دربارۀ نویسنده جواد مرشدلو دانش آموختۀ دکتری تاریخ از دانشگاه تهران و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس است. رسالۀ دکتری وی در زمینۀ تحولات تاریخی قفقاز از سقوط صفویان تا تسلط روسیه نوشتـه شده است و در پژوهـش های اخـیر خود بر مباحـث تاریـخ اجتماعی، فکری و فرهنگی قفقاز و آسیای مرکزی در سدۀ نوزدهم تمـرکز کـرده است. «استعـمار روسی و اسلام شیعـی»، «واپسیـن سال های حکومت خاندان جوانشیر بر قراباغ»، «زمینۀ تاریخی و منطق راهبردی توسعه طلبی روسیه تزاری در قفقاز»، «جدیدیه، اسلام و روسی گردانی» و «نیمیم ز ترکستان، نیمیم ز فرغانه» عنوان برخی از این پژوهش ها است که در آنها کوشیده است نگاهی انتقادی و متفاوت به روند تحولات اجتماعی و فرهنگی در دورۀ تسلط حکومت تزاری بر قفقاز و آسیای مرکزی ارائه شود. |
اشاره در این نوشتـار به زنـدگی و آثار جـورج بورنوتیـان در زمیـنۀ مطالعات ارمنی شناسی و قفقاز پرداخته شده است. از این مورخ برجستۀ ارمنی و ایرانی تا کنون بیش از چهل کتاب به چاپ رسیده که سهم چشمگیری در روشن ساختن بخش مهمی از تاریخ مردم ارمنی به مثابه یک ملت باستانی صاحب فرهنگ و تمدن کهن در ایران و قفقاز داشته است. این آثار بخشی از مرجع اصلی پژوهشگرانی است که در حوزۀ تاریخ قفقاز و ارمنستان مشغول به کار هستند. بهانۀ این یادداشت چاپ تازه ترین پژوهش بورنوتیان در زمینۀ تاریخ مردم ارمنی است که به زودی توسط انتشارات روتلج[1] روانۀ بازار نشر خواهد شد. با این حال، نظر به شناخت کمی که از این استاد برجستۀ تاریخ و آثار او در ایران وجود دارد، در این نوشتار به آثار پیشین او نیز که به زبان انگلیسی نوشته شده است توجه می شود. |
زندگی و زمانۀجورج بورنوتیان جورج بورنوتیان، استاد ارشد و ایرانی کالج آیونا[2] در نیویورک است که به عنوان متخصص سرشناس تاریخ ارمنستان، ایران و قفقاز شناخته می شود. وی در 1943م/1322ش در اصفهان چشم به جهان گشود و در همان بدو کودکی خانواده اش به تهران نقل مکان کردند. داستان زندگی و سرگذشت وی خود جلوه ای از تاریخ پرافت وخیز مردم ارمنی در سدۀ اخیر است. پدرش ارمنی ایرانی تباری زادۀ باکو بود که از مادری اهل گنجه متولد شده بود. خانوادۀ پدری اش چندسالی پیش از آغاز جنگ جهانی دوم به اصفهان مهاجرت کرده بودند. چند سال بعد، بورنوتیان پدر در همان شهر با یک دختر لهستانی پیوند یافت که از جمله هجرت کشیدگان روزهای تار جنگ جهانی دوم بود و مقدر بود در مقام مادر، نقشی اساسی در سرنوشت جورج ایفا کند. او بود که همۀ همت خود را صرف آن کرد تا پسرش در مدارس مطرح آن روزگار تهران تحصیل کند و همکلاس و همدرس پسرانی از طبقات بالای اجتماعی باشد. این خاستگاه ویژۀ خانوادگی افزون بر اینکه زمینۀ اشراف بورنوتیان به زبان های ارمنی، فارسی، روسی و لهستانی را فراهم آورد، پیوندی میان او و تاریخ سرزمینی برقرار کرد که طبق عهدنامه های تحمیلی گلستان و ترکمن چای تقسیم شده بود. جورج خردسال در سایۀ حمایت پدر و نظارت آینده نگرانۀ مادر، سال های آموزش ابتدایی تا کالج را در آموزشگاه های جدید وابسته به نهادهای تبشیری خارجی به پایان رساند. پیشینۀ تحصیلی جورج جوان، به او امکان داد تا افزون بر زبان های یادشده، به زبان انگلیسی نیز تسلط کاملی یابد، چنان که در همان دوره توان آموزش این زبان را به برخی هم سالان خود داشت. خانوادۀ جورج به گفتۀ خودش به طبقۀ متوسط تعلق داشت و به همراه پدر و مادر و سه برادر دیگر و خواهرش در آپارتمان کوچکی زندگی می کردند که امکانات ساده ای داشت.با وجوداین، به برکت وجود مهربان و آینده بین مادرش از این بخت برخوردار شد که در بهترین و گران ترین مدارس آن روز ایران تحصیل کند و باز همان مادر بود که او را تشویق کرد تا برای ادامۀ تحصیل راه ینگه دنیا را در پیش گیرد. بورنوتیان در 1964م/1343ش و در آستانۀ جوانی به آمریکا مهاجرت و در دانشگاه یوسی ال ای ثبت نام کرد. دورۀ کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری تخصصی اش را به ترتیب در سال های 1971، 1973 و 1976م در همان دانشگاه و در زمینۀ تاریخ ایران، ارمنستان و روسیه با موفقیت گذراند. اما پس از پایان تحصیلات یافتن کار برای او اندکی مشکل بود. به رغم اینکه وی با سه حوزۀ تاریخ ارمنیان، تاریخ ایران و تاریخ روسیه پیوند یافته بود، اما نه مطالعات تاریخ ارمنی هنوز وسعت و دامنۀ امروز را یافته بود، نه استقبال چندانی از مطالعات تاریخ روسیه و قفقاز می شد و در بحبوحۀ جنگ سرد، مطالعات این حوزه به مقوله های سیاسی و راهبردی که باب طبع وی نبود، محدود شده بود و زمینۀ مطالعات ایرانی نیز اقبال پیشین را نداشت. این وضعیت تا مدتی ادامه یافت و وی ناگزیر بود برای تأمین زندگی موقعیت های شغلی موقت را مغتنم بداند و بخت خویش را بیآزماید. سرانجام موقعیت یک کار پایدار در کالج آیونا فراهم شد و جورج که اکنون در آغاز میانسالی بود به مسیر جدیدی در زندگی اش گام نهاد که نتیجۀ آن نگارش چندین پژوهش و ترجمۀ شمار قابل توجهی متن دست اول مهم از زبان های ارمنی و روسی بود. آثاری که تا به امروز بالغ بر سی جلد کتاب و چندین مقاله شده است. نگاهی به آثار و پژوهش های بورنوتیان در زمینۀ مطالعات تاریخ ارمنی بورنوتیان را امروزه در مجامع علمی بین المللی به عنوان متخصص برجسته و خبره تاریخ اروپای شرقی، قفقاز و ایران می شناسند. کانون اصلی تمرکز پژوهش های او وضعیت سرزمین های ارمنی نشین و مردم ارمنی در اواخر دورۀ میانه و آستانۀ دورۀ مدرن است.تاریخ مختصر مردم ارمنی[3] او که نخستین اثر از این نوع در زبان انگلیسی بوده، تا کنون به زبان های روسی، ارمنی، عربی، اسپانیایی، ژاپنی وبه تازگی، فارسی ترجمه شده است. تاریخ مردم ارمنی[4] در دو جلد، ارمنستان شرقی در واپسین سال های فرمانروایی ایران (1807ـ 1828م) [5] و خان نشین ایروان زیر فرمان حکومت قاجار (1795 ـ 1828م) [6] دیگر آثار مطرح وی است که به تاریخ مردم ارمنی پرداخته است. دو کتاب اخیر در اصل رسالۀ دکتری وی است که با دو ویرایش به چاپ رسیده است و ترجمۀ فارسی خان نشین ایروان در آستانۀ چاپ قرار دارد. افزون بر اینها باید از مجموعۀ ترجمه های بورنوتیان از آثار دست اول ارمنی به زبان انگلیسی یاد کرد که نه تنها اهمیت منحصر به فردی در پیوند با تاریخ این مردم در سده های پانزدهم تا بیستم میلادی دارد، بلکه منابع بی نظیری برای آن دسته از پژوهشگرانی است که به تحقیق در حوزۀ قفقاز و ایران این دوره علاقه مند هستند. تاریخ آراکل تبریزی[7] (ویرایش نخست در دو جلد، 2005ـ2006م؛ ویرایش دوم، 2010م) مهم ترین گزارش دست اول دربارۀ وضعیت ارمنیان در سدۀ هفدهم، یعنی دورۀ پرفراز و نشیبی در تاریخ این مردم است که شاهد جابه جایی های بزرگ جمعیتی و پیامدهای آن بود.جامبر[8] اثر سیمئون ایروانی (2009م) در واقع، گزارشی است از تاریخ کلیسای ارمنی تا 1780 میلادی و منبع ارزشمندی برای آگاهی از وضعیت دینی ارمنیان پیش از تسلط روسیه بر قفقاز است. وقایع نامۀ ذکریای کاناکری[9] (2004م)گزارش دست اول و منحصربه فردی از وضعیت سرزمین های ارمنی نشین و سرزمین های پیرامون آن در سدۀ هفدهم و آغازین سال های سدۀ هجدهم به دست می دهد، سفرنامۀ سیمئون لهستانی[10] (2007م) و وقایع نامۀ ذکریای آگولیسی[11] (2003م) دو گزارش ارزشمند دیگر است به قلم بازرگانان ارمنی در همین دوره که افزون بر اطلاعات دست اول دربارۀ وضعیت ارمنیان و کلیسای اجمیادزین، اطلاعات مهمی نیز دربارۀ وضعیت راه ها و مسیرهای تجاری در ایران، عثمانی و اروپا و شبکۀ تجاری ارمنیان در سطح جهان آن روزگار، مناسبات سیاسی و تجاری ایران و عثمانی و موقعیت ارمنیان و نیز سیمای اجتماعی و اقتصادی ایالات ایروان و نخجوان به دست می دهد.تاریخ مختصر دیار آغوانک، 1702 ـ1723[12] (2009م) ؛تاریخ جنگ ها، 1721-1738 [13](1999م) اثر آبراهام ایروانی و تاریخ آبراهام کرتی[14] (1999م) سه گزارش دست اول دیگر است که برای آگاهی از وضعیت مردم ارمنی در سدۀ هجدهم، به ویژه دورۀ پرآشوبی که از سقوط دولت صفوی تا ظهور نادرشاه به طول انجامید، اهمیت منحصربه فردی دارند. بخشی از این آثار پیش از این توسط بروسه در مجموعۀ گنجینۀ مورخان ارمنی[15] به زبان فرانسه به چاپ رسیده بود. اما چاپ بورنوتیان از این آثار در مقایسه با مجموعۀ بروسه افزون بر اینکه کامل تر و جامع تر است، امتیازات معینی هم دارد؛ در واقع، هیچ یک از این آثار ترجمۀ صرف به حساب نمی آیند و دارای تعلیقات و یادداشت های عالمانه ای در پیوند با مطالب متن اصلی است که بازتابی از اشراف و احاطۀ مترجم به زمینۀ موضوع به شمار می آید. همین امتیازات و اشراف علمی وی باعث شده است که انتشارات پرآوازۀ بریل نیز در مجموعه ای که در چند سال اخیر با عنوان بررسی کتاب شناختی مناسبات مسیحیان و مسلمانان در دست چاپ دارد از او نیز در کنار چند پژوهشگر سرشناس دیگر دعوت کرده است تا سهمی در معرفی منابع اصلی سدۀ هفدهم و هجدهم برعهده گیرد. [16] نفس اشراف بورنوتیان به زبان ارمنی قدیم در کنار آشنایی با زبان های فارسی، ترکی و عربی به او این توانمندی را بخشیده است تا معنای بسیاری از واژه ها و اصطلاحاتی را که در زبان ارمنی جدید شاید نامفهوم باشد به انگلیسی برگرداند. افزون بر این، شماری از این آثار که توسط او ترجمه شده است نسخه های کمیابی دارند. در یک کلام باید گفت چاپ بورنوتیان از این آثار، حرفه ای، فاضلانه و روزآمد است. در کنار این آثار، که همگی متون نگاشته شده به دست ارمنیان سدۀ شانزدهم تا هجدهم است، باید از کتاب مهم دیگری یاد کرد که در قالب دو جلد مجموعه ای از اسناد مراودات ارمنیان و رو س ها از سدۀ شانزدهم تا آستانۀ سدۀ بیستم[17] را دربر می گیرد. بیشتر این اسناد نامه ها و گزارش هایی است که به زبان روسی نوشته شده و در مجموعه های آرشیوی به زبان های روسی، ارمنی و گرجی مذکور وجود داشته است و بورنوتیان با اشراف منحصربه فردش به این زبان توانسته است آنها را گردآوری، ترجمه و در دو جلد نسبتاً پرحجم تدوین نماید. همۀ این آثار با اینکه با موضوع تاریخ ارمنی ها ارتباط دارد از یک منظر دیگر، اهمیت ویژه ای برای خوانندگان ایرانی آن دارد؛ بورنوتیان با اشراف بی نظیرش به زبان های فارسی، روسی، انگلیسی، ترکی و ارمنی در کنار تسلط و تعلق خاطر ویژه ای که به تاریخ و تمدن ایران دارد، توانسته است در کنار فراهم آوردن متون دست اول برای پژوهش، روایتی متفاوت از دیگر پژوهشگران و متخصصان، از تاریخ تحولات قفقاز از دورۀ صفوی تا قاجاریه به دست دهد. روایتی که به ویژه از منظر مناسبات و پیوندهای تاریخی ایران و قفقاز بسیار اهمیت دارد. در یک کلام، با اینکه بورنوتیان خاستگاه ارمنی دارد و شاید در برداشت نخست نسبت کارنامۀ علمی وی با تاریخ و تمدن ایران درست درک نشود، اگر نگوییم تنها ایرانی، از معدود ایرانیانی است که توانسته است با تولید آثار علمی معیار و مرجع، تصویر روشن و به لحاظ روش شناختی معیاری از مناسبات تاریخی ایران و قفقاز و میراث فرهنگی ایران در این حوزه عرضه کند. سهم جورج بورنوتیان در توسعۀ تحقیقات قفقازشناسی نیز در خور توجه ویژه است. اهمیت آثار بورنوتیان برای نگارش تاریخ مردم جنوب قفقاز در دورۀ پیش از استیلای روسیه را از دو منظر می توان بررسی کرد؛ نخست الگوی روش شناسانه ای که در این تحقیقات پیشنهاد شده است و در مقایسه با تحقیقات دورۀ شوروی و نیز عمده پژوهش های غربی نمونۀ متفاوتی است. دوم، اطلاعات خامی که در برخی آثار ترجمه شده توسط وی ـ از زبان های ارمنی و روسی ـ در اختیار محققان قرار گرفته است. چنان که پیش از این گفتیم یکی از آثار مطرح بورنوتیان یعنی تاریخ مختصر مردم ارمنی چنان که از عنوان آن برمی آید، باتمرکز بر تاریخ مردم نوشته شده است. نگاهی کلی به این اثر حاکی از آن است که نویسنده بیشتر در پی ارائۀ روایتی کلی و یک دست از تاریخ هم کیشان خود در کشاکش تاریخ بوده است. با وجود این، بررسی انتقادی این پژوهش و شیوه ای که بورنوتیان در روایت تاریخ مردم ارمنی قفقاز در سده های شانزدهم تا نوزدهم در پیش گرفته است با توجه به اینکه جمعیت های مسلمان قفقاز نیز در وضعیت مشابهی به سر می بردند، می تواند راه گشای تحقیقات مشابهی دربارۀ دیگر اقوام این حوزه باشد. نویسنده هدف از نگارش کتاب را آگاهی ارمنیان امریکا از گذشتۀ خویش و آشنایی غیرارمنی ها با مردمی دانسته است که به رغم دیرینگی تاریخشان، بخش بزرگی از سرزمین تاریخی خویش را از دست داده و اکنون در جای جای گیتی پراکنده شده اند. هدف نویسنده روایت زندگی ملتی هم کیش اما نامنسجم بوده و اثر خویش را در دو بخش تنظیم کرده است؛ بخش نخست تاریخ ارمنیان را از ابتدا تا سال1500میلادی و بخش دوم ادامه آن را تا سال 2005 روایت می کند. نویسنده در سراسر اثر خود کوشیده است از نگرش عاطفی و داوری های تعصب آمیز یا طرفدارانه پرهیز جوید و به اصل عینیت وفادار بماند. بر این اساس، زندگی مردم ارمنی به مثابه مردمی که مانند سایر ملل و اقوام اقلیت ناگزیر از زندگی در شرایط مختلف بوده اند، روایت می شود. این ملت که زبان و دین مشترک آنان را به یکدیگر پیوند داده است تا روزگاری معین در سرزمین مشخصی می زیسته اند و سپس شاهد تسلط مردمانی با قومیت و کیشی متفاوت بر سرنوشت خود بوده اند. برخی در سرزمین نیاکان به زندگی ادامه داده اند، برخی در کشاکش حوادث از میان رفته اند و برخی دیگر راه هجرت در پیش گرفته و هسته های جمعیتی مهاجر(دیاسپورا)[18] در کشورها و ممالک دیگر تشکیل داده اند. در میان این مردم برخی فرمانروا بوده اند، برخی اشرافی زمین دار یا روحانی بوده اند، برخی تاجر، برخی اهل قلم، برخی صنعت گر، برخی پیشه ور، برخی دهقان و برخی دیگر بی چیز. حجم زیادی از کتاب به تاریخ سیاسی ارمنستان تاریخی و مردم آن اختصاص یافته است و نویسنده کوشیده است روایتی جامع از موضوع به دست دهد. در مجموع، تاریخ مردم ارمنی تلفیقی از تاریخ سیاسی ارمنستان و روند کلی تحولات اجتماعی آن در گذر قرون است. امتیاز این روایت تلاش نویسنده برای متعهد ماندن به واقعیت تاریخی است. او با تسلطی که بر منابع ارمنی و روسی داشته توانسته است اطلاعات دست اولی از تاریخ یک ملت به دست دهد و در لابه لای این گزارش سرشت فرهنگی و اجتماعی ویژۀ این مردم را در تطبیق خود با ارادۀ تاریخ نشان دهد. در اثر بورنوتیان تاریخ سیاسی غلبه دارد و حضور مردم عادی در این روایت چندان چشمگیر نیست. حتی آن بخش از مردم نیز که در طیف بالا یا مؤثر جامعه قرار می گیرند نظیر ملیک ها، خواجه ها و تجار برجسته جز به صورت جمع و کلی خطاب قرار نگرفته اند. با این حال، نویسنده کوشیده است در بررسی موضوع به زمینۀ تاریخی آن وفادار باشد و از دخالت دادن نگرش های ایدئولوژیک و تفسیرهای بی بنیاد و مصادره به مطلوب معنای رخدادها پرهیز جوید. او در عین اینکه از رنج مردم ارمنی در گردونۀ تهاجمات اقوام مختلف و تبدیل این مردم از اکثریت به اقلیت در فاصله چند سده و کوچ و هجرت اجباری آنها به ارادۀ شاهان و سلاطین سخن می گوید اما از بازگویی رفتارهای حمایت گرانه یا امتیازاتی که به آنان برای توسعۀ تجارت یا حفظ هویت دینی خود اعطا شده است نیز غفلت نمی کند. سازماندهی و فصل بندی کتاب نیز به نحوی تنظیم شده است که در عین پوشش تاریخ چندهزارسالۀ یک ملت، جغرافیای وسیع و پراکندۀ این مردم نیز در آن پوشش داده شود. در مجموع، گزارش بورنوتیان از زندگی مردم ارمنی بیش از هر چیز به واقعیت تاریخ وفادار است و کوشیده است جنبه های مختلف آن را پوشش دهد. در مقایسه با این اثر، تحقیق دیگر بورنوتیان،خان نشین ایروان زیر فرمان حکومت قاجار، فراتر از دایرۀ جامعۀ ارمنی گام برداشته و با تمرکز بر یک مقطع نسبتاً کوتاه (1795ـ 1828م/1210ـ1243ق) توصیفی از بافت اجتماعی ناهمگون خان نشین ایروان در دورۀ مذکور و زندگی مردم آن در چهارچوب یک حکومت سنتی محلی به دست داده است. الگویی که بورنوتیان در این تحقیق به دست داده است از چند نظر اهمیت دارد:یکم، مبتنی بر بررسی های آماری دورۀ تزاری است و بنابراین، توصیف روشن تری از ساختار اجتماعی، توزیع جمعیتی، نقش های اجتماعی و کارکرد آنها در یک جامعۀ سنتی، و به ویژه جلوه های زندگی مردم فرودست ارائه شده است. دوم، بورنوتیان کوشیده است سیمای واقع نمایی از یک جامعۀ قفقازی در دورۀ پیشااستعماری به دست دهد و به جای دنباله روی از نگرش های ایدئولوژیک که نتیجۀ آن قلب واقعیت تاریخی است، بر اساس منابع دست اول، به خصوص گزارش های آماری و سفرنامه ای، تصویری عینی از یک جامعۀ سنتی ترسیم کند. از محدود کردن چشم انداز به تحولات سیاسی صرف پرهیز شده و به سهم خود کوشیده است طیف های مختلف اجتماعی را در جامعۀ سنتی ایروان دست کم در همان مقام عناوین کلی آنها مانند حکام، اشراف، بیگ ها و ملیک ها، دیوانیان، علما، تجار، پیشه وران و دهقانان پوشش دهد. نظام زمین داری و مالیات گیری سنتی بررسی شده و نقش و سهم دهقانان و رنجبران در آن تا جایی که اعداد و ارقام موجود در بررسی های آماری ثبت شده، نمایانده شده است. در این تحقیق نیز،یک امتیاز مهم آن را می توان تلاش محقق برای وفاداری به اصول پژوهش حرفه ای در بازنمایی واقعیت تاریخی و همزمان، ترسیم نمایی وسیع تر و فراگیرتر از موضوع در مقطعی از تاریخ دانست که دسترسی به اطلاعات ناظر بر بافت و ساختار اجتماعی دشوار است. در واقع، توانمندی خاص مؤلف در بهره گیری از منابع موجود به زبان های مختلف نقش مهمی در فراهم آوردن این اطلاعات داشته است. اما جنبۀ دیگر سودمندی آثار بورنوتیان برای نگارش تاریخ مردم قفقاز در دورۀ پیش از استیلای روسیه، ناظر بر اطلاعات خامی است که در منابع ترجمه شده توسط وی از زبان های ارمنی و روسی فراهم آمده است. اهمیت این اطلاعات را زمانی می توان بهتر درک کرد که توجه کنیم حجم منابع نوشتاری فارسی برای این حوزه در مجموع کم است و منابع موجود نیز با وجود اهمیت و سودمندی، بیشتر بر محور تاریخ نگری سنتی نوشته شده و کمتر جنبه های حیات اجتماعی را پوشش می دهند. به علاوه، در منابع ارمنی اطلاعاتی آمده است که به طور طبیعی نمی توان توقع دست یافتن به آن را در منابع فارسی داشت. یکی از وجوه مهم سودمندی این آثار برای مطالعۀ تاریخ اجتماعی جنوب قفقاز مطالبی است که در آنها راجع به صور و نظام های اجتماعی محلی، بافت و پراکندگی قومی، جمعیت شهرها، روستاها و طوایف، صور روابط و پیوندهای اجتماعی، پایگاه اجتماعی فرمانروایان محلی، توزیع منابع ثروت و غیره آمده است. البته تردیدی نیست که استخراج این اطلاعات و به کارگیری روشمند آنها خود نیازمند اشراف زبانی و نظری کافی است. با وجوداین، نفس در اختیار قرار گرفتن این مطالب برای محققانی که علاقه مند به پژوهش در این حوزه هستند نویدبخش است و راه را برای تحقیقات گسترده تر هموار می کند. به ویژه اگر این واقعیت را بپذیریم که زمینۀ تاریخی مذکور یعنی قفقاز پیشااستعماری به استناد شواهد فراوان تاریخی پیوندهای مشهود و ریشه دار اجتماعی و فرهنگی با ایران داشته است و بنابراین، مطالعۀ آن می تواند به روشن شدن ابعادی از حیات اجتماعی این سرزمین کمک کند. ارمنستان و افول امپراتوری: ایالت ایروان 1900ـ 1914م[19] جورج بورنوتیان در تازه ترین اثر خود، که بهانۀ یادداشت حاضر است و به زودی توسط انتشارات بین المللی روتلج چاپ خواهد شد،سیمای اداری، اجتماعی و اقتصادی ایالت ایروان را در آخرین سال های حیات امپراتوری تزاری و آستانۀ انقلاب روسیه از دریچۀ آمار بررسی کرده است. ارزش ویژۀ این اثر ناظر بر اطلاعاتی است که از وضعیت ایالت ایروان پیش از تغییرات دورۀ شوروی و نیز اشغال بخشی از آن توسط عثمانی در 1918م ارائه شده است.این کتاب، که همچون چند اثر اخیر بورنوتیان[20] در واقع یک مطالعۀ تحلیلی ـ آماری مبتنی بر اسناد و گزارش های برجای مانده از دورۀ تزاری و به زبان روسی است، در قالب یک مقدمه و هفت فصل تدوین شده است. چنان که نویسنده در پیشگفتار این اثر بیان می کند، در این کتاب برای نخستین بار تلاش شده است تا وضعیت اجتماعی و اقتصادی ایروان در دو دهۀ نخست سدۀ بیستم و پیش از آن که انقلاب روسیه تغییرات گسترده و ژرفی را در این حوزه باعث شود بررسی شده است. به نوشتۀ وی «این پژوهش به دنبال آن است تا نشان دهد که ارمنیان از زندگی در سایۀ امنیتی که تزار فراهم آورده بود نه تنها سود بردند بلکه در مقام دیوانیان و مدیران بالارتبه و دون پایه به مهارت های اداری و حرفه ای دست یافتند». این مهارت ها به نوشته بورنوتیان نقش مهمی در فراهم آمدن زمینۀ تأسیس جمهوری جدید ارمنستان در فردای انقلاب بلشویکی و فروپاشی رژیم تزاری داشت. در فصل نخست کتاب چشم اندازی از زمینۀ تاریخی موضوع در سه بخش ارائه شده است؛ گفتار نخست سال های 1800 ـ 1828م و روند تاریخی الحاق ایروان به قلمرو روسیه تزاری را به صورت کوتاه بررسی می کند؛ در گفتار دوم روند تحولات در فاصلۀ سال های 1828 ـ 1850م و در گفتار سوم، همین روند تا 1917 بررسی شده است. سیاست استعماری روسیۀ تزاری در قبال قفقاز و ایروان و تغییرات آن موضوع جذابی است که در این فصل به آن پرداخته شده است. مبنای این بررسی اطلاعاتی است که نویسنده از منابع موجود به زبان های مختلف به ویژه منابع اصلی روسی گرد آورده است. در فصل دوم، سیمای جغرافیایی و طبیعی ایالت ایروان و منابع آن، وضعیت ریخت شناسی شهر ایروان و محلات آن، شهرها و روستاها و بخش های مختلف این ایالات همراه با تغییرات ناشی از رخدادهای سیاسی، جنگ، سیاست استعماری حکومت تزاری و غیره بررسی شده است. در فصل سوم، مقولۀ مهم مردم و جمعیت و ترکیب قومی بررسی شده است که بر اساس برآوردی آماری در 1907 شامل شش گروه ارمنیان (2/56%) تاتارها (مسلمانان ترک زبان، 45/37%)، کردها (1/5%)، روسها (73/0%)، آشوری ها (32/0%) و یونانی ها (20/0%) می شدند. این ترکیب جمعیتی در دهه های بعد و متأثر از تحولات دورۀ شوروی دگرگون گشت. در فصل چهارم ساختار اداری ایروان در دورۀ مذکور بررسی شده است و در فصل پنجم به مقولۀ زمین داری و کشاورزی توجه شده است که اطلاعات موجود در آن برای پژوهشگران حوزۀ تاریخ روستایی قفقاز نیز اهمیت ویژه دارد. در دو فصل پایانی نیز به مقوله های اقتصاد و مالیات گیری پرداخته شده است که برای آگاهی از وضعیت اقتصادی و مالی ایروان در دورۀ مذکور و سیاست های مالیاتی دولت تزاری به ویژه در مقایسه با حکومت شوروی اهمیت دارد. از منظر تاریخ اجتماعی، اطلاعات جمعیت شناختی و قوم شناختی ارائه شده در این اثر به پژوهشگران علاقه مند کمک خواهد کرد تا بتوانند نمایی از تغییر اجتماعی و جمعیتی در جریان گذار ایروان به دورۀ شوروی و تأسیس کشور جدید ارمنستان ترسیم کنند. در کنار این بررسی های محتوایی و تحلیلی از موضوع، نقشه ها و به ویژه جدول های آماری که به کتاب پیوست شده است و بخش دوم و حجم چشمگیری از کتاب را تشکیل می دهد نیز امتیاز مهم این اثر است. هر یک از هفت جدول پیوست به یکی از محلات اداری ایالت ایروان تعلق دارد و اطلاعات مربوط به جمعیت روستایی، وضعیت زمین داری و درآمدهای مالیاتی این محله ها را با تفصیل و جزئیات آورده است. اطلاعات آماری و داده شناختی موجود در این جدول ها از منابع اصلی به زبان روسی استخراج شده و در قالب جدید تدوین شده است. چاپ این اثر می تواند نویدبخش انجام پژوهش های جدیدی در این حوزه مبتنی بر آمار و اطلاعات معتبر باشد. پی نوشت ها: 1- Routledge Publishers 2- Iona College 3- A Concise History of the Armenian People (Mazda Publishers, 2002). 4- A History of the Armenian People,vol. I, from Prehistory to 1500 AD, vol. II, 1500 to the Present (Mazda Publishers, 1993 – 1994) 5- Eastern Armenia in the Last Decades of Persian Rule (1807-1828)(Mazda Publishers, 1982). 6- The Khanate of Erevan under Qajar Rule (1795-1828)(Mazda Publishers, 1992). 7- History of Vardapet Arak’el of Tabriz, Two Volumes (Mazda Publishers, 2005 – 2006);Book of History/ Arak’el of Tabriz (Mazda Publishers, 2010). 8- Jambre (Simeon of Erevan), (Mazda Publishers, 2009). 9- The Chronicle of Deacon Zak’aria of K’anak’er (Mazda Publishers, 2004). 10- The Travel Accounts of Simeon of Poland, Travel Journal from an Armenian from Poland to Italy, to Egypt, Syria, Holy Land and Turkey (Mazda Publishers, 2007). 11- The Journal of Zaka’ria of Agulis (Mazda Publishers, 2003). 12- A Brief History of Aghuank’ Region, 1702-1723 (Esayi Hasan Jalaleant’s) 13- History of the Wars, 1721-1738 (Abraham of Erevan), (Mazda Publishers, 1999). 14- The Chronicle of Abraham of Crete (Katoghikos Abraham Kretatsi), (Mazda Publishers, 1999). 15- M. Brosset (ed. & trans.), Collection d’historiens arméniens, 2 vols (Saint Petersburg: 1874 ـ 1876) . 16- این مجموعه به زودی با مشخصات زیر به چاپ خواهد رسید: Christian-Muslim Relations: A Bibliographical History, vol. 10: Ottoman and Safavid Empires (1600-1700), ed. By David Thomas and John Chesworth, (Brill: Leiden & Boston, 2017) 17- Armenians and Russia:1626-1796, A Documentary Record (Mazda Publishers, 2000); Russia and the Armenians of Transcaucasia, 1797-1889, A Documentary Record (Mazda Publishers, 1998). 18- diaspora 19- Armenia and Imperial Decline, Erevan Province: 1900-1914, foreword by Ronald G. Suny, Routledge Advances in Armenian History (Routledge: 2018)(forthcoming) 20- برای یک معرفی کامل و مختصر از کارنامۀ علمی و آثار بورنوتیان بنگرید به: جواد مرشدلو (گردآورنده)، بر فراز ارس، نگاهی به زندگی و کارنامه علمی جورج بورنوتیان (تهران: نگارستان اندیشه، 1395). |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 81
|