پروفسور ویلیام شاباز پروفسور ویلیام شاباز[2] استاد دانشگاه، محقق، متخصص جرائم بین المللی و کارشناس برجستۀ جهانی در زمینۀ حقوق بین الملل، حقوق بشر و نژادکشی است. ایشان از زمره کارشناسان جهانی حقوق بین الملل است که سال ها درمورد نژادکشی ارمنیان به مطالعه پرداخته و در زمینۀ شناساندن نژادکشی ارمنیان به دست ترکان عثمانی به جهانیان و محافل علمی و دیپلماتیک جهانی فعالیت های فراوانی داشته اند. پروفسور شاباز متولد 19 نوامبر 1950م درکلیولند امریکاست. وی تحصیلات عالی خود را درکانادا به اتمام رساند و دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد، در رشتۀ تاریخ، از دانشگاه تورنتو و همچنین مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در رشتۀ حقوق و حقوق بین الملل از دانشگاه مونترال است. شاباز دکتراهای افتخاری نیز از دانشگاه های شیکاگو، کلیولند و لیفاکس کانادا دارد. او هم اکنون استاد حقوق بین الملل در دانشگاه میدلسکس[3] لندن، مدرس حقوق بین الملل در دانشگاه دولتی ایرلند، گالوِی[4] و استاد مهمان دانشگاه کبک مونترال نیز است و به صورت مقطعی نیز در دانشگاهای رم و روآندا به تدریس اشتغال دارد. پروفسور شاباز علاوه بر تدریس، سردبیر فصلنامۀ انجمن قوانین جنایی[5] وابسته به انجمن بین المللی اصلاح قوانین جنایی[6] است و همچنین ریاست مرکز حقوق بشر ایرلند و ریاست جامعۀ بین المللی صاحب نظران نژادکشی[7] را نیز بر عهده دارد. نگارش 21 کتاب و صدها مقالۀ پژوهشی در زمینه های نژادکشی، حقوق بشر، حقوق بین الملل، جرائم جنگی و اعدام به زبان های فرانسه و انگلیسی از جمله آثار ارزشمند این اندیشمند گران قدر است. ویلیام شاباز در زمینۀ حقوق بین الملل از مشاوران ارشد سازمان های جهانی حقوق بشر و سازمان ملل متحد به حساب می آید و بسیاری از قوانین و موازین حقوقی بین المللی سازمان ملل به دست وی نوشته می شود. شاباز برندۀ چندین دوره جایزۀ بین المللی در زمینۀ حقوق بشر بوده و به منزلۀ کارشناس جهانی در زمینۀ حقوق بین الملل به بسیاری از کشورهای جهان، از جمله ایران برای شرکت در همایش های بین المللی، سفر کرده است. ایشان به منزلۀ متخصص جهانی علم حقوق بین الملل و نژادکشی، معتقد است که واژۀ تخصصی نژادکشی را نمی توان در مورد همۀ قتل عام ها یا کشتارهای گروهی به کار برد و از نظر مفهوم حقوقی و علمی آن این اصطلاح فقط در مورد چند کشتار مصداق دارد که از جملۀ آنها نژادکشی ارمنیان، نژادکشی روآندا و هولوکاست یهودیان است. وی برخی از کشتارها را پاک سازی قومی[8] می نامد و اعتقاد دارد که هریک از این اصطلاحات دارای مفاهیم و تعاریف تخصصی خود است. مجمع عمومی سازمان ملل نژادکشی و پاک سازی قومی را یکی می داند به همین دلیل وی از منتقدان سازمان ملل در این مورد محسوب می شود. به اعتقاد او یکی از عوامل مهم در تعریف نژادکشی نیت و برنامه ریزی قبلی است که در مورد نژادکشی ارمنیان به دست ترک ها این عامل کاملاً مشهود است. آشنایی و همدردی با ارمنیان تخصص و حرفۀ من ایجاب می کند که از نظر علمی و دانشگاهی نژادکشی را مورد بررسی قرار دهم. بنابراین، کاملاً طبیعی و اجتناب ناپذیر بود که نژادکشی ارمنیان نیز جزو مطالعات و پژوهش های من باشد اما ورای این مسئلۀ شغلی هنگامی که نوجوان بودم رمان چهل روز موسی داغ[9] را خواندم و از آن زمان شروع به شناخت ارمنیان کردم و تاریخ و سرگذشت این قوم توجهم را جلب کرد. از همان دوران نوجوانی تاکنون مسائل مربوط به ارمنیان و به خصوص، مسئلۀ نژادکشی ارمنیان به دست ترک ها درکانون توجهات و مطالعات من بوده و هست. من دردها و مشقت هایی را که ترک ها به ارمنیان روا داشته اند درک می کنم و با ارمنیان احساس همدردی دارم و می فهمم که قربانی بودن یعنی چه، چراکه ارمنیان قربانیان خشونت های ترک ها هستند. لزوم تغییر سیاست و نگرش ترکیه تاکنون بیشتر صحبت ها، بحث ها، مطالعات، پژوهش ها و مقالات در زمینۀ نژادکشی ارمنیان در بیرون از ترکیه بوده است. خود ترک ها هم باید در این زمینه دست به تحقیق و مطالعه و روشنگری واقع بینانه زنند. واقعۀ 1915م و کشتار ارمنیان یکی از هولناک ترین صفحات تاریخ ترکیه است. ترک ها باید بدانند که چه فاجعه ای درتاریخ کشورشان رخ داده و اینکه وارث چه تاریخ وحشتناکی هستند. اگر ترک ها بخواهند به انکار و مقاومت دربرابر پذیرش نژادکشی ارمنیان ادامه دهند باید بدانند که نمی توانند در دنیای متمدن امروزی پذیرفته شوند. البته، به رسمیت شناختن و قبول نژادکشی ارمنیان از سوی ترکیه فرایند پیچیده ای ا ست ولی به هر حال در اصل این ترک ها هستند که باید در این مورد قدم پیش بگذارند. درکشور ترکیه هستند افراد و روشنفکرانی که این اواخر به مطالعۀ نژادکشی ارمنیان می پردازند. من خودم چند سال پیش به ترکیه دعوت شدم. یک همایش بین المللی، در آنکارا، در زمینۀ حقوق بین الملل و حقوق بشر بود. در آنجا در مورد نژادکشی ارمنیان سخنرانی کردم. شاید هم برای برخی ها سخنان من خوشایند نبود ولی اگر بار دیگر نیز به ترکیه دعوت شوم باز هم در مورد نژادکشی ارمنیان صحبت خواهم کرد. اگر ترک ها نژادکشی 1915م و مسئولیت اقدامات خود را بپذیرند، این یک موفقیت بزرگ هم برای ارمنیان هم برای خود ترک ها و هم بشریت خواهد بود. ترک ها و ارمنیان باید در این مورد به یک توافق و درک جمعی برسند و البته، ترک ها باید مسئولیت اقدامات خود را بپذیرند. لزوم کمک گرفتن ارمنیان از قوانین حقوق بین الملل اینکه ارمنیان قربانی یک نژادکشی هستند واقعیتی تاریخی، انکار ناپذیر و غیر قابل بحث است. نژادکشی یک جنایت است و جرم محسوب می شود و جزای خود را دارد. البته، مسئلۀ نژادکشی ارمنیان از سوی برخی دولت ها و حتی خود دولت ترکیه، به دلیل برخی مصالح، بارها تحریف و انکار شده است. من هرگاه از نژادکشی سخن می گویم اولین نژادکشی قرن بیستم، یعنی نژادکشی ارمنیان، به ذهنم می آید. هنگامی که نژادکشی ارمنیان را مورد مطالعه و پژوهش قرار می دهیم متوجه می شویم که چه جنایت هولناک و چه فاجعۀ غیرعادی ای درمورد ارمنیان رخ داده است. قتل عام ارمنیان به دست ترک های عثمانی را می توان در زمرۀ بی رحمانه ترین و سبعانه ترین اقدامات تاریخ بشری دانست. در این مورد من بر این باور هستم که قوانین حقوقی و علم حقوق بین الملل کمک فراوانی می تواند به ارمنیان کند تا آنها بتوانند مسائل خود را مطرح سازند. با استناد به حقوق بین الملل و قوانین مربوط به حقوق بشر ارمنیان می توانند احقاق حق کنند، توجه جامعۀ جهانی را به این مسئله جلب کنند و ماهیت هولناک این جنایت عظیم را آشکار سازند و باز به کمک موازین حقوقی بین المللی می توان روشن ساخت که این مسئله ای نیست که به فراموشی سپرده شود. من، به منزلۀ متخصص و کارشناس حقوق بین الملل و مسائل مربوط به نژادکشی، می دانم که قوانینی وجود دارد که به کمک آنها می توان مسئلۀ نژادکشی ارمنیان را به نحوی عادلانه حل و فصل کرد. تاریخ و سیاست نژادکشی ارمنیان یک واقعیت و رخداد تاریخی است. دولت ها سیاسی می اندیشند. آنها این گونه می اندیشند که در مورد این واقعیت تاریخی چه باید بگویند و چه می توانند بکنند.بله، دولت ها می توانند در مورد وقایع تاریخی به توافق هایی برسند، کمیسیون های تحقیق و تفحص تشکیل دهند و هر کدام از دید خود این مسائل را تفسیرکنند ولی واقعیت تاریخی واقعیت تاریخی است. واقعیت تاریخی، چیزی نیست که دولت ها آن را بپذیرند یا نپذیرند. دولت ها می توانند آن را تفسیرکنند ولی نمی توانند نپذیرند. پروفسور راجر اسمیت راجر اسمیت،[10] پروفسور در حوزۀ علوم سیاسی و محقق برجستۀ جهانی در زمینۀ مطالعات تطبیقی درمورد نژادکشی ها، دارای مدرک کارشناسی در رشتۀ علوم سیاسی از دانشگاه هاروارد و کارشناسی ارشد و دکترا از دانشگاه برکلی است. وی با وجود اینکه سال هاست بازنشسته شده همچنان در کالج ویلیام و مری، در ویرجینیا، مشغول تدریس فلسفه و علوم سیاسی است و به تحقیقات و مطالعات خود در زمینۀ نژادکشی ادامه می دهد. در کنار صدها مقالات پژوهشی ارزشمندترین اثر وی کتابی است به نام نژادکشی: مقالاتی برای درک، پیش بینی و پیشگیری[11] که حاصل سال ها فعالیت تحقیقاتی وی در زمینۀ نژادکشی ها و فجایع بشری است. او در حال حاضر مشغول نوشتن کتابی با عنوان نژادکشی و زنان است. پروفسور اسمیت از بنیان گذاران جامعۀ بین المللی صاحب نظران نژادکشی است. وی را می توان جزو پیشگامانی دانست که در زمینۀ شناساندن نژادکشی ارمنیان در محافل علمی و دیپلماتیک جهانی، به خصوص، در ایالات متحدۀ امریکا، کانادا و فرانسه، فعالیت های بسیاری کرده است. دهه ها پیش، هنگامی که جهان در مورد نژادکشی ارمنیان در سکوت به سر می برد و اسناد و مدارک کافی برای بررسی و مطالعۀ این فاجعۀ هولناک وجود نداشت، پروفسور دست به این اقدام زد. دلیل و انگیزۀ آن را خود وی چنین بیان می کند: « وجدان انسانی من انگیزۀ من برای مطالعۀ نژادکشی ارمنیان بود. برای جلوگیری از نژادکشی های احتمالی باید به جهانیان در این خصوص آموزش داده شود. به نظر من مهم ترین چیز برای بشر مدارا، احترام به حقوق افراد و داشتن نگرش انسانی به دنیاست». و به راستی که استاد در طی دهه ها تدریس در دانشگاه های گوناگون دانشجویان خود را نیز چنین تربیت کرده و هم اکنون بیشتر آنان، با الهام از