اشاره: هیئت تحریریهٔ فصلنامهٔ پیمان در جهت ارائهٔ اطلاعات صحیح و نیز گشایش باب مناظره و ارتباط نزدیک بین نویسندگان و خوانندگانش، همواره پذیرای نظرات سازندهٔ منتقدان متون فصلنامه بوده است. در همین راستا مقاله ای تحت عنوان ‹‹ضرورت دقت در روند تدوین›› به دفتر فصلنامه رسیده است که عیناً به نظر خوانندگان می رسد. پیمان |
در شمارهٔ 25 فصلنامهٔ فرهنگی پیمان مقاله ای تحت عنوان ‹‹توصیفی از موسیقی و نگاهی به موسیقی ارمنی›› چاپ شده که یک صفحهٔ آن به توصیف موسیقی و بقیهٔ دوازده صفحه به تاریخ موسیقی ارمنی مربوط می شود. مقالهٔ مزبور، هر چند به صورت گردآوری و تدوین تنظیم شده، ولی متأسفانه ذکری از منابع در آن وجود ندارد. با خواندن مقالهٔ فوق، ما به اشتباهاتی برخورد کردیم، که به اجمال به چند نکتهٔ قابل توجه، اشاره می کنیم. نام هامبارتسوم لیمونجیان (1768 ـ 1839 م)[1] ابداع کنندهٔ نت نویسی ارمنی به اشتباه سرکیسیان ذکر شده است (صفحهٔ118). آهنگساز و مصنف آوازهای لیریک، نیکول گالاندریان (1881ـ 1944) که آثار او در پنج جلد چاپ شده[2] و عنوان نجوای احساسات و امیدها را دارد، آهنگسازی است تغزلی و آثارش در سبک رومانس به خوبی شناخته شده است)؛ در بین این پنج جلد حتی یک قطعه موسیقی انقلابی مشاهده نمی شود، ولی در مقاله مزبور (صفحهٔ126) چنین آمده است: ‹‹نیکول گالاندریان را می توان از خالقین بزرگ موسیقی فولکلوریک و انقلابی ارمنی در نیمهٔ دوم سدهٔ نوزدهم و دههٔ اول سدهٔ بیستم دانست.» در ارتباط با تقسیم بندی انواع موسیقی در صفحهٔ 118 می خوانیم: ‹‹موسیقی ارمنی را می توان به بخش های زیر تقسیم کرد:1.موسیقیِ کلیسایی؛2.موسیقی فولکلوریک؛3.آوازهای گوسانی و عاشق ها؛4.موسیقی انقلابی؛5.موسیقیِ سازی؛6. موسیقی آوازی؛7.موسیقی استرادایین یا موسیقی مدرن ارمنی.» گذشته از این که در تقسیم بندی فوق عناوین مهمی از قلم افتاده است، نمی توان موسیقی آوازی و موسیقیِ سازی را به عنوان بخش معرفی نمود. آواز یا ساز وسیلهٔ بیان است، نه یک بخش؛ چون تمام بخش های فوق بالاخره با آواز یا ساز اجرا می شوند و در ضمن ذکر جملهٔ ‹‹موسیقی استرادایین یا موسیقی مدرن ارمنی›› صحیح نیست، چون آنها مترادف نیستند که با ‹‹یا›› پیوند بخورند، موسیقی ‹‹استرادا›› ادامهٔ موسیقی شهری است و موسیقی ‹‹مدرن›› ادامهٔ موسیقی کلاسیک. در صفحهٔ 116 می خوانیم: ‹‹موسیقی ارمنی ابتدا از کلیسا آغاز شد.›› البته این موضوع اشتباه است، چون قبل از مسیحیت نیز موسیقی وجود داشت. در صفحهٔ 117 باز به یک تقسیم بندی جدید برمی خوریم: ‹‹از سدهٔ هیجدهم میلادی موسیقی ارمنی به دو بخش کاملاً مجزا تقسیم می شود. 1- آوازهای فولکلوریک به خصوص آوازهایی که توسط روستاییان خوانده می شد. 2- آوازهای موسیقیدان و شاعر معروف آن زمان، سایات نوا (Sayat Nova) گذشته از این که این نوع تقسیم بندی جای بحث دارد، موسیقیِ سایات نوا ‹‹ یک بخش موسیقی نیست›› او یک فرد است که هنرش متعلق به گروه موسیقی عاشق ها است. در همین صفحهٔ 117 سازهای سرنا و طبل (احتمالاً منظور دهل است) از آلات موسیقی قرن هیجدهم معرفی شده اند، در صورتی که این دو ساز در ارمنستان و هم در کشورهای همجوار از دوران قبل از میلاد وجود داشته اند؛ و البته در کنار سازهای وارداتی (در همین صفحه) از قبیل کمانچه، سنتور، سه تار، هرگز اسمی از سازهای اصیل ارمنی از قبیل توتک، نی چوپانی، نی کوچک، پارکابزوک و دف برده نشده است. دربارهٔ موسیقی کلیسایی، در صفحهٔ 118 می خوانیم: ‹‹موسیقی کلیسایی شاخه ای از موسیقی آواز است. این موسیقی پایه گذار موسیقی ارمنی یعنی اولین نوع موسیقی است که مردم با آن شروع به خواندن و نواختن کردند.» جمله نامفهوم است، به خصوص کلمهٔ ‹‹نواختن›› زیرا 1600 سال در کلیسا سازی نواخته نشده، و از اوایل قرن بیستم ارگ وارد کلیسا شده است. و بعد در مقاله بدون مقدمه، به شرح انواع موسیقی مذهبی غربی پرداخته و در پایان به تأثیر موسیقی ایرانی (دستگاه چهارگاه و همایون) بر موسیقی مذهبی ارمنی اشاره شده است. هر چند در مقالهٔ مزبور مأحذ آن ذکر نشده، ولی این نظر متعلق به موسیقیدان، آشوت پاتماگریان است.[3] ولی کومیتاس موسیقیدان و محقق برجستهٔ ارمنی نظر متفاوتی دارد. او منشاء موسیقی مذهبی را موسیقی فولکلور مردمی می داند و ارتباط آنها را همچو رابطهٔ خواهر و برادر ذکر می کند.[4] شاید به همین دلیل است که موسیقی مذهبی از نظر وسعت و وزن شباهت زیادی به موسیقی کشاورزی دارد، چه این نوع موسیقی نیز در بهار در آغاز شخم زنی همچون موسیقی مراسم و نیایش به گوش می رسد (و تمامی آنها که به دورهٔ قبل از مسیحیت مربوط می شوند، با اسم نور و آفتاب، و آنهایی که مربوط به دورهٔ بعد از مسیحیت است با نام خدا آغاز می شوند). در صفحهٔ 118 می خوانیم: ‹‹کومیتاس با استفاده از نت نویسی به وسیلهٔ خازها بیش از سه هزار آهنگ محلی را گردآوری و ضبط نمود.›› در اینجا باید متذکر شد که کومیتاس برای نوشتن موسیقی از نت نویسی ارمنی (هامبارتسوم لیمونجیان) استفاده کرده است. نت نویسی ‹‹خاز›› متعلق به سده های میانه است که کومتیاس برای احیای آن تحقیق می نمود (ولی عمرش کفاف نداد) و تا کنون راز آن ناشناخته مانده است. در صفحهٔ 120 می خوانیم: ‹‹ریتم موسیقی فولکلور هیچ گاه تغییر نمی کند›› جمله نامفهوم است. چون در این نوع موسیقی ریتم های مختلط و مرکب اکثراً دیده می شود. در صفحهٔ 121 ذکر شده است: ‹‹ابداع موسیقی انقلابی در تاریخ موسیقی ملی ارمنی، تحول بسیار مهمی ایجاد کرد.›› باید متذکر شویم که این نوع موسیقی تأثیر عمیق روی اذهان عمومی گذاشت، ولی این که چه تحول بسیار مهمی در تاریخ موسیقی ایجاد کرد، ناشناخته است. در صفحهٔ 122 تحت عنوان ‹‹موسیقیِ سازی›› انواع اصطلاحاتی که در فرهنگ موسیقی کلاسیک وجود دارد ترجمه شده اند که هیچ ارتباطی با موضوع مقاله ندارد و شاید برای خالی نبودن عریضه اسمی از چند سوئیت برده شده بدون اشاره به این که سوئیت های فوق، نخست بر اساس باله و اپرا نوشته شده اند. در صفحهٔ 123 تحت عنوان ‹‹موسیقیِ آوازی›› نوشته شده است که موسیقی آوازی ارمنی به سه بخش تقسیم می شود: الف. موسیقی کلیسایی؛ ب. اپرا؛ ج. لید. هر چند قبلاً گفتیم تقسیم بندی بر اساس آواز صحیح نیست، باز جای تعجب است که چرا این بار موسیقی کلیسایی در کنار اپرا و لید ذکر شده است؛ و اگر قصد از یادآوری آثار آهنگسازان ارمنی در موسیقی کلاسیک آوازی است، چرا از آریا رومانس، کانتات، سرناد، اوراتوریو یاد نشد است، چون انواع مزبور در آثار آهنگسازان ارمنی به کرات دیده می شود. و بالاخره در معرفی شخصیت ها اکثراً فرع جای اصل را گرفته است، به عنوان مثال ادیب و محقق، آرام پریمیان (صفحه127) ‹‹موسیقیدان پرآوازه که در نقاشی فعالیت چشمگیری داشته›› معرفی شده است. مسروپ ماشتوتس (ابداع کنندهٔ الفبای ارمنی در قرن پنجم) به عنوان سرشناس ترین موسیقیدان ارمنی (صفحه115) معرفی شده، در صورتی که صحیح است که بنویسیم که او یکی از نخستین کسانی بوده که به تصنیف موسیقی مذهبی پرداخت، این آثار مانند مزامیر (شباهتی به ساقموس دارد) دارای حالت هجایی هستند، زیرا هر نت با یک سیلاب خوانده می شود، و مخصوص روزه داران و کسانی است که در تزکیهٔ نفس می کوشند. همچنین جاثلیق نرسس شنورهالی، که در قرن دوازدهم می زیست، در مکاتبات مختلف ادبی فعالیت داشته در ضمن مصنف آوازهای مذهبی و مراسم کلیسا نیز بوده است. دربارهٔ او (صفحهٔ115) به کار گرفتن کلمهٔ آهنگساز (که پس از رنسانس مرسوم شد و مفهوم فراگیرتری دارد) صحیح نیست. چون در طی 1700 سال مسیحیت (بجز دهه های اخیر) تمامی پدران روحانی ارمنی (درجات بالا) اطلاع کافی از موسیقی داشتند، و بسیاری از آنها تصنیفاتی دارند که تا امروز به یادگار مانده اند. عنوان بخش آخر مقاله چنین است: ‹‹آشنایی مختصری با موسیقیدانان بزرگ ارمنی در سدهٔ بیستم.›› ولی مطلب با اسامی ‹‹عاشق های›› سده های گذشته آغاز می شود. در ضمن به جای ذکر صفت ‹‹میکسین›› با تلفظ ارمنی (که تبدیل به اسم خاص شده) به کار بردن اصل کلمهٔ فارسی، مسکین، صحیح تر است. در آخر مقاله، اسامی بعضی از موسیقیدان های ارمنی آورده شده است، از جمله لئون گریگوریان، و فرزندان او روبن و هانری در این جا به عنوان شاگردان او معرفی شده اند. در صفحهٔ بعد همین افراد، با ذکر فامیل (روبن گریگوریان، هانری گریگوریان) به عنوان ‹‹دیگر موسیقیدانان بسیار نامی›› معرفی گردیده اند! در نوشتار مورد نظر فقدان شناخت موسیقی، پرش افکار و آشفتگی مطالب کاملاً مشهود است. نویسندهٔ مقاله هر چند خود را گردآورنده و تدوین کننده معرفی نموده اند، ولی مشخص است که نظریهٔ شخصی خود را نیز در آن گنجانده اند. هرچند ایشان تا حدی زحمت کشیده اند و معلوم می گردد که علاقه مند به تاریخ موسیقی ارمنی هستند، شاید ترجمهٔ مقاله ای در ارتباط با موسیقی مناسب تر می بود، زیرا کمتر مسئولیتی را متوجه ایشان می ساخت. پی نوشت ها: 1- دایره` المعارف ارمنی، جلد4. 2- انتشارات موزهٔ ادبیات و هنر، ایروان،1995. 3- کتاب آوازهای ارمنی در طی قرون، بیروت،1973. 4- کومیتاس، مقاله ها و تحقیقات، ایروان،1941 |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 27
|