فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۵۳

رافی،داستان سرای ارمنی

نویسنده: هاسمیک خاچاطوریان

هاکوپ ملیک هاکوپیان، ملقب به رافی
هاکوپ ملیک هاکوپیان، ملقب به رافی

رمان نویس و داستان سرای بزرگ ارمنی، هاکوپ ملیک هاکوپیان، ملقب به رافی، در ۱۲۱۴ش/ ۱۸۳۵م، در روستای پایاجوک، از توابع سلماس آذربایجان غربی، متولد شد. پدرش از تجار معروف و شناخته شدۀ زمان خود بود و خانوادۀ آنها به مهمان نوازی معروف بودند. به همین دلیل، خانۀ آنها همواره محل رفت و آمد اشخاص مختلفی از جاهای دور و نزدیک بود. برخی از این مهمان ها وقایع و داستان های جالبی تعریف می کردند که رافی کوچک با علاقه و دقت بسیار به آنها گوش می داد و به خاطر می سپرد.

رافی تحصیلات ابتدایی را در مدرسۀ روستای محل تولد خودش گذراند و سپس، برای ادامۀ تحصیل، رهسپار تفلیس شد. در تفلیس ابتدا، در مدرسۀ خصوصی کاراپت بلاخیانتسی و سپس، در کالج روسی، ادامۀ تحصیل داد. در ۱۲۳۵ش/ ۱۸۵۶م به رافی خبر رسید که اوضاع مالی خانواده اش به شدت رو به وخامت است و او باید برای ادارۀ امور خانواده به روستای محل تولدش بازگردد. به این ترتیب، رافی، نویسندۀ بزرگ آینده، با تمام علاقه و آرزو، موفق به کسب تحصیلات عالی نشد.

زندگی در تفلیس و آشنــایی با جامعــۀ روشنفکــر آن تأثیــری شگرف بــر افکار جست و جوگر رافی جوان و احساساتی گذاشت. به خصوص اینکه او دریافته بود ملت های قفقاز نوعی نوزایی را تجربه کرده و مراحلی از آن را پشت سر گذاشته اند و رافی فکر می کرد که با سعی و تلاش بسیار می تواند روشنفکری و روشنگری را در ایران نیز معرفی کند و مورد توجه مردم قرار دهد. او معتقد بود هر گونه نوآوری را باید با تحقیق در زندگی ملت ها شروع کرد و هر روشنفکر نوگرایی باید رنج ها و مرارت های مردم را بشناسد. در پی این اعتقاد او، برای شناخت بیشتر هم وطنان گرفتار در یوغ بندگی و اسارت دشمنان، شروع به سفر به نقاط مختلف ارمنستان غربی کرد. در این سفرها اطلاعات گران بها و دقیقی از اوضاع جغرافیایی و طرز زندگی مردم و آداب و رسوم آنها جمع آوری کرد که بعدها گنجینه ای ارزشمند برای آثار ادبی او شد.

اوضاع مالی خانوادۀ ملیک هاکوپیان اجازه نداد تا رافی به تحقیق و تکاپوی بیشتر بپردازد به خصوص اینکه پدرش نیز فوت کرد و او می بایست برای ادارۀ خانوادۀ پرجمعیت خود کار و حرفه ای را برمی گزید. رافی دریافت که در این شرایط سخت و دشوار فقط باید به ادبیات پناه برد و تنها به کمک ادبیات خواهد توانست هم زندگی خانواده را سر و سامان دهد و هم به خواست قلبی خود عمل کند و رنج و مرارت های هم وطنانش را به گوش جهانیان برساند.

رافی مدتی در ایران به کار معلمی پرداخت اما موفقیتی کسب نکرد و ناچار دوباره به تفلیس بازگشت. در تفلیس، با جوانان تحصیل کرده و روشنفکر بسیاری آشنا شد و طی همین دوستی ها و رفت و آمد با آنها بود که گریگور آرتزرونی او را مورد توجه خود قرار داد و از وی برای همکاری با مجلۀ مْشاک[۱] دعوت به عمل آورد، فرصت بسیار خوبی که رافی از آن برای نشان دادن دردها و آلام مردم بهره برد. در مْشاک، رافی زندگی ارمنیان ایران و آگولیس و اوضاع تحصیلی این مناطق را با تأثر بسیار منتشر کرد. در واقع، او که در ۱۲۵۴ش/ ۱۸۷۵م، در آگولیس و ایران به کار معلمی پرداخته بود خاطرات تلخ این دوران را در مجله می نوشت.

رافی آثاری گران بها و پرارزش به گنجینۀ ادبیات ارمنی افزود و برای آیندگان میراثی گران قدر به یادگار گذاشت. او، که از بزرگان رمانتیسم ارمنی به شمار می آید با دیدی موشکافانه به تمام زوایای زندگی می نگرد و با افکار روشن بینانه، رمانتیک و میهن پرستانۀ خود خوانندگان آثارش را به شناخت زیبایی، آزادی و عدالت اجتماعی راهنمایی می کند. قلم رافی بسیار شیوا و توان تصویرگری او بسیار قوی است. خواننده با علاقه و اشتیاق بسیار آثار او را، که از ده ها جلد تجاوز می کند، می خواند. داشتن تمام آثار رافی برای هر خانوادۀ ارمنی گنجینه ای پرارزش و مایۀ افتخار است. خواننده، در نوشته های رافی، پس از هربار خواندن مفاهیم و معانی ای تازه می یابد.

رافی در ۲۵ آوریل ۱۸۸۸م برابر با ۱۲۶۷ش، در تفلیس، درگذشت. پیام های انسان دوستانه و میهن پرستانۀ رافی همواره از ویژگی نو بودن و تازگی برخوردار بوده و سبک او نوآوری های جالبی دارد که حتی با گذشت صدها سال تازگی و جذابیت خود را از دست نمی دهد.

مروری بر سبک خاص رافی و برخی از آثار او

رافی زیبایی شناسی و مخصوصاً زیبایی شناسی ادبی را از مهم ترین عوامل پیشرفت و روشنفکری ملت ها به شمار می آورد و از این رو، ادبیات و رمان را بسیار اثرگذار می داند. وی، در پیشگفتار رمان سالبی، می نویسد:

(( رمان ها و ادبا نقشی بسیار مهم در زندگی مردم دارند. رمان ها بیان کنندۀ آداب، سنت ها و باورهای مردم اند که همانند آینۀ جادو منعکس کنندۀ رفتارهای زشت و مخرب اشخاص اند و می توان تأثیر خرافه پرستی را در آنها به وضوح دید. این داستان ها باید پند و اندرزی برای نسل ها باشند تا با آنها مبارزه کنند)). [۲]

رافی با همین باور رمان های سالبی و هریپسیمۀ شوربخت را، در قالب سفرنامه، به رشتۀ تحریر در آورد و در آنها، رفتارهای ظالمانۀ زمین داران بزرگ را به تصویر کشید، رفتارهایی که موجب رعب و وحشت رعایا می شد. او در این داستان ها مردم را به آزادی خواهی و مبارزه با ظلم دعوت می کند.

در کتاب رمان میان ارامنۀ تحت تسلط روسیه، رافی به طبقه ای از مردم اشاره می کند که معتقد است پیش از او کسی به آنها توجه نکرده، طبقه ای که مثل زالو خون مردم را می مکد و آنها را مدام در فقر و نداری و نادانی نگه می دارد. این طبقه از نظر رافی تجار و رشوه خواران هستند. از مهم ترین آثاری که نویسنده در آنها به این موضوع پرداخته عبارت اند از رمان های زهر و مار و خروس طلایی.

سومین دسته از آثار رافی نوشته هایی است با مضمون آزادی خواهی و هدایت مردم به سوی آزادی فردی و اجتماعی. سال های ۱۸۷۷ ـ ۱۸۷۸م مملو از وقایعی هستند که در پی جنگ های عثمانی و روسیه رخ می دهند. در پی این وقایع، هیجان و امید به آزادی در بین اقشار مختلف ارمنیان رو به افزایش گذاشت. گروهی از روشنفکران و مردم عادی امیدوار شدند که به کمک قوای روسیه موفق به آزادی ارمنستان غربی از یوغ عثمانی خواهند شد اما رافی، کاملاً به دور از این هیجانات، معتقد بود که آزادی، به منزلۀ هدیه ای آسمانی، از طرف هیچ کس اهدا نمی شود بلکه باید آن را با قدرت و زور به دست آورد. او می گوید: کسی که از حفظ آبرو و حیثیت خود عاجز است اجازۀ ادامۀ زندگی را ندارد.

