فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۳ و ۴

هاینریش هوبشمان و جایگاه اصلی زبان ارمنی در گروه زبان های هند و اروپایی

نویسنده : روبرت آ. فوکس/ ترجمه: ماریا آیوازیان، ترزیان

روبرت آ. فوکس

زبان‌ها پدیده‌های مجرد نیستند، اگرچه هستند زبان‌هائی که چنین شده‌اند. زبان‌ها نیز مانند انسان‌ها دارای خویشاوند هستند. آن‌ها نیز دارای پیشینیان و آیندگان هستند و حنی خویشان و بستگان درجه دو و سه دارند. اما نباید با برداشت نادرست چنین توجیه کرد که زبان‌ها موجودات زنده‌اند و نسبت خویشاوندی آن‌ها چون خویشاوندی انسان‌هاست. دو زبان نمی‌توانند با هم آمیزش کنند و صاحب فرزند شوند. با وجود این وقتی گفته می‌شود: «زبان ایتالیائی از زبان لاتینی منشعب شده است یا از زبان لاتینی می‌آید» در آن حقیقتی پژوهشگرانه نهفته است، زیرا ایتالیائی آن زبانی است که زبان لاتینی در شبه جزیرۀ ایتالیا در اثر ترقی و تکامل به آن رسیده است و به جرأت می‌توان گفت که ایتالیائی ادامۀ زبان لاتینی است که در طول زمان دستخوش تغییرات زیادی شده است ولی هنوز خصوصیات بارز سَلَف خود را حفظ کرده است. زبان فرانسه نیز از زبان لاتینی سرچشمه گرفته است. ولی با تأثیرپذیری‌های گوناگون به گونه‌ئی دیگر رشد کرده است. برخی عقیده دارند که زبان‌های ایتالیائی و فرانسه هم‌خانواده‌اند و برخی دیگر می‌گویند که آن‌ها خویشاوند درجۀ دوم هستند.

در سدۀ نوزدهم برای توجیه هم‌خانوادگی زبان‌ها و تعیین قوانین و اصولی که بر پایۀ آن‌ها بتوان دو یا چند زبان را هم‌خانواده یا غیر هم‌خانواده خواند کوشش فراوان می‌شد. زبان‌شناسی اروپائی اصولاً برپایۀ شناخت زبان‌های هند و اروپائی استوار بود که هندی، ارمنی، آلبانیائی، زبان‌های ایرانی، زبان‌های منطقۀ بالتیک، زبان‌های اسلاوُنی، زبان‌های ایتالیائی، آلمانی، سلتی، زبان یونانی و غیره، هر یک همراه با زبان‌هائی که از آن‌ها استقاق یافته‌اند، در زمرۀ آن‌ها قرار داشتند. کوشش فراوانی نیز برای پژوهش در زبان‌های سامی می‌شد و علت عمدۀ آن توجه خاص پژوهشگران الهیات به زبان‌های عبری و آرامی بود. دشواری‌ها و ابهامات موجود تا به امروز هم تماماً برطرف نشده است. با وجود این در رده‌بندی زبان‌ها دشواری عمده مربوط به زبان ارمنی بود.

بزرگترین اشتباه این بود که برای تعیین جایگاه زبان ارمنی در خانواده زبان‌ها، فقط به مجموعۀ واژگان این زبان استناد می‌شد، راهی که آسان ولی گمراه کننده بود. نظریۀ رایج آن بود که زبان ارمنی یکی از زبان‌های ایرانی است، زیرا دارای واژه‌های فراوان ایرانی است. این نظریه در سه ربع اول قرن نوزدهم در اروپا حاکم بود.

زبان‌شناس مشهور دانمارکی راسموس راسک در سال ۱۸۱۸م نظریۀ ایرانی بودن زبان ارمنی را پیش کشید. او لابد اولین نفر هم نبود. آوگوست شلایخر نیز، در سال ۱۸۵۰، در کتاب آلمانی خود به نام «زبان‌های اروپائی» این موضوع را تکرار کرد. برای رعایت انصاف باید گفت که راسک در مطلبی دربارۀ زمان نگارش و موثق بودن «اوستا» از نظریۀ اولیۀ خود انصراف حاصل کرد و مستقل بودن زبان ارمنی را مورد تأکید قرار داد (سال ۱۸۲۶). (جالب توجه آنکه راسک پس از سفر به هندو خاور نزدیک دیدگاه‌های خود را تغییر داد). مع‌الوصف این نظریه که زبان ارمنی شاخه‌ئی از زبان فارسی نیست در آن زمان طرفدار پیدا نکرد. احتمالاً به دلیل آن که در خارج از کشور دانمارک کمتر کسی به زبان دانمارکی آشنائی داشت و نظریۀ راسک انعکاس نیافت.

فرانتس بوپ، یکی از نظریه‌پردازان پیشگام زبان‌شناسی تطبیقی در چاپ دوم کتاب خود (سال ۱۸۵۷م) دربارۀ دستور تطبیقی زبان‌های سانسکریت، اوستائی، ارمنی، یونانی، لاتینی، لیتوانیایی و زبان‌های اسلاوُنی، بار دیگر زبان ارمنی را یک زبان ایرانی قلمداد کرد، در حالی که در چاپ اول همین کتاب دربارۀ زبان ارمنی سخنی عنوان نشده بود. کتاب دستور زبان بوپ را بسیاری از صاحبنظران به چشم کتاب مقدس می‌نگریستند و در حقیقت از بسیاری جهات تحسین‌انگیز بود. ولی همین کتاب افسانۀ ایرانی بودن زبان ارمنی را تبلیغ کرد. ناگفته نماند که تلاش‌های او در شرح منشأ نظام دشوار اجزای انتهائی واژه‌های زبان ارمنی موفقیت‌آمیز نبوده است.

فردریک مولر، زبان‌شناس اُتریشی در تحقیقات ارزشمند خود که در سلسله انتشارات آکادمی وین منتشر شد (۱۸۶۱-۱۸۶۵) بیش از پیش در ماهیت زبان ارمنی دقت عمل به کاربرد، اما به سبب وجود قشر عظیمی از واژه‌های ایرانی در زبان ارمنی، او نیز آن را یک زبان ایرانی شمرد. حتی کِروبه پاتکانیان ]زبان‌شناس ارمنی[ در تألیف خود به زبان روسی (۱۸۶۴م) که در آن شکل‌گیری زبان ارمنی را مورد بررسی و تحقیق قرار داده بود، این زبان را یک زبان ایرانی نامیده بود.

پُل دولاگارد اصرار می‌ورزید که زبان ارمنی دارای سه خصوصیت بارز است. یکی «بنیاد اولیه» آن است، دو دیگر دو لایه ایرانی است که یکی قدیمی‌تر و پیش از برقراری حکومت پارت‌ها تشکیل شده است و دیگری مربوط به بعد از آن است. او در دو مورد کوتاهی کرد. اول آن که دربارۀ خصوصیات هر یک از آن عناصر و ماهیت «بنیاد اولیه» توضیحی نداد، دیگر آنکه دربارۀ رابطۀ زبان ارمنی با زبان‌های دیگر شواهدی ارائه نکرد.

در سال ۱۸۷۷ مقاله‌ئی که می‌توان آن را راهنمای زبان‌شناسی ارمنی دانست، با عنوان «موقعیت زبان ارمنی در میان زبان‌های هند و اروپائی» منتشر شد. مؤلف آن هاینریش هوبشمان[۱]، استاد زبان‌های ایرانی دانشگاه لایپزیک بود. او با کسب تبحر در رشته‌های زبان‌شناسی شرقی در دانشگاه‌های یِنا، تیوبینگِن، لایپزیک و مونیخ امکان آن را یافته بود که به نظریۀ ایرانی بودن زبان ارمنی به دیدۀ تردید و انتقاد نظر افکند. او دانش خود را در زبان ارمنی مرهون مخیتاریان‌های[۲] ونیز می‌دانست که کتاب‌های دستور زبان، فرهنگ لغات و متون کهن ادبیات کلاسیک ارمنی را منتشر می‌کردند و او از آن‌ها فراوان سود می‌جست. با جمع‌بندی نظریه‌های بسیاری از زبان‌شناسان متقدم و برشمردن خطاهای آنان، هوبشمان این سؤال را مطرح کرد که آیا زبان ارمنی را می‌توان یک زبان ایرانی نامید؟ آنان که بر شباهت‌های واژگان دو زبان انگشت می‌نهادند، نیاندیشیده بودند که امکان دارد این همانندی در نتیجۀ وام‌گیری واژه‌ها صورت گرفته باشد و عملاً هیچگونه روشی را برای بررسی این امکان پیشنهاد نکرده بودند. هوبشمان با قرار دادن ویژگی‌های بنیادی نظام‌های آوائی زبان‌های ایرانی و ارمنی در جدول‌هائی توانست روشن کند که واژۀ مورد نظر ارمنی اصیل با وام واژۀ ایرانی است.

برای مثال چندین واژه در زبان ارمنی کهن (گرابار) وجود دارد که دارای پیش واژۀ “dast” به معنی «دست» است. در حالی که در ارمنی واژۀ “Dzern” به همین معنی متداول‌تر است. هوبشمان ثابت کرد که واژۀ «دست» فقط می‌تواند از واژۀ “dasta”-ی ایرانی مشتق شده باشد (مقایسه شود با zasta در اوستا و hasta در سانسکریت). حرف d در این واژه‌ها گواه بر ایرانی بودن واژه است (و بدین ترتیب “dastak” و “dastakert” وام واژه‌های ایرانی از “dastaka” و “dastakrta” هستند). از سوی دیگر واژۀ “dustr” در ارمنی به معنی «دختر» بنا به روش هوبشمان واژۀ اصیل ارمنی است (با آنکه با واژۀ فارسی «دختر» و واژۀ اوستایی “dughdar” و واژۀ سانسکریت “duhitar” نسبت دارد ولی از آن‌ها مشتق نشده است).

هوبشمان آزمایش‌های زیادی را در این زمینه پیشنهاد کرد که برخی از آن‌ها بسیار دشوار بود. ولی به یاری آن‌ها تشخیص واژه‌های اصیل ارمنی از وام واژه‌های ایرانی مقدور می‌شد. اما هوبشمان خود نیز هشدار می‌داد که مجموعۀ واژه‌ها به تنهایی برای توضیح روابط زبان‌های هم‌خانواده، معیار گمراه‌کننده‌ئی است. لذا به دستور زبان روی آورد که در برابر عناصر بیرونی مقاوم‌تر است (کمتر تحت تأثیر عوامل خارجی قرار می‌گیرد). با آنکه پژوهش در نظام دستوری زبان ارمنی تغییراتی را که این زبان طی سده‌های متمادی متحمل شده بود آشکار می‌کرد ولی نشان می‌داد که ویژگی‌های خاص زبان‌های ایرانی با زبان ارمنی همخوانی ندارد.

نتیجه‌گیری نهایی هوبشمان از این قرار بود: زبان ارمنی یک گویش ایرانی نیست بلکه شاخه‌ئی مستقل از گروه زبان‌های هند و اروپائی است. به عبارت دیگر زبان ارمنی نیز چون زبان‌های ایرانی، شاخه‌ئی متمایز از یک زبان مادر است.

چنان‌که گفته شد اولین بار این نظریه را راسک زبان‌شناس دانمارکی مطرح کرده بود ولی معلوم نیست که آیا هوبشمان با پژوهش‌های او آشنائی داشته است یا نه. اما مسلماً شواهدی که هوبشمان ارائه کرده، در دسترس راسک نبوده است.

متأسفانه، در آن زمان دانشمندانی چون مولر و دولاگارد با این عقیده موافقت نکردند. بخصوص دولاگارد که بسیار زودرنج بود، حتی پژوهش‌های هوبشمان را توهینی نسبت به خود می‌شمرد. او در جوابیه خود سعی کرد ثابت کند که او خود در علم ریشه‌شناسی واژه‌ها بیش از هر فرد دیگری متبحر است، که البته این ادعایی بیش نبود. مولر نیز جوابیه ناموفقی در رد نظریۀ هوبشمان نگاشت، اما هوبشمان بر آن شد که شواهد تکمیلی برای اثبات نظریات خویش جستجو کند. «تحقیقات ارمنی‌شناسی» او (۱۸۸۳) حاوی دلایل تعیین کننده‌تری بود که متکی به تحلیل عمیق‌تر آواها و دستور زبان ارمنی بود و روشن‌تر شد که زبان ارمنی شاخه‌ئی مستقل در گروه زبان‌های هند و اروپائی است.

امروزه این نظریه از جانب همۀ دانشمندانی که در رشتۀ زبان‌شناسی تطبیقی پژوهش می‌کنند مورد قبول واقع شده است. در سدۀ اخیر ویلیام اُستین تلاش کرد نشان دهد که زبان ارمنی مانند زبان هیتی‌ها زبان آناتولی است، البته بی‌آنکه آن را از گروه زبان‌های هند و اروپائی جدا سازد. اما این فرضه نتوانست در مقابل نظریۀ هوبشمان مقاومت کند و آن را در سایه قرار دهد.

هوبشمان، آنگاه به تألیف دستور تطبیقی کامل زبان ارمنی پرداخت که فقط بخش اول آن «ریشه‌شناسی» را توانست به پایان برد و در سال ۱۸۹۷ منتشر کند. او در سال ۱۹۰۸ در سن ۵۹ سالگی بدرود زندگی گفت. تحقیق دقیق در زمینۀ واژه‌های زبان ارمنی این امکان را به وی داد که نه تنها وام واژه‌های ایرانی که وام واژه‌های آشوری، یونانی، عربی و غیره را نیز در زبان ارمنی مشخص نماید و اصول تحقیق در کارهای مشابه را به محققان بیاموزد. البته او نیز همچون هر انسان دیگر عاری از خطاهای تصادفی نبود، ولی با وجود این کتاب او تا امروز هم ارزش خود را از دست نداده است و در سال ۱۹۶۲ تجدید چاپ شد.

امکان ندارد که پژوهشگری اثر او را مطالعه کند و متقاعد نشود که مبانی فکری او صحیح است. جالب‌تر آن‌که بخش عمدۀ وام واژه‌های ایرانی در زبان ارمنی از زبان پارتی است، نه از فارسی میانه و این امر با حقیقت تاریخی نیز مطابقت می‌کند. برخی از این‌که در زبان ارمنی وام واژه‌ها بیش از واژه‌های اصیل است دچار اشتباه می‌شوند. اما این مطلب هیچگونه ربطی به پیدایش زبان و هم‌خانواده بودن آن ندارد. یک زبان از طریق وام‌گیری واژه‌هائی از زبان دیگر نمی‌تواند هم‌خانواده آن زبان گردد، همان‌گونه که با تزریق خون، نسبت خویشاوندی حاصل نمی‌شود. وام واژه‌ها نیز مانند تزریق خون وارد زبان دیگری می‌شوند و به قدری با آن زبان عجین می‌شوند که گویندگان آن زبان هرگز متوجه نمی‌شوند که واژه‌ها اصیل نیستند بلکه وام واژه‌اند. یک زبان می‌تواند هم از زبان‌های هم‌خانواده و هم غیر هم‌خانواده وام واژه‌هایی در خود داشته باشد. زبان‌های ایرانی و زبان ارمنی خویشاوند هستند، زیرا همۀ این زبان‌ها از زبان هند و اروپائی اولیه سرچشمه گرفته‌اند و زبان ارمنی برخلاف تصور و نظریۀ زبان‌شناسان متقدم از زبان‌های ایرانی مشتق نشده است.

