سال پانزدهم | تابستان 1390 | 208 صفحه

جهت مشاهده و ورق زدن صفحات
روی تصویر زیر کلیک کنید.

سرمقاله

ساکنان ارمنی آرتساخ بیش از بیست سال است که در زیر بمب های توپخانه و گلوله تک تیراندازان ارتش همسایۀخود،  سایۀ ظلمی به نام مناقشۀ قراباغ کوهستانی را تحمل کرده اند.

چرا قراباغ کوهستانی، چرا مناقشه، چرا مطلبی برای یک سرمقاله و چرا دکتر عنایت الله رضا؟

قراباغ پیش از آنکه حاکمیت آن از سوی دولت جمهوری آذربایجان مورد سؤال قرار گیرد آرتساخ نامیده می شد و نامیده می شود. منطقۀ تاریخی و جامع آرتساخ، یکی از پانزده استان ارمنستان باستانی، با وسعتی حداقل سه برابر[1] آرتساخ یا قراباغ کوهستانی فعلی، همواره بخشی از جنوب شرقی خاک ارمنستان بوده است.

قراباغ کوهستانی پیش از حملۀ ترکان مهاجر از آسیای خاوری، در قرن یازدهم میلادی، جزو خاک پادشاهی ارمنستان بوده، پس از حملۀ اعراب در همسایگی غربی سرزمین اران[2] (جمهوری آذربایجان کنونی) قرار گرفته، در زمان حکومت امپراتوری روسیه تزاری در اختیار ساکنان ارمنی و ملوک خود مختار محلی آن بوده و فقط هم زمان با جنگ جهانی اول و کودتای بلشویکی شوروی، به ارادۀ حزب نوبنیاد مساوات و میانجیگری دولت انگلستان، جزو خاک جمهوری  تازه  تأسیس آذربایجان قلمداد شده است.

در بحبوحۀ جنگ جهانی اول، هنگامی که انگلستان، نمایندۀ متفقین در قفقاز، نگاه استعمارگرانۀ خود را بر منطقۀ نفت خیز ساحل جنوب غربی دریای خزر دوخته بود، فرصت طلبان حزب مساوات برای تحکیم آمال عثمانی  مآبانۀ خود با نیاتی استعمارگرایانه نام ایرانی آذربایجان را برای کشور رؤیایی خود برگزیدند و برای اشغال مناطق بی سرپرست ایام نابسامان جنگ، دست به دامان قوای انگلیسی مستقر در منطقه شدند.

ارمنیان ساکن شهرها و دهات آرتساخ، که برای فرار از تهاجم های وحشیانۀ مساواتی ها امید از حمایت نیروهای متفقین بریده بودند، چشم به راه نیروهای پارتیزان ژنرال آندرانیک[3] شدند که آن هم با ممانعت سیاسی انگلستان مواجه شد. هنوز پیروزی متفقین به سرانجام نرسیده بود که انقلاب کارگری بلشویک ها به قفقاز سرایت کرد و حکومت کمونیستی نوپای شوروی، به دنبال سیاست تفرفه آمیز خود، به جدایی آرتساخ از ارمنستان و الحاق آن به جمهوری آذربایجان رأی داد. از آن زمان به بعد حزب کمونیست وقت و دولت تازه التأسیس جمهوری آذربایجان هیچ گونه حقوقی برای زندگی آزاد ساکنان بومی منطقه قائل نشدند.

منطقۀ آرتساخ، که با بیش از 80 در صد جمعیت ارمنی ساکن، هفت دهه را در وضعیتی نامشخص و خودمختارگونه در قالب آذربایجان شوروی به سر آورده، بسیار پیش تر از فروپاشی حکومت ظلم کمونیستی شوروی و اعلام اسقلال جمهوری آذربایجان، استقلال بر حق جمهوری آرتساخ را اعلام داشته بود.

 اختصاص بخشی از این شمارۀ فصلنامه به بزرگداشت یاد دکتر عنایت الله رضا، دانشمند فرهیخته، مستمسکی بوده است برای طرح مجدد مستندات تاریخی دال بر حق حاکمیت ارمنیان منطقۀ آرتساخ، تحریف تاریخ سرزمین اران و ابراز اعتراضی دیگر به سوء استفاده از نام آذربایجان که نامی ایرانی است و در هیچ برهه ای از زمان جایگاهی در شمال رود ارس نداشته است.

 دکتر عنایت الله رضا در صدد توضیح و تبیین پدیده ای بر آمد که از سال های پایانی قرن نوزدهم میلادی تا واپسین مراحل جنگ جهانی اول به صورت تحریفی تاریخی به منصۀ ظهور رسید، یعنی جعل نام اران و تبدیل آن به آذربایجان. در این شماره از فصلنامه و هم زمان با اولین سالگرد درگذشت زنده یاد دکتر عنایت الله رضا (تیر 1389ش)، مروری داشته ایم بر برداشت اجتماعی و دیدگاه وی در خصوص جغرافیای سیاسی منطقۀ قفقاز که مرجعی است کامل و معتبر برای متفکران آذربایجان ایران، سیاست گذاران جمهوری آذربایجان، ارمنیان جمهوری ارمنستان و ساکنان آرتساخ که ذره ای از احترام قلبی خود را به دکتر عنایت الله رضا با تقدیم تقدیرنامه ای در 3 مه2001م به ایشان ابراز داشتند. [4]

پی نوشت ها:

1ـ 2/3 آرتساخ ارمنی نشین در حال حاضر در تصرف کشور آذربایجان و خارج از محدودۀ مناقشۀ فعلی قرار دارد.          

2ـ عنایت الله رضا، آذربایجان و اران (تهران: ایران زمین،  1360). 

3ـ آندرانیک اوزانیان، ملقب به آندرانیک پاشا، در جنگ و گریز سال های پایانی قرن بیستم میلادی در خاک امپراتوری عثمانی، در جنگ استقلال اولین جمهوری ارمنستان در 1918م و تا روزهای آغازین اشغال قفقاز به دست نیروهای بلشویک شوروی همواره در رأس نیروهای ارمنی در خدمت حفاظت از جان و مال ارمنیان در برابر ارتشیان ترک و روس بود.

4ـ دکتر عنایت الله رضا، در تابستان 1380 خورشیدی، سفری داشت به منطقه ای که آن همه در موردش نوشته و اندیشیده بود.