او به شدت به انتقاد از محافظه کاران می پردازد و می گوید: کشور و ملت ارمنی دارای تاریخی بسیار طولانی است و این تاریخ نشان می دهد که دولت عثمانی در طی سال های گذشته چگونه با این کشور و مردم آن رفتار کرده است. تمام دوران حکومت عثمانی با خون و اشک عجین شده. هرکس که این وقایع خون بار و دهشناک را فراموش کند قبل از همه سند نابودی خود را امضا می کند. هرگز امیدوار نباشید که ترکیه متمدن خواهد شد و حقوق انسان ها را رعایت می کند. فقط با مبارزه می توان حق را گرفت.

رمان های جلال الدین، دیوانه و جرقه ها بیان کنندۀ عقاید آزادی خواهانه هستند که به مبارزه با ظلم اشاره دارند.

موضوع رمان دیوانه به وقایع دوران جنگ های عثمانی با روسیه مربوط می شود. داستان از این قرار است که قشون عثمانی برج بایازِد را محاصره کرده  و مردم در نهایت گرسنگی و تشنگی هستند. یک نفر باید داوطلب شود و با به خطر انداختن جان خود موضوع را به فرماندۀ روس اطلاع دهد. این داوطلب همان وارطان، قهرمان جوان داستان، است که موفق به انجام این مأموریت خطرناک می شود و در ضمن، زندگی لالا، دختر مورد علاقه اش، را هم نجات می دهد.

کتاب جرقه ها [۳] به صورت یادداشت نوشته شده که در آن پیرمردی نود ساله به نام فارهاد(فرهاد)، داستان های قهرمانان کتاب؛ یعنی، آجیلان، کارو، ساکو و رافائل را، که برای زیارت به مناطق مختلف ارمنستان سفر کرده و با زندگی مردم آن آشنا شده اند، بازگو می کند. این کتاب را می توان کتاب آزادی هم نامید زیرا این جرقه ها درواقع شعله های آزادی و آزادی خواهی عده ای جوان وطن پرست، روشنفکر و تحصیل کرده است که در اجاق های خاموش شدۀ مردم روشن شده و سعی در نجات آنها از بردگی و یوغ بندگی دارد.

رمان دیگر رافیخاطرات دزدِ صلیب[۴] نام دارد که بسیار مورد توجه و علاقۀ خوانندگان آثارش قرار گرفت و تقریباً همه، اعم از کوچک و بزرگ، بارها آن را خوانده اند و هنوز از کتاب های مورد علاقۀ آنان به شمار می رود. شخصیت اول داستان جوانی به نام مراد است که در اثر توطئه چینی های دزد صلیب معروف، پطروس، ملقب به کاوُر پطروس(پطروس پدرخوانده)، وارد گروه های جنایتکار می شود. مراد برای فرار از دست پاسبان ها به جنگل می گریزد و به گروه های خلاف کاری که در جنگل پنهان شده اند ملحق می شود. در جنگل افراد صالح و وطن پرستی هم وجود دارند اما کاوُر پطروس به مراد اجازه نمی دهد تا با آنها دوست شود بلکه او را از آنها دور می کند و به گروه دزدان می سپارد. داستان با حوادثی جالب و غیر قابل  پیش بینی ادامه می یابد.

رافی در واقع تاریخ دانی بزرگ و آشنا به وقایع و گذشتۀ کشور و ملت خود است. از این رو، با عبور از آثار رمانتیک و آینده نگرانه به وقایع تاریخی می پردازد. او واقعیت های تاریخی و اقدامات قهرمانانۀ گذشتگان را در رمان های ساموِل و داوید بیگ به تصویر درآورده است. به عقیدۀ رافی تاریخ تکرار می شود و همیشه و در همۀ زمان ها وقایعی هستند که به طور عجیبی به یکدیگر شباهت دارند و از همین شباهت هاست که نسل های جدید باید اشتباهات گذشتگان را دریابند و از تکرار آن اجتناب ورزند.

داوید بیگ، اولین رمان تاریخی رافی، مربوط به قرن هجدهم میلادی است که در منطقۀ سیونیک اتفاق می افتد. قهرمان داستان، استپان شاهومیان، با تلاش و ازخودگذشتگی سعی در نجات میهنش دارد. او در تماس با ملوک خمسه در می یابد که قهرمان آزادی را باید در جایی دیگر جست و جو کرد. به دنبال این تفکر، او با دوست دوران کودکی اش، داویدبیگ، تماس می گیرد. داوید بیگ، که در تفلیس زندگی می کند، به درخواست دوست خود به میهن برمی گردد تا در آنجا با هم پیمانان و میهن پرستان آن آزادی را به وطن بازگردانند.

در تابستان ۱۸۸۱م، رافی به ایالات آغوان (اران) و سیونیک سفر می کند. او با مطالعۀ مدارک کتبی و نوشته های مختلف و همچنین گوش فرا دادن به صحبت های شفاهی مردم مطالب و اطلاعات زیادی جمع آوری می کند که بر حسب آن رمان ملوک خمسه را می نویسد.

ملوک خمسه داستان پنج ملوک قراباغ است و رافی خود آن را تاج تمام آثار خود می داند: (( من با این کار یک تاریخ گم شده و فراموش شده را زنده کردم. من ثابت کردم که حکم رانی و تسلط خان های ارمنی در اینجا تا به امروز ادامه دارد)).

 

مقبره رافی در تفلیس،گرجستان
مقبره رافی در تفلیس،گرجستان

رافی، با الهام گرفتن از خوی وطن پرستی و انسان دوستی خود، طبیعت زیبا و فراوش نشدنی قراباغ را توصیف کرده و سپس از مردم سلحشور و قهرمان این خطه یاد می کند. رافی مردم قراباغ را با قهرمانان افسانه ای و حماسی تاریخ مقایسه می کند که همواره سعی در حفظ مرزهای وطن خود دارند.

قابل ذکر است که، در نیمۀ دوم قرن هجدهم، با خیانت ملیک شاه نظر، شهر شوشی به دشمنان وطن فروخته و از این تاریخ به بعد دوران ظلم و ستمگری در قراباغ شروع شد.رمان تاریخی دیگر رافی، ساموِل، در قالب ادبیات کلاسیک و از نظر تاریخی مربوط به قرن چهارم میلادی است. وقایع این رمان تاریخی برگرفته از کتاب تاریخ ارمنستان، اثر پاوستوس بوزاند، وقایع نگار قرن چهارم میلادی، است. [۵] رافی در این رمان، با کمک قلم شیوا و قدرت تصویرگری استادانه اش، داستان را از حالت خشک و جنبۀ تاریخی آن خارج کرده و با استناد به اسناد و مدارک و ادبیات شفاهی مردمی به آن روح و جان تازه ای بخشیده.

موضوع داستان از این قرار است که آرشاک دوم، پادشاه ارمنستان، سعی در برقراری استقلال و آزادی کشور دارد اما وزرای وابسته به دشمنان خارجی به او خیانت می کنند. نِرسِس بزرگ، رهبر دینی ارمنستان، برای برقراری صلح به بوزاندیه می رود اما قیصر، برخلاف پیمان دوستی خود، که قبلاً با ارمنستان بسته، جاثلیق نِرسِس را در جزیرۀ پادموس، از جزایر دریای مدیترانه، زندانی می کند.

رمان ساموِل دارای عناوین مختلفی است. یکی از این عناویــن (( ســه جــوان قدرتمند)) نام دارد که رافی در ذیل آن از مسروپ ماشتوتس، ساهاک پارتِو و ساموِل یاد می کند، سه جوانی که سعی در حفظ زبان ارمنی و دین مسیحی دارند اما فاقد پشتوانۀ معنوی هستند. در آن دوران پادشاهان ساسانی از هر فرصتی استفاده می کردند تا دین زرتشت را به صورت دین رسمی ارمنستان درآورند. در این مبارزه، مسروپ ماشتوتس سعی می کند الفبای ارمنی را ابداع و مدارس ارمنی زبان تأسیس کند و ساهاک پارتِو نیز می کوشد تا اصول مسیحیت را به زبان ارمنی در کلیساها آموزش دهد. این دو نابغه بالاخره پس از ۲۳سال به مقصود خود نائل می شوند و مردم را از تاریکی و جهل نجات می دهند.

پی نوشت ها:

Meshak 1ـ

۲ـ رافی، سالبی(تهران: آرمن، ۱۳۶۲)، چاپ دوم.

Kaytzer 3ـ

Khachagoghi Hishatakaran 4ـ

۵ـ خلاصه ای از این رمان در ادامۀ این بخش برای خوانندگان ارائه شده است.

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۵۳
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید