اشاره یکی از اقوامی که از روزگاران بسیار دور در کنار ایرانیان زیسته و با آنان روابط بسیار نزدیک داشته اند ارمنیان هستند. این دو قوم کهن بیش از 2700سال در کنار یکدیگر زندگی کرده اند. شاید، بتوان گفت که هیچ قوم و ملتی به اندازۀ ارمنیان به ایرانیان نزدیک نیستند. شاخه ای از خاندان اشکانی یکصد سال پیش از میلاد بر تخت سلطنت ارمنستان نشستند و بیش از چهارصد سال بر این ناحیه حکومت کردند. استان آذربایجان از دیر باز یکی از مناطق ارمنی نشین ایران بوده است. گواه آن کلیساها و دیرهای فراوان ازجمله قره کلیسا و کلیسای استپانوس مقدس در این منطقه است. زبان ارمنی شباهت های فراوانی به زبان فارسی دارد. هر دوی این زبان ها از شاخۀ زبان های هند و اروپایی هستند. ریشۀ بسیاری از لغت هایی که هم اکنون در زبان ارمنی به کار می رود از زبان های کهن فارسی است که چه بسا امروزه در زبان فارسی متداول نیست. شباهت های فراوانی نیز میان برخی از اعیاد و جشن های ایرانیان و ارمنیان دیده می شود، از جمله جشن وارتاوار.[1] این جشن از قدیمی ترین جشن های قوم آریایی بوده که با نام جشن تیرگان یا آب پاشان از دورۀ مادها تا پایان صفویه برگزار می شد. از دیگر جشن ها می توان جشن درندز[2] را نام برد که مقارن با جشن سده است.علاوه بر حضور ارمنیان در ایران، در مقاطع مختلف تاریخی، مهاجرت اجباری آنان از نقاط شمالی رودخانۀ ارس، در اوایل قرن هفدهم میلادی، به دست شاه عباس صفوی و استقرار آنان در مناطق مرکزی ایران بیشترین تأثیر را در زندگی اجتماعی آنان از جنبه های مختلف علمی، فرهنگی و اقتصادی داشته است.به رغم چنین مشترکات فرهنگی ای متأسفانه، در گذشته، کمتر ایرانی فارسی زبانی از ادبیات غنی ارمنی اطلاع داشته است. سکوتی عمیق که چند صدسال ادامه یافته و دلایل مختلفی برای آن وجود داشته و دارد که از حوصلۀ بحث ما خارج است. آنچه مسلم است اینکه این سکوت چند صد ساله با تدوین کتاب صد سال شعر ارمنی به دست احمد نوری زاده شکسته شد.احمد نوری زاده در مقدمۀ کتاب صد سال شعر ارمنی چنین می نویسد:«گذشته از هم تقدیری تاریخی، اندکی کمتر از چهارصد سال است که ما با صدها هزار هم وطن ارمنی زیسته ایم؛ دردهامان را صدا در صدا درافکنده گریسته ایم و به گاه شادی ها دست در دست هم پای کوبیده ایم و هلهله کرده ایم. لیک، دریغ و درد که به رغم این آشنایی دیرین سال هنوز هم یکدیگر را آن چنان که بایسته و شایسته است نشناخته ایم. بی گمان همۀ خوانندگان با واژۀ ارمنی کم و بیش آشنایی دارند اما با هویت و مفهوم تاریخی، فرهنگی و اتنیک آن چه؟ پاسخ را نگاهی به عناوین کتاب های قفسه های کتابخانه های عمومی و خصوصی و مروری در بایگانی اندوخته های شناختی ذهن خواهد داد. اگر نگارنده پیشاپیش به مثبت بودن پاسخ یقین می داشت، هرگز رنج تدوین و ترجمۀ این مجموعه را بر خود هموار نمی کرد».[3] |
گذری کوتاه بر زندگی و آثار احمد نوری زاده احمـد نـوری زاده، ادیـب، مترجـم و پژوهشگـر ایرانـی و بنیان گذار ارمنی شناسی فـارسی در ایران است. وی تنها شاعر غیـر ارمنـی جهان است که به زبان ارمنی شعـر سروده است. نـوری زاده در آبـان 1330ش در کـردمحـلۀ بندرانـزلی، در غازیـان، در یک خانـوادۀ پر جـمعیت به دنیـا آمد. پدرش کارگـر سادۀ سازمان آتش نشانی انـزلی بود و کـرد محـله، به گفتۀ خودش در آن زمان محله ای بود کثیرالمله با قومیت ها، فرهنگ ها و خرده فرهنگ های مختلف از جمله ارمنی، روسی، آشوری، گیلکی، آذری و فارس. همین امر علاوه بر مصاحـبت و مراودت مداوم او به خصوص با ارمنیان از دوران کودکی، به دلیل سکونت خانواده های ارمنی در همسایگی خانۀ محقر پدری، سبب آشنایی و قرابت او با زبان شفاهی ارمنی شد. با گذر زمان، به رغم دغدغه های فراوان برای تأمین معاش، ذوق هنری و طبع لطیفش او را به حوزۀ ادبیات، به ویژه، مطبوعات کشاند و علاوه بر فعالیت در عرصۀ روزنامه نگاری شروع به سرودن شعر به زبان فارسی کرد. آشنایی او با زبان شفاهی ارمنی و علاقۀ شدید وی به ترجمۀ متون خارجی سبب ترغیب او به فراگیری زبان نوشتاری ارمنی شد. او به مدت پنج ماه نزد مرحوم آرشی بابایان،شاعرۀ معروف ارمنی، الفبای این زبان و زبان نوشتاری را آموخت. سپس، با جدیت و با مطالعۀ پیگیر به زبان ارمنی مسلط شد. پس از آن، به طور جدی به ترجمه و معرفی ادبیات معاصر و متون کهن ارمنی به زبان فارسی همت