روابط ایران و ارمنستان از نظر تاریخی یکی از قدیمی ترین و طولانی ترین روابط میان مردم خاورمیانه است. سابقۀ روابط این دو کشور همسایه به حدود سه تا چهارهزار سال پیش بازمی گردد و تاریخ ارمنستان را نمی توان بدون آشنایی با تاریخ ایران به طور دقیق مورد مطالعه قرار داد. ریشه های عمیق روابط تاریخی، فرهنگی و رفتاری در عمق جان و روان دو ملت ریشه دوانده چنان که با توجه به فراز و نشیب های تاریخی بین دو کشور و دست به دست شدن سرزمین ارمنستان بین قدرت های بزرگ آن زمان ـ یعنی روم، یونان و ایران ـ هیچ گاه ملت ارمنی هویت واقعی خود را از دست نداده و همواره فرهنگ، هنر، زبان و دین این ملت سبب حفظ هویت آن شده است. ملت ارمنی در بدو پیدایش خود ارتباطات مختلفی با اقوام همسایۀ خود داشته و این روابط متقابل تأثیرات خود را بر فرهنگ عامۀ ارمنیان گذاشته است. تأثیر ایرانیان در این زمینه بسیار چشمگیر بوده و در نتیجۀ آن، میراث معنوی ارمنی رشدی چشمگیر داشته است. این تأثیرات در تاریخ این دو قوم ریشه دارد و حتی از بدو تشکیل ملت ارمنی، در نتیجۀ همسایگی و ارتباط این دو ملت، فرهنگ، زبان، ادبیات و هنر آنان از یکدیگر تأثیر پذیرفته و غنا یافته است؛ برای مثال، گزنفون،[4] مورخ یونانی، گفته که حتی در قرن پنجم میلادی زبان ایرانیان برای ارمنیان قابل فهم بوده است. در این زمینه، منابع باستانی ارمنی نیز، که مراجع مهمی برای ارمنیان و ایرانیان به شمار می رود، این مسئله را اثبات می کند. پس از ابداع حروف زبان ارمنی، در اوایل قرن پنجم میلادی، جنبش عظیم ترجمۀ آثار فاخر دیگر زبان ها در حوزه های مختلف به زبان ارمنی شروع شد. شاگردان مکتب «مسروپ ماشتوتس»[5] (ابداع کنندۀ حروف ارمنی) زبان های رایج زمان خود را آموختند و از آنجایی که در آن زمان ارمنستان تحت حکومت پادشاهان اشکانی بود زبان پهلوی نیز جزو این زبان ها محسوب می شد. اشارات پدر تاریخ نویسی ارمنی، موسی خورنی،[6] به اساطیر ایرانی در اثر ارزشمند وی، تاریخ ارمنستان و نیز خطابۀ سردار ایرانی در جنگ ایران و ارمنستان، در زمان یزدگرد دوم (که تاریخ نویسی ارمنی، نقش آن را در کتاب وقایع نگاری این جنگ آورده است) از اولین نمونه های ترجمه از زبان پهلوی به ارمنی اند. در قرن های بعدی نیز شاهد تأثیر ادبیات فارسی بر ادبیات ارمنی هستیم. یرزنگاتسی،[7] شاعر ارمنی، به خوانندگان خود توصیه می کرد تا اشعار وی را بر وزن شاهنامۀ فردوسی بخوانند و فریک و برخی از شاعران ارمنی قرون وسطا نیز در اشعار خود از مضامین و کلمات فارسی بسیار استفاده کرده اند. در این میان، حفظ اشعار حکیم عمر خیام در میان مردم ارمنی نیز شاهدی دیگر بر این مدعاست که نه تنها شاعران و فرهیختگان ارمنی بلکه خوانندگان عامی این آثار نیز با ادبیات فارسی آشنایی داشته اند. جالب توجه است که در میان تمام تنش های سیاسی تاریخ روابط این دو کشور، روابط فرهنگی همواره راه خود را یافته و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. نفوذ موسیقی و موسیقی دانان ارمنی در منطقۀ قفقاز و حتی ایران، حضور زبان پهلوی در میان ارمنیان، رفت و آمد هنرمندان، وجود نمادهای مسیحی در شعر فارسی، به خصوص در اشعار خاقانی، وجود آثار معماری ارمنی در ایران و متقابلاً آثار ایرانی در ارمنستان و ده ها نمونۀ دیگر از موارد آشکار روابط فرهنگی ایرانیان و ارمنیان در دوران باستان است و آنچه در دورۀ جدید روابط ایران و ارمنستان می توان به آن اشاره کرد اینکه با اشاعۀ رسانه ها، اینترنت، جاذبه های گردشگری و رفت و آمد دانشجویان ایرانی تفاهم های فرهنگی بین دو کشور بیشتر شده است. حضور جهانگردان ایرانی و تحصیل دانشجویان ایرانی در ارمنستان و بورسیۀ متقابل تعدادی از نخبگان ارمنستان در دانشگاه های ایران و برگزاری برنامه های مختلف و متنوع فرهنگی و دوستی و مراوده بین دیپلمات های دو کشور از عوامل اثربخش و قابل توجه ارتباط امروز دو کشور هستند. مشترکات نژادی، جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی آن اندازه وسیع است که تفاوت دینی دو ملت چشمگیر نیست، تا جایی که می توان باز هم ادعا کرد که نزدیک ترین کشور از لحاظ فرهنگی به ایران، در کل منطقۀ خاورمیانه، ارمنستان است و در برقراری و گسترش روابط، علاوه بر دستگاه های فرهنگی دو کشور، دانشجویان در این عرصه نقش بسزایی داشته اند که از آن جمله باید به مهرداد مؤمنی[8] اشاره کرد. او در زمان تحصیل خود در این کشور اولین دانشجوی خارجی بود که علاوه بر تحصیل در رشتۀ زبان شناسی ارمنی طرح توسعۀ روابط فرهنگی و سیاسی را از طریق اهدای مجسمۀ خیام به ارمنستان داد. او با همکاری دانشگاه دولتی ایروان و تقبل ساخت این تندیس با هزینۀ شخصی، از طرف وزیر علوم ارمنستان و رئیس دانشگاه مورد تقدیر واقع شد و در شبکه های تلویزیونی مختلف ارمنی زبان گفت وگوهایی با او صورت گرفت. گو اینکه خود او از این مسئله ابراز نارضایتی می کرد و می گفت که در ایران از این مورد سوء استفاده شده و چند نهاد طرح را به نام خود ثبت کرده و حتی اسمی از من نبرده اند. روابط فرهنگی ایران و ارمنستان در عهد کهن آنچه بیش از همه در تاریخ این سرزمین در مورد آن گفته شده، مبارزات بین فلسفه و جهان بینی غرب و شرق و همچنین، مبادلات معمول بین اروپا و آسیا، یعنی مبادلات سیاسی و اقتصادی، است. در این مبارزات و مبادلات، ارمنستان نقشی مهم داشته که نمی توان آن را نادیده گرفت. در اثر این برخوردها و سبک تفکر، تمدن ها نیز با هم برخورد داشته اند. شارل پگی می گوید: «یک ملت تنها به معنای یک مرز و یک کشور نیست بلکه مقدم بر هر چیز یک رسالت است».[9] در مورد ارمنستان این رسالت بازی کردن نقش واسط بین شرق و غرب بوده و گاه تلاش داشته تا قضایا را برای هر دو طرف تشریح کند و نبوغ های متضاد ولی مکمل یکدیگر را با هم آشتی دهد. ملت ارمنی، از آغاز تاریخ خود، به دلیل ارتباطاتش با امپراتوری های بزرگی که مدت هاست از میان رفته اند، تأثیری که از تمدن یونان باستان گرفته، نفوذی که امپراتوری های بزرگ ایران، روم و عرب ها بر آن داشته اند و سرانجام با شخصیت قاطعی که مسیحیت به آن داده ویژگی هایی به دست آورده که تقریباً منحصر به فرد است. اگر بخواهیم چیزی در مورد روابط تاریخی ایران و ارمنستان بنویسیم، باید به این بسنده کنیم که هراند پاسدرماجیان،[10] مورخ مشهور ارمنی، در کتاب تاریخ ارمنستان خود آورده: «از دورۀ اشکانیان به بعد بیشتر شاهان ایرانی خواهان استقلال ارمنستان بودند و ملت ارمنستان همواره از سوی امپراتوری های روم و بیزانس مورد حمله و از سوی پادشاهان ایرانی مورد تفقد و مهربانی قرار گرفته اند».[11] در طول دو قرنی که ارمنستان به مسیحیت گروید، یعنی در قرن های چهارم و پنجم میلادی، این کشور به چنان پیشرفت عظیمی در زمینۀ فرهنگ مذهبی رسید که فرهنگ آن تبدیل به یک فرهنگ کلاً مسیحی شد. فرهنگ ارمنستان، پیش از پذیرش دین مسیح، ریشه در فرهنگ همسایگان خود یعنی ایران، یونان و روم داشت. مظهر فرهنگ اصلی ارمنستان آوازهای عامیانه و اشعار حماسی ساده ای بود که شاعران ملی حماسه سرا سروده بودند. این اشعار حماسی در ستایش خدایان و قهرمانان بود، چیزی که در ایران هم به چشم می خورد. در این اشعار، به خوبی می توان ارتباط فرهنگی ایران را با ارمنستان دریافت. ابداع الفبای ارمنی، تحقق مهم ترین اصل فرهنگی ارمنیان بود که تمام اصول دیگر از آن سرچشمه می گیرد. ساهاک اول،[12] یکی از دانشمندان وطن پرست به نام مسروپ ماشتوتس را مأمور ابداع الفبای زبان ارمنی کرد و بدین ترتیب، امکان ترجمۀ کتاب مقدس را به زبان و خط ارمنی فراهم آورد. این ابداع، که در 404 م در عهد سلطنت ورامشاپوه[13] صورت گرفت، یکی از مهم ترین و مؤثرترین رویدادهای تاریخ ارمنستان است و نه تنها از نظر فرهنگی بلکه از لحاظ سیاسی و حفظ شخصیت و ویژگی های اخلاق ملی ارمنی نیز سهمی بسیار عظیم داشته و دارد. ارمنیان به حروف الفبای خود به چشم میراثی مقدس نگاه می کنند و برای آن احترام بسیاری قائل اند. در این مورد لازم است بدانید که 1) ارمنیان حروف الفبای خود را با طلا و جواهرات گران بها ساخته اند و آن را در موزۀ کلیسای اجمیادزین[14] نگهداری می کنند، 2) جالب تر اینکه بسیاری از بزرگان ادب و اندیشمندان مشهور ارمنی، که در تقویت زبان ارمنی کوشیده اند، خود از علمای دینی بوده و منصب کلیسایی داشته اند. از تأثیر متقابل موسیقی ایرانی و ارمنی نمی توان به سادگی گذشت. برای نمونه، سایات نووا،[15] بزرگ ترین شاعر و موسیقی دان ارمنی، چند سالی را در خدمت کریمخان زند، در شیراز به سر می برد. تحقیقات موسیقی شناسی نشان داده که ریشه هایی از موسیقی قفقاز در مکتب شیراز به چشم می خورد. از این موارد می توان از سازندگان ارمنی آلات موسیقی در ایران همچون ملکم[16] و یحیی[17] و همچنین، از اجراهای موسیو هایک و نوازندگی بی مانند و به یاد ماندنی کمانچۀ او در برنامۀ ساز و نغمۀ روح الله خالقی در رادیو ایران نام برد. در دوران معاصر نیز شاید بتوان ادعا کرد که رشد موسیقی کلاسیک اروپایی و تشکیل ارکسترهای بزرگ و ارکستر سمفونیک تهران با همکاری موسیقی دانان ارمنی مقدور شده است. از جمله تأثیرات دیگر باید به نظام مهندسی و معماری کلیساهای ارمنی اشاره کرد که کلیساهای ایران نیز متأثر از سبک معماری ارمنستان بوده و گواه این ادعاست که ملت ارمنی سهم بزرگی در خدمت به فرهنگ منطقه داشته و محل اتصال فرهنگ شرق و غرب بوده است. کلیسای جامع اجمیادزین، که از شاهکارهای معماری مذهبی ارمنستان است، در اواخر قرن پنجم میلادی بر روی خرابه های یک آتشکده بنا شده و در قرن هفتم تعمیرات و اصلاحاتی در آن صورت گرفته است. در منابع ارمنی، آمده که شاه عباس صفوی چند قطعه از سنگ های پی این کلیسا را برای ساختن کلیسای ارمنیان به اصفهان برده است. [18] اعتقادات ارمنیان در عهد کهن از اعتقادات ارمنیان در ابتدای سکونت آنان در ارمنستان چیزی برما معلوم نیست. بنا به گفتۀ دومورگان[19]: «نشانه هایی در دست است که بیندیشیم این قوم نیز مانند بسیاری از هم نژادان آریایی خود دین داری را با پرستش طبیعت آغاز کردند. سپس، این مذهب ابتدایی نوعی گرایش به خداپرستی ملی در آنان ایجاد کرد که بسیاری از این الهه ها برگرفته از اساطیر یونانی و رومی بود و تعدادی هم خدایان اساطیری ایرانی را شامل می شد. در صف این خدایان الهۀ آبادانی و خرد، آناهیتا و الهۀ عشق و زیبایی، آسدغیک و خدای دلاوری، واهاگن،[20] قرار داشتند. بعدها، تحت تأثیر حکومت اشکانی، اهورامزدا نیز به مذهب خداپرستی ملی ارمنیان اضافه شد».[21] ژرژ برندس[22] دربارۀ اساطیر اولیۀ ارمنی می گوید: «وقتی ارمنستان به دین مسیحیت درآمد تنها معابد بت پرستی نبود که خراب شد بلکه اشعاری را که دربارۀ خدایان و قهرمانان سروده شده بود نیز از بین بردند».[23] مذهب ارمنیان تا پایان قرن سوم میلادی، که به دین مسیح گرویدند، پیرو سلوک یادشده بود و این مذهب به هیچ وجه بهانۀ اذیت و آزار آنها از سوی حکومت روم و اشکانیان نبود. چشم پوشی اشکانیان و بی تفاوتی آنان به مذهب باعث شده بود که هیچ وقت مذهب زرتشتی را به ارمنستان تحمیل نکنند. [24] با روی کار آمدن ساسانیان سیاست خودمختاری در ولایات و ایالت ها از بین رفت و سیاست بر تمرکز دولت قرار گرفت و بر اساس همین سیاست دولت ساسانی به ارمنستان حمله کرد. شاهان ساسانی نسبت به دین سیاست های متفاوتی داشتند اما بیشتر آنان آنچنان نسبت به اقلیت های مذهبی سخت گرفتند که نتیجۀ آن تسلیم شدن کشورشان، به راحتی، به سپاهیان کم جمعیت عرب بود. آن چنان که گروه ده هزار نفرۀ عرب ها، با دادن کمترین تلفات، از جنوب غرب ایران (مرز مصر و عربستان) وارد و در عرض دو سال، از منتهی الیه شمال شرق آن (سمرقند و بخارا در ازبکستان) سر درآوردند. تنها در زمان فیروز ساسانی سیاست آزادی مذهب و عقیده در ممالک تحت فرمانروایی دولت ایران از جمله ارمنستان اعمال شد. جشن های ایرانی در زمان ساسانیان جشن های مختلف ایران زمین در طول سال در همه جای کشور برگزار می شد که بیشتر آنها دارای ریشه ای دهقانی و روستایی بود و در اصل با امور کشاورزی بستگی داشت. این اعیاد برخی صورت مذهبی و برخی نیز صورت آئینی داشتند. به هنگام انجام اعمال مربوط به آنها از یک طرف مراسم