نویسنده: شاهن هوسپیان


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 86 

شهر اجمیادزین(1)، ‏ که نام اصلی آن واقارشاباد(2) است، در 16 کیلومتری غرب ایروان واقع شده است. از آنجایی که مقر ‏رهبری دینی ارمنیان در اجمیادزین قرار دارد،  این شهر، پایتخت دینی کل ارمنیان جهان محسوب می شود. نخستین کلیسای ارمنیان، ‏پس از رسمیت یافتن مسیحیت در ارمنستان، در این شهر ساخته شد. طی کاوش های باستان شناختی در حومه شهر، ‏سکونتگاه های بسیاری از دوره پارینه سنگی و دوره های بعد در تپه شرش(3) در شمال غرب و تغت(4) با قدمت بیش از پنج ‏هزار سال و موخرابلور(5) در جنوب و همچنین بقایای آب انباری از دوره اورارتو در شمال و گورستان وسیعی در شرق و بسیاری مکان های دیگر در اطراف شهر امروزی یافت شده است.(6) آثار به دست آمده از این مناطق از نظر فرهنگی با آثار یافت شده در واقارشاباد شباهت دارد، ‏که همگی آنها از فرهنگی مشترک  حکایت می کنند که به تمدن حوزه میانی رود کاساخ(7) تعلق دارد. بررسی هریک از این مناطق ‏موضوعی جداگانه است و از آنجایی که بحث در مورد آنها باعث طولانی شدن مقاله می شود در نوشتار حاضر تنها نگاهی خواهیم داشت ‏به تاریخچه و آثار شهرواقارشاباد. این شهر در دوره ای از تاریخ پایتخت ارمنستان بوده و با دین مسیحیت در ‏ارمنستان ارتباط مستقیم داشته و دارد.‏

واقارشاباد (اجمیادزین)، چهارمین شهر بزرگ جمهوری ارمنستان(8) و بزرگ ترین شهر استان آرماویر، در ‏شرق این استان در دشت آرارات و دامنه شرقی کوه آرارت قرار دارد. تحت تأثیر وضعیت آب وهوایی دشت و ‏کوه مرتفع آرارات این شهر دارای تابستان های نیمه خشک با دمای 26 ـ 42 درجه و زمستان های سرد با دمای 6- تا 25-  درجه سانتی گراد است. ارتفاع آن از سطح دریاهای آزاد 880متر است و پایین تر از شهر ‏ایروان قرار دارد. فصل بهار در آن کوتاه و فصل پاییز طولانی است و بارش سالانه آن به 200ـ 350 میلی متر می رسد. هرچند از داخل شهر ‏رودی عبور نمی کند عمق آب های زیرزمینی آن کم است.‏

دشت آرارات قرن هاست که قلب فلات ارمنستان محسوب می شود و  زمانی مرکز تجاری، سیاسی و اقتصادی بود. شش(9) پایتخت از دوازده(10)  پایتخت ارمنستان در دوره های مختلف در این دشت وسیع قرار داشته اند. دشمنان همواره برای نظارت بر کل کشور و راه های بازرگانی سعی کرده اند این منطقه را به طور کامل در اختیار داشته باشند. به ‏همین دلیل، در شهرهای دشت آرارات علاوه برآثار مختلف از حکومت های محلی از آنان نیز آثاری به جا مانده ‏است.‏

از واقارشاباد و پیرامون آن نخستین بار در دوره اورارتو در کتیبه ای متعلق به روسای دوم با نام دشت کوارلینه(11) نام برده شده است. ایـن کتیـبه، که در ‏دیـر زوارتنوتـس(12) پیدا شـده، مـی گویـد که به دلیـل کمبـود آب در مـنطقـه، روسـا آبـراهـه ای با نـام اومیـشینــی(13) از رود ایلـدارون(14) بـه ایـن سمـت حفـر کرده است.(15) در کاوش هـای ‏باستان شناخـتی داختل محوطه کلیسای جامـع اجمیادزین کتیبه ای دیگـر از دوره اورارتو یافته اند(16) که نوشته روی آن به علت ساییدگی محو شده ‏است.‏

در متـون باستـانی، به دلیـل وجود معـبد آناهیـتا، از این مـکان با نام یونانـی آرتیمد(17) یاد شده است‏.(18) در قرن ششم ‏پیش از میلاد، در دوره ‏حکومت یرواند (570 ـ560 پ م)(19) از خاندان یرواندونی شوهرخواهر وی در مکانی که معبد آرتیمد قرار داشت شهری بنا کرد که به نام خود وی، وارتکساوان،(20) نامیده شد.(21) در دوران پادشاهی واقارش اول (ولاش) ‏ (117ـ144م)از خاندان ‏آرشاگونیاتس، در نیمه نخست قرن دوم میلادی در شهر وارتکساوان کاخی برای اقامت پادشاه و معبدی جدید ساخته شد. ‏اطراف شهر را دیوار و خندق کشیدند و شهر جدید را واقارشاباد نامیدند . پایتخت نیز از شهر آرتاشات(22) به این ‏شهر منتقل شد. واقارشاباد دارای پلان چهارگوش بود. به غیر از دیوار و برج های دفاعی برای امنیت بیشتر شهر ‏از خندق استفاده کرده بودند. این خندق ها در زیر دیوارهای شمالی، شرقی و جنوبی حفر شده بودند. با استفاده از رودخانه کاساخ، که ازکنار دیوار غربی شهر جاری بود، این خندق ها را پرآب ‏نگه می داشتند. آب خندق در ضلع جنوبی باعث ایجاد مرداب شده بود. رودخانه پس از ‏ 1833م مسیر خود را تغییر داد و از شهر فاصله گرفت.‏

واقارشاباد، برخلاف دیگر شهرهای ارمنستان، دارای استحکامات طبیعی نبود و در دشتی مسطح بنا شده بود. بنابراین، به احتمال زیاد دارای دیوارهای دفاعی مرتفع در دو ردیف بوده است. به روایتی، شهر چهار دروازه ‏داشته اما تنها از دو دروازه آن اطلاعاتی در دست است. دروازه اصلی با نام آرگ(23) به معنای آفتاب در شرق قرار داشت. این نام با معبد مهر مرتبط بوده که کمی دورتر از دروازه در کنار جاده شرقی  قرار داشته. اکنون، در ‏جای آن کلیسای هریپسیمه مقدس واقع شده است. دروازه جنوبی، در شرق دیوار جنوبی و در مجاورت مرداب های واقع در این ‏سمت قرار داشت. اعدام مجرمان در این مرداب ها صورت می گرفت.‏(24)

براساس گواهی مورخان قرن پنجم، شهر در قرن چهارم میلادی پرجمعیت بوده است اما با در نظر ‏گرفتن محدودیتی که دیوارهای شهر به وجود می آورد. بخش بزرگی از جمعیت خارج از این دیوارها و در اطراف آن، به جز سمت شرقی که قبرستان بود، سکونت داشتند. در داخل شهر، به جز کاخ پادشاهی و معبد آناهیتا که دارای ‏دیواری جداگانه بودند، خانه های اشراف، بازار و پادگان نظامی و در بیرون از دیوارهای شهر و در بین باغ ها خانه های ‏مردم عادی، صنعتگران و کشاورزان قرار داشت. از آنجایی که در فصل تابستان هوای شهر گرم بود، بسیاری از ساکنان آن  به باغ های اطراف و روستاهای کنار رود کاساخ نقل مکان می کردند.‏(25)

هنگام ساخت خوابگاه راهبان و کارگاه کاغذسازی در محوطه دیر اجمیادزین سنگ های دیوارها و کف ‏کاخ به دست آمد. هنگام ساخت چاپخانه نیز قسمتی از حمام کاخ پیدا شد. زمانی که ساختمان ‏مدرسه در خیابان ماشتوتس امروزی در تقاطع خیابان اسپانداریان ساخته می شد بقایای دروازه شرقی و کمی دورتر از آن ‏به سمت شرق، که خارج از دیوارهای شهر بوده است، گورستان سربازان رومی و تعدادی سکه رومی متعلق به سال ‏های 69 و71م پیدا شد. قرار داشتن دروازه شهر در این خیابان ـ که امروزه خیابان اصلی، پس از ورود به شهر از سمت ‏شرقی  است ـ حکایت از آن دارد که خیابان بر روی جاده شرقی شهر در قرن چهارم میلادی قرار گرفته است.‏

گورستان شهر در دشت واقع در شرق آن، حدفاصل کلیسای هریپسیمه مقدس و دیر زوارتنوتس قرار داشته است. در1931م، به سرپرستی آشخارابک کالانتار و با همکاری معمار معروف، توروس تورامانیان، کاوش های باستان شناختی ‏در این محدوده به سمت جنوب و تپه آناسناتاغ(26) صورت گرفت. طی کاوش در چندین تپه قبرهای متعددی از دوره پارینه سنگی تا دوره ‏پس از احداث شهر و تا سده های هجدهم و نوزدهم میلادی یافت شد. در این قبرها تدفین به پنج شکل مختلف صورت گرفته است. در کنار بومیان ارمنی ‏که بیشتر سکنه شهر را تشکیل می دادند، قبر  مردمی از پارت، روم، آشور و گورهایی متعلق به یهودیان نیز یافت شده است.(27) تورامانیان، ‏که بر روی گورستان شرقی کار کرده، شرح کامل اکتشافات را در کتاب خود آورده است.‏(28)

در بین گورهای کوزه ای، قبری وجود دارد که بر روی آن کلمات لاتین‏LEG IV SC‏ به چشم می خورد که ‏مخفف ‏Legio IV Scythica‏ به معنی لژیون چهارم سکاهاست. در کتیبه ای از ترایانوس(29)، امپراتور روم (98 ـ 117م)، ‏که آن را در شهر ودی(30) یافته اند، از همین لژیون یاد شده است. این موضوع بیانگر حضور ارتش روم در این مکان پیش از بنای کاخ و ‏دیوارهای شهر است.(31)

نظریه ای وجود دارد مبنی بر اینکه حتی پس از اینکه، واقارش، پادشاه ارمنستان، این شهر را بنا کرد همچنان آرتاشات، پایتخت ‏ارمنستان بود. پس از درگذشت واقارش، در 144م امپراتور روم، آنتونیوس پیوس (138 ـ 161م)‏، ‏ دستور حمله به ارمنستان ‏را صادر کرد. در جنگ هایی که بین سپاه روم و سپاه مشترک ارمنستان ـ پارت رخ داد(32) رومیان آرتاشات را ‏ویران کردند و سوهه موس، پادشاه دست نشانده روم، به ناچار پایتخت را به واقارشاباد منتقل ساخت. در کتیبه های رومی به جای مانده از این دوره، از واقارشاباد با نام کاینه پولیس، به معنی شهر جدید، یاد شده است.(33)

در 163م، ارمنستان علیه سلطه روم قیام کرد. به دستور امپراتور مارکوس اورلیوس(161 ـ 180م)(34) ‏دو لژیون مستقر ‏در شرق، به فرماندهی لوسیوس وروس(35)، شورش را سرکوب کردند و برای مهار ارمنستان لژیون های ‏‏12 فولمیناتا(36)  و 15 آپولون در واقارشاباد مستقر شدند. از این لژیون ها آثاری به جا مانده است. ‏کتیبه های پیدا شده در دیوار شرقی و گورستان شهر از جمله آنهاست.‏

یکی از کتیبه ها در 1914م هنگام حفر گذرگاه آب، در نزدیکی کلیسای هریپسیمه، واقع در انتهای شرقی شهر امروزی، پیدا شد که متعلق به قبر زن و دختر یک نظامی رومی است. فرد ‏رومی در کتیبه، که به زبان لاتین است، خود را از نظامیان لژیون 15آپولون معرفی کرده است. بر روی سنگ قبر، نام وی ماکسیم، نام زن 35 ساله اش والنتین و نام دختر سیزده ساله اش والنت، ذکر شده است.(37) کتیبه دوم، به زبان لاتین، در 1862م در تپه های خاکی به جا مانده از ویرانه های ‏دیوار شرقی شهر پیدا شد.(38) ‏ این نوشته را پاول میخاییلویچ لئوندیوه، استاد دانشگاه ‏مسکو، خوانده است. به نظر او این کتیبه متعلق به 162م و زمان امپراتوری مارکوس آورلیوس(‏161 ـ 180م) است.

در ابتدای ‏کتیـبه نام فرمانـده سپاه روم حـک شده بود که به عمـد تراشیـده شده است. در این خصوص، نظرات مختلفی وجود دارد. ‏براساس مقاله سرداریان، چاپ شده در ماهنامه اجمیادزین، با نام «مکان واقارشاباد قدیم براساس یافته های باستان شناسی و ‏متون قدیمی»، این کتیبه را در 185م در دیوار شهر جاسازی کردند. در این کتیبه، نام کوموتیوس، فرمانده لژیون 15 ‏آپولون، نیز ذکر شده بود که در جنگ با ایران در 192م شکست فاحشی خورد. طبق تصمیم سنای روم نام ‏او می بایست از کلیه کتیبه ها محو می شد. این دستور در کتیبه شهر واقارشاباد نیز اجرا شد. در این کتیبه، به قیصر ‏آورلیوس و حضور لژیون 15 آپولون در منطقه اشاره شده اما از شهری که کتیبه در آن قرار داشته نام برده نشده ‏است.(39)

دیون کاسیوس(40)، در کـتاب تاریخ روم، مـکان استقرار کلیـه لژیون های روم را نام بـرده و از ‏حضور لژیون های چهارم، دوازدهم و پانزدهم در ارمنستان یاد کرده است. کتیبه های یافت شده در ‏واقارشاباد حضور این لژیون ها را در سده اول و دوم میلادی در این شهر تأیید می کند.‏

پس از دو دهه تسلط روم بر ارمنستان، واقارش دوم(185ـ 198م) با کمک اشکانیان ایران موفق به بازپس گیری استقلال ارمنستان شد. خاندان آرشاگونیاتس بار دیگر حکومت ارمنستان را به دست گرفتند. این مقطع با شروع نفوذ روزافزون ‏مسیحیت در بین اقشار مختلف جامعه مصادف بود. در زمان پادشاهی تیرداد سوم(287 ـ 330م) واقعه ای مهم در ارمنستان اتفاق افتاد و آن ‏رسمیت یافتن مسیحیت بود، که از واقارشاباد آغاز شد.‏

در متون باستانی، در وقایعی که به رسمیت یافتن مسیحیت در ارمنستان انجامید از واقارشاباد بسیار نام برده شده که لازم است نگاهی مختصر به آنها بیندازیم. در زمان پادشاهی تیرداد سوم، گروهی از راهبه های مسیحی ‏به رهبری گایانه(41) مقدس از روم گریختند و به ارمنستان آمدند. انتخاب ارمنستان به این سبب بود که مسیحیت، هر چند در ‏خفا، در بین مردم گسترش بسیار یافته بود. دیوکلتیانوس(42)، امپراتور روم (284ـ 305م)، در نامه ای از تیرداد خواست تا همه راهبه ‏ها را به قتل برساند و یکی از آنان را با نام هریپسیمه به روم بازگرداند.‏(43)

راهبه ها ، که هفتاد نفر بودند، به همراه هریپسیمه به خانه های ارمنیان در حومه واقارشاباد پناه بردند. ‏به فرمان تیرداد آنان را یافتند و چند تن از آنان از جمله هریپسیمه را دستگیر کردند و پس از شکنجه به شهادت رساندند.(44) دیگر ‏راهبه ها سعی کردند تا شهدا را طبق قوانین  مسیحیت به خاک بسپارند اما سربازها اجازه ندادند. در درگیری ای که پیش آمد 32 نفر از راهبه ها کشته شدند(45) هریپسیمه در باغ های شمال شرق، بیرون دیوارهای شهر و گایانه به همراه دو راهبه ‏دیگر در مرداب های کنار دروازه جنوبی به شهادت رسیدند.(46) راهبه هایی که جان سالم به در برده بودند به مکان های ‏امن پناه بردند. شماری از آنان به گرجستان و اران رفتند و در آنجا به ترویج مسیحیت پرداختند.‏

سال ها بعد طی وقایعی(47)، تیرداد به دست گریگور روشنگر به مسیحیت گروید و در 301م دین ‏رسمی ارمنستان مسیحیت اعلام شد.(48) گریگور مقدس معبد آناهیتا را در محوطه کاخ پادشاهی ‏ویران و بنابر وحی ای که به او شده بود، نخستین کلیسای ارمنستان را در این مکان بنا کرد که همان کلیسای جامع ‏اجمیادزین امروزی است. این کلیسا از ابتدا تا به امروز با نام اجمیادزین مقدس، به معنی مکان حلول حضرت مسیح، ‏نامیده شده است. وی سپس، با یافتن مکان دفن راهبه ها،آنان را داخل قبرهایی جای ‏داد که بر روی آنها نمازخانه ساخته شد.(49)

از کلیساهای ساخته شده در اوایل قرن چهارم میلادی هیچ بنایی به شکل اولیه خود حفظ نشده است اما بر اساس نوشته های ‏آگاتانگغوس، مورخ قرن پنجم میلادی، در محوطه کلیساها کاوش هایی صورت گرفت. در نتیجه این کاوش ها آثاری از کلیساهای ‏اولیه و سنگ قبر مسیحیان آن دوره یافت شد.

در کاوش هایی که در محوطه کلیسای هریپسمه صورت گرفت ‏بقایای نمازخانه اولیه ای که گریگور مقدس بنا کرده بود همچنین بقایای معبد مهر یافت شد. این معبد را گریگور ‏مقدس تخریب کرده و به جای آن نمازخانه ای ساخته بود. سپس، قبر هریپسیمه مقدس را به آنجا منتقل کرده بود. آرامگاه آن قدیس تا به امروز نیز در این مکان حفظ شده است. این وضعیت در خصوص دیگر کلیساهای شهر نیز صدق می کند.‏

در کـاوش های 1958م، در داخـل کلیـسای اجمیادزین در محل محراب کلیسا، کتیبه ای از دوره ‏اورارتو و بقایای آتشکده معبد را یافتند. در محیط اطراف آن نیز ته ستون های کلیسای اولیه، متعلق به قرن چهارم میلادی، ‏مشاهده می شود.‏

در 1979م، در کاوش های باستان شناختی در منطقه غرب کلیسای شوغاگات قسمت هایی از یک کلیسای ‏بازیلیک متعلق به قرن چهارم میلادی یافت شد. طبق بررسی های صورت گرفته این کلیسا در قرن پنجم و هفتم میلادی ‏مرمت شده بود.(50) نقش های پی دیوارهای این کلیسا شبیه نقش های ته ستون های کلیسای جامع ‏اجمیادزین در قرن چهارم است.‏

گورستان اطراف کلیسای بازیلیک به علت کشاورزی در این مکان، به طور کامل ویران شده است. با این حال، تعدادی ‏سنگ قبر با کتیبه روی آنها را پیدا کرده اند که مربوط به قرن هفتم میلادی است. مورد جالب درباره این کلیسا یافتن بقایای ساختمان چرخشت ‏در امتداد دیوار جنوبی آن و پایین تر از سطح بناست. بررسی ها مشخص کرده که قسمتی از ساختمان چرخشت نیز در زیر ‏کلیسا قرار دارد. بنابر کتاب آگاتانگغوس به احتمال زیاد این چرخشت همان مکانی است که ‏هریپسیمه مقدس در آن اقامت داشت و در آنجا، دستگیر شد.(51) همچنین، مکانی است که تعدادی از راهبه ها را در آنجا شکنجه کردند و به ‏شهادت رساندند.(52) بنابر نوشته آگاتانگغوس، که شرح آن رفت، گریگور مقدس در مکان شهادت راهبه ها کلیسایی بنا ‏کرد. با در نظر گرفتن تاریخ بنای کلیسا و وجود بقایای چرخشت و یافتن تابوتی سنگی محتوی بقایای جسد زنی که ‏استخوان هایش به عمد شکسته شده، این کلیسا در همان مکانی ساخته شده است که ‏راهبه ها در آن اقامت داشتند و با ساختن کلیسا بر روی آن خواسته اند این مکان را حفظ کنند و به آن تقدس دهند. گریگور روشنگر همچنین بقایای جسد یکی از راهبه ها را، با نام ماریانه، به مکانی دیگر منتقل و بر روی قبر ‏وی، کلیسایی بنا کرد. این کلیسا شوغاگات مقدس نام دارد و قبر آن قدیس در زیر محراب آن واقع شده است.‏

پس از درگذشت تیرداد سوم در 330م، جانشین وی، خسرو سوم، پادشاه ارمنستان شد. در دوران حکومت ‏وی، شهر دوین(53) ‏بنا و پایتخت از واقارشاباد به شهر جدید منتقل شد. پنج سال بعد، اقوام کوچ نشین ماساگت ‏با گذشتن از کوه های قفقاز با استفاده از غیبت سپاه ارمنستان، که برای مقابله با حمله احتمالی شاپور دوم ‏ساسانی (‏309 ـ 379م) در مناطق جنوبی مستقر شده بودند، به ارمنستان حمله کردند. آنان موفق شدند واقارشاباد را تصرف و آن را غارت کنند. در ‏‏336م، سپاه ارمنستان توانست آنان را از کشور بیرون براند و واقارشاباد را آزاد سازد.‏(54)

در 337م، شاپور دوم ساسانی مناطقی از بین النهرین و جنوب ارمنستان را تصرف کرد. در دوران حکومت او، جنگ های ‏سی ساله با ارمنستان و روم آغاز شد. در نهایت، در363م روم شکست خورد و پیمان صلحی سی ساله میان این امپراتوری و ایران منعقد شد‏ و در نتیجه این پیمان ارمنستان در مقابل سپاه شاپور ساسانی تنها ماند. یک سال پس از عقد پیمان صلح با روم، شاپور ‏دوم حمله ای سراسری به ارمنستان شروع کرد.(55) ‏وی توانست بسیاری از شهرها از جمله واقارشاباد را تصرف کند.‏

او بسیاری از ساکنان شهرهای تحت تصرف، از جمله واقارشاباد، را به مناطق داخلی ایران کوچ داد. تمامی ‏این وقایع در کتاب پاوستوس بوزاند، مورخ ارمنی قرن پنجم میلادی، ذکر شده است. بنابر نوشته وی شاپور ساسانی نوزده هزار ‏خانواده را از واقارشاباد به اسارت برد و تمامی شهر از جمله کلیساها را به آتش کشید. درنتیجه، شهر از سکنه خالی شد.(56) پس از این واقعه، تا نیمه دوم قرن بیستم میلادی، واقارشاباد نتوانست خود را در قالب شهر احیا  کند. اگر ‏کلیسای اجمیادزین و آرامگاه های قدیسان در این مکان نبود، این شهر نیز همچون بسیاری از شهرهای دیگر ارمنستان به تاریخ ‏می پیوست.‏

پس از خاتمه جنگ و تقسیم ارمنستان به دو بخش (387م) تحت نظارت ایران ساسانی و امپراتوری روم ‏برای مدتی صلح به این سرزمین بازگشت. در این مدت، کلیسای جامع اجمیادزین مرمت شد و جاثلیق به شهر واقارشاباد بازگشت، شهری که از آن ‏فقط مرکز دینی ارمنستان باقی مانده بود. در 406م، در زمان جاثلیق ‏ساهاک بارتو(57)، مسروپ ماشتوتس الفبای زبان ارمنی را ابداع کرد و اولین مدرسه برای آموزش در دیر اجمیادزین تأسیس و ‏هم زمان ترجمه کتاب مقدس نیز در این مکان آغاز شد.‏(58)

با آغـاز دور جـدید جنـگ های ایران ساسانـی و روم، یزدگـرد دوم ساسانـی(438 ـ 457م)‏ برای پایان دادن به نفوذ روم در ‏ارمنستان، موبدان زرتشتی را برای تبلیغ دین زرتشت به آن سرزمین اعزام کرد. این کار با واکنش ارمنیان و کلیسای ‏ارمنستان مواجه شد. در نهایت، در 451م جنگی دینی با نام آوارایر(59) میان سپاهیان یزدگرد و سپاه ارمنستان به فرماندهی ‏وارطان مامیگونیان درگرفت. این جنگ با شکست ارمنیان خاتمه یافت(60) و کلیساهای واقارشاباد غارت شد. با این حال، مقاومت ‏مردم ارمنستان باعث شد تا یزدگرد از هدف خود برای تغییر دین ارمنیان دست بکشد.‏

سـه دهـه بعد، ارمنستـان بار دیـگر شورش کـرد. پس از پیروزی شورشیان، به فـرماندهـی واهان مامیگـونیان، بر سپاه ‏پیروز یکـم ساسانی(457ـ 484م)، در سال 484م(61)، پیـمان نوارساک میان دو طرف منعـقد و واهان مامیگونیان به سمت مرزبانی ارمنستـان ‏منصوب شد و حـکومت ساسانی مسیحیت را به منزله دین ارمنیان به رسمیت شناخت. در 485م، در زمان جاثلیق هوهان مانداگونی(478 ـ 490م)(62) واهان ‏مامیگونیان کلیسای جامع اجمیادزین را مرمت کرد.‏(63)

با توجه به وضعیت نامساعد واقارشاباد، که دیگر شهر نبود و ویران شده بود، در 485 م مقرر ‏جاثلیق به دوین، پایتخت وقت ارمنستان، منتقل شد.(64) واقارشاباد، که زمانی پایتخت سیاسی و دینی ارمنستان ‏بود، به صورت دیری با تعدادی راهب و زیارتگاهی برای مسیحیان در آمد.(65) با وجود این، کلیسای ‏اجمیادزین همچنان اهمیت خود را حفظ کرد چنان که در 491م به دستور جاثلیق بابکن وتمتسی (490ـ 516م)(66) ، جلسه اسقفان کلیسای ارمنستان در ‏مخالفت با تصمیمات شورای کلسدونی(67) و اعلام استقلال کلیسای ارمنستان در این شهر برگزار شد.‏(68)

در ابتدای قرن هفتم میلادی و هم زمان با آغاز دوره شکوفایی فرهنگی ارمنستان در همه نقاط کشور بناهایی ‏شکوهمند ساخته شد. جاثلیق کومیتاس آغزکتسی(615 ـ 628م)(69) نیز با هدف بازگرداندن اهمیت دینی واقارشاباد دست به اقداماتی زد. او کلیسای جامع اجمیادزین را مرمت و بر روی بناهای نیمه ویران آرامگاه راهبه ها کلیساهای جدید بنا کرد. ‏اقدامات او سبب بازگشت زندگی به واقارشاباد شد، اما در قالب روستایی در اطراف کلیسای اجمیادزین. از کلیساهایی که ‏او بنا کرد کلیسای هریپسیمه مقدس تا کنون به همان شکل اولیه باقی مانده است. دو کتیبه روی دیوارهای آن گواه ‏این موضوع است.

کلیسای هریپسیمه مقدس، که در ابتدای ورودی شرقی شهر اجمیادزین امروزی قرار دارد، در 618م بنا شده ‏است و آرامگاه راهبه شهید در زیر محراب آن قرار دارد. این کلیسا دارای سبک معماری خاصی است که متأثر از‏ سبک کلیساهایی است که در نقاط مختلف ارمنستان و گرجستان بنا شده است.‏(70)

کلیسای هریپسیمۀ مقدس، 1878م

این وضعیت آرامش و سازندگی چندان دوام نیاورد. از نیمه دوم قرن هفتم میلادی، حملات عرب ها به ارمنستان ‏آغاز شد و تا پایان قرن، ارمنستان تحت سلطه خلفای اموی قرار گرفت. در این دوره واقارشاباد نیز همچون دیگر ‏مناطق ارمنستان غارت و تخریب شد. پس از استقلال ارمنستان در قرن نهم میلادی، واقارشاباد، همچون دیگر مناطق ‏ارمنستان، بازسازی نشد زیرا روستایی بیش نبود. مقر جاثلیقی نیز قرن ها قبل از آنجا رفته بود و فقط به عنوان زیارتگاه اهمیت خود را  حفظ کرده بود. گفتنی است که پس از حمله عرب ها تا قرن سیزدهم میلادی نامی از این مکان ‏در متون قدیمی برده نشده است.‏

در تحـولاتی که طی سده هفتـم تا سیزدهـم میلادی به وقـوع پیوست رهبـری کلیسای ارمنستان دائماً مجبور به جابه جایی بود. سرانجام، در 1293م در شهر سیس(71)،‏ پایتخت پادشاهی ارمنی کیلیکیه، مستقر شد. پس از ‏سقوط این پادشاهی در 1375م، به دست مملوک های مصر، موقعیت رهبری کلیسای ارمنستان به خطر افتاد. دلیل آن دوری از ‏موطن اصلی و فشارهای پاپ، رهبر کلیسای کاتولیک(72) و مشکلاتی بود که مملوک ها برای کلیسا به وجود می آوردند. بنابراین، مراکز مذهبی واقع در ارمنستان تصمیم گرفتند رهبری کلیسا را از ‏سیس به جایگاه اولیه آن، یعنی واقارشاباد منتقل سازند اما این کار به سادگی  امکان پذیر نبود. اجرای چنین تصمیمی نیاز به موقعیت مناسب داشت. به خصوص اینکه مرکز مذهبی در کیلیکیه با این تصمیم مخالفت می کرد.‏

ایـن موقعـیت مناسب سرانـجام در دوران حکـومت جهانشاه قـره قویونلو (1437ـ 1467م) فراهم آمد. وی‏ قلمرو خود را به چندین بخش تقسیم کرد. در دشت آرارات و ‏مناطق هم جوار آن یک بخش اداری با نام چخورسعد تشکیل شد. واقارشاباد نیز در این بخش قرار گرفت. حاکم ‏آن یعقوب بیگ تعیین شد. جانشین وی و حاکم شهر ایروان فردی ارمنی به نام اوربِل وسکانیان بود. با کمک اوربل وسکانیان و پس از برگزاری جلسات متعدد، سرانجام در 1441م جاثلیق جدید در ارمنستان انتخاب و رهبری کل کلیسای ارمنستان بار دیگر در واقارشاباد مستقر ‏شد(73) که تا به امروز نیز در این شهر قرار دارد.‏

واقارشاباد، که روستایی بیش نبود، همچون بسیاری از مناطق دیگر به خانی محلی به نام سعیدبیگ تعلق داشت. ‏کلیسای اجمیادزین در همسایگی واقارشاباد واقع شده بود. جاثلیق موفق شد روستا را از خان خریداری کند. سند این معامله را ‏زمان الدین قاضی، حاکم خانات چخورسعد، در 1454م تأیید کرد.‏(74)

از 1502م، به مدت 220 سال ایران صفوی و عثمانی در جنگ بودند. در این بین، واقارشاباد بارها دست به دست، غارت و ویران شد. در 1554م، تقسیمات اداری جدیدی در منطقه صورت گرفت. در دشت آرارات ‏و مناطق هم جوار به مرکزیت شهر ایروان خانات ایروان(75) تشکیل شد. اولین خان آن نیز محمدخان معروف به تخماخ خان ‏بود. واقارشاباد نیز در این خانات قرار گرفت.‏

پس از قرن ها، روستای واقارشاباد در حال گسترش بود که در 1604م ضربه ای مهلک به آن وارد شد. زمانی ‏که شاه عباس اول ارمنیان دشت آرارات را به مناطق داخلی ایران کوچ داد واقارشاباد نیز از سکنه خالی شد(76) چنان که سال ها کلیساهای نیمه ویران آن به حال خود رها شد و جاثلیق به علت ناامنی به دیرهای مناطق هم جوار ‏نقل مکان کرد. یک سال پیش از این واقعه، گئورگ تکتاندر فون دِر یابل(77)، ‏ سفیر امپراتوری روم، که همراه سپاه شاه ‏عباس بود، با کسب اجازه به دیر اجمیادزین رفته بود. او در خاطرات خود شرح کاملی از شکوه کلیسای اجمیادزین و مهمان نوازی ‏جاثلیق را آورده است.(78)

پس از کوچاندن سکنه، شاه عباس دستور داد تا دیر اجمیادزین را تخریب و آن را به اصفهان منتقل کنند. اگرچه این ‏کار به مرحله عمل در نیامد سبب تخریب بخش هایی از کلیسا شد.(79) آراکل داوریژتسی(1590ـ 1670م)،‏ مورخ ارمنی قرن هفدهم میلادی، که شاهد ‏وقایع این دوره بوده، نه فقط شرح کامل کوچ ارمنیان بلکه وضعیت کلیسای جامع اجمیادزین و دیگر زیارتگاه های ‏واقارشاباد را در کتاب خود آورده است.‏

در 1605م، خان ایروان، امیرگونا خان، برای بازگرداندن ارمنیان به خانات ایروان، که خالی از سکنه شده ‏بود، ارمنیان قارص، ارزروم، وان و نخجوان را به این خانات کوچ داد اما ازساکنان جدید کمتر ‏کسانی در روستای واقارشاباد سکونت گزیدند. پسر امیر گوناخان، پس از رسیدن به حکومت، جاثلیق را ‏مجبور کرد تا درآمد حاصل از اعانه های زائران و مالیات جمع آوری شده از روستای هم جوار را به او تحویل دهد. ‏این وضعیت سرانجام در 1650م با شکایت جاثلیق و به دستور شاه عباس دوم خاتمه یافت.(80) چنین وضعیتی ‏در دوره های بعد نیز تکرار شد. به همین دلیل، هرچند وقت یکبار جاثلیق مجبور به بردن شکایت به دربار می شد.‏

یک سال پس از کوچ ساکنان دشت آرارات، تعـدادی از خـانواده های روستای واقارشاباد موفق شدند به خانه ‏های نیمه ویران خود باز گردند. در این دوره، وضعیت اقتصادی دیر اجمیادزین نامناسب بود چنان که قادر به مرمت ‏ویرانی ها نبودند. به ناچار، سقف ویران کلیسای جامع را با چوب پوشاندند. ‏در 1636م، سربازان عثمانی پس از ورود به دشت آرارات، کلیسای جامع و خانه های اطراف را سوزاندند. به این ترتیب، واقارشاباد باردیگر از سکنه خالی شد.‏

قرن هفدهم میلادی هم زمان با سفر تجار اروپایی همراه با مبلغان مذهبی، مانند برادران شرلی به ایران بود. ‏برخی از این مبلغان در مناطق مختلف ارمنستان نیز اقامت کرده بودند و به تبلیغ مذهب خود می پرداختند. به ‏نوشته آراکل داوریژتسی چند سال پس از کوچ ساکنان واقارشاباد، گروهی از این مبلغان مذهبی از وضعیت نابسامان رهبری ‏کلیسای ارمنیان استفاده کردند و  دست به غارت آرامگاه هریپسیمه مقدس زدند. ‏هدف آنان بردن استخوان های آن قدیس به اروپا  بود. با اینکه تعدادی از روحانیان و روستاییان از این عمل ناشایست جلوگیری کردند آنان موفق شدند تعدادی از استخوان ها را به اصفهان ببرند. خوشبختانه، تجار ارمنی جلفای اصفهان توانستند آنها را بازپس بگیرند(81)

در دوران پادشاهی شاه عباس دوم و شاه سلیمان اول، ثبات نسبی در منطقه برقرار شد. خانه های ‏اطراف دیر دوباره بازسازی شد. جاثلیق موسِس داتِواتسی(1629 ـ 1632م)‏ و دو جانشین بعدی، با کمک های مالی بازرگانان ‏ارمنی،کلیساهای جامع اجمیادزین و هریپسیمه مقدس را مرمت و دو کلیسای متعلق به راهبه های دیگر را، که به طور کامل ویران ‏شده بود، بازسازی کردند. کلیه بناهای دیر را معماری به نام گریگور مرمت کرده است. نام او بر روی طاقی(82) ‏به ‏نام دروازه تیرداد در ضلع شرقی کلیسای اجمیادزین به تاریخ 1639م ذکر شده است.‏(83)

به دلیل قرار داشتن سه کلیسای اجمیادزین، گایانه و شوغاگات در نزدیکی یکدیگر در دوره صفویه واقارشاباد را اوچ کلیسا می نامیدند. در اسناد دولتی ایران نیز، واقارشاباد با همین نام معرفی شده است. در تصویری که از این مکان در ‏پایان قرن هفدهم میلادی ترسیم شده است، دیر اجمیادزین در دامنه کوه آرارات در بین خانه های روستایی قرار دارد. ‏دو کلیسای شوغاگات و گایانه نیز با فاصله از کلیسای اجمیادزین در میان حصارهای جداگانه جای گرفته اند. مصطفی حاجی ‏خلیفه، معروف به کاتب چلبی، نیز در کتاب جهان نما ی خود،(84) به سال 1657م، از دیر اجمیادزین با نام « اوچ کلیسا »یاد کرده ‏است.‏

کلیـسای گایانه مقـدس، که در630م بنا شده بود طـی سال ها آسیب دیده و سقف آن به طور کامـل فرو ریخـته بود. این کلیسا را در سده هفدهـم میلادی مرمـت کردند و بازسازی آن در 1652م ‏خاتمـه یافت. سی سال بعـد، در 1682م، حـصاری به دور آن کشیده شد. جاثلیـق یغیازار آینتاپتسی(1681 ـ 1691م)(85) در کتیبه ای که ‏به مناسبت بنای دیوار اطراف کلیسا و صحن آن در کلیسای گایانه مقدس به جا گذاشته به وضعیت ‏نیمه متروک کلیساها و روستای واقارشاباد نیز اشاره کرده است. در گورستان این کلیسا شماری از جاثلیق ها و افراد ‏سرشناس شامل محققان، نویسندگان و … به خاک سپرده شده اند که در واقارشاباد و دیر اجمیادزین زندگی و فعالیت کرده اند.

در مکان فعلی کلیسای شوغاگات مقدس، نمازخانه ای ویران قرار داشت. در 1694م، ساخت کلیسای ‏جدید در این مکان خاتمه یافت. صحن واقع در غرب کلیسا در 1807م فرو ریخت و اکنون، اثری از آن وجود ندارد.‏

تا نیمه دوم قرن هفدهم میلادی، دیر اجمیادزین تنها مکانی مذهبی و مقر جاثلیق بود اما به همت جاثلیق ‏پیلیپوس آغباکتسی(1633ـ 1655م)(86) مرکز علمی واقع در دیر هوهاناوانک(87) به دیر اجمیادزین منتقل شد. در این مرکز علمی ‏جدید، استادانی چون ‏وسکان یروانتسی(88) ، سیمون جوقایتسی(89) ، استپانوس لهاتسی(90)‏ و بسیاری دیگر به تدریس مشغول شدند(91)

در 1672م، ژان شـاردن(92)، جهانـگرد فرانسوی، که در راه اصفـهان از ارمنـستان می گذشت، از اجمـیادزین نیز دیدن کرد. او در  کتاب خـود تصویری از کلیـسا و محـوطه دیر اجـمیادزین را به تصویر کشیده، که بسیار کوچک تر از محوطه امروزی آن است و در ‏چهار طرف دیوارهای آن، حجره های راهبان قرار دارد.(93)

در زمان جاثلیق هاکوپ جوقایتسی(94)، دیر اجمیادزین بازسازی شد. او برای تأمین آب باغ های واقع در شمال ‏دیر، آب انباری از دوره اورارتو را در روستای آیگشات(95) بازسازی و برای انتقال آب نیز نهری احداث کرد. این ‏نهر آب مورد نیاز روستا را نیز تأمین می ساخت.‏

گورستان دیر اجمیادزین از گورستان روستاییان واقارشاباد مجزا است و در سمت جنوبی دیر، قرار دارد. بررسی ‏کتیبه های سنگ قبرها مشخص ساخت که بیش از 350 سنگ قبر از قرن هفدهم میلادی در آنجا وجود دارد که ‏بیشتر آنها متعلق به روحانیان و مابقی متعلق به خدمه دیر است. این آمار حکایت از آن دارد که دیر در آن قرن یک مرکز دینی ‏فعال بوده است.‏(96)

در دوره های مختلف، از کل منطقه نقشه های جغرافیایی تهیه شده است. در این نقشه ها، موقعیت ارمنستان را نیز ‏مشخص(97) و نام شهرهای مهم فلات ارمنستان را ذکر کرده اند اما از سده هفدهم میلادی به بعد نام واقارشاباد ‏براساس دیری که در آن قرار گرفته به صورت اجمیادزین ذکر شده است. در نقشه های موجود به زبان های ارمنی، انگلیسی، روسی، ایتالیایی و عربی از واقارشاباد در دو جا به صورت اوچ کلیسا، دو جا به صورت اکییازین و در مابقی نقشه ها به صورت اجمیادزین نام برده اند.(98)

قدیمی ترین نقشه ای که در آن دیر اجمیادزین نشان داده شده متعلق به 1691م است. این نقشه را ‏یرمیا چلبی کومورجیان(1637ـ 1695م)(99) ، که در ترکیه او را با نام حاجی خلیفه کاتب چلبی می شناسند، در استانبول و به درخواست کنت لودویک مارسیلی(100) به زبان ارمنی ترسیم کرده است. در حال حاضر، این نقشه در دانشگاه بولونیا(101) نگهداری می شود. در این نقشه، که ‏از دریای مازندران تا دریای اژه را نشان می دهد، کلیه شهرهای ارمنی نشین و کلیساهای ارمنیان با ذکر جزئیات در آن مشخص ‏شده است. در بخش مربوط به دیر اجمیادزین، در کنار تصویر کلیسای جامع، تصویر جاثلیق به همراه چند روحانی نشان داده شده که در حال ‏پذیرایی از مهمانی هستند.(102)

در دوران حکومت نادرشاه افشار نیز، جنگ های ایران و عثمانی همچنان ادامه داشت. وی پس از پیروزی بر سپاه عثمانی در 1735م، ‏زمانی که در ارمنستان به سرمی برد، برای دیدار جاثلیق آبراهام کِرتاتسی(103) به واقارشاباد رفت. او برای مرمت کلیسای ‏اجمیادزین، که بر اثر جنگ آسیب دیده بود، مبلغی در اختیار جاثلیق گذاشت.‏

واقـارشاباد در قـرن هجدهـم میلادی همچـنان روستا بود. خانـه های روستاییـان در اطراف کلیسای اجـمیادزین قرار ‏داشت و این موضـوع مانع گسترش امـکانات دیر مـی شد. بنابراین، در زمـان جاثلیـق سیمون یروانتسی(1763ـ1780م)(104)  خانه های ‏اطراف کلیسا را تخریب کردند(105) و محوطه ای وسیع به وجود آوردند. اطراف محوطه را نیز با دیواری خشتی محصور کردند. اهالی روستا هم با کمک ‏های مالی ای که جاثلیق در اختیار آنان گذاشته بود خانه های جدید خود را به فاصله 250 متر دورتر از دیوارهای دیر، در ‏شمال آن، ساختند. جاثلیق همچنین در 1767م کلیسایی در روستای جدید با نام کلیسای مریم مقدس بنا ‏کرد.(106)

درباره احداث کلیسای مریم مقدس و  حصارکشی اطـراف کلیـسای جـدیـد کـتیبـه ای در دیـوار شرقـی کلیـسای مـریـم مقـدس نصـب شـده است.‏(107) این کلیسا سه ورودی دارد.(108)  در دو ‏سمـت هر ورودی، خاچکارهایی در مجموع شش عدد متعـلق به سـده های پانزدهـم و شانزدهـم میـلادی نصب شده است. بر روی تعـدادی از آنـها، نام استاد ‏سنـگ تراش را نیـز ذکر کرده اند.(109) جالب اینکه خاچکارهای انتخاب شده همگی به یک ارتفاع، ‏‏134سانتی متر و با پهنای نزدیک به یکدیگرند. در بین آنها، خاچکاری نیز اثر ملیک ست(110)، سنگ تراش معـروف قـرن ‏شانزدهـم به تاریـخ 1591م وجود دارد.(111) متأسفانه، از مکان اولیه خاچکارها اطلاعی در دست نیست.‏

هرچند اکنون واقارشاباد به شهر تبدیل شده و با ساخت بنا های جدید دیگر از آن روستا اثری باقی ‏نمانده است عامه مردم همچنان کلیسای مریم مقدس را با نام «کلیسای روستا» می شناسند. گفتنی است‏کومیتاس،‏ آهنگ ساز، رهبر ارکستر، نوازنده و بزرگ مرد موسیقی ارمنی، در 26 فوریه 1895م در این کلیسا به فرمان جاثلیق به مقام وارتاپدی رسید.‏(112)

با آغاز عملیات ساختمانی در محوطه جدید دیر  بقایای ساختمان های متعلق به قرن چهارم میلادی، شامل ‏سنگ های مرمر خوش تراش و سنگ های کف بناها، آشکار شد.‏(113) به همـت جاثلیق سیمـون یروانتسی ساخـتمانی جـدید برای راهبـان، اقامتـگاهی برای جـاثلیـق و یـک ساخـتمـان بـرای چاپخـانه بنـا شد. ‏در 1771م، اولیـن چاپخانه ارمنستان در دیر اجمیادزین شروع به کار کرد.همچنین، برای تأمین کاغذ اولین ‏کارگاه کاغذسازی نیز در 1776م احداث شد.‏

زمانـی که ارتـش روسیه در نیمه اول قرن نوزدهـم میلادی ارمنستان را به تصرف درآورد اقدام به تهیه نقشه ‏واقارشاباد کرد. در این نقشه، باقی مانده دیوار شرقی شهر به طول هزار متر به صورت تپه ای خاکی، موقعیت کلیساها، ‏دیر اجمیادزین و مکان قرار گرفتن روستایی که جاثلیق سیمون یروانتسی در شمال دیر بنا کرده بود مشخص شده است. اسقف هوانس شاخاتونیانتس نیز در خاطرات خود در 1840م از دیوار و باقی مانده دروازه شرقی یاد کرده است.‏

هرچند واقارشاباد قرن ها مرکز دینی ارمنیان کل جهان بوده است اما شمار کلیساهایی که در آن بنا شده کمتر از کلیساهای ایروان پیش از زلزله مهیب 1679م، است.(114)  شاید، علت آن باشد که مقر ‏جاثلیقی ده قرن خارج از این مکان قرار داشت.‏

در دوران حکومت کریم خان زند، هرج و مرج شمال غرب ایران را فرا گرفته بود و خان های منطقه هریک حکومتی مستقل ‏به وجود آورده بودند. هراکل پادشاه گرجستان از این فرصت استفاده و به خانات ایروان حمله کرد. او قلعه ایروان را چهار ماه به محاصره درآورد. در این مدت، سپاهیان گرجی روستا و دیر اجمیادزین را غارت و بسیاری از ‏اهالی روستا به ناچار به بایزید و قارص کوچیدند.‏(115)

در چهار دوره پایانی تسلط ایران بر این شهر، از دوره صفویه تا اوایل دوره قاجار، واقارشاباد همیشه ‏مقر جاثلیق بود ومسلمانان از سکونت در این مکان پرهیز می کردند. روستا و زمین های اطراف نیز براساس فرمان دربار به دیر تعلق داشت و امور این منطقه را جاثلیق اداره می کرد. با وجود این، خان های ایروان همیشه سعی می کردند تا آن را تحت ‏سلطه خود درآورند. این خواسته گاه با مقاومت جاثلیق روبه رو می شد. یکی از این حاکمان ‏محمدقلی خان بود که جاثلیق پیلیپوس آغباکتسی توانسته بود او را از دخالت در امور داخلی دیر و روستای هم جوار منع کند. خان نیز به تلافی، پس از درگذشت جاثلیق در 1655م، اجازه دفن او را در دیر اجمیادزین نداد و به ناچار او را در کلیسای ‏هریپسیمه به خاک سپردند. به غیر از خان ایروان، عوامل او نیز دائم به مردم روستا و روحانیان دیر ستم می کردند.‏(116) کتاب زندگی هاروطون آراراتیان اهل واقارشاباد، که در پایان قرن هجدهم میلادی نگاشته شده، با جزئیات این موضوع را شرح داده است.‏(117)

هرچند هدف این مقاله پرداختن به تاریخچه شهر واقارشاباد است و بحث درباره تاریخ و هنر کلیساهای این شهر مقاله را به درازا می کشد لازم می دانیم از خانواده هوناتانیان(118) یاد کنیم. آنان نه تنها در ‏ارمنستان بلکه در کل منطقه هنرمندانی معروف بودند. هوناتانیان ها در 1710 و 1780م دیوارهای داخلی کلیسای اجمیادزین را با ‏موضوعاتی از کتاب مقدس نقاشی کرده اند. در مرمت هایی که اکنون بر روی دیوارهای داخلی کلیسا صورت می گیرد، قسمت هایی از این آثار یافت شده و در حال بازسازی است.‏

با آغاز جنگ های ایران و روس از ابتدای قرن نوزدهم میلادی، که 28 سال به درازا کشید، خانات ایروان صحنه اصلی ‏درگیری ها شد. از آنجایی که دیر اجمیادزین دارای دیوار دفاعی بود هر دو طرف از آن به جای قلعه استفاده کردند. این کار سبب وارد آمدن ‏لطمات سنگین به دیر و به ویژه، روستای واقارشاباد شد.‏

پس از آنکه گرجستان تحت حمایت روسیه قرار گرفت و لشکرکشی تنبیهی آغامحمد خان قاجار به ‏تفلیس پایان یافت، در 1804م اولین حمله ارتش روسیه به خانات ایروان به فرماندهی ژنرال پاول دمترییویچ سیسیانوف(119) گرجی تبار آغاز شد. محمدخان، حاکم ایروان، که برای مقابله با سپاه روس در دیر اجمیادزین موضع گرفته بود، از ترس ‏ملحق شدن ارمنیان روستای واقارشاباد به سپاه روسیه آنان را مجبور به تخلیه روستا و کوچ به سمت مرز عثمانی ‏کرد.(120) پس از پایان جنگ، هرچند روستا ویران شده بود گروهی کوچک از اهالی به خانه های خود باز گشتند. اما مابقی ‏روستاییان به تفلیس مهاجرت کردند و در محله هاولابار(121) ساکن شدند و در آنجا، کلیسایی با نام اجمیادزین مقدس ‏بنا کردند که تا به امروز نیز پابرجاست.‏

در حمله سیسیانوف به خانات ایروان، ارتش روسیه بدون هیچ مقاومتی تا نزدیک واقارشاباد پیشروی کرد اما در ‏آنجا با سپاه ایران درگیر شد(122) پس از سه روز جنگ بی نتیجه، سیسیانوف دیر را رها و به سمت قلعه ایروان ‏حرکت کرد. این اولین تجربه استفاده از دیر اجمیادزین به جای قلعه دفاعی بود. سیسیانوف، که از محاصره قلعه ‏ایروان نیز نتیجه ای نگرفته بود، به سمت گرجستان عقب نشست. سر راه، دیر اجمیادزین را، که سپاه ایران آن را ترک ‏گفته بود، به بهانه همکاری ارمنیان با سپاه ایران غارت کرد.(123)

عباس میرزا، ولیعهد ایران، که متوجه عواقب نارضایتی مردم منطقه از حاکمان محلی شده بود، خان ایروان را برکنار ساخت. ابتدا، مهدی قلی خان و سپس، محمد خان مراغه ای را در مقام حاکم خانات ایروان منصوب کرد. حاکم جدید ایروان برای جلب ‏حمایت اهالی ارمنی خانات، با هدف جبران خسارت های وارد شده به دیر اجمیادزین، کمک مالی در اختیار جاثلیق قرار داد.‏

چندی بعد، یکی از فرزندان فتحعلی شاه با نام محمد علی میرزا دولتشاه برای تلافی حمله روسیه، به تفلیس حمله ‏کرد و با سپاه روس درگیر شد اما در نهایت مجبور به عقب نشینی شد. او در زمان بازگشت دست به غارت تعدادی از روستاهای خانات ‏ایروان از جمله روستای واقارشاباد زد.‏(124)

در 1807م، به دستور فتحعلی شاه قاجار یکی از خویشاوندانش به نام حسین قلی خان قاجار، که حاکم قزوین بود، خان ‏ایروان شد. او نیز برادرش، حسن خان قاجار، را که فردی ظالم و مال پرست بود، دستیار خود ساخت. ‏ستم بر مردم منطقه از سر گرفته شد و موقعیت را برای لشکرکشی روسیه مهیا کرد.‏

در 1805م، روسیه بار دیگر عملیات نظامی را در منطقه آغاز کرد و در 1808م، ارتش روسیه به فرماندهی ‏ایوان گودویچ(125)از دو جناح شکی ـ شیروان ـ مغان و خانات ایروان دست به حمله زد. در جناح شکی، به پیروزی رسید ‏و در 1813م، عهدنامه گلستان منعقد شد اما پس از سه ماه محاصره قلعه ایروان سپاه روسیه مجبور به عقب نشینی شد. ‏هنگام عقب نشینی، سربازان روس دست به غارت دیر اجمیادزین زدند.‏

در این نبردها، سرهارفورد جونز، نماینده حاکم انگلستان در هند،  در سپاه ولیعهد عباس میرزا، بود. او از قلعه ایروان ‏و اوچ کلیسا بازدید و با جاثلیق ملاقات کرد. وی در کتاب خاطرات خود درباره مهمان نوازی جاثلیق و نارضایتی اش از حمله سپاه روس به خانات ایروان و غارت دیر، مطالبی نوشته است.(126)

در آوریل 1814م، آلکسی پترویچ یرمولف(127)،‏ نماینده تزار روسیه، برای مذاکره با ایران راهی تهران شد. او که ‏در مسیر سفر از دیر اجمیادزین نیز دیدار کرد، در خاطرات خود روستای کنار دیر اجمیادزین را نیمه ویران و ‏وضعیت خود دیر را بد توصیف کرده است.‏

در 1826م، جنگ بار دیگرآغاز شد. به دستور خان ایروان اهالی روستاهای واقع در سمت چپ رود ارس، از ‏جمله روستای واقارشاباد، مجبور شدند به آن سوی رود ارس کوچ کنند. پس از پایان جنگ، اسقف نرسس آشتارکتسی(128) در ‏یکی از نامه های خود نوشته که همه روستاهای دشت آرارات خالی از سکنه هستند.‏(129)

در جنگی که میان سپاه ایران به فرماندهی ولیعهد، عباس میرزا و سپاه روس به فرماندهی ژنرال پاسکویچ(130) درگرفت، سپاه ایران شکست ‏خورد و در 3 اکتبر1827م قلعه ایروان به دست ارتش روسیه افتاد. سپس، سپاه روسیه به مناطق جنوبی رود ارس هجوم آورد ‏و در نتیجه، پیمان ترکمنچای منعقد شد. براساس این پیمان خانات ایروان تحت سلطه امپراتوری روسیه درآمد.‏

در بحبوحه جنگ، سپاه روس هنگام پیشروی به سمت قلعه ایروان دیر اجمیادزین را به تصرف ‏درآورد اما بعد سپاه حسین خان دیر را محاصره کرد.(131) پاسکویچ برای نجات محاصره شدگان نیروی کمکی فرستاد. عباس میرزا و سپاهیان روس در شمال روستای واقارشاباد روبه رو شدند و جنگی خونین درگرفت. در 1833م، روسیه به یادبود سربازان کشته شده در این جنگ بنای یادبودی در محـل نبـرد بنا کرد. بنابر کتیـبه این بنای یادبود در ‏این جنگ 1,131 سرباز روس کشته شده اند. پس از آنکه روس ها روستـا و دیر ‏اجمیـادزین را تحت تسلط خـود درآوردند، آنجـا را تبدیل به بیمارستانی برای سربازان روس کردند.‏

امپراتوری روسیه در نظر داشت روستاهای خانات ایروان و نخجـوان را، که بر اثر جنـگ های طولانی ‏ویـران و خـالی از سکنـه شده بودند، بار دیگر مسکونی سازد. همچنین، به دنبال آن بود که با متروکه کردن آذربایجان ایران به اقتصاد این منطقه لطمه بزند. روس ها برای تحقق این دو هدف از وضعیت نامناسبی که خان های آذربایجان ایران برای ساکنان ارمنی منطقه به وجود آورده بودند بهره بردند. آنان به تبلیغ وضعیت مناسب زندگی برای ارمنیان در شمال رود ارس پرداختند و تا 1830م، با استفاده از مواد ذکر شده در عهدنامه ترکمنچای، امکان مهاجرت بیش از 45هزار ارمنی(132) ساکن آذربایجان ایران را به شمال رود ارس فراهم آوردند. آراکِل گریگور باباخانیان، معروف به لئو، مورخ قرن نوزدهم میلادی، بر این باور است که بسیاری از ارمنیان روستاهای آذربایجان به زور ارتش ‏روسیه تن به مهاجرت دادند و طبق برنامه ریزی روسیه قرار بود 65,000 نفر به شمال رود ارس مهاجرت ‏کنند که با مداخله عباس میرزا و ارسال نامه اعتراضی به پاسکویچ20,000نفر در روستاهای منطقه باقی ماندند.‏‏(133)

مجسمۀ یادبود روسیه در حومۀ شهر اجمیادزین امروزی

مهاجران در روستاها و شهرهای مختلف دشت آرارات و تعدادی از آنان نیز در ‏روستای واقارشاباد ساکن شدند، که آمار دقیقی از شمار آنها در دسترس نیست. روسیه به غیر از آنکه ارمنیان را وادار به مهاجرت کرد، حدود 80,000 روس را، که به ‏فرقه مالاکان معروف بودند، روانه مناطق مختلف جنوب قفقاز کرد اما آنان به علت اعتقادات مذهبی شان در روستای واقارشاباد ‏ساکن نشدند.‏

عباس میرزا، که از عواقب زیان بار این مهاجرت بزرگ مطلع بود، برای انصراف ارمنیان بسیار کوشید. حتی، تعدادی از دیرهای آنان، از جمله قره کلیسا و استپانوس مقدس را مرمت کرد و برای ‏انتقال مرکز دینی ارمنیان از دیر اجمیادزین به قره کلیسا اقداماتی صورت داد. با درگذشت عباس میرزا تلاش های وی نیمه تمام باقی ماند.(134)

پروفسور فردریخ بارود، استاد دانشگاه دوربات (تارتو)(135) استونی، چند سال پس از خاتمه جنگ به منطقه ‏سفر کرد. او در کتابش به نام از دوربات تا آرارات شرحی کامل از روستا و دیر هم جوارش را آورده است. در زمان بازدید وی از ‏دیر اجمیادزین، پانصد خانوار در روستای واقارشاباد زندگی می کردند. روستا در آن زمان 120 متر از دیر فاصله و هجده تا بیست هکتار مساحت داشته است. با در نظر گرفتن اینکه ساکنان قبلی روستا به علت جنگ از آنجا کوچ کرده بودند به ‏احتمال قوی ساکنان روستا ارمنیان مهاجر از ایران بوده اند. در نیمه قرن نوزدهم میلادی جهانگردان اروپایی، مانند فردریک دوبوا دمومپره(1798ـ1850م)(136) ‏و اوژن بوره (1809ـ 1878م)(137) ، به منطقه سفر کردند اما در خاطرات خود فقط از دیر اجمیادزین سخن گفته اند.‏

پس از آنکه آرامش به منطقه بازگشت، زندگی عادی ازسر گرفته شد و تعداد زائرانی که به زیارت کلیساهای واقارشاباد می آمدند افزایشی چشمگیر یافت. این موضوع سبب رونق اقتصادی واقارشاباد شد و جمعیت آن افزایش یافت چنان که در فاصله دیوارهای دیر و روستا خانه ها و ‏مغازه های بسیار  بنا شد.‏

در 1871م، دانشکده علوم الهی گئورگیان در دیر ‏اجمیادزین تأسیس شد. این دانشکده اولین مرکز آموزش عالی مدرن در ارمنستان است. در 1879م نیز، خوابگاهی برای دانشجویان ساخته شد. دانشکده با همه مشکلاتی که در دوران حکومت شوروی برای آن ‏به وجود آوردند بدون وقفه تا به امروز به فعالیت خود ادامه می دهد.

همچنین، در قرن نوزدهم میلادی کتابخانه ‏کتاب های دست نویس، موزه و بیمارستان نیز در داخل دیوارهای دیر تأسیس شد. ‏در جنوب دیر نیز، دریاچه ای مصنوعی و در اطراف آن، جنگلی ایجاد کردند اما پناهندگانی که در 1915م به این شهر آمده بودند برای رهایی از سرمای زمستان همه درخت های آن را بریدند و سوزاندند. وجود امکانات آموزشی و علمی ‏در دیر اجمیادزین باعث گردآمدن طالبان علم از مناطق دور و نزدیک و فعالیت استادان مختلف در این دیر شد که ‏تأثیری مستقیم بر کیفیت روستای واقارشاباد  گذاشت.‏

با شروع کشتار ارمنیان ارمنستان غربی در 1895م به دست دولت عثمانی، سیل پناهندگان به ارمنستان ‏سرازیر شد.(138) به علت وجود تعداد بسیاری کودک یتیم در بین پناهندگان یتیم خانه ای در محوطه دیر تأسیس کردند.‏

از اوایل قرن بیستم میلادی، توجه باستان شناسان ارمنی و روسی به واقارشاباد معطوف شد که تاریخ آن در هاله ای از ابهام ‏قرار داشت. با در نظر گرفتن وضعیت منطقه، که شامل چندین دیر و یک روستا بود، مشکل می شد ‏باور کرد که زمانی در این مکان شهر واقارشاباد قرار داشته است. در آن زمان، فرضیه های بسیاری درباره مکان اولیه شهر ارائه می ‏شد. اسقف خاچیک دادیان با آوردن دلایلی مکان شهر را در دیر زوارتنوتس واقع در سه کیلومتری شهر ‏اجمیادزین امروزی می دانست و در آنجا، دست به کاوش های باستان شناختی زده بود.(139) در نهایت،کاوش های باستان شناختی در ‏اطراف دیر اجمیادزین اندک اندک موقعیت شهر واقارشاباد مشخص شد.(140)

لینچ(141)، جهانگرد انگلیسی، در 1901م به ارمنستان و گرجستان سفر و مدتی کوتاه در دیر ‏اجمیادزین اقامت کرد. او در کتاب خود از واقارشاباد با عنوان روستایی با کوچه های تنگ و خاکی یاد کرده است که در ‏مجاورت دیر آن مغازه های جدید با کالاهای اروپایی قرار داشت.(142)

در پایان قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم میلادی، با افزایش جـمعیت و به راه افـتادن صنایع کوچک، واقارشاباد دیگـر ‏حالـت روستایی نداشت و اندک اندک شکل شهر به خود می گرفت.‏

در اوایل قرن بیستم میلادی، وارتاپد کومیتاس تمرینات گروه کر خود را در ساختمان دانشکده گئورگیان انجام می داد. سپـس، کنـسرت های معـروف خـود را در ایـروان و استانبـول برگزار کرد.‏

با آغاز جنگ جهانی اول، واقارشاباد تبدیل به ستاد عملیاتی داوطلبان ارمنی برای اعزام به جنگ با عثمانی ‏شد.

مجروحان جنگی را نیز در بیمارستانی مداوا می کردند که ارتش روسیه در آنجا ساخته بود. ‏با شروع کشتار ارمنیان به دست دولت عثمانی در 1915م، سیل پناهندگان به سمت ارمنستان شرقی سرازیر شد. ‏ اولین ایستگاه پناهندگان پس از ورود به ارمنستان شرقی دیر اجمیادزین بود. سپس، به سمت مناطق دیگر ارمنستان و ‏گرجستان حرکت می کردند.‏

ماردیروس ساریان، از نقاشان معروف ارمنستان، شاهد این وقایع در واقارشاباد بود. او در خاطرات خود می ‏نویسد که تمامی ساختمان های دیر اجمیادزین تبدیل به محل استقرار پناهندگان شده بود اما تعداد آنان آن قدر زیاد بود که ‏خیابان ها مملو از زنان و کودکانی شده بود که جایی برای اقامت نداشتند.پناهندگان، به ویژه کودکان خردسال، که شاهد ‏کشته شدن خویشاوندان خود بودند با وضعیت روحی بسیار بد، نیمه برهنه، بیمار و گرسنه گروه گروه به امید یافتن ‏پناهگاهی وارد واقارشاباد می شدند اما امکانات بسیار محدود بود. بسیاری از آنان از سرما، گرسنگی و بیماری جان می ‏باختند. مسئولان مجبور بودند هر روز تعداد بسیاری جسد از محوطه دیر و سطح کوچه های واقارشاباد جمع آوری کنند ‏و آنها را برای دفن به خارج از شهر ببرند.(143) تعدادی از روشنفکران ارمنی ساکن تفلیس برای کمک به ‏پناهندگان به اجمیادزین آمده بودند و برای نجات آنان تلاش می کردند. در میان آنان، نویسنده معروف، هوهانس تومانیان، نیز حضور داشت. او از هیچ ‏تلاشی برای کمک به پناهندگان دریغ نمی کرد تا حدی که کودکان یتیم به او لقب پدر همه ارمنیها(144) را داده بودند.‏

با شروع انقلاب روسیه در1917م سپاهیان روس نیز شروع به بازگشت به کشور خود کردند. در شب 7 مارس ‏گروهی از سربازان روس، که به دیر پناه آورده بودند، کلیساها و خانه های اهالی روستا را غارت کردند و مغازه ها را آتش زدند. در نهایت، با مداخله نیروهای داوطلب ارمنی سربازان روس از شهر خارج شدند.‏

به دلیل استقرار ستاد فرماندهی ارتش ارمنستان در جنگ با ترکیه در 1918م در واقارشاباد، همچنین پس از ‏استقلال ارمنستان، این شهر اهمیتی خاص یافت اما با اشغال ارمنستان به دست ارتش سرخ روسیه شوروی در ‏‏1921م و مخالفت بلشویک ها با دین، واقارشاباد با مشکلات و محرومیت هایی جدید مواجه شد. هرچند آلکساندر ‏تامانیان، معمار و طراح ایروان نوین، در 1925م، به درخواست دولت، طرحی برای بازسازی شهر تهیه کرد اما این طرح هیچ گاه به اجرا در نیامد و طی چندین دهه هیچ  ‏اقدامی برای گسترش امکانات و پیشرفت شهر صورت نگرفت. سرانجام، در دهه 50 قرن بیستم با تغییر سیاست ها ساختن بناهای جدید و بازسازی دیراجمیادزین آغاز شد و جمعیت شهر رو به افزایش گذاشت. در 12مارس ‏‏1945م، واقارشاباد به طور رسمی به اجمیادزین تغییر نام داد.‏

در دهه 50 قرن بیستم میلادی، تعدادی کارخانه در اطراف شهر تأسیس کردند. در دهه 70، بنای ‏مجتمع های چهار، پنج طبقه و ایجاد محله های جدید و ساخت خیابان های عریض آغاز شد. همچنین در آن ساختمان های ‏اداری، موزه و مرکز فرهنگی ساختند و واقارشاباد اندک اندک چهره شهر به خود گرفت.‏

پس از پایان جنگ جهانی دوم، گروه بزرگی از ارمنیان روستانشین مناطق مرکزی ایران ‏ به ارمنستان مهاجرت ‏کردند. این کوچ بزرگ ترین مهاجرت ارمنیان از ایران پس از مهاجرت ارمنیان آذربایجان به دنبال عقد معاهده ترکمنچای بود. بیشتر ‏مهاجران در شهرهای اجمیادزین، ماسیس و آبوویان ساکن شدند. روند مهاجرت این ارمنیان در دهه ‏های 70 و 80 قرن بیستم میلادی نیز ادامه یافت. گروه بزرگی از آنان در اجمیادزین ساکن و سبب افزایش ‏جمعیت شهر شدند. جالب اینکه مهاجران دهه های 70 و 80 با حفظ خاطرات خود از ایران هنوز زبان فارسی ‏را فراموش نکرده اند.‏

مجـموعه ای بسیار ‏جـالب از خاچـکارهای قـرن نهم تا نوزدهـم میـلادی در محـوطه دیـر اجمیادزین وجود دارد.‏ نخستین بار، جاثلیق وازگن اول(145) به جمع آوری خاچکارهای منحصر به فرد از مناطق مختلف ‏ارمنستان و جلفای نخـجوان دست زد. این کار در زمان جاثلیق کنونی حوزه دینی اجمیادزین، گارگین نرسیسیان(146)، نیز ادامه یافته است.

پس از استقلال دوباره ارمنستان در سپتامبر 1991م، محدودیت تردد ارمنیان جهان به ارمنستان ‏برچیده شد. در نتیجه، شهر اجمیادزین،در مقام مرکز دینی کل ارمنیان جهان، اهمیت بیشتری یافت. از آنجایی که ‏اجمیادزین نام دیر داخل شهر است بنابر تصمیم دولت در 1996م نام شهر به واقارشاباد تغییر داده شد ‏اما اهالی همچنان شهر را اجمیادزین می نامند و کمتر کسی از نام واقارشاباد استفاده می کند. از 2007م، ‏واقارشاباد عضو سازمان بین المللی میراث شهرهای باستانی(147)  وابسته به سازمان یونسکو شده است.‏

پـس از فـروپاشی شـوروی و آغـاز جنـگ در جنوب قفقاز، کارخانه های اجمیادزین ‏تعطیل و ساکـنان شهر با مشکلات متعـدد معیشتی روبه رو شدند. این موضـوع سبب شد تا گروهی از اهالی به خـارج از کـشور مهاجـرت کنند. در نتیجـه، شهر با کاهش جمعیت مواجه شد.‏ در انتخابات اخیر، خانم دیانا گاسپاریان شهردار واقارشاباد شد. در تاریخ معاصر ارمنستان، او نخستین زنی ‏است که به این سمت برگزیده شده است.‏

پی‌نوشت‌ها:

1- Ejmiadzin

2- Vagharshabad

3-Shresh

4-Tghet

5-  Mokhrablur

‏6. -رافیک توروسیان، « آثار باستانی اجمیادزین»، اجمیادزین، ش 1( 2016): 131ـ 141‏.

7- Kasakh‎، رودخانه ای به طول 89 کیلومتر که از کوه آراگاتز (Aragatz) شروع شده و به رود متزامور(Metzamor) از شعب رود ارس می ریزد.‏

8-قبل از آن شهرهای ایروان، گومری و وانادزور قرار دارند.‏

9- به ترتیب تاریخی: شهر آرماویر، یروانداشات، آرتاشات، واقارشاباد، دوین و ایروان

10- به ترتیب تاریخی: شهرهای وان، آرماویر، یروانداشات، تیگراناگرد، آرتاشات، واقارشاباد، دوین، باگاران، شیراکاوان، قارص، آنی و ایروان

11-Kuarlineh

12-Zvartnots‎، این دیر در سه کیلومتری شرق اجمیادزین امروزی و در جنوب جاده ایروان به اجمیادزین قرار دارد.‏

13-Umishini

14-Ildarun‎، رود هرازدان که از دریاچه سوان سرچشمه می گیرد و پس از گذشتن از ایروان به رود ارس می ریزد.‏

15- این آبراهه در دوره صفویه مرمت و دالما نامیده شد. برای اطلاعات بیشتر رک: شاهن هوسپیان، « نگاهی مختصر به تاریخ ایروان»، ‏پیمان، ش 37 (پاییز ‏1385): 29 ـ 71.

16- آنژلا تادِئوسیان، « مطالعه آثار به دست آمده از دوره قبل از مسیحیت»، اجمیادزین، ش 1 (2016م): 129‏.

17-Artimed

18- آبغیان و هاروطونیان، تحلیل کتاب موسی خورنی (ایروان 1981)؛  اسقف آبل مخیتاریان، واقارشاباد پایتخت ارمنستان(اجمیادزین 1874)، ص 55‏.

19-Yervand

20-Vartkesavan

21-موسی خورنی، تاریخ ارمنستان (ایروان 1968)، ص 149‏.

22-Artashat، در جنوب شهر اجمیادزین و در دشت آرارات قرار دارد.

23-Areg

24-اسقف آبل مخیتاریان، واقارشاباد پایتخت ارمنستان(اجمیادزین 1874)، ص 56‏ ـ 61.

25- همان، ص63.

26-Anasnatagh

27- Erivan: 1935).‎ ‎ ـ Ashkharabek Kalantar, Les Fouilles Dons L’anc (Valarchapat

28-. یادداشت هایی از تاریخ معماری ارمنیان( ایروان، 1948)، ص 269ـ 276‏.

29-‎Caesar Nerva Traianus Augustus (Trajan)

30-Vedi، شهری در جنوب واقارشاباد و در دشت آرارات

31-290‎ ـHistorical Philological Journal, No. 4 (Yerevan 1971):286

32- برای اطلاعات بیشتر در خصوص وقایع این دوره رک: شاهن هوسپیان، «تاریخ ارمنستان به روایت سکه های رومی»، پیمان، ش 58‏ (زمستان1390): 247 ـ 262.

33-آرسن هاروطونیان، واقارشاباد ( اجمیادزین 2016)، ص 19ـ 21‏.

34-‎Caesar Marcus Aurelius Antoninus Augustus (161-180 AD)‎

35-‎Lucius Verus

36-‎Fulminata

37-‎Ashkharabek Kalantar, ibid.

38-‎IMP CAES M AVREL ANTO | NINO AVG ………………. GER | MA SARM MAX TRIB POT | IMP VII COSIIII ‎PP VEXILL | LEG XV APOIL SUB CAELIO CAL | VINO LEG AVG PRPR CUR MA | ‎AGENTELICINIOSATURNINO TRIB | MIL BIAVREL LABRASET IEG ELU SOME

39- اسقف بارتوقیموس گِورگیان (جوقوریانتس)، واقارشاباد و اجمیادزین مقدس ( مسکو، 1905‏).

40- Lucius Claudius Cassius Dio Cocceianus، مورخ یونانی در سده های اول و دوم میلادی

41-‎‎Gayaneh‎

42-Diocletianus

43-آگاتانگغوس، تاریخ ارمنستان، ترجمه گارون سارکسیان (تهران:  نائیری، 1380)، ص 68‏.

44-همان، ص91.

45-همان، ص88.

46-همان، ص90 و 118.

47-همان،‏ شرح کامل این وقایع در بخش« رستگاری ارمنستان و ایمان آوردن آن به دست قدیس ایثارگر» آمده است.‏

48-تاریخ جامع ایران، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی(تهران: مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، 1394)، ج2؛ روزبه زرین کوب، تاریخ سیاسی ساسانیان (تهران: سمت، 1393)، ص 498‏.

49- آگاتانگغوس، همان، ص 115 ـ 119.‏

50- قاراخانیان و دیگران، « نتیجه کاوش های باستان شناختی مربوط به کلیساهای قرن چهارم تا هفتم میلادی» ، در بامبر(‏دانشگاه دولتی ایروان، 1992‏)، ج2 .

51-آگاتانگغوس، همان، ص 75.

52-همان، ص 88.

53-Dvin، پایتخت ارمنستان در زمان حکومت خاندان آرشاگونیاتس که آثار آن در دشت آرارات نزدیک شهر ودی ارمنستان قرار دارد.‏

54-هاکوپ ماناندیان، تاریخ ارمنستان (ایروان، 1978)، ج2، ص 149؛ پاوستوس بوزاند، تاریخ ارمنستان، ترجمه گارون ‏سارکسیان (تهران: نائیری،1383‏)، دبیری سوم، فصل هفتم.

55-تاریخ جامع ایران، ، ج2 ؛ زرین کوب، همان، ص 506.

56- تاریخ جامع ایران، همان؛ زرین کوب، همان، ص 507، خورنی، همان، ص210.

57-‎Sahak Bartev‎

58- آبغیان، تحلیلی بر کتاب مسروپ ماشتوتس به قلم کوریون ( ایروان، 1962)، ص47 ـ 50‏.

59-مهدی یار احمدی، « آوارایر، طعم شکست در بوی پیروزی»، پیمان، ش60 (تابستان1391): 162 ـ 177.

60-تاریخ جامع ایران، ، همان؛ زرین کوب، همان، ص527 و 528.

61-ماناندیان‏، همان، ص479.

62-‎Hovhan Mandaguni

63- آرپینه چانتیکیان، «موضوع انتقال جاثلیق نشین»، اجمیادزین (ژانویه 2018 ): 110‏.

64-  اسقف ماغاکیا اورامانیان، آزگابادوم، ج1( اجمیادزین، 2001)، ص551‏.

65-  چانتیکیا‏ن، همان جا.

66-Babken Votmetsi

67- Council of Chalcedon ،چهارمین شورای عالی مسیحیت که به فرمان امپراتور روم در شهر کالسدون برگزار شد.‏

68- آبل مخیتاریان، واقارشاباد پایتخت ارمنستان (اجمیادزین، 1874)، ص67‏.

69-Komitas Aghzketsi

70-شاهن هوسپیان، «میراث فرهنگی در معرض انهدام»، پیمان، ش63 (بهار1392):121 ـ 131.

71-Sis‎

72-. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: شاهن هوسپیان، «گریگور داتواتسی»، پیمان، ش62‏ (زمستان1391): 168 ـ 182.

73- ماناندیان، همان، ج3، ص394‏.

74- مخیتاریان، همان، ص69‏.

75-. رافی آراکلیانس، «خانات ایروان، درتقابل شیر و خورشید، هلال و ستاره و عقاب دوسر»، پیمان، ش81 (پاییز1396): 66 ـ 104.

76- مخیتاریان، همان، ص70‏.

77-Georges Tectander Von Der Jabel

78-سرگئی وارطانیان، پایتخت های ارمنستان (ایروان 1995)، ص85‏.

79- برای اطلاعات بیشتر ر.ک: شاهن هوسپیان، « تاریخچه کلیسای وانک اصفهان»، پیمان، ش70‏ (زمستان1393): 38 ـ 54.

80- مخیتاریان، همان، ص71‏.

81- وارطانیان، همان، ص87.

82-ՈՒՍՏԱ ԳՐԻԳՈՐ|ԱՍՏՈՒՈՅ :Թ: ՌՁԸ (1639)ýý

83-ستراک بارخوداریان، معماران واستادان سنگ تراش قرون وسطا ( ایروان،1963)، ص 108‏.

84- برای اطلاعات بیشتر ر.ک: شاهن هوسپیان، « ارمنستان در نقشه های جغرافیایی»، پیمان، ش 56‏ (تابستان1390): 7 ـ 45.

85-Yeghyazar Ayntapetsi

86-Philipos Aghbaketsi

87-Hovhannavank، دیری در شمال اجمیادزین و کنار رود کاساخ

88-Voskan Yerevantsi‎‏ ‏(1614 ـ 1674م)، ادیب و زبان شناس ارمنی متولد جلفای اصفهان

89-Simon Jughayetsi‎(1595 ـ 1657م)، فیلسوف ارمنی متولد جلفای اصفهان

90-Stepanos Lehatsi ؟ ـ 1689م)، فیلسوف و مترجم ارمنی متولد شهر لووف لهستان ‏

91- وارطانیان، همان، ص90.

92-Jean Chardin

93- ژان شاردن،سیاحت نامه شاردن، ترجمه محمد عباسی (تهران: امیرکبیر، 1335)، ج2، ص291ـ 296‏.

94- جوقایتسی طی 1655ـ1680م سمت جاثلیقی داشت اما پیش از آن در ایران اسقف اعظم بود. او در بازسازی دیر استپانوس مقدس نقشی مهم داشت. برای ‏اطلاعات بیشتر ر.ک: شاهن هوسپیان، « دیر استپانوس مقدس»، پیمان، ش74‏ (زمستان1394): 77 ـ 99.

95-Aygeshat

96-هاروطونیان‏، همان، ص15.

97-برای اطلاعات بیشتر ر.ک: شاهن هوسپیان، « ارمنستان در نقشه های جغرافیایی».

98-Rouben Galichian, Historic Maps of Armenia (London: I.B.Tauris, 2004),  p.157, 169, 175, 181, 183, 184, 193, ‎‎197, 199, 203, 205, 209, 211, 213, 219, 221& 223‎

99-Eremia Chelebi Keomiurdjian

100-Count Lodovico Marsili

101-University of Bologna‎

102-Galichian, ibid.,  p.157.

103- تاریخ نگاری جاثلیق آبراهام کرتاتسی درباره نادرشاه ایران ( واقارشاباد، 1870م ). چاپ مجدد و ترجمه آن به زبان روسی به دست قورقانیان صورت گرفته ( ایروان، 1973‏).

104-Simon Yerevantsi (1763-1780)‎

105-مخیتاریان‏، همان، ص72.

106-وارطانیان‏‏، همان، ص91.

107-متن کتیبه دیوار شرقی در کلیسای مریم مقدس:

ՇԻՆԵՑԱՒ ՍԲ ԵԿԵՂԵՑԻՍ ԵՒ ՀԵ| ՌԱՑԱՒ ԳԵՕՂՍ ՅԱԹՈՌՈՅՆ Ի ՇԵ| ՆԻԼ ՊԱՐՍՊԻՆ ՈՐԻՆ ԱՐԴԵԱՄԲՔ ԵՒ ՀՐԱ| ՄԱՆԷ ՏՆ ՍԻՄԷՕՆԻ ՍԲԶՆ ԿԹՂԿՍԻՆ|ý ԵՐԵԱՆԵՑԻՈՑ Ի ՊԱՏԻՒ ՍՐԲՀւՅ ԱԾԱԾ| ՆԻՆ ՅՈՐՈՅ ԱՆՈՒՆ ԻՍԿ ԿԱՌՈՒՑԱՒ Ի ՌՄԺԶ

108-برج ناقوس این کلیسا در 1982م بنا شده است.‏

109-هاروطونیان، همان، ص112‏.

110-Melikset

111-برای اطلاعات بیشتر ر.ک: شاهن هوسپیان، « خاچکار، بخش دوم»، پیمان، ش81‏ (پاییز 1396): 6 ـ 53.

112- هاروطونیان، همان جا.

113-تادِئوسیان، همان، ص127‏.

114-برای اطلاعات بیشتر ر.ک: شاهن هوسپیان، « نگاهی مختصر به تاریخ ایروان»، همان.‏

115- مخیتاریان، همان، ص73.

116- هارفورد جونز، خاطرات سرهارفورد جونز، ترجمه مانی صالحی علامه (تهران: ثالث، 1386)، ص195‏.

117-. این کتاب در 1813م از زبان ارمنی قدیم (گرابار) به زبان روسی ترجمه و در 1892م به زبان ارمنی جدید در تفلیس چاپ شد.‏

118-Hovnatanian، این خانواده پنج نسل، از قرن هفدهم تا نوزدهم میلادی، به کار نقاشی، به خصوص نقاشی دیواری، مشغول بودند. از آنان آثاری در ارمنستان و کشورهای دیگر به جا مانده است.‏

119-Pavel Dmitriyevich Tsitsianov

120-مخیتاریان، همان، ص74.

121-Avlabar

122-حسین آبادیان، روایت ایرانی جنگ های ایران و روس (تهران: مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، 1380)، ص41‏.

123- وارطانیان، همان جا.

124-آبادیان، همان،‏ ص78.

125-Ivan Gudovich

126-جونز، همان، ص264 ـ 267‏.

127-Aleksey Petrovich Yermolov

128-Nerses Ashtaraketsi

129-نامه های نرسس آشتارکتسی(بایگانی ماتناداران)، سند شماره 166‏.

130-Ivan Paskevich

131-آبادیان، همان،‏ ص120.

132-Собрание актов, относящихся к истории образования армянского народа, М., 1838, с. 180-181.‎

133-نوریک سرکیسیان، «سکونت مجدد ارمنیان ایران توسط حکومت روسیه در 1828م»، اجمیادزین، ش2 (2012).

134-برای اطلاعات بیشتر ر.ک: شاهن هوسپیان، «دیر تادئوس مقدس»، پیمان، ش46‏(زمستان 1387): 5 ـ 37.

135-University of Tartu

136-Frédéric Dubois de Montpéreux

137-Eugène Boré

138-Fridtjof Nansen, Betrogenes Volk (Yerevan, 2000), p.243‎.

139-اسقف بارتوقیموس گِورگیان (جوقوریانتس)، واقارشاباد و اجمیادزین مقدس (مسکو، 1905‏).

140-Ashkharabek Kalantar, ibid.

141-Henry Finnis Blosse Lynch

142-H.F.B. Lynch , Armenia, travels and studies ( London, 1901), vol. 1, p.242& 243‎.

143-وارطانیان، همان،‏ ص101.

144-Ամենայն հայոց Հայրիկ

145-Vazgen I Baljian (Bukharesttsi, 1955-1994)

146-Garegin Nersisyan

147-OWHC (Organization of World Heritage Cities)

منابع:

آبادیان، حسین. روایت ایرانی جنگ های ایران و روس. تهران: مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، 1380.آبغیان؛ هاروطونیان. تحلیل کتاب موسی خورنی. ایروان، 1981.

آبغیان. تحلیلی بر کتاب مسروپ ماشتوتس به قلم کوریون. ایروان، 1962.

آگاتانگغوس. تاریخ ارمنستان. ترجمه گارون سارکسیان. تهران: نائیری، 1380.

اورامانیان، ماغاکیا. آزگابادوم. اجمیادزین، 2001، ج1.

بارخوداریان، ستراک. معماران و استادان سنگ تراش قرون وسطا. ایروان ،1963.

بوزاند، پاوستوس. تاریخ ارمنستان. ترجمه گارون ‏سارکسیان. تهران: نائیری،1383‏.

تاریخ جامع ایران. زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی. تهران: مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی،  1394، ج2 .

تاریخ نگاری جاثلیق آبراهام کرتاتسی درباره نادرشاه ایران. واقارشاباد، 1870م.

تادِئوسیان، آنژلا. « مطالعه آثار به دست آمده از دوره قبل از مسیحیت». اجمیادزین. ش1.   2016.

چانتیکیان، آرپینه. «موضوع انتقال جاثلیق نشین». اجمیادزین. ژانویه 2018.

جونز، هارفورد. خاطرات سرهارفورد جونز. ترجمه مانی صالحی علامه. تهران: ثالث ، 1386.

خورنی، موسی. تاریخ ارمنستان. ایروان، 1968.

زرین کوب، روزبه. تاریخ سیاسی ساسانیان. تهران: سمت، 1393.

سرکیسیان، نوریک. «سکونت مجدد ارمنیان ایران توسط حکومت روسیه در 1828م». اجمیادزین. ش2. 2012.

شاردن، ژان. سیاحت نامه شاردن. ترجمه محمد عباسی. تهران: امیرکبیر، 1335، ج2.

قاراخانیان، دیگران. « نتیجه کاوش های باستان شناختی مربوط به کلیساهای قرن چهارم تا هفتم

میلادی». بامبر. ‏دانشگاه دولتی ایروان، 1992‏،ج2.

گِورگیان (جوقوریانتس)، بارتوقیموس. واقارشاباد و اجمیادزین مقدس. مسکو، 1905‏.

توروسیان، رافیک. « آثار باستانی اجمیادزین». اجمیادزین. ش1. 2016: 131ـ 141‏.

ماناندیان، هاکوپ. تاریخ ارمنستان. ایروان، 1978، ج2.

مخیتاریان، آبل. واقارشاباد پایتخت ارمنستان. اجمیادزین، 1874.

نامه های نرسس آشتارکتسی. بایگانی ماتناداران. سند شماره 166‏.

وارطانیان، سرگئی. پایتخت های ارمنستان. ایروان، 1995.

هاروطونیان، آرسن. « کلیسای مریم مقدس اجمیادزین ». اجمیادزین.  ش3.  2011: 112‏.

ـــــــ . واقارشاباد. اجمیادزین، 2016.

هوسپیان، شاهن. « نگاهی مختصر به تاریخ ایروان». ‏پیمان. ش 37. پاییز ‏1385: 29 ـ 71.

ـــــــ . « دیر تادئوس مقدس». پیمان. ش 46‏. زمستان 1387: 5 ـ 37.

ـــــــ . « ارمنستان در نقشه های جغرافیایی». پیمان. ش 56‏ .تابستان1390: 7 ـ 45.

ـــــــ . «تاریخ ارمنستان به روایت سکه های رومی». پیمان. ش 58‏. زمستان1390: 247 ـ 262.

ـــــــ . «گریگور داتواتسی». پیمان. ش 62‏.زمستان1391: 168 ـ 182.

ـــــــ . « میراث فرهنگی در معرض انهدام». پیمان. ش63 . بهار1392: 121 ـ 131.

ـــــــ . « تاریخچه کلیسای وانک اصفهان». پیمان. ش70‏. زمستان1393: 38 ـ 54.

ـــــــ .« دیر استپانوس مقدس». پیمان. ش74‏. زمستان1394: 77 ـ 99.

ـــــــ . « خاچکار، بخش دوم». پیمان. ش81‏. پاییز 1396: 6 ـ 53.

یادداشت هایی از تاریخ معماری ارمنیان. ایروان، 1948.

یار احـمدی، مهـدی. « آوارایر، طعم شکـست در بوی پیـروزی». پیـمان. ش60. تابسـتان1391: 162 ـ 177.

Kalantar, ‎Ashkharabek . Les Fouilles Dons L’anc.Valarchapat ـ Erivan, 1935.‎‎Historical Philological Journal.No. 4 .1971:286 ـ 290‎.

Galichian, Rouben. Historic Maps of Armenia. London: I.B.Tauris, 2004

Nansen, Fridtjof. Betrogenes Volk.Yerevan, 2000‎

Lynch, H.F.B. Armenia, travels and studies. London 1901. vol. 1‎

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 86 

سال بیست و دوم  | زمستان 1397 | 196 صفحه
در این شماره می خوانید:

ملاحظاتی بر متن تاریخ قوُند و روایت های آن(1)

نویسنده:آرپی مانوکيان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 86  در سال 575م، پيمان صلحي ميان پادشاهي ساساني و امپراتوري بيزانس منعقد شد. ليکن، از آنجايي که در مفاد آن اشاره اي به...

انکار نژادکشی ارمنیان شرم آور است،گفت و گو با عایشه گونایسو، اندیشمند ترک

نویسنده:گريگور قضاريان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 86  اشاره               عايشه گونايسو(1) از فعالان حقـوق بشر در ترکيه و از بنيان گذاران کميسيون ضدنژادپرستي و...

مروری بر زندگی مارتیک دِر آوانسیان پـدر ارتـوپـدی فنـی ایـران

نویسنده:آرميک نيکوقوسيان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 86  اشاره در 24 تير 1388ش، هواپيماي توپولف تي يو 154 شرکت هواپيمايي کاسپين، با پرواز شمارة 7908، رأس سـاعت‏‏ 11:33...

رونمایی از کتاب های تاریخ جمهوری ارمنستان (جلد1 و 2)، عملیات نِمِسیس و در سرزمین اشک و خون ‏

روابط عمومی موسسه ترجمه و تحقیق هور در13 اسفنـد1397ش، مراسم رونمايـي از سـه کتـاب تاريـخ جمهـوري ارمنستان (جـلد1و2)، عـمليات نِمِسيـس و در سرزميـن اشک و خـون در سالن...

یادی از شاعران، نویسندگان و مترجـمان ایرانـی ارمنـی

روابط عمومی موسسه ترجمه و تحقیق هور فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 86  دوشنـبه، 24دي1397ش، مراسمـي با عنـوان يادي از شاعران، نويسندگان و مترجمان ايراني ارمنـي با ‏همـکاري...

چشمان پاتریشیا

دکتر قوام الدين رضوی زاده فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 86  من هيچ قصد ندارم با اين داستان عقايدي را به شما تحميل کنم بلکه تنها سعي مي کنم که بازگو کنندة سخنان ‏دختري باشم...

هاروت گـوستانـدیان شاعری به غربت همیشگی رفته از کـرانـه بوشـهـر

نویسنده: واراند فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 86  شاعر، نويسنده و انديشمند پرماية ارمني، هاروت گوستانديان، در  1288ش/ 1909م در خانواده اي اصيل، در ‏بوشهر، چشم به جهان...

اشعــاری از هـوهانـس تومانیـان

ترجمه: اميک آلکساندری فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 86  اميک آلکساندری، مترجمی در مسير شناساندن فرهنگ دو ملت ‏ گارون سرکسيان اميک آلکساندری در 1344ش در تهران زاده شد....

مطالعه نقش های دیواری کلیسای تاریخی هفتوان سلماس(بخش دوم)‏(1)

نویسندگان: بهروز خان محمدی(2) /  هومن بخشايی(3) فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 86  شهرستان سلماس، از شهرهاي به نسبت پرجمعيت آذربايجان غربي است که در شمال اروميه و جنوب خوي...

دکتر وارطان گرگوریان از تبـریـز تا نیـویـورک

نویسنده: ادوارد هاروطونیانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 86  کودکي و نوجوانی دکتر وارطان گـرگوريان(1)، تاريـخ نگار، استاد دانشگاه، فعـال برجـستة مـديريتي، رئيس وقـت...