مانوئل ماروتیان، بازیگر و کارگردان تئاتر و نمایشنامهنویس ارمنی، بنا به نوشتۀ خود در روزی نو از سالی نو و قرنی نو ـ اول ژانویۀ 1901م / 1279ش ـ در شهر وان، در ترکیۀ کنونی، به دنیا آمد. شهر وان، در کنار دریاچهای به همین نام، از نقاط تاریخی ارمنستان بوده است که در 1914م از 41,000 نفر جمعیت آن، 23,000 نفر ارمنی بودند. شهرها و روستاهای ارمنینشین بسیاری نیز در پیرامون این شهر وجود داشت. خاندان ماروتیان تا سال خونین 1915م در این شهر زندگی می کردند. در اوایل 1915م، ارمنیان وان، در برابر تعرض و تعقیب و کشتار جمعی ارمنیان به دست نیروهای دولتی و تودههای عنان گسیختۀ کرد و ترک، دست به مقاومت زدند. پس از یک ماه تمام مبارزۀ مسلحانه، با پیشروی نیروهای روسیه و گروههای داوطلب ارمنی، قوای ترک دست از محاصرۀ شهر برداشتند و پراکنده شدند. به این ترتیب، جمعیت 150,000 نفری ارمنیان وان و پناهندگان آبادیهای اطراف از مرگ حتمی نجات یافتند. در ژوئیۀ 1915م، نیروهای روسیه از مناطق شرقی ترکیه عقبنشینی کردند و ارمنیان وان بار دیگر در خطر قتلعام و نابودی کامل قرار گرفتند. آنان ناگزیر زادگاه و سرزمین نیاکان خود را ترک گفتند و به دشت آرارات و دیگر نقاط قفقاز و گروهی نیز به ایران، پناهنده شدند. مانـوئل مـاروتیان، در خـاطرات خـود، مهاجرت ارمنیان وان و مناطق پیرامون آن را چنین توصیف کرده است: « سرزمین خالی شد. فقط قبرها بر جای ماندند. کشتزارها درو نشده ماندند. میوهها بر درختان ماندند. همه میرفتند، دارا و ندار. راه همگی یکسان بود …». مانـوئل ماروتیان با پـدر، مادر و سه برادر کوچـکتر از خـود، پس از روزها پیاده روی نخـست در اجـمیادزیـن پنـاه جـستـند. سپس، به ایروان رفتند. مانوئل در 1919م دورۀ متوسطه را در ایروان به پایان رساند. او با علاقۀ فراوانی که به ادبیات و هنر نمایش داشت در استودیوی دراماتیک ایروان، که تازه تأسیس شده بود، به ادامۀ تحصیل پرداخت و دو سال پیاپی جایزۀ نخست بازیگری را از آن خود کرد. در اواخر1920م، با سقوط حکومت جمهوری ارمنستان و روی کار آمدن عوامل وابسته به شوروی، فعالان حکومت و حزب حاکم پیشین به شدت تحت تعقیب قرار گرفتند. سرانجام، در نیمههای 1921م چند هزار تن از کارگزاران حکومتی و اندیشمندان ارمنی از ارمنستان روانۀ ایران شدند و اغلب، در تبریز اقامت گزیدند. مانوئل ماروتیان جوان نیز در میان آنان بود. وی در تبریز نخست در گروه نمایشی طاشچیان به فعالیت پرداخت. سپس، با همراهی چند جوان علاقهمند گروهی به نام هنرجویان بازیگر ارمنی تشکیل داد. برنامۀ این گروه اجرای نمایش در شهرها و کشورهای دیگر و رسیدن به اروپا برای ادامۀ تحصیل بود. سفر این گروه یک سال به درازا کشید و طی آن نمایشهایی در شهرهای زنجان، قزوین، تهران، همدان و کرمانشاه اجرا کردند.[1] سپس، در خارج از کشور به اجرای نمایش در بغداد، سوریه، لبنان و یونان پرداختند. سرانجام، موفق به اخذ پذیرش از دانشگاه پراگ، پایتخت چکسلواکی، شدند. ماروتیان وارد دانشکدۀ کشاورزی پراگ شد اما این رشته باب طبع او نبود و پس از چندی با انتقال به وین در استودیوی سلطنتی دراماتیک پذیرفته شد. مانوئل ماروتیان پس از اتمام دورۀ این مرکز با یک گروه نمایشی اتریشی به سفر دورهای در اروپا پرداخت. در رومانی، از او برای سرپرستی یک گروه نمایشی ارمنی دعوت شد. ماروتیان یک سال و نیم در رومانی ماند. در این مدت، برای ارمنیان ساکن رومانی در شهرهای گوناگون این کشور، نمایشهای بسیاری را به روی صحنه برد. سپس، به فرانسه رفت و در شهر مارسی، استودیوی دراماتیک مارسی را بنا نهاد و به آموزش نیروهای مستعد و اجرای نمایش پرداخت. او طی هفت سال اقامت در فرانسه، در شهرها و روستاهایی که ارمنیان نجات یافته از نژادکشی مستقر شده بودند، بیش از دویست نمایش به روی صحنه برد و به تقویت روحیۀ بازماندگان نژادکشی همت گماشت. ماروتیان در 1928م ازدواج کرد. در 1932م به سبب بیماری همسر نزد خانوادۀ او به ایران بازگشت اما همسر وی در تهران درگذشت. او در تهران نمایشهایی را با موفقیت به روی صحنه برد، به تأسیس استودیوی نمایشی دراماتیک تهران دست زد و برای تدریس در آن از دانشآموختگان اروپا و روسیه دعوت کرد. فعالیت این مرکز بیش از دو سال ادامه نیافت. در 1315ش/ 1936م، به دستور دولت مدرسه های ارمنی بسته شدند و هرگونه فعالیت فرهنگی به زبان ارمنی ممنوع شد. سال بعد، ماروتیان دوباره ازدواج و با همسر خود به عراق، لبنان، مصر، یونان، رومانی و بلغارستان سفر کرد. او در جوامع ارمنی هر کشور با گردآوردن افراد مستعد نمایشهایی را به روی صحنه برد و مورد ستایش مطبوعات قرار گرفت. آغاز جنگ جهانی دوم موجب بازگشت این زوج هنرمند به ایران شد. آنان مدتی در وضعیتی بسیار دشوار روزگار گذراندند. پس از خلع رضاشاه از سلطنت شرایط جدیدی در کشور به وجود آمد. مدرسه های ارمنی، پس از وقفهای شش ساله، بازگشایی شدند و ممنوعیت فعالیتهای فرهنگی ارمنیان برداشته شد. ماروتیان بار دیگر گروه خود را تشکیل داد و به اجرای نمایش پرداخت. در 1945م ماروتیان به همراه همسر و دو فرزندش به عراق، سوریه، لبنان، قبرس، فرانسه و در نهایت، به آرژانتین سفر کرد. وی در هریک از این کشورها کارگاههای نمایش به راه انداخت و به پرورش افراد با استعداد پرداخت و نمایشهای بسیاری را به روی صحنه برد. در 1949م، در آرژانتین مستقر شد و استودیوی دراماتیک ارمنیان آرژانتین را بنا نهاد. او در مدت ده سال اقامت در آرژانتین، برزیل و دیگر کشورهای امریکای جنوبی در شکوفایی تئاتر در جوامع ارمنی این کشورها نقشی مؤثر ایفا کرد. ماروتیان در 1339ش/1960م، بار دیگر به ایران بازگشت و در تهران مستقر شد. دو سال بعد، از دست دادن فرزندش در سانحۀ رانندگی ضربهای سنگین بر او وارد ساخت و تا مدتی از هرگونه کار هنری کناره گرفت. پس از چندی، عهده دار مدیریت باشگاه ارامنۀ تهران شد. سپس، به ریاست انجمن نویسندگان ارمنی ایران برگزیده شد و گاهگاهی نیز نمایشهایی را به روی صحنه میبرد. ماروتیان در نقشهای کوتاه در فیلمهای فارسی نیز ظاهر شده است. نخستین حضور او در سینمای ایران در فیلم دختر ولگرد (آرامائیس آقامالیان، 1343ش) بود. از آن پس در فیلمهای قهرمان قهرمانان، گنج قارون، عشق آفرین، دنیای آبی، مردی از جنوب شهر، احساس داغ و جزآن ایفای نقش کرد. از وی آثار ادبی و نمایشنامههای بسیاری، چه به صورت کتاب و چه در نشریات و همچنین اشعار، داستانها و نمایشنامههایی چاپ نشده بر جای مانده است. در 1348ش/1969م، جامعۀ ارمنیان تهران مراسم بزرگداشتی به مناسبت پنجاهمین سال فعالیت ادبی و نمایشی مانوئل ماروتیان (1918ـ 1968م) با حضور خود وی برگزار کرد و آلبوم یادبودی نیز به همین مناسبت انتشار یافت. ماروتیان سالهای پایانی عمر را در امریکا به سر برد و در1986م/ 1365ش در همان جا درگذشت. او طی بیش از شصت سال حضور بر روی صحنه، در جوامع ارمنیان جهان و ایفای نقشهای ارزنده در شکوفایی هنر نمایش و بالا بردن سلیقۀ هنری ارمنیان بسیار مؤثر بوده و با راهاندازی کارگاههای نمایشی در نقاط گوناگون جـهان در پرورش نیروهای صاحـب ذوق هنـری نقشی تعیین کننده داشته است. او در طول زندگی هنری خود بیش از 1500 نمایـش به روی صحنـه برد و در بیـش از 150 نقش ظاهر شد. ماروتیـان خـاطرات زندگـی پـرماجـرای خـود را در قالـب قطعاتـی دلنشین در چـندین کتاب به زبان ارمنـی به چـاپ رسانیـده اسـت: وقتـی پـرده می افتد، در دو جلد؛آنچه بر روی صحنه، پشت صحنه و بیـرون از صحنه میگذرد، در دو جـلد؛ در برابر پردۀ بسته، در دو جلد؛ و یاران صحنۀ نمایش من. همچنین، نمایشنامههای توهم بازیگر، اتود دراماتیک در یک پرده؛ کومیتاس، درام در پنج پرده؛ و از درون تاریکی، درام در چهار پرده؛ از او به چاپ رسیده است. نثر ماروتیان شیوا و روان و آمیخته به طنز است. او طی سفرهای خود به شهرها و کشورهای گوناگون با بسیاری از شخصیتهای برجستۀ هنری، ادبی و سیاسی ارمنی ارتباط نزدیک داشته و خاطرات فراوانی از بسیاری از آنان نقل و بسیاری از شخصیت های برجسته را با قلم دلنشین خود معرفی کرده است. پینوشت: 1- گوشه ای از خاطرات ماروتیان با عنوان «نمایش در زنجان» در همین شماره (صفحات 244 ـ 249) ارائه شده است. منابع: ارامنه و سینمای ایران. گروه تحقیق و پژوهش موزۀ سینما. تهران: موزۀ سینمای ایران با همکاری انتشارات روزنه کار، تیر 1383. مانوئل ماروتیان، بازیگر و نمایشنامه نویس، به مناسبت پنجاهمین سال فعالیت ادبی و نمایشی او (1918 ـ 1968م). تهران: مدرن، 1969م/1348ش (ارمنی). ماروتیان، مانوئل. وقتی پرده می افتد. تهران: آلیک، 1969م/1348ش. ج1. هویان، آندرانیک. نقش ارمنیان در سینمای ایران. تهران: بهنام، 1381. |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 81
|