نژادکشی در شمار بزرگ ترین جنایت ها علیه تمدن بشری است. حاکمان ترکیه در سال های 1915ـ1916م دست به نخستین نژادکشی دامنه دار قرن بیستم زدند. آنها 1/5 میلیون تن از ارمنیان ساکن ارمنستان غربی، کیلیکیه و آسیای صغیر را به قتل رساندند و یک میلیون تن دیگر را، که به طور عمده شامل زنان، دختران و کودکان می شدند، از سرزمین خود راندند و یا به تُرک سازی آنها پرداختند. دیگر اقوام مسیحی چون یونانیان[2] و آشوریان[3] نیز قربانی سیاست نژادکشی شدند. ترک ها همچنین قصد داشتند تا شمار عرب های بین النهرین و سوریه را کاهش دهند. نعیم بیک، فعال ترک، در خاطرات خود می نویسد که به جز ارمنیان عرب ها نیز از بیماری های همه گیر جان می باختند. هنگامی که او به عبدالاحد نوری بیک پیشنهاد کرد تا اندکی در وضع ارمنیان تبعیدی بهبود ایجاد کند، زیرا مرگ تمامی بین النهرین را تهدید می کند، نوری بیک به خنده پاسخ داد: «این طور ما از دو عنصر خطرناک خلاص خواهیم شد. عرب ها هم با ارمنی ها می میرند، این چه بدی دارد؟ راه ترکیسم هموار حمی شود».[4] چنان که می بینیم پیروان آرمان نژادپرستانۀ پان ترکیستی بر آن بودند تا ملت های غیر ترک مسیحی و مسلمان را از میان بردارند. حاکمان ترکیه، با بهره گیری از موقعیت به دست آمده در جنگ جهانی، تصمیم به نابودی تمامی جمعیت ارمنی ارمنستان غربی[5] و کیلیکیه[6] گرفتند. هدف از این جنایت از بین بردن ارمنیان، تصاحب سرزمین های آنان و ایجاد مناطق ترک نشین در زادبوم ارمنیان بود. در این مقاله، به راندن ارمنیان کیلیکیه از زادگاه خویش و اقدامات فعالان ارمنی برای نجات رانده شدگان، که به نتیجه ای نرسید، می پردازیم. کیلیکیه (سیلیسی) در کنارۀ شمال شرقی دریای مدیترانه قرار دارد. کوه های تاروس از سمت شمال و غرب آن را از آسیای صغیر و کوه های آمانوس از سمت شرق آن را از سوریه جدا می کنند. در دورۀ مورد نظر، کیلیکیه از لحاظ اداری تابع ولایت آدانا و نواحی شرقی آن تابع ولایت حلب بود و جمعیت آن به 857.791 نفر می رسید که 407.000 نفر آن ارمنی و 131.534 نفر ترک بودند. به طور کلی، 508.273 نفر مسیحی، 294.762 نفر مسلمان و 54.756 نفر پیرو ادیان دیگر بودند.[7] حاکمان ترک تبعید و کشتار ارمنیان کیلیکیه را زودتر از ارمنستان غربی آغاز کردند. با شروع جنگ جهانی اول مردان 21 ـ 45 ساله به خدمت نظام فراخوانده شدند. [8] ده ها هزار جوان ارمنی عازم خدمت زیر پرچم شدند. در نتیجه، منطقه از نیروی مستعد برای مقابله با قاتلان ترک محروم شد. در وهلۀ نخست، اهالی زیتون تبعید شدند. شهر زیتون، که در کیلیکیۀ کوهستانی قرار داشت، با روستاهای تابع آن دارای 35.000 تن جمعیت ارمنی بود. مردم زیتون، طی سال ها، خود مختاری داخلی خود را حفظ کرده و بارها حمله های نیروهای ارتش عثمانی را به عقب رانده بودند. اعمال خشونت و تبعید در سپتامبر 1914م در زیتون آغاز شد. در 6 سپتامبر نازارِت چاووش، شهردار زیتون، که قیام درخشان 1895ـ1896م زیتون را فرماندهی کرده بود، همراه با دیگر فعالان بازداشت شد.[9] تا مه 1915م تقریباً تمامی ساکنان زیتون تبعید شدند. نزدیک به 6.000 تن از آنها را به نواحی مختلف قونیه و بقیه را به دیرالّزور راندند.[10] در ماه های آوریل و مه 1915م، در تمامی مراکز مسکونی کیلیکیه، در مدارس، معابد و مراکز دینی منطقه مانند جاثلیق نشین سیس مأموران انتظامی اقدام به تفتیش های مکرری کردند که طی آنها تقریباً اسلحه و مهماتی به دست نیامد. به رغم آن، به بهانه های گوناگون، ارمنی های بی گناه بسیاری بازداشت و به دار آویخته شدند. رفته رفته تبعیدها ابعاد بزرگ تری به خود گرفتند. ساکنان ارمنی را به بیابان های سوریه و بین النهرین می راندند و خانه هایشان را در اختیار ساکنان ترک می گذاشتند.[11] بر اساس تلگرام والتر رئوسلِر، کاردار کنسولگری آلمان در حلب، تا مه 1915م از ولایت آدانا و نواحی شمالی 10.000 خانوار تبعید شده بودند.[12] از 5 مه تا 6 ژوئیه 22.000 نفر از ارمنیان دورت یول تبعید شدند.[13] در اوایل سپتامبر، در ولایت آدانا تقریباً ارمنی ای نمانده بود. به جاثلیق ساهاک دوم نیز دستور داده شد کیلیکیه را ترک کند. او در 21 اکتبر از سیس خارج شد و در 31 اکتبر به اورشلیم رسید. [14] جاثلیق ساهاک دوم در نامۀ مورخ 5 ژوئیه از حلب، به اسقف اعظم زاوِن، پاتریارک[15] ارمنیان در قسطنطنیه، وضع و حال به غایت سنگین رانده شدگان را شرح می دهد. او از کمک های ارمنیان، یونانیان و آشوریان محل به تبعیدیان سخن می گوید و هم زمان، با تحسین از آمادگی تبعیدیان برای کمک متقابل یاد می کند: «بسیار تکان دهنده است، وقتی تبعیدیان تازه وارد از راه می رسند، تبعیدیان قدیمی تمامی مصائب خود را از یاد می برند و بی آنکه با هم آشنا باشند، مانند آشنایان قدیمی، پیش می دوند، استقبال می کنند، هم دیگر را در آغوش می گیرند، اشک هایشان را با هم در می آمیزند، کمک و راهنمایی می کنند و خیلی زود حیاط کلیسا پر از آدم و حیوان و بار می شود. برادرانه بارها را باز می کنند، به زمین می گذارند، به دوش می کشند و جا به جا می کنند. ترک ها هم با تعجب و حسادت به آنها نگاه می کنند».[16] جاثلیق کیلیکیه با مشاهدۀ همۀ اینها چنین نتیجه گیری می کند: «دروغ است ایدئولوژی سوسیالیست ها. تنها مصیبت، تنها مشقت است که مقام، درجه، عقل و حماقت را به یک خمیره و تودۀ واحد بدل می سازد».[17] گئورگ پنجم، جاثلیق کل ارمنیان، با دریافت خبر تبعید جمعی و کشتارها، برآن شد تا بوقوس نوبار پاشا،[18] رئیس هیئت ملی ارمنیان، را بار دیگر به اروپا بفرستد تا برای متوقف ساختن کشتارها اقداماتی صورت دهد و مسئلۀ خودمختاری ارمنستان را مطرح سازد. بوقوس نوبار در 1912م نیز از سوی جاثلیق گئورگ پنجم مأموریت یافته بود تا مسئلۀ ارمنستان غربی را در اروپا مطرح کند و دستاورد تلاش وی توافق نامه ای بود که در 26 ژانویۀ 1914م در مورد اصلاحات در جوامع ارمنیان بین روس ها و ترک ها منعقد شد. در 18 آوریل 1915م، جاثلیق گئورگ پنجم با صدور فرمانی اختیارات بوقوس نوبار را در مقام نمایندۀ وی نزد حکومت های بزرگ تأیید کرد.[19] برای فعالان ارمنی متوقف ساختن کشتارها بیش از خودمختاری اهمیت داشت. شاید در کوتاه مدت تصرف ارمنستان غربی از سوی نیروهای روسی میسر به نظر می رسید اما کیلیکیه دور از جبهۀ قفقاز قرار داشت و فعالان ارمنی برای نجات ساکنان ارمنی آن منطقه از تعرضات ترک ها ناچار باید راه حل دیگری می یافتند. بهترین گزینه پیاده کردن نیرو های بریتانیایی یا فرانسوی در سواحل کیلیکیه و به کمک آنها آزادسازی منطقه از دست ترک ها بود. ارمنیان منطقه نیز به سهم خود آمادۀ مشارکت در جنگ در کنار نیروهای متفقین بودند. قیام ارمنیان در کیلیکیه و آزادسازی منطقه، با مساعدت نیروهای متفقین، نجات منطقه را از چنگال نژادکشی امکان پذیر می ساخت. همچنین پس از پایان جنگ شرایط لازم برای به دست آوردن خودمختاری فراهم می شد. با آزادسازی کیلیکیه مواضع ترک ها برای تحقق نژادکشی ارمنیان در مقیاس وسیع تضعیف می شد و تبعید و کشتار ارمنیان در دیگر مناطق نیز می توانست متوقف شود. بوقوس نوبار طی نامۀ 17 ژوئیۀ 1915م از پاریس به اطلاع جاثلیق رسانید که کشورهای متفق به هیچ وجه نمی توانند کشتارها را متوقف سازند. او اشاره کرد که براساس نامۀ جاثلیق بوده که بریتانیای کبیر، فرانسه و روسیه در 24 مه 1915م اعلامیه ای صادر کرده اند که طی آن کشتارهای ارمنیان را جنایت علیه بشریت و تمدن نامیده و حکومت عثمانی و کارگزاران آن را در قبال این جنایت مسئول شمرده اند.[20] لوئیس اینستین، دیپلمات امریکایی، نیز که در آن زمان در قسطنطنیه به سر می برد تأیید می کند که اعلامیۀ کشورهای متفق وزیر اعظم، سعید حلیم، را کمی خشمگین ساخت اما دیگر کارگزاران ترک نسبت به آن کاملاً بی تفاوت ماندند. او می گوید که انور، وزیر جنگ، تا همین اواخر دربارۀ ارمنیان نظر بسیار مثبتی داشت اما اکنون می کوشد تا فشارهای وارد به آنان را ناشی از مقتضیات جنگ قلمداد کند.[21] وُلف مترنیخ، سفیر آلمان در قسطنطنیه، در گزارش 10 ژوئیۀ 1916م خود، که به تئوبالد فون بتمان هول وِگ، صدراعظم آلمان، فرستاد چنین نوشت: «دولت ترکیه، که با از میان برداشتن ارمنیان قصد حل و فصل مسئلۀ ارمنستان را دارد، به درخواست های ما، سفارت امریکا و نمایندۀ واتیکان و به تهدید کشورهای متفق ترتیب اثری نداد و بیش از همه نظر اروپای غربی را به حساب نیاورد. اکنون نیز درصدد پراکندن آخرین گروه های افرادی است که پس از اولین تبعید زنده مانده اند». چنان که می بینیم کشورهای بزرگ با اهرم های سیاسی و دیپلماسی نتوانستند نژادکشی ارمنیان را متوقف سازند. فعالان ارمنی ناچار به جست و جوی راه های دیگری برآمدند. بهترین گزینه می توانست پیاده ساختن نیروهای کشورهای متفق و نیروهای داوطلب ارمنی در سواحل کیلیکیه باشد. ژان موتافوف و گوستاندین کامساراکان، فعالان ارمنی تبار مصری، در نامۀ 30 ژوئن 1915م از اسکندریه به اطلاع بوقوس نوبار رساندند که زیتون، دورت یول و حسن بِیلی ویران شده است. حاکمان ترک ساکنان ارمنی را به سمت موصل، دیرالزور و قونیه رانده و به جای آنها پناهجویان مسلمان گریخته از مقدونیه را اسکان داده اند. لازم است هرچه زودتر به وسیلۀ نیروهای متفقین و داوطلبان ارمنی اقدام به آزادسازی کیلیکیه شود.[22] رئیس هیئت نمایندگی ارمنیان، که از اخبار دهشتناک کشتارهای فزاینده سخت آشفته خاطر بود، به مقامات دولتی فرانسه و بریتانیا متوسل شد اما این بار نیز نتیجه ای به دست نیامد. وی در 6 ژوئیه در لندن با آرتور نیکلسون، معاون وزیر امور خارجه بریتانیا، دیدار کرد، اوضاع سنگین حاکم در کیلیکیه را شرح داد و تأکید کرد: «اگر متفقین با داوطلبان ارمنی به کمک ساکنان ارمنی نروند و در اسکندرون نیرو پیاده نکنند، کشتارها ابعاد بزرگ تری خواهد گرفت». [23] اما دیپلمات بریتانیایی در پاسخ گفت که عملیات داردانل تمامی نیروهای متفقین را جذب کرده و آنها قادر به شروع عملیات نظامی در کیلیکیه نیستند. ژان موتافوف در 13 ژوئیه از اسکندریه نامۀ دیگری حاوی اخباری غم انگیزتر و مأیوس کننده تر به بوقوس نوبار فرستاد.[24]او با شرح تبعیدها و کشتارهای جمعی آغاز شده در کیلیکیه خواهش می کرد برای نجات 250 ـ300 هزار ارمنی کیلیکیه اقدامات سریع و قاطعی صورت گیرد و تأکید می کرد که اگر به سرعت مداخلۀ نظامی صورت نگیرد، در کیلیکیه هیچ ارمنی ای باقی نخواهد ماند. او نوشته بود: «متفقین چگونه می توانند، با همۀ اصول انسان دوستانۀ خود، بی تفاوت بمانند و اجازه دهند چنین جنایت گسترده ای علیه بشریت از سوی دژخیمان ما در برابر چشمانشان عملی شود؟ آنها که مسئول اند، در حقیقت، دشمنانشان هستند و مسئلۀ پایان دادن به این عذاب اهریمنی، در قیاس با تلاش های دامنه دار اخیرشان در دیگر نقاط کشور دشمن، نیاز به تلاش بسیار ناچیزی خواهد داشت. حقیقت آنکه رویکرد بی تفاوت متفقین درست در همین اثنا، که موجودیت ملی ما در کیلیکیه در خطر قرار گرفته، صرف نظر از آنکه چه دلایل نظامی، سیاسی یا استراتژیکی می تواند داشته باشد، برای همیشه غیر قابل درک خواهد ماند و این گونه، عالی جناب، ما نمی دانیم به نام برادرانمان دیگر چگونه از شما خواهش کنیم که تمامی هم و غم خود را به حملۀ نظامی سریع متفقین، به منظور متوقف ساختن نابودی کلی یک ملت، معطوف دارید، ملتی که گناهش آن است که مسیحی است، به تمدن علاقه مند است و به انگلستان، فرانسه و روسیه گرایش دارد».[25] متأسفانه، برای قدرتمندان جهان نابودی ملتی که به آنها گرایش داشت چندان مورد توجه نبود و تنها دغدغۀ خاطر آنها تأمین گرایش های سودجویانه شان بود. رهبران “انسان دوست” و “دوستدار ارمنیان” در اروپا، چنان که دیدیم، نه تنها دست یاری به سوی متفق کوچک خود ـ ارمنی های در معرض نژادکشی ـ دراز نکردند که در آینده سرمستانه دست خونین ترک ها را فشردند و بار دیگر ملت ارمنی را، که به دنیای “متمدن” اروپایی امید بسته بود، بی دفاع گذاشتند. در چنین شرایطی بار دیگر اندیشۀ ایجاد گروه های داوطلب ارمنی و آزادسازی کیلیکیه در دستور کار قرار گرفت. در 18 ژوئیه، بوقوس نوبار در تلگرامی به جاثلیق ارمنیان خبر داد که بنابر اطلاع هدف اصلی ترک ها تبعید ارمنیان ارمنستان و کیلیکیه و راندن آنها به سمت قونیه و بین النهرین و نابود کردن آنهاست. وی توصیه کرد که جاثلیق باز به متفقین و کشورهای بی طرف برای متوقف ساختن این برنامه متوسل شود.[26] در واقع، برای فعالان ارمنی هدف اصلی ترک ها روشن بود اما امکانات متوقف ساختن آن را نداشتند و تنها بارقۀ ضعیف امید مداخلۀ کشورهای بی طرف بود. در نامۀ 27 ژوئیه به جاثلیق،[27] بوقوس نوبار اطلاع داد که دربارۀ کشتارهای ارمنی ها از منابع گوناگون، از جمله کاردارهای ایتالیا و مبلغان مذهبی امریکایی، کسب خبر کرده است. او نوشته بود که با دریافت تلگرام جاثلیق، دایر بر متوقف سازی کشتارها، بلافاصله در قاهره به نمایندگان امریکا و ایتالیا و سپس با عزیمت به پاریس به نمایندگان کشورهای متفق مراجعه کرده اما متأسفانه این اقدامات به هیچ نتیجۀ عملی منجر نشده اند: «نمایندگان کشورها با اظهار تأسف در بارۀ آنچه اتفاق افتاده اعتراف می کردند که در حال حاضر برای کمک رسانی به ما هیچ گونه وسیلۀ عملی ندارند».[28] بوقوس نوبار تنها راه نجات را سازمان دهی برای پیاده ساختن نیروهای متفق در سواحل کیلیکیه یا توان بخشیدن به جنبش داوطلبان ارمنی و آزادسازی ساکنان ارمنی و متوقف ساختن تبعیدها و کشتارهای جمعی به دست آنها می دانست. در 20 ژوئیه، کمیتۀ دفاع ملی ارمنیان مصر یادداشتی با پیشنهاد شروع عملیات نظامی در کیلیکیه به ژنرال جان ماکسوئل، فرمانده کل نیروهای مسلح بریتانیا در مصر، ارائه کرد و طی آن به اطلاع رساند که هر روز اخبار نگران کننده تری دربارۀ فشارها و کشتارهای ارمنی ها دریافت می شود. چنانچه مساعدت عملی و عاجل نشان داده نشود، تبعیدهای جمعی می تواند موجب نابودی ساکنان ارمنی کیلیکیه شود. به همین دلیل، ارمنیان کشورهای مختلف علاقه مند به ایجاد سپاهی داوطلب اند. آنان خواهش می کردند که بریتانیای کبیر اجازه دهد تا داوطلبان ارمنی در قبرس مستقر شوند، پیش از پیاده سازی قوا وسایل نقلیۀ لازم را تأمین کند و اسلحه و مهمات و یک جوخۀ دریایی کوچک برای تضمین موفقیت عملیات در اختیار آنها بگذارد. به این ترتیب، ارمنی های کیلیکیه قادر به دفاع از خود در برابر مظالم ترک ها می شوند و حتی می توانند مواضع نظامی سوق الجیشی را نیز تصرف کنند. «در این اوضاع به شدت بحرانی، که برای مردم ما مصایب بزرگی همراه دارد، بر این باوریم که دولت مفخم بریتانیا، با اعتقاد به سنن آزادی خواهی خود، این مردم بدبخت و بی یاور را در دست های دژخیمان آلمانی ـ عثمانی نخواهد گذاشت. مساعدتی که بر آن اصرار می ورزیم نه تنها در برنامه های رزمی دولت بریتانیا تغییری نمی دهد بلکه از امتیاز تخریب در عملیات متمرکز دولت ترکیه و قطع خطوط مستقیم مواصلاتی آن نیز برخوردار خواهد بود».[29] این پیشنهاد مورد توجه بریتانیایی ها قرار گرفت زیرا شکست عملیات داردانل آشکار بود و بریتانیا برای حفظ اعتبار خود در شرق در جست و جوی راه های تازه ای بود. به درخواست جان ماکسوئل کمیتۀ دفاع ملی ارمنیان در 24 ژوئیه جزئیات بیشتری را ارائه کرد که مطابق آن قوای 10.000نفری از داوطلبان ارمنی در قبرس تشکیل می شد و هزینۀ آن را ارمنی ها متقبل می شدند. بریتانیا با تأمین افسرها و اسلحه و مهمات و قوای کم شمار زمینی و دریایی به آنها کمک می کرد. ارمنی ها به منظور سازماندهی قیام پیشاپیش اسلحه و پول به مناطق ساحلی کیلیکیه منتقل می کردند. ارتش داوطلب ارمنی ها اسکندرون، آدانا و مرسین را تصرف می کرد. پیش بینی می شد که در آنجا 25.000 شورشی ارمنی از کیلیکیه و 15.000نفر از مناطق اطراف به آنان بپیوندند. این ارتش 50.000 نفری نه تنها برای آزادسازی کیلیکیه کافی بود بلکه می توانست از مرزهای آن نیز فراتر رود. عملیات باید به سرعت انجام می شد تا ارمنیان کیلیکیه از کشتار و تبعید مصون بمانند. اگر بریتانیایی ها عملیات محدودتری را پیش بینی می کردند، پیشنهاد می شد فقط 5.000 داوطلب به خدمت گرفته شود. این قوا از یک سو می توانست سوئدیه و کِسَب را، که 25.000 سکنۀ ارمنی داشتند، تصرف کند. از سوی دیگر، دورت یول را در مجاورت خلیج اسکندرون در اختیار گیرد که ارمنی های اطراف در آن جمع می شدند و می توانستند دفاع مؤثری را ترتیب دهند. در صورت موفقیت این دو عملیات می توانستند اسکندرون و درۀ بِیلان را به تصرف در آورند. در صورت عدم موفقیت می توانستند نیرو ها را در کوهستان ها متمرکز سازند و جنگ های پارتیزانی به راه اندازند. آنها با قطع سیم های تلگراف، تخریب راه آهن، سوزاندن پل ها و غیره ارتباطات دشمن را مختل می ساختند.[30] میهران دامادیان، از فعالان حزب رامکاوار، در تابستان 1915م پیشنهادی به سرهنگ مارک سایکس، دیپلمات معروف بریتانیا، به هنگام حضور وی در قاهره ارائه کرد.[31] پیشنهاد او مبتنی بر اعزام نیروهایی محدود با آذوقه و اسلحه کافی به سمت موسی داغ و راه اندازی عملیات جنگی در پشت جبهۀ ترک ها به اتفاق حدود 7.000 سکنۀ ارمنی سوئدیه بود. متأسفانه، این طرح ها عملی نشدند. ارمنیان کیلیکیه تقریباً تماماً از سرزمین خود رانده شدند و بخش قابل توجهی از آنان از بین رفتند. تنها ارمنیان منطقۀ سوئدیه به مدت 5/1 ماه در ارتفاعات کوه موسی داغ به مقابله با قوای دولتی برخاستند و نجات یافتند. کشتی های جنگی فرانسوی، که به کمک آنها آمده بودند، آنها را به بندر پورت سعید مصر انتقال دادند. پس از انتقال شورشیان موسی داغ به پورت سعید، در 29 سپتامبر الکساندر دِفرانس، سفیر فرانسه در قاهره، طی گزارشی به تئوفیل دِلکاسه، وزیر امور خارجه، دربارۀ طرح های کمیتۀ دفاع ملی ارمنیان مصر نوشت که آنها در صورت اجرا مؤثر واقع می شدند. گواه این مدعا را آن می دانست که موسی داغی ها با نیروهای محدود و تفنگ و مهمات اندک توانستند حدود چهل روز با موفقیت در برابر ترک ها ایستادگی کنند. سفیر نوشته بود: «طرح های کمیتۀ دفاع ارمنیان خوب برنامه ریزی شده بود و در صورتی که متفقین آنها را وافی به مقصود می یافتند، ایجاد مشکلات گسترده برای ترک ها در کیلیکیه و شمال سوریه می توانست آسان باشد».[32] اما در اجرای این طرح ها تأخیر شد و پس از تبعید ارمنیان کیلیکیه، آنها دیگر غیر عملی شدند. با آنکه طرف بریتانیایی دراصل نسبت به آنها نظر مساعد داشت اما با مخالفت فرانسه رو به رو شد. فرانسه برنامه های دیگری در منطقه داشت و با آنکه هم بریتانیا و هم روسیه آنها را قابل اجرا و ضروری می شمردند مخالفت فرانسه سبب شد تا پیاده سازی نیرو ها در کیلیکیه صورت نگیرد و منطقه از تسلط ترک ها آزاد نشود. احتمالاً، همین مخالفت سبب شد که در 24 اوت اِ. گرِی به حاکمان بریتانیایی مصر دستور اکید دهد تا به جنبش داوطلبان ارمنی هیچ گونه ترتیب اثری ندهند.[33] موضع انعطاف ناپذیر فرانسه در قبال هر گونه عملیات جنگی در کیلیکیه از عوامل مهمی است که سرانجام به اجرای عملیات ماجراجویانۀ داردانل منجر شد. یرواند گاسپاریان، تاریخ شناس، که به بررسی سیاست فرانسه در منطقه پرداخته است، می نویسد: «فرانسه که در منطقۀ اسکندرون کیلیکیه در اجرای عملیات جنگی گسترده و مستقل و تحقق اهداف توسعه طلبانۀ خود با نیروهای خودی نامستعد بود، نه تنها به کرات و پیگیرانه تمامی درخواست های کمک رسانی به ارمنیان ارمنستان غربی و امکاناتی را که تاریخ در اختیارش گذاشته بود رد می کرد، بلکه با بر عهده گرفتن سهم خود از بار مشارکت در جرم و مسئولیت در نژادکشی ارمنیان، برای منافع توسعه طلبانۀ خود، پیوسته در دعوت ها و پیشنهادهای رزمی و دیپلماتیک ارائه شونده از سوی متفقین خود، یعنی انگلستان و روسیه، همچنین از سوی مقامات ملی ـ سیاسی ارمنی با همۀ توان ایجاد اخلال و ممانعت می کرد؛ پیشنهادهایی که تحقق آنها می توانست اولاً از بسیاری جهات اجرای نژادکشی ارمنیان را متوقف سازد، دوم آنکه به طور اساسی ابعاد و گستردگی تراژدی ارمنیان ارمنستان غربی را کاهش دهد».[34] در واقع، فرانسه و بریتانیا امکان پیاده سازی قوا را در منطقه داشتند که نتیجۀ آن آزادی کیلیکیه و توقف نژادکشی ارمنیان می توانست باشد اما بر پایۀ ملاحظاتی دست به چنین اقدامی نزدند که در نتیجه سهمی از این جرم اهریمنی را ازآن خود کردند. مسئلۀ آزادسازی کیلیکیه و نجات ساکنان ارمنی آن همچنان بر روی کاغذ باقی ماند، نژادکشی متوقف نشد و ارمنی های کیلیکیه ناگزیر گرفتار مصائب جبران ناپذیر نژادکشی شدند. پی نوشت ها: 1ـ کارشناس ارشد رشتۀ تاریخ و استاد کرسی تاریخ ارمنستان در دانشگاه علوم تربیتی خاچاطور آبوویان ارمنستان. http://en.wikipedia.org/wiki/Greek_genocide2ـ Ronald Sempill Stafford, The Tragedy of the Assyrians (New Jersey: s.n., 2006).3ـ Ա. Փափազյան, «Հայկական կոտորածները անցյալի մի շարք թուրք պետական գործիչների4ـ հուշագրություններում», Պատմաբանասիրական հանդես, թիվ 4 (1984), էջ 98: 5ـ ارمنستان غربی نام قراردادی بخش غربی ارمنستان است که پس از تقسیم پادشاهی ارمنستان بین ایران ساسانی و امپراتوری روم مصطلح شد. پس از استقرار ترکان عثمانی در منطقه ایالتی که بخش عمدۀ ارمنستان غربی را دربرمی گرفت ارمنستان نامیده شد. در پایان قرن نوزدهم میلادی، ارمنستان غربی ولایت های وان، ارزروم، سیواس، بیتلیس، دیاربکر، خارپوت و ترابوزان را در بر می گرفت که این وضعیت با تغییراتی جزئی تا جنگ اول جهانی ادامه یافت. در این مقاله ارمنستان یا ارمنستان غربی به ولایت های ارمنی نشین یاد شده اطلاق می شود. ـ م 6ـ در 1080م، در منطقۀ کیلیکیه یا سیلیسی حکومت پادشاهی ارمنستان تشکیل شد و تا 1375م دوام یافت. در آغاز قرن شانزدهم میلادی کیلیکیه به تصرف ترکان عثمانی درآمد. جاثلیق نشین در تبعید ارمنیان نیز در شهر سیس در کیلیکیه مستقر بود که پس از 1930م به روستای آنتیلیاس در نزدیکی بیروت انتقال یافت. ـ م Boghos Nubar, The Pre-War population of Cilicia (London: s.n.,1920), p. 3. 7ـ Ռ. Գասպարյան, Հայկական կոտորածները Կիլիկիայում (Երևան, 2005), էջ 101:8ـ Լ. Նորաշխարյան, զեյթունը 1914-1921 թթ. (Հուշեր) (Երևան, 1984), էջ 18:9ـ Կիլիկեան կսկիծներ: Վաւերագրեր Կիլիկիոյ կաթողիկոսական դիւանէն, 1903-1915 (Պէյրութ, 1927), էջ 110 – 115,10ـ 144 – 156 & 163 – 165: նոյն, էջ 161 ـ 193:11ـ Գասպարյան, նոյն, էջ 113:12ـ նոյն, էջ 112 ـ 113:13ـ Կիլիկեան կսկիծներ: Վաւերագրեր Կիլիկիոյ կաթողիկոսական դիւանէն, 1903-1915, էջ 206:14ـ 15ـ در کلیسای ارمنی پاتریارک مقام پس از جاثلیق کل است. ـ م. Կիլիկեան կսկիծներ: Վաւերագրեր Կիլիկիոյ կաթողիկոսական դիւանէն, 1903-1915, էջ 178:16ـ նոյն, էջ 176:17ـ 18ـ بوقوس نوبار (بوقوس نوباریان، 1851ـ1930م) فعال اجتماعی ـ سیاسی. وی سال های متمادی جوامع ارمنیان قاهره و اسکندریه را سرپرستی می کرد. ـ م Հայաստանի ազգային արխիւ, Ֆ 57, ց 5, գ 27, թթ 30 և 31:19ـ Boghos Nubar’s Papers and the Armenian Question 1915-1918. Documents, Edited and Translated by Vache’ 20ـ Ghazarian (Waltham: s.n., 1966), p. 108-110. Einstein Lewis, Inside Constantinople. A Diplomatist’s Diary during the Dardanelles Expedition, April ـ September, 21ـ 1915 (New York: s.n., 1918), p. 126. Ա. Պեյլերյան, Մեծ տերությունները, Օսմանյան կայսրությունը և հայերը ֆրանսիական արխիվներում (1914 ـ 1918)22ـ (Երևան, 2005), հ. Ա, էջ 115: Boghos Nubar’s Papers and the Armenian Question 1915-1918, p. 142. 23ـ ibid., p. 161 & 162.24ـ ibid., p. 162.25ـ ibid., p. 180.26ـ Հայաստանի ազգային արխիւ, Ֆ 57, ց 5, գ 27, թթ 67 – 69:27ـ նոյն, թթ. 68:28ـ Boghos Nubar’s Papers and the Armenian Question 1915-1918, p. 194 & 195. 29ـ [1].1 ibid., p. 203 & 204.30ـ Մ. Տամատեան, Իմ յուշերս (Պէյրութ, 1985), էջ 103 և 104:31ـ Պեյլերյան, նոյն, էջ 188:32ـ Տ. Սարուխանյան, Հայոց Ցեղասպանությունը Օսմանյան Թուրքիայում և Մեծ Բրիտանիան (1915-1918) 33ـ (Երևան, 2005), էջ 60: Ե. Գասպարյան, Ֆրանսիան և Մեծ Եղեռնը (1915-1918) (Երևան, 2000), էջ 81:34ـ منابع: Boghos Nubar’s Papers and the Armenian Question 1915-1918. Documents, Edited and Translated by Vache’ Ghazarian.Waltham: [s.n.], 1966. Lewis, Einstein. Inside Constantinople. A Diplomatist’s Diary during the Dardanelles Expedition, April ـ September, 1915.New York: [s.n.], 1918 Nubar, Boghos. The Pre-War population of Cilicia. London: [s.n.] ,1920 Sempill Stafford, Ronald. The Tragedy of the Assyrians. New Jersey: [s.n.], 2006. http://en.wikipedia.org/wiki/Greek_genocide Գասպարյան, Ռ. Հայկական կոտորածները Կիլիկիայում. Երևան, 2005 Գասպարյան,Ե. Ֆրանսիան և Մեծ Եղեռնը (1915-1918 ). Երևան, 2000 Կիլիկեան կսկիծներ: Վաւերագրեր Կիլիկիոյ կաթողիկոսական դիւանէն, 1903-1915. Պէյրութ, 1927 Հայաստանի ազգային արխիւ, Ֆ 57, ց 5, գ 27 Նորաշխարյան.Լ., զեյթունը 1914 – 1921 թթ. (Հուշեր). Երևան, 1984 Պեյլերյան, Ա. Մեծ տերությունները, Օսմանյան կայսրությունը և հայերը ֆրանսիական արխիվներում (1914 ـ 1918). Երևան, 2005. հ. Ա: Սարուխանյան,Տ. Հայոց Ցեղասպանությունը Օսմանյան Թուրքիայում և Մեծ Բրիտանիան (1915-1918). Երևան, 2005 Տամատեան, Մ. Իմ յուշերս.Պէյրութ, 1985 Փափազյան,Ա. «Հայկական կոտորածները անցյալի մի շարք թուրք պետական գործիչների հուշագրություններում». Պատմաբանասիրական հանդես. թիւ 4. 1984, 98 |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 67
|