گماشت. با گسترش دامنۀ فعالیت های او در حوزۀ ادبیات ارمنی فراگیری مبنایی و ریشه ای زبان ارمنی دغدغۀ اصلی اش شد. از این رو، به اصفهان رفت و نزد مرحوم خاژاک دِرگریگوریان، رئیس رشتۀ ارمنی شناسی دانشگاه اصفهان، به آموختن بنیادی این زبان پرداخت. نوری زاده در 1348تا 1349ش با همکاری دوستان ارمنی خود به ترجمه و معرفی آثار شاعران ارمنی پرداخت اما با فراگیری کامل زبان ارمنی از 1350ش به طور مستقل کار ترجمه و نشر آثار شاعران و نویسندگان ارمنی را آغاز کرد. اولین کتابی که از وی، به طور مستقل انتشار یافت، مجموعۀ اشعاری از شاعر ارمنی ایرانی، گالوست خاننتس،[4] به نام قدرت معجزه گر بود که انتشارات گوتنبرگ آن را منتشر ساخت. سال بعد، نیز مجموعۀ دیگری از این شاعر به نام سلام بر تو ای انسان با ترجمۀ وی در انتشارات دنیا به چاپ رسید. بعدها و به مرور، آثار دیگری از نویسندگان نامدار ارمنی از جمله هوهانس تومانیان،[5] یقیشه چارنتس،[6] آکسل باگونتس،[7] هراچیا کوچار،[8] واهاگن داوتیان[9] و ناردوس (میکائل هوهانسیان) [10] با نام هایآی وطن آی وطن، سرود های سرخ، تسولاک،[11] 26 کمیسر، عاشقانه های آبی و آمالیا با ترجمۀ نوری زاده به خوانندگان فارسی زبان عرضه شد. احمد نوری زاده چهره ای شناخته شده و محبوب برای ارمنیان سراسر جهان و از جمله ارمنستان است. در جمهوری ارمنستان بخش هایی از منظومۀ او، به نام ماسیس کوه نیست به همراه زندگی نامۀ وی در کتاب درسی گنجانده شده است و به او لقب «فرزند پارسی گوی ملت ارمنی» داده اند. به یقین مهم ترین و ماندگارترین اثر ادبی نوری زاده، کتاب منحصر به فرد صد سال شعر ارمنی است که در 1369ش توسط انتشارات چشمه به دوست داران آثارش عرضه و چاپ اول آن پس از چندی نایاب شد. صـد سـال شعـر ارمنـی دربر گیرندۀ ترجمۀ پانصد شعر و منظومه از 72 شاعـر نامـدار ارمنـی جـهان است و خـواننده با مطالعـۀ پیشگفـتار 150 صفـحـه ای کتـاب بـا برخـی جنـبه هـای تاریـخ و فرهنـگ چنـد هـزار سالـۀ ارمنـستان آشنا می شود. احـمد نـوری زاده به پـاس خـدمـات خالصانـۀ خـود بـه شعـر و ادب ارمنـی در 2001م موفق به دریافت عنوان دکترای افتخاری از دانشگاه دولتی ایروان شد. جوایز و نشان ها ـ جایزۀ جهانی فرهنگی کارپیس پاپازیان،[12] از کشور اتریش، 2000م آثار 1. تاریخ و فرهنگ ارمنستان، پژوهشی دربارۀ تاریخ و فرهنگ کشور ارمنستان ترجمه ها 1. باغ سیب، باران و چند داستان دیگر: 20 قصه از 15 نویسندۀ نامدار ارمنی برخی از نظرات متفکران دربارۀ احمد نوری زاده 1.سرکیس گراگوسیان، نویسنده و شاعر ارمنی تبار سوریه: «او در قلب ملت ارمنی به جاودانگی خواهد رسید». 2. توروس تورانیان، نویسنده و شاعر ارمنی تبار سوریه: «او با آثار خود برای ارمنی ها غرور ملی کسب کرد و ما وظیفه داریم که این انسان بزرگ، شاعر و مترجم ارزنده را بستاییم». 3. هراچیا ماتئوسیان، نویسنده ( ارمنستان): « ایشان بزرگ ترین مترجم ادبیات ارمنی در جهان است که با آثار خود ملت ارمنی را با شگفتی مواجه کرده است. من به جرئت می توانم بگویم که در تاریخ و ادبیات ارمنی هرگز چنین پدیده ای رخ نداده است». شب بزرگداشت احمد نوری زاده مراسم بزرگداشت احمد نوری زاده، شاعر پارسی گوی و ارمنی گوی و مترجم زبان ارمنی، در 2 بهمن 1396ش در مرکز اجتماعات مؤسسۀ ترجمه و تحقیق هور برگزار شد. در این مراسم، که با همکاری شورای خلیفه گری ارامنۀ تهران و مجـلۀ بخـارا برگزار شد، جمـع کثیری از فرهیخـتگان و دوستـداران شعر و ادبیـات حضور داشتند.خـانم دکتر ماندانا پرنـیان و آقایان دکتر آندرانیک سیمونی، ادوارد هاروطونیانس و حسن کیائیان سخنرانان این مراسم، ابعاد گوناگونی از زندگی و آثار احمد نوری زاده را ارائه دادند. در ابتدا، خانم سارینه توروسیان، مجری برنامه، ضمن خوشامدگویی به حضار چنین گفت: «در زمینۀ ترجمه و شناساندن ادبیات ارمنی به خـواننـدگان فارسـی زبان، حـداقل تا چنـد دهـۀ گذشتـه، فعالیت چشمگیـری در ایران صورت نگرفتـه بود. شاید، ناآشنایی مترجمان ایرانی با زبان ارمنی و در دسترس نبـودن ترجـمۀ آثار ادبی ارمنـی به زبان هـای دیگر و نیز، نبود مراکز رسمی ارمنی شناسی در ایران از جمله دلایل این امر بوده است. در این بین، افراد معدودی، به دلیل علاقۀ شخصی به زبان و ادبیات ارمنی، بار این کاستی ها را بر دوش کشیدند و ایرانیان را با گوشه ای از زبان و ادبیات