دیباچه «من همیشه دنبال خوشبختی دویدهام ولی نتوانستنم به آن دست یابم. برای من خوشبختی آن چیزی است که از درون عدسی دوربین مشاهده میکنم». آرا گیـولـِر
اولین استودیوی عکاسی در محله بِی اوغلی (بِی اواغلو) یا پِرا در استانبول، تأسیس شد که بیشتر ساکنان آن مسیحی بودند. پاسکال صباح، عکاس ارمنی، در همین محله، در 1857م کانونی برای عکاسی دایر کرد. او از معدود کسانی بود که از سلطان نشان درجه سه مجیدیه دریافت کرد. متأسفانه، کلیه آثار او در آتشسوزی مهیب1881م سوخت. ویچن، گئورگ و هووسپ عبدالله، فرزندان صراف میکائیل عبدالهیان، نیز در عرصه عکاسی ترکیه جایگاهی مهم دارند. در امپراتوری عثمانی، کار بزرگ کردن عکس در انحصار آنها بود. برادران عبدالهیان در 1836م به سمت عکاسباشی مخصوص سلطان عبدالعزیز منصوب شدند و در 1867م عکاسخانهای با نام «برادران عبدالله» را در نزدیکی سفارتخانه روسیه در محله پِرا راهاندازی کردند. شماری از عکاسان ترک و خارجی نیز شامل برادران گیولمز، آشیا سامانجه، ژروم سواجیان، برادران پاپازیان، آنتوان زیلیپوجیان، اوتهمار پفرسچی، اسماییل نسمی، احمد پولاد و … در این عرصه فعالیت کرده و دستاورد خود را به پیشینه عکاسی در ترکیه افزودهاند. در این میان، آرا گیولِر، دنیایی کاملاً متفاوت در این زمینه خلق کرد.آثار گیولر به طرزی فوقالعاده از دیگر آثار این حوزه متمایزند. زندگینامه مختصر آرا گیولِر از شخصیتهای درخشان ارمنیتبار در هنر معاصر عکاسی در ترکیه است. او در 16 اوت 1928م، در خانواده یک داروساز در استانبول متولد شد. پدر گیولِر، با نام اصلی داجات دِردِریان، ارمنیتبار و اهل شابین گارا حیصار بود. در کودکی برای تحصیل به استانبول فرستاده شد و به این ترتیب، از وقایع سال 1915م جان سالم به در برد. به موجب قانونی که در 1934م درباره نامهای خانوادگی تصویب شد، نام خانوادگی گیولِر، به معنای «خندهرو»(1)، به اجبار جایگزین دِردِریان شد. دوربین عکاسی را نخستین بار پدرش به او داد که بر آینده او، از لحاظ انتخاب حرفه عکاسی، تأثیر گذاشت. گیولِر تحصیلات اولیه را در مدرسه مخیتاریان گذراند. سپس، در دورههای آموزش تئاتر مدرسه مشهور محسن اِرطغرل شرکت کرد و بر اساس دانشی که آنجا درباره درامنویسی و تئاتر به دست آورد، نُه نمایشنامه نوشت. در همان سالها، بیش از هفتصد داستان کوتاه نیز تألیف کرد که بخش عمده آنها به زبان ارمنی بودند و در گاهنامههای ارمنیزبان آن زمان چاپ شدند.(2) به موازات آن، در دانشگاه استانبول پذیرفته شد و شروع به تحصیل در رشته اقتصاد کرد. آرزوی عکاس آینده فیلمنامهنویسی یا کارگردانی بود ولی شغلی کاملاً متفاوت شهرت واقعی را برای او به بار آورد: عکاسی. او خیلی زود از عکاسی غیر حرفهای به متخصصی در این حوزه تبدیل شد.(3) « من زندگی را با سینما آغاز کردم، نمیدانستم که عکاس خواهم شد … ».