فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۲۱

نگاهی کوتاه به زندگی نامه و شیوه های کار استاد لئونی تاشچیان

نویسنده : آرزو چهارلنگی

مگردیچ تاشچیان، پدر لئونی تاشچیان در مصر متولد شد. پدر مگردیچ تاجر الماس بود و چون در تجارت ورشکسته شد، به همراه خانواده اش به تفلیس مهاجرت کرد. فضای فرهنگی تفلیس، باعث شد تا مگردیچ به سوی هنر برود. در تفلیس به زودی به استخدام انجمن “آرتیستاگان” در آمد و با توجه به نبوغ، استعداد و پشتکارش توانست بعد از چند سال کار، یکی از هنرمندان صاحب نام کشور روسیه گردد. او در رشته های تئاتر، نقاشی و مجسمه سازی فعالیت کرد، ولی در این میان، تئاتر او را با تمام وجود به سوی خود کشاند.

لئونی تاشچیان

وی در رشته های گوناگون نمایشی، همچون کارگردانی، بازیگری، گریم و صحنه آرایی، مانند دیگر هنرمندان تئاتر، در آن روزگاران کارکرد و در هر زمینه توانست از خود چهره ای ممتاز بسازد. مگردیچ به عضویت انجمن حرفه ای هنرمندان روسیه درآمد و کم کم یک گروه هنری تشکیل داد و به اجرای نمایش پرداخت. در همین زمان با بانوی زیبایی که او هم هنرمند و بازیگر توانایی در تئاتر بود، ازدواج کرد، اما ازدواج آنان دوام چندانی نیافت و منجر به جدایی شد. در همین هنگام مگردیچ به توصیه دوستان برای اینکه از آن حال و هوا و ناراحتی پس از جدایی از همسرش بیرون بیاید، با گروهی از هنرمندان خود در سال ۱۹۱۷م به ایران آمد و به فعالیت در قلمرو تئاتر در آنجا پرداخت.

با توجه به تجربه و کار در صحنۀ تئاتر تفلیس ـــــ که از کانون های هنری مترقی اروپا بود و افرادی همچون پوشکین و لرمانتدف در فضای فرهنگی آن رشد کرده بودند ـــــ مگردیچ در ایران جانی تازه به صحنه تئاتر داد. وی در ایران به زبان های ترکی و ارمنی، نمایش روی صحنه می برد و اغلب ، درآمد حاصل از برنامه های هنریش را صرف بنگاه های خیریه می کرد. مگردیچ تاشچیان در سال ۱۹۵۲م دار فانی را وداع گفت، ولی نام او در تاریخ نمایش معاصر ایران، همواره زنده و جاویدان خواهد ماند.

آروسیاک، مادر لئونی در باکو متولد شد. تحصیلاتش را در رشتۀ ریاضی در مدارس دولتی ارمنستان به اتمام رساند و همزمان به آموختن زبان های مختلف پرداخت. به گفتۀ استاد لئونی، مادرش در مدتی کوتاه می توانست به خوبی به یک زبان تسلط یابد. وی مترجم بود و به ادبیات جهان و موسیقی تسلط داشت. آروسیاک در سال ۱۹۲۱م به همراه گروهی از زنان، پای پیاده از ارمنستان به سوی تبریز آمد و در آنجا با مگردیچ آشنا شد و پس از مدتی با یکدیگر ازدواج کردند و آروسیاک نیز عضوی از گروه هنری تئاتر مگردیچ شد و به صحنۀ تئاتر رفت. وی در سال ۱۹۴۷م در تهران چهره در نقاب خاک کشید.

استاد لئونی تاشچیان

لئونی تاشچیان چنان که در بالا آمد، در یک خانواده هنری در سال ۱۳۰۵ش در شهر مراغه چشم به جهان گشود. او اولین فرزند مگردیچ و آروسیاک بود. وی زبان هنر را از دوران کودکی نزد پدر و مادر فرا گرفت و به گفته خود او، از دانشگاه آنان فارغ التحصیل شد. فقر و ناتوانی جسمی که لئونی از کودکی گرفتار آن بود، مانع از ادامۀ تحصیل او در مدارس دولتی شد(خانم لئونی همواره از بیماری کم خونی رنج می برد)، اما مشکلات نتوانست مانع ادامۀ تحصیل وی شود و با این حال لئونی بعد از پایان دورۀ اول دبیرستان، دورۀ چهارساله زبان ارمنی را نیز گذراند و فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات ارمنی شد و همچنین زبان فارسی را در دوره های شبانه فرا گرفت. او از کودکی به هنر نقاشی روی آورد و زیر نظر پدر تحت تعلیم این هنر قرار گرفت.

علاقۀ وی به آموزش و نیز خلق آثار نقاشی به گونه ای بود که در ۱۵ سالگی توانست هنرمندی صاحب سبک شود. به هنگام برگزاری نمایشگاه جهانی کودک و نوجوانان در هندوستان، وقتی یکی از تابلوهای نقاشی لئونی را جهت شرکت به این نمایشگاه فرستادند، مسئولین نمایشگاه به این دلیل که اثر او کار یک هنرمند حرفه ای است و به یک نوجوان ۱۵ ساله تعلق ندارد، از قبول آن سر باز زدند.

لئونی در ۵ سالگی همراه خانواده اش از تبریز به تهران آمد. آنان پس از یک سال و نیم زندگی و اقامت در تهران به اصفهان رفتند. در این شهر، مگردیچ به سوی صحنۀ تئاتر رفت و هنگامی که به همراه کارگردان مشغول بازسازی سالن تئاتر بود، دچار سرماخوردگی و در نهایت بیماری مزمنی شد که پزشکان از آن پس به وی اجازه ندادند به روی صحنۀ نمایش برود. پس از این ماجرا بود که مادر لئونی به همراه خواهر کوچک ترش سدا ـــــ سدا تحصیل کرده موسیقی است و هم اکنون در هلند زندگی می کندـــــ به منظور اجرای نمایش و کسب درآمد برای مخارج خانه به شهرهای گوناگون می رفت و در آن شهرها برای مدارس ارمنیان تئاتر اجرا می کرد. درآمد حاصل از این برنامه مابین آنان و مدارس تقسیم می شد. این وضع حدود دو سال طول کشید، در آن دوران لئونی درمنزل می ماند و از پدرش پرستاری می کرد.

خانواده تاشچیان پس از یک سال و نیم اقامت در اصفهان به ناچار به شهر اراک رفت. پدر همچنان بیمار بود و به تجویز پزشکان باید او را به منطقه ای گرم سیر می بردند. در نهایت خانواده تاشچیان بر آن شد تا به آبادان برود. در همین دوره مادر و خواهر لئونی در شرکت ملی نفت ایران مشغول به کار شدند. لئونی بیشتر پرتره کار بود و پرتره های خانواده های خارجیانی را که در آبادان و شرکت ملی نفت ایران کار می کردند، می کشید و همزمان نیز به طور افتخاری در اداره فرهنگ آبادان به فعالیت می پرداخت. رئیس اداره فرهنگ آبادان به پاس خدمات خانواده تاشچیان به هنر و نیز برای ارج گزاردن به فعالیت های او، لئونی را به استخدام اداره فرهنگ آبادان در آورد. بدین ترتیب او در سال ۱۳۲۳ش در سن هفده سالگی، وارد خدمات دولتی شد. وی در آبادان بـه توفیقی بزرگ در امر تدریس دست یافت، از او دعوت شد تا در دبیرستان رازی ـــ که معلمانش استادان دانشگاه بودند ـــ به تدریس بپردازد. این امر هم افتخاری بزرگ و هم تجربه ای گرانبها برای لئونی بود.

سرانجام بعد از هیجده سال زندگی و کار در آبادان و اتمام جنگ جهانی دوم، لئونی به توصیه پزشکان، آبادان را ترک گفت و به تهران آمد. مادرش نیز بعد از بازنشستگی و فوت همسر در تهران به او پیوست و پس از چند سال توقف در کارهایش، در تهران به تدریس نقاشی در مدرسۀ نوبار مشغول شد و نیز کلیه امور فرهنگی ـــ هنری مدرسۀ مزبور را به عهده گرفت.

لئونی در سال۱۳۴۳ش (۱۹۶۳م) در مدرسه نائیری و دو مدرسه فارسی زبان دیگر به تدریس نقاشی پرداخت و در سال ۱۳۵۳ از خدمات دولتی بازنشسته شد. در همین زمان به مؤسسۀ فرانکلین که کتاب های درسی، هنری و پیک های دانش آموزی را تهیه و نظارت می کرد، رفت. در آن هنگام مادر لئونی به همراه تعداد دیگری از خیرین، انجمن هنری، فرهنگی و ورزشی “سیپان ” را بنیان نهاد و تعداد زیادی از جوانان ارمنی را در آنجا جمع کرد.

بعد از فوت مادر، لئونی همکاری با مؤسسۀ فرانکلین را قطع کرد و به طور جدی و پیگیر به آموزش نقاشی پرداخت. همچنین وی حدود ده سال در انجمن فرهنگی سیپان به کار مشغول بود.