مذهبی برگزار می شد و از طرف دیگر تشریفات خاصی انجام می شد. مبدأ این اعمال اعتقاد به نیروهای ماورای طبیعی بود که کم کم تبدیل به رسوم عادی و تفریحات عامیانه شد. سال زرتشتیان دوازده ماه داشت که هریک به نام یکی از ایزدان بزرگ نامیده می شد. هر ماه نیز سی روز داشت که نام آنها نیز برگرفته از اسامی ایزدان بود. اعیاد فصل های سال را گاهانبار می گفتند که تعداد آنها شش عید بود و هرکدام پنج روز به طول می انجامید. ایرانیان در این عهد دارای عید اموات و عید مهرگان یا جشن پاییزی بودند که هرکدام آداب و مراسمی خاص داشت. نوروز در میان همۀ جشن ها از اعتباری ویژه برخوردار بود. این جشن در آغاز سال برگزار می شد و سال دینی بلافاصله بعد از عید فروردینگان می آمد. به موجب روایت ها و اسناد در این روز هر پادشاه رعایای ممالک خود را قرین شادی می کرد و همه به استراحت و شادمانی می پرداختند. از مهم ترین جشن های ایرانی می توان به فروردینگان، اردیبهشتگان، خردادگان، تیرگان، مهرگان، سده و از مهم ترین جشنهای ارمنیان تا به امروز به جشن آمانوُر، میلاد حضرت مسیح(ع)، دیارنداراج،[25] عید سارکیس مقدس، باریگنتان،[26] تزاخگازارت،[27] عید رستاخیر، عید حضرت مریم(س)، وارتاوار[28] و… اشاره کرد. جشن های مشترک ایرانی و ارمنی از عهد کهن تا به امروز، ارمنیان و ایرانیان جشن های مشترکی داشته اند که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: جشن چهارشنبه سوری ایرانی و دیارنداراج ارمنی این جشن، که به جشن آتش افروزی معروف است و ایرانیان آن را جشن چهارشنبه سوری و ارمنیان دیارنداراج می نامند، از جشن های خاص اقوام آریایی است. ارمنیان این جشن را در 13 فوریۀ هر سال با شکوه خاصی برگزار می کنند. آنان در این روز شمع یا فانوسی را از بوته هایی که در کلیسا آتش زده شده روشن می کنند و به خانه می برند. هر خانواده در حیاط خانۀ خود بوته هایی را روی هم قرار می دهد و با شعله ای که از کلیسا آورده آن را آتش می زنند و سپس، از روی آتش می پرند. جشن نوُسَرد ایرانی و ناواسارد ارمنی یکی از مهم ترین جشن های مشترک اقوام آریایی جشن ناواسارد یا نُوسَرد است. در ارمنستان باستان، اولین ماه سال را ناواسارد می نامیدند. در گاه شماری ارمنی قدیم، روز 11 اوت روز برگزاری جشن ناواسارد بود. ارمنیان جشن ناواسارد را به جشن «یحیای تعمید دهنده» تغییر دادند و به همین دلیل بر روی هم آب می پاشند. ارمنیان در نخستین روز ماه ناواسارد جشن باشکوهی برگزار می کردند که تمامی طبقات مردم در آن شرکت داشتند. آنان در این جشن از انواع نقاب ها استفاده می کردند و به اعتقاد برخی نقاب فراری دهندۀ ارواح خبیثه بود. در این جشن، پادشاهان، درباریان و تمامی طبقات شرکت می کردند و مراسم جشن از شکوه خاصی برخوردار بود. در جشن ناواسارد، مسابقات ورزشی مانند اسب دوانی، ارابه رانی و … ترتیب داده می شد و شعرا، خوانندگان و نوازندگان در این روز هنرنمایی می کردند. جشن برغَندان ایرانی و باریگنتان ارمنی جشن برغَندان یا باریگنتان از دیگر جشن های مشترک ایرانیان و ارمنیان است که علاوه بر تشابه نام آداب و سنن برگزاری آنها نیز شبیه به یکدیگر است. این جشن را ایرانیان و ارمنیان پیش از شروع ماه روزه برگزار می کردند و به شادی و سرور می پرداختند و چون نزدیک شدن روزه را نوید می داد آن را با جشن و سرور سپری می کردند. امروزه، نیز جشن باریگنتان با شکوه خاصی برگزار می شود و روز پس از جشن، دورۀ روزۀ بزرگ ارمنیان آغاز می شود و تا عید پاک (زادیک: عید قیام یا رستاخیر) ادامه دارد. در این جشن، جوانان لباس های خاصی می پوشند و نقاب های خاصی به صورت می زنند تا شناخته نشوند. جشن گل ایرانی و وارتاوار ارمنی شماری از پژوهشگران وارتاوار را به معنی با گل آراستن، با گل تزیین کردن، گل هدیه دادن، گلاب پاشیدن و شست و شو با آب دانسته اند. جشن گل یکی دیگر از این جشن های مشترک است که در ارمنی به آن وارتاوار می گویند. جشن وارتاوار در فصل تابستان برگزار می شود. در این جشن، مردم مسابقات ورزشی ترتیب می دهند و کبوترپرانی می کنند و به نظر می رسد که این جشن از جشن های قدیم و کهن قوم آریایی است. به احتمال قوی، در زمان های باستان جشن وارتاوار و آب هم زمان برگزار می شده و بعدها روز برگزاری این جشن ها تغییر کرده تا آنجا که در ایران به کلی از یاد رفته است. محمود روح الامینی در کتاب خود، آیین ها و جشن های کهن در ایران امروز، به جشن دیگری از ارمنیان اشاره می کند که به عید قربان مسلمانان خیلی نزدیک است و در این عید، رسم است که گوسفندی را قربانی و بین تهیدستان تقسیم کنند. [29] روابط فرهنگی بین جمهوری اسلامی و ارمنستان پس از استقلال (از 1991 تا 2005م) پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تغییر در ساختار کشورهای حوزۀ قفقاز و استقلال این کشورها فرصتی برای دو کشور همسایه (ایران و ارمنستان) پدید آمد تا پیوندهای قدیمی خود را دوباره مستحکم کنند. از آغاز برقراری روابط دیپلماتیک بین دو کشور به دلیل این سوابق و روابط تاریخی و اشتراکات فرهنگی، ادبی و هنری، این ارتباط دارای روند خوبی بوده است. در جهت این پیشرفت ها از عنصر زبان، به منزلۀ مهم ترین عنصر هویتی و همچنین، عامل توسعۀ فرهنگی و انتقال فرهنگ بهره برداریخوبی صورت گرفته است چراکه زبان فارسی از نظر استفاده کنندگان و گویشوران، چهاردهمین زبان دنیا به شمار می آید و از نظر ادبی و فرهنگی دارای جایگاهی ویژه است. ارمنیان هم به زبان آموزی علاقۀ خاصی دارند. گفته شده زبان فارسی برای ایرانیان به منزلۀ اصلی ترین عنصر هویتی است و آنان بر این باورند که روح ملت را بر اساس توجه بیشتر به زبان می توان تقویت کرد. زبان های فارسی و ارمنی در تحولات تاریخی و حفظ هویت ملی تأثیر بسیارداشته اند و زبان عامل محرکی برای حفظ وحدت ملی و دینی ایرانیان و ارمنیان به شمار می رود. در میان همسایگان ایران، ارمنستان دارای موقعیت بسیار متفاوتی است. به همین دلیل رشد و گسترش زبان فارسی در آنجا چشمگیرتر است. کوشش های فراوانی در جهت رشد و توسعۀ آموزش زبان و ادبیات فارسی صورت گرفته و با سرمایه گذاری مالی ایران در این مورد و اعزام استاد این مهم به خوبی جامۀ عمل پوشیده است. در حال حاضر، ده مدرسه و بیشتر دانشگاه های ارمنستان به آموزش زبان فارسی مشغول و یا دارای بخش های ایران شناسی هستند. علاقه مندی جوانان به یادگیری زبان فارسی در ارمنستان به اندازه ای است که در کل کشورهای مشترک المنافع، به جز تاجیکستان، رتبۀ اول را در گسترش زبان فارسی به خود اختصاص داده است. مهم ترین فعالیت های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در جمهوری ارمنستان پس از 1991م مهم ترین فعالیت های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در جمهوری ارمنستان عبارت است از: 1. بررسی، پیگیری، تنظیم، امضا و اجرای توافق نامه های فرهنگی. به طور کلی روابط جدید فرهنگی دو کشور بر اساس توافق نامه های رسمی شروع و تنظیم شده و با ارائۀ راهکارهای منظم و مدون مسیر توسعۀ همکاری را برای مجریان آن مشخص کرده است. اولین موافقت نامۀ همکاری رسمی بین ایران و ارمنستان، در 1993م/1372ش، با حضور مقام های دو کشور به امضا رسید که برنامه های بعدی و تنظیم مسافرت های مقام های فرهنگی بین دو کشور بر اساس این موافقت نامه صورت گرفت. 2. شناسایی کانون های علمی، فرهنگی، مراکز علمی و تحقیقاتی و کانون های فرهنگی و تأسیس مراکز و باشگاه های فرهنگی برای پیشبرد امور. موارد ذکر شده از ابتدا در دستور کار سفارت ایران در ارمنستان بود و در این خصوص می توان به تشکیل «انجمن دوستی ایران و ارمنستان»، «باشگاه مهر»، همکاری با مراکز فرهنگی ارمنستان از جمله باشگاه بین المللی زبان، مراکز فرهنگی و خیریه ها، موزه ها و مراکز تربیتی و آموزشی اشاره کرد. 3. توسعه و گسترش زبان فارسی. 4. ترجمه و چاپ آثار علمی و فرهنگی. از زمان چاپ و ترجمۀ آثار متقابل فارسی و ارمنی زمان چندانی نمی گذرد اما در هر دو کشور تا کنون توجه خاصی به این موضوع شده است. ترجمۀ ضرب المثل های فارسی، آثار رودکی، مولوی، حافظ، قرآن کریم، قابوسنامه، آثار سینمایی و دانشنامه ها از زبان فارسی به ارمنی از جمله فعالیت های قابل توجه در حوزۀ ترجمه است. 5. چاپ و انتشار نشریات ادواری مهر و پارسیان با سرمایه گذاری مستقیم سفارت جمهوری اسلامی. 6. برگزاری هفته های فرهنگی. یکی از محورهای اساسی فعالیت های فرهنگی بین دو کشور برگزاری هفته های فرهنگی، هنری، فجر، انقلاب اسلامی و … است. به دلیل اینکه این هفته ها در ایام مشخص سال و بنابر مناسبت های مهم با موضوعات موسیقی، هنرهای نمایشی، تجسمی، رسانه های دیجیتال، فیلم، میزگردهای علمی و… برگزار می شود بهترین فرصت برای معرفی فرهنگ دو ملت به یکدیگر است[این هفته ها چند سالی است که برگزار نمی شوند]. 7. ایجاد و تجهیز کتابخانۀ «مسجد کبود ایروان» و کتابخانه های سایر دانشگاه ها. 8. در اختیارگرفتن، تعمیر و راه اندازی دوبارۀ مسجد کبود ایروان (با سرمایه گذاری بنیاد مستضعفان و جانبازان). 9. همکاری های رسانه ای و تولید برنامه های تلویزیونی در راستای شناساندن انقلاب اسلامی و ارزش های آن. 10. برگزاری هم اندیشی های دانشگاهی و انجام تحقیقات ایران شناسی و مطالعات انقلاب اسلامی در مراکز دانشگاهی ارمنستان. 11. برگزاری مراسم مذهبی و مراسم خاص در مسجد کبود ایروان. 12. همکاری های علمی و دانشگاهی و اعزام هیئت های علمی و فرهنگی. 13. همکاری های ورزشی. 14. همکاری های جهانگردی. به امید روزهای بهتر در گسترش روابط فرهنگی و هنری درست بین تمامی کشورها! پینوشتها: 1- این مقاله ترجمه ای است از «parskastan-hayastan mshakutayin haraberoutyounneri patmutyunic mi tert» که در ژوئن 2005م در نشست سالیانۀ ایران شناسی در ایروان ارائه شد و آقای آرمن قازاریان در 2006م آن را ترجمه کرده است. 2-از نویسندگان شبکۀ تلویزیونی آرمنیا در ارمنستان. 3- کارشناس ارشد زبان ارمنی دانشگاه دولتی ایروان. 4- Xenophon 5- Mesrop Mashtots 6- Movses Khorenatsi(Mousa Khoreni) 7- Yerzengatsi 8-ایشان اکنون (2006م) دانشجوی دکترای مطالعات ارمنی شناسی با گرایش تاریخ هنر در دانشگاه کافوسکاری ونیز ایتالیاست. ـ م 9-گئورک اصلان، تحقیقات تاریخی دربارۀ ملت ارمنی (پاریس: بی نا، 1928)، ص 27. 10-Hrand Pasdermajian 11-ای.گیبون، انحطاط و سقوط امپراتوری روم (لندن: بی نا، 1915). 12- Sahak i 13- Vramshapuh بهرام شاپور، از شاهان سلسلۀ آرشاگونی (اشکانی) ارمنستان. 14-Echmiadzin مرکز دینی ارمنستان و مرکز آموزش علوم دینی ارمنستان. 15-Sayat Nova 16- Melkom 17-هوهانس ملقب به یحیی. 18-شارل دی یل، معماری ارمنی در قرن ششم و هفتم (پاریس: بی نا، 1921)، ص25. 19-De Morgan 20- Vahagn 21-ن. آدونتس، ارمنستان در دوران ژوستی نین (سن پترزبورگ: بی نا، بی تا)، ص3 و 4. 22- George Brands 23-ژرژ برندس، ارمنستان و اروپا (ژنو: بی نا، 1903). 24-ممسن، تاریخ روم (برلین: بی نا، 1919)، ج 5، ص421. 25- Diarendaraj 26- Barigentan 27- tzaghkazard 28-Vartavar 29- محمود روح الامینی، آیین ها و جشن های کهن در ایران امروز(نگارش و پژوهش مردم شناختی) (تهران: آگاه، 1376). منابع: آدونتس، ن. ارمنستان در دوران ژوستی نین. سن پترزبورگ: [بی نا]، [بی تا]. ارمنستان، کتاب سبز وزارت امور خارجه. تهران: وزارت امور خارجه، [بی تا]. اصلان، گوورک. تحقیقات تاریخی درباره ملت ارمنی. پاریس: [بی نا]، 1928. برندس، ژرژ. ارمنستان و اروپا. ژنو: [بی نا]، 1903. جی استرزی، گورسکی. هنر و معماری در ارمنستان و اروپا. وین: [بی نا]، 1918. دی یل، شارل. معماری ارمنی در قرن ششم و هفتم. پاریس: [بی نا]، 1921. رائین، اسماعیل. ارمنیان ایران. تهران: امیر کبیر، [بی تا]. روح الامینی، محمود. آیین ها و جشن های کهن در ایران امروز (نگارش و پژوهش مردم شناختی). تهران: آگاه، 1376. گیبون، ای.انحطاط و سقوط امپراتوری روم. لندن: [بی نا]، 1915. مانوکیان، آرداک. اعیاد کلیسای ارمنی. ترجمۀ هرایر خالاتیان. تهران: شورای خلیفه گری ارامنۀ تهران، 1373. ممسن. تاریخ روم. برلین:[بی نا]، 1919. |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 73
|