وجود روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قیصریه[2] با ارمنستان از گذشته های دور سبب پیوند برخی رویدادهای آن با تاریخ ملت ارمنی شده و بر اتفاقاتی تأثیرگذار بوده که گاه نقش تعیین کننده ای در سرنوشت این ملت ایفا کرده اند. از آنجایی که قیصریه در دوران کهن یکی از سکونتگاه های کاپادوکیه[3] محسوب می شد مدارکی که نخستین نشانه های حضور ارمنیان را در عرصۀ تاریخ در قیصریه به اثبات رساند در ارتباط با این ناحیه و رویدادهای آن است. [4] کاپادوکیه در دوران کهن به لحاظ نظامی و سیاسی در زمرۀ سرزمین هایی قرار داشته که توجۀ فاتحان و حکمرانان را در دوره های مختلف به خود جلب کرده. لذا، اسناد و مدارک فراوانی در ارتباط با تاریخ آن موجود است و متون متعدد مطالبی را به تفصیل دربارۀ اتفاقات و نبردهای روی داده در آن به ثبت رسانده اند. رویکردی اجمالی به تاریخ کاپادوکیه حاکی از آن است که این سرزمین در سدۀ ششم پیش از میلاد ازآن دولت ماد بوده[5] و از آن پس، تا زمان فروپاشی مادها توسط کوروش (559 ـ 529 ق م)، در محدودۀ سرزمین های تحت فرمان آنها قرار داشته. بر طبق مدارک متعدد و کتیبه های بر جای مانده به طور یقین در دورۀ حکومت هخامنشیان کاپادوکیه درتابعیت این دولت بوده و سالانه، غیر ازمالیات نقدی، 1,500 اسب، 2,000 قاطر و 50,000 رأس حشم دیگر به دولت هخامنشی پرداخت می کرده. بر مبنای منابع یونانی، که شرح مفصلی در ارتباط با راه های احداث شده در دورۀ هخامنشیان ارائه داده اند، کاپادوکیه یکی از نواحی مهم در مسیر راه شاهی بود به گونه ای که این جاده پس از عبور از رود هالیس[6] به آنجا می رسید و سپس تا کیلیکیه امتداد می یافت. [7] در دوره های بعد، اسکندر در طی فتوحات خویش بر کاپادوکیه سلطه یافت [8] و پس از مرگ و تقسیم متصرفات وی بین سردارانش، این سرزمین به اومن،[9] منشی اسکندر، واگذار شد. [10] کاپادوکیه در دوران سلطنت سلوکیان گذرگاهی برای دستیابی به ارمنستان بود[11] و مدتی تحت حاکمیت سلوکیان قرار داشت سپس مستقل شد و حکومتی پادشاهی از سلسلۀ خاندان آریارات ادارۀ آن را در دست گرفت. بر مبنای اسناد یونانی، که دربارۀ نخستین نشانه های ظهور شهر قیصریه و تاریخ آن مطالبی به ثبت رسانده اند، در دورۀ حکومت یکی ازپادشاهان آن به نام آریارات چهارم[12] (220ـ163ق م) شهری به نام ماژاک[13] در کاپادوکیه بنا شد. این شهر در دوران حکومت سلسلۀ آریارات به منزلۀ پایتخت آن بوده وگاهی با عنوان یوسبیا[14] نیز ذکر شده. ماژاک در دوره های بعد همچنان مرکزیت و اهمیت خود را در کاپادوکیه حفظ کرد و پس از ورود رومیان و تسخیر این شهر توسط آنان به افتخار قیصر روم، گایوس هولیوس اکتاویوس[15] (27 ق م ـ 14م)، قیصریه نام گرفت(در 17م). [16] ارمنیان قیصریه (از دوران کهن تا اوایل سدۀ بیستم میلادی ) از قدیمی ترین اسناد ارمنی که به تاریخ قیصریه در دورۀ باستان اشاره کرده، متن مورخ نامی، موسس خورناتسی[17] است. نوشته های او در ارتباط با این شهر شامل بخش هایی از توصیفات وی دربارۀ آرام[18] و شرح فتوحات او در سرزمین های غربی است. بر طبق روایت خورناتسی آرام در ادامۀ فتوحات خود متوجۀ سرزمین های غربی شد و به سوی کاپادوکیه حرکت کرد. او در نزدیکی این ناحیه، در مکانی که به گفتۀ خورناتسی در زمان نگارش متن خویش کساریا[19] نامیده می شده، توقف کرد و از آنجایی که هر لحظه احتمال داشت با اقوام مختلفی که در این سرزمین ها سکونت داشتند روبه رو شود تصمیم گرفت مدتی در کساریا بماند و از هرگونه نبرد شتاب زده ای اجتناب ورزد. پس از چندی، ناگزیر به رویارویی با تیتانیان پایاپیس کاقیان[20] شد و در طی نبردی او را شکست داده و از حدود متصرفاتش بیرون راند. آرام پیش از بازگشت به ارمنستان، به منظور حفاظت از نواحی تصرف شده، فردی به نام مشاک[21] را به عنوان والی این ناحیه تعیین کرد و بخشی از سپاهیان خویش را دراختیار او قرارداد. دیری نپایید که مشاک در ناحیۀ تحت فرمان خویش شهری به نام خود بنا کرد و به دور آن حصاری از استحکامات و دیوارهای دفاعی ساخت. خورناتسی در ادامۀ روایت خویش در ارتباط با تاریخ بنیان قیصریه چنین بیان