فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۵۹

نقش سازندگان افکار عمومی در انکار نژادکشی ارمنیان

نویسنده: آرِویک آودیسیان / ترجمه: آرمنوش آراکلیان

برای آشنایی با نقش و شیوۀ کار نوین سازندگان افکار عمومی[۳]در نفی نژادکشی ارمنیان ابتدا باید بدانیم که افکار عمومی چیست، چه کسانی آن را شکل می دهند و چه تأثیری بر طبقات گوناگون مردم می گذارد. به این منظور به بررسی موضوع و روش های به کار گرفته شده می پردازیم.

افکار عمومی مجموعه ای از نظرات و اعتقادات مردم است که چارچوب آن از سوی عده ای مشخص شده. این عده با استفاده از نظام های ارتباط جمعی مانند سخنرانی ها، مقاله ها، چاپ کتاب، رادیو و تلویزیون و امکانات رایانه ای، که به آسانی در دسترس گروه های گوناگون مردم قرار می گیرند، عقاید و آرمان های مردم را در جهت دلخواه شکل می دهند. انتخاب هریک از این گزینه ها، بنابر تعداد افراد جامعۀ موردنظر، موضوع و هدف نهایی آن، متغیر است.

نژادکشی ارمنیان منجر به نابودی فجیع جمعیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و از میان رفتن سرزمین های آنان شد و آسیب روانی شدیدی را درپی داشت که عواقب آن هنوز هم مشهود است. به همین دلیل، تأیید و به رسمیت شناختن نژادکشی ارمنیان، افزون بر ارزش معنوی و حقوقی برای ارمنیان، حکم تضمین امنیت استراتژیکی را دارد. جمهوری ترکیه نه تنها واقعۀ نژادکشی ارمنیان به دست دولت عثمانی را نمی پذیرد بلکه با توسل به هرگونه حربه ای آن را انکار می کند.

انکار نژادکشی یکی از شاخصه های نژادکشی محسوب می شود. [۴] از آغاز ۱۹۶۰م موضوع نفی نژادکشی مورد بحث و بررسی دانشمندان قرار گرفته و یکی از زیرمجموعه های دانش شناخت نژادکشی به شمار می آید. امروزه نفی نژادکشی به نحوی معیار محسوب می شود و در این میان به ویژه نژادکشی ارمنیان را می توان نام برد که جزو سیاست های رسمی کشور ترکیه است.

کارشناسان مسائل نژادکشی مانند ایسرائیل چارنی،[۵] رابرت جِی لیفتون،[۶] دبورا لیپستاید،[۷] اِریک مارگوسِن[۸] و راجر اسمیت[۹] بر این باورند که انکار نژادکشی یعنی تحقق کامل بخشیدن به عمل نژادکشی زمانی که پس از نابود کردن یک ملت فرهنگ و حافظۀ تاریخی او را ریشه کن می کنند. برندۀ جایزۀ صلح نوبل، اِلی ویزِل،[۱۰] می افزاید که انکار ترکیه خود جنایتی دوچندان است چرا که او به دنبال هدف کشتن حافظۀ واقعه است. به نظر حقوق دان بین المللی، کارولین فورنت[۱۱] انکار نژادکشی صرفاً نمی تواند اظهار نظر و عقیده باشد بلکه حکم عمل نژادکشی را دارد. حتی کنوانسیون نژادکشی بر این مطلب صحه گذاشته است.

انکار نژادکشی تحریف حقایق و دروغ محض است که تنها هدفش نابود کردن و گسیختن رشتۀ حیات گروه های بیشتری است.

از ۱۹۱۵م تا به امروز ترکیه کماکان به انکار همه جانبۀ نژادکشی ارمنیان ادامه می دهد. او ادعا می کند که هرگز قتل عامی روی نداده، او مسئول وقایع نیست و واژۀ نژادکشی ربطی به ماوقع ندارد (برای مثال، نژادکشی ارمنیان را جنگی داخلی می خواند که طی جنگ جهانی اول روی داده). با وجود این، روش های نفی و انکار در طول این سال ها تغییر و تکامل یافته است.

از دهۀ ۱۹۶۰م سیاست انکار ترکیه شدت گرفت و این دولت شروع به فشار آوردن بر خبرنگارها، معلمان و فعالان اجتماعی و سیاسی کرد تا آنها را وادار به وارونه جلوه دادن وقایع تاریخی سازد. همچنین چندین دانشمند خارجی را مأمور بازنویسی تاریخ نژادکشی ارمنیان ساخت تا ارمنیان را مقصر قلمداد و شرایط جنگی را عامل کشتاری معرفی کنند که طی آن شمار کشته شدگان ترک حتی بیش از ارمنیان بوده است!

آنکارا کاملاً آگاه است که تأیید و به رسمیت شناختن نژادکشی ارمنیان از سوی مجالس قانون گذاری و دیگر مجالس بین المللی آسیبی جدی به اعتبار کشورش وارد خواهد کرد، مسئلۀ پرداخت غرامت پیش خواهد آمد و هویت جامعۀ ترکیه زیر سؤال خواهد رفت و سرانجام تحقق اهداف سیاسی آن، به ویژه، هدف عضویت در اتحادیۀ اروپا ناکام خواهد ماند. تاریخ دان و کارشناس مسائل نژادکشی ارمنی، واهاگن دادریان،[۱۲] می گوید که مسئلۀ نفی و انکار در ترکیه به حرفه ای سودجویانه بدل شده است. برخی نهادهای دانشگاهی غربی، برای هرچه «واقعی» و «پرثمرتر» تحریف کردن تاریخ، اجیر شده اند که مستقیماً از سوی ترکیه مدیریت می شوند. چه در داخل و چه در خارج از کشور، با همکاری برخی دوستان غربی یا تاریخ دانان امریکایی، ترکیه مصرانه به دنبال آن است که مسئلۀ نژادکشی ارمنیان را از حوزۀ سیاسی به عرصۀ بی پایان بررسی و مطالعۀ دروغینِ علمی منتقل کند. از ۱۹۸۰م با اختصاص پول های هنگفت و پرداخت هزینه های گزاف به دانشگاه های غربی و به ویژه، امریکایی دولت ترکیه اقدام به افتتاح رشته های ترک شناسی کرده است. در کنار این دانشگاه های معتبر انجمن هایی را نیز برای آموزش تاریخ و فرهنگ ترکیه به راه انداخته که هدفشان شدت بخشیدن به انکار نژادکشی ارمنیان است. این دولت مبالغ کلانی را خرج دانشمندانی می کند که تأثیرگذاری بیشتری بر افکار عمومی دارند. برخی از دانشمندان مشهور جهان مستقیماً تحت نظارت و با حمایت مالی جمهوری ترکیه مشغول به کارند. آنها در ردیف «سازندگان افکار عمومی» در سطح جهانی اند. در اجرای سیاست انکار نژادکشی ارمنیان رایج ترین روش این افراد آن است که گروه قتل عام شده را نه به منزلۀ قربانی بلکه به منزلۀ خطر معرفی می کنند. ویژگی این دسته از «سازندگان افکار عمومی» و تفاوت آنها با دیگر نفی کنندگان در این است که:

۱ـ آنها فعالان غیرترک هستند (خبرنگار، تاریخ دان، پژوهشگر و …).

۲ـ قاعدتاً باید رفتار بی طرفانه و بی غرضانه داشته باشند.

۳ـ با حمایت مالی و دستمزد های بسیار بالا کار می کنند.

۴ـ دارای طیفی گسترده از شنوندگان و خوانندگان هستند (از لحاظ تنوع زبانی و پخش گسترۀ مطالب).

بنابر گفتۀ استاد دانشگاه میشیگان، تاریخ دان دنیس پاپازیان،[۱۳] دولت ترکیه تهاجم را شروع کرده و به قصد تأثیرگذاری بر افکار عمومی و کنگرۀ امریکا و نمایندگانش انجمن ترک شناسی ای در واشنگتن به راه انداخته است. کارگزاران این دولت بسیار امیدوار بودند که انکار ترکیه در اذهان عمومی جا افتد و یا وقایع نژادکشی ارمنیان مورد شک قرار گیرد. البته، تهاجم تبلیغاتی ترکیه در ایالات متحدۀ امریکا پیروزی نسبی به دست آورد. خبرگزاری ها، سازندگان افکار عمومی و حتی برخی دانشمندان شروع به صحبت دربارۀ این موضوع کردند. آنها در پی گرد آوری شواهد دروغین و تحریف واقعیت اند تا به مردم بقبولانند که نژادکشی هرگز اتفاق نیفتاده و یا اطلاعات مربوط غلو شده اند. هم اندیشی ها برگزار می کنند، کتاب چاپ می کنند، گروهک های سیاسی تشکیل می دهند و …، سیاستی خطرناک که می تواند آسیبی جدی در پی داشته باشد و انکار نژادکشی خود جزئی از تاریخ شود.

کارشناس معروف مسائل نژادکشی، ایسرائیل چارنی، در ۱۹۹۴م، می نویسد که علت به رسمیت شناخته نشدن نژادکشی ارمنیان انکار گسترده و کلان دولت ترکیه و مواضع امریکا و اسرائیل است.

استاد دانشگاه بوفالو، دیمیتری آناستاسوپولوس،[۱۴] در مقاله ای تحت عنوان «انکار نژادکشی ارمنیان یک مسئلۀ امریکایی» چنین نوشته است که دولت ترکیه هر سال میلیون ها دلار برای انکار نژادکشی ارمنیان در کنگرۀ امریکا، در مطبوعات و در دانشگاه ها هزینه می کند. نویسنده و تحلیل گر معروف مجلۀ اخبار آموزش عالی،[۱۵] اِمی ماگارو روبین،[۱۶] نوشته که منتقدانْ دولت ترکیه را در تحریف علوم مقصر می دانند. برخی از دانشمندان و نویسندگان امریکایی جنبشی تشکیل داده اند و نفوذ دولت ترکیه در مدیریت دانشگاه های امریکایی و ترویج «دانش دروغین» را محکوم می کنند. اعضای این جنبش طی قطع نامه ها و گفت و گوهایی اظهار داشته اند که دولت ترکیه دانشمندانی را از ایالات متحدۀ امریکا در مقام مشاور استخدام می کند تا او را برای چگونه برخورد کردن با مقاله ها و کتاب هایی که ترکیۀ عثمانی را در سازماندهی نژادکشی ارمنیان، در ۱۹۱۵م، محکوم می سازد یاری و راهنمایی کنند. منتقدان همچنین می افزایند که ترکیه برای پیشبرد اهداف و تثبیت جایگاهش در دانشگاه های معتبر امریکایی می کوشد تا با تأمین کامل مالی نقشی تعیین کننده در انتخاب شغل و مقام استادان، به ویژه، در بخش ترک شناسی داشته باشد. در ۱۹۸۷م، هنگامی که از منابع خارجی مبالغ کلانی به حوزۀ آموزش عالی اهدا شد، بحث و جدلی شدید میان چندین دانشگاه درگرفت. همچنین بیش از هشتاد تن از دانشمندان و نویسندگان عضو جنبش، که نوشته هایی دربارۀ نژادکشی ارمنیان داشتند، نامه هایی تهدیدآمیز و ارشاد کننده از سفارت ترکیه دریافت کردند.

اِمی ماگارو روبین از یک مثال زنده یاد کرده و نوشته که پروفسور جی لیفتون، استاد روان شناسی دانشگاه نیویورک، در کتابی با عنوان دکتر ناظم، کشتار و روان شناسی نژادکشی، نژادکشی ارمنیان را یک رخداد تاریخی نامیده است. وی چهار سال پس از چاپ کتابش، در ۱۹۹۰م، با تعجب نامه ای از نزهت کندمیر،[۱۷] سفیر ترکیه در ایالات متحده امریکا، دریافت کرد که با تکذیب نژادکشی ارمنیان نوشته بود که مرگ صدها هزار ارمنی به علت جنگ های داخلی ناشی از تحریکات ملی گرایان ارمنی بوده است. تعجب پروفسور لیفتون هنگامی چند برابر شد که فهمید نامۀ سفیر ترکیه را یک دانشمند امریکایی تنظیم کرده. این دانشمند در مقام رئیس دانشگاه پرینستون[۱۸] منصوب شده بود و دولت ترکیه به طور دائم وی را از لحاظ مالی تأمین می کرد. پروفسور لیفتون و همکارانش از این موضوع و از نقض معیارهای دانشگاهی به شدت به خشم آمدند و بحث هایی طولانی درگرفت. دانشمندی که نامۀ سفیر ترکیه را تنظیم کرده بود هِث لوری[۱۹] نام داشت که هم اینک رئیس دانشکدۀ آتاتورک در بخش ترک شناسی دانشگاه پرینستون و همچنین مسئول بخش خاورمیانۀ دانشگاه است.

همان گونه که دیدیم ترکیه برای انکار نژادکشی ارمنیان دانشمندان غربی را اجیر می کند و حتی از رشوه دادن به آنها نیز ابایی ندارد. آثار این دانشمندان، که اغلب نادرست و یک جانبه است، افزون بر نفی واقعۀ نژادکشی این گونه وانمود می کند که ارمنستان غربی موطن و زیستگاه ارمنیان نبوده.

هدف عمدۀ آنها تحریف افکار عمومی و سوءتبلیغات است. البته، بخشی از این کارها به شدت مورد انتقاد واقع و کذب محض شناخته شده؛ برای مثال، کتاب ظهور ترکیۀ جدید، اثر بِرنارد لِویس. [۲۰] استاد دانشگاه پرینستون. لِویس در ابتدای کتاب ظهور ترکیۀ جدید نژادکشی ارمنیان را «هولوکاست فجیع» نامید اما پس از چندی موضع خود را عوض کرد و با حمایت دولت ترکیه به یکی از انکارکنندگان سرسخت نژادکشی ارمنیان بدل شد. وی در ۱۶ نوامبر ۱۹۹۳م، در گفت و گویی با روزنامۀ فرانسوی لمُوند،[۲۱] در پاسخ به این سؤال که چرا ترک ها کماکان نژادکشی ارمنیان را انکار می کنند، گفت که نژادکشی یعنی سیاست از پیش تعیین شده، یعنی تصمیم به نابود کردن ملت ارمنی اما نژادکشی ارمنیان جای سؤال دارد. اسناد ترکیه از جا به جا کردن ارمنیان حکایت می کنند نه نابود کردن آنها.

گونتر لِوی،[۲۲] استاد دانشگاه ماساچوست و یکی از منکران نژادکشی ارمنیان، در کتاب کشتار ارمنیان در امپراتوری عثمانی: نژادکشی بحث انگیز، متفاوت از دیگر همکارانش و از جنبۀ روان شناختی به موضوع پرداخته و خواننده را دچار شک و گمان کرده.

به تازگی، انتشارات دانشگاه کمبریج، در ۲۰۱۱م، کتابی با نام انهدام امپراتوری ها، برخورد و فروپاشی امپراتوری های عثمانی و روسیه اثر مایکل رینولدز،[۲۳] رئیس بخش خاورمیانۀ دانشگاه پرینستون، را منتشر ساخته که فروپاشی دو امپراتوری قدرتمند را عمدتاً در ارتباط با رخدادهای آناتولی شرقی (ارمنستان غربی) مورد بررسی قرار می دهد. رینولدز در بخشی از این کتاب با عنوان «آناتولی در حال بازسازی، ملت های معدوم، امپراتوری های منهدم» می نویسد:

«جنگ جهانی جو متشنجی بین اقوام گوناگون کشور ایجاد کرده بود که تدریجاً شدت می یافت. قوای عثمانی و روسی هرکدام برای منافع خودشان از این اقوام سوءاستفاده می کردند و به اعمال مجرمانه علیه شهروندان عادی دست می زدند. تأسف بارترین این اعمال جا به جایی و کشتار ارمنیان در ۱۹۱۵م بوده است».[۲۴]

نویسنده با «ظرافت» کامل موضوع را در مقولۀ جنگ جهانی خلاصه کرده. او شمار ارمنیان اهل امپراتوری عثمانی را نیز مغرضانه تقلیل داده و گفته که بین سال های ۱۹۱۲ ـ ۱۹۱۵م جمعیت ارمنیان آناتولی شرقی یک میلیون نفر، یعنی یک چهارم کل جمعیت آن سرزمین، بوده است و چنین نتیجه گیری کرده که در پی جا به جایی و کشتار ۱۹۱۵م، ۶۶۴ هزار ارمنی قربانی شده اند. مایکل رینولدز با این کتاب دو مقصود را دنبال کرده است: سیاه ترین صفحات تاریخ امپراتوری عثمانی را از عواقب منطقی شرایط جنگی قلمداد کرده و تاریخ ترکیه را با حذف کامل نژادکشی از نو سروده است.

کتاب نژادکشی ارمنیان و مسئلۀ نژادکشی، اثر مایکل گونتر،[۲۵] آخرین کتاب از مجموعۀ ادبیات انکار ترکیه، را انتشارات معروف و پرطرف دار پالگریو ماک میلان[۲۶] به چاپ رسانده. در پایگاه اینترنتی ماک میلان آمده است: «با وجود اینکه ششصد هزار ارمنی در جریان جنگ جهانی اول کشته شده اند ولی این موضوع نه سیاست از پیش تعیین شدۀ دولت ترکیۀ عثمانی و نه عملی یک جانبه بوده است. البته، این امر هرج و مرج ها و بی نظمی های هولناک آن زمان را به هیچ وجه توجیح نمی کند».[۲۷]

در همین پایگاه اینترنتی همچنین نام چهار دانشمندی که در انکار نژادکشی ارمنیان فعالیت بسیاری داشته اند ذکر شده، که کتاب مایکل گونتر را نیز مورد تحسین قرار داده اند. این چهار تن عبارت اند از: هاکان یاووز[۲۸] (دانشگاه یوتا)، گونتِر لِوی(دانشگاه ماساچوست)، جِرِمی سولتی[۲۹] (دانشگاه بیل کنت آنکارا) و ادوارد اِریکسون[۳۰] (کالج نیروی دریایی ویرجینیا).

مایکل گونتر در کتابش این نظریه را پیش می کشد که آنچه بر سر ارمنیان آمده نمی تواند با وصف نژادکشی منطبق باشد. او با این کار می کوشد تا نظریۀ دانشمند فرانسوی، ژاک سِمِلین،[۳۱] را در تأیید نژادکشی ارمنیان نفی کند.

بر طبق نظریۀ ژاک سِمِلین، دکتر علوم سیاسی پژوهشگاه بین المللی پاریس و استاد ارشد مرکز تحقیقات علمی پاریس، نژادکشی ارمنیان جزو نژادکشی های سؤال برانگیز نیست.

مایکل گونتر در نفی نظریۀ ژاک سِلِمین نوشته است که هدف استفاده از واژۀ نژادکشی ضربه زدن به تخیلات ما، بیدار کردن وجدان بشری و تقویت افکار عمومی به طرف داری از قربانی است. واژۀ نژادکشی می تواند به ابزاری تبلیغاتی بدل شود و محوری برای دشنام پراکنی علیه دشمن سرسخت باشد.

گونتر در ادامه و با تکرار نظریه های همکارانش بر این عقیده است که وقتی در ۱۹۱۵م فاجعۀ ارمنیان به وقوع پیوست تعریف و مفهوم «نژادکشی» وجود نداشته است.

به طور خلاصه اهداف اصلی سازندگان افکار عمومی در سیاست انکار نژادکشی ارمنیان عبارت اند از:

ـ انتقال واقعۀ نژادکشی به عرصۀ بی پایان مطالعه و بررسی

ـ انکار قصد و تصمیم نژادکشی

ـ مورد شک و تردید قرار دادن واقعۀ نژادکشی

ـ افسانه تلقی کردن نژادکشی ارمنیان

راه های دستیابی به این اهداف عبارت اند از:

ـ چاپ و انتشار بیانیه ها و بروشورهای متنوع

ـ ایجاد پایگاه های اینترنتی و خدمات مربوط

ـ برگزاری سخنرانی ها و شرکت فعال در هم اندیشی ها

ـ پخش برنامه ها و گفت و گوهای تلویزیونی

ـ چاپ و انتشار کتاب در دانشگاه های معتبر

سازندگان افکار عمومی به خوبی می دانند که برای انکار نژادکشی ارمنیان با بروز واکنش های آشکار نسبت به مستندات تاریخی موفقیت چندانی حاصل نخواهند کرد چراکه این واقعۀ تاریخی از سوی بیشتر متخصصان این حوزه تأیید شده است. به همین دلیل متوسل به عادی سازی مسئله و نشر این اندیشه شده اند که وقایع ۱۹۱۵م نژادکشی محسوب نمی شود. هدف نهایی آنها بازنویسی تاریخ و تدوین تاریخ ترکیۀ جدید با حذف کامل مبحث نژادکشی ارمنیان است.

پی نوشت ها :

پی نوشت ها:

۱ـ متن حاضر نخستین بار در ۲۰ ژانویۀ ۲۰۱۲م، به زبان ارمنی، در پایگاه اینترنتی همکاری های علمی ارمنیان(www. armscoop.com) چاپ شده است.

۲ـ کارشناس ارشد و محقق موزه و مؤسسۀ نژادکشی ارمنیان.

۳ـ عبارت افکار عمومی برگرفته از اصطلاح فرانسویL`opinion Publique در قرن هجدهم میلادی، نخستین بار به دست نویسنده، فیلسوف، فعال سیاسی و حقوق دان شهیر دورۀ رنسانس فرانسه، میشل مونتن(Michel de Montaigne) (1533 ـ ۱۵۹۲م)، در۱۵۸۸م، به کار رفته است. مفهوم آن را سال ها بعد حقوق دان و جامعه شناس انگلیسی و بنیان گذار فلسفۀ اصالت فایده (Utilitarianism)، جِرِمی بنتام (Jeremy Bentham) (1748 ـ ۱۸۳۲م) تعریف کرده و اصول آن را شکل داده است.

۴ـ نخستین بار در ۱۹۹۸م، گرگوری استنتون(Gregory Stanton)، رئیس انجمن بین المللی کارشناسان مسائل نژادکشی، نظریه ای مبنی بر هشت مرحله ای بودن نژادکشی ارائه داد که در آن انکار نژادکشی به منزلۀ آخرین مرحلۀ تحقق نژادکشی تثبیت شده است. ر.ک:

http://www.genocidewatch.org/aboutgenocide/8stagesofgenocide.html

Israel Charny 5ـ

Robert Jay Lifton 6ـ

debora lipstadt 7ـ

Eric Markusen 8ـ

Roger W. Smith 9ـ

Elie Wiesel 10ـ

Caroline Fournet 11ـ

Vahagn Dadrian 12ـ

Dennis Papazian 13ـ

D.Anastasopoulos 14ـ

chronicle of higher education 15ـ

Amy Magaro Rubin 16ـ

Nüzhet Kandemir 17ـ

Princeton University 18ـ

در ۲۲ مه ۱۹۹۶م، نیویورک تایمز طی مقاله ای اعلام کرد که دانشگاه پرینستون به مرکز تبلیغات گستردۀ ترکیه علیه نژادکشی ارمنیان بدل شده و مورد استفادۀ دولت ترکیه قرار گرفته است.

Heath W. Lowry 19ـ

Bernard Lewis 20ـ

Le Monde 21ـ

Guenter Lewy 22ـ

Micheal A. Reynolds 23ـ

۲۴ـ مایکل رینولدز، انهدام امپراتوری ها، برخورد و فروپاشی امپراتوری های عثمانی و روسیه. «آناتولی در حال بازسازی، ملت های معدوم، امپراتوری های منهدم» (لندن:دانشگاه کمبریج، ۲۰۱۱).

Micheal Gunter 25ـ

Palgrave Macmillan 26ـ

www.macmillan.com 27ـ

Hakan Yavuz 28ـ

Jeremy Solti 29ـ

Edward J. Erickson 30ـ

Jacques Semelin 31ـ

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۵۹
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید