی گوشی دار یا بدون گوشی ‏بود که در فصل سرما از آن استفاده می کردند و زنان روستایی آنها را از پشم گوسفند می  بافتند. ‏

  1. کلاه شابگا

شابگا کلاهی به رنگ مشکی با بلندی پنج تا هشت سانتی متر و دوره دار بودکه مالکان و به ویژه، ‏کشیش ها از آن استفاده می کردند. ‏

  1. کاناچ کارمیرِ داماد

داماد هنگام عروسی از کاناچ کارمیر[77] (در لغت به معنای سبز و قرمز. سبز ‏نشانۀ پسر و قرمز نشانۀ دختر است) استفاده می کند. کاناچ کارمیر شامل دو نوار پارچه ای آستردار به عرض هشت تا ده و به طول چهل تا پنجاه سانتی متر است که روی آن را با نخ های رنگی و زری سوزن دوزی می کنند. این نوارها را داماد هنگام عروسی با ‏گیره هایی کوچک از شانه تا کمر به صورت ضرب دری بر لباس خود وصل می  کند. استفاده از کاناچ کارمیر در تمام مناطق ‏ارمنی  نشین مرسوم بوده و حتی، امروزه هم از این رسم پیروی می شود.‏

پوشاک کار مردان فریدن

انواع پوشاک کار و معشیت مردان فریدن شامل موارد زیر بود:‏

  1. گگنوتس

گـگنوتس یا پیش بنـد را مـردان ارمنی فریـدن هنـگام کار در مزرعـه استفـاده می کـردند. این پیش بند کـه بلندی آن از کـمر تا ‏زیر زانـو بود معمولاً از رنگ های سفیـد یا قهوه  ای از جنـس کتان دوخته می  شد.‏

  1. ممی

ممی[78] دستمالی چهارگوش بود که مردان فریدن هنگام کار در مزرعه (خرمن کوبی) آن را سه گوش کرده و به سر ‏خود می بستند. طریقۀ بستن ممی به این صورت بود که ابتدا دستمال را روی پیشانی می  بستند. سپس، دو طرف آن را ‏به پشت سر برده و گره می  زدند و بعد، دوباره آن را بر روی پیشانی می  آوردند و یک بار دیگر گره می  زدند. ‏

  1. بازوکی پاتان

مچ پیچ یا در اصطلاح محلی بازوکی پاتان[79] پارچه  ای استوانه  ای از جنس کرباس بود که با یک ‏دکمه به دور مچ تا آرنج بسته می شد تا کارگران در هنگام کارکشاورزی از ضربات داس مصون بمانند.‏

  1. چرنام

کشاورزان برای مصون ماندن انگشتان دست از دستکش هایی از جنس چرم بز به نام چرنام[80] استفاده می  کردند. ‏این دستکش ها را پینه  دوزهای محلی می  دوختند.‏

پاپوش های ارمنیان فریدن

انواع پاپوش  های ارمنیان فریدن شامل موارد زیر بود:‏

  1. گولبا

 به جوراب در اصطلاح محلی گولبا[81] می  گویند. جوراب  ها همگی از جنس پشم بودند و زنان ارمنی آنها را در دو نوع ‏ظریف و ضخیم می  بافتند.‏

  1. ماشیک

 ماشیک[82] پاپوشی زنانه، دم پایی مانند، پشت باز، نوک برگشته و به رنگ  های قرمز، سیاه و قهوه  ای بود که ‏پینه دوزان محلی آنها را می  دوختند.‏

  1. گیوه

 گیوه پاپوشی راحت، سبک و بادوام دارای زیره و رویه  ای نازک بود که معمولاً زنان و مردان میانسال در فصل سرما می  پوشیدند.‏

  1. سر

سر[83] تختی چرمی از پوست گاو با حالت و الگوی کف پا بود که با نخ هایی از جنس پنبه و به رنگ ‏سفید دور تا دور این تخت چرمی و سپس، رویۀ آن را می بافتند و فقط محل ورودی پا را باز می  گذاشتند. از این پاپوش هم ‏خانم ها و هم آقایان استفاده می  کردند.‏

  1. چاروخ

چاروخ[84] یا چاروق نوعی پای افزار چرمی زمخت و در واقع، قالبی چرمی است که پا را داخل آن می  نهند و سپس، ‏بندهای آن را می کشند تا به دور پا جمع شود و سپس، بندها را به دور ساق پا می  پیچند و گره می زنند. این پا  پوش چپ و ‏راست ندارد. ‏

  1. لاکان

 لاکان[85] به کفش  هایی از جنس چوب یا استخوان می  گفتند که با ریسمان هایی به هم وصل می  شد و در فصل ‏زمستان برای پیاده  روی برروی برف از آن استفاده می  کردند.‏

‏ ‏منابع:

شریعت زاده، سید علی اصغر. مجموعه مقالات مردم  شناسی ایران، تهران: پازینه، 1379. ‏

‏قاسمی، مهناز. پوشاک ارامنه، طرح مردم  نگاری شهرهای بزرگ، اصفهان. اصفهان: سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و ‏صنایع دستی،1385.‏

میناسیان، لئون. تاریخ ارامنۀ فریدن، لبنان: [بی نا]، 1971.‏

هولتسر، ارنست. ایران در یکصد و سیزده سال پیش.[بی  جا]: مرکز مردم  شناسی ایران، 1355.‏

منابع تصاویر:

آرشیو عکس  های مرکز اسناد کلیسای دیر آمناپرگیچ جلفای اصفهان.‏

پوشاک ارمنیان چهارمحال و بختیاری

ایلات، قبایل، اقوام، طوایف و عشایر گوناگونی در ایران زندگی می کنند که در عین تنوع آداب و رسوم، سنن و فرهنگ دارای وحدت، ‏انسجام و یکپارچگی ملی هستند. هر یک از آنان ضمن متجلی کردن هنر و فرهنگ و تمدن این سرزمین دارای برخی ‏خصوصیات ویژه هستند که آنها را از دیگران متمایز می  سازد و به آنان هویتی خاص می بخشد. از جملۀ این اقوام ارمنیان ‏هستند که در زمانی نه چندان دور در سرزمین چهارمحال و بختیاری، در کنار ایلات و قبایل بختیاری ایرانی، در حدود 350 سال ‏زندگی کرده  اند.‏

موطن اصلی ارمنیان چهار محال و بختیاری بخشی در استان کارین ارمنستان غربی به نام باسن[86] بود که امروزه جزو کشور ‏ترکیه است. باسنی ها مردمی با قدی متوسط، چهارشانه، بدنی ورزیده، چشمان و ابروانی مشکی، مهمان  نواز، ‏ساده و با خلق و خویی روستایی بودند. با مهاجرت ارمنیان ارمنستان، نخجوان و جلفای قدیم به اصفهان گروهی از باسنی ها نیز در ‏مناطقی پست و هموار در نزدیکی اصفهان سکنا گزیدند که از نظر آب و هوا تفاوتی بسیار با سرزمین اجدادی  آنان داشت.‏

این ارمنیان سال ها تلاش کردند تا با آب و هوای جدید خو گیرند اما به دلیل تفاوت فراوان آب و هوا و فن کشاورزی و باغداری ‏این سرزمین جدید با سرزمین آبا و اجدادی آنان موفق به سازگاری با محیط جدید نشدند. به دنبال ‏شکوائیه  های پی در پی پیشوای مذهبی ارمنیان باسن، ملیک در پطروس، به شاه عباس صفوی،[87] شاه در صدد برآمد تا به ‏شکایت آنان رسیدگی کند و با توجه به علاقه و حسن نیتی که نسبت به ارمنیان داشت اجازه جابه جایی و ساکن شدن ‏آنان را در کوه  های چهار محال و بختیاری صادر کرد. به این ترتیب، با فرمان شاه عباس اهالی باسن و شماری اندک از ارمنیان ‏شهرهای وان،[88] بیتلیس[89] و موش[90] (شهرهای ارمنستان غربی که امروزه جزو خاک ترکیه است) به همراه سپاهیان شاه ‏به راه افتادند و پس از گذشت سه تا چهار روز به کوه های بختیاری رسیدند.‏

این منطقۀ کوهستانی دارای تنوع آب و هوایی و طبیعت زیبایی است که از چشم ارمنیان کوه  نشین به دور نماند. سرزمین ‏بختیاری حائل میان استان  های خوزستان، لرستان و اصفهان کنونی است. آنچه ارمنیان چهارمحال را از دیگر قوم های ارمنی ‏استان اصفهان متمایز می سازد لهجه، آداب و رسوم و سنت  های قومی آنان است. روستاهای ارمنی  نشین چهارمحال و بختیاری ‏به دلیل محاصره شدن در میان کوه  ها و ایلات مختلف بختیاری به گونه  ای در غربت و انزوا زندگی می  کردند اما از نظر ‏فرهنگی و سیاسی همواره زیرنظر جلفای اصفهان و شورای خلیفه  گری آن بودند.‏

ارمنیان چهارمحال و بختیاری شیوۀ لباس پوشیدن و پوشاکی با نوع و جنس مخصوص به خود داشتند. این لباس ها به لحاظ ‏وزن سنگین و گران  بها بودند. زنان ارمنی چهارمحال و بختیاری اهمیتی خاص به زیبایی، دوخت، جنس و رنگ لباس می  دادند و با آنکه مانند دیگر زنان روستایی مجبور بودند زیاد کار کنند اما دربارۀ پیرایش و آرایش خود کوتاهی نمی  کردند.‏‎ ‎

ارمنیان طی 350 سالی که در این منطقه زندگی کرده  اند از آداب و فرهنگ ایرانیان تأثیر پذیرفته  اند، از جمله در مسئلۀ ‏پوشاک. در این نوشتار، قصد آن داریم تا پوشاک ارمنیان چهارمحال و بختیاری را به طور کل مورد بررسی قرار دهیم اما از آنجا که پوشاک ‏مردان این منطقه، مانند دیگر مناطق ارمنی  نشین ایران، بیشتر تحت تأثیر سنت و الگوهای ایرانی قرار گرفته بنابراین، تأکید ‏ما بیشتر بر روی پوشاک زنان است. به دلیل کمبود منابع مصور کوشیده  ایم تا بیشتر پوشاک اواخر قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم میلادی را بررسی کنیم.‏‎ ‎

تن  پوش زنان چهار محال و بختیاری

1. مینتان

این تن پوش یکی از مشخصه های زنان میانسال در چهارمحال و بختیاری بود و تا اوایل قرن گذشته زنان از آن استفاده می ‏کردند. مینتان[91] لباسی جلو باز، آستر  دار و یقه هفت بود. بلندی آن تا نزدیک مچ پا می  رسید و دارای چاک  های بلند در دو ‏طرف پهلو و آستین  های تنگ بود که در قسمت روی دست به صورت نوک تیز امتداد پیدا می  کرد و در قسمت کمر، با دکمه ای ‏بسته می شد. مینتان را معمولاً از ابریشم یا دیگر پارچه  های نفیس می  دوختند و در حاشیۀ مچ دست و لبه  های ‏لباس دارای تزیینات بود.‏

2. شرجازگست یا چین دار

شرجازگست[92] یا چین دار تن پوشی بود که معمولاً زنان و دختران جوان آن را می پوشیدند. این تن پوش دارای آستین هایی تنگ بود که در ‏قسمت مچ با دو سه دکمه بسته می شد. بالا تنۀ این تن  پوش تنگ و چسبان و در قسمت جلو، دارای سجافی بلند از ‏زیرگردن تا نزدیک کمر بود. این درز با دکمه  ها یا سگک های ظریف بسته می شد و دو طرف این درز را با دوخت های تزیینی و ‏دکمه هایی از جنس نقره تزیین می  کردند. پایین  تنۀ این تن  پوش گشاد بود و با چین  های ریز یا پیلی به بالا تنه وصل می ‏شد.‏

‏3. شابیک‏

شابیک[93] تن  پوشی ساده بود که آن را در زیر چین  دار می پوشیدند. زنان و دختران جوان از شابیک های کوتاه استفاده می  کردند که قد آن تا روی باسن بود و زنان مسن بیشتر شابیک های بلند می  پوشیدند که تا مچ پا بود. معمولاً، قسمت جلوی ‏شابیک را از پارچۀ قرمز و پشت و آستین  های آن را از پارچۀ سفید انتخاب می کردند و یقۀ آن را به صورت سه  سانتی یا گرد ‏می دوختند. شابیک در قسمت جلو دارای درزی بلند تا زیر سینه بود که با دکمه های ریزی به شکل سکه بسته می  شد. ‏اطراف درز جلو لباس و لبۀ آستین  ها نیز دارای تزییناتی بسیار ظریف بود.‏

4.‏‎ ‎اوبگا

اوبگا[94] حکم زیرپوش یا زیر دامنی را داشت که آن را زیر شابیک می پوشیدند. این تن  پوش شامل دو قسمت می شد: بالا تنۀ ‏بدون آستین که سینه را محکم در بر می گرفت و در جلو با دکمه محکم می  شد و پایین  تنه یا دامن که آن را با پیلی های ‏بسیار ریز به بالا تنه وصل می  کردند.‏‎ ‎

5. گگنوتس

پیش بند یا به اصطلاح گگنوتس[95] را زنان روی چین دار می بستند. رنگ آن معمولاً قرمز عنابی یا نارنجی تیره و قد آن تا زیر ‏زانو بود. قسمت فوقانی گگنوتس با بندی به پشت گردن وصل می شد و دامن آن را با دو بند به پشت کمر می بستند. زنان بیشتر گگنوتس را در قسمت سینه و لبۀ پیش  بند سوزن  دوزی می  کردند.‏

6.‏‎ ‎کولاجا

کولاجا[96] بالاپوشی آستردار بود با بلندی  ای تا زیر زانو و آستین های کوتاه تا آرنج. در قسمت زیر بغل کولاجا، به منظور سهولت در ‏حرکت شکافی ایجاد می کردند جنس این تن  پوش از ماهوت یا پشم بود و تزییناتی شامل قیطان دوزی و گلابتون  دوزی ‏داشت.‏

7. تونبان

تونبان[97] را از کتان سفید می دوختند. قسمت بالایی آن از قنایز و قسمت پایین آن از جنس کتان معمولی دوخته می شد. تونبان ‏بند داشت و در قسمت کمر دارای تزییناتی سفید رنگ شامل قیطان دوزی، لبه  دوزی، سوزن  دوزی، توردوزی بود.‏

8. آرخالوق

آرخالوق[98] نیم  تنه یا کتی بلند بود که آن را بر روی شابیک می  پوشیدند. این تن  پوش جلو باز بود و با دکمه  های نقره محکم ‏می  شد. آستین هـای سنبوسـه دار[99] آرخالـوق را یراق و گلابتون دوزی می کردند و آنـها را بر روی ساعد بر می گرداندند. گاهی نیز ‏آنها را رها می کـردند کـه از آرنـج به طـور آزاد آویـزان مـی  شد. درز روی آستیـن  ها را نیز با دکمـه تزیین می  کردند.‏

9. تاگالا

این تن  پوش شبیه آرخالوق و بلندی آن تا مچ پا بود و در قسمت جلو با دکمه یا سگک محکم می شد. تاگالا[100] را زنان ‏مسن بر روی آرخالوق می  پوشیدند.‏

پوشش سر زنان چهار محال و بختیاری

1. شوشداک

شوشداک[101] شبیه پوشش سر روحانیان ارمنی بود اما در قسمت جلو به هم دوخته می  شد و دارای دو بند بلند بود که آنها را ‏از زیر گیسو رد می  کردند و در بالای سر، محکم می  بستند.

‏‏2.‏‎ ‎دگالاچیک

دگالاچیک[102] سرپوشی از جنس کتان، به رنگ سفید و سه گوش بود که آن را بر روی شوشداک می بستند و با بند در قسمت ‏بالای سر، محکم می کردند. گاهی دگالاچیک را بعد از گذاشتن گود می  بستند.‏

3. بالیش یا بارتس[103]

همان طور که از اسم این سرپوش پیداست این سربند شامل بالش کوچکی از جنس چلوار بود که داخل آن را از پنبه پر می کردند و آن را بر روی فرق سر قرار می  دادند و با بندهایی در زیر چانه محکم می  کردند.‏

4. گود

گود[104] کلاهی به شکل استوانه به ارتفاع پنج تا هشت سانتی متر از جنس مقوا یا نمد بود که با کتان روکش می  شد. گود را ‏درقسمت پیشانی با دستمالی ابریشمی می  بستند. این دستمال به منظور وصل کردن آویزها و شرابه هایی به نام ترترنیک ‏استفاده می شد. این تزیینات گاهی تا بالای ابروی زنان را می  پوشاند.‏

‏5. یاخشام یا یامشاق[105]

یاخشام دستمالی چهار گوش به رنگ سفید از جنس ململ بود که زنان چانه و دهان خود را با آن می  بستند و با بندهایی ‏آن را در پشت گردن محکم می  کردند.‏

6.‏‎ ‎دنچگال‏

گاهی زنان برای تزیین دستمالی رنگین و گلدار بر روی پارچۀ سفید یامشاق می  بستند که دنچگال[106] نام داشت.‏

7. گرلیک یا کرلیک

این سرپوش از انواع پارچه  ها به دلخواه تهیه می  شد و آن را بر روی بالیش می  بستند. گرلیک یا کرلیک[107] در قسمت پیشانی دارای دو ‏ردیف (حدود بیست تا سی) سکۀ نقره بود.‏

8. ‏‎ ‎لاچیک

لاچیک[108] روسری بزرگی به ابعاد 5/1متر بود که آن را بر روی دگالاچیک و گود می  بستند و سپس، از زیر چانه عبور می  دادند و در ‏بالای سر، گره می  زدند. بلندی این روسری تا کمر بود. [109]

زینت  آلا ت زنان چهارمحال و بختیاری

1. گودی‏

شال کمر یا گودی[110] را زنان خانواده های کم درآمد بر روی مینتان می  بستند .این کمربند از جنس پشم یا پارچۀ رنگ شده به ‏رنگ قرمز یا نارنجی و طول آن حدود دو، سه متر و عرض آن نیم متر بود. گودی را دور کمر می  بستند و در قسمت جلو، محکم ‏می  کردند.‏‎ ‎

2. کامار‏

کمربند یا در اصطلاح کامار[111] کمربندی از جنس نقره بود که زنان طبقۀ مرفه بر روی مینتان می بستند. این کمربند شامل ‏چندین قطعه نقرۀ کار شده بود که با زنجیر به هم وصل و سپس، بر روی پارچه محکم می  شد. این کمربندهای نقره  ای که ‏دارای تزیینات گوناگون طلا  کاری، ملیله  کاری، مرصع  کاری، قلم  زنی و غیره بود به دست هنرمندان ارمنی ساخته می  شد.‏

3. وزنوتس

گردن  بند یا در اصلاح محلی وزنوتس[112] شامل دو سه ردیف زنجیر ظریف بود که سکه هایی ریز به آنها وصل شده بود و معمولاً، در ‏وسط آن یک سکۀ پنج ریالی نصب می  شد. این گردن  بند تمام سطح سینه را می  پوشاند.‏

4. پونج او بجاک

پونج او بجاک[113] وسیلۀ تزیینی شامل بندی از مهره  های سنگی و نقره بود. شرابه  های نقره مابین مهره  ها آویخته می  شد. این وسیلۀ ‏تزیینی رنگی را معمولاً دختران و تازه  عروس  ها استفاده می  کردند و آن را بر روی سر و سینه می  آویختند.‏

5. ارسنتس یا یرسنتس‏

این زینت شامل بندی از گوی  های ملیله  کاری و مشبک  کاری شدۀ ریز و درشت از جنس نقره بود که با گیره هایی به بالیش ‏وصل می شد و از یک طرف صورت تا طرف دیگر امتداد می  یافت (از یک شقیقه تا شقیقۀ دیگر). برای ثابت نگاه داشتن یرسنتس[114] و راحتی آن را در زیر چانه با گیرۀ کوچکی به یامشاق وصل می  کردند.‏

6. جدنتس‏

جدنتس[115] گردن  بندی شامل دو ردیف زنجیر با بیست سکۀ دو ریالی بود. این گردن  بند را معمولاً زنان میان سال استفاده می  کردند.‏

به غیر از زیورآلاتی که نام بردیم زنان از انگشترهای نقره و طلا و دختران نیز از دستبندهایی با مهره  های رنگی استفاده ‏می  کردند.‏ زنان قبل از ازدواج مجبور نبودند تمامی آرایش  های مربوط به سر را به کار برند و آرایش آنها فقط به بافتن گیسوهای خود در ‏دو یا چند دسته و بستن یک روسری کوچک، که در پشت سر گره می  خورد، ختم می شد. کودکان نیز از کلاه  هایی مانند ‏عرق  چین استفاده می  کردند که در قسمت پیشانی سوزن دوزی و سکه دوزی می  شد.‏

تزیینات سر زنان چهار محال و بختیاری سنگین و پرکار بود اما با وجود اینکه این آرایش  ها پرهزینه و وقت  گیر بود و به دلیل ‏وزن زیاد، که سبب ناراحتی  های جسمانی بسیاری می  شدند، زنان ارمنی سالیان متمادی سنت استفاده از این تزیینات را حفظ ‏کردند و آن را از نسلی به نسل دیگر انتقال دادند. گذشت زمان و افزایش ارتباط و رفت و آمد ما بین شهر و روستا و ارتباط ‏بیشتر زنان شهری با زنان روستایی سبب شد تا زنان روستایی دریابند که لباس  های زنان شهری ساده  تر، سبک  تر و راحت  ‏تر است. با این حال استفاده از لباس  های سنتی ریشه در فرهنگ بومی مردم داشت و کنار گذاشتن آنها کاری ناپسند به ‏شمار می  آمد. با وجود این افرادی بودند که نارضایتی خود را از پوشش  های سنتی ابراز می  کردند و به دنبال فرصتی مناسب ‏برای شکستن این سنت  های دیرینه بودند. در پی شکوائیه  های مکرر مردم در خصوص این موضوع به بزرگان و روحانیان ‏سرانجام پیشوای مذهبی ارمنیان اصفهان و جنوب ایران، مسروپ موسیسیان، در تاریخ 30 اوت1927م فرمانی مبنی بر ‏منسوخ شدن آرایش سر زنان چهار محال و بختیاری صادر کرد. از اولین زنانی که از این فرمان استقبال کردند عروس کشیش ‏یزنیک و عروس کدخدا مانوک داوتیان از روستای کونارک بالا بودند.‏

استفاده از سرپوش در میان زنان ارمنی تنها در روستاهای شرقی چهارمحال و بختیاری منسوخ شد و مناطق دیگر از فرمان ‏پیشوای مذهبی پیروی نکردند. سرانجام، در تاریخ 1935م به دنبال صدور قانون کشف حجاب از سوی رضا شاه این سنت، پس از ‏گذشت 350 سال از مهاجرت ارمنیان به چهار محال و بختیاری، شکسته و به دست فراموشی سپرده شد.‏

تن  پوش مردان چهار محال و بختیاری‎

1. شابیک‎

برای تهیۀ پیراهن یا در اصطلاح محلی شابیک از رنگ  های روشن استفاده می  شد. شابیک را به دو صورت می  دوختند. یک ‏نوع آن پیراهن سجاف  دوزی شده با یقۀ گرد بود که از سمت چپ شانه روی سمت راست قرار می  گرفت و با دکمه بسته ‏می  شد و نوع دوم سجافی از زیر گردن تا نزدیکی کمر داشت که با دکمه بسته می  شد. قد شابیک تا زیر باسن بود و از ‏پارچۀ متقال، کتان یا چلوار تهیه می  شد.‏

‎‏2. تونبان یا ودنشور‏

شلوار را در اصطلاح محلی تونبان یا ودنشور[116] می  گفتند. شلوار معمولاً گشاد و از کمر تا مچ پا به یک اندازه بود و با کمری ‏لیفه  ای بسته می  شد.‏‎ ‎

3. آرخالوق

آرخالوق نیم تنه  ای تابستانی، کوتاه، جلوباز و سبک با آستین  هایی کوتاه بود که دو جیب گشاد در دو طرف و یک جیب در بغل ‏داشت. بلندی آرخالوق تا بالای زانو بود و آن را بر روی شابیک و در زیر قبا می  پوشیدند.‏

4. کابا

قبا یا در اصطلاح محلی کابا[117] را بر روی آرخالوق می  پوشیدند. بلندی قبا تا زیر زانو بود و در قسمت کمر با دکمه و بندینک  های ‏قیطانی بسته می  شد. آستین  های قبا سنبوسه  دار بود و معمولاً  لبه  های کابا را نواردوزی و قیطان دوزی می  کردند و زیر بغل  ها را برای سهولت حرکت باز می  گذاشتند.  برای دوخت عبا از پارچه  های پشمی، متقال و ماهوت سفید یا آبی استفاده می  کردند.‏

5‎‏.گودیک

شال کمر بند یا در اصطلاح محلی گودیک[118] دارای طولی حدود دو، سه متر و عرضی حدود یک متر بود. گودیک را بر روی کابا می  ‏بستند و قسمت انتهای آن را در شال فرو می  کردند. جنس کمربند از پنبه، ابریشم و کشمیر بود.‏

6. کولاجا‏

کولاجا نوعی پالتو از جنس پشم یا ماهوت بود که آن را روی کابا می  پوشیدند. استفاده از این لباس جلو باز آستردار هم در ‏بین مردان و هم در میان زنان مرسوم بود. بلندی کولاجای مردانه تا روی زانو بود و در قسمت کمر، چین خوردگی ظریفی با نوار‏دوزی  های زیبا داشت. کولاجا را طبقۀ متوسط جامعه می  پوشیدند.‏‎ ‎

7. سرداری‏

سرداری[119] لباسی پشمی و کمر چین بود که آن را بر روی لباس  های دیگر می  پوشیدند و در فصل زمستان از آن استفاده می  شد. بلندی این تن  پوش تا زانو و استفاده از آن مخصوص مردان خانواده  های مرفه و متوسط بود.‏

8. عبا

عبا[120] تن  پوشی بلند، آستین سر خود و جلو باز بود که آن را بر روی کولاجا می  پوشیدند. این لباس معمولاً برای افراد مسن و از ‏جنس پشم یا پنبه و به رنگ مشکی یا شتری تهیه می  شد.‏‎ ‎

9. چوخا‏

چوخا[121] نام بالاپوشی جلوباز از جنس نخ و پشم است که معمولاً کلانترها، کدخداها، ریش  سفیدها و دیگر اعیان از آن ‏استفاده می  کردند اما بعدها استفاده از آن در میان مردم رایج و پوشیدن قبا منسوخ شد. ارزش و مرغوبیت چوخا متفاوت بود ‏و به منزلت اجتماعی افراد بستگی داشت و نوع مرغوب و پشمی آن مخصوص سران ایل بختیاری بود. چوخا آستین نداشت و ‏بلندی آن تا زیر زانو بود. نوع مرغوب آن، پشم در پشم، حداکثر نیم تا یک کیلو گرم وزن داشت و جنس معمولی آن از پنبه و ‏پشم بود. یقه و لبه  های چوخای مردان جوان را زری دوزی و تزیین می  کردند.‏‎ ‎

10. کاپاناگ‏

کاپاناگ[122] بالاپوشی جلو باز و بدون آستین از جنس نمد بود که اغلب روستایی  ها در فصل زمستان از آن برای گرم کردن خود ‏استفاده می  کردند.‏

11. کوردی

کوردی[123] هم مانند کاپاناگ از نمد تهیه می  شد و کاربردی شبیه آن داشت اما از کاپانگ تنگ  تر بود.‏

12. گداگ

کلاه یا در اصطلاح محلی گداگ[124] را به رنگ  های مشکی یا شتری و از جنس نمد به بلندی پانزده تا بیست سانتی  متر تهیه ‏می  کردند و در فصل گرما، دور این کلاه نمدی را با دستمال می  بستند.‏‎ ‎

لباس هر قوم و ملت در اصل مشخص کنندۀ شخصیت و هویت فرهنگی آن ملت و نشانه  ای از پایبندی به آداب و رسوم و دیگر ‏شاخص  های فرهنگی است. لباس  های سنتی شامل کفش، پوشاک، کلاه و همچنین زیورآلات و جواهرات محلی گنجینه  هایی پربها هستند که هر قوم وظیفه دارد در حفظ و نگهداری و سپردن آن به نسل  های بعد تمام سعی خود را به کار بندد.‏

منابع:

ساریان، آندرانیک. تاریخ ارمنیان چهار محال و بختیاری. تهران: نائیری،1980.‏

غیبی، مهرآسا. هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی. تهران: هیرمند، 1384.‏‎ ‎

منابع تصاویر:

آرشیو عکس  های مرکز اسناد کلیسای دیر آمناپرگیچ جلفای اصفهان.‏

پی‌نوشت‌ها:

1- کارشناس ادارۀ کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی اصفهان.

2-سید علی اصغر شریعت زاده، مجموعه مقالات مردم شناسی ایران (تهران: پازینه، 1379).‏

3- ‏Tagala

4- ‏Mandil

5-Shabik

6- ‏Kolaja

7-Shalvar

8-کشیش بغوس پطروسیان، زندگی قدیم ‏ارمنیان در جلفای نو (اصفهان: چاپخانۀ کلیسای وانک،1974)، ص75‏‎. ‎‏

9-با در نظر گرفتن اینکه مطالب کشیش بغوس پطروسیان تنها منبع دربارۀ پوشش سر زنان جلفایی است سایر ‏توضیحات با تحقیقات میدانی به دست آمده است.‏

10-Shoushdak

11-Golalachik

12- ‏Pshortik

13-Gode

14- ‏Bashmakh

باشماق و یاشماق نیز گفته می  شود.

15- ‏‏Lachik/lachak

16- ‏Charchab

17- ‏Goulba

18- Molek

19- Mashik

20- Goshik

21-Krmak

22- Bozhozh

23- Dosh pogh

24- Kamar

25-Godo chapa

26-Ksak

27- Gelkhark

28- Gedag

29- Haba/aba

30-Arkhalough

31- Shal

32- Sardari

33-Kolaja/Lodik

34-Verargou

35- Zhilet/Jelizgha

36- Dabad

37- Tounban

38- Charogh

39- Drikh

40- Gisheraieen

41- Papakh

42-حدود پنجاه سال پیش قیمت یک کلا ه پوستی تقریباً ده تومان بود. ر.ک: پطروسیان، همان، ص73.

43- Gandzak

44- Arjesh

45- Artzkeh

46- Van‎‎

47- این‎ ‎سند‎ ‎تاریخی‎ ‎داخل‎ ‎جلد‎ ‎انجیلی‎ ‎که‎ ‎متعلق‎ ‎به‎ ‎ارمنیان‎ ‎چهار‎ ‎محال‎ ‎و‎ ‎بختیاری‎ ‎بوده‎ ‎نوشته‎ ‎شده‎ ‎است‎. ‎بنا‎ ‎به‎ ‎نوشتۀ‎ ‎سوکیاس‎ ‎ملیک‎ ‎پطروسیان «شاه‎ ‎عباس‎ ‎در‎ ‎تاریخ1603م‎ ‎ارمنیان‎ ‎را‎ ‎از‎ ‎یازده‎ ‎منطقۀ‎ ‎ارمنستان‎ ‎به‎ ‎ایران‎ ‎کوچانده‎ ‎است‎ ‎که‎ ‎از‎ ‎این‎ ‎یازده‎ ‎منطقه‎ ‎چهار‎ ‎منطقه‎ ‎را‎ ‎اهالی‎ ‎فریدن‎ ‎تشکیل‎ ‎می  ‎دادند».‏‎ ‎این‎ ‎کتاب‎ ‎را‎ ‎لئون‎ ‎میناسیان‎ ‎در‎ ‎‏1937م به‎ ‎طور‎ ‎اتفاقی‎ ‎پیدا‎ ‎کرده‎ ‎و‎ ‎هم‎ ‎اکنون‎ ‎در‎ ‎کلیسای‎ ‎سارکیس‎ ‎مقدس‎ ‎جلفای‎ ‎اصفهان‎ ‎نگهداری‎ ‎می  شود. (لئون‎ ‎میناسیان،‎ ‎تاریخ‎ ‎ارامنۀ‎ ‎فریدن [‎لبنان:‏‎ ‎‏1971]،‎ ص‎.‎‏30‏‎.(‎

48- Bashmakh‎‎

49- Joval

50- Chin Chin

51- Arach Chin Chin ‎

52- Chin Shabik

53- Lachak

54- Shabik

55-Mintan

56- Gognots

57-Gelkhikogher

58-gode

59- tagarak

60- Takhdak

61-gldru

62- eresnots

63- terternik

64-pounj ou jouni ‎

65- Aberjan

66- Betaman‎

67-Chouchik

68- Bad

69- kolaja

70- godik

71- Dabad‎

72- Khounjan

73- kaba

74- Arkhalough ‎‎‎

75-Namadeh Gelkhark‎

76-Berteh Gelkhark

77-Kanach – Karmir ‎‎‎

78- momei‎

79- Bazukei Patan

80- Chernam‎‎‎

81- Goulba

82- Mashik

83- Sor

84- Charoukh

85- Lakan

86- Bassen

اولین سند تاریخی دربارۀ مهاجرت ارمنیان به چهار محال و بختیاری نوشتۀ پسر ملیک در پطروس، کشیش ‏سوکیاس (1607-1647م)، است. این سند در1937م در صفحۀ آخر انجیلی که بین سال  های1613 – 1615م نوشته ‏شده بود پیدا شد. مضمون سند چنین بود: «در سال1603 م شاه عباس ارمنیان را از یازده منطقه از ارمنستان ‏به ایران کوچ داد. ارمنیان چهار محال از مناطق باسن، کارین و خنوس بودند، هر کدام با لهجه، آداب و رسوم و فن ‏کشاورزی متفاوت». ر.ک: آندرانیک ساریان، تاریخ ارمنیان چهار محال و بختیاری (تهران: نائیری، 1980)، ص 90 و 91.‏

87-متن شکوائیه چنین است‎:‎‏ «ما از کوهستان آمده  ایم و می  خواهیم در کوهستان زندگی کنیم …». ر.ک: همان، ‏ص89.‏

88- Van

89- Bitlis

90- Moosh‎‎‎ ‎‎

91- Mintan‎

92-Sherjazgest

93- Shabik

94- Ubga

95-Gognots ‎

96- Kolaja

97- Tounban‎

98- Arkhalough

99- آستین سنبوسه  دار به آستینی گفته می  شود که چاکی از قسمت آرنج تا مچ داشت و دکمه  هایی بر روی این ‏چاک تعبیه می  شد.‏‎

100- Tagala

101- Shoushdak

102- Degalachik

103-Balish / Barts

104- God‎e

105-Yamshagh

106- Denchegal

107- Grlik / Krlik

108-Lachik

109-ساریان، همان، ص540 و541.‏

110- Godi

111- Kamar

112- Vznots

113- Pounj ou Bejak‎‎‎

114- Yeresnots

115- Jdnots

116- Vodenshor

117- Kaba

118-Godik

119-Sardari ‎

120- Aba

121- Choukha

122-Kapanag

123- Kordi

 124- Gedag

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 74
سال نوزدهم | زمستان 1394 | 316 صفحه
در این شماره می خوانید:

خاندان امیریان یا امیر (خان) یانس

نویسنده: نیکید میرزایانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 74 اشاره به دلیل آشنایی که با آوو امیرخانیان، تنها وارث بزرگ خاندان امیرخانیان، در جلفای اصفهان ‏ داشتم و نیز،...

نگاهی به حضور ارمنیان در مشهد و نقش اقتصادی فرهنگی آنان

نویسنده: دکتر علی مختاری / دکتر سمانه مختاری فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 74 دربارۀ مؤلفان دکتر علی مختاری در 1349ش در مشهد زاده شد. وی دارای کارشناسی مهندسی ژئوتکنیک و...

معماری خانه های تاریخی ارمنیان جلفای نو اصفهان

نویسنده : دکتر مقدی خدابخشیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 74 اشاره بافت  های تاریخی شهرهای جهان دارای ارزش  های قابل تأملی است. شناخت این ارزش  ها و زنده  سازی دوبارۀ...

تاریخچۀ بنیان گذاری دبیرستان مرکزی خلیفه گری ارامنۀ آذربایجان

ترجمه : آرا اوانسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 74 تحولات سیاسی فراگیر قرن نوزدهم میلادی و دستاوردهای آن تأثیری چشمگیر بر تحولات پر تحرک جامعۀ ارمنیان گذاشت و نقطۀ عطف...

مختصری بر تاریخچه مدارس ارمنیان تبریز

نویسنده : نایری شاهمورادیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 74 ارمنیان از نخستین ملت های مشرق زمین بودند که از دیرباز برای ترویج دانش دست به تأسیس مدارسی در کنار و محوطه‌های...

آوانس خان ماسحیان (مساعد السلطنه)،سیاستمدار تسبیح گردان ارمنی

نویسنده: رافی آراکلیانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 74 اشاره همان ‎‏گونه كه نمی توان ادبیات انگلیسی را بدون شكسپیر ‏در نظر آورد در ادبیات ارمنی نیز نمی توان شكسپیر را‎...

چند کلیسای ارمنی ایران در یک نگاه

نویسنده : شاهن هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 74 دیر استپانوس مقدس دیر استپانوس مقدس، که در متون ارمنی با نام ماقارتاوانک[2] و در بین عوام با عنوان کلیسای دره  شام...

دیراستپانوس مقدس در گذر زمان

نویسنده: دکتر هوهانس حق نظریان / ترجمه ادوارد هاروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 74 دربارۀ مؤلف دکتر هوهانس حق نظریان، استاد دانشگاه و چهرۀ برجستۀ علمی و فرهنگی، در...

مهاجرت نشین های ارمنی در ایران

نویسنده : آرپی مانوکیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 74 اشاره گذر زمان مهاجرت های متعددی درصفحات زندگی قوم ارمنی به ثبت رسانده. این مهاجرت ها اغلب با نقل مکان شمار زیادی...