گفتنی است که وام‌گیری واژه‌ها دلیل فقر یک زبان نیست، زیرا اغلب در کنار وام واژه، واژۀ اصیل آن زبان نیز به همان معنی وجود دارد. اگر در گذشته ارامنه واژۀ dast را از زبان پارتی وام گرفته‌اند به آن معنی نیست که آن‌ها فاقد دست یا واژه‌ئی که این مفهوم را برساند بوده‌اند. وام‌گیری واژه‌ها دلایل گوناگون دارد که وجه تشخص، مناسب بودن، تنوع معنایی و حتی گاهی زور از آن جمله‌اند. باید توجه داشت که «وام‌گیری» واژه‌ها اصطلاح بسیار درست و رسائی به نظر نمی‌رسد، زیرا بندرت ممکن است وام واژه به زبان اصلی برگردانده شود (البته مواردی از این دست هم وجود داشته است). این اصطلاح به طور سنتی در پژوهش‌های واژه‌شناسی به کار رفته است و ما نیز آن را به گونۀ مشروط پذیرفته‌ایم.

روند وام‌گیری واژه‌ها مانند خیابان یک طرفه نیست. زبان ارمنی نیز به نوبۀ خود واژه‌هایی را به دیگر زبان‌ها وام داده است که آن مقولۀ دیگری است. در این باب کافی است گفته شود که زبان‌شناسان در زبان‌های آشوری، ترکی و گرجی واژه‌های ارمنی یافته‌اند[۳].

گرایش‌ها و کنجکاوی‌های هوبشمان جنبۀ کاملاً علمی داشت. او تلاش می‌کرد که زبان‌شناسی ارمنی را بر پایه‌ئی سالم و عینی قرار دهد که در این کار نیز موفق شد. او بر آن نبود که با اثبات ناوابسته بودن زبان ارمنی به زبان‌های ایرانی وجهه‌ئی برای ارمنیان کسب کند. لیکن برخورد او نسبت به زبان ارمنی برخورد خشک کتابی نبود. بلکه او به این مطلب با تمام وجود نزدیک می‌شد. نظریه‌های او در کتاب دستور تکمیل نشده‌اش نمایانگر علاقۀ عمیق او نسبت به ارمنیان و فرهنگ آنان است. او خواننده را آگاه می‌سازد که در میان اقوام ساکن آسیای صغیر ارمنیان شاید تنها ملّتی هستند که هویت ملی و زبان خود را طی سده‌های طولانی و تا به امروز نیز حفظ کرده‌اند. اما آنان راحت و آسوده نزیسته‌اند. بلکه با پیکار همیشگی در برابر خطرهای داخلی و خارجی و ظلم و جور که به مراتب خونبارتر و دهشتناک‌تر از آن بوده است که اروپائیان متحمل شده‌اند مقاومت کرده‌اند. (او در اواخر سدۀ نوزدهم این مطلب را نوشته است و نمی‌توانست کشتارهای سهمگین آینده را پیش‌بینیک کند). تردید او این بود که بقای ملت ارمنی را به خصوصیات قوم‌شناسی مربوط بداند یا به مسایل تاریخی-جغرافیایی و مذهبی نسبت دهد. ولی یک مطلب برای او روشن بود و آن اینکه این ملت کهنسال، استوار و وفادار به عقاید مذهبی خویش باید از سوی دانشمندان اروپایی و دنیای متمدن به گونۀ شایسته مورد ارزیابی و تقدیر قرار گیرد.

این شیفتگی هوبشمان به زودی بازتاب خود را در پژوهش‌های ارمنی‌شناسان آینده در کشورهای آلمان، اتریش، فرانسه، دانمارک، نروژ، سوئد و چند کشور دیگر پیدا کرد.

از مجلۀ «ایران‌نامه»

ماهنامۀ پژوهشی، فرهنگی، علمی و اجتماعی

شمارۀ ۶، سال اول، نوامبر ۱۹۹۳، ایروان

پی‌نوشت‌ها:

Heinrich Hübschmann (1848-1908)
Mkhitarians
۳. اخیراً نیز وام واژه‌های فراوان ارمنی در گویش‌های شمالی کردی-کورمانجی-و زازانی پیدا شده است.

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۳ و ۴
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید