مقدمه:

از ابتدای  تأسیس سلسله صفویه در سال 907 ه. ق/ 1501م. ایران  همواره از دو سوی  شرق و شمال  شرقی، غرب  و شمال  غربی، با دو همسایه  متعصب  و خونخوار یعنی “ازبکان” و “امپراطوری عثمانی” روبرو بوده و سیاست  برخورد با این دو دولت  بیشتر طول  دوران  سلسله  صفویه  را در بر گرفته است.

در ایام جنگ‌های ایران و عثمانی در غرب و شمال  غرب، بسیاری از ایرانیان و ارمنیان که در ایالات “ماوراء ارس”  اقامت  داشتند  از تجاوزات بدون  وقفهٔ  امپراطوری  عثمانی بیش  از اقوام  دیگر ساکن  در منطقه دچار آسیب  گردیدند. ارمنیان به علت اینکه  اقلیت  مذهبی بودند بالطبع نمی توانستند تسلط عثمانیان  متعصب و بدرفتاری  آنان  را تحمل  نمایند و این در حالی  بود که  عثمانیان “سنیان”  متعصبی بودند و ارمنیان را کافر می‌دانستند.

با به  قدرت رسیدن شاه عباس اول در سال 995 ه./1581م. و در ادامه  سلطنت  وی  و آغاز در گیری مجدد با عثمانیان که  گاه  با پیروزی  ایرانیان  همراه  بود، آنها توانستند مناطق  “ارمنستان” و “نخجوان” را از ترکان باز پس  گیرند ولیکن  درگیری‌های مکرر، منطقه  را دچار شرایط نامتعادلی  نمود و در این زمان همواره اوضاع جنگی برقرار بود لذا شاه  عباس  اول  مجبور گردید تا به  تقلید از جدش  “شاه  طهماسب  اول”  با توجه  به  وضعیت جنگی  منطقه،  در جهت  مقابله  با دشمن  از استراتژی  نظامی “زمین  سوخته”  که  مبتنی  بر انهدام  کلیه  منابع  و امکانات  منطقه  بود در کنار سایر تدابیر جنگی  استفاده  نماید و در جهت  جلوگیری  از پیشروی  ارتش عثمانی  بسیاری  از شهرها و مناطق  آباد ارمنستان  و گرجستان  را ویران  نماید[1].

با توجه  به  اعمال  این  سیاست، شاه  عباس  اول  مجبور گردید تا ارمنیان را از صحنه  جنگ  دور نماید،  بنابراین  در یک  جابجایی  وسیع  در طول  چند سال  تعداد بسیاری  از ارمنیان را به “گیلان” و “اصفهان” کوچانید. ارمنیانی  که  توسط شاه  عباس  اول  از موطنشان  کوچانیده  شدند حدود شصت  هزار خانوار بودند که شاه  بیست  و هفت  هزار نفر از این  عده را به گیلان  کوچانید ولی  بیشتر آنها به  علت  ناسازگاری آب و هوای  منطقه  از میان  رفتند و شاه  قسمت  دیگری  از آنها را به  ایالات  مرکزی  و جنوب ایران منتقل نمود و حدود سه  هزار خانوار را در “اصفهان” و در کنار رودخانه  “زاینده  رود”  اسکان  داد[2].  این  دسته از ارمنیان با اجازه  و فرمان  و کمک  شاه  در ساحل زاینده  رود در نزدیکی  اصفهان،  به  یادبود زادگاه  خویش  شهری بنام  “جلفای نو”  بنیان  نهادند که  بعدها بنام  “جلفای  اصفهان” معروف  گردید[3].

شاه عباس اول  که  نیک  دریافته  بود ارمنیان قوم  تاجرپیشه  و صنعتگر و حتی  کشاورزان  خوبی  هستند و وجود آنها در بهبود هر چه  بیشتر اقتصاد ایران مؤثر خواهد بود، در جهت  پیشبرد امور زندگی  آنها از هیچ  کمکی  دریغ نکرد و در جهت  بهبود اوضاعشان  امتیازات  خاصی  نیز به  آنها اعطا نمود[4].

ارمنیان  در عصر شاه  صفی اول  صفوی1052ـــ 1038 ه/1643- 1629م.

با توجه  به  پیشرفت  سریع  ارمنیان  در امور اقتصادی  که  منجربه  دستاوردهای  مطلوب  اقتصادی  برای  خود آنها و دولت صفوی  گردید، سیاست حمایت از ارمنیان در دوران  جانشین  شاه  عباس اول  یعنی  “شاه  صفی  اول”  نیز همچنان ادامه  یافت  و ارمنیان در این  عصر همچنان از رونق  عصر شاه  عباس  اول  برخوردار بودند. “یان  اسمیت” فرستاده دولت  هلند که در اوائل  حکومت  شاه  صفی  اول  به  اصفهان  آمد و مدتی  را در جلفا و در خانه یکی از بزرگان ارمنی گذراند، دربارۀ موقعیت این شخص در جلفا و در دربار صفوی چنین  می‌نویسد: «….این  شخص [خواجه نظر] در ضمن معتمد مسیحیان اصفهان، عهده‌دار امور قضایی  آنها نیز بود و مقام  خاصی  در نزد شاه  سابق  داشت  زیرا  در زمان  سلطنت  شاه عباس  اول ، هنگامیکه  او برای قلع و قمع دشمنانش  به  پول  احتیاج داشت، خواجه  نظر با پرداخت حدود  “دویست هزار فلورن”  کمک  مالی  باعث شد که  شاه بتواند با تجهیز قشون از توسعه  عملیات دشمنانش  جلوگیری  کرده  گردنکشان  را سرکوب  نماید و شاه  نیز بعداً  این  محبت  را کاملا جبران  نمود››[5].

با این  وصف مشخص است که  ارمنیان با توجه  به برخورداری  از تمکن  مالی  فراوان  و قدرت  اقتصادی  بالا و وفاداری  به نظام  صفویه  از موقعیت  ویژه ای  در عصر شاه  صفی  اول  باید برخوردار باشند. با توجه  به  این  مطلب  نویسندۀ کتاب  “تاریخ ارمنیان اصفهان” صراحتاً تأکید می‌نماید که  در زمان  سلطنت  شاه  صفی  اول  اوضاع  ارمنیان همانند عصر شاه  عباس  اول  بود و چنین  نبود مگر به  دلیل  اینکه  ارمنیان در نظر شاه  صفی  اول  محبوبیت  خاصی  داشتند  و او به  هیچ  وجه  لطف  خود را از آنها دریغ  ننمود  و در تمامی  دوران  حکومت  شاه  صفی  اول  آنها در صلح  و صفا  زندگی  می‌نمودند[6].

شاه  صفی اول  از همان  ابتدای  به  قدرت  رسیدن  با توجه  به  موقعیت  ممتاز ارمنیان  و کلاً مسیحیان  ساکن  در ایران  و با توجه  به  نظر مشاورینش  که  همان  امرای  زمان  شاه  عباس  اول  بودند و در بدو امر قدرت  واقعی  دردستان  آنها قرار داشت، رفتار دوستانه ای  با آنها در پیش  گرفت[7].  در گزارش  کشیشان  کارملیت  درباره  اولین  حضورشان  در برابر شاه  صفی  اول  چنین  آمده  است: «چهار روز پس  از معرفی  شاه  جدید [صفی اول] ما نیز ادای  احترام  نمودیم  و برای  او یک  نامه  از آن  سرور گرامی  [احتمالاً پاپ] رساندیم،  انجیل  “مزامیر”  و “دیوید” را به  زبان عربی  و اشیای  دیگر و مقداری  هندوانه  به  او دادیم.  همچنین  ما جامۀ  او را بوسیدیم. او نامه  پاپ را برای  ترجمه  فارسی  به  ما بازگرداند، پس از گذشت  چند روز مجدداً  برای  شنیدن  ترجمه  نامه  به حضور شاه  رفتیم، او با خط منشی  خود به  ما اعلام  نمود تا همچنان به  فعالیت‌های  خود ادامه دهیم، و در حالی که این  گفتگو بین  ما و منشی  او انجام  می پذیرفت  و یک ساعت  بطول  انجامید شاه  با نگاه  مهربانی در حالیکه  روبروی  او نشسته  بودیم  به  ما می نگریست»[8].

