نویسنده: رافی آراکلیانس


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 79

خود محوری و دیگرستیزی برخی مدیران اجتماع و گروهی از آحاد برخی جوامع در ‏مقابله با تلاش ‏رهبران، فلاسفه و جامعه شناسان آزاداندیش به منظور تدارک بستری ‏برای زندگی توأم با آرامش روح، دورنمای ‏همزیستی مسالمت آمیز انسان ها را در ‏هاله ای از ابهام فرو برده است.

نظریۀ دهکدۀ جهانی در اسارت اقتصاد و سیاست دولت ها باقی مانده، اندیشۀ ‏گفت و گوی تمدن ها در غل و زنجیر ‏تعصبات ذاتی انسان ها گرفتار آمده وکورسوی صلح ‏و صفا در مخیلۀ پیشوایان مثبت اندیش به خاموشی گراییده. ‏در وضعیتی که فرگشت ‏و سیر تکامل انسان ارتباطات درون جوامع و بین جوامع را از مرحلۀ شفاهی و گفتاری ‏صرف ‏خارج کرده، آن را به صورت نوشتاری و چاپی درآورده و در نهایت، به امکانات ‏برتر الکترونیکی مجهز ساخته و در وضعیتی که دولتمردان جهان، با وجود در اختیار ‏داشتن همۀ امکانات ارتباطی در ایجاد و انتقال نیات منجر به ‏صلح جهانی عاجز ‏مانده اند، طی طریق به سوی همزیستی مسالمت آمیز را می توان برعهدۀ جوامع کوچک، ‏‏آحاد کم توان تر آن و ارتباطات محدود آنها نهاد.‏

ابزار در اختیار افراد صالح و نیک اندیش درعین قلت، از توان کیفی بالایی ‏برخوردار است. همین آحاد به ظاهر ‏کم توان هستند که قادرند با ابرام در شناخت ‏آداب، سنن، کلام و حتی برخی از واژه های نامأنوس فرهنگ های ‏همراه و بسط آن، با ‏استفاده از امکانات نوشتاری و الکترونیکی حاضر، در راه تحکیم و گسترش هرچه بیشتر ‏بستر ‏همزیستی مسالمت آمیز گام بردارند.‏

شکی نیست که در غیاب مدیریت جامع فرهنگی، از نوع بالا به پایین، در نهایت ‏مدیریت از پایین به بالا  ابزار موفق را در اختیار مدیران بالادست قرار خواهد ‏داد.‏

مریدان و پیروان پیامبران در ادبیات منتسب به قلم و زبان خود، گیاهان و به ‏ویژه درختان را در بسیاری از ‏موارد درمقام نوعی رابط معنوی بین انسان و خالق ‏یکتا قرار داده، جایگاه والایی برای طبیعت قائل شده و انسان را به ‏حفظ آن ‏موظف ساخته اند. ‏

اسلام بشارت می دهد که چنانچه کسی درختی بکارد و آن درخت میوه دهد خداوند ‏در بهشت درختی برای او ‏خواهد کاشت و به اندازۀ میوه های آن درخت به او ثواب ‏خواهد رساند. زرتشتیان پایبند به سنت ‏پیامبر خود پس از زاده شدن هر فرزند در ‏نزدیکی زیستگاه خود نهال درخت همیشه سبزی مانند سرو، ‏کاج و شمشاد را می کارند و ‏همراه با بالندگی فرزند خردسال خویش از آن درخت نیز پرستاری می کنند‎[2].‎‏ ‏هندوان چنان احترامی برای درختان قائل اند که به هنگام بریدن هر درخت آن را ‏می ستایند و به مانند سرخ پوستان از ‏آن عذرخواهی می کنند.عهد عتیق که هفتصد سال پیش از تولد حضرت مسیح ظهور او را بشارت داده بود،[3] در همان حال که میوۀ درخت معروف به«ممنوعه» را حرام نمی داند خوردن میوۀ آن را ‏نافرمانی در ‏اجرای احکام خدا به شمار می آورد و دریچۀ تعاملی را در روابط بین ‏انسان و ماوراء الطبیعه باز می کند. مسیحیت ارتدکس ‏صلیب را نمادی از درخت باغ ‏عدن مورد اشاره درتورات می داند. گاه نیز صلیب را درخت عمر می نامد، درختی ‏که قرار است کاستی های معنوی و مادی ‏انسان را جبران کند.‏