(4) او با شروع فعالیت خود با گروهی از مجلات همکاری کرد. ـ در 1950م، هنگامی که هنوز دانشجوی رشته اقتصاد بود، در مجله یِنی ایستانبول(5) شروع به فعالیت کرد. او نخستین کسی بود که خبر غیرمترقبه و عجیب تخریب مجسمه آتاتورک را به دست ترکهای بنیادگرا اطلاع داد و آن را به روزنامههای طراز اول دنیا ارسال کرد. ـ تا 1961م، با هیئت تحریریه ماهنامه حیات(6) همکاری کرد و سپس، به مدیریت بخش عکاسی آن رسید. ـ در 1956م، هنگامی که نشریه تایم لایف(7) دفتر خود را در ترکیه افتتاح کرد، آرا گیولِر به سمت خبرنگار بخش خاورمیانه این نشریه معتبر انتخاب شد. ـ در 1958م، سمت عکاس خبری مجلات پاری ماچ(8) و اِشترن(9) را در خاور نزدیک بر عهده گرفت. در همان سال، خبرنگار خبرگزاری مشهور مگنوم(10) شد. با این همه، زندگی حرفهای وی در مقام عکاس خبری، در واقع در دهه 1960م شکل گرفت، هنگامی که خدمت نظام را به اتمام رساند. ـ در 1961م، مجله انگلیسی سالنامه عکاسی نام او را به فهرست هفت عکاس برتر دنیا افزود و انجمن عکاسان ماهنامهها در امریکا او را به عنوان اولین عضو خود از کشور ترکیه انتخاب کرد. ـ در 1962م، در آلمان عنوان افتخاری مایستر لایکا(11) به او اعطا شد و مجله سوئیسی کامرا (12) شماره ویژهای را به کارهای او اختصاص داد. آن سال نه تنها از لحاظ افتخاراتی که از سوی سازمانهای حرفهای اروپایی کسب کرد و ارزیابیهایی که در سطوح عالی از آثارش شد بلکه از لحاظ خلق کارهای خلاقه برای او مهم بود. همچنین، عکسهای این عکاس ارمنی در مجموعهای با عنوان کلاسیکها منتشر شد. ـ در 1967م، مجموعه معتبر عکاسی جهانی، در ژاپن منتشر شد که آثاری از آرا گیولِر و ریچارد اَوِه دون را نیز دربر داشت. ـ در1971م، عکسهای وی روی جلد کتابهایی که به مناسبت نودمین سالگرد تولد پیکاسو منتشر شد( تألیف لرد کینروس) به چاپ رسید. همچنین، عکسهای او از طبیعت، مردم و بناهای تاریخی ترکیه به منزله تصاویر مکمل در مجموعهها ، آلبومها و دیگر نشریات استفاده شد. یکی از آنها تصاویر کتاب تقدیم شده به معمار سینان است.( 13) ـ در 1975م، به ایالات متحده سفر کرد و با عکاسی از تعدادی از افراد سرشناس نمایشگاه عکس امریکاییهای خلاق را ترتیب داد. گیولِر در این دوره، با بسیاری از شخصیتهای مشهور برای عکاسی ملاقات کرد، از برتراند راسل گرفته تا وینستون چرچیل، آرنولد توینبی تا سالوادور دالی، مارک شاگال، فدریکو فلینی، پیکاسو، داستین هافمن، سوفیا لورن، آلفرد هیچکاک، تنسی ویلیامز، ویلیام سارویان، آرام خاچاتوریان و … . برای گیولِر اهمیت عکاسی از پیکاسو، که به بی میلی در ژست گرفتن برای عکاسان شهرت داشت، بسیار مهم بود.(14) او با بیشتر آنها مصاحبه نیز کرده است. ـ در 1975م،گیولِر فیلم سورئالیستی مرگ یک قهرمان را فیلمبرداری کرد که درباره خلع سلاح و نابودی کشتی جنگی « یاووز» بود. ـ وی در1980م کتاب عکسهای آرا گیولِر را منتشر کرد و در 1989م، نیز عکس شخصیتهای سرشناس دنیای سینما، که وی طی سالها گردآوری کرده بود، در کتاب دنیای سینمایی آرا گیولِر گنجانده شد. عکسهای گیولِر جایگاه خود را در موزه ملی پاریس، موزه جورج ایستمن در روچستر، مجموعه شلدون در دانشگاه نبراسکا ، موزه داس ایمیجینر(15) در کلن، بوستون و شیکاگو؛ و در مجموعههای خصوصی بوستون، شیکاگو، نیویورک؛ و در موزه لودویگ کلن پیدا کرده. آثار وی در نمایشگاههای عکاسی مشهور جهان مانند درخششهای جهانی در کانادا ، 10 استاد عکاسی رنگی در گالری هنرهای معاصر نیویورک، جرقه عکاسی در کلن و … به نمایش درآمده است.(16) مجموعهای وزین از آثار این عکاس در خانه پدری وی در استانبول گرد آمده که چند سال پیش با تلاشهای خود او به یک خانه ـ موزه تبدیل شد. در طبقه اول این خانه مهماننواز، کافیشاپ آرا به محل تجمع هنرمندان سرشناس شهرت دارد. آرا گیولِر به دریافت جایزه اتحادیه روزنامهنگاران ترکیه (1979م) ، جایزه دانشکده ارتباطات دانشگاه استانبول، جایزه خدمتگزاران ارتباطات موفق (1995م) ، جایزه خدمات مطبوعاتی موسوم به برهان فلک از طرف اتحادیه روزنامهنگاران ترکیه (1999م) ، نشان افتخار پاتریارکنشین کلیسای ارمنی ترکیه (2000م) ، لقب عکاس قرن ما در ترکیه (2000م) ، نشان ورمیل(17) شهرداری پاریس (فرانسه، 2009م) و انبوهی از جوایز، عناوین و نشانهای دیگر مفتخر شده است.(18) آثار عکاسی آرا گیولِر آرا گیولِر مشهورترین عکاس قرن بیستم در ترکیه به حساب میآید. تصاویر باشکوه سیاه و سفید او از منطقه، شرح حال واقعی زندگی شهری را بیان میکند. او خود را عکاس خبری مینامید، نه عکاس زیرا عکاسی را دارای اهمیت هنری نمیدانست. این دیدگاه مانع او در خلق آثار با کیفیتی نشد که در سراسر دنیا به نمایش درآمد. گیولِر کارهای عکاسی خود را این گونه توصیف میکند: «حضور عکاس باید نامرئی باشد. در غیر این صورت، ترکیببندی عکس به بالماسکه تبدیل میشود. همیشه سعی میکنم بسیار خویشتندار باشم. عکاس باید شاهدی خاموش باشد».(19) بیهوده نیست که لقب اصلی گیولِر « چشم استانبول » است. او به ضرورت حرفهاش به ارمنستان، خاورمیانه و خاور نزدیک مانند هند، بنگلادش، میانمار؛ کشور های غربی؛ ایالات متحده؛ فرانسه و … سفرهای بسیاری کرد اما مقصد اصلی وی همیشه استانبول باقی ماند. در آثار وی ژانرهای گوناگون عکاسی را میتوان دید. زیباییشناسی و حساسیتبرانگیزی هریک از کادرهای او جایگاه نخست اهمیت را دارد. مناظر ساده شهری و چشمهای آدمها گویی در تصاویر وی جان میگیرند. اگرچه آرا گیولِر توانست بسیاری از افراد مشهور را در عکسهای خود جاودانه سازد عکسهای سیاه و سفید او از زندگی روزمره در استانبول شهرت بیشتری برایش به ارمغان آورد. این هنرمند همواره کوشیده تا با تمرکز بر بخشهایی از شهر که اکنون در حال نابودی است، داستانی خلق کند. یکی از بهترین نمونهها عکسهای سیاه و سفید منطقه ماهیگیری کومکاپی(20) است. کومکاپی در آن سالها هنوز یک دهکده کوچک ماهیگیری بود. چند سال بعد، هنگامی که ساحیل یولو(21) (جاده ساحلی) ساخته شد، این بندرِ بزرگ ماهیگیری چهره کاملاً متفاوتی به خود گرفت و به بخشی از شهر تبدیل شد. فناوریای که آن زمان در ماهنامهها و مجلات از آن استفاده میشد قابلیت چاپ عکسهای رنگی را نداشت اما عکاس با علم به اینکه روستای ماهیگیران کومکاپی تخریب خواهد شد، پس از مصاحبههای خود، از این روستا دیدن کرد و از آن عکسهای رنگی گرفت اما این عکسها بعدها به علت بیتوجهی قرمز شد و پوسید. به همین دلیل تاریخ ماهیگیران کوم کاپی سیاه و سفید باقی مانده است.(22) اثر با شکوهی از ماهیگیران کومکاپی قایقهایی را نشان میدهد که به دریا میآیند و ترکیب زیبایی را ایجاد میکنند. انبوه قایقها تصویر یک زنجیره بیانتها را به وجـود آوردهاند. این تصویـر هم نمایشگر بخشی از زندگـی در استانبـول اسـت. ترکیـببندی کـاملاً متعادل است. قایقهایی که دنبال هم و در ردیفهای موازی حرکت میکنند ترکیببندی کاملاً متعادلی را تشکـیل میدهند. میتـوان گفت وقتـی قایقها به پیـش زمینـه تصویـر میرسند گویـی از جمـع جدا مـیشوند؛ برای مثال قایـقهایی که در گوشـه سمت راست متمایز شدهاند. ماهیگیرهای مشغول به کار در حالـتهای مختلف، روی کشتـی، هنگام انتخاب ماهیها، هنگام فروش آنها، عصـر هنـگام، بـعـد از کـار در حـال نوشیـدن در چـایخـانهها و … بـه منـزلـه رخـدادهـای واقـعـی در مـرکـز توجـه دوربـین عـکاسی او قـرار دارند. او از محلات مختلف استانبول عکسهایی جالـب و مهم گرفته که در هریـک از آنها حال و هوا و روحیـه آن مکان آشکارا احساس مـیشود. ایا صوفیـه در عکسهای افراد شاغل در استانبول اغلب در پس زمینه نمایان است که سوای زیبایی آن برای پس زمینه نمادی شناخته شده از شهر استانبول نیز هست. در صحنهای دیگر، عکاس زندگی ساکنان حومه شهر را جاودانه کرده است. گیـولِر توانسته به طرزی ماهرانـه به عکـسهایش جان ببخـشد؛ بـرای مثـال، از یک صحنـه دو عکس گرفتـه است. اگر آن دو را با هم مقایسـه کنیم خواهیـم دید که چطـور همـه چیـز با حضـور یـک کـودک تغیـیر کـرده و ترکیببندی خاموش و بیروح عکس حالتی زنده و گویا به خود گرفته است. عکـس عالی دیـگر دو صندلی و کشتی در حال دور شدن است که به قول گیولِر داستانی درباره دلدادگان است. او از کودکانی که در حیاط بازی میکنند زیاد عکاسـی کـرده. آنـها به عکاس نزدیـک مـیشدند و ژسـتهای مختلف میگرفتنـد و از او خـواهش میکـردند از آنها عکـس بگیرد. به نظـر میرسد گیولِـر به عمد ساختمانهایی را کـه نمـاد این شهر هستنـد با افراد عـادی زحمتکش آن ادغام کرده است. در سفری، از یک عرب و نوکرش عکس گرفته که در آن نابرابری اجتماعی بین آن دو به وضوح آشکار است، بی عدالتی و نابرابری زندگی. از ویژگـیهای او این است که خـواست خـود را به مـدلهایش تحـمیل نکـرده بلکـه کوشیـده تا در یـک آن حـالت روحی طبیـعی و حـرکت آنها را شکار کند. احتمالاً، این یکی از رازهای موفقیت اوست. چنان که اشاره شد، گیولِر چهرهنگاریهایی بینظیر نیز دارد که ثروتی بزرگ برای تاریخ عکاسی است. او بسیاری از افراد مشهور زمان خود را جاودانه کرده است، از جمله نمایندگان عرصههای مختلف هنر شامل نقاشان، بازیگران، کارگردانان، آهنگسازان، نویسندگان و منتقدان هنری. جالب اینکه او پس از عکاسی از افرادی که تصویـرشان را ثبـت کرده با آنها ملاقات نکـرده و هرگز جـویای حال آنها نشده. نه به دلیل بیتوجهی به شخصیتهایی که از آنها عکس گرفته بلکه به این دلیل که هرگز برای عکاسی از کسی با او قرار قبلی نمیگذاشت. او درحـال گشتـن در شهر لحظهها را شکار مـیکرد امـا وقتـی بـه عکـسهایش نگـاه میکنیـد به نظر میرسـد که آنها قابهای برنامهریزی شده سینمایی هستند. سـالوادور دالی: او تصویـر دالـی را در حالت نیمهخوابیده روی صندلی