نویسنده: ایساک یونانسیان


فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 59

مراسم بزرگداشت روبن گریگوریان، آهنگ ساز، رهبر ارکستر و نوازندۀ ویلن، در 30 فروردین 1391ش، با همت و تلاش مؤسسۀ ترجمه و تحقیق هور، در آمفی تئاتر باشگاه فرهنگی ـ ورزشی آرارات تهران و با حضور گریکور آراکلیان، سفیر محترم جمهوری ارمنستان در ایران، روبرت بگلریان، نمایندۀ ارمنیان اصفهان و جنوب کشور در مجلس شورای اسلامی، نمایندگان شورای خلیفه گری ارمنیان تهران و لوریس چکناوُریان، رهبر ارکستر و آهنگ ساز برجسته و جمع کثیری از هنرمندان، موسیقی دانان و اصحاب رسانه برگزار شد. در ابتدای این مراسم سوریک آبنوسیان، رئیس هیئت مدیرۀ مؤسسۀ ترجمه و تحقیق هور، به ایراد سخنرانی پرداخت که متن کامل آن در زیر ارائه می شود:

سوریک آبنوسیان

« قبل از هر چیز، وظیفه دارم از طرف مؤسسۀ خدمات ترجمه و تحقیق هور تشکر کنم که دعوت ما را پذیرفته و افتخار میزبانی تان را به ما اعطا فرموده اید.

همۀ ما با موسیقی آشنا هستیم و هرکدام سبک و سیاق خاصی از موسیقی را می پسندیم. بعضی ها موسیقی را با ریتم تند دوست دارند و بعضی ها ملایم. بعضی با آواز به وجد می آیند و بعضی دلتنگ می شوند. بعضی خاطراتی را به یاد می آورند و بعضی هم فراموش می کنند که کجا هستند و مشغول انجام چه کاری اند. چیزی غریب در موسیقی وجود دارد که ما را مجذوب خود می کند و بسیار پیش می آید که ما شیفتۀ آهنگ و آوازی می شویم که حتی از شعر و کلمات آن چیزی درک نمی کنیم و این است جادوی موسیقی، جادوی این برکت الهی.

موسیقی بومی، فولکلور یا مردمی به نوعی از موسیقی سنتی و یا به طور کلی موسیقی محلی گفته می شود که در اصل توسط خانواده ها و یا دیگر گروه های کوچک اجتماعی خلق و به نسل های بعد منتقل می شود. این نوع موسیقی، همانند ادبیات عامه یا فولکلور، بیشتر به جای نواختن از روی نت های نوشته شده سینه به سینه و با گوش سپردن منتقل می شود و قالبی ساده تر و روان تر از موسیقی کلاسیک دارد. اگر بیان احساس انسان به وسیلۀ اصوات باشد، موسیقی و آواز فولکلور یک قوم و ملت از مهم ترین ارزش های فرهنگی آن محسوب می شود و یکی از زیباترین و ظریف ترین راه های شناخت و درک آن ملت یا قوم است.

کشور کهن ما، ایران عزیز، از این جهت نمونه ای بارز و مثال زدنی است. اقوام گوناگون هزاران سال است که بر این خاک زندگی می کنند. ارتباط ارمنیان و ایرانیان از گذشته های دور می آید و این نه فقط به واسطۀ همسایگی دو سرزمین ایران و ارمنستان بلکه به خاطر تأثیرات و ریشه های مشترک زبانی و فرهنگی دو قوم بوده است، دو قومی که از ژرفای تاریخ در مراوده و تعامل با یکدیگر بوده و در دوران سختی و شادی کنار هم زیسته اند. ارمنیان هیچ گاه کمک های برادرانۀ ایرانیان را در مصائب ناشی از فاجعۀ نژاد کشی ارمنیان از یاد نخواهند برد، زمانی که ارمنیان و کشور ارمنستان جز به قوت بازوی خود فقط به یاری ایرانیان چشم دوخته بودند و ایران به عنوان برادر، میزبان و عضوی از خانواده درهای کمک های خود را بر روی ارمنیان گشود. از این رو، ارمنیان به رسم دیرین نیاکان خود و در انعکاس آوای درون دریچۀ گنجینۀ فرهنگ، صنعت و هنر خود را از این مرز و بوم دریغ نداشتند و از هر فرصتی برای نقش آفرینی در راستای ارتقای این کشور استفاده کردند و شاید همین ارتباط دیرین بوده که سبب شده ارمنیان ایران در دورانی که بیش از هزار سال قدمت دارد با محیط ایران انطباق یابند و آن را وطن خوانند و به آن عشق ورزند.

دوستان عزیز، امروز و در این غروب بهاری دور هم جمع شده ایم تا یاد و خاطرۀ مردی را گرامی داریم که از این مرز و بوم برخاست و به واسطۀ شناخت عمیق خود از فرهنگ این مرز و بوم نقشی انکارناپذیر در موسیقی فولکلور ایران برجای گذاشت، مردی که به منزلۀ نخستین فرد با مشکلات فراوان موجود در زمان خویش بار سفر به چهارگوشۀ کشور بست و به جمع آوری و تنظیم آواز های محلی ایران پرداخت و با چاپ و انتشار دو جلد کتاب تحت عنوان ترانههای روستایی، در سال های 1327 و1328ش، میراثی گران بها برای ما به یادگار و نقشی انکارناپذیر در موسیقی ایران برجای گذاشت.

آری، روبن گریگوریان یا صمیمی تر روبیک گریگوریان، آهنگ ساز، رهبر ارکستر، ویلنیستی ماهر و معلمی توانا بود».

در بخش بعدی برنامه و پس از سخنان آقای آبنوسیان، فیلمی کوتاه در مورد زندگی و فعالیت های هنری روبن گریگوریان در ایران و نیز در زمان حضورش در امریکا، به کارگردانی آرمینه وارطانیان، پخش شد.

دکتر امیر اشرف آریانپور

نخستین سخنران این مراسم دکتر امیر اشرف آریانپور، استاد دانشگاه و دانشیار گروه موسیقی دانشکدۀ هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی، منتقد موسیقی و از هنرجویان روبیک گریگوریان بود. ایشان در سخنرانی خود گفت:

«برای من افتخاری است که امروز و در این سالن برای شما سخنرانی کنم. از دوران نوجوانی دوستان ارمنی متعددی داشتم، یکی از یکی بهتر. خیلی چیزها وجود داشت که ما را به هم نزدیک می کرد و شاید یکی از با ارزش ترین آنها عشق به موسیقی بود. در آن زمان دوستان ارمنی من این امکان را داشتند که از ارمنستان و خارج از کشور صفحات موسیقی مد اروپا را بیاورند و ما که ارمنی نبودیم از داشتن آن صفحات محروم بودیم. باید اعتراف کنم که یکی از علت هایی که من به این دوستان ارمنی نزدیک شدم علاقۀ من به موسیقی و استفاده یا به عبارتی سوء استفاده از صفحات آنها بود.

عزیزان، ما نباید فراموش کنیم که ارمنیان بانی و باعث رواج موسیقی کلاسیک در ایران هستند و اگر ارمنیان در ایران نبودند شاید بنده و دیگران فرقی بین موسیقی باخ و بتهوون نمی گذاشتیم زیرا ارمنیان در آن سال ها در عرصۀ موسیقی کشور و در هنرستان موسیقی یکه تاز بودند و ما به ندرت معلم موسیقی غیر ارمنی داشتیم. از این رو، جا دارد امروز، که در این سالن برای بزرگداشت روبیک گریگوریان گرد هم آمده ایم، یادی هم از دیگر اساتید ارمنی مانند خانم خالاتیان، خانم پیلوسیان، خانم اُفلیا کومباجیان، آقای آراکلیان، خانم دارتانیان، خانم وِرا هاکوپیان، آقای زوریک دیلانیان و استاد امانوئل ملیک اصلانیان کرده باشیم.

آری، هنرستان موسیقی، که در آن زمان بنده و دیگران در آن مشغول آموختن بودیم، همه دست ارمنیان بود و ما نمی توانیم به عنوان ایرانی و دوستدار موسیقی زحمات و خدمات آنها را فراموش کنیم و خوشحالیم که اگر آن عزیزان دیگر در بین ما نیستند، اما ارمنیانی نظیر استاد لوریس چکناوُریان، آقای بابایان، آقای مناساکانیان و ساهاکیان عزیز هستند که افتخار آشنایی شان نصیب ماست. اما بین همۀ دوستان ارمنی ای که داشتم و به وجودشان افتخار می کنم برای دو نفر استثنا قائل می شوم، دو نفری که از نظر من با همه فرق دارند. یکی از آنها امانوئل ملیک اصلانیان و دیگری روبیک گریگوریان هستند. به نظر من این دو نفر ابر مرد و ابر قدرت موسیقی ایران اند و من هرگز نمی توانم چند سالی را که شاگرد روبیک بودم و افتخار آشنایی ملیک اصلانیان را داشتم فراموش کنم. من هرگز این دو نفر را عصبانی ندیدم و ای کاش بنده و امثال من هم بتوانیم جزئی از محاسن این دو بزرگوار را داشته باشیم».

در ادامه، دکتر آریانپور با اشاره به زندگی نامۀ ارائه شده در فیلم و بازگشت روبیک از تفلیس به تبریز گفت :

«در آن زمان تبریز مهد موسیقی ایران بود و به علت داشتن مراوده با کشورهای همسایه از تهران و دیگر شهرهای ایران موسیقی رونق و زرق و برق بیشتری داشت؛ مثلاً، اولین اجرای اپرت به جای تهران در تبریز اجرا شد و یا اپرای آرشن مالالا و دیگر اپراها اولین بار در تبریز بر روی سن رفت. به همین دلیل اقامت در تبریز برای هنرمندان آن زمان جذابیت وافری داشت. روبیک پس از طی سال های نوجوانی و جوانی و آموزش ویلن به تهران آمد و اولین کنسرت ویلن خود را در 1319ش، در تهران، برگزار کرد. متأسفانه، به دلیل فراگیر نبودن و نابسامانی مطبوعات آن زمان اطلاع دقیقی از مکان برگزاری و نوازندگان همراه وی در دست نداریم اما نقل و قول هایی که من به یاد دارم حکایت از برگزاری موفقیت آمیز آن کنسرت دارد به طوری که فریدون فرزانه، از موسیقی دانان آن زمان هنرستان موسیقی، نقدی کوتاه بر آن کنسرت نوشت و گفت:

,آقای روبن گریگوریان هنرمند پرشوری است که با نواختن تکه هایی از موسیقی علت هنر زیبای خود را آشکار و ما را به آیندۀ درخشان خویش امیدوار ساخت. ما به خود نوید می دهیم که این درآمد هنرمند جوان را در کردار خویش تشویق کند و پنجۀ خود را از فروماندگی چنگ رها سازد،.

عزیزان، در اینجا جا دارد اشاره ای به اوضاع موسیقی بین سال های 1313 ـ 1320ش داشته باشم. در آن زمان، ریاست هنرستان موسیقی بر عهدۀ سرهنگ مین باشیان بود. شاید تعجب کنید که یک سرهنگ و موسیقی ؟ یعنی دو چیز که تقریباً ضد هم هستند ولی در قرن نوزدهم این یک رسم بود که خیلی از اشراف فرزندان خود را به نظام می فرستادند؛ مثلاً، مرحوم علی نقی وزیری هم کلنل بود و هم موسیقی دان و اصلاً در همین کشور همسایه، روسیه، نیز گروهی پنج نفره وجود داشتند که خدمات زیادی به موسیقی آن کشور کردند که همگی جزو ملوانان نیروی دریایی روسیه بودند.

در آن سال ها سرهنگ مین باشیان، که به تازگی تحصیلات خود را در آلمان به پایان رسانده و در ضمن ویلنیست خوبی هم بود، عهده دار ریاست هنرستان موسیقی شد و از طرفی چون نفوذ خوبی هم در ادارات عالی داشت توانست منشأ خدمات خوبی برای موسیقی کشورشود. از کارهای خوبی که وی انجام داد این بود که بین 1318ـ1320ش ده نفر از نوازندگان چیره دست کشور چکسلواکی، به رهبری ,اربانس، را به ایران دعوت و از تعلیمات آنها در هنرستان موسیقی استفاده کرد. از دیگر خدمات مین باشیان می توانم به تأسیس مجلۀ موسیقی، به سردبیری صادق هدایت، یکی از بزرگ ترین نویسندگان ما، اشاره کنم، مجله ای که به غیر از مقولۀ موسیقی به رشته های دیگر نیز می پرداخت؛ برای مثال، استاد نیما یوشیج اولین شعرش را در این مجله نوشت:

,آی آدمها که در ساحل نشسته شاد و خندانید

یک نفر آهسته دارد میکَند جان،

دکتر هشترودی مقالاتی در مورد فلسفه در این مجله به چاپ رساند و مرحوم سنجری، نوشین و روبن گریگوریان نیز بخش های گوناگون مجله را عهده دار بودند و در آن قلم فرسایی می کردند.

اما این روند خوب با حملۀ ناجوانمردانۀ کشورهای متخاصم و درگیر درجنگ جهانی اول متوقف شد و سرهنگ مین باشیان ناگزیر به ارتش بازگشت و پس از مدتی علی نقی وزیری به ریاست هنرستان موسیقی رسید. وزیری، که خود تار می نواخت، به هنرجویان اعلام کرد که از این پس در کنار هر سازی که می نوازید نواختن تار را هم باید بیاموزید و شاید او راست می گفت و ما ایرانی ها می بایست در آن زمان به سازهای اصیل خود هم می پرداختیم. عده ای پذیرفتند و ماندند و عده ای دیگر رفتند. در همان زمان پرویز محمود، که در بروکسل بلژیک درس آهنگ سازی و رهبری ارکستر می آموخت، به دلیل جنگ و اشغال بلژیک به ایران بازگشت و بلافاصله از طرف علی نقی وزیری به سرپرستی ارکستر هنرجویان منصوب شد اما این ارکستر باب میل پرویز محمود نبود زیرا در این ارکستر عده ای ساز سنتی می نواختند که این با سبک هنری پرویز محمود سازگار نبود زیرا وی عقیده داشت که موسیقی سنتی ایرانی نوعی موسیقی مجلسی است نه بیشتر. از این رو، کمی دلسرد شد و دست به ابتکار جالبی زد. وی به کمک پدرش، محمود محمود، که در آن زمان استاندار تهران و نویسنده ای قابل بود، به جمع آوری نوازندگان خارجی مشغول در رستوران های تهران پرداخت و موفق شد نظر آنها را برای تشکیل پایه های ارکستر سمفونیک تهران جلب کند. وی خانۀ پدری اش را محل تمرینات این ارکستر قرار داد و خود نیز بودجۀ این ارکستر را تأمین کرد. چند سال به همین منوال سپری شد تا اینکه در 1325ش پرویز محمود به ریاست هنرستان موسیقی منصوب شد و بلافاصله روبیک گریگوریان را به معاونت برگزید و در اولین اقدام رهبری ارکستر هنرجویان را به او سپرد. کار اصلی و هنری روبیک از همان زمان آغاز شد و با آمدنش فعالیت های زیادی را به انجام رساند و با کار و کوشش خستگیناپذیرش بار سنگین هنرستان موسیقی را بر دوش کشید. در واقع او بیشتر از پرویز محمود در این هنرستان زحمت کشید».

آریانپور با یادآوری خاطرات خود از آن زمان ادامه داد:

«ما هر وقت به اتاق پرویز محمود می رفتیم و با او کاری داشتیم او را جناب آقای محمود خطاب می کردیم ولی به روبیک آقای گریگوریان نمی گفتیم بلکه او را موسیو روبیک صدا می کردیم. این را گفتم که بگویم آن سمپاتی که روبیک داشت در وجود پرویز محمود نبود اما پرویز محمود هم آهنگ ساز ماهری بود و چندین سمفونی ساخت که از معروف ترینشان میتوانم سمفونی مهرگان و سمفونی نوروز را نام ببرم که هر دو با الهام از آهنگ های محلی ساخته شده بود اما عطش روبیک برای نوآوری ادامه داشت و توانست برای اولین بار گروه کر هنرستان موسیقی را پایه گذاری کند و به دنبال آن و با کمک انجمن پرورش افکار جوانان ارامنه توانست دو جلد کتاب تحت عنوان ترانههای روستایی ایران منتشر سازد که یک جلد برای آواز دست جمعی چهار صدایی کر و دیگری برای آواز به همراهی پیانو نوشته شده بود.

من شخصاً خودم در گروه کر گریگوریان می خواندم و صدای تِنور داشتم. ما در آن زمان در جشن های فرهنگی زیادی شرکت می کردیم. قبلاً، زمانی که گروه کر و کوارتت روبیک هنوز تشکیل نشده بود، جشن ها تنها و تنها شامل سخنرانی های ملال انگیز و خسته کننده بود اما با وارد شدن روبیک و این گروه ها فضای جشن ها هم تغییر کرد و با استقبال بسیاری رو به رو شد به طوری که ما در اکثر این جشن ها مجبور می شدیم یک آهنگ و آواز را بارها تکرار کنیم مانند ترانۀ زیبای گل گندم:

,گل گندم شکفته گل گندم

یار می چینم همچین و همچون

گل گندم گل گندم،».

دکتر آریانپور، که با خواندن این ترانه کمی احساساتی شده بود، گفت:

«حالا که این شعر را خواندم احساس کردم روبیک عزیز در اینجا ایستاده و گروه کُر را رهبری می کند، یادش بخیر.

در اینجا می خواهم اشاره ای کنم به یکی از کارهای ارزنده ای که این مرد بزرگ انجام داد و آن تشکیل کلاس های شبانه و روزانه برای استفادۀ عموم بود. در حال حاضر، از این قبیل کارها در اکثر دانشگاه ها و مؤسسات انجام می شود ولی شصت سال پیش کاری بسیار سخت بود و یادمان نرود که در آن زمان هنرستان موسیقی یک ساختمان کوچک و دو طبقه در همین محل فعلی تالار وحدت بود که سالنی داشت با گنجایش یکصد نفر که روزهای پنجشنبه اکثر گروهای هنری تقاضای اجرای برنامه می کردند و جا به اندازۀ کافی وجود نداشت. در آن زمان، موسیقی داشت کم کم رواج پیدا می کرد و این رواج موسیقی کار روبیک گریگوریان بود.

در 1326ش، ادارۀ هنرهای زیبا تشکیل شد که رئیس آن معاون وزارت آموزش و پرورش بود و به واسطۀ قدرتی که داشت تصمیم گرفته شد که تمامی فعالیت های هنری تحت پوشش آن اداره درآید اما این اداره و قدرت آن مقدمه ای شد که فشارهایی به هنرستان موسیقی وارد و استقلال هنرستان عملاً از بین برود. پرویز محمود، که تحمل این وضع را نداشت، در 1327ش استعفا داد و به امریکا رفت و به ادامۀ تحصیل پرداخت و در نهایت، در 1335ش، از دانشگاه ایندیانای امریکا فارغ التحصیل شد.

به دنبال خروج پرویز محمود از ایران هیئت مدیره ای پنج نفره تشکیل و روبیک گریگوریان به رهبری ارکستر سمفونیک تهران برگزیده شد. روبیک با ارکستری مواجه شد که بودجه ای نداشت و اکثر نوازندگان آن خارجی و برای امرار معاش سخت در مضیقه بودند. از این رو، دست به کار شد و مکاتبات فراوانی با مقامات کشوری و حتی نخست وزیر، که من کپی همۀ آنها را دارم، کرد و با پیگیری فراوان توانست بودجه ای شانزده هزار تومانی برای ارکستر سمفونیک تهران کسب کند و به فعالیت ادامه دهد.

روبیک اعتقاد داشت موزیک و کنسرت نباید مختص تهران باشد و همه باید از آن لذت ببرند. از این رو، در فروردین 1328ش اقدام به برگزاری پنج کنسرت در آبادان و اهواز کرد و این کار را تا زمانی که در ایران بود ادامه داد اما افسوس که فشارهای ادارۀ هنرهای زیبا روز به روز افزایش می یافت. روبیک هم نتوانست این وضع را تحمل کند و در 1330ش از هنرستان موسیقی و رهبری ارکستر سمفونیک تهران استعفا داد و به امریکا رفت. در امریکا نیز، به تدریس موسیقی پرداخت و به رهبری ارکستر سمفونیک بوستون رسید و گروه کر بانوان بوستون را تشکیل داد و البته در آنجا هم موفق بود.

روبیک در 1355ش، به دعوت دانشکدۀ هنرهای زیبا دانشگاه تهران، به ایران دعوت شد و یک ترم هم به تدریس پرداخت. زمانی که با خبر شدم روبیک به تهران آمده به دست بوسی ایشان رفتم و مصاحبه ای با وی انجام دادم که در مجلۀ رودکی آن زمان چاپ شد. از وی پرسیدم موسیو در ایران خواهید ماند و او گفت:

,متأسفانه نمی توانم چون در امریکا تعهد دارم و باید شش سال دیگر هم کار کنم تا بازنشسته شوم ولی با عشقی که به ایران دارم می خواهم بعد از این شش سال برگردم،.

ولی متأسفانه این اتفاق نیفتاد و روبیک در 1376ش، در امریکا، در گذشت».

آریانپور سخنان خود را این گونه پایان بخشید:

«من وقتی دوستان ارمنی قدیمی خود را می بینم قیافۀ روبیک برای من مجسم می شود و شاید الآن هم روبیک بین ماست. موسیو روبیک کجایی؟».

سخنران بعدی فرید دهدزی، نویسنده و پژوهشگر موسیقی، بود. وی سخنان خود را این گونه آغاز کرد:

« برای بنده جای بسی افتخار است که در بین جمعی قرار دارم که در تاریخ ما فرهنگ ساز و تمدن ساز بوده اند و همچنین از فردی سخن می گویم که در عصر معاصر از پیشگامان فرهنگ به شمار می رود. پیش تر عرض کنم که قرار بود امروز آقای دکتر شاهین فرهت این بحث را ارائه کنند که متأسفانه به علت اینکه در سفر هستند این وظیفه به من تکلیف شد تا در خدمت شما باشم.

روبرت بگلریان

بحث امروز من دربارۀ اهتمام به قطعات فولکلور توسط روبیک گریگوریان است و در واقع می خواهم دلایل رو  آوردن گریگوریان به این ژانر آهنگ سازی بازگو کنم. گریگوریان به همراه آهنگ سازهای دیگری نظیر پرویز محمود، ثمیر باغچه بان، مرتضی حنانه و بعدها هرمز فرهت نسل های اول و دوم آهنگ سازی ایران را تشکیل می دهند و جزو افردای هستند که عمدتاً دارای تحصیلات عالی و خارج از کشور و هرکدام دارای نظرات خاصی در زمینۀ موسیقی بودند. قبل از اینکه به این مقوله بپردازیم باید تفاوت بین سبک کاری این آهنگ سازان و افرادی را که در موسیقی ایرانی ملودی سازی و یا تصنیف سازی می کردند مد نظر قرار دهیم. برخی معتقد بودند که این تصنیف سازان را نباید در زمرۀ آهنگ سازان قرار داد زیرا سبک آهنگ سازی ای که روبیک گریگوریان، پرویز محمود و باغچه بان پی گرفته بودند آهنگ سازی به سبک کلاسیک و علمی بود. این افراد اعتقاد داشتند که موسیقی دستگاهی ایران قابلیت کار آهنگ سازی سمفونیک را ندارد و بیشتر یک موسیقی مجلسی  است و گرچه خود این افراد در مقاطعی بر روی تم های ردیف های دستگاهی قطعاتی را به شکل واریاسیون تنظیم کردند و ساختند ولی این کار محدود بود و ادامه  نیافت. از این رو، این افراد و گریگوریان به دنبال راهی بودند که هم بیانگر موسیقی ملی باشد و هم با استانداردهای جهانی مطابقت داشته باشد. روبیک گریگوریان و پرویز محمود کلید را در پرداختن به موسیقی محلی یافتند و بر این باور بودند که این قطعات برای آهنگ سازی و هارمونیزه کردن بسیار مناسب اند و در واقع، آنها را می توان سرسلسلۀ این رویداد بنامیم. خارج از اینکه به حق دلایل این دو بزرگوار تکنیکی و علمی بود اما ریشه در بنیان های جامعه شناختی و تاریخی کشور هم داشت. دلایل پرویز محمود و روبیک گریگوریان از دید کارشناسان فن منطقی تر از نظرات مین باشیان و علی نقی وزیری در مورد موسیقی سنتی ایران بود و این همان نظراتی  است که اختلافات هنرستان موسیقی و مدرسۀ موسیقی را دامن زد».

فرید دهدزی همچنین نوار کوتاهی از گفت و گوی جمشید گرگین با روبن گریگوریان را، که در مورد دلایل روی آوردن او به موسیقی فولکلور بود، پخش کرد که گریگوریان در آن گفته بود:

« نوشتن و تأسیس کردن یک سبک، که علاوه بر جنبۀ علمی آن برای جامعۀ ایرانی هم دارای اهمیت باشد، خیلی آسان است چون می توان قوانین هارمونی را با فولکلور سازگار کرد اما این سازگار کردن خیلی خطرناک است و اگر شما احساسات اورژینالیته فولکلور ایرانی را در ذهن خود مورد توجه قرار ندهید، کار کاملاً خراب می شود. این حد وسط را پیدا کردن و اجرا کردن در گفتار بسیار آسان ولی برای اجرای عملی بسیار سخت است. از این رو، ما سال ها با هم فکر کردیم و دست در دست زحمت کشیدیم و خواستیم که راهی برای موسیقی ایران بیابیم که اورژینالیته موسیقی فولکلور ایران از بین نرود و در کنار آن جنبۀ بین المللی هم داشته باشد و بتوانیم ارزش موسیقی ایران را به دنیا هم بشناسانیم».

دهدزی ادامه داد:

«همان طور که در این مصاحبه شنیدید گریگوریان الگوی خود را برای تدوین ترانه های محلی همکاری پرویز محمود می داند اما با مرور آثار روبن و ازدیاد این آثار و مطالعۀ روش شناختی او می توان نقش و تأثیر وی را در این قلمرو به مراتب بیشتر از پرویز محمود دانست و به گواه برخی می توان گریگوریان را بنیان گذار اهتمام به تنظیم قطعات فولکلور بدانیم، نکته ای که در زندگی یک آهنگ ساز می تواند تاریخ ساز شود و این در مورد روبیک اتفاق افتاد. ایشان به عنوان یک رهبر ارکستر و آهنگ ساز تکلیفش مشخص بود اما به کار تحقیق نیز روی آورد و با کمک انجمن پرورش فکری جوانان ارمنی موفق به گردآوری و نشر دو جلد کتاب تحت نام ترانههای روستایی ایران شد. روبیک پا را از این هم فراتر گذاشت و اقدام به ضبط ترانه های محلی با صدای خوانندگان محلی نظیر آهنگ زیبای ,هرچی سنگ گپون مال لرونه،، با صدای منوچهر همایون فر، کرد که در زمان خود کاری سخت و بی سابقه تلقی می شد.

اهتمام روبن در گردآوری ترانه های محلی و توجه و تنظیمات زیبای وی باعث شد که علاقۀ آهنگ سازان ملی آن زمان به سمت آهنگ سازی محلی سوق پیدا کند و بستر احیای این سبک موسیقی فراهم شود. اما نکته ای که در پایان بحث می خواهم به آن اشاره کنم این است که روبن گریگوریان قطعات بی شماری را ضبط کرد و به صورت نت درآورد اما همۀ آنها را مستعد اجرا و تنظیم برای ارکستر سمفونیک نمی دانست و می گفت این قطعات باید جداسازی و تفکیک شوند».

در انتها فرید دهدزی با یادآوری این نکته که روبیک گریگوریان یک چهرۀ بین المللی و برجسته در عرصۀ موسیقی بود ولی در دوره ای تمام اعتبار خویش را صرف وطنش ایران کرد با شعر زیر سخنرانی خود را به پایان رساند:

«چراغ ما در این خانه می سوزد

آن چنان کرد و از آن افزون که گفت

او بخفت و بخت و اقبالش نخفت».

گروه کُر روبیک گریگوریان

دراین مراسم همچنین گروه کُر روبیک گریگوریان، متشکل از 43 نفر خواننده، به همراه سولیست مهمان، شاهرخ شیردوست، به رهبری رازمیک اوهانیان و با همراهی پیانو آلوین آوانسیان ده قطعۀ فولکلور از تنظیمات روبیک گریگوریان را شامل قطعات ای سر کوتل (ممسنی)، درنه جان و عزیز جان (مازندران)، زنگ ها (ارمنی)(سولیست: تِنی هاکوپیان)، سیمای جان (گیلکی)، پاچه لیلی (گیلکی) (سولیست : شاهرخ شیر دوست)، لالایی (ارمنی) (سولیست: کارینه مرادیان)، توبیو(ممسنی) (سولیست: تِما هاکوپیان)، دست به دسمالم (فارس) (سولیست: روشنک کی منش)، هی یار (گیلکی) (سولیست: شاهرخ شیر دوست) و مسم مسم (ممسنی) اجرا کردند.

سخنران پایانی مراسم روبرت بگلریان، نمایندۀ ارمنیان اصفهان و جنوب کشور در مجلس شورای اسلامی بود. ایشان در سخنان خود فرمودند:

« به نام خالق زیبایی ها. درابتدا باید تشکر صمیمانه ای داشته باشم از تمامی دست اندرکاران مؤسسۀ ترجمه و تحقیق هور که این چنین مراسم و یادبودی را به فراخور حال فرهنگ و شخص روبن گریگوریان و شأن موسیقی پدید آوردند.

فکر می کنم چنین فرصت هایی کمتر پیش می آید. به ویژه، برای ما ارمنیان که در قرن بیستم، در عرصه های گوناگون علمی، فرهنگی و هنری توانسته ایم دین خود را به این آب و خاک ادا کنیم. هر از چند گاهی هم بد نیست خودمان یادی از خود کنیم و چه خوب است که شما بزرگواران نیز دست در دست و یک دل با ما در این جا حاضر شده اید. من از تک تک شما تشکر می کنم. همچنین تشکر ویژه دارم از گروه کُر روبیک گریگوریان به رهبری استاد رازمیک اوهانیان، سخنرانان شیرین سخن و تمامی کسانی که این دقایق زیبا و وجدآور را برای ما رقم زدند.

به مدد هنر و فرهنگ دیرین این آب و خاک و تنظیم آهنگ ها و چیره دستی روبن گریگوریان با هم سیری در عرصۀ زلالی ها، سخت کوشی ها و بی آلایشی ها کردیم و به طراوت و شفافیت آسمان پاک ایران، که آمیزه ای از چنین زیبایی ها و ترکیبی ویژه از چنین فرهنگ هایی است، دوباره پی بردیم.

ما ارمنیان، به فراخور شرایطی که در تاریخ زیسته ایم، شاید بسیار زود آموخته ایم که به زبان جهانی موسیقی می توان به سادگی هم سیر درون گفت و هم با دیگران ارتباط برقرار کرد و من فکر می کنم امثال روبن گریگوریان ها برای ما رحمت هستند و ما خدا را شاکریم که چنین نعمت هایی به انسان و انسانیت و تاریخ اعطا فرموده و این راز زندگی است و شاید زبان حالشان مصداق آن انسانی باشد که شاعر می گوید:

,آن دل که پریشان شود از نالۀ بلبل  در دامنش آویز که با وی خبری هست،

البته، هنرمندان عزیز ما خوب می دانند که نیازمند آزادی و فرصت های خلاقیت و آفرینندگی هستند و چه بسیار سازمان ها، نهادها و حکومت ها که انگار فراموش می کنند وظیفۀ اصلی شان ساختن فرصت ها برای زایندگی انسان هاست. هنرمندان خودشان را در تنگناها می بینند و این عاملی ا ست که بسیاری از هنرمندان امثال روبن گریگوریان، که شوق پرواز دارند، در بند نمی مانند و ترک دیار می کنند. انشاالله که تمامی این نهادها و حکومت ها قدر والای این هنر را بدانند و به خود یادآوری کنند که ماندگاری ملت ها به همین هنرها و چنین آفرینندگی هایی است و چنان که دیدیم در برهه ای از زمان سرهنگ ها بنیان گذاران و مروجان فرهنگ بوده اند و مبادا که فرهنگ را برخی محصور در هنگ ها بخواهند. در انتها تشکر مجدد دارم و آرزومندم که یاد چنین بزرگوارانی همیشه زنده و جاویدان بماند».

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 59
سال شانزدهم | بهار 1391 | 212 صفحه
در این شماره می خوانید:

نامه های سازمان حمایت از حقوق بشر،شعبه استانبول،خطاب به پیشوای دینی حوزه های اجمیادزین و کیلیکیه

نویسنده: آرمینه آراکلیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 59 جاثلیق اعظم گارگین دوم،پیشوای دینی ارمنیان جهان،اجمیادزین،ارمنستانپیشوای معظم امروز، 24 آوریل 2012 م، مصادف است...

برای آنهایی که باور ندارند و آنهایی که تحریف تاریخ را به پاکی وجدان ترجیح می دهند

نویسنده: آرمینه آراکلیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 59 یادداشت مترجم وجدان افسران، مبلغان مذهبی، دیپلمات های خارجی و مسافرانی كه در طول سال های جنگ جهانی اول در...

نژادکشی ارمنیان و سیاست های پان ترکیستی

نویسنده: دکتر کارن خانلری فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 59 حسین کاظم زاده، فرزند حاج میرزا کاظم طبیب تبریزی، در20 دی 1262ش در تبریز چشم به جهان گشود. وی از نویسندگان بنام...

آرایش احزاب و رقابت های سیاسی در آستانه پنجمین انتخابات مجلس ملی ارمنستان

نویسنده: تورج خسروی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 59 در 16 اردیبهشت ماه سال جاری، یک روز پیش از انتخابات مجلس ارمنستان، نشستی تخصصی با عنوان «آرایش احزاب و رقابت های سیاسی...

روبن گریگوریان آهنگ ساز،رهبر ارکستر و نوازنده ویلن

نویسنده: ایساک یونانسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 59 «آهنگ سازی مانند نویسندگی و شاعری  است.آموختنی نیست. حسی خدادادی می خواهد. تأثیر البته همیشه هست اما فقط کار هر...

گفت و گو با راگیپ زاراکولو،اندیشمند ترک

نویسنده: گریگور قضاریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 59 راگیپ زاراکولو: « به باور من راه حل واقعی را در درون ترکیه باید جست، باید افکار عمومی را در ترکیه آماده کرد»....

آشنایی با زهره باوندی مترجم کتاب آروسیاک،بازمانده خوی

فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 59 زهره باوندی، مترجم خویی  تبار كتاب آروسیاك، بازماندۀ خوی، در 1340ش درتبریز متولد شد. وی در یک سالگی به همراه خانواده اش به انگلستان رفت و...

یادداشتی درباره کتاب بازمانده و نویسنده آن

نویسنده: آرا اوانسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 59 اشاره کتاب آروسیاک، بازماندۀ خوی، با عنوان بازمانده، نخستین بار در 2002م در لوس آنجلس به زبان انگلیسی منتشر شد. سپس،...

پدرم فقط یک بار تعریف کرد…

نویسنده: آناهیت وارتانیان (فرهادیان) / ترجمه: آرا اوانسیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 59 باز هم ماه آوریل... به خاطر آوردن چهرۀ پدر مرحومم، که در روزهای آوریل هر سال با...

گزارش مستند از وقایع خوجالو و ماراغا

نویسنده: تاتول هاکوپیان / ترجمه: رافی آراکلیانس فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 59 تحریف تاریخ به دست جمهوری آذربایحان به تقلید از ترکیه، برادر بزرگ ترخود برخی از کشورها و...

بوقوس آراپیان پدر و پایه گذار مطبوعات چاپی عثمانی

نویسنده: آناآلکسانیان و آرِویک آودیسیان / ترجمه: هاسمیک خاچاطوریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 59 بوقوس آراپیان (هُوهانیسیان، آراپ اوقلو) متولد 1742م در روستای...

پایه گذاری تئاتر ارمنی زبان و ترک زبان در امپراتوری عثمانی

نویسنده: آناآلکسانیان / ترجمه: هاسمیک خاچاطوریان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 59 بنابر شواهد انکارناپذیر تاریخی شروع و مبدأ تئاتر ترکیه و پنجاه سال نخست به وجود آمدن آن...

بررسی کتاب های درسی جمهوری آذربایجان

نویسنده: دکتر حسین احمدی فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 59 اشاره: دكتر حسین احمدی، استاد دانشگاه، با 21 سال سابقۀ تدریس در رشته های علوم سیاسی، روابط بین الملل و مطالعات...

نقش سازندگان افکار عمومی در انکار نژادکشی ارمنیان

نویسنده: آرِویک آودیسیان / ترجمه: آرمنوش آراکلیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 59 برای آشنایی با نقش و شیوۀ کار نوین سازندگان افکار عمومی[3]در نفی نژادکشی ارمنیان ابتدا...

بازنگری موضوع تصاحب دارایی های ارمنیان از سوی ترکیه

نویسنده: رافی پطروسیان / ترجمه: شاهن هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 59 چنانچه فردی فرد دیگری را به قتل رساند، سپس اموال و دارایی های مقتول را تصاحب کند و با اموالی...

مبنای حقوقی جبران خسارت دارایی های مصادره و نابود شده کلیساها و دیرهای ارمنستان غربی

نویسنده: آودیس هاروطونیان / ترجمه: شاهن هوسپیان فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 59 اشاره دكتر آودیس هاروطونیان در 1962م در ایروان، پایتخت ارمنستان، چشم به جهان گشود. تحصیلات...