شیوه های کار

آثار هنری نقاشی های استاد لئونی تاشچیان، در آغاز تحت تأثیر کارهای پدرش بود. او به شیوۀ واقع گرایی روسی ـــ ارمنی کار می کرد.

از همین رو، زمانی که لئونی با رنگ و بوم آشنا شد، به تصویر اشیا و طبیعت پیرامون خود پرداخت. آثار استاد با تکنیک های آب رنگ، رنگ روغن، پاستیل و سیاه قلم است و موضوع آثارش اغلب پرتره و طبیعت و بیش تر پرتره زنان و مردان در لباس های محلی تفلیسی، ارمنی و ایرانی است. او در طبیعت سازی، بیش تر علاقه مند به ابنیه و آثار تاریخی است. یکی از دلایل این علاقه مندی آن است که به مدت سه ماه، همراه پدرش در تخت جمشید اقامت داشته و آثار آن مجموعه را نقاشی کرده است. استاد لئونی، مجسمۀ سنگی تمام تنه ای از مادرش را در حالی که بر روی صندلی نشسته و کتابی در دست دارد، ساخته است. وی دربارۀ این اثر می گوید: “برای ساخت مجسمۀ مادرم به گورستان ارمنیان واقع در جادۀ خراسان رفتم و از حجارانی که روی سنگ قبرها کار می کردند، شیوۀ گرفتن قلم و چکش را برای کار روی سنگ آموختم. آنان روی یک قطعه سنگ کوچک، روش کار را به من یاد دادند، بعد سنگی خریدم و مجسمۀ مادرم را ساختم”. این یکی از آثار قابل توجه استاد است. باید اشاره کرد که استاد بیشتر عمر خود را صرف آموزش هنر نقاشی به جوانان و نوجوانان کرده است.

نمایشگاه ها

استاد تاشچیان در نمایشگاه های جمعی و بینال های نقاشی شرکت داشته است و اخیراً هم در هفتۀ بزرگداشت مقام زن در سال ۱۳۸۰ش از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مرکز امور مشارکت زنان به عنوان یکی از هنرمندان پیشکسوت زن مورد تقدیر قرار گرفت و تندیس و لوح تقدیر دریافت کرد. او همچنان معتقد به آموزش هنرجویان جوان نقاشی است تا بتوانند برای جامعه هنری کشور خدمتی انجام دهند.

چهرۀ شاد و متبسم و چشمان پرفروغ استاد لئونی تاشچیان، بازتاب تفکر و روحیۀ عمیق او است. نگاه وی درتمام دوران زندگی، در صدد کشف و به تصویر کشیدن درون انسان ها و جاودانه نمودن هر چه نیکی و به دور ریختن هرچه پلیدی است، بود. این روحیه را استاد از پدرش به ارث برده است. پدری که زندگی در عرصۀ هنر را به وی آموخت و او را با بوم و رنگ آشنا کرد و مجموعه ای غنی از کتاب های نفیس ملل مختلف را برایش به یادگار گذارد و همچنین مادری مهربان که یار و همدم او بود.

به مناسبت هزاروهفتصدمین سال پذیرش مسیحیت در ارمنستان به استاد لئونی تاشچیان پیشنهاد شد تا تاریخ ارمنستان را به روایت تابلوهای نقاشی تصویر کند. ایشان با کمال میل این مسئولیت را پذیرفته و این مجموعه را آماده نموده اند.استاد برای شناخت بیش تر منابع تصویری تاریخ ارمنستان دست به مطالعات وسیعی زدند و با توجه به این مطالعات سعی نمودند تا ساخت و سازهای صحنه های تاریخی و نیز پوشاک شخصیت های این مجموعه از آثار خود را، با دوران تاریخی مورد بحث حتی الامکان نزدیک کنند. ترکیب بندی و تونالیته های رنگ ها نیز متأثر از رنگ های آثار تاریخی ارمنیان است. به طور کلی موضوع این تابلوها مربوط به سده های سوم الی ششم قبل از میلاد مسیح است.

استاد لئونی می گوید: “با توجه به عشق و علاقه ای که به کارهای تاریخی داشته ام، بی وقفه روی این آثار کار کردم. از سال ۱۹۹۴م شروع به کار ساخت و ساز صحنه های تاریخی و جنگ های ارمنستان که منجر به رسمیت شناختن دین مسیح در ارمنستان شد، نمودم و در نهایت سی و شش مجلس را بر روی سی وشش بوم نقاشی به تصویر در آوردم. خلق هر یک از این صحنه ها هم اکنون به صورت خاطره ای در ذهن من مانده است که هرگز آن لحظات را فراموش نمی کنم”.

خردادماه سال۱۳۸۱

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۲۱
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید