فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۷۷
وام واژه های ایرانی در گنجینه لغات دینی،گویش های زبان ارمنی
نویسنده:هایکانوس مسروپیان / ترجمه: ادوارد هاروتونیان
باورهای دینی به عنوان بخشی از فرهنگ و نحوۀ درک انسان از واقعیت های پیرامون، در هر زبان با مفهوم ها و واژه های ویژه ای بیان می شوند که مختص آن زبان و گویش های آن است. هراچیا آجاریان[۳] دربارۀ واژه های دینی زبان مادر یا زبان نخستین ارمنی می نویسد: « ارمنی های نخستین در زمینۀ باورهای دینی بسیار فقیرند. تنها ایزد آنان دیک است که منشأ هندواروپایی دارد، دیگر ایزدان تماماً منشأ ایرانی یا آشوری دارند».[۴]
گئورگ جاهوکیان[۵] در بررسی واژه های دینی زبان ارمنی قدیم به حدود چهل مفهوم اشاره می کند که بخشی از آنها را ایرانی می شمارد مانند: مِهیان [پرستشگاه]، باگین[قربانگاه]، زُه[قربانی] و مانند آنها. [۶]
آنتوان مِییه[۷] با مهم شمردن کاربرد ساختار واژه های مربوط مسیحیت در زبان ارمنی می نویسد: «برای شرح ساختار اولیۀ واژه های مسیحیت در زبان ارمنی دانستن زبان هایی که مسیحیان دورۀ اشکانی در شمال سرزمین ایران بدان ها سخن می گفتند ضروری است. بی شک، آنگاه می توان دریافت که لغات مرموزی چون سارکاواگ [خادم و سرودخوان کلیسا]، وارتاپِت، کاراپِت، مکردِل [تعمید دادن]، زاتیک [عید رستاخیز مسیح] از کجا می آیند».[۸]
وام واژه های مربوط به مسیحیت از طریق مکتب ترجمۀ سدۀ پنجم میلادی وارد زبان ارمنی شده و در واقع، وام واژه های آشوری، یونانی و ایرانی هستند که از طریق ادبیات به گنجینۀ زبان ارمنی پیوسته اند. اما در گویش های ارمنی همواره زبان فارسی سرچشمۀ اصلی وام گیری واژه های بیگانه بوده است. وام گیری از زبان اوستایی، فارسی قدیم، مادی، سکایی، فارسی میانه، پارتی، سُغدی و فارسی جدید صورت گرفته است.
گویش های ارمنی به ویژه از وام واژه های ایرانی غنی هستند. وام گیری واژه های ایرانی در گویش های ارمنی تماماًً وام گیری های شفاهی است و انتقال از طریق محاوره صورت گرفته و می گیرد. در این زمینه ک. پاتکانیان[۹] می نویسد: «لغت ها از زبانی به زبان دیگر تنها از طریق کتاب ها انتقال نمی یابند، بلکه بیشتر نتیجۀ مراودات زنده و رویدادهای مستمر هستند».[۱۰]
آجاریان در فرهنگ ریشه شناسی ارمنی[۱۱] و تاریخ زبان ارمنی،[۱۲] با بررسی مناسبات زبانی ارمنی ـ ایرانی، حدود ۱٬۴۰۰ ریشۀ ایرانی در زبان ارمنی بر می شمارد که بخش عمدۀ آنها واژه های به کار رفته در زبان ادبی هستند. به نظر وی، گنجینۀ واژه های دینی ارمنی از وام واژه های ایرانی دورۀ پیش از مسیحیت غنی است. شمار « نو واژه های ایرانی» ۴۴۵ است (بنا بر فرهنگ جدید هایکازیان[۱۳] شامل ۴۵ واژۀ دینی است). نمونه هایی از وام واژه های دینی در زبان ارمنی:
آتروشان[آتشگاه]، آپاشخارِل[توبه کردن]، اُرِنک[قانون، عرف]، اُرهنِل[دعای خیر کردن]، پات ویراک[فرستاده]، تاچار[معبد، کلیسا]، خُستووانِل[اعتراف کردن]، خویر[دستار روحانیان]، داستاراک[دستار، دستارک]، دبیر[سرودخوان کلیسا، منشی]، دراخت[بهشت]، دژوخک[دوزخ]، زانگاک[زنگ کوچک، زنگوله]، ساقاوارت[کلاه کشیشان در برگزاری آیین کلیسایی]، ساندارامِت [دوزخ]، شِنوره[موهبت، فیض]، گاندزاناک[صندوق اعانه درکلیسا]، گِنبِت[گنبد]، ماتیان[دفتر، کتاب]، مارکاره[پیامبر]، مِزکیت[مسجد]، ناواسارد[سال نو]، ناواکاتیک[روزه شکنی روز شنبۀ پیش از اعیاد، جشن و سرور]، نشان[انگشتر یا زینت نامزدی، نشانه]، نِشخار [نان مقدس]، نِویراک [فرستادۀ روحانی]، وارتاپت [ راهب]، وانک [مجتمع کلیسایی]، هرشتاک [ فرشته] و مانند آنها. [۱۴]
