شروع روابط نظامی ـ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایرانیان و ارمنیان به هزارهٔ اول قبل از میلاد باز می گردد. نخستین منابع موثق برجای مانده حکایت از حضور جنگجویان ارمنی در ایران سدهٔ هشتم تا هفتم قبل از میلاد و سکونت عدهٔ اندکی از صنعتگران و تجار ارمنی در ایران دارند. گرچه در قرن چهارم میلادی ده ها هزار ارمنی به فرمان شاهپور اول ساسانی به ایران کوچانده شدند از سرنوشت آنان اطلاع دقیقی در دسترس نیست. دومین کوچ ارمنیان به ایران به قرن ششم میلادی مربوط می شود و در این سده آنان بار دیگر با کوچ های اجباری و اسارت های دسته جمعی به ایران منتقل شدند. کوچ اجباری بعدی در1048 م اتفاق افتاد و این بار ارمنیان به فرمان سلجوقیان به ایران انتقال یافتند. این کوچ های اجباری که از سوی اقوام، سلاطین و حکام مختلف بر ملت ارمنی تحمیل می شد و به اسارت گرفته شدن این مردمان تا 1605 م ادامه داشت. در این تاریخ، عظیم ترین و تأسف برانگیزترین کوچ اجباری تاریخ ارمنیان به وقوع پیوست. آنان مجبور شدند به فرمان شاه عباس اول صفوی سرزمین های آبا و اجدادی خود را ترک کنند و رهسپار ایران شوند. در این مهاجرت اجباری بیش از سیصد هزار زن، مرد، کودک و سالمند به ایران کوچانده و در نقاط مختلف آن اسکان داده شدند و به این ترتیب، قصبهٔ ارمنی نشین جلفای نو درکنارهٔ رودخانهٔ زاینده رود اصفهان شکل گرفت. متأسفانه با وجود اقامت چندصد سالهٔ ارمنیان در ایران منابع اندکی دربارهٔ آنان وجود دارد اما سیاحان اروپایی اطلاعات باارزشی را در مورد این ارمنیان مهاجر به رشتهٔ تحریر درآورده اند. ویلیام روبوک (1253ـ 1255 م)، مارکوپولو (1271ـ 1295 م)، کلاویون (1405 ـ 1406م) و جهانگردان ونیزی در قرن پانزدهم میلادی مانند کاترینوجنون، جوزیفا باربارون، امبروسیوس کنتارینی و … از جملهٔ این سیاحان هستند. هاکوپیان کلیهٔ این سیاحت نامه ها را به زبان ارمنی ترجمه کرده است و تمامی این آثار در 1932 در ایروان به چاپ رسیده اند. دربارهٔ اقامت ارمنیان در ایران آثار نسبتاً با ارزشی طی سده های شانزدهم تا هجدهم میلادی به دست مورخان ارمنی نوشته شده است. از مورخان معروف آن دوران می توان به آراکل داوریژِتسی (تبریزی) اشاره کرد. او بین سال های1651 ـ1662م به سفارش جاثلیق پیلیپوس و جاثلیق هاکوپ تاریخ کوچ اجباری ارمنیان به فرمان شاه عباس اول و تأسیس جلفا و سایر نقاط ارمنی نشین را در ایران به رشتهٔ تحریر در آورد و آن را در1669 م در آمستردام به چاپ رساند. از دیگر مورخان ارمنی این دوران خاچاتور جلفایی است که در کتاب خود، تاریخ ایران، فصل های مختلفی را به سکونت ارمنیان در ایران اختصاص داده. این کتاب که از منابع موثق تاریخ ایران است در1775 م به چاپ رسیده. مورخ دیگری که در این زمینه کار کرده ابراهیم کریتاتسی، مؤلف تاریخ نادرشاه افشار، است. وی اثرش را در1760 م در کلکته به چاپ رساند. اما مهم ترین و با ارزش ترین کتاب دربارهٔ سکونت ارمنیان در جلفای اصفهان اثر دوجلدی هاراتون دِرهوهانیان با عنوان تاریخ جلفای جدید در اصفهان است که در 81 ـ1880 م در جلفا به چاپ رسیده. ارمنیان طی اقامت چند صد سالهٔ خود در ایران فرهنگی خاص و جدید را پدید آوردند که تلفیقی از فرهنگ ملی و آداب و رسوم خاص ارمنی با فرهنگ کهن و غنی ایرانی است. حضور تعداد کثیری از بازرگانان، فرهیختگان و هنرمندان ارمنی در جلفا در سده های هفدهم و هجدهم میلادی این منطقه را به یکی از بزرگ ترین مراکز تجاری، فرهنگی و صنعتی ارمنیان جهان مبدل ساخته بود. این گروه از ارمنیان؛ یعنی، بازرگانان، هنرمندان و صنعتگران بر اقتصاد و فرهنگ ایران نیز تأثیرگذار بودند چنان که جهانگرد فرانسوی سدهٔ هفدهم میلادی، بووسن، در نوشته های خود پس از بررسی وضعیت بازرگانی ایران به این نتیجه می رسد که تمامی معاملات تجاری ایران و هندوستان در دست خواجه های (بازرگانان) ارمنی جلفاست. شاه عباس صفوی با توجه به تجربه های فراوان تجار ارمنی و مهارت آنان در صادرات ابریشم ایران را از طریق مناقصه در انحصار آنان قرار داده بود. لاماز، مسیونر مسیحی، در گزارش خود از بازرگانی ارمنی به اسم آراکل نام می برد که در عرض یک سال مبلغ پنج میلیون لیرهٔ انگلیسی ابریشم از گیلان به بین النهرین، استانبول، روسیه، هلند و ایتالیا ارسال کرده. بازرگانان ارمنی در دربار شاه عباس احترامی خاص داشتند و اغلب به منزلهٔ سفرای ایران در اروپا مشغول به کار بودند. در1607 م نیز یکی از تجار ارمنی به نام شیروش برای مذاکرات دیپلماتیک از طرف شاه عباس صفوی به وِنیز اعزام شد. از بازرگانان معروف جلفا می توان به صفرزیان ها، لازاریان ها، شهریمنیان ها و خالداریان ها اشاره کرد. هم زمان با فعالیت های گستردهٔ تجار ارمنی صنعتگران ارمنی نیز فعالیت های هنری خود را گسترش دادند. آنان تولیدات خود را در بازارهای داخلی و خارجی با قیمتی بالا به فروش می رساندند. صنعتگران ارمنی از استادان مسلم زرگری، کرباس بافی و قالی بافی ایران به شمار می رفتند و تنها در جلفا تعداد آنان به چند هزار نفر می رسید. بنابر شواهد موجود صنعتگران جلفا دارای اتحادیه نیز بوده اند. متخصصان ابریشم کار ارمنی شهرت فراوان داشتند تا حدی که دربار تزاری از اسرائیل اوری از رجال سیاسی ارمنی تقاضا کرده بود تا چند خانوادهٔ ابریشم کار را برای ترویج ابریشم کاری به روسیه اعزام کند. اروی نیز بیست خانوادهٔ ارمنی ابریشم کار را برای این منظور به روسیه فرستاد. بسیاری از ارمنیان جلفا نیز به مشاغل مختلفی مانند بنایی، آهنگری، بافندگی، نجاری، آرایشگری، کفاشی، ساعت سازی، زری بافی، شیرازه بندی، چاپ کتاب و غیره اشتغال داشتند. در نیمهٔ قرن هفدهم میلادی به همت خلیفه خاچاتور گِساراتسی مدرسه ای عالی در جلفا تأسیس شد که گاه نیز از آن به منزلهٔ دانشگاه نام برده شده. فارغ التحصیلان این مدرسه بعدها خدمت گزاران نامدار و برجستهٔ فرهنگ و هنر ارمنی شدند. با ارزش ترین هنرهایی که از استادان ارمنی جلفا به یادگار مانده مینیاتور و دیوارنگاری است. استادان ارمنی با انگشتان هنرمند خود آثار گران قدری را بر دیوارهای کلیساها و کاخ های سلطنتی خلق کرده اند که هر بیننده ای را به شگفتی وا می دارد. از جملهٔ این هنرمندان می توان از مینیاتوریست نابغه، میناس زاغکوخ، نام برد کـه دیوارنگاره های بی نظیر وی بر کاخ های شاه عباس نقش بسته است. دیگر هنرمندان ارمنی این دوران عبارت اند از هوهانس مرکوز معروف، هاکوپ جلفایی و بگدان سلطانف. بگدان سلطانف تابلوی معروف داوینچی را بر روی بشقابی مسی کپی و آن را در1660 م به تزار روسیه، الکسی میخائیلوویچ اهدا کرد. این هدیه چنان مطلوب دربار روسیه قرار گرفت که از بازرگان نامدار، خواجه زاخار خواستند تا تنی چند از اساتید جلفایی را برای تأسیس نگارخانه و تعلیم شاگردان روسی به مسکو اعزام کند. از دیگر افتخارات ارمنیان جلفا تأسیس اولین چاپخانهٔ ایران و خاورمیانه در1636 م با وسایل دست ساز و ابتدایی به دست خلیفه خاچاتور گساراتسی است. اولین کتابی که در این چاپخانه با سعی و کوشش خلیفه گساراتسی و شاگردانش به چاپ رسید کتابی بود با عنوان اعمال پدران. تقریباً150 سال بعد از تأسیس این چاپخانه، چاپخانهٔ دیگری در1784 م در بندر بوشهر دایر شد. در میان ارمنیان ایران، به خصوص ارمنیان جلفا، نوازندگان و ترانه سرایان نامداری نیز بودند که ارمنیان اصطلاحاً به آنها عاشوق یا عاشق می گفتند. از جمله ا ین عاشق ها که سهم بسزایی در پیشبرد موسیقی ارمنی و ایرانی داشتند می توان به آرتون اوغلی، باقر اوغلی و غول سرکیس شیرشکانی اشاره کرد. |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 40
|