نشان داده در حالیکه عصایی را در محیطی با وسایل مجلل در دست دارد. این عکس ـ که دالی را درحالتی نشان میدهد که نیمی از صندلی را اشغال کرده با آن لباس، موقعیت و ظاهر ـ به خـوبی خلـق و خوی آتشین او را نشان میدهد. اینـدیرا گاندی: گیـولِر در این عـکس گانـدی را با لباس مـلی سنتـی هند نشان میدهـد، نشستـه بر روی صندلی راحتـی و در حالیـکه دستش را به دسته صندلی تکیه داده. آرامـش وصفناپذیر چشمـان گاندی گویی به تماشاگر سرایت میکند و لبخندی که بر چهرهاش نشسته حاکی از مهربانی و انسانیت اوست. گیولِر به موضوعات فرهنگی ارمنیان نیـز پرداخـته است. از جمـله خاچـکارها (صلیـبسنگها)، کلیساها و مردم عادی. او تمـام تلاش خـود را کـرده تا هر آنچـه را که متأسفانه بسیاری متوجـه نمیشوند به جهانیان نشان دهد. او به روشی منحصر به فرد نفسهای شهر دستـخوش تحول زمان خود و نفسهای مردمی را که در آن زندگی میکردند احساس میکرد و میکوشید هر بخشی از آن را برای تاریخ حفظ کند. «یک عکاس نمیتواند نقاش باشد. کار او رفتن به دنبال واقعیت است». آرا گیولِر در 2013م ، نمایـشگاه گیـولِر با عنـوان سـلام بـر شمـا در گالـری ملـی ارمنستان افتتـاح شد. در این نمایشگاه صد اثر از او، به اضافه تصاویر شخصیـتهای مشهـور به نمایـش گذاشته شده که در ارمنستان، ترکیه و چند کشور دیگر عکاسی کـرده بود. گیـولِر در گفت و گـویی که پیـش از افتتـاح نمایشگاه با او صورت گرفت گفـت: « من زنـدگـیام را با سینـما شروع کردم. نمـیدانستم که عکاس خواهـم شد. زمانی به عکاسـی روی آوردم که فهمیـدم از این راه بیشتر میتوانـم کار کنـم». او تأکیـد کـرد که هـنگام عکاسـی از افـراد، شـکار شخـصیت آنها مهـم است نه زیبایی. در پایان نمایشگاه، سرگئی هاکوبیان، رئیس انجمن ملی عکاسان ارمنستان، عنوان عضو افتخاری انجمن ملی عکاسان ارمنستان را به آرا گیولِر اعطا کرد. نمایشگاه آثار گیولِر در سراسر تابستان در نگارخانه ملی ارمنستان برپا بود و در آن، آثاری از دورههای مختلف عکاس به نمایش گذاشته شده بود. بخش جداگانهای نیز به عکسهای او که از ارمنستان عکاسی کرده بود اختصاص داشت. بقیه نمایشگاه به روال معمول به دو بخش تقسیم شده بود: چهرهنگاری افراد مشهور و عکسهای گرفته شده در نقاط مختلف جهان، مناظر و … . تصاویر استانبول را نیز میتوان جزو بخش دوم به شمارآورد. در همان سال، گیولِر 85 ساله در دانشکده روزنامهنگاری دانشگاه دولتی ایروان حضور یافت. در ادامه مقاله، گزیدهای از پرسش و پاسخهایی را که در نشست آرا گیولِر با دانشجویان مطرح شد، میآوریم. به جا گذاشتن اثری در دنیا مهمترین چیز است ■: آقای گیولِر ، اولین آموزگارشما چه کسی بود؟ اولین عکسی را که گرفتید به خاطر دارید؟ : من آموزگار نداشتم. خودم همه چیز را « اختراع کردم». من کودک با استعدادی بودم [میخندد]. ولی اگر جدی بخواهم بگویم آن زمان آموزگاری نبود. همه ما در خانه دوربین داشتیم و عکسهای خانوادگی میگرفتیم اما اولین عکس حرفهای من متعلق به 1948م است که مجسمه آتاتورک را شکسته بودند. ■: آیا عکاس باید دارای نبوغ باشد یا با کار زیاد میتواند حرفهای شود؟ : فکر نمیکنم پیوندی با نبوغ داشته باشد. عکاس خبری در وهله اول باید شخصی با عرضه، مبتکر و هوشمند باشد تا همه چیز را یکباره درک کند. نباید اجازه داد لحظه وقوع چیزی از دست برود. شما باید درست در لحظه مناسب عکس بگیرید. عکاسی تاریخ بصری روزنامهنگاری است. من یک عکاس نیستم ، من یک عکاس خبری هستم که اخبار را نشان میدهم. تاریخ را باید با عکسهای ما نوشت اما فکر نکنید هرکسی دوربین در دست دارد روزنامهنگار است. ■: شما از ویلیام سارویان هم عکس گرفتهاید. ممکن است بگویید کی و چطور او را ملاقات کردید؟ : فکر میکنم سال 1976م در دویستمین سالگرد تأسیس امریکا بود. من باید از هنرمندان امریکایی عکس میگرفتم اما سارویان را پیدا نمیکردم. نامه نوشتم، دنبال او گشتم ولی نبود. سرانجام، به پاریس رفتم. آنجا او را پیدا کردم و از او عکس گرفتم. شخصیتی بسیار جالب و دوستداشتنی بود و همه چیز را میدانست. شخص مورد علاقهاش، دختر همسایه روبهرو بود که همیشه منتظر بود که سارویان کی بیرون میآید تا دست تکان دهد! ■: اگر فرصتی برای زندگی دوباره داشتید، آیا باز هم عکاس میشدید؟ : بله، باز هم عکاس میشدم اما یک موضوع هست که همیشه برای آن افسوس میخورم. دوست دارم معمار شوم زیرا مهمترین چیز بر جای گذاشتن اثری در جهان است. این اثر حتی میتواند یک دیوار باشد.(23) امروز، آثار آرا گیولِر در نمایشگاههای سراسر جهان عرضه شده و در مجموعههای کتابخانه ملی فرانسه، موزه لودویگ کلن، مجموعه شلدون دانشگاه نبراسکا و مجموعههای خصوصی بوستون، شیکاگو و نیویورک نگهداری میشوند. همچنین، عکسهای او در کتابهای بسیاری منتشر شده که سنتهای عکاسی اصیل را در ترکیه معرفی کردهاند.(24) این عکاس شهیر در 2018 م در سن نود سالگی در بیمارستان شیشلی درگذشت. یک ماه قبل از مرگ وی ، موزه گیولِر در ساختمان تاریخی آبجوسازی بومونت در استانبول افتتاح شد. در این موزه، عکسها، داستانها ، نقاشیها، کتابها، یادداشتها، فیلمها ، دوربینها و وسایل شخصی این هنرمند به نمایش گذاشته شده است. «وقتی عکس میگیرم چیز خاصی را برنامهریزی نمیکنم اما هر لحظه آماده عکس گرفتن در شهر هستم، زیرا به نظر میرسد همه چیز اطرافم را، شهر را و مردم را از طریق دوربین عکاسی میبینم. دنیای من درون لنز دوربینم است». پینوشتها:
منابع: Կիւլէր, Արա. Գումգաբուի հայ ձկնորսները.Իսթանպուլ: Արաս, 1952 Քոչար, Վահան. Հայ լուսանկարիչներ. Երևան: Հեղինակային հրատարակ ություն, 2007 Քեզ կը սիրեմ Ստանպուլ, ԺԹ դարէն մինչև այսօր լուսանկարին ընդմէջէնՍտանպուլ: Պատրիարքութիւն հայոց Թուրքիոյ, 2011 armenians-1915.blogspot.com/2006/08/942-ara-guler-visual-chronicler-of-our.blog.liberal.am/index.php/hy sharpness.ru/portfolio/4684/”/ westkis.com/ara-gyuler-ara-guler/ powered by WordPress Ара Гюлер www.araguler.com.tr/aboutaraguler.html www.aravot.am/2013/06/04/251068/ www.photoisland.net www.ysu.am/newspaper/hy/1383566920 www.youtube.com/watch?v=_uNEbOpEAIQ |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 95سال بیست و پنج | بهار 1400 | 236 صفحه
|