بدین‌ترتیب  با توجه  به  گزارش  کشیشان  کارملیت  می‌توان  دریافت  که  تغییر شاه  صفوی  هیچگونه  تأثیر نامطلوبی  بر ارتباط دولت  صفوی  با مسیحیان  نگذاشت  و این  دوره  با توجه  به  نظر نویسنده  تاریخ  ارمنیان که  در قبل  به  آن  اشاره  گردید مطلوبتر از پیش  بوده  است. همچنین  در این  دوره  مزایای  مختلفی  نیز به  ارمنیان و مسیحیان  تعلق  گرفت.  در گزارش کارملیت‌ها درباره  بخشی  از این  مزایای  اعطائی  آمده  است: «…پس  از چند روز ما برای  شاه  دو طومار فرستادیم  که  یکی  برای  تصدیق  مراسم  رسمی  پذیرش  برای  عضویت  در کلیسا بود و دیگری  تصدیق  برای  مالکیت  خانه‌هایی که  داریم  و دادن  زمین  برای  قبرستان  که  دو سال  قبل  توسط وزیر وقت واگذار شده  بود، همچنین  درباره  مذهب  با او صحبت  نمودیم  که  می بایست  آزادانه در این  قسمت ایران  رواج یابد، تمامی این  تقاضاها در شرایط بهتر نسبت  به  آنچه  توسط  شاه مرحوم  به  ما واگذار شده  بود به  ما تعلق  یافت[9] « .

امور فرهنگی  و اقتصادی  ارامنه  جلفا در عصر شاه  صفی  اول:

هنگامی که شاه  عباس  اول  ارمنیان را در منطقه ای  در اطراف  اصفهان  اسکان  داد در جهت  هر چه  سریعتر شدن  روند اسکان آنها چه از نظر فرهنگی  و اجتماعی  و چه از نظر ایجاد تسریع  در روند فعالیت‌های  اقتصادی، آزادی‌های  فراوانی  را به آنها اعطا نمود وحتی  شخصی  را بعنوان “کلانتر”  از بین  آنها  انتخاب  نمود که  عمدتاً  از رجال  برجسته  ارمنی   و واسطه  و رابط اداری  بین  جمعیت  ارمنیان و دولت  صفوی بود و این  روند که  نتیجه‌بخش بود در زمان شاه  صفی  اول  نیز ادامه  یافت. دربارۀ امتیازات  و آزادی‌های  اجتماعی  ارمنیان در دوره  شاه  صفی  اول  می نویسند:«ارمنیان جلفا بر سایر عیسویان  مشرق  زمین  امتیازاتی دارند و حق  داشتن  ملک  و چیزهای  ممتاز دیگر به  آنها داده  شده  است. شاه  اجازه نمی‌دهد که  هیچ کس   نسبت  به  آنها ذره ای  بی‌عدالتی  نماید،  حتی  برای  آسایش  آنها قدغن  کرده  است  که  هیچ  مسلمانی  در جلفا منزل  کند، همچنین  آنها اجازه  دارند مانند ایرانیان  لباس  بپوشند و یراق  طلا و نقره  به  اسب‌سواری خود بزنند و زن‌هایشان به  لباس فاخر و نیز پارچه‌های  قیمتی  ملبس  شوند» [10].

بنابراین  در این  عصر، ارمنیان نیز به عنوان  جزئی  از جامعۀ  ایران  پذیرفته  شده  بودند و دولت  صفوی  تلاش  می‌نمود تا در عین  استقلال  داخلی  ارمنیان،  آنها را به عنوان  ایرانی  معرفی  نماید.

با وجود اینکه  دولت  صفوی  از نظر دینی  دولتی  متعصب  بود و دین  و سیاست  در این  دوره  به عنوان  دو رکن اساسی  حکومت به حساب  میآمد ولیکن  از نظر مذهبی  و امور قضایی آزادی‌های  زیادی به ارمنیان اعطاء گردید و ادارۀ این  امور نیز در دستگاه  قضایی  و مذهبی  عریض  و طویل  صفویه  انجام  می‌پذیرفت  و روحانیت  ارمنی  مستقلاً فعالیت  می نمود. “اولئاریوس” که  به  همراهی  اعضای  هیئت  دوک  “هولشتاین” در دوره سلطنت شاه صفی اول  به ایران  آمده  و مدتی  را نیز در اصفهان  و جلفا گذرانده  بود، طی  دیدارهایی  که از جلفا داشت در تعدادی از مراسم مذهبی ارمنیان  که  توسط خود آنها و بطور مستقیم  انجام می‌پذیرفت  شرکت  نمود که  نوشته‌های  وی دلیل  روشنی  بر اثبات  این  مدعا است.  وی  در دیدارش  از مراسم  غسل تعمید کودکان  ارمنی  می‌نویسد: «… نوجوان  هیجده  ساله ای  کودکی  را درآغوش  گرفته  و جلوی کشیش  ایستاده  بود و در آنجا کس  دیگری  دیده  نمی‌شد جز زنی  که  کودک  را برای  غسل  تعمید آورده و خود در فاصله دور ایستاده  بود و ظاهراًً به  او اجازه  نزدیک  شدن  به  محل  غسل  تعمید را نمی‌دادند. کشیش  درحدود نیم  ساعت ادعیه  مخصوصی  را میخواند که  به  اشاره  او نوجوانی  که  کودک  را در آغوش  داشت،  آنها را تکرار می‌کرد. بعد به اتفاق  به  طرف  دیوار که  در آنجا  “لگن سنگی” مخصوص  غسل  تعمید را کار گذاشته  بودند رفتند. کشیش  مقداری  آب  در لگن  ریخت  و چند قطره  از روغن  مقدس  به  آن  اضافه کرد و سرود مذهبی  را زیر لب  زمزمه  نمود آنگاه  کودک  را که  برهنه  کرده  بودند در لگن  قرار داد و او را با کتاب  مقدس  و صلیب  تبرک  نمود و سه  بار از آب  لگن  به  سرش  ریخت  و کمی  از روغن  مقدس  را بر پیشانی  او مالید…»  [11].

بنابراین از نظر امور مذهبی و فرهنگی ارمنیان دارای آزادی بودند و می‌توانستد فرهنگ و آداب و رسوم  اجدادی  خود را در جلفای  اصفهان  بکار برند.  اولئاریوس  که  در یکی  از  مراسم   ازدواج  شرکت  داشت  به  سادگی  گوشه ای  از این  مراسم  را که  همراه  با آداب و رسوم سنتی  ارمنیان است در سفرنامه اش ذکر نموده است. وی در این باره  می نویسد:«…. در جلوی  عروس  و داماد یک نفر با طبل  و نفر دیگر با سنج  حرکت  می‌کردند و می‌نواختند،  پشت  سر آنها  پسربچه ای  با شمع  روشن  و بزرگ  قدم  برمی‌داشت  از عقب  او داماد با لباس‌های  تمیز در میان  دو نفر از دوستان  خود می آمد. به دنبال  آنها دو نفر دیگر از نزدیکان  داماد و بعد چند نفر دیگر که  ظروفی  محتوی  غذا و میوه  و دو کوزه  شراب  در دست  داشتند حرکت  می‌کردند. پس  از ورود به  کلیسا داماد و همراهان  او نشستند و ظروف  غذا  و میوه  را در مقابل آنها نهادند که  نزدیکان داماد کمی  از آنها را خوردند ولی  داماد لب  به  غذا نزد و ظاهراً این  غذا برای  کشیش  می‌ماند، سپس شراب آوردند که  همه نوشیدند آنگاه  داماد از جای  خود برخاست  و بسوی  من  آمد و جامی  از شراب  به دستم  داد. طولی  نکشید که  عروس  با سر و روی  پوشیده  در میان دو زن  که  آنها هم  پوشیده بودند با تشریفاتی  نظیر داماد وارد کلیسا شد، عروس  و داماد مقابل  محراب  رفتند و در آنجا کشیش  پس  از خواندن  ادعیه  مذهبی  آنها را بعقد و ازدواج یکدیگر درآورد و برای  سعادت  آینده  آنها دعا کرد…»  [12].

بدین  ترتیب  شهر جلفا در این  دوره  با توجه  به کمک های فراوان  شاهان  صفوی  و از جمله  شاه  صفی  اول  در اوج  رونق  و ترقی  بود و با توجه  به  استقلال  نسبی  داخلی  که  ارمنیان داشتند جلفا روز به  روز پیشرفت  می نمود. دربارۀ موقعیت  عمومی  جلفا  در این  دوره  می‌نویسند: «در اطراف  اصفهان  شش  شهرک  وجود دارد و جلفا در حدود سه  هزار خانه  و دوازده  کلیسا دارد و ساختمان‌های آن  از نظر استحکام  و خوبی  دست  کمی از خانه‌های  اصفهان  ندارد و اکنون  ساکنان جلفا ارمنیان ثروتمندی  هستند…» [13].

نکته مهمی  که  باید در این  زمان به آن  توجه  نمود این  بود که  شاهان  صفوی  نه  تنها به  ارمنیان آزادی‌های فراوان  و استقلال  داخلی  اعطاء  نمودند بلکه  در بسیاری  از موارد شخصاً در مراسم مذهبی و جشن‌های  ارمنیان شرکت  می‌نمودند خصوصاً که  ارمنیان در مراسم مذهبی خود تشریفات  مفصلی داشتند و اگر شاه  صفی  اول  در هنگام  برگزاری  این جشن‌ها در اصفهان  حضور داشت  حتماً در آنها شرکت  می‌نمود و این  نکته  خود دلیلی  روشن  بر  حمایت  گسترده  دولت  صفوی  از ارمنیان بود. شاه  صفی اول  هر گاه  برای شرکت  در  جشن‌ها و مراسم ارمنیان به  جلفا می‌رفت  عموماً درخانه  کلانتر جلفا میهمان می‌گردید که  البته  جدای  از افتخار این  موضوع  برای  میزبان، وی  می بایستی  هزینه  سنگینی  را در جهت  پذیرایی  از شاه و همراهان  بیشمارش  متقبل  گردد.

غیر از این  مطلب،  شاه صفی اول برخی از اوقات  عادت  داشت  تا جهت  حرمسرای  خود  افرادی  را به  جلفا بفرستد تا دختران  ارمنی  را که  نبایستی  کمتر از دوازده  سال  داشته  باشند  انتخاب  نموده  و به  حرمسرا بفرستند که  این  نکته  نیز در جهت  مقبولیت  هر چه  بیشتر ارمنیان در نظر شاه  بسیار مؤثر بود. همانطور که  در قبل  اشاره  گردید شاه  صفی  اول  عادت  داشت  گاهی  اوقات  به  تنهایی  یا به  همراه  حرمسرای  خود به  جلفا برود. در یکی  از میهمانی‌هایی که  شاه  صفی  درآن  حضور داشت  و این  مراسم  در خانه  یکی  از رجال معتبر جلفا بنام خواجه “سولتسنون” برگزار گردیده  بود، وی  برطبق  عادت  معمول  خود در نوشیدن  شراب  افراط نمود و مسموم  گردید و درباریان  به  میزبان  تهمت  توطئه  بر علیه  شاه  را زدند و میزبان  وارونه  بخت  از ترس  این  اتهام  انتحار نمود[14].

همچنین در یکی  از مراسم  “کریسمس”  شاه  صفی اول  به  جلفا رفت  و در جشن  ارمنیان شرکت  نمود و در خوردن شراب  افراط نمود و در هنگام  بازگشت از جلفا به  علت  مستی بیش  از حد، ندانسته  یکی  از همسران  خود را  با کارد به  قتل  رسانید و این  دلیل  باعث  شد تا بطور موقت  مصرف  مشروبات  الکلی  در ایران  ممنوع  گردد که  مدت  زیادی  این قانون  دوام  نیاورد[15].

و اما در زمینه  اقتصادی  و امور تجاری،  ارمنیان از مهارت  بسیار بالایی  برخوردار بودند که  این  قاعده  شامل  حال  ارمنیان  جلفا  نیز می‌گردید. تجار آنها  دائماً  در بین  کشورهای  مختلف  خصوصاً  کشورهای اروپایی در رفت و آمد بودند و انواع و اقسام  کالاهای  تجاری  و مصرفی  را به  ایران  وارد می نمودند. تجار ارمنی  در پایتخت  یعنی “اصفهان” بازار خاصی  داشتند که  از ضلع  غربی  میدان  “نقش  جهان”  وارد آن  می‌گردیدند. در تجارتخانه‌های  این  بازار، تجار ارمنی  بیشتر پارچه های  “ماهوت” انگلیسی  و هلندی و پارچه‌های ارغوانی  “ونیزی” و سایر اجناس  اروپایی  را که  باب  سلیقه  ایرانیان  بود می‌فروختند[16].

این نقل و انتقال  اجناس  غالباً در مقابل  ابریشمی  که  از انبارهای  شاهی  به  وسیله  بازرگانان  معتبر ارمنی  به  اروپا فرستاده  می‌شد به  ایران  می‌آمد و این تاجران  در بندرهای  بزرگ  ایتالیا و هلند شعبه ها و نمایندگان  مخصوص داشتند. بدین ترتیب  با توجه  به  حجم  گسترده  فعالیت‌های  تجاری  ارمنیان، دولت  صفوی بدلیل مسیحی  بودن  ارمنیان و ارتباط گسترده  آنها با کشورهای  اروپایی  و نیاز به  حمایت  دول  اروپایی  از ایران  در برابر تهاجمات  امپراطوری  عثمانی  به  حمایت  گسترده  ازآنها می‌پرداخت.

بنابراین  با توجه  به  این نکات  و با ادامه  روند تجارت در بین  ارمنیان افرادی  یافت  شدند که  توانستند در امر تجارت  به پیشرفت‌های  فراوانی  دست  یابند و با کسب  سود، صاحب  اعتبار گردند. از جمله  تجار ارمنی که  در این دوره  صاحب اعتبار گردید، “خواجه  نظر” بود که  در قبل  به  نام  وی اشاره گردید،  وی  آنچنان در تجارت  موفق گردید که  در نزد شاه  صفی اول اعتبار فراوانی را کسب  نمود و به کلانتری جلفا که  بالاترین مقام  اداری  و سیاسی  در نزد جامعه  ارمنیان بود منصوب  گردید[17].

همچنین از دیگر رجال  برجسته ارمنی “خواجه  پطروس” بود که در اندک مدت به یکی از بازرگانان  معتبر ارمنی تبدیل گردید. فرزند وی “خواجه  بقوس” نیز همانند پدر توانست در زمینه  تجارت به  پیشرفت‌های  مهمی دست  یابد و در دربار شاه  صفی  اول  از اعتبار فراوانی  برخوردار شود[18] .

با تمام این تفاصیل، اگرچه ارمنیان در این  عصر تحت  حمایت  فراوان  نظام  صفویه  بودند ولیکن  آنها نیز همچون  سایر شهروندان  ایرانی  ملزم  به  پرداخت مالیات به دولت بودند. در زمینه  اداره  سیستم  جمع‌آوری  مالیاتی، دولت  صفوی  نسبت به ارمنیان امتیاز دیگری  قائل  گردید و اداره این سیستم را جزئی از وظایف  کلانتر ارمنیان قرار داد و خود از دخالت  مستقیم  در این  امر احتراز می‌نمود. در دوره سلطنت  شاه  صفی اول  از جمله افرادی  که  مسئول  جمع‌آوری  مالیات  بود “سفراس بیگ” بود که  مالیات  جمع‌آوری  شده  از ارمنیان را توسط “خسرو سلطان” داروغه  به  شاه  تحویل  می‌داد [19] .

بهر ترتیب آنچه  مسلم  است و از شواهد و قرائن  بدست می‌آید شاه  صفی  اول برعکس دیگر حرکاتش با ارمنیان رفتاری  بسیار مناسب و قابل  قبول داشته است و اگر صرفاً گزارش کشیشان کارملیت  را ملاک  قضاوت قرار دهیم حتی در این  عصر ارمنیان و مسیحیان بیش  از زمان شاه  عباس اول  دارای آزادی بوده‌اند[20].

بنابراین  در این  دوره  بود که ارمنیان کوشش  نمودند تا با کمک  دولت  صفوی  زندگی توأم  با آرامش بیابند، آرامشی که  مدت‌های  مدید در موطن  اصلی خود بر اثر بلای خانمان برانداز جنگ از دست  داده  بودند.

پی‌نوشت‌ها:

1ـ جهت اطلاع بیشتر، ر.ک، جواهر کلام  علی، زنده رود یا جغرافیای تاریخی اصفهان، نشرابن سینا، تهران،1348، ص52

2ـ  جهت اطلاع  بیشتر درباره  چگونگی مهاجرت ارامنه از ارمنستان و اسکان  دادن  آنها به  مناطق مختلف  ایران، ر.ک، آراکل  تبریزی، تاریخ آراکل  تبریزی، چاپ واقارشاپات، ارمنستان،1884، ص69-13

3- جهت اطلاع بیشتر، ر.ک، رائین  اسماعیل، ایرانیان ارمنی، انتشارات امیر کبیر، 1356، ص 10

4ـ جهت اطلاع بیشتر ر.ک، فلسفی نصراله، زندگانی شاه عباس اول، انتشارات علمی، در 5 مجلد چاپ  سوم، جلد دوم، تهران، ص209

5ـ زندگانی شاه عباس اول، پیشین، ص209 

6- جهت اطلاع بیشتر، ر. ک، هوهانیان هاروتون، تاریخ ارامنه اصفهان، چاپ جلفا، جلد اول، 1880، ص40

7ـــ در ابتدای  به  قدرت  رسیدن  شاه  صفی  اول  اکثر امرای  شاه  عباس  اول  که  در بقدرت  رسیدن  وی  نقش  کلیدی  ایفا نمودند با توجه  به  جوان  بودن  او قدرت  را در دست  داشتند، جهت  اطلاع  بیشتر، ر.ک

The Cambridge History of Iran, edited by Peter Jackson, volume 6, Cambridge University Press, 1986, p. 281

8- ر.ک، 

A Chronicle of the Carmelites in Persia, volume 1, London 1939 -p.p 307-308

9-The Carmelites in Persia, ibid, p.p 307-308

10- تاورنیه ژان باپتیست، سفرنامه تاورنیه، ترجمه ابوتراب خواجه نوری، با تجدید نظر کلی دکتر حمید شیدانی،  انتشارات  کتابخانه سنائی وتائید، چاپ  سوم،1363، ص407

11- اولئاریوس آدام، سفرنامه اولئاریوس، ترجمه  حسین کردبچه، انتشارات  کتاب  برای  همه  در دو جلد،1369، ص61

12- سفرنامه اولئاریوس، پیشین، ص562

13- سفرنامه اولئاریوس، پیشین،614

14- جهت اطلاع  بیشتر، ر.ک، سفرنامه  تاورنیه، پیشین، ص 453، لازم  به  ذکر است که  نگارنده  در طی  تحقیقاتی که در کتابخانه کلیسای “وانک” و با حضور آقای “لئون میناسیان” محقق تاریخ ارامنه و مسئول  کتابخانه کلیسای وانک انجام داد نتوانست  نشانی  از این  فرد مورد ادعای  تاورنیه  یعنی  خواجه “سولتسنون” بیابد

15- جهت اطلاع بیشتر، ر.ک، سفرنامه تاورنیه، پیشین، ص439

16- جهت اطلاع بیشتر، ر.ک، سفرنامه اولئاریوس، پیشین، ص59

17- جهت اطلاع  بیشتر، ر.ک، باستانی  پاریزی، محمد ابراهیم، سیاست  و اقتصاد عصر صفوی، انتشارات  صفی علیشاه، چاپ  سوم، تهران، 1362، ص117 

18- جهت اطلاع  بیشتر، ر.ک، سیاست و اقتصاد عصر صفوی، پیشین، ص117 

19- جهت  اطلاع  بیشتر، ر.ک، سفرنامه  اولئاریوس، پیشین، ص 614، در اینجا اولئاریوس که در دورۀ سلطنت  شاه  صفی اول  مدتی  را در اصفهان و خصوصاً در جلفا به سر برده  بود، در سفرنامه  خود اذعان  می‌نماید که  مردم جلفا سالی دویست تومان  به  شاه  مالیات  می‌دهند. اگر چه  اکثر منابع  عقیده  دارند که  حمایت  شاه  صفی  از ارمنیان پیش  ازشاه  عباس  اول  بوده  ولی  تنها در یک  مورد یکی  از سیاحان  دوره صفوی  یعنی “شاردن” صراحتاً در سفرنامه اش  معتقد است که: «اگر چه  شاه  عباس  اول  در جهت  حمایت از ارمنیان از بار مالیاتی  آنها کاست  ولیکن  شاه  صفی  اول  مالیات  ارمنیان را که “نه” هزار فرانک  بود به “سیزده” هزار فرانک  افزایش داد». در اینجا اگر بتوان  بدون  هیچ  داوری  نظر شاردن  را  پذیرفت  تنها یک  دلیل  می‌توان  برای  این  عمل  شاه  صفی  اول آورد و آن  هم  اینکه  توانائی  مالی  ارمنیان نسبت  به  دوران شاه  عباس  اول  که  تازه  شروع  به  سکونت  در اصفهان  نموده  بودند بهبود یافته  بود و تمامی  منابع  معاصر دوره  شاه  صفی اول  اعتقاد دارند در دوران  شاه  صفی  اول وضعیت  ارمنیان به  مراتب  بهتر از دوران  سلطنت  عباس  اول  بوده.  جهت اطلاع  بیشتراز نظر شاردن، ر.ک، شاردن،  ژان، سفرنامه  شاردن، ترجمه اقبال  یغمائی، انتشارات  طوس، تهران،1372، ص569 

20- در گزارش  کشیشان  کارملیت  به  این  نکته  صراحتاً تأکید شده  است،ر.ک

The Carmelites in Persia, ibid, p. 351

 

فهرست منابع و مآخذ:

1- اولئاریوس  آدام، سفرنامه  اولئاریوس، ترجمه  حسین  کردبچه، انتشارات کتاب برای  همه، در دو جلد،1369

2- باستانی پاریزی  محمد ابراهیم، سیاست و اقتصاد عصر صفوی، انتشارات صفی  علیشاه، چاپ  سوم،  تهران،1362

3- تاوارنیه، ژان باپتیست، سفرنامه  تاورنیه، ترجمه ابو تراب خواجه نوری، با تجدید نظر کلی دکتر حمید شیدانی، انتشارات  کتابخانه سنائی  وتائید، چاپ  سوم، 1363

4- شاردن ژان، سفرنامه  شاردن، ترجمه  اقبال  یغمائی، انتشارات  طوس، تهران،1372

5- جواهر کلام علی، زنده رود یا جغرافیای تاریخی  اصفهان، نشر ابن‌سینا، تهران، 1348

6- رائین، اسماعیل، ایرانیان  ارمنی، انتشارات  امیر کبیر،1356

7- فلسفی، نصراله، زندگانی شاه  عباس  اول، انتشارات علمی، در 5 مجلد، چاپ  سوم، تهران 

8- The Cambridge History of Iran, edited by Peter Jackson, volume 6, Cambridge University Press, 1986, p. 281.

9- 1939London, volume 1,, A Chronicle of the Carmelites in Persia

10- تاریخ آراکل تبریزی، چاپ واقارشاپات، 1884

11- هوهانیان هاروتون، تاریخ ارامنه اصفهان، چاپ جلفا،1880

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 15 و 16 و 17

سال پنجم | بهار،تابستان،پاییز 1380 | 168 صفحه
در این شماره می خوانید:

زیر سقف ها چه می گذرد؟

نویسنده: آرام گارونه/ ترجمه: ویولت نوزاد فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 15 و 16 و 17 پاسی از شب گذشته  بود سینۀ "آرمن پانوسیان" را غمی جانکاه فراگرفته و آرامش وجودش را...

کلیسای سنندج اثری فرهنگی از عصر صفویان

نویسنده: حسن کریمیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 15 و 16 و 17 اشاره : این کلیسا که در محلۀ  آقازمان  سنندج  واقع  گردیده ، از جهت  تحقیقات باستانشناسانه شایان توجه و...

لک لک های سرزمین من

نویسنده: گهار گاسپاریان/ ترجمه: سیف الله گلکار فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 15 و 16 و 17 من  از بخت  خویش  خوشنودم. بختی  که  نخستین  بار، هنگام  زاده  شدنم، همان  سال ...

تاریخچه خاندان و تجارتنامه تومانیانس

نویسنده: مهندس امیل هاکوپیان/ ترجمه: مهندس روبرت واهانیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 15 و 16 و 17 مقدمه  به مناسبت یکصدمین سال احداث ساختمان باشکوه "مدرسه دخترانه...

خوشاک خاتون

نویسنده: هایراپت مارکاریان/ ترجمه: روبیک آقاجانیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 15 و 16 و 17 در تاریخ طولانی مناسبات ایران و ارمنستان، سده‌های یازدهم تا چهاردهم سرآغاز...

فتح ارمنستان به دست اردوی مغول

نویسنده: ا.گ. گالستیان/ ترجمه از روسی : رابرت بدروسیان،ترجمه از انگلیسی: محسن جعفری فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 15 و 16 و 17 امپراتوری مغولان که در سده 13م/7 ه  توسط...

خاورمیانه در معرض تحول

ترجمه: روبیک آقاجانیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 15 و 16 و 17 وقایع  خاورمیانه  در چند دهۀ  اخیر  یعنی   از زمان  سقوط  امپراطوری  عثمانی،  زندگی  تک  تک ارمنیان  و...

یادنامه ساموئل خاچیکیان

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 15 و 16 و 17 یادنامه ساموئل خاچیكیان نام آوری ارمنی كه به نامداران پیوست ساموئل خاچیكیان شاعر، نمایشنامه نویس، نویسنده و كارگردان پرافتخار و...

بررسی اجمالی مینیاتور ارمنی و سبک های آن

نویسنده: مارو تیر اروتونیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 15 و 16 و 17 مینیاتور یکی  از رشته های  مقدم  هنر ارمنی  در سده های  میانه  است  که  صرفاً در مصورکردن  کتب  خطی ...