کرده که در طی زمان نام این شهر تغییر یافته و از سوی ساکنان آن ماژاک خوانده شده است و بعدها با حضور اقوام دیگری،[22] که سبب رشد و ترقی شهر شدند، به کساریا شهرت یافته. سرزمین کاپادوکیه در طی دوران حکومت تیگران دوم (95 ـ 55 ق م) [23] به یکی از مسائل مهم مورد اختلاف بین ارمنستان، پونتوس[24] و روم تبدیل شد. [25] در سال 99 پیش از میلاد، پادشاه پونتوس، میهردات یوپاتور(111ـ63 ق م) [26]در طی فتوحات خویش بر کاپادوکیه تسلط یافت لیکن چند سال بعد با ورود سربازان رومی و نفوذ آنها ناگزیر به خروج از این سرزمین شد. حضور رومیان در کاپادوکیه و افزایش قدرت آنها تهدیدی جدی برای حکومت های سرزمین های مجاور، یعنی ارمنستان و پونتوس، محسوب می شد. از این رو، لشگرکشی به کاپادوکیه به منظور تصرف آن و غلبه بر رومیان اولویت سیاست خارجی تیگران و میهردات را تشکیل داد. در جریان اجرای مقدمات این سیاست میهردات، که نیت تصرف سرزمین های وسیعی را در ذهن می پروراند، زودتر از تیگران وارد عمل شد و برای اینکه با خاطری آسوده وارد جنگ با رومیان مستقر در کاپادوکیه شود تصمیم گرفت با پیشنهاد صلح به تیگران او را به منزلۀ هم پیمان خویش در نبرد با رومیان همراه سازد. تیگران نیز، که مقاصد فراوانی در جهت توسعۀ قلمرو خویش داشت، از پیشنهاد میهردات استقبال کرد و در 94 پیش از میلاد پیمان سیاسی و نظامی بین آنها به منظور نبرد در برابر رومیان مستقر در سرزمین های متعدد نواحی غربی، به ویژه کاپادوکیه، منعقد شد. در جریان این پیمان طرفین متعهد شدند در صورت تصرف این سرزمین محدودۀ جغرافیایی آن می بایست ازآن میهردات و غنائم جنگی و اسرا به تیگران تعلق گیرد. متعاقب انعقاد این پیمان در 93 پیش از میلاد نیروهای مشترک ارمنستان و پونتوس به سوی کاپادوکیه حرکت کردند، درکارزاری با رومیان روبه رو شدند، آنان را مجبور به عقب نشینی کردند و بر کاپادوکیه تسلط یافتند. یک سال بعد، بر مبنای تصمیم و تصویب سنای روم، لشگری به سوی کاپادوکیه حرکت کرد و درطی نبردی با غلبه بر نیروهای نظامی مشترک ارمنی و پونتوس، بار دیگر کاپادوکیه در تصرف نیروهای رومی قرار گرفت. این سرزمین حدود یک سال تحت تصرف و نفوذ رومیان باقی ماند تا اینکه سپاهیان تیگران به فرماندهی دو تن از سرداران خود، میتراس[27]و باگواس،[28] موفق به تصرف کاپادوکیه شدند. هم زمان با تصرف کاپادوکیه توسط نیروهای نظامی تیگران سپاهیان پونتوس نیز متصرفاتی در بخش هایی از این سرزمین به دست آوردند. چند سال بعد، در پی تصمیم دیگری از سوی سنای روم، لشگری به کاپادوکیه اعزام شد که بر سپاهیان ارمنی ولشگریان پونتوس مستقر در آنجا غلبه کرد وکاپادوکیه را تصرف نمود. از آن پس بارها کاپادوکیه به صحنۀ نبردهای ارمنیان، پونتوس و رومیان و موفقیت های مقطعی آنان تبدیل شد. چنانکه در 78پیش از میلاد تیگران پس از بنای شهر تیگراناکرت[29] به منظور توسعه و افزودن شمار جمعیت ساکن در آن با لشگرکشی به کاپادوکیه و تسخیر پایتخت آن، ماژاک،[30] بیست هزار اسیر جنگی[31] را به تیگراناکرت و سایر شهرهای ارمنستان برده و اسکان داد. در سال های بعد کاپادوکیه، که در تصرف رومیان و در زمرۀ متحد آنها قرار داشت، بار دیگر صحنۀ نبردهای تیگران و سپاهیانش در برابر رومیان گردید. او دراواخر 68 پیش از میلاد طی لشگرکشی موفق به عبور از رودخانۀ فرات و تسخیر کاپادوکیه شد لیکن این پیروزی چندان پایدار نماند و با پیشروی سپاهیان روم در بهار 67 پیش از میلاد رومیان بر تیگران غلبه و او را وادار به عقب نشینی کردند. [32] به این ترتیب کاپادوکیه پس از سپری کردن نبردهای متعدد به تصرف رومیان در آمد. [33] کاپادوکیه و به تبع آن قیصریه در طی سده های دوم و سوم میلادی نقش مهمی در ورود مسیحیت به ارمنستان داشته اند. [34] این امر سبب شد که در دهه های ابتدایی پذیرش دیانت مسیح در ارمنستان با نهادهای دینی قیصریه به منزلۀ یکی از مهم ترین مراکز مذهبی آناتولی میانه[35] روابط مذهبی خاصی شکل گیرد. [36] در نوشته های خورناتسی، قیصریه خاستگاه مذهبی سورپ گریگور لوساووریچ[37] ذکر شده و برخی روایت هایش حاکی از آن است که سورپ گریگور از دوران طفولیت