فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۴۶

نمایشگاه آثار هنرمندان معاصر و نوگرای ارمنیان ایران

نویسنده: سروژ بارسقیان

نمایشگاه شش دهه نقاشی و عکاسی ارمنیان نوگرا و معاصر ایران با حضور ۴۷ عکاس با ۲۵۰ اثر و هشتاد نقاش با ۳۵۰ اثر در آذر ۱۳۸۷، در گالری صبا، برگزار شد.

هیئت برگزارکنندۀ نمایشگاه عبارت بودند از لیلیت تریان استاد مجسمه سازی و رئیس افتخاری نمایشگاه، آرمان استپانیان دبیر عکاسی، آرموند آیوازیان مسئول گرافیک نمایشگاه، سروژ بارسقیان دبیر بخش نقاشی و سهراب هادی نمایندۀ فرهنگ سرای هنر و گالری صبا. هیئت انتخاب عکس شامل آقایان آرمان استپانیان، آرموند آیوازیان و استاد گرامی، سیمون آیوازیان و هیئت انتخاب نقاشی نیز شامل آقایان واهه خاکدان نقاش معاصر مقیم آلمان، هادی جمالی عضو هیئت علمی دانشگاه هنر، آرمان استپانیان، آرموند آیوازیان، سروژ بارسقیان، آقای سلیمانی و دیگر دوستان فرهنگسرای هنر بودند.

از همان ابتدا قرار بر آن شد نمایشگاه بر اساس جریان شش دهه تاریخ معاصر ایران برگزار شود. نمایشگاه با آثار استادان گران قدر هاروطون میناسیان، مارکو گریگوریان، سِتراک نظریان، سرکیس واسپور، سونیا بالاسانیان، زنده یاد هراچ کاراپتیان و بسیاری از اساتید پیشرو در نقاشی معاصر شروع شد و با آثاری از هنرمندان نسل جدید به پایان رسید.

در بخشی از نمایشگاه نیز آثار نقاشان مکتب اصفهان با آبرنگ های زیبا مانند آثار سمبات، میشا، یرواند ناهاپتیان، شاهیجانیان و… نمایشگاه را غنی تر ساخته بود.

هنر معاصر ارمنیان ایران بخشی تفکیک ناپذیر از هنر معاصر ایران است. از همین رو، کوشش شده بود تا نمایشگاهی نسبتاً کامل از هنر معاصر ارمنیان عرضه شود. بدون شک، نمایشگاه هایی از این دست کاستی هایی هم خواهد داشت. باید تأکید کنیم برگزاری این نمایشگاه با همکاری موزه ها، مجموعه داران و تمامی دوستداران هنر ارمنیان میسر شد.

از همۀ کسانی که در برگزاری این نمایشگاه ما را یاری رساندند تشکر می کنیم به ویژه، از مدیریت فرهنگستان هنر، خانوادۀ هنرمندانی که در قید حیات نیستند، مجلۀ تندیس و عزیزان مجموعه دار خانم ها ژانت لازاریان و فریال سلحشور و آقایان مرتضی دلیری، مرتضی بخردی، مرتضی یقینی، هراچ ساریان، غلامرضا ذوالقدری، محمد علی فرشیدی.

((سابقۀ ارمنیان ایران با فرهنگ تجدد، تغییر و شکوفایی ایران آنچنان گره خورده است که در حوزه های متفاوتی گذر از جهان سنت به عالم معاصر بدون شماری از ایشان ورق نمی خورد. درحوزه های مختلف، از آنجا که این دودمان از ایرانیان به سبب قرابت مذهبی با اروپاییان روابط نزدیک تری با مغرب زمین داشته اند، امکان انتقال فرهنگ و هنر و علم به سرزمینشان را فراهم کرده اند. مرور هنر ایران و به طور اخص، هنر پس از عصر قاجار بدون شناخت و ارزیابی هنرمندان ارمن مقدور نیست. نمایش آثار هنر معاصر ارمنیان ایران بیش از دو سال در دستور کار مؤسسۀ فرهنگی هنری صبا قرار داشت و هر بار به بهانه ای به تعویق افتاد. حتا در زمان حیات انوشه یاد مارکو گریگوریان صحبت هایی بود که مقارن بزرگ داشت برای ایشان نمایشگاهی با همین مضمون برگزار شود. بالأخره، بعد از تغییرچندین دبیر، این مجموعه آثار با عنوان پژوهشی مروری بر آثار هنرمندان معاصر ارمنیان ایران، یکشنبه، ۱۷ آذر، افتتاح و با استقبال خوبی از جانب مخاطبان رو به رو شد. در این مراسم، کنسول سفارت ارمنستان،کشیش ارشد خلیفه گری تهران، یکی از اعضای شورای خلیفه گری ارامنه و نمایندگان ارامنۀ جنوب و شمال و تعدادی از هنرمندان و برخی از مسئولان فرهنگستان هنر شرکت داشتند. متأسفانه، در این نمایشگاه، فقط آثار نقاشی و عکاسی ارمنیان گردآوری و نمایش داده شده و نمایش آثار شاخه های مختلفی نظیر گرافیک، مجسمه سازی و معماری، که استادان ارمنی چیره دست و نوآوری داشته، به آینده ای دیگر موکول شده است هر چند بعید به نظر می رسد نمایش جامع تر این آثار به سادگی و به این زودی امکان پذیر باشد. این آثار تا ۳۰ آذر بر دیوارهای مؤسسۀ فرهنگی – صبا رو در روی مخاطبان و پژوهشگران هنر خواهد بود)).[۱]

((…چگونه می توانستم در اینجا بایستم و در حضور شما از هنرمند بزرگی چون آندره سورگین یا به قول خودش درویش پروردۀ ایران یادی نکنم که صمیمانه به ایران و شعر کلاسیک عشق می ورزید و به پرده های شاهنامه وخیام اش اشاره نکنم که هدایت آن همه عزیز می داشت. یا از یاد اولین معماران ارمنی هم وطن فارغ باشم که برای تحصیل به اروپا رفتند و پس از بازگشت به ایران، با ساختن عمارات دولتی و ویلاهای مدرن چهره تهران رادر دهه های ۱۰ و ۲۰ شمسی دگرگون کردند.

وقتی از کنار سینما دیانا، سینما متروپل عبور می کنیم یا در سینما نیاگارا نشسته ایم، وقتی به ساختمان زیبا و نجیبی نگاه می کنیم که از وصال تا چهارراه ولی عصر (چهار راه پهلوی) امتداد دارد و وعده گاه جوانی هایمان بود، زمانی که از سایۀ عمارات بلند دولتی (کاخ دادگستری، وزارت امور خارجه، باشگاه افسران، کاخ سعد آباد) رد می شویم یا از آن عبوری ناگزیر داریم و در کاخ ها نوآوری هنری و اعتدال معماری شان را تحسین می کنیم نام آفرینندگان این یادمان نجیب در خاطر زنده می شود. از آن جمله اند:

وارطان هوانسیان (۱۸۹۶-۱۹۸۲م)، در تبریز متولد شد. از مدرسۀ هنرهای زیبا و مدرسۀ مخصوص معماری پاریس فارغ التحصیل شد. مدتی با هانری

سوواژ، معمار پیشرو فرانسه، همکاری کرد. پس از هفده سال تجربه اندوزی در اروپا، سال ۱۳۱۴ به ایران بازگشت و بسیاری از ما آفریده های معماری او در پایتخت کشور را دیده و ستوده ایم. ساختمان هایی نظیر هنرستان دختران (در خیابان سوم اسفند )، مهمانخانۀ دربند، کاخ سعدآباد، سینما مترو پل، سینما دیانا، عمارت اصلی بانک سپه و ساختمان تجاری مسکونی چهارراه ولی عصر (چهارراه پهلوی).

پل آبکار (۱۲۸۷-۱۳۴۹ش/۱۹۰۸-۱۹۷۰م) در ۱۳۰۴ به فرانسه رفت. بعد در دانشگاه سن لوک بروکسل به تحصیل در رشتۀ معماری پرداخت. در۱۳۱۶ به ایران بازگشت.ساختمان سینما نیاگارا، اولین ایستگاه رادیو، کلیسای ارامنۀ کاتولیک و مدرسۀ باغچه بان از آثار اوست.

گابریل گورکیان (۱۲۷۹ – ۱۳۴۹ش/۱۹۰۰-۱۹۷۰م)، در استانبول زاده شد اما به ایران آمد وتابعیت ایرانی گرفت. درمدرسۀ معماری آکادمی هنرهای کاربردی وین درس خواند و با دفتر ژوزف هوفمان همکاری کرد. بعدها چون هوانسیان با سوواژ کار کرد، نامش همواره در کنار بزرگان جنبش معماری اروپا، نظیر لوکوربوزیه و گیدیون یاد می شد. او در ایران و در اروپا آثار ارزشمندی ساخته است که می توان از عمارت های او در ایران طرح کاخ دادگستری، طرح ساختمان وزارت خارجه، طرح وزارت صنایع، طرح آمفی تئاتر مدرسۀ نظام طرح باشگاه افسران، ویلای آقایان پناهی، سیاسی، خسروانی ملک اصلانی فیروز و نظام مافی را می توان نام برد.

از خاچیک بابلویان یاد کنیم که به عنوان استاد هنرهای زیبا کنار استاد حیدریان و مهندس فروغی به تعلیم اولین دوره از هنرمندان نقاش و معمار همت گماشت. وی در ۱۳۲۰ وارد دانشکدۀ هنرهای زیبا شد. همین هنرمندان نقاشان جوان بودند که در دهۀ۲۰ جنبش مدرن هنرهای تجسمی ایران را پدید آوردند.

همچنین از یوگنیا آفتاندلیانس بگوییم که سال ها استاد دانشکدۀ معماری بود و آتلیۀ آفتاندلیان به پاس زحماتش به نام او نامیده می شد. این معمار همان کسی است که هم تالار رودکی را ساخته و هم حسینیۀ ارشاد را. فهرست معماران را قطع می کنم و به نقاشان می پردازم.

هنرهای تجسمی مدرن ایران دو خاستگاه مهم داشته است: نخست ایرانیان ارمنی و غیر ارمنی که هنرآموختگان مدارس هنری اروپا بوده اند و با سفر یا سکونت در ایران به ارائه و آموزش نقاشی غربی به علاقه مندان و هنرآموزان پرداخته اند. دیگر، ایجاد دانشکدۀ هنرهای زیبا در۱۳۱۹ خورشیدی است که در ایجاد جنبش نوپدید هنرهای تجسمی مدرن و تربیت نقاشان و مجسمه سازان و گرافیست های معاصر ایران مهم ترین سهم را داشته است.

نقاشان متعددی در اوایل این قرن در شهرهای مختلف ایران از جمله تبریز و رشت و اصفهان و تهران به انتقال هنر تجسمی نو به هنردوستان ایرانی پرداخته اند. از آن جمله می توان از نقاش ارمنی معروف، اندره سورگین، (به قول خودش درویش پرورده ایران) نام برد که آثارش در زمینۀ تصویرسازی شاهنامۀ فردوسی و رباعیات خیام بسیار ارزنده است (پدر نام دار عکاسش، آنتوان سوروگین، عکاس دربار ناصری بود) )).

((… دلایلی که برای غیبت هنرمندان ارمنی از عرصه ای که درآن پیشتاز بودند می آورم شاید درست باشد اما مطمئناً کافی نبوده و دربرگیرندۀ تمامی دلایل نیست.

این هنرمندان،که غالباً مهاجر بودند، به دلیل ریشۀ قومی، مخصوصاً آشنایی با زبان های زندۀ دنیا، با فرهنگ اروپایی مرتبط بودند و در دانشکده های معتبر هنری یا نزد استادان پرتجربه و فرنگ دیده تعلیم یافته بودند. بنابراین، در جامعۀ هنری دهۀ ۲۰ و ۳۰ ایران نسبت به همگان از شرایط بهتر برخوردار بودند. آنها چندان مقید به سنت بومی نبودند، جهان معاصر را بهتر می شناختند و ارتباط هایی با واسطه یا بی واسطه با تجارب جهان مدرن داشتند، پس راحت تر به موج مدرنیسم پیوستند. این هنرمندان پیشتازی شان را نه فقط در هنر معماری و نقاشی و مجسمه سازی بلکه در بخش های علمی و صنعت حتی در موزۀ صنایع دستی مشاهده می کنیم. بعدها، که جامعۀ شهری به اقتضای کارکرد اقتصاد شکوفای دهۀ ۵۰ متحول شد، این قوم پیشتاز به بخش هایی از اقتصاد متمایل شد که لازمۀ این شکوفایی اقتصادی بود چون بخش مقاطعه کاری راه ها، کارخانه ها و ساختمان های مهم یا جذب صنعت نوپا شدن و ادارۀ این صنایع چنان که نقاش پرده کش پیشین شد همدست معمار و تزیین کنندۀ معماری داخلی عمارات رفیع شهری.


دلیل دیگر این بود که با گسترش فرهنگ و آموزش ارتباطات، آموزش فرهنگی و هنری به چنان رشدی دست یافت که پیشتازان سابق در کل بدنۀ فرهنگی مستحیل شدند و وضعیت انحصاری پیشتازان سابق کم رنگ شد. فنون و معارف غربی در اختیار کسانی که طالب آن بودند قرار گرفت و لاجرم در شرایط تازه رقابت فشرده ای آغاز شد که در آن کسی با وضعیت انحصاری یا شناخت خاص از دیگران ممتاز نبود آنچه می خواهم بگویم این است که هم وطنان ارمنی همواره در کنار ایرانیان بوده اند. روزگاری در قلب نهضت مشروطیت و خیزش های وطنی و تحولات سیاسی، زمانی با نوآوری هایشان در معماری و شهرسازی و دهه هایی با پیشتازیشان در نقاشی و تندیس گری و صنایع دستی، زمانی دیگر در بخش صنایع و ارتباطات مدرن)).[۲]

پی نوشت ها:

[۱]- سروژ بارسقیان، ((روحیۀ ایرانی در هنر ارمنی))، تندیس، ش۱۳۹ (آذر، ۱۳۸۷): ۱۰.

۲- جواد مجابی. نگاه کاشف گستاخ (تهران: افق، ۱۳۸۳).

منابع:

بارسقیان، سروژ. ((روحیۀ ایرانی در هنر ارمنی))، تندیس، ش۱۳۹. آذر، ۱۳۸۷: ۱۰.

مجابی، جواد. نگاه کاشف گستاخ. تهران: افق، ۱۳۸۳.

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۴۶
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید