سال دوازدهم | تابستان 1387 | 116 صفحه

جهت مشاهده و ورق زدن صفحات
روی تصویر زیر کلیک کنید.

در این شماره می خوانید:


1- مقاله ها

2- نگاهی به تاریخ


3- گزیده رویدادها

روند سریع گذر تاریخ، پخش ناهمگون و نابرابر ثروت های زیرزمینی، نقش ارتباطات در ایجاد دهکدۀ جهانی و حضور محسوس و نامحسوس سیاست در صحنۀ زندگی عادی ترین مردم، سبب هرچه نزدیک تر شدن افق زندگی انسان ها و محو استمرار درخط مشی زندگی، ثبات فکری و روند کاری آنان شده است.

نشان هایی که ورزشکاران ارمنستانی از المپیک چین به ارمغان آوردند دست آورد طبیعی و عادی برگزیدگان رشته های مختلف ورزشی این کشور در میدان های ورزشی بود اما آنچه تأمل برانگیز و غیر عادی می نمود حضور موفق و مدال آور ورزشکاران ارمنی در تیم های ملی اوکراین، هلند، آلمان و سوئد بود. آنها پرچم کشورهایی را به اهتزاز در آوردند که آغوششان را برای این مهاجران از وطن دور مانده گشوده بودند.

این سطور برگرفته از مقالۀ بلندی است که پیش گفتار آن را امپراتوری عثمانی در آغازین سال های سدۀ بیستم به رشتۀ تحریر درآورده. جنایات ضد بشری عثمانیان در سرزمین آبا و اجدادی ارمنیان، که از دهۀ پایانی سدۀ نوزدهم میلادی آغاز شده بود، در 1915میلادی به اوج خود رسید و آنانی که از زخم سر نیزۀ دژخیمان جسته بودند، راهی دیار غربت شدند تا سرپناهی دور از مام وطن برای خود بجویند و این چنین بود که غربتکدۀ ارمنیان شکل گرفت.

انسان دوستی صاحبان خانه های جدید و استقامت و پایمردی مهاجران سبب باروری شکوفه های فرهنگی و اجتماعی جدیدی بر شاخۀ نورستۀ ساقه های ریشه دار شد.

عثمانیان انسجام قومی یک ملت را از هم گسسته و نیمی از آنان را روانۀ مسلخ کرده بودند تا ناخواسته سهمی ارزنده از فرهنگ و سنن ملت ارمنی را به چهار گوشۀ جهان برسانند!

چه آنانی که جسته از مرگ به دیار غربت رسیده بودند و چه نسل های پس از آنان در مدتی کوتاه خصوصیات فرهنگی و اجتماعی پدران خود را درجنگ بقاء با آداب میزبانان در آمیختند تا خالق جلوه هایی همیشه ماندگار برای جهانیان شوند.

یوسف کارش، هنرمند کانادایی، شارل آزناوور، موسیقی دان فرانسوی، دامادیان، مخترع ام آرآی در امریکا, آرام خاچاطوریان، آهنگساز در روسیه، ویلیام سارویان، برندۀ جایزۀ پولیتزر امریکا و بسیاری دیگر هدایای ملت ارمنی بودند به جمع بشریت.

انتشار این شماره از فصلنامۀ پیمان هم زمان است با یکصد و پنجمین سال تولد آرام خاچاطوریان و یکصدمین سال تولد ویلیام سارویان لذا شایسته است که با یادی از آن بزرگان سال روز تولدشان را به خود و تمامی خوانندگان فصلنامه تبریک گوییم.

آرام خاچاطوریان، که یونسکو سال 2003 میلادی را به نام او نامید، درکنار شوستا کوویچ و ریمسکی کرساکوف به منزلۀ یکی ازسه نابغۀ موسیقی کلاسیک قرن اخیر شناخته شده است. او در 1903 میلادی چشم به جهان گشود و در طول زندگی پر بارش بیش از صد اثر به گنجینۀ موسیقی جهان افزود. خاچاطوریان، که منشأ کلیۀ آثارش را در آداب و سنن مردم می جست، با نوشتن بالۀ فراموش نشدنی اسپارتاکوس خاطرۀ آن مبارز تاریخ بشری را جاودانه ساخت و به سهم خود یاد و نام او را احیاء کرد. او شخصیت اسطوره ای این بردۀ یاغی را نماد پیکار علیه استکبار و ارادۀ تزلزل ناپذیر آزادی خواهان در برابر نظام برده داری و فئودالی جوامع بشری می دانست.

ویلیام سارویان نیز در خانواده ای تنگ دست زاده شد. پدر و مادر بی بضاعت او در سال های نخستین سدۀ بیستم میلادی، به هنگام قلیان درونی آتش فشان خون و وحشت عثمانیان، از ارمنستان غربی به امریکا مهاجرت کردند.

سارویان اولین نویسنده ای بود که جایزۀ پولیتزر و تقدیر جامعۀ منتقدان نیویورک را به یکباره ازآن خود ساخت و نام خویش را در زمرۀ پنج نویسندۀ تمام ادوار امریکا جاودانه کرد.

شیوۀ نویسندگی منحصر به فرد او با نگاهی ساده به دنیای درون مردم عادی و عشقی عمیق و صادقانه به تمامی آنان نوشته هایش را در کنار آثار جاودانۀ همینگوی، فالکنر و آلن پو قرار داده است.

سارویان در چنگال بی رحم سرطان و پیش از مرگش در سن 71 سالگی برای آخرین بار خطاب به روزنامه ها گفته بود:

((هرکس باید بمیرد… ولی من همیشه باور داشته ام که مرگ من طوری دیگر خواهد بود…)).

نیمی از خاکستر بدن خاکی او را در موطنش امریکا و نیمۀ دیگر را در موطن پدری اش در ارمنستان به خاک سپردند.

سال 1387مصادف بود با سال روز بیاد ماندنی تولد دو انسان بزرگ که اگرچه دور از مام وطن می زیستند با ارائۀ ارزش های معنوی خود مرزهای قومی را طی کردند و ملیتی جهانی یافتند.

فصلنامۀ پیمان هم با یاد پدیدۀ غربت و دلایل پیچیدۀ آن سال روز تولد خاچاطوریان و سارویان را به خانوادۀ جهانی تبریک می گوید.