در برخی از داستان های منتسب به خادمان کلیسا، بردن شاخه های درختان همیشه ‏سبز به داخل خانه وسیله ‏ای همیشگی برای تلطیف فضای آن است. انتخاب درخت همیشه ‏سبز کاج با ظاهر مثلث گونۀ آن، که ‏اشاره ای نیز به تثلیث مسیحیت دارد، نشانۀ ‏همان اعتقاد ادوار گذشته و باور مسیحیان به بهشت موعود است. ‏

بیشتر پیروان حضرت مسیح در گوشه و کنار جهان سنت شادی آور تزیین درخت کریسمس ‏مثلثی شکل را، که الزاماً باید ‏از نوع درختی همیشه سبز باشد، به یاد زمان ‏فرخندۀ تولد عیسی مسیح و با نیم نگاهی به سنت ها و باورهای ‏گذشته، ازجوامع ‏مسیحی اروپایی در دوران قرون وسطا اقتباس کرده اند. [4]ارمنیان ‏ارمنستان که بنا بر اوضاع جغراسیاسی زادگاه خود برای سده های متوالی ‏از معاشرت با جوامع مسیحی اروپا محروم مانده بودند،  نخستین درخت کاج تزیین شده ‏به سبک اروپاییان را بسیار دیرتر و تنها در سال های دهۀ سوم ‏سدۀ بیستم میلادی ‏در فضای خانه های خود دیدند، این درخت تنها به مناسبت حلول سال نو تزیین ‏می شد و ‏نمی توانست اشاره ای به تولد حضرت مسیح داشته باشد چراکه سیاست حاکم ‏بر ارمنستان در دوران استیلای ‏شوروی، بزرگداشت مفاهیم و اعتقادات مذهبی را منع ‏می کرد. ‏

ارمنیان در فراز و نشیب تاریخ و بسیار پیش تر از ‏نفوذ عادات اروپاییان ‏مسیحی به زادگاهشان، درخت را نمادی از زندگی دو جهان می شمردند. آنان از زمان های دور با چیدن درخت دست سازی ‏که مجموعه ای بود از شاخه های خشک درختان، قطعات ‏چوب و ساقه های گندم در خانۀ خود زادروز تولد پیامبر خود ‏را گرامی می داشتند. ‏در فرهنگ ارمنی از این درخت دست ساز با نام درخت‏ کناتس[5] یا درخت ‏‏«دانش و زندگی ابدی» یاد شده است. درخت کناتس عمدتاً به میوه های ‏فصلی و خشک و عروسک های ‏دست سازی مزین بود که هر یک نمودی از اعتقادات و سنن ‏محلی و ملی ارمنیان محسوب می شد. ‏

ریشۀ ارادت ارمنیان مرید مسیحیت مرسلی را به درخت می توان در یکی دیگر ‏از سنن دیرینۀ آن به نام ‏تزاقکازارت[6] پی گرفت. ‏تزاقکازارت یکی از اعیاد مهم کلیسای ارمنی است که ارمنیان آن را هر ساله در روز ‏یکشنبۀ هفتۀ ‏قبل از عید پاک یا روز عروج حضرت مسیح به بهشت، به یاد ورود آن ‏حضرت به بیت المقدس، گرامی می دارند. به ‏روایت‏ انجیل مقدس، عیسی مسیح در آن روز به هنگام ورود به آخرین شکنجه گاه زندگی خاکی خود و یک ‏هفته پیش از تصلیب با استقبال پرشور مردمی روبه رو شد که شاخه های درختان ‏زیتون و نخل را به پای مرکب ‏او می ریختند. روحانیت کلیسای ارمنی به هنگام اجرای ‏مراسم عید تزاقکازارت، که عید تعمید کودکان ‏هم نامیده می شود، شاخه های تازه جوانه زدۀ درختان بید را طی مراسم مذهبی تعمید می دهد و بین ‏‏خداجویان حاضر در صحن کلیسا تقسیم می کند تا آن را به قصد تبرک به خانه برند ‏و تا سال بعد و تزاقکازارتی دیگر در ‏زیر سقف خانۀ خود نگهداری کنند، به این ‏امید که شاخه های تعمید داده شده نیز در قالب نمادی از فضای روحانی ‏کلیسا، ‏فضای خانه را در طول سال غرق تبرک خداوندی کند. ‏

درخت بید بی بر است و برخی از احادیث کلیسای ارمنی انتخاب شاخه های آن را ‏برای ریختن به زیر پای ‏مرکب پیامبر خدا اشاره ای می دانند به خدانشناسان ‏گناهکاری که باید پایمال شوند و گناهانی که زمان پاک ‏شدنشان فرا رسیده است.‏

پیامبران، در همان حال که گناهکاران را از آتش و درد مکانی به نام دوزخ ‏ترسانده اند، ادامۀ حیات در ‏مکانی سرشار از خوبی ها را نیز در دنیای پس از ‏مرگ به خوبان جهان مادی بشارت داده اند.‏ پیامبران، که از محدودیت توان ذهنی ‏انسان ها آگاه اند، درتجسم مکان سرشار از خوبی جهان ‏باقی اشاره ای صریح به ‏مکان موعودی دارند که به خوبی های مشهود در طبیعت ‏کرۀ خاکی و دیرآشنای انسان ‏مزین شده است، به طبیعت جانداری که گیاهان محوراصلی زیبایی های آن هستند و به ‏طبیعتی ‏که انسان در آن زاده شده و به طور ذاتی خود را پاره ای از آن ‏می داند.‏

دراخت

فارسی زبانان این مکان سرشار از خوبی های دنیا را «بهشت» و ارمنی زبانان آن را ‏ دراخت[7] می نامند.‏ ورود کلمات بی شمار از فرهنگ پارسی به زبان ارمنی واقعیتی ثابت شده است. ‏بسیاری از کلمات ارمنی ‏ریشه در کلمۀ مترادف خود در زبان فارسی دارند. از آن بین ‏می توان اشارۀ چند باره ای داشت به نام آشنای ‏فصلنامۀ پیمان‏. «پیمان» در زبان فارسی به معنای عهد است.«پایمان» نیز در زبان ارمنی به همین ‏معنا به کار می رود. اما اینکه ارمنیان نام بهشت موعود پر از درخت را‏ دراخت گذاشته اند نمونۀ دیگری برای تعمق در ابعاد نزدیکی دو فرهنگ کهن فارس و ارمن است زیرا ‏مفهوم درخت در زبان ارمنی با واژۀ تْزار[8] بیان می شود. این واژه ریشه ای کاملاً ارمنی دارد که به کلی از ساختار کلمۀ درخت فارسی دور ‏است‏.‏

رنگ سبز آرام بخش برگ ها و بوی و طعم خوشایند و گاه سکرآور اندام های ‏زاییده از توان زایشی گیاهان به ‏همان اندازه که درمخیلۀ انسان خاکی جای گرفته ‏در پردۀ ذهنیات تصویر شدۀ بیشتر ادیان و فرهنگ های کهن نیز برای ‏تجسم نوعی ‏وسیلۀ  ارتباطی  بین انسان و ماوراء الطبیعه، به کار رفته. ریشۀ درخت در عمق ‏زمینی قرار ‏گرفته که در خفای آفتاب در تاریکی محصور شده و هرچه در آن بیشتر فرو ‏می رود به مرکز سوزان و گرفتار در ‏آتش آن نزدیک تر می شود. حال آنکه برگ های ‏شاخه های سر بر آسمان کشیدۀ درخت رو به نور خورشید دارند ‏و دستی بر گردن ‏فرشتگان.‏ ‏

ریشه ها جهنمیانی محبوس در زیست گاه دوزخیان و برگ های سبز درختان بهشتیانی ‏ساکن در دنیای ‏فرشتگان هستند.‏

خونک

درخت های بی بر و بردار، همیشه سبز، سایه دار، پهن برگ، موسمی یا برگ سوزنی  هریک ‏خواص و زیبایی های ‏خاص خود را دارند. از این میان درخت کندر نمونۀ شاخصی از ‏خوبی ها و خواص استثنایی و فراوانی است که ‏خداوند به این مخلوق خاکی خود هدیه ‏کرده. میوۀ این درخت در رابطۀ مسیحیان با ‏قدرت الهی نقشی اساطیری و نمودی واقعی ‏و قابل لمس در اعتقادات سنتی کلیسای مرسلی ارمنیان دارد.

در احادیث، صمغ یا میوۀ اصلی درخت کندر یا ‏بُس ولیا [9] را یکی از سه ارمغانی می دانند که سه مجوس فرزانه[10] آن را لایق فرستادۀ منتخب خدا دانستند و به میمنت تولدعیسی مسیح آن را به ‏زادگاه او در بیت ‏لحم برده و به پیشگاه مریم عذرا تقدیم کردند. برخی ازاحادیث ‏منتسب به تولد حضرت عیسی مسیح یکی از مجوسان را فرزانه ای عرب تباردانسته و ‏از روی منطق اشاره ای تلویحی دارد به وجود رابطه ای بین یکی از سرزمین های عرب نشین و ‏‏درخت کندر. ‏

اگرچه مورخان و پژوهشگران در تعیین تبار مجوسان و اینکه آیا آنان پارسی، ‏هندی، عرب یا یهودی بوده ‏اند در شک هستند، در مورد وجود کندر گران بها در کنار ‏دو ارمغان دیگر یعنی طلا و ‏روغن مُر[11] اتفاق نظر دارند.‏

درخت کندر تنها در مناطق بسیار گرم، خشک و صخره ای رشد می کند و سرزمین های ‏واقع در سواحل شرقی و ‏غربی دریای سرخ شامل کشورهای یمن، ظفار و عمان در جنوب ‏شبه جزیرۀ عربستان و کشورهای سودان، ‏حبشه و سومالی در شمال شرقی آفریقا از ‏دیرباز موطن اصلی این گیاه بوده اند.‏

فرمول ترکیب آلی اسید آکبا

پوست سوختۀ تنۀ درخت کندر که به گونه ای شگفت آور بر روی صخره ها نیز رشد ‏می کند از هزاران ‏سال پیش از میلاد مسیح سرمۀ ارزشمند چشمان فراعنۀ مصر بوده، ‏اما اعتبار و ارزش بسیار درخت کندر درواقع مربوط به صمغ ساقۀ آن است که ‏فواید طبی بی شماری دارد. برای صمغ کندر ‏هم ارزش مادی (پزشکی) و هم ارزش معنوی ‏قائل هستند. صمغ درخت کندر را که سرشار از اسید‏ بُس ولیک یا ‏آکبا[12] است معالج بسیاری از عوارض و ناراحتی های جسمانی چون سوء هاضمه، مشکلات تنفسی، ‏التهاب ‏روده، نفخ، اضطراب و تنش، کهولت پوست و مو، تنظیم میزان چربی خون، ‏قاعدگی و حافظه و دافـع مایعـات و ‏مـواد زائـد بـدن می دانند. ‏

اهمیـت معـنوی کنـدر نزد مسیحـیان و به ویـژه، ارمنیـان به مراتـب بیش از اهمـیت ‏درمانی آن است. صمـغ کندر اهمیت ‏معنوی خود را مرهون همان حدیثی است که کنـدر را ‏یکـی از سه هدیـۀ گران بهایی مـعرفی می کند که مجوسان ‏روشن ضمیر به پیشگاه حضرت مریم ‏عذرا و نوزادش تقدیم کردند.‏

کندر را، که 22 بار از آن در انجیل یاد شده، به زبان ارمنی کنِدروک[13] می خوانند.‏

در کلیسای ارمنی مرسلی، نوع پرورش یافتۀ کِندروک را، که ‏خونک[14] نامیده می شود، برای استفاده در مراسم ‏مذهـبی به کار می گیـرند. خونک در واقـع ملغمـۀ خشک شـده ای ‏از کندر و صمـغ درخـتان هم خـانوادۀ درخـت بُـس ‏ولیا  است که بویی خـوش دارد و دارای ‏خاصیت دودزایی فراوان است. خادمان کلیسای ارمنی مرسلی و ارمنیان معتقد به ‏ارکان آن الزاماً طی مراسم ترحـیم و خاکسپـاری اموات و به هنگام اجرای ‏مراسم ‏دعا و نیایش قطعات خونـک را می سوزانند و فضای کلیسا را مملو از دود آن ‏می کنند. ‏[15]

صمغ کندر

ارمنیـان ارزش خونـک را نه فقـط درخاصیـت ضدعفونی کنندگی آن  بلکه در آرامشی ‏می دانند که بوی استثنایی ‏دود و هوای مه آلود ناشی از سوختن آن در فضای ‏عرفانی، در ناخودآگاه آنان ایجاد می کند. دلایـل علـمی منـطقی برای اثبـات وجـود ارتبـاط مستقیـم بیـن خـواص خونـک و توان معـنوی لازم برای رهایـی ذهن از تنش و اضطراب وجود ندارد و این تنها اعتقادات روحانی هستند که منشاء ایجاد نوعی حالت خلسه واقع می شوند. عمق این تعمق ‏درونی نسبتی ‏مستقیم با باورهای شخصی دارد که به خداوند و ماوراء الطبیعه پناه ‏برده است.‏ روحانیون مسیحی معتقدند که سوزاندن خونـک نمادی از برقراری نوعی ارتباط ‏انسان با خالق خود است. همان گونه که دود سبک و گرم ‏خونک سوختـه ابتدا صعود ‏می کند و سپس بر سر خداجویان فرود می آید ندای راز و نیاز انسان هم در آغاز ‏به آسمان و به پیشگاه خداوند می رسد تا برکات آن از آسمان بر وجود خداجویان ‏نازل  شود.‏

میورُن

روغن مُر سومین هدیه ای بود که مجوسان به میمنت تولد حضرت عیسی مسیح به بیت لحم، ‏زادگاه او بردند. این ‏روغن از صمغ درخت دیگری از خانوادۀ[16] ‏درخت کندر به نام کومی فرا[17] گرفته می شود و از خواص ‏طبی خارق العاده ای نظیرخواص کندر برخوردار است. ‏

ارزش فراوان روغن مُر ناشی از خواص دارویی آن است. قدرت التیام زخم معده ‏به دلیل قابلیت آن در ‏تحریک عمل گلبول های سفید خون، قابلیت جلوگیری از پخش ‏قارچ های پوستی و ازدیاد میکروب های ‏بیماری زا، کاهش اضطراب و در نتیجه مقابله ‏با کم کاری غدۀ تیروئید، مقابله با التهاب لثه وزخم های دهان، مقابله با عوارض ‏گوارشی و سوء هاضمه، تسکین تنش به دلیل جذب رایحۀ خوش حاصل از ‏تبخیر یا سوختن ‏روغن به وسیلۀ حسگرهای بویایی در مغز که در جوار حسگرهای احساسی و حافظه چون ‏هیپوکمپس[18] و آمیگدلا  [19] مغز  قرار گرفته اند، از جمله خواص دارویی استثنایی روغن مُر هستند. درخت ‏کومی فرا نیز مانند درخت بُس ولیا از جمله گیاهان خاردار مختص نواحی بسیار ‏گرم، خشک و ‏صخره ای است.‏

بوروار

پیشینۀ استفاده از روغن معطر در مراسم مذهبی در ارمنستان به هزاران سال ‏پیش باز می گردد. ‏احادیث شهادت می دهند که نخستین بار‏ تادئوس قدیس[20] چند قطره از روغن خوش بویی را که حضرت مسیح به هنگام ‏مداوای بیماران از آن ‏استفاده می کرد با خود به ارمنستان آورد تا رسم ‏بر جای مانده از آن حضرت را ‏در سرزمین ارمنستان رواج دهد. از آن پس، هرگاه روحانیان اقدام به تهیۀ روغن ‏معطر ‏می کردند  اندکی از روغن سال  پیش را نیز به آن می افزودند تا اصالت و ‏تسلسل سنت مقدسی  را حفظ کنند که از ‏روزگار ‏تادئوس قدیسو مراد او به امانت باقی مانده بود. ‏ ‏

گریگورلوساووریچ (روشنگر)، [21]اولین پیشوای مسیحیان ارمنی، از سدۀ چهارم میلادی سنت تهیۀ روغن ‏معطر را در ‏کلیسا به تبعیت از اشارات ‏عهد عتیق[22] و به تبعیت از اقدام مجوسان فرزانه در زمرۀ سنن ‏مرسوم کلیسای مرسلی ارمنی قرار ‏داد. ‏

روغن مورد استفاده در مراسم تعمید و تقدیس را در کلیسای ارمنی‏میورُن[23] می نامند. از روزگار اسقف گریگور لوساووریچ تا کنون  روحانیت بلند پایۀ کلیسا در مقاطع زمانی مشخص تهیۀ این روغن را برعهده داشته است. ‏‏این روغن مقدس از حل کردن خونک، صمغ درختان گوناگون و بیش از چهل نوع گل ‏معطر، ریشه و چوب ساقۀ گیاهان منتخبی ‏چون میخک، گل چای، بنفشه، یاسمن، نیلوفر ‏آبی، نرگس، لاله وحشی و بهار نارنج، برگ بو، دارچین، زعفران، چوب ‏صندل، گلاب، ‏شراب، فلفل سفید و سیاه، زنجبیل، مصطکی، عنبر و غیره در روغن زیتون به دست ‏می آید. ‏ تهیۀ میورُن حتماً با حضور بالاترین مقامات روحانی کلیسای مرسلی ارمنی ‏در فصل پاییز آغاز و در پایان یک بازۀ زمانی چهل روزه همراه با بانگ ناقوس ‏کلیسای مادر به انجام می رسد.‏

میورُن در کلیسای ارمنی بنا بر سنن، اعتقادات و تاریخ قوم ارمن جنبۀ نمادینی ‏از مجموعۀ ارزش های دینی، معنوی و ملی ‏به خود گرفته است. از این رو بود که در ‏پایان مراسم تهیۀ روغن معطر در‏‏ اجمیادزین[24] در حضور ‏مقامات بلند پایۀ دینی و سیاسی ارمنیان سراسر جهان و تقدیس آن در 2015م، ‏میورُن آماده را برای تداوم  شادی روح یک ‏و نیم میلیون ارمنی کشته شده در طی ‏نخستین نژاد کشی قرن بیستم به نام میورُن پیروزی تعمید دادند.‏

کلیسای ارمنی میورُن را نمادی قابل لمس برای حضور پیامبر در جمع، برای بیعت با ‏رسالت او و آغاز زندگی نو ‏و مطهر دیگری می داند. کلیسای ارمنی واقعۀ تقدیم ‏هدایا از سوی مجوسان را که حدیث آن در ‏‏انجیل متا  و در احادیث مکرر نقل شده در‏ عهد عتیق آمده، منشاء تصمیم گیری مقامات روحانی ‏کلیسای مرسلی ارمنی برای ادامۀ این سنت ‏قدیمی می دانند. ‏

میورُن و روش تهیه و استفاده از آن مختص کلیسای مرسلی ارمنی است. در عین حال ‏شباهت کلمۀ میورُن با نام ‏روغن مُر عرب زبانان هم قابل توجه است. ‏

سه هبۀ مجوسان

دربارۀ مجوسان فرزانه ای (مغ ها) که ذکر آنها رفت سؤال های بسیاری وجود دارد. سؤالاتی از قبیل آنکه آیا مجوسان فقط سه تن بوده اند؟ آیا آنان ‏ظرف نخستین چهل روز از عمر ‏حضرت عیـسی مسیـح یا صرفاً در ایام پیـش از دو سالگی او به بیـت لحـم رسیده اند؟ ‏آنان از چه ملیـت هایی بـوده اند؟ آیا آنان روحانـیان زرتشتـی بودند که بـه فرمـان ‏فرهاد پنجـم یا اشک پانزدهـم، پادشاه ایران به ‏محـل تولد عیسی مسیـح گسیل شدند؟ ‏آیا آنان پـس از دیـدار با مریـم مقـدس و نوزاد وی، به دین مسیحـیت مشرف شدنـد؟ ‏آیا مجـوسان در خلسـۀ ناشی از دیدار با فرستادۀ خدا طالـب شهادت شـده بودنـد؟ آیا ‏آنان، پس از ‏بیـعت با پیامبـر نوظهـور، از طریق ارمنستان رهسپار سرزمین های خود ‏شدند؟ آیا یکی از مجوسان در خـاک ‏ارمنستان درگذشت و در ولایتی در جنوب دریاچۀ‏ وان، که موکس[25] نامیده مـی شود، به خـاک سپـرده شد؟ ‏آیا مارکو پولوی جهانگرد به هنگام عبور از ‏ایران، در 1274م، از مقبرۀ مجوسان در شهر ساوه بازدید کرد؟ و سلسله ای از پرسش های دیگر.‏ احادیث به اقتضای اوضاع زمانه پاسخ هایی برای این پرسش ها فراهم آورده اند ‏که در بسیاری از موارد با هم در تناقض هستند و مظنون به صحت، حال اینکه این ‏منابع در قریب به اتفاق موارد در نوع هدایای مجوسان اتفاق نظر داشته و طلا، ‏کندر و روغن مُر را سه هبۀ مجوسان دانسته اند.‏

جاثلیق اعظم حوزه کیلیکیه در حین مراسم تهیه میورُن

حدیث است که مجـوسان روشن اندیش، دانشمـند و طالع بیـن بودند و دستی نیز در علم ‏طب داشتند. آنان طلا ‏را برگزیدند تا هدیه ای متناسب با شأن پادشاه جدید باشد. ‏کندر گران بها را برگزیدند زیرا از توان شفابخش ‏شگرف آن خبر داشتند و آن را ‏مناسب کسی می دانستند که مقرر بوده که  در دوران حیات خود بر روی کرۀ خاکی  از ‏‏شکنجه و دردهای فراوان جسمانی رنج برد و روغن مُر را انتخاب کردند زیرا ‏می دانستند که پادشاه جدید ‏عمری کوتاه خواهد داشت و شایسته است که بدن خاکی ‏او نیز  بنا بر تجربۀ فراعنه و به شیوۀ آنان درتدفین اموات، پس از مرگ با روغنی ‏خوش بو تطهیر و سپس، مومیایی شود.‏

در طب سنتی، در مجموعۀ عادات و باورهای ملی و مذهبی ایرانیان از محصولاتی ‏گیاهی مانند ‏مصطکی،[26] سقز، اسپند وکافور به کرات نام برده شده که تفاوت هایی اساسی با کندر و روغن مُر دارند.‏ مصطکی ‏را بر خلاف کندر از صمغ درختی به دست می آورند که در آب و هوای مدیترانه ای و ‏به ویژه، در ‏سواحل دریای اژه رشد می کند. اسپند را ایرانیان همچون کندر برای ‏دودزایی می سوزانند و ‏خاصیت ضدعفونی برای دود آن قائل اند. اسپند را از ‏دانه های گل گیاهی به نام ‏‏پگانومهارمالا [27] به دست می آورند که در خاک خشک و ‏شنی رشد می کند و فاقد پایۀ رزینی از جنس رزین صمغ کندر است. سقز خوش گوار را از صمغ درختانی به دست می آورند ‏که کردستان ایران موطن اصلی آن است. کافور را نیز، که در ‏مرحلۀ دوم شست و ‏شوی میت مورد استفاده قرار می گیرد، از صمغ درخت‏‏ کامپور[28] به دست می آورند. این درخت به طور عمده ‏در شرق و جنوب شرقی آسیا رشد می کند. ‏

با وجود تفاوت های بسیار، این شباهت ها را نباید تنها به دلیل نزدیکی ‏فرهنگ دو قوم پارس و ارمن دانست. درواقع، شباهت در نگاه اقوام گوناگون به ‏مائده های طبیعی ناشی از یکی بودن تبار همۀ انسان ها جدا از نژاد، اعتقادات ‏دینی و ‏تعلقات ملی آنان است.‏

پی‌نوشت‌ها:

1- ‎‎‎‏Դրախտ, Խունկ  եւ  Միւռոն

2- تصاویر متعدد کنده کاری شدۀ درخت سرو در یادواره های پرسپولیس نمادی از باورهای زرتشتیان ایران است.‏ 

3- عهد عتیق، کتابت اشعیای نبی.‏        

4- نخستین درخت کاج در سال 1510م در شهر ریگای کشور لتونی تزیین شد.‏     

5- Kenats به ارمنی (Կենաց)

در زبان ارمنی به معنی آرزو برای زندگی ابدی.‏

6- Tzaghkazart به ارمنی(Ծաղկազարդ)

در زبان ارمنی به معنی آراسته به گل.‏

7- drakht به ارمنی (Դրախտ)

در زبان ارمنی به معنی بهشت.‏

8- Tzarبه ارمنی(ծառ)

9- Boswellia

10- مغ، موبد روحانی زرتشتی. موُگ به ارمنی. 

11- Myrrh

به عربی روغن میر.‏

12-‎ Acetyl-11-keto-beta-boswellic acid (AKBA) ‎

13- به ارمنی Կնդրուկ ، به انگلیسی‏‎ Frankincense ‎یا ‏Olibanum و به عربی لبان.‏        

14- به ارمنی Խունկ

15- آتش دانی است که خونک را حین مراسم مذهبی کلیسا در آن می سوزانند.‏ اولیای کلیسا بوروار را به مثابۀ انسان، ‏زغال برافروخته در آن را به مثابۀ قلب تپندۀ انسان وصعود دود خونک را به مثابۀ دعا و استغفار بنده ای ‏می دانند که رو به جایگاه آسمانی خداوند دارد.

16- Burseraceae

17- Commiphora

18- Hippocampus

19- Amigdala

20-یکی از شاگردان عیسی مسیح که پیام پیامبر خود را به سرزمین ارمنستان رساند.‏

21- Grigor Lousavorich

نخستین پیشوای ارمنیان مسیحی. ارمنستان در 301م، در دوران پیشوایی گریگور روشنگر دین مسیحیت را به منزلۀ دین رسمی ‏خود برگزید.‏

22- حدیثی در تورات حکایت از انبوه گل و گیاهی دارد که خداوند در بالای کوه سینا به حضرت موسی سپرد تا از ‏آن روغن مقدس تهیه کند.‏

23- Myuron

به زبان ارمنی Միւռոն.

24- Ejmiadzin

کلیسای جامع ارمنیان پیرو مذهب مسیحیت مرسلی مستقر در ارمنستان.

25- به زبان ارمنی  աշխարհ Մոկաց.  

26- Mastic

27- Peganum Harmala

28- Campor tree

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 79
سال بیست و یکم | بهار 1396 | 249 صفحه
در این شماره می خوانید:

بـا خـواننـدگان …

نویسنده: خسرو خواجویان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 79 فصلنامۀ فرهنگی پیمان در آستانۀ بیستمین سال حیاتش، نامه ها و پیام هایی ازسوی مسئولان فرهنگی فاضل، همراهان ‏فرهیخته ...

مراسم یادبود صد و دومین سالگرد نژادکشی ارمنیان

روابط عمومی مؤسسۀ ترجمه و تحقیق هور فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 79 سه شنبه 12 اردیبهشت 1396ش، مراسم یادبود صد و دومین سالگرد نژادکشی ارمنیان با ‏عنوان «ترکیه، نو عثمانی...

نگاهی به دو کلیسای تاریخی شهرستان خوی،کلیسای قریس و کلیسای فنایی

نویسنده: بهروز خان محمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 79 دربارۀ نویسنده بهروز خـان محـمدی در 1358 خورشیدی در خانواده ای  متـدین در شهرستان ارومیـه چشم به جهان گشود....

آبنـبات های بابا عِـمران

نویسنده: آرتاک وارتانیان / ترجمه ادوارد هاروطونیانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 79 عِمران دوست پدربزرگ من است. کودکی آنها با هم گذشته، زمانی با هم در کوهستان هایمان بره...

درخت توت صورتی

 نویسنده: آرتاک وارتانیان / ترجمه گریگور آراکلیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 79 دربارۀ نویسنده آرتـاک وارتانیـان‎ ،‎داستان نویـس، روزنامـه نگار، شاعـر و مـترجـم ارمنـی،...

هوانس گریگوریان و اشعاری چند از او

ترجمۀ تیگران بُقوسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 79 هوانـس گریگـوریان، شاعـر نوگـرای ارمـنی، در 7 اوت 1945م، در شـهر گیومری ارمنستـان بـه دنیا آمـد. در 1970م، دورۀ...

دو دیدگاه و دو پایان ناهمگون بر یک داستان کوتاه بررسی تطبیقی داستان های گرداب اثر صادق هدایت و شکنجه اثر شین پرتو

نویسنده: دکتر قوام الدین رضوی زاده فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 79 در ادبیات داستانی کهن ایران، که نمونه هایی از رمان نویسی منظوم است، به موضوعی جالب توجه بر ‏می خوریم و...

مروری بر دو کتاب،نسل کشی ارمنیان و مساله آرتساخ

نویسنده: ژیلبرت آقاجانیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 79 مروری بر کتاب نسل کشی ارمنیان ریشه ها و پیامدها (1915ـ 1923) نام کتاب: نسل کشی ارمنیان ریشه ها و پیامدها...

نقد و بررسی کتاب پیدایش جمهوری آذربایجان

نویسنده: مجتبی برزویی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 79 نام کتاب: پیدایش جمهوری آذربایجان پدیدآور: مسعود عرفانیان مشخصات نشر:  تبریز، ایران شناخت سال نشر: 1395ش تعداد...

گفت و گو با دکتر وارطان وسکانیان رئیس کرسی ایران شناسی دانشگاه دولتی ایروان

گریگور قضاریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 79 دکتر وارطان وسکانیان،[1] رئیس کرسی ایران شناسی دانشگاه دولتی ایروان،[2] نامی آشنا برای محافل علمی  ایران شناسی و دانشگاهی...