فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۳ و ۴

شاهنامه میراث جاویدان مردم ایران در جهان

نویسنده : عباس سرمدی

شاید در طول قرون و در تاریخ فرهنگ هیچ یک از کشورهای جهان نتوان کسی چون حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی و کتابی چون شاهنامه یافت که قوم و ملتی را این همه به خود مدیون کرده باشد زیرا سخن فردوسی و شاهنامه بارها و بارها فرهنگ این سرزمین را از خطر اضمحلال و زبان پارسی را از خطر فراموشی نجات داده است.

نبرد بهرام چوبینه با ساوه شاه برگی از شاهنامه معروف به شاه طهماسبی (هوتون)،موزه رضا عباسی

در واقع فردوسی منادی عزت و شرف ملتی است که بارها مورد حملۀ اقوام مختلف و جهان‌خواران خون ریز قرار گرفته و هر بار که سخن او از سینۀ دل سوختگان این آب و خاک به زبانشان جاری شده، گویا پیام وحدت را به گوش فرزندان این مرز و بوم خوانده است و اثرش آنچنان بوده است که گاهی شاهان نیز آن را دست‌آویز ماندگاری خود قرار داده‌اند. به طوری که در دوران‌های مختلف آن را به زیور خطوط زیبا و تذهیب و تشعیر و مینیاتورهای دل‌انگیز و تجلید و تزیین هنرمندانه آراستند. بنابراین شاهنامه نه تنها حافظ زبان و فرهنگ ما گردیده، بلکه خط و سایر هنرها و هنرمندان بسیاری را از گمنامی و نابودی نجات داده است و چه بسیار هنرها و هنرمندان که نامشان با نام شاهنامه مُخلّد شده است.

این کتاب نه تنها در ایران که در کشورهای همسایه نیز مورد توجه فرمانروایان هنردوست و مردمان اندیشمند و باذوق قرار گرفته است؛ آنچنان که در هند که زبان و فرهنگ پارسی عاشقان بسیار داشته و به علت وجود زرتشتیانی که شاهنامه را همیشه پاس داشته‌اند، مهد شاهنامه و شاهنامه‌نویسی و شاهنامه‌خوانی شده است، حکومت‌های پارسی‌زبان قطب‌شاهی، بهمنی، فارقیان، پادشاهان کشمیر و عادل‌شاهی و نظام شاهی و بالاخره گورکانیان هند، هر کدام نه تنها مشوق هنر و زبان پارسی بوده‌اند، بلکه خود منابعی عظیم از کتب پارسی را در اختیار داشتند و در دوران آنان شاهنامه‌های بسیار با زیور هنرهای گوناگون تزیینی بوجود آمده است. خدمات تیموریان هند به ویژه همایون شاه و اکبرشاه و شاه جهان گورکانی به فرهنگ پارسی غیرقابل انکار است.

عثمانیان نیز شاهنامه را پیوسته مورد توجه قرار می‌دادند و از قدیم‌الایام به دستور شاهان عثمانی هنرمندان بسیار در راستای جمع‌آوری و تکثیر و نسخه‌برداری از آن کوشیدند. بعضی از این شاهان چون سلطان سلیم و سلطان محمد آنچنان شیفتۀ زبان پارسی بوده‌اند که خود اشعار زیبایی به زبان پارسی سروده‌اند و دربار آنان، مرجع و مأوای خطاطان و کاتبان و تذهیب‌کاران و کتاب‌سازان ترک و ایرانی بوده است و از این روست که امروز یکی از منابع مهم شاهنامه در کشور ترکیه است و ترکیه صاحب تعداد زیادی از شاهنامه‌های نفیس خطی است و حدس زده می‌شود که نسخه‌های زیادی از شاهنامه‌های موجود در کشورهای اروپایی و آمریکا از کشور ترکیه به آنجاها برده شده‌اند.

در پاکستان و افغانستان و کشورهای اطراف دریای خزر نیز این کتاب بی‌مانند پارسی همواره مورد عزت و احترام بوده است. چنین است که می‌توان گفت حکیم خردمند توس فریاد خویش را چنان در طول قرون برکشیده است که هرگونه تهاجم فرهنگی را از آغاز منکوب کرده و صخرۀ عظیم شاهنامه ناشر و بشارت دهندۀ زبان و فرهنگ این آب و خاک گردیده است. فردوسی نیز به کار داهیانۀ خویش چنان ایمان داشته و خود این شهرت جهان‌شمول را به چشم دیده است که می‌گوید:

نمیرم از این پس که من زنده‌ام
که تخم سخن را پراکنده‌ام

در این مقال غرض بیان اهمیت کار فردوسی و معرفی شاهنامه نیست که در این مورد سخت بسیار رفته است و مصداقش «آفتاب آمد دلیل آفتاب» است، بلکه اشاره به شناخت و توجه فرهنگ‌دوستان و هنرستایان دیگر ملل است به این اثر بزرگ حماسی. با توجه به اینکه مغولان ویران کردند و سوختند و کشتند، و ما هیچ اثری از شاهنامه‌های تا دویست سال پس از مرگ فردوسی را نیافته‌ایم، اما شگفتا که شاهنامه چون جنگلی عظیم از اندیشه در سینه‌های مردم عاشق جاگرفته و سپس بیرون تراویده در دفتر و کتاب مزین به هنرهای بسیار، زینت‌بخش موزه‌ها و کتابخانه‌ها و مجموعه‌ها گشته است. توجه به شاهنامه نه تنها در میان اقوام ایرانی و پارسی صورت گرفته بلکه این حماسه ماندنی توجه ملل دیگر را نیز به خود جلب کرده است. به طوری که اولین بار در اوایل قرن هفتم هجری یعنی در سال ۶۲۰ این کتاب مورد توجه پادشاه ایوبی، فتح بن علی قرار گرفت و او بنداری اصفهانی را به ترجمۀ عربی آن امر کرد. بنداری در مدت هجده ماه، از جمادی الاول ۶۲۰ هـ ق. تا شوال ۶۲۱ آن را ترجمه کرد. و این ترجمه امروز یکی از مهمترین نسخ قابل اعتماد شاهنامه محسوب می‌شود و بارها در ترجمه و تصحیح نسخ شاهنامه مورد استناد قرار گرفته است.

از آن پس این کار سترگ حکیم توس پیوسته نظر دانش‌پژوهان را به خود جلب کرده است، به طوری که از اوایل قرن نوزدهم میلادی بسیاری از محققان فرهنگ و تمدن جهان آن را مورد توجه قرار داده‌اند و شاهنامه به زبان‌های مختلف ترجمه گردیده است و بسیاری از محققان و شرق‌شناسان از عظمت کار فردوسی شگفت‌زده لب به تحسین گشوده‌اند. مثلاً رُنان[۱] خاورشناس فرانسوی می‌گوید: «شاهنامه سند بزرگ نبوغ و قدرت خلاقه نژاد آریایی است». سنت بوو[۲] نویسنده و منتقد نامدار فرانسوی نوشته است:

«اگر بدانیم آثاری بدین عظمت در جهان پیدا می‌شوند اینچنین ساده‌لوحانه به خودمان مغرور نمی‌شویم».

تئودور نُلدکه[۳] می‌نویسد: «این حماسۀ ملی چنان که با عظمت است که هیچ ملتی در روی زمین نظیر آن را ندارد».

برتلس[۴] می‌گوید: «تراژدی زندگانی فردوسی با تراژدی ملت ایران به هم آمیخته است و از این رو ایران برای تجدید قوای خود همواره دست به دامان این گنجینۀ بی‌قیاس می‌شده است».

این سخنان همه نشان دهندۀ عظمت این اثر کبیر فرهنگ انسانی است و مسلماً ارزش آن را داشته است که ژول مُل[۵] بیش از چهل سال از عمر خود را بر روی آن بگذارد و آن را به زبان فرانسه ترجمه کند و در سال ۱۸۷۷ ترجمه فرانسه آن را با ضمیمۀ اصل فارسی به خرج دولت فرانسه در هفت جلد منتشر کند. در قرن نوزدهم شاهنامه مورد توجه بسیاری از محققان جهان قرار گرفت و بسیاری از فرهنگ‌پژوهان به ترجمه و تفسیر آن دست زدند. در این قرن است که ترجمه‌های گوناگون شاهنامه را به زبان‌های مختلف مشاهده می‌کنیم.

در سال ۱۸۱۱ میلادی ایران‌شناس انگلیسی لومـــدن[۶] جلد اول از دورۀ هشت جلدی شاهنامه را در کلکته به چاپ رسانید. پس از وی گام‌های دیگری در راه معرفی این اثر سترگ برداشته شد. در سال ۱۸۲۹ میلادی شرق‌شناس دیگر انگلیسی ترنر ماکان[۷] متن کامل شاهنامه را در چهار مجلد منتشر کرد.

همزمان با ژول مُل، وولّرس[۸] خاورشناس هلندی شاهنامه را به زبان لاتینی ترجمه کرد و در لیدن منتشر ساخت و کریستین سن[۹] ترجمۀ دانمارکی شاهنامه را به انجام رساند. اتکینسون[۱۰] در سال ۱۸۲۰ ترجمۀ خلاصه‌ئی از شاهنامه را در لندن به چاپ رسانید. در آلمان نیز ترجمه‌های آلمانی این کتاب در سال ۱۸۲۰ توسط گورس[۱۱]، به طور خلاصه تا مرگ رستم و در سال‌های بعد توسط روخرت[۱۲] و فون شاک[۱۳] صورت گرفت و در برلین منتشر شد.

برادران وارنر (ایران‌شناسان انگلیسی) در سال‌های ۱۹۰۵-۱۹۲۰ میلادی ترجمه‌ئی از شاهنامه انجام دادند و در لندن به چاپ رساندند.

در ایتالیا، شاعر بزرگ ایتالیایی ایتالوپیزی[۱۴] ترجمۀ ایتالیایی شاهنامه را در هشت جلد در شهر تورینو به چاپ رساند.

همزمان با ترجمه و انتشار شاهنامه به زبان‌های مختلف اروپایی، در شرق نیز ترجمه‌هایی به زبان‌های مختلف توسط دانش‌پژوهان و فرهنگ‌شناسان صورت گرفت. از جمله ترجمه‌ئی به زبان گجراتی در سال ۱۸۷۹ در بمبئی به چاپ رسید و ترجمۀ شاهنامه به زبان ترکی عثمانی در تاشکند در سال ۱۹۰۳ میلادی به زیور طبع آراسته گردید.

تلاش و پیگیری شرق‌شناسان بزرگ شوروی سابق در شناخت و معرفی و تصحیح متون عاشقانه نیز از اهمیت بسیار برخوردار است. برتلس خاورشناس بزرگ روس عاشقانه دل در گرو پیچ و تاب سخن حکیم بزرگ توس نهاد و متن انتقادی شاهنامۀ او که در نُه جلد توسط بنگاه پروگرِس به زبان فارسی منتشر شده است معروف همۀ فرهنگ‌پژوهان ایرانی است. در مورد خاورشناسان و شاهنامه‌ستایان این بخش از جهان می‌توانیم به نام‌هایی چون استاریکف که تحقیق داهیانه‌اش دربارۀ فردوسی به نام «فردوسی و شاهنامه» توسط مؤسسه انتشارات کتاب‌های جیبی منتشر گردیده است و نازاریانتس نویسنده گفتاری تحت عنوان «ابوالقاسم فردوسی طوسی خالق کتاب شاهان» (سال ۱۸۴۹) و میرزا کاظم بیک نویسندۀ مقاله «اساطیر فارس‌ها بر طبق اثر فردوسی» (سال ۱۸۴۸) و زینوویف نویسندۀ کتاب «داستان‌های حماسی ایران»، ژوکوفسکی نویسندۀ «تفسیر تمثیل در هجای فردوسی» (سال ۱۸۹۱) و روزنبرگ نویسندۀ مقالۀ «شراب و بزم در حماسه‌های ملی ایرانیان» و راماسکه‌ویچ نویسندۀ «تاریخ بررسی شاهنامه» (۱۹۳۵) در مجموعه فردوسی، و تره‌ور نویسندۀ مقاله «ایران ساسانیان در شاهنامه» در مجموعه انستیتوی خاورشناسی و گزلیان و دیاکونوف که نسخه‌های خطی شاهنامه را در مجموعه‌های سن پترزبورگ (لنینگراد) معرفی کرده‌اند، و بسیاری دیگر اشاره کنیم. همۀ این عوامل کوجب گردیدند که یکباره شاهنامه مورد توجه موزه‌ها و مجموعه‌داران و دلالان عتیقه قرار گیرد و شاهنامه‌های بسیار از گوشه و کنار ایران و کشورهای همسایه چون پاکستان و افغانستان، بویژه هند و ترکیه، جمع‌آوری شده و راهی این اماکن گردد و برگ‌های شاهنامه که در طول تاریخ به هنر خط و تذهیب و نقاشی آراسته بود در قفس بلورین موزه‌ها و مجموعه‌ها جای بگیرد. حتی کار به جایی رسیده است که بسیاری از موزه‌داران و مجموعه‌داران به داشتن یک برگ از شاهنامۀ دموت[۱۵] کهنه‌فروش فرانسوی افتخار می‌کنند. در واقع در بسیاری از موارد، ارزش عظیم فرهنگی این شاهکار حکیم بزرگ توس تبدیل به ارزش مادی گردیده و شاهنامه موزه‌نشین تمدن بشری شده است. زیرا که صفحات آن را چون کاغذ زر بریده‌اند و برده‌اند. البته شاید همین سودپرستی‌ها در گردآوری آن، آن را از گزند حوادث بسیار مصون داشته است و برای ما ایرانیان افتخار است که نام و تمدن ما را نام گرامیِ فردوسی در جای جای جهان بر زبان‌ها جاری ساخته و تخم سخن را پراکنده و آوای جاودانی این ابرمرد نوازشگر گوش فرهنگ‌پژوهان جهان شده است.

امروز در دورترین نقاط جهان تعداد بسیاری از نسخ خطی این شاهکار فرهنگ و تمدن ایرانی توسط فرهنگ‌پژوهان، مجموعه‌داران و موزه‌ها و عتیقه‌فروشان گردآوری شده است. در کار این جمع‌آوری کشور آمریکا صاحب تعداد بسیاری از شاهنامه‌های خطی و نفیس جهان است حال آنکه در این کشور کمترین پژوهش فرهنگی را روی این اثر انجام داده‌اند. از آنجا که آمریکایی‌ها هرچیز را با ارزش مادی آن می‌سنجند سعی کرده‌اند که تعداد شاهنامه‌های خود را بیشتر کنند. البته شاید این شاهنامه‌ها بیشتر از بازارهای عتیقه‌فروشان لندن و پاریس به این کشور منتقل شده باشند. اینجانب کوشش کرده‌ام با توجه به گزارش موزه‌ها و انتشاران آن‌ها، گزارش‌ها و مقالات، بویژه فهرست‌های کتب خطی که بسیاری با زحمات بزرگمردی چون ایرج افشار به دست آمده است، شاهنامه‌ها و اوراق پراکنده در مجموعه‌ها و موزه‌های آمریکا را معرفی کنم. باشد تا این تحقیق ادامه یابد.


علاوه بر آنچه نام برده شد در همین موزه‌ها و مجموعه‌ها مینیاتورهای بسیاری از شاهنامه موجود است که در این فهرست نیامده است.

پی نوشت ها :

مراجع:

کتابشناسی فردوسی، گردآوری ایرج افشار، سلسله انتشارات انجمن آثار ملی، سال ۱۳۵۵.
هزارۀ فردوسی، تألیف جمعی از دانشمندان، ناشر دنیای کتاب، سال ۱۳۶۲.
پیرامون شاهنامه، مجموعۀ مقالات به کوشش مسعود رضوی، پاییز ۱۳۶۹.
شاهنامه در موزه‌ها، پژوهش مهشید روحانی، جواد پارسای جاوید، انتشارات وزارت فرهنگ و هنر-ادارۀ کل موزه‌ها، تیرماه ۱۳۵۴.
که از باد و باران…، مجموعۀ مقالات، به کوشش دکتر محمود امامی نائینی، بهار ۱۳۶۸.
فصلنامۀ چلیپا، شمارۀ اول، تابستان ۱۳۷۰، مقاله «کاتبان گمنام و شاهنامه‌های خطی» از عباس سرمدی.
معرفی نسخه‌های خطی شاهنامه، به کوشش ژیلا نصیری، انتشارات مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
فردوسی و شاهنامه، تألیف منوچهر مرتضوی، انتشارات مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
کتاب پاز، ویژه شاهنامه فردوسی، زیر نظر دکتر محمد جعفر یاحقی، محمدرضا خسروی، دی ماه ۱۳۶۹.
بازخوانی شاهنامه، دکتر مهدی قریب، انتشارات توس، زمستان ۱۳۶۹.
فهرست نسخه‌های خطی، جلد هشتم و نهم و دهم، زیرنظر محمدتقی دانش‌پژوه، انتشارات دانشگاه.
با کاروان هند. احمد گلچین معانی.
تاریخ ادبیات در ایران. جلد دوم، دکتر ذبیح‌الله صفا.

پی‌نویس‌ها:

ژوزف ارنست رنان Joseph Ernest Renan (1823-1892م)، لغت‌شناس، نویسنده و فیلسوف فرانسوی و عضو آکادمی فرانسه.
شارل اگوستن سنت بوو Charles Augustin Sanite Beuve (1804-1869م) نویسنده و منتقد و شاعر فرانسوی و عضو آکادمی فرانسه.
تئودور نُلدکه Theodor Nöldeke، (۱۸۳۶-۱۸۹۳م) شرق‌شناس آلمانی که تحقیقات بسیاری دربارۀ تاریخ ایران و اسلام دارد. یکی از آثار او به نام حماسه ملی ایران را بزرگ علوی به فارسی ترجمه و انتشارات سپهر منتشر کرده است.
ی.ا.برتلس Y.E.Bertels (1890-1957م) خاورشناس بزرگ روس که مطالعات و تحقیقات بسیاری در مورد فردوسی و شاهنامه دارد. در ضمن شاهنامه نه جلدی که توسط بنگاه پروگرِس مسکو به زبان فارسی منتشر شده به نام شاهنامه برتلس مشهور است. برتلس در سال ۱۳۱۳ شمسی از طرف فرهنگستان شوروی در هزارۀ فردوسی در تهران شرکت کرد.
ژول مُل Jules Mohl، خاورشناس آلمانی‌تبار فرانسوی. ترجمه شاهنامۀ او یکی از کامل‌ترین ترجمه‌های این کتاب است. وی در ترجمه شاهنامه نزدیک به سی نسخه در اختیار داست. مُل مقدمه‌ئی محققانه بر ترجمۀ خود نگاشته است که تسلط خردمندانه این ایران‌شناس را به فرهنگ اسطوره‌ئی ایران می‌رساند.
ماتیو لومسدن M. Lumsden، ایران‌شناس انگلیسی و استاد زبان‌های عربی و فارسی در کالج «فور ویلیام» کلکته. وی در اوایل قرن نوزدهم در کلکته چاپخانه‌ئی دایر کرد و در سال ۱۸۱۱ میلادی جلد اول (از دوره ۸ جلدی) شاهنامه را با حروف سربی درشت و به خط نستعلیق در ۷۲۲ صفحه با قطع رحلی و یک مقدمه مفصل به زبان انگلیسی منتشر کرد. اما جز جلد اول موفق به انتشار مجلدات بعدی نشد.
ترنر ماکان Turner Macan، خاورشناس انگلیسی مقیم هندوستان در نیمه اول قرن نوزدهم. وی برای اولین بار متن کامل شاهنامه را با شیوۀ انتقادی تصحیح متون و با اتکاء به اصول علمی نسخه‌شناسی تصحیح کرد و آن را در چهار مجلّد به چاپ رسانید. البته متن جلد اول همان چاپ لومدن بود اما سه جلد دیگر بوسیلۀ خود او با مقابلۀ چند نسخه نسبتاً معتبر خطی تهیه شده بود. شاهنامه ترنر ماکان یکی از متون معتبر شاهنامه‌های منتشر شده محسوب می‌شود.
یوهانس اگوستوس وولّرس Johannes Augustus Vullers خاورشناس و استاد زبان‌های شرقی. از جملۀ آثار او فرهنگ فارسی و لاتین و تصحیح شاهنامه و ترجمه لاتینی آن است. شاهنامه وولّرس که در سه مجلد در شهر لیدن به چاپ رسیده یکی از شاهنامه‌های معتبر خارجی است و شامل ۳۵ هزار بیت است (تا پادشاهی اسکندر).
آرتور کریستین سن A. Christiansen (1875-1954) ایران‌شناس بزرگ دانمارکی، وی استاد دانشگاه کپنهاک بود و به زبان‌های اوستایی، پهلوی، عربی، فارسی نسلط کامل داشت. کریستین سن در سال ۱۳۱۳ در هزارۀ فردوسی به نمایندگی از طرف فرهنگ‌پژوهان دانمارکی شرکت کرد. آثار بسیاری در شناخت فرهنگ ایران‌زمین نوشته و تحقیقات او از مراجع مهم پژوهشگران ایران و جهان در زمینۀ فرهنگ باستانی ایران است.
جیمز آتکینسون James Atkinson خاورشناس انگلیسی مقیم هند در نیمۀ اول قرن نوزدهم. وی در سال ۱۸۱۴ در کلکته داستان رستم و سهراب را با حروف سربی و خط نستعلیق شاهنامه لومدن همراه با ترجمه آن به زبان انگلیسی، در ۲۶۷ صفحه به صورت مصوّر منتشر کرد. اتکینسون سپس ترجمه خلاصه شاهنامه را در سال ۱۸۲۰ در لندن به چاپ رساند که مورد استقبال فرهنگ‌پژوهان قرار گرفت و بارها تجدید چاپ شد.
گورس Görres شرق‌شناس آلمانی در قرن نوزدهم، وی خلاصه‌ئی از شاهنامه را تا مرگ رستم به زبان آلمانی ترجمه و در سال ۱۸۲۰ در برلین منتشر کرد.
روخرت F. Rübert وی بین سال‌های ۱۸۳۸ تا ۱۸۴۶ قسمت‌هایی از شاهنامه از جمله داستان رستم و سهراب را ترجمه و در برلین منتشر کرد.
فریدر فون شاک Frieder von Schack زبان‌شناس و شرق‌شناس آلمانی در قرن نوزدهم. وی بین سال‌های ۱۸۵۱ تا ۱۸۶۵ فصل‌هایی از شاهنامه را ترجمه و در برلین به چاپ رساند.
ایتالو پیزی Italo Pizzi شاعر و ایران‌شناس بلندمرتبه ایتالیا که شاهنامه را به زبان ایتالیایی ترجمه کرد و به نظم درآورد و بین سال‌های ۱۸۸۶ تا ۱۸۸۸ میلادی در هشت جلد در تورینو به چاپ رساند.
دموت Demotte کهنه‌فروش فرانسوی شاهنامه‌ئی از دورۀ ایلخانان بدست آورده بود که به علت نقاشی و تذهیب و خط نسخ زیبای آن، متن فدای تصویر شد و به صورت صفحه‌صفحه به فروش رسید و اکنون هر صفحه آن که به شاهنامه دموت مشهور است زینت‌بخش موزه‌ها و مجموعه‌های جهان است. شیوۀ نقاشی آن مکتب تبریز و متعلق به سال ۷۴۰ هجری قمری است. یک برگ از این شاهنامه در موزه رضا عباسی تهران است که دار زدن مانی را تصویر کرده است.
شاهنامه هوتون Houghton از نفیس‌ترین شاهناه‌های خطی جهان است. این شاهنامه از حیث مینیاتورهای نفیس، صحنه‌سازی و قدرت رنگ‌آمیزی و بزرگی صورت‌ها و مجلس‌ها از عالی‌ترین نمونه‌های نقاشی دوران صفوی است و شاهنامۀ تهماسبی نامیده می‌شود. این کتاب به دستور شاه اسماعیل صفوی برای هدیه کردن به فرزندش تهماسب سفارش شد و برای آفرینش آن گروهی از هنرمندان خطاط، تذهیب کار، تشعیرکار، جلدساز و جدول‌بند بکار گرفته شدند. یکی از نقاشی‌های این شاهنامه، تاریخ ۹۳۴ (هجری قمری) و در یک نقاشی دیگر نام میرمصور دیده می‌شود. شاهنامه تهماسبی بعدها در اختیار دربار عثمانی و سلاطین آن دیار قرار گرفت و از سال ۱۹۰۳ وارد مجموعۀ بارون ادموند دوروتشیلد Baron E. Rothchild فرانسوی گردید و سپس به مالکیت هوتون درآمد که او آن را به موزه متروپلیتن اهداء کرد. از آن پس در معرفی خط و نقاشی و تذهیب آن به نام شاهنامه هوتون از آن یاد گردید. بخشی از این شاهنامه در سال ۱۳۷۴ شمسی با دو اثر نقاش مدرنیست آمریکایی دوکونینگ (De Kooning) تعویض و به ایران بازگردانده شد.

 

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۳ و ۴
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید