فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۲۴

به یاد امانوئل ملیک اصلانیان

نویسنده : لیدا بربریان

امانوئل ملیک اصلانیان به همراه مادرش

در تاریخ ۲۳ تیرماه ۱۳۸۲ ما شاهد از دست رفتن کسی بودیم که جمیع محاسن انسانی را در خود داشت، او پیش کسوت موسیقی کلاسیک ایران بود. انسانی بود فاضل، عارف و پیانیستی بزرگ و آهنگ سازی منحصر به فرد.

دیدگاه های او نسبت به موسیقی فراتر از معیارهای شناخته شده بود. او اولین ایرانی ای بود که در خارج از ایران، در آلمان و اطریش؛ یعنی، در موطن آهنگ سازان بزرگ، آثار آنها را به اجرا گذاشت، در آن زمان منتقدین موسیقی با تحسین و شگفتی از این رسیتال‌ها نام برده اند. او اولین ایرانی ای بود که در ۷۱ سال قبل یعنی در ۱۷ سالگی یک اثر مدرن پلی تنال به یاد راخمانینف برای پیانو نوشت، و چون شیفتۀ مشرق زمین نیز بود سازهای ایرانی شامل تار، سنتور و تنبک را در یکی از قطعات خود وارد ارکستر سمفونیک نمود.

امانوئل ملیک اصلانیان در سال ۱۲۹۴ در یک خانواده ارمنی دیده به جهان گشود، کودکی او در تبریز سپری شد، و چون پدرش استپان علاقمند به موسیقی بود، پس از بازگشت از سفر خارج، یک پیانو به همراه آورد، امانوئل زمانی که هنوز ۴ سال بیشتر نداشت به تقلید از پدر و عمه اش پشت پیانو قرار می گرفت و در حالی که پاهایش به زمین نمی رسید با یک دست پیانو می نواخت. از ۹ سالگی دروس پیانو را در تبریز نزد خانم «صوفیا آمادونی» که خود تحصیل کردهٔ سوئیس بود، آغاز کرد. زمانی که بیش از ۱۲ سال نداشت در ارکستر لئون گریگوریان نیز گاهی پیانو می نواخت. پدر که به استعداد فرزند خود پی برده بود، تصمیم گرفت شرایط تحصیل او را در خارج از کشور مهیا نماید. لذا به همین منظور راهی آلمان شد و پس از تهیه مقدمات برای همسر و فرزندش پیغام فرستاد که به او ملحق شوند، در سال ۱۳۰۷ آن دو زمانی ـ که امانوئل فقط ۱۳ سال داشت ـ از راه زمینی عازم هامبورگ شدند. امانوئل در این شهر آغاز به تحصیل کرد و در ضمن دروس موسیقی را در کنسرواتوار «برامس» دنبال می نمود. پس از اتمام این دوره در سال ۱۳۱۷ عازم برلین شد و تحصیلات عالی را در زمینهٔ موسیقی در آکادمی این شهر ادامه داد. در این دوره استاد او پیانیست و آهنگ ساز معروف «کنراد آنزورگه Conrad Ansorge » بود که نوازندگی را نزد «فرانتس لیست Frantz List » آموخته بود، «آنزورگه» انسانی بود عارف، که فلسفه را خوب می شناخت. او درون گرایی، تفسیر موسیقی، و تکنیک‌های مهم نوازندگی را از لیست آموخته بود و به نوبهٔ خود به شاگرد خویش منتقل می کرد.

ملیک اصلانیان دربارۀ دوران تدریس می گفت: ‹‹آنزورگه ـ و البته بعد پسرش «یواخیم آنزورگه»ـ ساعت های متوالی از فلسفه و ادبیات آلمان با من صحبت می کردند. و من توانستم از این دیدگاه آثار آهنگ سازان آلمانی را تفسیر نمایم».

 

امانوئل ملیک اصلانیان

این همان جوابی است که اکثر منتقدین موسیقی از خود سؤال می کردند که چگونه یک ایرانی قادر است این چنین موسیقی آلمانی را درک و تفسیر نماید. در دوران تحصیل در آلمان، ملیک اصلانیان با اشعار و افکار مولانا، حافظ، عطار وعارف ارمنی «گریگور نارکاتسی» آشنا شد. او شناخت کافی نیز از ذن ـ بودیسم خاور دور داشت، عوامل مزبور تائژیر بسزایی در اجرا و آثار او گذاشتند و از او شخصیتی متفکر با خصوصیات والای انسانی ساختند.

ملیک اصلانیان همیشه اعتقاد داشت که «هنرمند سفیر یک کشور است›› و این کاملاً صحیح بود، زیرا پس از اولین کنسرت او روزنامۀ موزیکالیش وِلت Musikalishe Welt در شماره ۱۳ نوامبر ۱۹۴۰ ( ۱۳۱۹شمسی) تحت امضائ ادیت اِسکوپریک Edith Skoprik چنین نوشت: «امانوئل ملیک اصلانیان این جوان ایرانی پیانیستی است با نبوغ، او با نواختن خود قادر است شنونده ها را مسحور نماید، او هم دارای تکنیک عالی است و هم قادر است احساسات عمیق بیان نماید، حضار از او با کف زدن‌های پرشور و ممتد استقبال کردند ».

رسیتالهای ملیک اصلانیان در آلمان و اطریش در طی سال های جنگ جهانی دوم گاهی زیر بمباران برگذار می شد که البته کمترین خللی در اراده او به وجود نمی آورد. منتقدین موسیقی با تحسین فراوان از اجراهای او یاد می کردند. گرچه او استاد پیانو در کنسرواتوار هامبورگ بود و مدتی نیز مدیریت کنسرواتوار را نیز به عهده داشت، ولی دنیای غرب جوابگوی خواست های او نبود. او عاشق مشرق زمین و ایران بود. لذا پس از ازدواج با یک خانم هم کیش ایرانی در سال ۱۳۳۱ راه بازگشت را در پیش گرفت.

ملیک اصلانیان در ایران به تدریس پیانو در کنسرواتوار و دانشگاه تهران مشغول شد. و در کنار رسیتال ها، به طور جدی و مداوم به آهنگ سازی نیز پرداخت، زیرا دراین زمینه بود که می توانست عشق خود را به عرفان و اساطیر بیان نماید، هر چند آثار پیانویی او تنال است، ولی اسطوره و دوران باستان را او به زبان موسیقی پلی تنال به عنوان یک بیان فراگیر مطلق به کار گرفت و درضمن اطلاعات خود را در زمینهٔ دستگاه های موسیقی ایران در نزد استاد ابوالحسن خان صبا تکمیل نمود.

آثار پیانویی او عبارتند از:۱ ـ پوئم به یاد راخمانینف؛۲ ـ فانتزی به یاد برامس؛۳ـ واریاسیونِ رقص روی تم ارمنی؛۴ ـ فانتزی، روی تم قفقازی؛ ۵ ـ پروانه در چهارگاه به مناسبت هزارهٔ ابن سینا.

ملیک اصلانیان بر این عقیده بود: «باید بسیار دانست ولی به کار نبست، بلکه ارزش‌های جدید خلق نمود».

این دیدگاه را به خصوص در آثار ارکستری او مشاهده می کنیم؛ به عنوان مثال، در اثر افسانه آفرینش برای نمایاندن جهان پرآشوب و نامنظمِ پیش از خلقت، از موسیقی ۱۲ تنی «دودکافونیک» استفاده می کند که به تدریج همراه با آفرینش، موسیقی نیز تنال می شود.

آثار ارکستری او عبارتند از:۱ـ بورسک (شوخی)؛۲ ـ آندانته (همراه با تار سنتور و تنبک)؛۳ ـ سپیده (اوراتوریو)؛۴ ـ دیالوگ (گفتگو برای پیانو و ارکستر)؛ ۵ ـ سیکستت (برای شش ساز)؛ ۶ـ افسانه آفرینش (باله)؛۷ ـ گلبانگ (همراه گروه کُر و شعر)؛ ۸ـ دیورتی منتو (برای ارکستر سازهای زهی).

غیر از قطعهٔ آخر، تمام آثار یاد شده به وسیله ارکستر سمفونیک تهران اجرا شده است.

شایان ذکر است که در سال ۱۳۳۹ در یک مجمع بین المللی موسیقی که در تهران تشکیل شد و در آن ۶۰ موسیقیدان شرکت کرده بودند، واریاسیونِ رقصِ ملیک اصلانیان به عنوان بهترین نمونهٔ موسیقی شرقی انتخاب شد.

او عقیده داشت: ‹‹تکنیک موسیقی همچو خاک حاصلخیز است، موسیقی محلی همچو دانه گیاه می باشد. همان طوری که دانه در خاک تغییر شکل می دهد، ملودی محلی نیز باید به وسیله آهنگ ساز به یک کیفیت جدید برسد».

اصولاً تغییر و تحول، همیشه مدنظر ملیک اصلانیان بود. انتخاب نام پروانه برای یک اثر پیانو تصادفی نبود، می دانیم کرم ابریشم در پیلهٔ خود به آرامی تبدیل به پروانه می شود، آنگاه از زندان خاکی رهایی یافته و به طرف نور پرواز می کند؛ اصلانیان می گفت: «انسان نیز باید این تحول را طی کند، باید خود را تعالی بخشد و موسیقی یکی از این طرق است، موسیقی برای من هدف نیست بلکه راه است، وسیله ای برای تعالی یافتن. هنر باید در خدمت خدا باشد و انسان با تعالی یافتن می تواند به خدا نزدیک تر گردد».

ملیک اصلانیان در طی زندگی پربار خود سه نسل نوازنده تربیت نمود. ۵ بار نشان هنری دریافت کرد. آخرین مدرک تحصیلی او معادل درجه دکترا بود ولی او هرگز اسمی از این افتخارات دنیوی نمی برد، روح آزادمنشِ او در موسیقی تجلی یافت، او همچو پروانه زیست، هدفش نور ابدی بود و به او پیوست. یادش گرامی باد.

پی نوشت:

۱ـ موسیقیدان و منتقد هنری

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۲۴
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید