فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۳۴
مساعدالسلطنه – هوهانس خان
نویسنده: امید پارسانژاد
هوهانس خان ماسحیان (مساعدالسلطنه)، دیپلمات برجستهٔ ارمنی، روز ۱۷ تیر ۱۳۰۹ ش در مقام نخستین سفیر ایران در ژاپن معرفی شد و آخرین سفر خود را آغاز کرد. آغاز روابط میان دو کشور به سال۱۲۵۹ خورشیدی باز می گشت که امپراتور ژاپن نمایندهٔ ویژه ای را، برای برقراری روابط تجاری، به ایران فرستاد. به نظر می رسد سفر علی اصغرخان امین السلطان، اتابک اعظم، به ژاپن که تأژیر زیادی بر وی گذاشت نیز در پی این اقدام امپراتور بوده است. رفت و آمد مقامات و مأموران دو کشور در آن هنگام به علت سیاست ها و اقدامات ژاپن، که به جنگ با روسیه و چین انجامید، بی نتیجه رها شد. دولت ژاپن چند سال بعد دوباره برای برقراری روابط تجاری و سیاسی با ایران پیش قدم شد و در سال۱۳۰۵ ش در ایران نمایندگی تجاری تأسیس کرد. دولت ایران نیز پس از سه سال پیشنهاد ژاپن را برای برقراری رابطهٔ سیاسی پذیرفت و پیمان نامه ای میان دو کشور امضائ شد. ایران هوهانس خان مساعدالسلطنه را در مقام نخستین نمایندهٔ سیاسی خود به توکیو فرستاد و سفارت ایران در ژاپن گشایش یافت.
دیپلمات
هوهانس خان (آوانس) اوایل دههٔ۱۲۴۰ خورشیدی در کوچه ارامنهٔ محلهٔ حضرت عبدالعظیم به دنیا آمد. پدرش، استاد زِرونی، زرگرباشی دربار قاجار بود. هوهانس خان تحصیلات مقدماتی خود را در تهران و تبریز گذراند و سپس راهی فرانسه شد. او پس از سه سال اقامت و تحصیل در پاریس به تهران بازگشت و به وسیلهٔ محمدحسن خان صنیع الدوله (اعتمادالسلطنه بعدی)، که وزیر انطباعات بود، به عضویت دارالترجمهٔ این وزارتخانه درآمد. او در این دوره از ناصرالدین شاه لقب عمادالوزاره گرفت. احتشام السلطنه یکی از رجال خوش نام آن عصر در مورد او نوشته است: ((زبان فرانسه را خیلی خوب می دانست و خوب حرف می زد و به ادبیات فرانسه آشنایی کامل داشت. انگلیسی را هم در طهران یاد گرفت و فارسی را خوب و صحیح حرف می زد و می نوشت…اعتمادالسلطنه بار از دوشش می کشید و کتب و رسالات و آرتیکل های خارجی را به او می داد که ترجمه کند بعد به اسم خودش به خرج می برد و چاپ می کرد)).[۱]
در خاطرات اعتمادالسلطنه هم یکی دو جا نام هوهانس خان آمده است؛ مثلاً او در یادداشت روز دوشنبه ۶ ذیقعده۱۳۰۵ ق می نویسد: ((کتاب ترجمهٔ آوانس خان را تقدیم کردم. شب یک قوطی عاج منبت پنجاه عدد دو هزاری میانش گذاشته به توسط میرزامحمدخان خدمت شاه فرستادم. خیلی مطبوع افتاده بود)).
تسلط هوهانس خان به زبان خارجه باعث شد در سمت مترجم به همراه هیئتی برای شرکت در جشن پنجاهمین سالگرد سلطنت ملکه الیزابت به لندن برود. هوهانس خان که پس از بازگشت از این دو سفر لقب مساعدالسلطنه گرفته بود به خدمت وزارت خارجه در آمد و ریاست دارالترجمهٔ این وزارتخانه را به عهده گرفت. چندی بعد و در پی مأموریت یافتن احتشام السلطنه برای سفارت برلین، هوهانس خان همراه او به آلمان رفت و پنج سال در مقام مستشار سفارت ایران خدمت کرد. او به مدت دو سال و نیم در غیبت احتشام السلطنه، که به ایران آمده بود، شارژدافر (کاردار) ایران در برلین بود. در سال۱۲۹۱ ش، به سِمَت وزیر مختار ایران در آلمان منصوب شد و چهار سال در این سِمَت ماند. با آغاز جنگ جهانی اول، دولت آلمان رفتار خود را با هوهانس خان تغییر داد. سیدحسن تقی زاده، که در آن هنگام ساکن آلمان بود و مجلهٔ کاوه را آنجا منتشر می کرد، این موضوع را چنین نقل کرده است: ((در آن موقع وزیر مختار ایران در برلن یک نفر ارمنی به اسم آوانس خان مساعدالسلطنه، آدم خیلی عالم و فاضل بود… آلمانی ها او را نمی خواستند زیرا ارمنی ها دشمن صلبی ترک ها بودند و از طرف دیگر آلمانی ها با ترک ها (عثمانی ها) دوست بودند. معلوم بود هر ارمنی هرجا که باشد بر ضد آلمان و دوست انگلیس و فرانسه (متفقین) بود… این بود که او را مثل سفیر حساب نمی کردند. هر چه مراسله برای او از ایران می آمد، با اینکه معمولاً این قبیل نامه ها لاک و مهر دارد، مع الوصف به او نمی دادند. خودشان باز می کردند. خیلی وضع غریبی بود)).[۲]
ادیب
هوهانس خان سرانجام تحت فشار آلمانی ها برکنار شد و جای خود را به حسین قلی خان نواب، دمکرات وطن پرست و طرفدار آلمان، داد. مساعدالسلطنه، با وقوع انقلاب روسیه و پایان جنگ، به خدمت حکومت مستقل ارمنستان درآمد و حتی قرار بود به سمت وزیر مختار این کشور در لندن انتخاب شود، اما استقلال ارمنستان با تشکیل اتحاد جماهیر شوروی از دست رفت. هوهانس خان چند سالی در پاریس، لندن و وین اقامت داشت و در این دوران به ترجمهٔ آژار شکسپیر به صورت نظم و به زبان ارمنی پرداخت که همچون یادگاری ارزشمند از او باقی مانده است. او در سال۱۳۰۴ ه.ش. به نمایندگی از ارامنهٔ جنوب کشور به مجلس شورای ملی راه یافت و سپس در دوران سلطنت رضاشاه در سمت وزیر مختار ایران به لندن رفت. آخرین مأموریت هوهانس خان ماسحیان مساعدالسلطنه سفارت کبرای ایران در ژاپن بود. او در ژاپن بیمار شد و به سوی ایران حرکت کرد ولی اوایل آبان۱۳۱۰ش در خاربین منچوری درگذشت. جنازهٔ او به تهران انتقال یافت و با احترام و تشریفات رسمی به خاک سپرده شد.
احتشام السلطنه عقیده داشت در دومین سفرش در مقام وزیر مختار به برلن هوهانس خان که شارژدافر ایران در آلمان بود ((طبعاً مایل به انتصاب)) او نبوده و ((بعضی اقدامات کرد که البته مؤثر واقع نشد)). با وجود این در مورد او نوشته است: ((در مدت مأموریت وزارت خارجه و مأموریت برلن که آوانس خان (هوهانس خان) با من همکاری داشت و با هم بودیم او را به درستی و صحت عمل شناخته ام و اعتماد به او داشتم. هر کاری به او رجوع می شد به خوبی از عهده انجام آن بر میآمد. آوانس خان بر مرحوم مشیرالدوله (شیخ محسن خان) نفوذ داشت ولی او از رخنه و نفوذ در مزاج وزیرخارجه سوئ استفاده نمی کرد. باید از او ممنون بود. ای کاش ایرانیان حقیقی و مسلمانان واقعی ده یک صمیمیت او را داشته و صد یک خدمات او را به مملکت ایران می کردند)).
مزار هوهانس خان در حیاط مدرسهٔ ارمنیان در خیابان میرزا کوچک خان جنگلی قرار دارد.
پی نوشت ها:
۱- خاطرات احتشام السلطنه.
۲- زندگی طوفانی، خاطرات تقی زاده.