باید در نظر داشت که داده های فرهنگ ریشه شناسی ارمنی آجاریان و فرهنگ جدید هایکازیان دربارۀ منشأ وام گیری برخی از واژه ها متفاوت است؛ برای مثال، آجاریان گنبت [گنبد] را وام واژۀ پهلوی می داند حال آنکه فرهنگ جدید هایکازیان آن را وام واژۀ عربی می شمارد.[۱۵]
روبن قازاریان، در بررسی گنجینۀ واژه های ارمنی میانه، تعدادی از وام واژۀ های دینی برگرفته از فارسی را بر می شمارد، از قبیل: باهراما = روحانی دین برهمایی، برهمن؛ بهشت؛ داستاریچ = پوشش اسکیه [قدح نقره ای از اشیای کلیسا]، داسترجا = سفرۀ کوچک، پوشش اسکیه، دستمال؛ اروهبا = رهبان، روحانی؛ مزکیت = مسجد؛ ناماز= نماز؛ شامدان = شمعدان؛ پاهرِز/ پاهریز = پرهیز، روزه؛ کاشیش = کشیش.[۱۶]
قازاریان شماری از واژه هایی را نیز که از طریق زبان واسطی به ارمنی وارد شده اند به این فهرست می افزاید مانند لغات عربی حوزۀ دین که از طریق فارسی یا ترکی به ارمنی راه یافته اند. از این قبیل است: مشایی = مسیح، مسیحا؛ مُلا، مُلنا = ملا؛ نصرانی = مسیحی نستوری؛ کلام الله = قرآن ؛ خونب = دعا، وعظ؛ کابا = قبا؛ منیرا = مناره؛ شیخ، شِخ = شیخ؛ سالا = نماز، صلات؛ صُفی = صوفی.[۱۷]
در گویش های گوناگون ارمنی تنها بخشی از این واژه ها به کار می روند.
وام واژه های دینی ایرانی با درآمیختن به گنجینۀ لغوی گویش های ارمنی آزادانه در فرآیند واژه سازی مشارکت می کنند و در حالت های اسمی و فعلی، صرف می شوند. گاهی نیز واژه های مرکب معنای اصلی خود را از دست می دهند و به منزلۀ ترکیبی ساده در نظر گرفته می شوند، مانند: مهنازارد [زینت معبد]، نشخاراتون [جایگاه نان مقدس]، آپاشخاروتیون [توبه]، آستواتزادروشم [مُهر خداوندی]، اوختادیر [عهد گذار]، اوختاباه [عهد نگهدار]، اوختاوُر [نذردار، روحانی کلیسا نشین]، باتاراکاماتویتس [روحانی به جا آورندۀ آیین کلیسایی، کتاب آیین کلیسایی]، بارزاتومار [گاه شمار اجمالی اعیاد کلیسایی]، تاشت خنکوتس [کندردان طشت مانند]، بازماکاتس [رهبان]، بارِه شنورْه [عنوانی برای روحانیان بلندپایه]، دبروتیون [کتابت]، نِویراک [فرستادۀ روحانی] و مانند آنها. ملاحظه می شود که در سیر تحول زبان، شماری از واژه ها تغییر مفهومی یافته است.
وام گیری واژه های دینی از زبان فارسی را می توان در چند گروه رده بندی کرد:
الف: وام گیری های واژه ای که در گویش ها مفهوم زبان مبدأ را حفظ کرده اند یا به استعاره به کار می روند.
در برخی از گویش ها (کاساق، نخجوان، شوشی) به جای سال نو تاژا تاری، تازا تاری یا تازاتاره گفته می شود که لفظ تاژا یا تازا همان واژۀ تازۀ فارسی و تاری/تاره به معنای سال است.
واژۀ دراخت، که در زبان ارمنی به معنای بهشت به کار می رود، برگرفته از درخت فارسی است و در مراحل گوناگون زبان ارمنی، به جز مفهوم جهان دیگر، معانی استعاره ای مکان مصفا و درخت زار را نیز به دست آورده است. وام واژۀ دژوخک به معنای دوزخ دارای معانی بسیار بد، نفرت انگیز و وحشتناک است. در زبان مبدأ، این کلمات معانی دینی ندارد اما در ارمنی با از دست دادن مفهوم دنیوی تبدیل به واژه های دینی شده اند. در زبان ادبی معاصر ارمنی، همچنین در گویش ها، معنای اصلی واژه های دراخت و دژوخک به دین و ایمان وابسته است و تنها در کاربرد استعاره ای این واژه ها می توانند معانی دنیوی به دست آورند.
در گویش ارمنی تفلیس، واژه های دیوانه و دیوانه ـ دَبَنگ [دیوانه، دیو زده]، که در اشعار سایات نووا[۱۸] نیز به کار رفته، از ریشۀ دیو است.
عید معراج حضرت مسیح را در برخی از گویش ها جانگولوم میگویند. به گفتۀ آماتونی[۱۹] این نام از واژه های جان و گُل فارسی ترکیب شده است.[۲۰]
در بسیاری از گویش های ارمنی واژۀ موم فارسی با تغییرات تلفظی ثبت شده است. مترادف این واژه (در برخی از گویش های قراباغ) شام و (در گویش آگولیس) شاما [شمع] است.
در گویش وان، مدرسۀ متعلق به کلیسای ارمنیان بر خلاف مدارس ترک های محلی و کردها مدراسا گفته می شود. در این مورد، محدودیت و جا به جایی مفهومی ایجاد شده، زیرا کلمۀ مدرسه در فارسی مفهوم عام دارد. کلمات دیگری را نیز می توان در همین گروه جای داد، کلماتی که گاهی مفاهیم زبان مبدأ را از دست داده ا ند، از قبیل: پیغمبر (گویش مُکس، کاناکِر= حضرت محمد)؛ شاریات(شریعت)؛ ساقی؛ موسورمان (مسلمان)؛ خالیف / خالیفا (خلیفه)؛ قادی یا آخوند (گویش کاناکِر = روحانی اسلام)؛ داروِش/ داوریش (۱. روحانی دوره گرد مسلمان، به استعاره : ۲. طالع بین، ۳. بیگانه)؛ فاکیر (درویش هندی، ۲. روحانی فقیر مسلمان)؛ محراب (۱.معبد اسلامی، ۲. سکوی اصلی معبد یا مسجد؛ فرورفتگی طاق دار در دیوار سنگی، که امام یا مجتهد و امرا و معتمدان در آنجا می ایستند و مراسم به جا می آورند)؛ پاهرِز (گویش شاتاخ = پرهیز، روزه:)؛ زاهماری (گویش دِندیل در سباستیا = ۱. روزه، ۲. ژانویه)؛ نووروز (گویش وان = نوروز) و مانند آنها. در گویش های دشت آرارات، موش و کارین، نوروز را نووروزبایرامی گویند که بایرام ترکی و به معنای عید است.
ب: تغییرات جزئی از ترکیب کلمات یا اجزای کلمات ارمنی و فارسی. مانند: آسوادز بابا[۲۱] (گویش دیاربکر) یعنی پدر آسمانی؛ آسوُدز بابیگ / مِر بوب[۲۲] (گویش کِساب). در برخی از گویش ها، واژۀ دِر ارمنی به معنای پدر مقدس با کلمۀ بابای فارسی ترکیب می شود، مانند: دِربابا [گویش دیاربکر، زیتون، شاماخی ]، دِر باب / دِی بوب [گویش هاجِن]. در گویش شاماخی، خدا را بابا یا آستواتز بابا [آستواتز = خدا] می گویند. در روستای خالنتس مُکس، به روحانی بوب [ باب / پاپ] یا هایر به معنای پدر می گویند. در گویش سوئدیه، بوب به دو معنای کشیش و پدر تعمیدی به کار می رود.
گونه ای تغییر جزئی در ترکیب هایی با پیشوند فارسی دیده شده است؛ مثلاً، ترکیب آستزو بِدیلک[۲۳] [بی دین، بدطینت] در محاورات روستای چین چین استان تاووش ارمنستان، که جزء اول آن [آستزو] به معنای خدا و جزء دوم[ بِدیلک] به نظر می رسد از پیشوند نفی فارسی بی و دیل ترکی به معنای زبان تشکیل شده است، یعنی چنان موجودی که مقدور نیست به زبان بیان کرد یا ممکن است بی زبانِ خدا ترجمه کرد، یعنی به استعاره بی فکر، سر به زیر. در گویش وان، ترکیب پیشونددار بِدوغا [بی + دعا] وجود دارد که در ضمن نفرین هم هست، به معنای «بی دعا بمانی».