تعلیمات مذهبی خویش را درآنجا گذرانده. [38] پس از پذیرش مسیحیت از سوی تردات (298 ـ 330 م) [39] و اعلام رسمیت آن به عنوان دین رسمی ارمنستان سورپ گریگور از سوی تردات عنوان سراسقف را دریافت کرد[40] و با همراهی هیئتی متشکل از امرا، بزرگان و جمعی از سپاهیان با شکوه و جلال فراوان عازم قیصریه شد و در آنجا توسط اسقف اعظم وقت، قووندیوس،[41] تقدیس یافت. پس از گریگور تا زمان حکومت پاپ (369ـ374م) [42] تمامی مقامات روحانی، که درجۀ سراسقفی در ارمنستان دریافت می کردند، از کلیسای قیصریه و از سوی اسقف اعظم آنجا تقدیس یافته اند. [43] در اوخر سدۀ هشتم میلادی و در دوران تسلط اعراب بر ارمنستان و هم زمان با تشدید شورش های نظامی ارمنیان در برابر اعراب[44] خیل عظیمی از ارمنیان، که در شرایط سختی به سر می بردند، به سرزمین های واقع در محدودۀ حکومت بیزانس مهاجرت کردند. از سویی، در پی سیاست امپراتوری بیزانس، که قصد داشت از نیروی نظامی ارمنیان در برابر اعراب استفاده کند و بر این اساس برخی از سرزمین های واقع در سرحدات مناطق تحت سلطۀ آنها را به اسکان مهاجران ارمنی اختصاص داده بود، دیری نپایید که بر شمار این مهاجران افزوده شد و کاپادوکیه، که در زمرۀ مناطق مهاجرپذیر بود، محل سکونت جمعیت انبوهی از مهاجران ارمنی شد به گونه ای که به زودی بخش اعظمی از جمعیت ساکنان این شهر را ارمنیان تشکیل می دادند. [45] در 1022م شهر قیصریه از سوی واسیل دوم (976 ـ 1025م) [46] به داویت آرتزونی[47] واگذار شد. [48] اورهایتسی،[49] مورخ نامی ارمنی، شرح مفصلی از چگونگی و علت واگذاری قیصریه به داویت به ثبت رسانده. بر طبق نوشته های او واسیل، که با شورش امیری به نام نیکپور[50] روبه رو شده بود، با انعقاد پیمان اتحادی از داویت خواست تا شورش او را سرکوب کند. داویت موفق به غلبه بر نیکپور شد و پس از مدتی سپاهیان حامی او نیز، که در برابر نیروهای داویت مقاومت می کردند، شکست خورده و مجبور به عقب نشینی شدند. واسیل که از شنیدن خبر سرکوب شورش نیکپور بسیار خوشحال شده بود به پاس خدمات داویت شهرهای قیصریه و تزامنداو[51] را به او واگذار کرد. [52] منابع ارمنی، چند سال پس از این واقعه، مهاجرت جمعیت قابل توجهی از ارمنیان را به سوی کاپادوکیه به ثبت رسانده اند درطی سال های بعد نیز شمار مهاجران ارمنی از نواحی مختلف حوزۀ حکومت باگراتونیان به سوی کاپادوکیه افزایش یافت. [53] رویدادهای مربوط به دورۀ حکومت گاگیک دوم (43/1042 ـ 1045م) [54] نیز مهاجرت شمار زیادی از ساکنان ارمنی را به قیصریه و برخی نواحی تابع آن به همراه داشت. پادشاهی باگراتونی، که در نتیجۀ نبردهای پیاپی تضعیف شده بود، رمق های باقی ماندۀ خود را صرف حفاظت شهر آنی[55] از گزند حملات متوالی سپاهیان بیزانس کرده بود. طی 1044م سپاهیان بیزانس سه بار پیاپی آنی را مورد تهاجم قرار داده و در همۀ این حملات با مقاومت سپاهیان گاگیک روبه رو شدند و شکست خوردند. شکست های مکرر بیزانس در پای دیوارها و حصارهای شهر آنی سبب تغییر سیاست آنها شد. بر این اساس آنها با ترفندی و به بهانۀ پیشنهاد صلح گاگیک را به قسطنطنیه دعوت و او را وادار کردند تا شهر آنی را به امپراتوری بیزانس واگذار نماید در مقابل حکومت برخی نواحی و سرزمین های واقع در نزدیکی قیصریه را در اختیار او نهادند. [56] به این ترتیب، شهرهای پیزو[57] و کالون ـ پقاد (کالان ـ پاقاد) [58] در حوزۀ اختیارات گاگیک قرار گرفت. [59] دیری نپایید که با مرگ داویت آرتزرونی، شهر قیصریه نیز در در 1045م تحت فرمان گاگیک درآمد. [60] پس از استقرار گاگیک در نواحی مذکور شمار زیادی از ساکنان ارمنی از نواحی هم جوار از جمله پونتوس به سوی سرزمین های تحت فرمان او مهاجرت کردند و سکنا گزیدند. [61] این مهاجرت ها سبب کوچ بسیاری از امرای محلی به محدودۀ سرزمین های تحت سلطۀ بیزانس شد چنان که در 1065م، پادشاه ارمنی قارص با واگذاری سرزمین های تحت حکومت خویش به امپراتوری بیزانس آنجا را ترک و در مقابل، حکومت چند ناحیه از جمله شهر تزامانداو[62] را دریافت کرد و در این نواحی مستقر شد. شمار زیادی از ارمنیان نیز به همراه او مهاجرت کرده و افزون بر تزامانداو بخش اعظمی از آنان در شهر قیصریه ساکن شدند. [63] هم زمان با انتقال قدرت سیاسی برای مدت کوتاهی مقر سراسقفی نیز به قیصریه انتقال یافت و گریگور دوم پاهلاوونی[64] به عنوان مقام سراسقفی تزامانداو منصوب شد. لیکن، در 1079م، پس از کشته شدن گاگیک در قلعۀ کیزیسترا[65] به دست یونانیان و مهاجرت شمار زیادی از ارمنیان قیصریه به سوی کیلیکیه[66] سر اسقف تزامانداو نیز آنجا را ترک کرد.[67] اواخر سدۀ یازدهم میلادی، هم زمان با رشد و رونق تجارت در قیصریه، بر شمار ارمنیان آن افزوده شد و قیصریه درمسیر ارتباطی کیلیکیه، ارزروم، طرابوزان، قسطنطنیه و حتی ایران و شهر تبریز قرار گرفت. این شهر به یکی از مهم ترین سکونتگاه ها و محل فعالیت ارمنیان تبدیل شد و به زودی اسقف نشینی مرکب از شورای مذهبی در آن تأسیس گردید. [68] مدارک حاکی از آن اند که قیصریه در اواخر سدۀ دوازدهم میلادی کماکان اهمیت و جایگاه مذهبی خود را در ارتباط با کلیسای سنتی ارمنستان حفظ کرده. اسنادی که دربارۀ حیات مذهبی ارمنیان قیصریه گزارشاتی به ثبت رسانده اند اشاراتی به حضور هوهاننس،[69] اسقف ارشد قیصریه، در شورایی مذهبی، که در 1179م درهرومکلا[70] توسط یونانیان برگزار شد، داشته اند. قیصریه شاهد حضور امرا و پادشاهان ارمنی کیلیکیه و فتوحات آنها نیز بوده. مطالبی در ارتباط با تصرف قلعۀ کیزیسترا به دست توروس اول (1100 ـ 1129م) [71] به ثبت رسیده نیز توصیفاتی در ارتباط با پادشاه لوون دوم (1187 ـ 1219م) [72] و تسخیر شهر آراگلیان[73] در 1186م ذکر شده است. [74] قیصریه در اوخر سدۀ دوازدهم میلادی تحت سلطۀ سلجوقیان قرار گرفت. سپس، در نیمۀ نخست قرن سیزدهم میلادی توسط مغولان تسخیر و در نهایت، در1471م ضمیمۀ امپراتوری عثمانی شد. [75] از این تاریخ به بعد اطلاعات دقیق تری دربارۀ حیات اجتماعی، اقتصادی و مذهبی ارمنیان قیصریه و چهره های ماندگار آن در عرصۀ مذهب، اقتصاد، ادبیات، هنرو فرهنگ ارمنی به ثبت رسیده. [76] از آغاز سدۀ هفدهم میلادی، شهر قیصریه به واسطۀ تجار ارمنی آن در بازارهای اروپایی[77] به منزلۀ یکی از مراکز مهم مشاغل و حرف مختلف شناخته شده بود. بر اساس برخی نوشته های سیاحان و مسافرانی که از این شهر عبور کرده اند ارمنیان قیصریه به حرفه های متعددی همچون نجاری، معماری، نقاشی، کنده کاری و حکاکی بر روی سنگ اشتغال داشتند که در بین این حرفه ها معماری و مهارت استادان ارمنی آن از جایگاه خاصی برخوردار بوده. کارگاه هایی نیز در زمینۀ پنبه و پارچه بافی وجود داشت که شمار زیادی از کارگران ارمنی در آن مشغول به کار بودند. در سدۀ نوزدهم میلادی، این شهر به لحاظ جمعیتی به منزلۀ یکی از مهم ترین سکونتگاه های ارمنیان در حوزۀ امپراتوری عثمانی به حساب می آمد. بر طبق آمار استخراج شده در 1800م این شهر نزدیک به پنجاه هزار نفر سکنه داشته که از این میان ده هزار نفر را ارمنیان تشکیل می دادند. بر اساس گزارشات برخی سیاحان جمعیت این شهر در نیمۀ دوم سدۀ نوزدهم میلادی رشد داشته و به تبع آن شمار ارمنیان ساکن در آن نیز افزایش یافته است. بر اساس آمارغیر رسمی موجود در نوشته های برخی از شرق شناسانی که در نیمۀ دوم سدۀ نوزدهم از کاپادوکیه عبور کرده و مدتی نیز در قیصریه توقف نموده و از آن بازدید کرده اند در 1852م این شهر 52,630 نفر سکنه داشته که از این تعداد پانزده هزار نفر را ارمنیان تشکیل می دادند. قیصریه در زمرۀ شهرهایی بود که در نیمۀ دوم سدۀ نوزدهم میلادی با پشت سر گذاردن فئودالیسم به سوی روابط بورژووازی حرکت کرد و کارخانه های متعددی در آن احداث شد.[78] کارخانۀ پارچه بافی ای که برادران گاسرچیان[79] در 1856ـ 1857م بنیان نهادند کارخانه ای مجهز بود که سیصد نفر از استادان و کارگران پارچه باف در آن مشغول به کار بودند. [80] از اوایل سدۀ نوزدهم میلادی قالی بافی نیز، که جزو فعالیت های ساکنان ارمنی روستاهای اطراف قیصریه محسوب می شد، به منزلۀ یکی از حرفه های مهم از سوی شهروندان ارمنی قیصریه مورد توجه قرار گرفت[81] و به زودی فرش های بافته شده در این شهر به منزلۀ یکی از تولیدات مرغوب توسط تجار ارمنی به بازارهای مهم عرضه شد. دیری نپایید که براهمیت فرش بافی و نقش مؤثر آن در رونق حیات اقتصادی ارمنیان قیصریه افزوده شد و با احداث کارگاه هایی امکان تمرکز قالی باف ها، که در ابتدا در منازل خود به این کار اشتغال داشتند، فراهم گردید و با این اقدام میزان تولید افزایش یافت. در 1880م، نیکوقوس نالباندیان[82] اقدام به ایجاد کارخانۀ قالی بافی در قیصریه نمود. در این کارخانه، که صدها کارگر مشغول فعالیت بودند، فرش هایی از جنس پنبه بافته و تولید می شد. از آن پس فرش بافی به یکی از مهم ترین مشاغل ارمنیان قیصریه تبدیل شد که امکان معاش صدها خانوار را فراهم می کرد. هنر قالی بافی قیصریه در اواخر سدۀ نوزدهم به دوران اوج خود رسید به گونه ای که سالانه حدود هزار تخته فرش پنبه ای و ابریشمی توسط استادان فرش باف تولید می شد و تجار قیصریه از محل فروش آنها موفق به کسب 35 ـ 40 هزار سکۀ طلا در سال می شدند. در کنار فرش بافی، طلا سازی نیز از مهم ترین رشته های هنری رایج در بین ارمنیان قیصریه بود و یکی از مهم ترین منابع درآمد شماری از ارمنیان ساکن در این شهر محسوب می شد. تجارت نیز، که در حیات اقتصادی ارمنیان قیصریه ازسابقه ای طولانی برخوردار بود، در اوایل سدۀ نوزدهم میلادی دوران اوج خود را سپری می کرد. فعالیت بسیاری از بازرگانان ارمنی قیصریه به این شهر محدود نمی شد و آنها از طریق قسطنطنیه روابط تجاری خود را گسترش داده و دفاتر تجاری نیز در برخی از شهرهای اروپایی تأسیس کردند. به زودی، در نتیجۀ فعالیت تجار ارمنی که ثروت هنگفتی از درآمد حاصل از داد و ستد به دست آورده بودند قیصریه به یکی از مراکز تجاری، که سهم بزرگی در تعیین روابط اقتصادی ایفا می کرد، تبدیل شد. هم زمان با رونق اقتصاد مقولۀ فرهنگ نیز رشد چشمگیری یافت. به زودی، کتاب فروشی هایی در قیصریه ایجاد شدند که کتاب های با ارزشی را از نویسندگان مشهور به زبان های انگلیسی و فرانسه عرضه می کردند. [83] مدارس شمار بیشتری از دانش آموزان را به خود جلب کرده و پلی ارتباطی با قسطنطنیه و مراکز فرهنگی فراسوی آن ایجاد کردند که درنتیجۀ این ارتباطات سطح فرهنگی ارمنیان مقیم در قیصریه ارتقا یافت. [84] در شهر قیصریه، سه کلیسای سنتی ارمنی وجود داشت که در مجاورت همۀ آنها مدارسی واقع و فعال بودند. به این ترتیب، در مجاورت کلیسای سورپ گریگور لوساووریچ به کمک مالی خیری به نام گیوموشیان[85] مدرسه ای تأسیس شده بود که بیشترین شمار دانش آموزان را به خود اختصاص می داد. در مدارس مجاور سورپ آستواتزاتزین[86] و سورپ سارکیس،[87] دو کلیسای دیگر ارمنیان قیصریه، نیز جمعی از دانش آموزان مشغول تحصیل بودند. افزون بر مدرسه های مذکور به همراهی و کمک مالی برخی از خیران ارمنی مدارس شبانه روزی، مهدکودک و مکانی برای نگهداری کودکان بی سرپرست نیز ایجاد شدند. [88] شواهد و مدارک تاریخی گویای این مطلب اند که در میان سه کلیسای سنتی ارمنی قیصریه کلیسای سورپ گریگور لوساووریچ، که در محله ای ارمنی نشین قرار داشت، از اهمیت خاصی برخوردار بوده. قدیمی ترین سندی که دربارۀ کلیسای مذکور مطالبی به ثبت رسانده تاریخ ساخت آن را 1191م ذکر کرده. این کلیسا در سال 1859م در حالی که تقریباً در آستانۀ ویرانی قرار داشت با حمایت مالی تمامی طبقات جامعۀ ارمنی قیصریه، اعم از ثروتمندان و فقرا، بازسازی و مرمت شد. [89] هم زمان با رشد اقتصادی و فرهنگی، ارمنیان قیصریه پیشرو بسیاری از فعالیت های علمی و گسترش آن در شهرها و روستاهای ارمنی نشین اطراف قیصریه بودند. در 1848م، خانوادۀ گیولبنکیان[90] در تالاس[91] مدارس جداگانه ای مختص دختران و پسران ایجاد کردند. در 1888م، به کوشش اسقف قیصریه، تردات پالیان[92] و کمک مالی خانوادۀ یسایان[93] در محوطۀ دیر سورپ کاراپت[94] مدرسه ای عالی تأسیس گردید که به زودی به مهم ترین مرکز علمی و فرهنگی ارمنیان در قیصریه و شهرها و روستاهای ارمنی نشین واقع در محدودۀ آن تبدیل شد. از میان دانش آموزانی که در این مدرسه به تحصیل اشتغال داشتند چهره های دینی و علمی بسیاری به عرصۀ فرهنگ ارمنی تقدیم شدند. [95] دیرسورپ کاراپت واقع در افکره[96] در طی سده های متمادی یکی از