نگرش های استاد خود، در چهارگوشۀ جهان مشغول تدریس و مطالعه در مورد نژادکشی ها و فجایع بشری هستند. پروفسور راجر اسمیت در 2008 م مفتخر به دریافت نشان موسس خورناتسی از رئیس جمهور ارمنستان شد. نشان موسس خورناتسی عالی ترین نشان دولت جمهوری ارمنستان است که از سوی رئیس جمهوری این کشور به شخصیت هایی که در اشاعۀ فرهنگ و تاریخ ارمنی فعالیت و خدمات جهانی و بی همتا ارائه کرده باشند، اهدا می شود. شناخت و آگاهی جهانیان از نژادکشی ارمنیان مسئلۀ نژادکشی ارمنیان بیشتر از دهۀ شصت میلادی و اغلب از سوی خود ارمنیان در سطح جهانی شروع به مطرح شدن کرد. مطبوعات مطرح آن زمان نیز کم کم شروع به پرداختن به موضوع نژادکشی ارمنیان به دست ترکیۀ عثمانی کردند و رفته رفته در سطح بین المللی توجه ها به این مسئله جلب شد. از همان زمان هم ترکیه سیاست تکذیب و انکار نژادکشی را جدی تر پیگیری کرد. ارمنیان به مرور در این زمینه پیشرفت کردند و تاکنون نیز واقعاً موفق عمل کرده اند و توانسته اند مسئلۀ نژادکشی ارمنیان را در محافل دیپلماتیک، علمی و افکار عمومی جا بیندازند. امروزه، بسیاری از دولت ها، سازمان های بین المللی، کارشناسان خبرۀ جهانی در امر نژادکشی، پاپ و دیگر شخصیت های جهانی از نژادکشی ارمنیان آگاهی دارند و آن را می شناسند و می توان گفت که در مقایسه با گذشته امروزه آگاهی عمومی بیشتری در این زمینه وجود دارد و حتی، بسیاری از دولت ها به دلیل سیاست انکار و تکذیب نژادکشی تحت فشار هستند. یکی از این کشورها متأسفانه خود ترکیه است. دولت ترکیه، بر خلاف اینکه بودجۀ میلیون دلاری عظیمی برای نفی و انکار نژادکشی ارمنیان در سراسر جهان صرف می کند در این مورد، به نظر من، قافیه را باخته است. امروزه، ذهن جهانیان در مورد نژادکشی ارمنیان روشن شده و اسناد و مدارک بیشتری از نژادکشی ارمنیان وجود دارد. حتی، بسیاری از سازمان های مطالعاتی و محققانی که ارمنی نیستند دست به تحقیق و مطالعه دربارۀ نژادکشی ارمنیان می زنند و به عقیدۀ من بیشتر و بیشتر هم باید تحقیق و بحث و گفت و گو کرد. نفی و انکار نژادکشی ارمنیان از سوی ترکیه دولت ترکیه سالانه میلیون ها دلار در سراسر جهان صرف نفی نژادکشی ارمنیان می کند. کارشناسان و مراکزی هستند که از ترکیه پول دریافت می کنند تا دست به تحقیقاتی بزنند و به اصطلاح شواهدی به دست آورند که نژادکشی ارمنیان به دست ترکیه را انکار و نفی می کند اما از سوی دیگر سازمان ها و دانشمندان غیرارمنی بسیاری هم هستند که بر روی مدارک و شواهدی کار می کنند که نشان می دهند نژادکشی ارمنیان اتفاق افتاده و این یک واقعیت تاریخی غیرقابل نفی است. درواقع، در قبال چنین واقعه ای نمی توان ممتنع بود یا موضعی خنثی داشت. پس وجدان بشری کجاست؟ شواهد، اسناد و مطالعات تطبیقی و تحلیل های فراوانی وجود دارد که نشان می دهد ترک ها دست به نژادکشی ارمنیان زده اند و اینکه این اقدام ترک ها الگویی شد برای دیگر دولت ها که دست به کشتارهای جمعی و نژادکشی های دیگر زنند. قتل عام ها و کشتارهای گروهی و نژادکشی هایی که بعدها، پس از نژادکشی ارمنیان، رخ داد بسیار شبیه نژادکشی ارمنیان بود، از جمله نژادکشی در روآندا. بنابراین، می توان گفت که دلایل فراوانی هست مبنی بر اینکه باید نژادکشی ارمنیان را مورد مطالعه قرار داد، دلایل بشری فراوان و مهم تر از همه اینکه مطالعۀ نژادکشی ارمنیان، نحوۀ انجام آن و بررسی علل و انگیزه ها و اهداف آن اطلاعات فراوانی برای تحلیل دیگر نژادکشی ها و اصولاً، پدیدۀ نژادکشی برای کارشناسان و صاحب نظران فراهم می کند. البته، می توان نژادکشی ارمنیان را مورد مطالعه و بررسی قرار داد و به طرق مختلف نیز آن را تفسیر و توجیه کرد؛ مثلاً، می توان گفت که بله، ارمنیان از ترکیۀ عثمانی به شمال عراق رانده یا کوچانده شدند، آنجا هم بیابان بود و بسیاری از مردم به دلیل شرایط بد اقلیمی درمسیرکوچ جان سپردند (ولی کشته نشدند). می توان گفت که همگی تشنه بودند و چون آنجا آبی برای نوشیدن نبود یا اینکه بود ولی اجازۀ نوشیدن نداشتند از بین رفتند. پس می توان قضیه را به طرق گوناگون توجیه کرد ولی آنچه که مهم می دانم در اینجا ذکر کنم این است که بیشتر این انکارها و نفی ها دلیل و انگیزه سیاسی دارند تا علمی و این جای تأسف دارد که برخی از کارشناسان علمی و دانشمندان اهل فن سعی می کنند نژادکشی ارمنیان را از دید علمی و دانشگاهی نفی کنند. من خودم، برخی از این کارشناسان را به طور مشخص می شناسم. آنها برای اینکه خودشان را به مقامات قدرتمند در دولت ترکیه نزدیک کنند و از فواید مادی برخوردار شوند دست به این گونه تحریف های علمی می زنند. درواقع، بیشتر این کارشناسان، که به نفع دولت ترکیه تحقیق می کنند، انگیزه های روانی و مادی برای این کار دارند. آنها از سوی محافل قدرت در ترکیه مورد تشویق و تمجید قرار می گیرند و فوایدی هم حاصلشان می شود. هدف از انجام این گونه تحقیقات این است که در مورد نژادکشی ارمنیان شک و شبهه و دوگانگی در اذهان ایجاد شود که آیا واقعاً این واقعه نژادکشی بوده است یا نه؟ اگر این گونه تحقیقات و مطالعات فرمایشی را کنار گذاریم، باید بگویم که بیشتر مدارک قابل استناد و پژوهش های صورت گرفته در مورد نژادکشی ارمنیان نشان دهندۀ این است که چنین فاجعه ای در تاریخ عثمانی به وقوع پیوسته و ارمنیان با برنامه ریزی قبلی نژادکشی شده اند. اینکه حالا دولت ترکیه اصرار دارد که کمیسیونی از متخصصان و صاحب نظران تشکیل شود تا نژادکشی ارمنیان را مورد مطالعه قرار دهند و بفهمند که آیا واقعاً چنین اتفاقی رخ داده است یا خیر و اینکه آیا واقعاً نژادکشی بوده یا نه؟ را باید جزو همین سیاست نفی و انکار دولت ترکیه دانست. کاملاً مشخص است که طرف ترکیه ای در این کمیسیون به چه نتیجه ای باید برسد و چه گزارشی باید ارائه دهد. با این کار آنها سعی می کنند زمان بخرند، مسئلۀ به رسمیت شناختن نژادکشی ارمنیان را به تعویق بیندازند و در اذهان جهانی تشویش و دوگانگی ایجاد کنند. چون آنها هم در این کمیسیون، پس از تحقیقات و بررسی های علمی، گزارش ها و مستنداتی را ارائه خواهند داد که با آنچه تاکنون وجود داشته متفاوت خواهد بود. شاید هم چند نوع گزارش و تحقیق ارائه شود و حالا باید آنها را به قضاوت گذاشت تا ثابت شود کدام طرف درست می گوید ارمنیان یا ترک ها؟ و این زمان می برد. من خود شخصاً واهمه ای ندارم که اگر واقعیت ها و مستندات علمی بررسی شود، جواب چه خواهد بود. نتیجه مشخص است آرشیو غنی و اسناد و مدارک کافی و فراوانی وجود دارد که می گوید ارمنیان در زمان عثمانی قربانی نژادکشی شده اند. آمبرین زامان خانم آمبرین زامان[12] از پدری بنگلادشی و مادری ترک متولد شد. پدرش دیپلمات بود. آمبرین متولد نیویورک است و تحصیلاتش را در سوئیس به اتمام رسانده و فعالیت رسانه ای اش را از 1992م شروع کرده است. او اکنون گزارشگر مجلۀ اکونومیست در ترکیه است اما با لس آنجلس تایمز، واشینگتن پست و دیلی تلگراف هم همکاری دارد و غیر از همکاری با مطبوعات جهانی، با شماری از روزنامه های ترکیه، از جمله روزنامۀ طاراف و تلویزیون ترکیه نیز همکاری می کند. زامان جزو آن دسته از روزنامه نگاران ترک است که در مورد ارمنیان مطالعاتی دارد و به این موضوع علاقه مند است و در این زمینه هم مقالات متعددی در مطبوعات بین المللی نوشته. گریکور قضاریان، همکار فصلنامۀ پیمان، که سال هاست با زامان آشنایی دارد، در یکی از ملاقات هایش از او خواسته تا برداشت ها و ذهنیاتش را در مورد ارمنیان، در مقام یک روزنامه نگار و شهروند ترک، با وی در میان گذارد. آنچه در پی می آید گزیده ای است مختصر از این گفت و گو که در آن زامان در فضایی کاملاً صمیمانه احساسات و ذهنیاتش را در مورد ارمنیان بازگو و اظهار امیدواری کرده که درآینده فرصت های بیشتری برای او فراهم شود تا بتواند درمورد ارمنیان بگوید و بنویسد و در راستای تفاهم این دو ملت گام هایی بردارد. من فکر می کنم که برای شناخت ارمنیان راه درازی را طی کرده ام. شاید بتوان گفت که کنجکاوی و شناخت من از پانزده سال پیش شروع شد. من با ارمنی های زیادی دوست شدم و هستم. ارمنیان ترکیه، مانند هراند دینک، از دوستان من بودند. با ارمنیانی هم که در لس آنجلس هستند آشنایی دارم و شما هم که یک ارمنی از ایران هستید دوست من محسوب می شوید. شما بخشی از ارمنیانی هستند که دیاسپورا خوانده می شوید. شناختی که من از ارمنیان دیاسپورا پیدا کردم این است که آنها از نظر نگرشی و ایدئولوژیک مردمانی هستند با عزم راسخ و مصمم و فکر می کنم که هنوز هم باید بیشتر و بیشتر ارمنیان را بشناسم. در مورد شناختم از ملت ارمنی این را باید بگویم که آنها خیلی به ترک ها شباهت دارند. من در 2007م به ارمنستان رفتم تا مدتی آنجا زندگی کنم. یک روز در خودروام نشسته بودم و راننده ام رانندگی می کرد. در همین حین خودروی دیگری، که رانندۀ آن بسیار بد رانندگی می کرد، از کنار ما گذشت به طوری که نزدیک بود به ما برخورد کند. من، که از طرز رانندگی آن آقا بسیار عصبانی شده بودم، به او ناسزا گفتم و فریاد زدم حیوان! البته، بعد خیلی از این کارم شرمنده شدم ولی با کمال تعجب دیدم که رانندۀ ارمنی من می خندد. من، که هم وحشت زده بودم و هم عصبانی، از او پرسیدم که چرا می خندد؟ و رانندۀ ارمنی هم جواب داد که آن کلمه ای را که شما به ترکی استفاده کردید ما هم در ارمنی همان را در چنین موقعیتی استفاده می کنیم. با خودم گفتم که چقدر کلماتی که برای ناسزا گفتن استفاده می کنیم شبیه به هم هستند. یا یک مورد دیگر برایتان بگویم: در خانۀ من یک خانم خدمتکار ارمنی کار می کرد. هنگامی که ایروان را ترک می کردم تا به ترکیه بازگردم این خانم پشت سر من کاسه ای آب پاشید. این همان سنتی است که ما هم در ترکیه داریم و پشت سر مسافر آب می پاشیم. می بینید خیلی شباهت ها داریم، سنت ها، آداب و رسوم، ذهنیت های زبانی، غذاها… و خیلی شباهت های دیگر. ما دو ملت، در اصل، ملت سرزمین آناتولی هستیم. در کل طی این سال ها من ذهینت مثبتی از ارمنیان پیدا کرده ام و دارم. در طول مدتی که در ارمنستان زندگی کردم آنچه از ارمنیان آنجا دیدم احترام، محبت و مهربانی بود. در کنار اینها، آنچه برای من خیلی مهم است و تأثیر عمیقی در زندگی من داشته دوستی با هراند دینک بوده. همان طور که می دانید من خبرنگار اکونومیست در ترکیه هستم و برای چند روزنامۀ ترک، از جمله طاراف، هم مقاله می نویسم و با تلویزیون ترکیه نیز همکاری دارم. به منزلۀ روزنامه نگار درمحافلی شرکت می کردم که در آنها با دینک آشنا شدم و دوستی عمیقی بین ما پا گرفت. او ذهن مرا نسبت به ارمنیان بسیار روشن کرد و اطلاعاتی درمورد تاریخ و سرگذشت ارمنیان و اشخاص معروف ارمنی در ترکیه به من می داد که آگاهی ای از آنها نداشتم. من از دانش و آگاهی او بسیار استفاده کردم. بسیاری از مقاله هایی که من در مورد ارمنیان نوشته ام با الهام از اندیشه های هراند دینک است؛ برای مثال، مقاله ایی در لس آنجلس تایمز در مورد شهر باستانی آنی نوشتم که اگر دینک نبود هیچگاه نمی توانستم چنین مقاله ای بنویسم. برایتان مثال دیگری از تأثیر دینک بر خودم بگویم. من به دلیل شغلم خیلی مسافرت می کنم، هم به خارج از ترکیه و هم در داخل ترکیه. یک بار سفری داشتم به وان. در آنجا به یک مغازۀ عتیقه فروشی رفتم و یک فنجان و نعلبکی قدیمی توجه مرا جلب کرد. فنجان و نعلبکی گل آلود و کثیف بود. از فروشنده پرسیدم که چرا این فنجان گلی است. جواب داد آن را در این حوالی از زیر خاک پیدا کرده اند. مردم اینجا زمین های این منطقه را می کَنند چون اعتقاد دارند زمانی که ارمنیان در اینجا ساکن بوده اند طلاهایشان را در زیر خاک دفن کرده اند و امروزه مردم به قصد پیدا کردن این طلاها زمین های اینجا را مدام حفاری می کنند. در یکی از این کندوکاوها این فنجان و نعلبکی را پیدا کرده و آورده اند اینجا که من بفروشم. آنها در آرامشگاه های این منطقه، که ارمنیان در آنها دفن شده اند، گورها را می کنند تا طلا پیدا کنند. با خودم گفتم خدای من، نود و اندی سال از این قضایا می گذرد و هنوز دست از سر این ارمنیان بر نمی دارند. به شهرداری وان رفتم. قضیه را به شهردار گفتم و اعتراض کردم. آنها قول مساعد دادند که پیگیری کنند ولی عملاً کاری در این مورد صورت نگرفت. این خیلی برای ما شرم آور است و من از این بابت خیلی ناراحت هستم. همۀ اینها را مدیون هراند دینک هستم که ذهن من را نسبت به ارمنیان و تاریخ و فرهنگ ارمنی روشن ساخت. اگر الهام های دینک نبود، شاید من هیچ گاه به شهرداری وان نمی رفتم که اعتراض کنم. شاید هیچ گاه این قضیه مرا متأثر نمی ساخت و من باید از دینک به خاطر این روشنگری متشکر باشم. فکر می کنم این رسالت من است که به منزلۀ روزنامه نگاری ترک این روشنگری را در ترکیه و بین ترک ها انجام دهم. می دانید در ترکیه دهه ها به ترک ها دروغ گفته اند. تاریخ را تحریف کرده اند و ترک ها بر این باورند که بیشتر از آنکه ترک ها ارمنی ها را کشته باشند این ارمنی ها بوده اند که ترک ها را کشته اند. این تحریف هایی است که از منابع رسمی به ترک ها القا می شود. البته این اواخر، اتفاق های جالبی می افتد. در ترکیه، روشنفکران و نویسندگانی هستند که شروع به نوشتن و پرداختن به موضوع ارمنیان در ترکیه و تاریخ کشورمان کرده اند. آنها به دلیل بدرفتاری هایی که در طی تاریخ در ترکیه با ارمنیان شده، از ارمنیان عذرخواهی کرده اند. به اعتقاد من هم ما ترک ها باید به دلیل زخم ها و آلامی که در ملت ارمنی ایجاد کرده ایم عذرخواهی کنیم و این زخم ها را التیام دهیم. برای این کار ابتدا باید تاریخ و سرگذشتمان را بشناسیم و بتوانیم با گذشتۀ خود رو به رو شویم. اگر این کار را نکنیم و اگر زخم ها را التیام نبخشیم شاید باز هم به اشتباهاتمان ادامه دهیم. پی نوشت ها: 1ـ نوشتار حاضر حاصل گفت و گوی گریکور قضاریان، همکار فصلنامۀ پیمان، با تنی چند از صاحب نظران شرکت کننده در همایش «نژادکشی ارمنیان از دیدگاه حقوق بین الملل» و منعکس کنندۀ نظرات آنان در مورد نژادکشی ارمنیان است. William Schabaz 2ـ Middlesex College 3ـ Galway 4ـ Criminal Law Forum 5ـ International Society for the reform of Criminal Law 6ـ International Association of Genocide Scholars 7ـ 4Ethnic Cleansing 8ـ The Forty Days of Musa Dagh 9ـ رمان چهل روز موسی داغ، نوشتۀ فرانتس ورفل، نویسندۀ اتریشی، برپایۀ وقایع حقیقی ای است که در سال دوم جنگ جهانی اول، 1915م، رخ داده. این رمان حماسۀ جامعۀ کوچکی از ارمنیان، در زمان عثمانی، درمنطقۀ کوهستانی هاتای کنونی ترکیه و دفاع آنان را در برابر حملات نیروهای عثمانی به رشتۀ تحریر درآورده است. ارمنیان بی دفاع این منطقه، پس از 53 روز مقاومت در برابر نیروهای کشتارگر عثمانی، سرانجام به دست نیروهای فرانسوی نجات یافتند. این رمان، که ورفل آن را به آلمانی نوشته، در نوامبر 1933م به چاپ رسید و توجه جهانیان را به ارمنیان عثمانی و فجایعی که ترک ها علیه آنان مرتکب شده بودند جلب کرد. رمان چهل روز موسی داغ از نخستین آثار ادبی دنیا در زمینۀ نژادکشی ارمنیان محسوب می شود. این کتاب با ترجمۀ زنده یاد محمد قاضی و از سوی انتشارات زرین در 1374ش چاپ شده است. Roger Smith 10ـ Genocide: Essays toward understanding, early warning and prevention 11ـ Ambrin Zaman 12ـ روزنامه نگار و خبرنگار مجلۀ اکونومیست در ترکیه. |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 63
|