واژۀ شِراگان در گویش قدیم استانبولی یا شاراگان در گویش جدید آن را می توان نمونه ای از تغییرات جزئی شمرد که از طریق زبان ترکی از کلمۀ شعر فارسی وام گیری شده است.
کمربند از اجزای مهم جامۀ روحانیان به شمار می رود که یکی از نام های آن در گویش ساسون عجم شال گودی [ گودی= کمربند] است، به معنای کمربند ایرانی. در گویش هاجِن، کمربند پهن ایرانی را شاله گودی می گویند.
ج: امثال و اصطلاحات
با نام پیامبر اسلام گویه های زیر مصطلح شده است. ارمنی از دین برگشته مسلمان تر از محمد(ص) است. محمد(ص) نزد کوه نمی رود، کوه نزد محمد(ص) می رود(یا بر عکس) و مانند اینها.
به این ترتیب، تماس های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ارمنیان و ایرانیان در طول قرن ها، که از طریق ارتباط مستقیم زبانی صورت گرفته، نه تنها مایۀ تأثیرپذیری های متقابل فرهنگی که منجر به وام گیری های واژگانی شده است.
پینوشتها:
۱-استاد دانشگاه، دارای دکترای زبان و ادبیات و پژوهشگر ارشد مؤسسۀ زبان فرهنگستان ملی علوم جمهوری ارمنستان.
۲-پانوشت هایی که شماره های آنها درون دو قلاب [] قرار دارند از مؤلف است.
3-Hrachya Ajaryan (1876-1953)
4- H. Ajaryan, Hayots lezvi patmutiun part ۱ (Yerevan: Yerevan State University, 1940), p. 123.
۵- Gevorg Jahukyan [1920-2003]
6-G. Jahukyan, Hayots lezvi patmutiun.Nakhagrayin Zhamanakashrjan, p. ۲۷۳- ۲۷۴.
7-. A. Meillet (1866-1936)
8- A. Meillet, Hayagitakan usumnasirutiunner (Yerevan: 1978), p. ۲۲۱.
9- Qerobe Patkanyan (1833-1889)
10-Q. Patkanyan, Hayereni teghe hndevropakan lezuneri mej, Usumnasirutiun hayots lezui barbarneri masin, p. 86-87.
۱۱- H. Ajaryan, Hayeren armatakan bararan
12- H. Ajaryan , Hayots lezvi patmutiun
13- Nor baragirq Haykazyan Lezvi
14- Ajaryan, Hayots lezvi patmutiun, p. ۲۴۰ ـ ۲۹۲.
15- ibid., p. ۲۲۲.
16- R. Ghazaryan, Mijin grakan hayereni barapashare, p. ۱۳۶.
17- ibid., p. ۴۱.
۱۸- آهنگ ساز و ترانه سرای ارمنی قرن هجدهم میلادی.
19- S. Amatuni
20- Sahak Vartapet Amatuni, Hayots baruban, p. ۵۷۴.
21- Asvadz baba
در آسوادز بابا، جزء اول یعنی آسوادز به معنای خدا و واژۀ درست آن آستواتز Astvatz]] است.
22- Asvodz babik /mer biub
در آسوُدز بابیگ، جزء اول یعنی آسوُدز، به معنای خدا و جزء دوم یعنی بابیگ مصغر بابا است. در مِر بوب، به معنای پدر ما، مِر ضمیر ملکی و بوب یا بیوب صورت تغییر یافتۀ باباست.
23- Asttzubedilq [Asttzu + bedilq]
منابع:
Ajaryan,H. Hayots lezvi patmutiun part 1.Yerevan: Yerevan State University, 1940.
ه. آجاریان، تاریخ زبان ارمنی (به زبان ارمنی).
Amatuni, Sahak Vartapet. Hayots baruban. ۱۹۱۲.
ساهاک وارتاپت آماتونی، لغات زبان ارمنی (به زبان ارمنی).
Ghazaryan, R. Mijin grakan hayereni barapashare.
ر. قازاریان، گنجینۀ واژگان زبان ادبی ارمنی میانه (به زبان ارمنی).
Jahukyan, G. Hayots lezvi patmutiun.
ک. جاهوکیان، تاریخ زبان ارمنی (به زبان ارمنی).
Meillet, A. Hayagitakan usumnasirutiunner.Yerevan: 1978.
آ. مییه ، بررسی های ارمنی شناسی (به زبان ارمنی).
Patkanyan, Q. Hayereni teghe hndevropakan lezuneri mej, Usumnasirutiun hayots lezui barbarneri masin.
ک. پاتکانیان، جایگاه زبان ارمنی در میان زبان های هند واروپایی، بررسی پیرامون گویش های زبان ارمنی (به زبان ارمنی).