مراکز مذهبی ارمنیان قیصریه بوده. قدیمی ترین سندی که دربارۀ این دیر مطالبی ذکر کرده به 1206م باز می گردد. روایات مختلفی در ارتباط با بنای این دیر رایج است. برخی بنای آن را به سورپ تادئوس[97] در سدۀ نخست میلادی و برخی دیگر به گریگور لوساووریچ در سدۀ چهارم میلادی نسبت می دهند. این دیر، که از اماکن زیارتی ارمنیان محسوب می شد، در طول ماه های تابستان پذیرای شمار زیادی از زائرانی بود که در اتاق های واقع در محوطۀ آن اسکان داده می شدند. [98] دیر سورپ آستواتزاتزین در تومارزا[99] نیز از قدیمی ترین اماکن مذهبی ارمنیان قیصریه به شمار می آید. این دیر در فاصلۀ سال های 1570ـ1580م به یکی از مهم ترین مراکز فرهنگی تبدیل و بعدها در 1784م مدرسه ای شبانه روزی در آن تأسیس شد که تا اوایل قرن بیستم فعال بود. [100] آچاریان در نوشته های خود تعداد 28 کلیسا و چهار دیر را در 22شهر و روستای ارمنی نشینی، که در اطراف قیصریه وجود داشته اند، به ثبت رسانده. همچنین، به یک کلیسا نیز مختص ارمنیان کاتولیک در شهر قیصریه اشاره کرده. [101] جملگی نهادهای مذهبی، فرهنگی و اقتصادی ارمنیان قیصریه تا 1915م فعال بوده اند… . [102] منابع: پاسدرماجیان، هراند. تاریخ ارمنستان. ترجمۀ محمد قاضی. تهران: زرین 1377. پیرنیا، حسن. ایران باستان. تهران: نشر علم، 1373، ج 1ـ3. گیرشمن، ر. ایران از آغاز تا اسلام. ترجمۀ محمد معین. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی،1372. مانوکیان،آرپی. «آنی اسطوره ای ناکام». پیمان. س12. ش 46. زمستان 1387. مانوکیان، آرپی. «پادشاهی ارمنی کیلیکیه از پیدایش تا خاموشی». پیمان. س 17. ش62. زمستان 1391. ممتحن، حسینعلی. کلیات تاریخ عمومی (تاریخ ملل قدیم مشرق و یونان و روم ). تهران: مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه شهید بهشتی،1370،ج1. Abrahamyan, A. G. Hamarod Ourvagitz Hay Gaghtavayreri Badmootiun.Yerevan: Haybedhrad, 1964. Acharyan, Hrachia. Hay Gaghtakanootian Badmootiun. Yerevan:Hrachia Acharyani Anvan Hamalsaran, 2002. Aghayan & Others.Hay Joghoverti Badmootiun.Yerevan:Haykakan SSH Gidootiunneri Academia, 1974. vol. 5. Alboyadjian, Arshag. Badmootiun Hay Gaghtakanootian. Qahire : Nor Asdgh Debaran, 1941, vol.1. Ayvazyan, Hovhannes & Others. Hay Spiurki Hanragidaran.Yerevan: Haykakan Hanragidaran Heradarakchootiun, 2003. Darbinyan, M. Kesaria «Haykakan Sovedakan Hanragidaran».Yerevan: Haykakan SSH Gidootiunneri Academia,1979, vol.5. Ghazaryan, Hayk. Arevmedahayeri Sotsial ـ Dendesakan Yev kaghakakan Katsootiune (1800 ـ 1870 TT). Yerevan: Haykakan SSH Gidootiunneri Academia, 1967. Khorenatsi, Movses. Hayots Badmootiun.Targ. Neratz,Tzanot.St. Malkhasyants.Yerevan: Hayastan, 1997. Lastivertsi, Aristakes. Badmootiun. Targ. V. A. Gevorgyan. Yerevan: Hayastan, 1971. Melik ـ Bakhshyan, S.T & Others. Hay Joghoverti Badmootiun Eskezbits minchev XVIII dari verje.Yerevan: Yerevani Hamalsarani Heradarakchootiun, 1975. Oorhayetsi, Mateos. Jamanakagerootiun. Targ. Hrach Bartikyan. Yerevan: Hayastan, 1973. Parsamyan, V. A & Others. Hay Joghoverti Badmootiun. Yerevan: Loois, 1965, vol. 2. www.efkere.com www.Kayserikilisesi.org www.virtualani.org منابع تصاویر تصویر 1: Darbinyan, M. Kesaria «Haykakan Sovedakan Hanragidaran». Yerevan: Haykakan SSH Gidootiunneri Academia,1979,Vol. 5, P. 386. تصاویر 2،3و10: www.Kayserikilisesi.org تصاویر 4، 5، 6، 7 و 8 : www.efkere.com تصاویر 9و11: www.virtualani.org/tomarza/ پی نوشت ها: 1ـ نوشتار حاضر نگاهی اجمالی بر چگونگی حضور و حیات ارمنیان درشهر قیصریه و برخی شهرها و روستاهای اطراف و تابع آن داشته و سعی کرده از طریق بررسی برخی از رویدادها بخش هایی از جنبه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و مذهبی ساکنان ارمنی این شهر را ارائه دهد. شایان ذکر است که در روند پژوهش، آن دسته از منابع و اسناد مورد استفاده قرار گرفته اند که از طریق آنها امکان استخراج اطلاعات بیشتر و دقیق تری از این بخش از تاریخ قیصریه وجود داشته. نیز، به منظور جلوگیری از پراکندگی مطالب و حفظ نظم و ارائۀ اطلاعاتی جامع از بحث پیرامون تاریخ مفصل قیصریه و پرداختن به رویدادها و اتفاقاتی که خارج از حدود عنوان و موضوع اصلی بوده خودداری شده. در ضمن، به تبعیت از منابع ارمنی، تاریخ قیصریه در روزگار کهن در ذیل تاریخ کاپادوکیه بررسی شده. 2ـ در ارمنی کساریا (Kesaria) نامیده می شود. در متون تاریخی مختلف به صورت کایزریا (Caesarea) گایسری(Gayseri) گایسریا (Gaiseria) قیصری وقیصریه آمده. گاهی به صورت سزاریه و سزاره نیز نوشته شده. امروزه، با عنوان کایسری (Kayseri)، مرکزاستانی به همین نام است که در محدودۀ جغرافیایی کشور ترکیه واقع شده. ر.ک:
3ـ درمتون ارمنی کاپادووکیا (Kapadovkia) . 4ـ ر.ک: Hrachia Acharyan, Hay Gaghtakanootian Badmootiun (Yerevan: Hrachia Acharyani Anvan Hamalsaran, 2002), p.531&532; Arshag Alboyadjian, Badmootiun Hay Gaghtakanootian (Qahire: Nor Asdgh Debaran, 1941),vol.1, p.9; Hovhannes Ayvazyan & Others, Hay Spiurki Hanragidaran (Yerevan: Haykakan Hanragidaran Heradarakchootiun, 2003), p.180. Darbinyan, ibid., p.386.5ـ Halys6ـ در ترکی قزل ایرماق،کزل ایرماک (Kizilirmak). 7ـ حسن پیرنیا، ایران باستان (تهران: نشر علم ،1373)، ج1، ص 191و244و ج2، ص 1285، 1476،1489و 1638. Acharyan, ibid, p.1538ـ Eumen9ـ 10ـ پیرنیا، همان ،ج3 ،ص 1967. 11ـ ر.گیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمۀ محمد معین (تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ،1372)، ص 259. Ariarat IV 12ـ Majhak13ـ در برخی متون به صورت مازاکا (Mazaka) نیز نوشته شده. Yevsebia (Eusebia)14ـ Gaios Hulius Octavios (Gaius Julius Octavius)15ـ Darbinyan, ibid.16ـ Movses Khorenatsi17ـ Aram18ـ خورناتسی آرام را از اعقاب هایک و جد قوم ارمنی معرفی کرده و شرح مفصلی دربارۀ جنگ ها و فتوحات او به ثبت رسانده. محققان متأخر بر مبنای نوشته های خورناتسی و اطلاعات موجود درسنگ نبشته های آشوری یقین دارند که آرام (860 ـ 843ق م) پایه گذار دولت اورارتو و نخستین پادشاه آن بوده است. مورخان ارمنی بر این باورند که ملت های دیگر بر اساس نام آرام قوم او را آرمن خطاب کرده اند. ر.ک:
نیز حسینعلی ممتحن، کلیات تاریخ عمومی (تاریخ ملل قدیم مشرق و یونان و روم) (تهران: مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه شهید بهشتی،1370)، ج1، ص 483و484. 19ـ منظور همان قیصریه است که در متن اصلی خورناتسی، به زبان ارمنی، کساریا ذکر شده. Titanian Paiapis Kaghian20ـ بر طبق نوشته های خورناتسی او پیش از فتوحات آرام توانسته بود دربرخی سرزمین های غربی و از جمله کاپادوکیه متصرفاتی به دست آورد. Meshak21ـ خورناتسی او را «فردی از قوم آرام» معرفی کرده. 22ـ خورناتسی نامی از اقوام ذکر شده نبرده است. Movses Khorenatsi, Hayots Badmootiun.Tzanot, Targ. Neratz. St. Malkhasyants (Yerevan: Hayastan , 1997), p. 91. 23ـ از سلسلۀ پادشاهی آرتاکسیاس ارمنستان. Pontus24ـ سرزمینی واقع در شمال ارمنستان و در امتداد دریای سیاه. نک: هراند پاسدرماجیان ، تاریخ ارمنستان، ترجمۀ محمد قاضی(تهران: زرین،1377)، ص 49. Acharyan, ibid, p.153.25ـ Mihrdat Yevpator26ـ به صورت (Mithridates VI وMithridates Eupator) نیز آمده .مهرداد ششم ملقب به اوپاتور از حکمرانان پنتوس. Mitras 27ـ Bagouas 28ـ Tigranakert 29ـ Parsamyan & Others, ibid, p.168 -178; Alboyadjian,vol.1,p.109.30ـ Acharyan, ibid.31ـ Parsamyan & Others, ibid,p.183 – 187.32ـ Acharyan, ibid.33ـ S.T. Melik ـ Bakhshyan & Others, Hay Joghoverti Badmootiun Eskezbits minchev XVIII dari verje (Yerevan: Yerevani 34ـ Hamalsarani Heradarakchootiun, 1975), p.225; Parsamyan & Others, ibid, p.284. 35ـ نک: www.Kayserikilisesi.org. Acharyan, ibid, p.532; Alboyadjian,vol.1, p. 9236ـ Soorp Grigor Loosavorich37ـ مروج دیانت مسیح و پایه گذار کلیسای سنتی ارمنستان. Khorenatsi ,ibid, p. 186,188 &19038ـ Terdat III39ـ پادشاه ارمنستان از سلسلۀ آراشاگونیاتس. 40ـ پاسدرماجیان، همان ، ص 120. Ghevondius41ـ Pap42ـ پادشاه ارمنستان از سلسلۀ آراشاگونیاتس. 43ـ در پی برخی تغییرات در دوران پادشاهی پاپ، مراسم تقدیس مقام سر اسقفی مستقل از نهادهای مذهبی قیصریه اعلام شد. ر.ک: Acharyan, ibid, p.532. 44ـ پاسدرماجیان، همان، ص 154.
Vassil II(Basil II )46ـ امپراتور بیزانس. Davit Artzrooni47ـ حکمران امارت ارمنی سباستیا در سدۀ یازدهم میلادی. Darbinyan,ibid, p. 38648ـ Oorhayetsi 49ـ Nikepor50ـ Tzamendav51ـ شهری پرنعمت واقع در حدود قیصریه. آچاریان آن را شهری محصور در قلعه های متعدد در نزدیکی قیصریه دانسته. Mateos Oorhayetsi, Jamanakagerootiun, Targmanootiun, Neratzootiun & Tzanotagerootiun. Hrach Bartikyan (Yerevan: 52ـ Hayastan, 1973), p.34. Alboyadjian, ibid, vol.1, p.24353ـ Gagik II54ـ آخرین پادشاه سلسلۀ باگراتونی. Ani55ـ پایتخت دولت باگراتونی . نک: آرپی مانوکیان، «آنی، اسطوره ای ناکام »، پیمان، س12، ش 46 (زمستان 1387) : 76 ـ80. Parsamyan & Others, ibid, vol.2, p.62 & 63; Alboyadjian, ibid, p.24456ـ Pizoo57ـ آچاریان پیزو را شهری در حدود قیصریه دانسته. بر مبنای برخی تحقیقات محل فعلی پیزو باشکوی (Başkoy) در استان قیصریۀ کنونی تعیین شده. Kalon Peghat(Kalan Paghat)58ـ آچاریان موقعیت آن را درنزدیکی شهر قیصریه دانسته. برخی تحقیقات اخیر کالون پقاد را اینجسو (Incesu) در استان قیصریۀ ترکیۀ کنونی دانسته اند. Acharyan,ibid, p.532 ; Oorhayetsi, ibid, p.6359ـ Darbinyan,ibid, p.386 ; Aristakes Lastivertsi, Badmootiun, Targ. V. A. Gevorgyan (Yerevan: Hayastan, 1971), p.37 60ـ Hovhannes Ayvazyan & Others, ibid, p.180. Acharyan,ibid, p.53261ـ Oorhayetsi, ibid, p.9962ـ Darbinyan, ibid, p.38663ـ Grigor II Pahlavuni64ـ kizistra65ـ قلعه ای معروف در مسیری مرتبط با شهر قیصریه و در نزدیکی آن. تحقیقات اخیر آن را یشیل حیصار(Yeşilhisar) در استان قیصریۀ ترکیۀ کنونی دانسته اند. 66ـ این مهاجران پایه های پادشاهی ارمنی کیلیکیه را بنیان نهادند. نک: آرپی مانوکیان، «پادشاهی ارمنی کیلیکیه از پیدایش تا خاموشی»، پیمان ، س16، ش 62 (زمستان 1391) : 183ـ227. Acharyan,ibid, p.53367ـ Darbinyan,ibid, p.38668ـ Hovhannes69ـ Hromkla70ـ Toros I71ـ حکمران امارت ارمنی کیلیکیه. Levon II72ـ پادشاه حکومت ارمنی کیلیکیه. Araglian73ـ آچاریان موقعیت این شهر را وسط دو شهر قونیه (کونیا Konya فعلی ) و آدانا و در مسیر ارتباطی با شهر قیصریه تعیین کرده. Acharyan,ibid, p.53374ـ Darbinyan,ibid, p.38675ـ Acharyan,ibid, p.53476ـ Kayserikilisesi.org77ـ Hayk Ghazaryan, Arevmedahayeri Sotsial ـ Dendesakan Yev kaghakakan Katsootiune (1800- 1870 TT)(Yerevan:78ـ Haykakan SSH Gidootiunneri Academia, 1967), p.155 & 196. Gaserchian79ـ Darbinyan,ibid, p.386.80ـ Aghayan & Others, Hay Joghoverti Badmootiun (Yerevan:Haykakan SSH Gidootiunneri Academia, 1974), vol. 5, p.81ـ 104. Nikoghos Nalbandian82ـ Ghazaryan, ibid, p. 183, 200, 219, 303, 304, & 328.83ـ Acharyan,ibid, p.535.84ـ Gumushian 85ـ Soorp Astvatzatzin 86ـ Soorp Sarkis 87ـ Darbinyan,ibid, p.387.88ـ Kayserikilisesi.org89ـ Gulbenkian90ـ از تجار ارمنی سرشناس قیصریه. Talas91ـ از شهرهای ارمنی نشین در نزدیکی قیصریه. Terdat Palian 92ـ Yesaian 93ـ Soorp Karapet 94ـ Acharyan,ibid, p.535.95ـ Efkere96ـ Soorp Tadeos97ـ از حواریون مسیح. 98ـ برخی منابع تعداد اتاق های واقع در دیر سورپ کاراپت را 93 و برخی یکصد اتاق ذکر کرده اند. نک: www.efkere.com Tomarza99ـ شهری از توابع قیصریه. 100ـ ر.ک: www.virtualani.org/tomarza/ [1].1 Acharyan,ibid, p. 536101ـ [1].2 Darbinyan,ibid, p. 387102ـ |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 67
|