ارمنی آشنا ساختند. احمد نوری زاده یکی از این معدود افراد است. مراسم امشب برای پاسداشت خدمات ارزندۀ ایشان در این زمینه برگزار شده و ما افسوس می خوریم که ایشان به دلیل بیماری در جمع ما حضور ندارند. بیش از چهار دهه خلاقیت ادبی و تولید فرهنگی احمد نوری زاده، شاعر، پژوهشگر، مترجم و روزنامه نگار معاصر، از او چهره ای آشنا ترسیم می کند. نوری زاده را به سبب التفات ویژه اش به شناساندن تاریخ، فرهنگ و ادبیات ارمنی بحق باید بنیان گذار ارمنی شناسی فارسی قلمداد کرد. وی تاکنون چهارده کتاب تألیف، تدوین و ترجـمه کرده که برخـی از آنها مانند کتـاب صـد سال شعر ارمنـی در نوع خود بی نظیر و ستودنی است». سخنران نخست برنامه، خانم دکتر ماندانا پرنیان، استاد دانشگاه و همسر احمد نوری زاده، در سخنان خود چنین گفتند: «استادان، فرهیختگان و دست اندرکاران عرصۀ فرهنگ و ادب و هنر و تمامی دوستان گران قدری که با حضور پرمهرشان این مجال را فراهم آوردند تا بتوانیم در درنگی هرچند کوتاه از انسانی یاد کنیم که در روزگار سلامتی و توانایی اش با باوری راسـخ و ایمانی ستودنی عشق به انسان و انسانیت را در طریق زندگی و در اشعار خود جار زد و صد البته، که در مسیر پر سنگلاخی که پیمود خواه ناخواه جام شوکران را نیز سر کشید!. من اما در مقام دوست و همـراه و همسر او، بر ایـن باورم کـه یقیـن او در جـایی کـه ایستـاده بود از همان آغاز آن قدر شفاف، واضـح و پرصلابـت بود که آگاهـی احتمـالی از چنین فرجامی ـ به مثابه تحلیل رفتن دردناک قوای جسمـانی ـ نیـز هرگـز نمی توانست دریچـۀ انتخـاب های دیـگری را در طریـق زیستی وی بگشایـد و او را بر آن دارد تا بـه موجـودی بدل شود که از خود واقعی او جهانی فاصله دارد. بی شک، در درک این همـانی هر انسانی ضـروری مـی دانیـم تـا در ابتـدا با شناخـت جـنبه های گوناگون زندگی او پازل پر قطعـۀ این آگاهی را با دقت و ظرافت بچینیم و حتی، سعـی کنیم تا هیچ قطعه ای را از قلم نیندازیم تا مگر به آن تصویر نهایی دست یابیم که در این مرحله به غلط این همانی اش می خوانیم! در خصوص احمد نوری زاده من بر این باورم که گرچه درک این همانی خاص روح و شخصیت او وابسته به همۀ جنبه های گوناگونی است که او آموخته، تجربه کرده و زیسته ولی تَکینِگی او در بحث خاص این همانی اش مدیون شناخت بعد دیگری است که برفراز همۀ آن جنبه های دیگر ایستاده است. شاعری و مترجمی و غیره همگی حکایت از جنبه هایی دارد که بسیاری را شاعر و مترجم ساخته و صد البته، شاعران و مترجمانی بسیار قابل، توانا، دقیق، نکته سنج و در خور. ولی برخی چون او بسیار یگانه و خود ویژه و بسیار تنها بر فراز قلۀ تَکینِگی ایستاده اند. در جایی که محک و معیار آن لزوماً با متر و ترازوی آکادمیک قلم ورزان و دانشگاهیان سنجیده نمی شود، جایی که از اعماق قلب یک شاعر راه می گشاید به عمق قلب ملتی که در چنین دیداری او را فرزند خویش می خواند و این امر تحقق نمی یابد مگر آنکه او در درون خویش به ملاقاتی دیگر درآمده باشد! حکایت ملاقات درونی و عمیق احمد نوری زاده با ملت ارمن از آن قسم حکایاتی نیست که در تجربۀ برخی مهاجران صورت می پذیرد: ارجح دانستن خاکی و فرهنگی بر خاک و فرهنگ دیگر و در پی آن طریق زیستی دیگری در افکندن. این حکایت یک دلدادگی است!حکایت یک عالمیدن است! سخنی از آن آنی است که عاشق را در بر می گیرد !کدامین عاشق و شیفته را چونان شناخته ایم که عشق را از میان ده ها و صدها و هزاران معیار دلفریب بسیار عاقلانه و بس هوشیارانه برگزیده باشد؟! عاشق راستین آن کسی است که در عشق، ترازو به دست جنبه ها را وزن نمی کند! او آن کس ویژه است که توانسته تا آن آنِ ویژۀ معشوق خویش را ملاقات کند، آنی که شاید هرگز راز سر به مهر خود را بر نامحرمان بر نگشاید. اما در اینجا معشوق به تمامی گسترۀ ابعاد این دیدار واقف بوده است. واقف بوده است که این چنین با سخاوت آغوش برگشوده و این چنین مهرورزانه این عاشق شوریده حال را فرزند خویش خوانده است. این خطاب، خطاب یک فرد و یک سالار و یک ادیب ویژه نیست که به نمایندگی از مردمانی او را فرزند خوانده باشد. این خطاب ندای قلب عزیز و مهربان آحاد ملتی است که او را در عمق قلب خویش جای دادند آن زمانی که او با همۀ هستی خویش فریاد کرد و سرود: ,ماسیس[16] سار چه! ماسیس کار چه! (ماسیس کوه نیست، ماسیس سنگ نیست)،. این خطاب ندای قلب آن مادر کهن سال سپیدمویی است که در یرِوان دوره می گشت و دست بافته های خویش را می فروخت. من خود به چشم دیدم، که چگونه وقتی آن نازنین مردمان احمدشان را دوره کرده بودند و حتی، در خیابان نیز وی را سر فراز گرمای حضور خویش می داشتند با غرور و سخاوت یک مادر پیش رفت، بافتۀ کوچک اندازه ای را در دستان شاعر جای داد و گفت: ,پسرم این هدیۀ مادری است به فرزندش، و این چنین شد که آن پسر در همۀ سفرهایی که به اقصا نقاط جهان داشت هرگز توشۀ مادرش را از خود دور نکرد. احمد با آن چنان وسواسی آن بافته را درجیب تن پوشش ـ درست مشرف به قلب خویش ـ حمل می کرد تو گویی جادویی را با خود از سرزمینی دیگر می برد! و من می دانم، نیک می دانم که او آن یگانه کسی بود که جادوی عشق را به تمامی دریافته بود،آن هم جادوی عشق قلب های بسیار را ! بسیار بسیار… من امروز در این جایگاه به یقین و با صلابتی هرچه تمام بیان می کنم که زبان ارمنی برای احمد نوری زاده به هیچ زبان دیگری مانند نبود. این زبان خانۀ وجود او بود، زبانی که از اوان کودکی او را در خود تنید و در خود شکل داد، زبانی که همچون خدای یک معبد آگالمای خویش را به مثابه تندیسی خودساخته ورز داد و شکل بخشید و به حضور آورد، زبانی که برای او عالم شد و حتی، گذاشت تا در آن و از آن فراتر رود و این چنین بود که فراروندگی شاعر در بستر زبانی که او را عالم شد رخصت داد تا از طریق این ادراک وجدآمیز، این رخداد ازآن خود کننده، او خود عالمیدن بیاغازد». سخنران بعدی، آقای دکتر آندرانیک سیمونی، مدیر گروه زبان و ادبیات ارمنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران ـ مرکز، در سخنان خود گفتند: «سلامی چون بوی خوش آشنایی سلام خدمت عزیزانی که اینجا جمع شده اند تا بتوانیم دینی را که به مردی بزرگ به نام احمد نوری زاده داریم ادا کنیم. البته، این ادای دین آنچنان که باید شایستۀ ایشان باشد نیست بلکه چنان است که از دست ما بر می آید. یادم است سال ها قبل، شبی یک شوی تلویزیونی تماشا می کردیم که جوانی با موی بلند مشکی نیز آنجا حضور داشت. او کتاب شعری با نام سلام بر تو ای انسان را از یک شاعر ارمنی به زبان فارسی ترجمه کرده بود. وقتی با او صحبت کردم متوجه عشق و علاقۀ اونسبت به ارمنیان شدم. بار اول، که از طریق آلمان به ارمنستان سفر کرده بود، در بازگشت وقتی دربارۀ ارمنستان صحبت می کرد همان عشق نسبت به ارمنیان را باز در او دیدم. در آن دوره سراسر وجود احمد عشق بود. دوستی با احمد یک افتخار است. اگر شما با احمد راه رفتید، باید افتخار کنید. زمانی ما در تهران نشریۀ پیونیک را چاپ می کردیم، او بیشتر مواقع در دفتر تحریریۀ آن نشریه حضور داشت. من کمتر مترجمی را دیده ام که مانند او با وسواس خاصی روی ترجمه و معانی واژگان و مقایسه بین آنها وقت بگذارد. احمد کاری کرده که به عنوان یک ایرانی فضای مشترک بین دو فرهنگ ایرانی و ارمنی قابل فهم و ملموس شود. خانم آرمنوش کوزمویان، خاور شناس، استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبیات فارسی در جمهوری ارمنستان، دربارۀ احمد نوری زاده گفته:, او نه تنها به زبان ارمنی تسلط دارد بلکه رموز و فنون تحلیل علمی و کار با اسناد علمی را نیز به خوبی می داند،». دکتر سیمونی در ادامه در خصوص کتاب صد سال شعر ارمنی گفتند: «کتاب صد سال شعر ارمنی برجسته ترین اثر احمد نوری زاده است که ترجمۀ آن سه سال طول کشید. من دربارۀ این کتاب بارها توضیح داده ام و گفته ام که احمد این کتاب را به دور از مسائل مختلف سیاسی، که بین ارمنیان هم هست، به رشتۀ تحریر درآورد. اما در آن زمان منتقدان ایراداتی نیز بر این کتاب می گرفتند که اتفاقاً بزرگ ترین حسن این کتاب بود. آنها می گفتند که در این کتاب همۀ شاعرها شبیه هم شده اند در حالی که احمد در این اثر وظیفۀ یک انستیتوی بزرگ پژوهشی ـ ادبی را برعهده گرفت و انجام داد. کاری که حداقل ده شاعر می بایست آن را انجام می دادند. ما در این اثر با یکصد سال شعر ارمنی سر و کار داریم و یک احمد نوری زاده. احمد در تمام آن سال ها با فراموش کردن خودش این اثر را به ثمر رساند و من معتقدم که برای این کار ما باید دست های احمد را ببوسیم. نوری زاده این اثر را در 1369 با 1,150 صفحه به بازار کتاب عرضه کرد که با استقبال بزرگی مواجه شد. این کار در آن شرایط حتی برای شاعران و نویسندگان ارمنستان نیز منحصر به فرد بود. این کتاب حدود 150 صفحه مقدمه دارد که چکیده ای از تاریخ و فرهنگ ارمنستان است. طبق گفتۀ نوری زاده تشویق های نشر چشمه و آقای حسن کیائیان تأثیر بسیاری در خلق این اثر داشته است». دکتر آندرانیک سیمونی در ادامه دربارۀ نوری زاده گفتند: « در این دوره است که احمد با بزرگ ترین شانس زندگی اش، یعنی خانم ماندانا پرنیان، آشنا می شود. خانم پرنیان مشوق او در این راه بود و طراحی جلد کتابصد سال شعر ارمنی را عهده دار شدند. جلد این کتاب جنگلی را نشان می دهد که درخت هایش از نصف تبر خورده اند که تجلی نسل کشی ارمنیان در سال 1915م است زیرا در این کتاب، شعر شاعرانی ترجمه شده بود که عده ای از آنها در آن نسل کشی جان خود را از دست داده بودند. نوری زاده بعد از کتاب صد سال شعر ارمنی، کتاب تاریخ و فرهنگ ارمنستان را به رشتۀ تحریر درآورد که مبنای آن همان 150 صفحۀ مقدمۀ کتاب صد سال شعر ارمنی بود.این کتاب می توانست یک ترجمه باشد ولی در اصل به یک تألیف بزرگ تبدیل شد و در اصل، یک کتاب علمی محسوب می شود که از منابع مختلف انتخاب شد و به رشتۀ تحریر درآمد. این منابع هر کدامشان در جایگاه خود و در مقطع تاریخی خود مهم بودند». دکتر سیمونی در پایان سخنان خود پس از بر شمردن تعدادی از جوایز احمد نوری زاده در ارمنستان گفتند: « آقای فرهاد کلینی، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در ارمنستان، دربارۀ احمد نوری زاده گفته است: ,آقای نوری زاده سمبل روابط دو ملت ایران و ارمنستان هستند،» و گفتار خود را با ترجمۀ فارسی نوری زاده از چهارپاره ای از یقیشه چارنتس، شاعر بزرگ ارمنی، پایان دادند: «هر چه از خورشید در قلب من است، همه از آن تو باد هر چه از آتش و از شادی سوزان، همه از آن تو باد همه را هدیه برای تو کنم، هیچ نمانادم هور تا نلرزی تو به سرمای زمستان، همه از آن تو باد». سپس، آقای ادوارد هاروطونیانس، نویسنده، مترجم و عضو هیئت تحریریۀ فصلنامۀ فرهنگی پیمان، طی سخنانی از سوی این نشریه گفتند: « احمد نوری زاده از نخستین همکاران فصلنامۀ پیمان بوده است. ایشان عهده دار ویراستاری مطالب پیمان بودند. از ایشان دعوت شد مطالبی نیز برای فصلنامه بنویسند. با آنکه پیمان هنوز در عرصۀ مطبوعات کشور ظاهر نشده بود و جایگاهی نداشت آقای نوری زاده متقبل شدند تا با نوشتن مطالبی با فصلنامۀ پیمان همکاری کنند. نوری زاده با ترجمه هایی که تا آن زمان از ادبیات ارمنی انجام داده بود چهره ای شناخته شـده بود. ما نیز با آثار اولیۀ او آشنا بودیـم. با وجـود سابقۀ طولانی ارمنیان در ایران و آشنایی نسل های اخیر ارمنی با زبان و ادبیات فارسی متأسفانه در گذشته تلاشی مؤثر برای برگرداندن آثار درخشان ادب ارمنی به فارسی صورت نگرفته بود و این قصور بیش از همـه متوجه خود ارمنیان بود که به هر دو زبان نیز آشنایی داشتند. در سال هـای 1350ـ1353ش، کـه ماهنامـۀ دو زبانۀ فارسی ـ ارمنی هـور منتشر می شد، آثـاری از نویسندگان و شاعـران ارمنی ترجـمه و در صفحـات آن ماهنامه چـاپ می شد. شعـرهای آن به طور عمـده ترجمۀ آلک خاچاطوریان بود و دکتـر هراند قوکاسیان، کـه در اصفـهان اقامـت داشـت. در سال هـای بعـد، مجـموعه هایـی از اشعـار شاعـران بـزرگ ارمنـی با ترجـمۀ این دو تن منتشر شد اما ناگـهان صد سال شعر ارمنی نوری زاده به بازار کـتاب آمـد که کاری بود کارستان! اثری ممـتاز چه از نظر حجم و چه از نظر تعداد شاعرانی که آثارشان معرفی شده بود. مضافاً آنکه کتاب دارای مقدمه ای بود در معرفی تاریخ و فرهنگ و ادبیات ارمنی در 140ـ150 صفحه که خود می توانست کتابی مجزا باشد. در کتاب صد سال شعر ارمنی، شاعرانی از ارمنستان، ایران و دیگر نقاط جهان معرفی شده اند که بسیاری از آنان برای ارمنی ها هم کمتر شناخته شده و یا ناشناخته بودند. درواقع، خیلی ها از طریق کتاب نوری زاده با آنان آشنا شده اند. ,جستاری کوتاه در تاریخ ادبیات ارمنی،؛ ,مدخلی بر اساطیر ارمنستان،؛ ,معرفی شاعر بزرگ ارمنی، واهاگن داوتیان،؛ و ,ساسونتسی داویت،[17] نمونه هایی از مقالاتی هستند که با امضای نوری زاده در پیمان منتشر شده و قطعاً در تحکیم جایگاه پیمان در عرصۀ مطبوعات کشور مؤثر بوده است». آقای هاروطونیانس در پایان گفتند: «در این فرصتی که مؤسسۀ ترجمه و تحقیق هور فراهم آورده، از طرف سردبیر و اعضای هیئت تحریریۀ فصلنامۀ پیمان برای فعالیت های احمد نوری زاده، در سال های نخست انتشار فصلنامه، از ایشان سپاسگزاری و قدردانی می کنم». آقای حسن کیائیان، مدیر نشر چشمه و از دوستان نزدیک احمد نوری زاده، که بیشتر کتاب های ایشان را به چاپ رسانده اند، سخنران بعدی برنامه بودند. ایشان در سخنانی گفتند: «عنوان یادداشتی را که برای امشب تدارک دیده ام شاعر و پژوهشگری انسان گذاشته ام. وقتی با دوستان دربارۀ آقای نوری زاده صحبت می کردم کمی گله مند بودم به این دلیل که در حق ایشان آن طور که باید حق مطلب ادا نشده. اگر آقای نوری زاده به این مقوله، که سال ها زحمت کشیدند، نمی پرداختند خیلی از هم وطنان پارسی گوی ما نمی توانستند در این ابعاد با فرهنگ و زبان ارمنی آشنا شوند. در 1363، مدت زمان کوتاهی پس از شروع به کار کتاب فروشی نشر چشمه، با احمد نوری زاده آشنا شدم. محل سکونت او جایی در خیابان نادرشاه (میرزای شیرازی کنونی) و در نزدیکی کتاب فروشی بود. آشنایی او با ادبیات زمینه ای برای تفاهم و نزدیکی ما شد که به سرعت به دوستی تبدیل شد. نوری زاده شعر را می شناخت و سابقۀ سرودن آن را داشت. کتاب می خواند و در قالب روزنامه نگاری با سابقه با مسائل روز در حوزه های مختلف آشنا بود. هر یک از این موارد به تنهایی می توانست محوری برای گفت و گو بین دوستان در آن سال ها باشد. روزگار از او، که از نوجوانی محکوم به کار کردن شده بود، انسانی درد کشیده و مقاوم ساخته بود، انسانی با شاخک های عاطفی بسیار حساس و حداقل توقع از جامعه و مردمانش. این انتظار حداقل از دیگران یکی از ویژگی های شخصیتی احمد نوری زاده بود. بعدها، که از تسلط او به زبان و فرهنگ هم میهنان ارمنی مان باخبر شدم بسیار تعجب کردم. می دانستم که مترجمان حلقه های واسط آشنایی دو فرهنگ هستند اما داستان زبان ارمنی برای من از نوعی دیگر بود. در ذهنیتم، که طی سال ها ساخته شده بود، زبان ارمنی تنها بخشی از فرهنگ یک ملت نبود. زبانی هم ردیف انگلیسی یا فرانسوی بود و این زبان و فرهنگ بخشی جدانشدنی از یک مذهب محسوب می شد که در مقام قیاس تنها می شد آن را با زبان لاتین ـ به عنوان زبان رسمی واتیکان ـ مقایسه کرد، یعنی زبان و مذهبی که به مثابه دو بخش جدانشدنی است. من تا آن زمان ندیده بودم کسی از میان این همه زبان های مختلف به آموختن زبان ارمنی پرداخته باشد و کاری که بعدها از احمد نوری زاده دیدم در هیچ کجای دنیا با این عمق و گستردگی سابقه نداشت. علت این امر شاید در آن باشد که زمان پذیرش مسیحیت در ارمنستان و ابداع حروف ارمنی، چون دو همزاد، آن قدر به هم نزدیک است که کسی نمی تواند یکی را بدون پذیرفتن دیگری برگزیند. آشنایی نوری زاده با زبان ارمنی یک آشنایی ساده و سطحی نیست. او در کودکی از زمان کار کردن با ارمنیان در زادگاهش، بندر انزلی، آشنایی اولیه به این زبان پیدا کرد ولی ذهن پیگیر و جست و جو گر او در این مرحله متوقف نشد. نگاهی گذرا به مقدمۀ کتاب صد سال شعر ارمنی و عمق و تنوع مضامینی که دست مایۀ او در این پژوهش تاریخی است، گواه روشنی بر گستردگی آشنایی و دلبستگی او به زبان و فرهنگ هم میهنان ارمنی است. تصویر روشن و دقیقی که نوری زاده از فرهنگ و تاریخ زبان ارمنی و انواع شعری آن در این مقدمه به دست می دهد دلیلی بر این مدعاست که او سالیان درازی از عمرش را صرف پژوهش در زبان و ادبیات ارمنی کرده است. نام بردن از گروه کثیری از شعرای تأثیرگذار ارمنی در یکصد سال گذشته و نوشتن شرحی دربارۀ هریک کار سترگی بود که نوری زاده با استادی بسیار توانست آن را به سامان برساند. انصاف چنین حکم می کند که در اینجا از همراهی گروهی از فرهنگ دوستان ارمنی با او یادی کرده باشم ولی به جرئت می توانم بگویم که خدمتی که نوری زاده به این فرهنگ کرد در تاریخ ادبیات معاصر ما کم نظیر است. بیش از هزار صفحه ترجمۀ شعر ارمنی، آن هم با دقت و وسواسی که می دانم نوری زاده بر هر واژۀ آن داشت و دارد و نوشتن مقدمه ای جامع در آغاز، کتاب صد سال شعر ارمنی را به اثری ممتاز بدل کرده است. کتاب های صد سال شعر ارمنی و تاریخ و فرهنگ ارمنستان، از حیث شیوۀ کاری و زمان و وقت بسیاری که صرف آنها شد، باید حاصل پروژۀ چندین سالۀ یک دپارتمان ادبی با بودجه ای کلان و تشکیلات آن چنانی می بود نه زحمت و همت یک نفر. بارها نوری زاده را دیدم که برافروخته، از لغزش های زبانی و بی دقتی هایی یاد می کند که برخی از صاحبان قلم در خلق آثارشان داشتند. تعهد او به زبان تنها به زبان ارمنی نبود، نبوده و نیست. همین حس زیبای مسئولیت پذیری و تعلق خاطر را به زبان مادری خود، فارسی، نیز داشته و دارد. او شعر می سرود و در این اواخر، داستان هم می نوشت. روزنامه نگاری جدی بود که اگر جفای زمانه موجب جدایی او از عالم روزنامه نگاری نمی شد چه بسا که سرنوشتش به نوعی دیگر رقم می خورد. با همسر آینده اش در نشر چشمه آشنا شد. بانوی هنرمندی که طرح جلد کتاب صد سال شعر ارمنی را کار کرده بود. می دانم که این ازدواج نقطه عطف مهمی در زندگی او بود و این پیوند نقش بسزایی در زندگی اش داشت. در کتاب تاریخ و فرهنگ ارمنستان، در شرح و بسط داستان حماسی ساسونتسی داویت و ویژگی های پهلوان اصلی شاخۀ سوم این داستان، می نویسد که او حتی در نبرد با دشمنی کینه توز و خون آشام نیز به فکر سوءاستفاده از موقعیت ها نیست و به دشمن، که آمادگی رزمی ندارد، شبیخون نمی زند بلکه با صدای بلند آواز در می دهد:, آهای هر که در خواب است بیدار باشد و هرکه بیدار است اسب خود را زین کند و هرکه اسبش را زین کرده است سلاح بر دارد، هرکه سلاح بر کمر بسته است سوار اسب شود و به میدان آید تا مبادا کسی بگوید که داویت دزدانه آمد و دزدانه رفت،. نگاه نوری زاده به این حماسه بیانگر شیفتگی او و امثال او و هم نسلانش به چگونگی منش پهلوانی است که حتی در مصاف با مخالف خود نیز از چارچوب اخلاق خارج نمی شود. برای آشنایی با دقت وسواس گونۀ نوری زاده در انتخاب اشعار و ترجمۀ روان آن نگاهی به شعرهای کتاب صد سال شعر ارمنی انداختم، به قصد آنکه نمونه ای از این شعرها را برایتان بخوانم. به واقع، انتخابی سخت بود. برخی مضامین و جای جای آن ترجمۀ پاکیزۀ شعرها ساعتی مرا از هدفی که داشتم دور کرد. پنداری در باغی پر گل بخواهید زیباترین و خوشبوترین آنها را برای عزیزانی بچینید». آقای کیائیان سخنان خود را با خواندن شعری از شاعر ارمنی، گئورگ اِمین، به پایان رساندند: « نمی تواند او چشمانش را بربندد چشمان مردم خویش است شاعر، حق ندارد او سکوت کند و نسراید بر لبان میهنش او کلام حقیقت است. شاعر اگر گوش هایش را بربندد چگونه بشنود خاک صدای تاریخش را ؟ اگر او ـ آنگاه که لازم است ـ قربانی نشود چگونه معجزۀ رستاخیز را به ثبوت برساند؟ حق ندارد سر به زیر افکنده قدم بردارد به سراسر زندگی او بر آینده می نگرد. به زیر هیچ باری نباید که تا شود پشتش تقدیر قرنش را بر دوش می برد او … این گونه می زید شاعر واقعی وا گر که لازم شد این گونه میدان را ترک خواهد کرد». در پایان بیانات سخنرانان، آقای ایساک یونانسیان، رئیس هیئت مدیرۀ مؤسسۀ ترجمه و تحقیق هور، ضمن تشکر از حضار ، سخنرانان و عوامل برگزار کننده در سخنانی گفتند: « امشب یادمان استادی را برگزار کردیم که بی شک تأثیری شگرف در شناسایی و اشاعه شعر و ادبیات ارمنی در ایران برجای گذاشته است. همۀ آنچه لازم بود در خصوص آقای نوری زاده گفته شود از سوی استادان محترم و سخنور ما ایراد شد و من تنها یک نکته می خواهم به آن اضافه کنم تا بیشتر به ارزش کار این استاد گران قدر پی ببریم. می خواهم مقایسه ای کنم میان آقای نوری زاده و کارو، شاعر فقید ایرانی ـ ارمنی، که هر دو دارای شباهت هایی هستند. کارو در نوشته هایش بسیار خاضعانه می گوید: ,من زبان مادری ام یعنی زبان ارمنی را، که همچون زبان فارسی یکی از چند زبان مستقل ملت هاست و چون زبان فارسی ثروتمند است، بسیار خوب می دانستم،. من هم باور دارم که یکی از دلایل موفقیت کارو در عرصۀ شعر و ادبیات فارسی مسلط بودن او به زبان ارمنی بود و بحق باید کارو را یکی از بهترین شاعران ارمنی دانست که به زبان فارسی شعر می سرود. آقای نوری زاده نیز علاوه بر تسلطش بر زبان فارسی، که زبان مادری اوست، زبان نامادری اش، یعنی زبان ارمنی، را نیز بسیار خوب می داند و به دلیل دانش او در زبان ارمنی است که ما امروز شاهد خلق چنین آثار گران بهایی از او هستیم و حق است که از او به عنوان تنها شاعر غیر ارمنی جهان نام بریم که به زبان ارمنی شعر می سراید و اینجاست که ارزش کار این استاد بسیار نمایان و بارز می شود. برای ما و صد البته، برای شما نیز بسیار خوش تر می بود که امشب جناب آقای نوری زاده شخصاً در جمع ما حضور می داشتند و از فرصت گران همنشینی با ایشان بهره مند می شدیم اما صد حیف که بیماری این امکان را از ما دریغ داشت». آقای یونانسیان در انتهای سخنان خود چنین گفتند: «شک ندارم چنانچه ایشان امشب و در این جمع حضور می داشتند حتماً در انتهای سخنان خود این جملۀ معروفشان را خطاب به ما و جـمع ایراد مـی کردنـد: , آی آدم های کودکـی و گذشتـۀ مـن و آی همـۀ آدم ها به هـر چهـره و هر کجـای جهان که هستید، زندگـی در کامتان خـوش باد،. ما نیز آرزو می کنیم از این پس زندگی به کـام این استـاد گـران قـدر خوش باشـد و مـا همیشـه از وجود ارزشمند ایشان بهره مند شویم». در پایان مراسـم، از سوی مؤسسـۀ ترجـمه و تحقـیق هـور، شورای خـلیفـه گـری ارامنـۀ تهران، روزنامـۀ ارمنـی زبان آلیـک و دانشـکـدۀ ایران شناسی دانشـگاه دولتی ایـروان تندیـس و لـوح های تقـدیری، که به ایشان اهدا شده بود، به خانوادۀ نوری زاده تقدیم شد. متن تقدیرنامۀ مؤسسۀ ترجمه و تحقیق هور ادیب و فرهیختۀ ارجمند، جناب آقای پروفسور احمد نوری زاده با احترام، در کنار سپاس و امتنان عمیق خود، بابت یک عمر فعالیت ادبی و نگاه مستمر و ویژۀ شما گران قدر نسبت به شناسایی و اشاعۀ زبان، شعر و ادبیات ارمنی کمال تشکر و سپاس را دارم. لذا، به رسم یادبود و به پاس قدردانی از زحمات بی شائبۀ جناب عالی در کمال اکرام و احترام و به رسم ادب و اخلاص این لوح سپاس تقدیم همت رفیع و حمیت منیعتان می گردد. امید است در پرتو عنایت حق همواره در کلیۀ شئونات زندگی موفق و مؤید باشید. مؤسسۀ ترجمه و تحقیق هور ایساک یونانسیان رئیس هیئت مدیره. متن تقدیرنامۀ روزنامۀ ارمنی زبان آلیک استاد گران قدر، جناب آقای دکتر احمد نوری زاده، شاعر پارسی گوی و مترجم ارجمند شما با تکیه بر دانش و تجربه ای که در پی علاقۀ شخصی نسبت به زبان و فرهنگ ارمنی به دست آورده اید طی دهه های متمادی، مسئولیت خطیر آشنا ساختن برادران و خواهران فرهیختۀ پارسی زبان را با فرهنگ، زبان و ادبیات ارمنی و نیاز مبرم این گفتمان را داوطلبانه برگزیدید و راهی نو برای مترجمان علاقه مند نسل کنونی و آتی گشودید. هر چند نیک می دانیم که انجام وظیفۀ خطیری چون آنچه در سطور فوق بر شمردیم در یک تقدیرنامه نمی گنجد اما دغدغه های فکری و معنوی که در راه تألیف کتاب ارزشمند تاریخ و فرهنگ ارمنستان و ترجمۀ مجموعۀ ادبی صد سال شعر ارمنی و ده ها اثر ادبی گوناگون ارمنی به زبان فارسی معاصر متحمل شده اید را ارزشمند و گرامی می داریم. در این روز وزین، که مراسم شب بزرگداشت جناب عالی برگزار می شود، از طرف خود و همکارانم در هیئت تحریریۀ روزنامۀ ارمنی زبان آلیک، ضمن ابراز شاد باش و تبریکات قلبی و یادآوری خاطرات سال های همکاری، برای شما آرزوی سلامتی و موفقیت های جدید خواستاریم. دوشنبه، دوم بهمن ماه 1396 درنیک ملکیان مهر سردبیر روزنامۀ آلیک. متن تقدیرنامۀ دانشکدۀ ایران شناسی دانشگاه ایروان (ارمنستان) استاد گران قدر، جناب دکتر احمد نوری زاده با وجود پیوندها و روابط هزاران سالۀ دو ملت ایرانی و ارمنی سده های متمادی گهرهای تابان فرهنگ و ادبیات ارمنی در دسترس ایرانیان نبود اما در نتیجۀ زحمات خستگی ناپذیر و بی دریغ جناب عالی این ادبیات و فرهنگ در زبان فارسی شهرت عام یافته و مبنای گفتمان ادبی دو ملت را تشکیل و محور جریانات نوین در زمینۀ فرهنگ و تمدن مشترک را به صورت خمیرۀ ادبی جدا ناپذیر و برادرانۀ ایرانی و ارمنی ایجاد نمود. همان گونه که فردوسی، این ابر مرد شعر پارسی، با چندین دهه ایثار بی دریغ به خلق جاودانۀ شاهنامه همت گماشت تا حیات روح ایرانی را ابدی سازد شما نیز در حدود نیم قرن فعالیت بی وقفه در زمینۀ ترجمه های ادبی و علمی حماسۀ فرهنگی ایرانی و ارمنی را ذره ذره در هم آمیختید تا آن را برای نسل های بی شمار آینده جاودان و پاینده نگاه دارید. در این روز پرشکوه، که مراسم بزرگداشت جناب عالی در تهران برگزار می شود، مراتب احترام عمیق و دین بی پایان دانشگاه دولتی ایروان و دانشکدۀ ایران شناسی را با آرزوی زندگی طولانی و قلمی پربار برای شما در راه اعتلای روابط برادرانۀ دو ملت ایرانی و ارمنی و گسترش نوری که از نام نوری زاده در ایران و ارمنستان پراکنده است ابراز می داریم. دوشنبه، 22 ژانویۀ2018م / 2 بهمن ماه 1396 وارتان وُسکانیان رئیس دانشکدۀ ایران شناسی دانشگاه دولتی ایروان. پینوشتها: 1- Vartavar |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 82
|