فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۴۶
آنی،اسطوره ای ناکام
نویسنده: آرپی مانوکیان
نوشتار حاضر نگاهی اجمالی است بر سرگذشت شهری بی نظیر که وجود آن نه تنها جلوه ای خاص به تاریخ ارمنستان بخشیده بلکه تأثیری ژرف در شکوفایی فرهنگی بی بدیل داشته است. از آنجایی که شهر آنی در دوره های متعدد تاریخی با حوادث فراوان و مختلفی رو به رو بوده، که هر کدام به گونه ای حیات فرهنگی آن را تحت الشعاع قرار داده اند و نیز از آنجاکه این شهر گنجینه ای عظیم از آثار فرهنگ و تمدن بشری است، که بحث پیرامون آن ما را نیازمند زمان و صفحات طولانی می کند، لذا برای جلوگیری از تفصیل و نیز پریشانی ذهن خواننده بر آن شدیم که در این مجال تنها به ذکر بخش هایی مهم از سرگذشت این شهر بسنده کنیم و تاریخ آنی را از روزگاران کهن تا دورۀ استیلای سلجوقیان به اختصار بازگوییم.[۲]
مشاهدات و تحقیقات باستان شناختی در آنی
در ۱۸۰۴ م، دو کشیش ارمنی اهل اجمیادزین به نام های دِر خاچاطور[۳] و دِر هُوهان[۴] به منظور بازخوانی و ثبت نوشته های حک شده بر نمای برخی از بناها و کلیساهای مختلف آنی وارد این شهر شدند. در آن زمان، سر تا سر آنی پوشانده از بناهای نیمه ویرانی بود
که هریک در نوع خود بی نظیر و سرشار از منابع غنی دینی، فرهنگی و هنری بودند. بنابراین، این دو محقق روحانی کاری سخت و طولانی را پیش رو داشتند که نیاز به صرف زمان و روزهای بسیار داشت. آنها فعالیت خود را آغاز کردند اما خیلی زود کمبود امکانات و شرایط سخت محیطی، در شهری خالی از سکنه، مانع از ادامۀ کار آنها شد و آنان پس از مدتی کوتاه و درحالی که تنها موفق به بازخوانی برخی نوشته های حک شده برنمای کلیسای مادر[۵] و کلیسای پرکیچ مقدس[۶] آنی شده و اسامی چهل کلیسای دیگر موجود در آن شهر را نیز یادداشت کرده بودند این شهر را ترک گفتند. به این ترتیب، نتیجۀ کار آن دو به منزلۀ اولین کاوشگران برای شناسایی هرچه بیشتر شکوه و عظمت آنی چندان مؤثر واقع نشد.
چندی بعد، در ۱۵ نوامبر ۱۸۱۷م، سیاحی انگلیسی به نام رابرت کِر پُرتر،[۷] که از بخش هایی از سرزمین های واقع در آسیای صغیر دیدار می کرد، وارد شهر آنی شد و بعدها مشاهدات خود را در کتابی به صورت سفرنامه به چاپ رساند. اگرچه مشاهدات او از آثار بر جای مانده در آنی صفحاتی اندک از سفرنامۀ او را تشکیل می دهد اما حاوی نکاتی جالب و در خور توجه، به ویژه، در مورد معماری کلیسایی دورۀ فرمانروایی باگراتونی[۸] است.
پُرتر بر این باور است که شیوۀ معماری کلیسایی دورۀ پادشاهی باگراتونی ظرافت و شکوهی خاص دارد که در نوع خود بی نظیر بوده و تفاوت فراوانی با معماری کلیساهای اروپا در اداوار مختلف تاریخی دارد. او همچنین در توصیف کاخ ها و اقامتگاه های سلطنتی آنی گفته است که این اماکن هریک به منزلۀ شهری کوچک در قلب تپندۀ آنی بزرگ جای گرفته اند و این امر درست برعکس کاخ های سلطنتی اروپا است که همواره بر بالای بلندی یا در عمق جنگل ها بنا شده اند و کاملاً متروک و به دور از محل سکونت مردم عادی هستند.[۹]
او در ابتدای توصیف خود از آنی چنین آورده:
((به محض ورود به شهر با صحنه ای غم انگیز مواجه می شویم. انبوهی از سنگ های تراشیده، کلیساهای نیمه ویران و بقایای کاخ های سلطنتی…! اما پس از مدتی کلیساهایی با بنایی کاملاً سالم در برابر شما قد علم می کنند که با اوج ایمان و درک فرهنگ مسیحی خویش شادی عمیقی در دل بیننده حک می نمایند)).[۱۰]
نخستین اثر مکتوب ارمنی در مورد آنی به دست میناس بژشکیان[۱۱] از پیروان مکتب مخیتار[۱۲] در ونیز به چاپ رسید. لیکن این اثر نیز، همچون آثار گذشتگان، تنها درخصوص آنی و تاریخ آن نوشته نشده بود.بژشکیان طی سفری به لهستان و مجارستان قصد آن داشت تا مطالبی دربارۀ مهاجرنشین های ارمنی اروپا و فرهنگ و وضیعت اجتماعی آنان به رشتۀ تحریر درآورد. او طی تحقیقات خود متوجه شد، بخش اعظمی از ارمنیان مقیم این نواحی را ساکنان قبلی شهر آنی تشکیل می دهند. این مسئله کنجکاوی او را در مورد آنی و تاریخ آن برانگیخت و سبب شد تا وی به نگارش مطلبی تاریخی در مورد این شهر همت گمارد. از آنجایی که تا آن تاریخ هیچ اکتشاف باستان شناختی ای در آنی صورت نگرفته بود مسلماً مطالب بژشکیان چیزی جز تکرار تاریخ تحریری مورخان دوره های پیشین ارمنستان نبود با این حال او اولین کسی است که توانست اطلاعاتی در مورد مشاهدات دو روحانی عالم ارمنی، که در ۱۸۰۴م از آنی دیدار کرده بودند، به دست آورد.
در ۱۸۳۶م، ویلیام جی همیلتون،[۱۳] سیاح انگلیسی، در سفر خود به شرق از آنی نیز دیدار کرد. او چند سال بعد کتابی تحت عنوان پژوهش در آسیای صغیر، پنتوس و ارمنستان در دو جلد به چاپ رساند که فصل هایی از آن حاوی اطلاعاتی جالب و بدیع در مورد شهر آنی و آثار بر جای مانده در آن بود. او در بخش هایی از کتاب خود در مورد آنی چنین نوشته:
((وارد شهر که می شویم، قلعه ها و دیوارهای بلندی را می بینیم که شهر را از هر سو احاطه کرده اند. وجود کلیساهایی با معماری متفاوت و خاص چهرۀ شهری مسیحی را آشکار می کند که هیچ شباهتی با دیگر شهرهای اروپایی ندارد)).
یک سال پس از سفر همیلتون به آنی، گیاه شناسی آلمانی به نام باخ برای جمع آوری گونه های مختلف گیاهی به این ناحیه رفت. او موفق شد بیش از صد نوع گیاه مختلف را در آنی جمع آوری و شناسایی کند. تحقیقات او در این زمینه ثابت کرد که در آنی انواع بی نظیر و کمیابی از گیاهان رشد می کنند که می توانند مدت ها و بدون وجود حتی قطره ای آب سرسبزی خود را حفظ کنند.در مارس همان سال آبوت،[۱۴]جهانگرد انگلیسی، نیز از شهر آنی دیدار کرد. او در یادداشت های خود به نکات با ارزشی در مورد کلیساهای پابرجا و نوشته های حک شده بر روی دیوار کلیساها و بناها اشار ه کرده. اما از آنجایی که با زبان ارمنی نا آشنا بوده اطلاعات او تنها به ضبط این آثار محدود شده است.
پس از آبوت، سیاحان انگلیسی و فرانسوی فراوانی از آنی دیدار کردند اما آنها نیز مانند دیگران دستاوردی جز ضبط مشاهدات خود نداشتند تا اینکه بالأخره اولین کاوش باستان شناختی به دست نرسس سارکسیان،[۱۵] از مخیتاریست های مقیم ونیز، صورت گرفت. او هفته ها در آنی به جمع آوری آثار و اشیاء و ضبط حکاکی ها و سنگ نبشته ها پرداخت . هم زمان با سارکسیان زمین شناسی به نام آبیخ،[۱۶] از سوی دولت روسیه، برای انجام برخی تحقیقات به آنی رفته بود. او تصاویری از تمامی بناهای مهم موجود در آنی طراحی کرد. همچنین تعدادی ظروف سفالی، چند شئ حکاکی شده و یک سنگ نبشتۀ بزرگ آثاری بودند که او همراه خود به سن پطرز بورگ برد.[۱۷]
در نوامبر۱۸۳۷م، یک نظامی انگلیسی به نام ویلبراهام، که به قصد سفری تحقیقاتی وارد سرزمین های تحت سلطۀ روسیۀ تزاری شده بود، به طور اتفاقی از آنی هم عبور کرد و بعدها مشاهدات او از آنی بخش هایی از کتابش را تشکیل داد که حاوی اطلاعاتی جالب توجه در مورد این شهر بود. او در فصل هایی از کتاب خود در مورد آنی نوشته:
((آنچه بیشتر از هر چیز دیگری توجه مرا به خود جلب کرده وجود انواع سنگ ها و رنگ های متفاوتی است که در ساخت بناهای سلطنتی و دینی به کار رفته. مخصوصاً، سنگ هایی به رنگ قرمز که در اکثر بناها و قبرها مورد استفاده واقع شده از جلوه ای خاص برخوردار است)).[۱۸]
چند سال بعد، در زمستان ۱۸۴۸م، باستان شناس روسی، خانیکوف،[۱۹] به منظور ضبط سنگ نبشته های موجود در آنی عازم این شهر شد. او پس ازکاوش های فراوان چندین سنگ نبشته به زبان های فارسی و عربی کشف کرد و موفق شد همۀ آنها را ضبط و بازخوانی کند. تحقیقات او به صورت جامع در پاریس به چاپ رسید و مورد توجه دانشمندان و پژوهشگران اروپایی واقع شد. کشف سنگ نبشته هایی به زبان هایی غیر از ارمنی این موضوع را ثابت کرد که آنی معدنی با ارزش از تاریخ و تمدن ملت های مختلف است و در مدت زمانی کوتاه نقاشان و طراحان فراوانی را از اقصا نقاط اروپا و روسیه به سوی خود جلب کرد. آنها توانستند طرح هایی کامل و مستند از بناهای برجای مانده در آنی تهیه کنند که هنوز و با گذشت زمان جزو اسناد با ارزش به جای مانده از تاریخ آنی به شمار می آیند.
از آن پس محققان، نویسندگان، نقاشان و باستان شناسان فراوانی از آنی بازدید و مشاهدات خود را ثبت کرده اند اما بزرگترین کشفیات و بیشترین اطلاعات ما به تلاش های نیکولای مار[۲۰] مربوط می شود. در۱۸۸۹م، مرکز تحقیقات دانشگاه سن پطرزبورگ برای شناسایی هرچه بیشتر سابقۀ تاریخی اقوام ساکن در قفقاز تصمیم گرفت هیئتی را برای پژوهش و کاوش به مناطق مختلف این ناحیه اعزام کند که نیکولای مار سرپرست هیئت اعزامی به آنی بود و وظیفه داشت تا بخش های عظیمی از آثار برجای مانده در آنی را شناسایی و ضبط کند . او همچنین می بایست بسیاری از حکاکی ها و نوشته ها را بازخوانی و ثبت می کرد. این هیئت در تابستان ۱۸۹۲م به آنی رسید و کاوش های خود را آغاز کرد.
مار در طول چند سال فعالیت و اقامت خود در آنی تحقیقات و اکتشافات با ارزشی انجام داد. او و گروهش موفق به کشف بسیاری از بناهای بازمانده از دوره های کهن شدند و آنها را طی ماه ها کار سخت از زیر توده های خاک بیرون کشیدند. مار در پایان این تحقیقات موفق شد نقشه ای از شهر آنی و بناهای موجود در آن را به شکلی کاملاً دقیق و صحیح ثبت کند. این پژوهش ها به منزلۀ اولین و کامل ترین تحقیقات علمی باستان شناختی در اروپا منتشر شد و مورد استقبال فراوان قرار گرفت.[۲۱]
پس از او لینچ، سیاح و محقق انگلیسی، در سال های پایانی قرن بیستم طی چندین سفر به آنی مطالبی کامل و جامع تری را به رشتۀ تحریر درآورد که بعدها در لندن به چاپ رسید. او در نوشته های خود به بررسی تاریخ آنی در دوره های مختلف زمانی پرداخته بود. کتاب او بعدها تحت عنوان ارمنستان، مشاهدات و تحقیقات در دوجلد در لندن به چاپ رسید و در اوایل قرن بیستم چندین بار تجدید چاپ شد. این کتاب در زمرۀ کامل ترین و مستندترین کتاب هایی است که تاکنون در مورد شهر آنی و تاریخ آن نوشته شده و از مهم ترین منابع تحقیقی در این زمینه محسوب می شود.[۲۲]
موقعیت جغرافیایی آنی
شهر آنی در ناحیۀ شیراک، واقع در استان آرارات،[۲۳] در سمت چپ رودخانۀ آخوریان،[۲۴] بنا شده است. محدودۀ جغرافیایی این شهر را رودخانه ها، در ه ها و کوه ها احاطه کرده و شکلی مثلث گونه به آن بخشیده اند.بلندی شهر از سطح دریا ۱۵۰۰ متر و محدودۀ شهر از شمال شرق به سمت شمال غرب حدود یک کیلومتر است. در جنوبی ترین نقطۀ آن، تپه ای به بلندی۱۲۰ متر قرار دارد که قلعۀ مرکزی شهر را بر روی آن بنا شده بود و در ناحیۀ جنوب غربی، در محل تلاقی دو رودخانۀ آخوریان و آنی، نیز دیر آق چکا بِرت[۲۵] قرار داشت.این شهر بر روی کمربند زلزله قرار گرفته و اسناد تاریخی بسیاری در مورد زلزله های روی داده در قرون یازدهم، دوازدهم و چهاردهم میلادی در آنی موجود است. این اسناد حکایت از خسارات فراوانی دارد که زلزله به بناهای این شهر وارد کرده است.
آنی در منطقه ای تقریباً سردسیر واقع شده و زمستان های بسیار سرد همراه با یخبندان های شدید زندگی را در این منطقه با مشکل همراه می سازد. گاهی درجۀ حرارت در این ناحیه تا بیش از چهل درجۀ سانتی گراد زیر صفر کاهش می یابد و از اواخر پاییز تا اوایل بهار بارش مداوم برف این منطقه را کاملاً سفید پوش می کند. آنی در سایر فصول از آب و هوای ملایمی برخوردار است و میانگین درجۀ حرارت آن به شش درجه بالای صفر می رسد. همواره نسیم های خنک و باد های ملایمی در این منطقه می وزند که بر اساس باور ساکنان ارمنی آن این بادها معطر به بوی گل های متنوع موجود در تپه های اطراف آنی بوده و وزش آنها باعث سلامت آب و هوای این شهر می شده و بیماری ها را از آنها دور می ساخته است.[۲۶]
این شهر با دره ها یی احاطه شده که اهمیتی خاص در حفاظت از آن در برابر حملات دشمنان داشته اند. آخوریان مهم ترین رودخانۀ آنی است که عمق آن در نقاط مختلف تفاوت دارد. پیش از این، تصور بر آن بود که به علت فاصلۀ زیاد آن از محل ساختمان ها، ساکنان شهر کمتر از این رودخانه برای تهیۀ آب آشامیدنی استفاده می کرده اند اما اسناد و مدارک باستان شناختی اخیر نشان می دهد که آبراه هایی با معماری خاص و به صورت مخفی، در نزدیکی این رودخانه حفر شده اند و این امر ثابت می کند که رودخانۀ آخوریان مهم ترین منبع تأمین آب ساکنان آنی به ویژه، در مواقع حساس جنگی بوده. این رودخانه سرشار از منابع غنی آبزیان است و همواره صید ماهی در آن رواج داشته.
رودخانۀ آنی دومین رودخانۀ مهم این ناحیه بود که به منظور تأمین بخشی از آب آشامیدنی و کشاورزی ساکنان این شهر، استفاده می شد. در کنار این رودخانه، مزارع کشاورزی قرار داشتند. این مزارع دارای تنوع محصولات بودند و به ویژه، کشت سبزیجات متنوع در آنها رواج بسیار داشت. به جز این دو رودخانه، رودخانه های کوچک دیگری نیز در آنی جریان داشتند که وجود آنها نیروی محرکۀ آسیاب های فراوانی بود که تهیۀ آرد مورد نیاز این شهر را بر عهده داشتند. البته، چشمه های آب فراوانی نیز در برخی از کوه پایه های این شهر جاری بود که بخشی اعظم از آب آشامیدنی شهرنشینان آنی را تأمین می ساخت.
بخش هایی از حومۀ شهر آنی را دشت شیراک احاطه کرده است. این دشت از خاکی سیاه رنگ پوشیده شده و فاقد درخت است اما در تابستان با بوته های سبز مخملی شکلی پوشانده می شود که جلوه ای خاص به این دشت می بخشد.[۲۷]شهر آنی به لحاظ وجود بناهای مستحکم با معماری متنوع حائز اهمیت فراوان است. سنگ دوف[۲۸] مهم ترین عنصر به کار رفته در ساخت بناهای این شهر است. این سنگ، که قابلیت شکل پذیری خاصی دارد، در رنگ های متنوع زرد، قرمز، سیاه و خاکستری به وفور در درۀ آخوریان و اطراف این منطقه یافت می شد.وجود آب های معدنی، که نقشی مؤثر در درمان بیماری ها ایفا می کردند، باعث ایجاد مهمان خانه ها و استراحت گاه های فراوانی در آنی شد که پذیرای مسافران و سیاحان فراوانی بود.
آنی کهن
آنی از زمان های بسیار دور ساکنانی داشته و وجود قبرستانی در نزدیکی این شهر مربوط به سده های هفتم و هشتم پیش از میلاد حکایت از تاریخ طولانی و کهن این شهر دارد.[۲۹]
دربارۀ ظهور و پیدایش آنی داستان هایی فراوان نقل شده که بیشتر آنها نشئت گرفته از تاریخ اساطیری ارمنستان است. بنابر یکی از این داستان ها در روزگاران کهن و در محل تلاقی دو رودخانۀ آخوریان و آنی، در جنوب غربی این شهر، بر روی تپه ای بلند، معبد یکی از خدایان بزرگ ارمنی؛ یعنی، الهۀ آنی قرار داشته. عبادت کنندگان این الهه خیلی زود در حوالی این معبد روستایی کوچک بنا می کنند و به احترام آناهید آن را آنی می نامند. بعدها این روستا توسعه یافت و به شهری عظیم و باشکوه تبدیل شد.تحقیقات علمی نیز در مورد علت و چگونگی پیدایش این شهر نظریات متعددی ارائه کرده اند؛ برای مثال، برخی از محققان بر این باورند که این شهر زمانی محل سکونت قوم آنیانی[۳۰] بوده و به همین دلیل آنی نامیده شده است.[۳۱]
بر اساس کاوش های باستان شناختی و اشیای به دست آمده از آنی قدمت این شهر به چندین قرن پیش از میلاد مسیح می رسد. آبیخ در تحقیقات باستان شناختی خود، در نزدیکی دیوارهای شمالی آنی، به تعدادی بنای سنگی مربوط به دوران باستان برخورد که ساختار ظاهری آنها شباهت بسیاری به بناهای مستحکم و اصولی ارمنستان در سده های بعد از میلاد مسیح داشت. او بر این باور بود که ساکنان اصلی آنی اقوامی از اجداد ساکنان فعلی ارمنستان بوده اند.[۳۲]
اکتشافات باستان شناسان نشان داد که قدیمی ترین قسمت آنی در جنوب غربی آن؛ یعنی، در محدودۀ دیر آق چکا بِرت واقع شده که قبلاً پرستشگاهی مربوط به دوران باستان بوده و خدایان باستانی ارمنستان در آن قرار داشته اند . ظاهراً، پرستشگاه مذکور در قرن چهارم میلادی و پس از پذیرش مسیحیت از سوی ارمنیان تبدیل به کلیسا شده و در قرن سیزدهم نیز بنای آن از نو ساخته شده است.
نیکولای مار طی اکتشافات خود موفق به کشف قبرستانی شد که تاریخ آن را به هزار سال پیش از میلاد مربوط می دانست. پس از چندی، با کشف یک دستبند برنزی معلوم شد که قدمت آنی به بیش از دو هزار سال قبل از میلاد مسیح می رسد. سکه هایی نیز مربوط به دوران هلنیسم[۳۳] در این ناحیه یافت شد که حاکی از اهمیت تجاری شهر آنی در دوران مذکور بود.[۳۴]جملگی این کشفیات ثابت می کنند که آنی از دوران بسیار دور و به صور مختلف حضوری مؤثر در تاریخ داشته است.اگرچه اطلاعات ما دربارۀ شهر آنی تا قرن چهارم میلادی بسیار اندک است در اینکه این شهر در دورۀ سلطنت آرشاکیان[۳۵] از قلعه های مستحکم ارمنستان بوده هیچ تردیدی وجود ندارد.
اما حیات تاریخی مکتوب آنی از قرن پنجم میلادی و از نبرد آوارایر[۳۶] آغاز می شود. یقیشه، مورخ بزرگ ارمنی، قلعۀ آنی را به منزلۀ آخرین پایگاه استقرار نیروهای نظامی ارمنستان معرفی و عنوان کرده که این قلعه دارای استحکامات نظامی خاصی بوده است. البته، مورخان دیگری هم دربارۀ حوادث روی داده در دورۀ ساسانیان بین ایران و ارمنستان و نبردهایی که در قلعۀ آنی رخ داده اطلاعات دیگری نیز ذکر کرده اند.[۳۷]
از قرن چهارم تا اواخر قرن هشتم میلادی اطلاعات مکتوب ما دربارۀ آنی به نوشته های برخی نویسندگان محدود می شود که از صحت تاریخی چندانی برخوردار نیست. آنچه مسلم است آنی تا نیمۀ دوم قرن نهم میلادی هنوز به منزلۀ قلعه ای مستحکم و به منظورهای نظامی پابرجا بوده است.
آنی، پایتخت دولت باگراتونی
در نیمۀ دوم قرن نهم میلادی، تغییرات و تحولاتی عظیم در ارمنستان به وجود آمد. این تحولات فرصتی در اختیار خاندان بزرگ باگراتونی قرار داد تا از نبوغ سیاسی خود برای به دست گرفتن قدرت تام در ارمنستان استفاده کنند و در اندک زمانی موفق به ایجاد حکومتی مستقل و بی رقیب در ارمنستان شوند.[۳۸]
بر اساس اسناد تاریخی موجود مربوط به دوران سلطنت خاندان باگراتونی، آنی بین ۸۸۵ ۹۶۱م از قالب قلعه ای نظامی خارج شد و به منزلۀ شهری با ویژگی های خاص توسعه یافت. آنی در زمان سلطنت اولین پادشاهان باگراتونی به شهری پر رونق و توسعه یافته تبدیل شد تا جایی که حاکمان باگراتونی از این شهر و استحکامات آن برای نگه داری خزانۀ سلطنتی استفاده می کردند.در اوایل قرن دهم میلادی، آنی تبدیل به شهری تجاری شده بود. وجود بازارهای مختلف با مغازه های فراوان و کالاهای متفاوت اهمیت داد و ستد را در این شهرکاملاً تأیید می کند.پادشاهان باگراتونی در امر راه سازی و ساخت استحکامات و بناهای نظامی در آنی بسیار کوشا بودند. یکی از اولین اقدامات آنها ساخت دیوارهایی مجهز به برج های دیده بانی در اطراف شهر بود.
آنی در اندک زمانی آنقدر توسعه یافت که به مهم ترین شهر دولت باگراتونی تبدیل شد و در۹۶۱م آشوت[۳۹] سوم (۹۵۳- ۹۷۷م)، پادشاه باگراتونی، پس از پایان مراسم تاج گذاری در آنی این شهر را پایتخت خویش اعلام کرد. انتخاب آنی به منزلۀ مرکز پادشاهی باگراتونی این شهر را وارد مرحله ای جدید از تغییر و تحولات ساخت. موقعیت مناسب جغرافیایی این شهر به زودی جمعیت زیادی را به سوی خود جلب کرد و تعداد بناهای مسکونی در آن افزایش یافت.
آرامشی که در حدود یک قرن در سر تا سر ارمنستان حاکم شد فرصتی مناسب در اختیار شاهان باگراتونی قرار داد تا به بهترین شیوه های ممکن به آبادانی و پیش رفت این شهر همت گمارند. آشوت سوم اولین پادشاه باگراتونی بود که تغییراتی اساسی در شهر آنی به وجود آورد. او در داخل شهر اقدام به ساخت استحکامات و قلعه های نظامی کرد و قصد داشت این استحکامات را به منزلۀ سد دفاعی کاخ ها و اقامتگاه های سلطنتی به کار برد اما با درگذشت وی ساخت بناهای سلطنتی نیز نیمه تمام ماند. پس از آشوت، سمبات[۴۰] دوم (۹۷۷- ۹۸۹م)، جانشین او، کار ساخت و ساز شهر را ادامه داد اما او پیش از ساخت اقامتگاه های عظیم سلطنتی[۴۱] اقدام به ایجاد دیوارهایی در اطراف شهر به طول ۵/۲ کیلومتر کرد تا شهر را در برابر حملات احتمالی حفاظت کند.[۴۲]
توسعۀ شهر آنی، که در راستای بزرگ ترین هدف باگراتونی ها؛ یعنی، ایجاد حکومتی یکپارچه و مستقل صورت می گرفت، با ایجاد حکومت های کوچک[۴۳] و خودکامه با مشکل همراه بود. سمبات دوم تمام تلاش خود را به منظور همراه ساختن حاکمان محلی به کار بست و در این راه تقریباً موفق بود. جانشین او، گاگیک اول (۹۸۹-۱۰۲۰م)، نیز به قصد ادامۀ همین سیاست آنی را از سوی شرق توسعه داد. او در صدد بود تا مرزهای آنی را به ایالت سیونیک متصل سازد.
به این ترتیب، محدودۀ مرزهای آنی تا اواخر قرن یازدهم میلادی از جهت های مختلف گسترش یافت. در اواخر قرن مذکور آنی به شهری بزرگ و قدرتمند تبدیل شده بود که از اهمیت تجاری خاصی نیز برخوردار بود. اکنون، بازرگانان فراوانی از شهرهای مختلف اروپایی و آسیایی از این شهر دیدار و اقدام به داد و ستد می کردند. نتیجۀ این داد و ستدها ثروتی سرشار برای ساکنان شهر به همراه آورد که مسلماً تأثیری چشمگیر در توسعه و پیش رفت هرچه بیشتر این شهر داشت.
آنی علاوه بر اینکه تبدیل به شهری بزرگ با مناسبات بورژوازی خاص خود شده بود و از این حیث با بسیاری از شهرهای اروپایی رقابت می کرد از اواخر قرن دهم میلادی و با انتقال مرکزیت کلیسای سنتی ارمنستان به این شهر اهمیت دینی نیز پیدا کرد. کلیساهای متعددی در آن ساخته شد به گونه ای که در بسیاری از نقاط این شهر کلیساهایی با معماری خاص و متفاوت بنا گردید. تعداد این کلیساها به قدری زیاد بود که آنی را به شهر هزار و یک کلیسا تبدیل کرد. البته، ذکر این تعداد کلیسا در آنی از صحت چندانی برخوردار نیست اما بر اساس اسناد باستان شناختی بیش از هشتصد کلیسا در آنی وجود داشته که شمار بسیاری از آنها در دورۀ باگراتونی ساخته شده است.
در فاصلۀ قرن دهم تا یازدهم میلادی در کنار کلیساها و قلعه ها خانه های مسکونی فراوان، بازارهایی با مغازه های متعدد، مسافرخانه ها و حمام هایی مجهز به وسایل گرمایشی خاص نیز در آنی ساخته شد.کوچه های آنی هر کدام معماری متفاوتی داشتند و هریک بر اساس موقعیت خاص خود و به منظور سهولت رفت و آمد ساکنان طراحی شده بودند. این کوچه ها که آنها را نام گذاری کرده بودند، بعضاً به میدانی زیبا منتهی می شدند که معمولاً مزین به چشمه ای جوشان از آب های زیرزمینی بود.کلیساها در مکانی خاص بنا شده بودند تا علاوه بر اینکه فضایی مناسب در اختیار عبادت کنندگان قرار گیرد با حفظ معماری زیبای سنتی ارمنی جلوه ای خاص به ظاهر شهر ببخشند. از میان کلیساهای آنی کلیسای مادر به دلیل آنکه جزو اولین کلیساهای ساخته شده در آنی، در دوران باگراتونی، بود و کلیسای سورپ گریگور به دلیل معماری بی نظیرش از اهمیت بیشتری برخوردار بودند.[۴۴]
کلیسای مادر، معروف به سورپ آسدوادزازین،[۴۵] در مکانی ساخته شده بود که به شهر اشراف کامل داشته باشد به گونه ای که ازمحل این کلیسا تمام شهر قابل رؤیت بود. طرح بنای این کلیسا در دورۀ حکومت دو پادشاه باگراتونی به پایان رسید. کلیسا به اندازه ای بزرگ بود که می توانست جمعیت انبوهی از مردم را در خود جای دهد. قسمت اعظم بنا از سنگ دوف به رنگ های زرد، قرمز و خاکستری ساخته شده که رنگ زرد بر سایر رنگ ها غلبه دارد.
کلیسا دارای دو در است و چندین پنجرۀ قوسی شکل بلند و هشت پنجرۀ کوچک دایره ای شکل روشنایی کلیسا را در طول روز تأمین می کند. بر اساس اسناد تاریخی گنبد کلیسا، صلیبی نقره ای و بسیار بزرگ داشته و دیوارهای آن منقش به طرح هایی از طلا و نقره بوده و شمعدانی عظیم نیز از سقف آن آویخته بودند که همواره با شمع های معطر، که سوغات بازرگانان ارمنی از سرزمین هند بوده، روشنایی کلیسا را در شب تأمین می کردند.[۴۶]
کلیسای سورپ گریگور، معروف به گاگیکاشن، نیز دارای معماری خاص و بی نظیری است. این کلیسا بر سطحی صلیبی شکل[۴۷] به شکل هرمی ساخته شده. ساختمان در بخش داخلی بر روی۷۲ ستون و در قسمت بیرونی بر روی ۳۲ جفت ستون قرار داشته و نمای آن نیز به حکاکی ها و سنگ نبشته های زیادی منقش بوده است.دیوارهای این کلیسا در اوایل قرن یازدهم میلادی شکاف برداشت. در نتیجه، معماران کوشیدند تا با احداث سقف و ستون های کاذب مانع خرابی هرچه بیشتر ساختمان آن شوند اما در اواسط همان قرن در پی زلزله ای شدید در آنی این کلیسا کاملاً ویران شد.[۴۸]
حمام های قدیمی ساخته شده در آنی نیز از معماری خاصی تبعیت می کردند. این حمام ها دارای راهرویی طولانی بودند که در دو سمت آن اتاق هایی مجزا قرار داشت. در هر اتاق، خزانۀ آبی بود که بر روی پایه ای سفالی قرار می گرفت و آب گرم از خزانۀ مرکزی و از طریق لوله هایی سفالی به این خزانه های کوچک منتقل می شد. خزانۀ مرکزی نیز از سفال ساخته شده بود و حرارت آتشی که از اطراف به این خزانه می رسید، آب گرم این حمام ها را تأمین می کرد. در آنی حمام های سلطنتی نیز وجود داشت که شکل معماری آن کاملاً متفاوت بود. این حمام ها یک سالن ، هفت اتاق و چند اتاق کوچک تر داشتند که مخازن سفالی آب گرم در این اتاق های کوچک نگه داری می شد. سالن اصلی این حمام ها را با فرش می پوشاندند. همچنین در آنها نیمکت های سنگی منقوشی برای استراحت افراد خاندان سلطنتی قرار می دادند.
شهر آنی قبرستان های متعددی داشت . اکتشافات باستان شناختی نشان داد که در استحکامات مرکزی شهر قبرستانی متعلق به خاندان سلطنتی وجود داشته و در اثر کاوش های باستان شناختی قبر های متعلق به تعدادی از شاهان و ملکه های باگراتونی در این ناحیه پیدا شد .در آنی چندین مسافر خانۀ مجلل نیز وجود داشته که اطلاعت ما در مورد آنها تنها به حکاکی ها و آثار تاریخی مکتوب از آن دوران محدود می شود اما در کاوش های باستان شناختی هیچ گاه اثری از بنای این مهمان خانه ها یافت نشده است . همچنین آنی دارای آب انبارهایی بوده که برخی از آنها در حدود ۲۵ متر عمق داشتند.جملگی این عوامل آنی را به شهری باشکوه و مجلل مبدل ساخته بود. به زودی هنر، صنعت و ادبیات در آنی، به اوج شکوفایی خود رسید و توانایی های نقاشان، معماران، نویسندگان و شاعران، که هر یک شیوه ای بدیع و خاص را بنا نهادند، این شهر را به مرکزی فرهنگی تبدیل ساخت به گونه ای که مدعی مرکزیت فرهنگی مشرق زمین در قرن یازدهم میلادی شد.[۴۹]
آنی تحت سلطۀ بیزانس
پس از مرگ گاگیک پادشاهی باگراتونی دچار تحولاتی ناخوشایند شد. از سویی اختلافات داخلی بین دو فرزند گاگیک سرزمین آنان را به دو بخش تقسیم کرد که طی این تقسیمات آنی و سرزمین های اطراف آن ازآن برادر بزرگ تر؛ یعنی، سمبات (۱۰۲۰ ۱۰۴۱م)[۵۰] شد. از سوی دیگر دولت قدرتمند بیزانس،[۵۱] که قصد گسترش متصرفات خود را داشت، اکنون دیگر به پشت دروازه های ارمنستان رسیده بود و تهدیدی جدی برای این سرزمین به شمار می رفت . پادشاه گرجستان نیز، که فکر تصرف آنی را در سر می پروراند، به بهانه های مختلف سمبات را تحت فشار قرار می داد .
پادشاه بیزانس قبل از هرگونه اقدام تهاجمی به قلمرو ارمنستان از سمبات خواست که آنی و کلیۀ شهرهای قارص را به او واگذارد. مسلماً، سمبات این پیشنهاد را نپذیرفت اما از سوی مقامات کلیسایی تعهد کرد که آنی پس از او به دولت بیزانس واگذار شود مشروط بر اینکه حاکم آن ارمنی و از خاندان باگراتونی باشد اما به واقع این پیشنهاد تنها اقدامی صوری برای جلوگیری از حملات مکرر ارتش بیزانس بود.چندی بعد برادر کوچک تر سمبات، آشوت (۱۰۲۰-۱۰۴۰م)،[۵۲] درگذشت و سرزمین های تحت سلطۀ او را یکی از حاکمان محلی به تصرف درآورد . یک سال بعد نیز سمبات از دنیا رفت و با مرگ او قلمرو پادشاهی باگراتونی و پایتخت آن، آنی، وارد مرحله ای سخت و دشوار شد.
سمبات جانشینی نداشت و همین امر سبب شد تا تعدادی از درباریان مدعی مقام سلطنت شوند. اکنون آنی نه تنها از سوی دشمنان خارجی احاطه شده بود بلکه تنها تعداد انگشت شماری از افراد به دولت باگراتونی وفادار مانده بودند.مورخان به دو نبرد بزرگ بین سپاهیان بیزانس و ارمنستان اشاره کرده اند که در نبرد آخر واهرام باهلاوونی،[۵۳] سردار بزرگ سپاه ارمنی، به همراه نیروی نظامی خود ارتش بیزانس را از سوی استحکامات غربی آنی مورد هجوم قرار داد و موفق به شکست سپاهیان بیزانس شد و به این ترتیب، آنان را وادار به عقب نشینی کرد .آنی پس ا ز این پیروزی مدت ها از گزند تهاجمات دشمنان در امان ماند. در طی این مدت به کمک واهرام و سایر درباریان وفادار گاگیک دوم (۱۰۴۲- ۱۰۴۴م)، فرزند آشوت، که جوانی هفده ساله بود، به پادشاهی رسید.
در ۱۰۴۲م، سلجوقیان، که در حال توسعۀ سرزمین های تحت سلطۀ خود بودند، متوجۀ ارمنستان و آنی شدند. پادشاه گاگیک در نخستین نبردها آنان را شکست داد اما این بدان معنا نبود که امنیت برای قلمرو دولت باگراتونی از سوی شرق کاملاً تأمین شده است.
از سوی دیگر، قیصر بیزانس، کنستانتین، که پیشروی سلجوقیان را به سوی غرب تهدیدی جدی برای دولت بیزانس می دانست از گاگیک خواست تا پیمان سمبات، مبنی بر واگذاری آنی به بیزانس، را عملی سازد. گاگیک این درخواست را نپذیرفت و نبردها بین ارمنستان باگراتونی و بیزانس از سر گرفته شد. طی این نبردهای طولانی و سخت دو طرف تلفات بسیاری متحمل شدند. نیروهای بیزانس موفق به تصرف شهرهای ارمنستان یکی پس از دیگری می شدند که نتیجه ای جز کشتار و ویرانی به همراه نداشت تا اینکه بالأخره در ۱۰۴۴م نیروهای بیزانس به پشت دروازه های آنی رسیدند. گاگیک جوان، که بسیاری از نیروهای خود را ازدست داده و از سوی شرق نیز مورد تهدید سلجوقیان قرار گرفته بود، به کنستانتین پیشنهاد صلح داد و از وی خواست تا در قبال واگذاری آنی به او حاکم این شهر باقی بماند.
کنستانتین در ابتدا این پیشنهاد را پذیرفت اما به محض خروج گاگیک از آنی با دادن وعدۀ حکومت در داخل قلمرو بیزانس از بازگشت او به شهر ممانعت کرد و به این ترتیب، آنی بدون جنگ ازآن ارتش بیزانس شد و حکومت باگراتونی پس از۱۶۰سال استقلال و اقتدار به پایان رسید. اکنون آنی نه به منزلۀ پایتختی قدرتمند بلکه به مثابۀ شهری از شهرهای قلمرو بیزانس در اختیار این دولت قرار داشت.
سیاستی که دولت بیزانس در سرزمین های تحت سلطۀ خود، به ویژه، آنی در پیش گرفت شرایطی دشوار برای ساکنان این مناطق فراهم آورد. دولت بیزانس می کوشید تا به هر طریق ممکن و با مسلط ساختن کلیسای بیزانس بر کلیسای سنتی ارمنستان وحدت و یکپارچگی را درمیان ساکنان ارمنی قلمرو جدید خود از بین ببرد. از سوی دیگر برای مقابله با نیروی نظامی سلجوقیان لشکر واحد و منسجم آنی را، که شامل حدود پنجاه هزار سواره و پیاده نظام بود، منحل ساخت و نیروهای آن را به هنگ های ارتش بیزانس، که در نواحی مختلف مستقر شده بودند، اعزام کرد. به این ترتیب، آنی از نیروهای نظامی ای که کاملاً به استحکامات و روش های دفاعی شهر آشنایی داشتند خالی شد. سیاست بعدی دولت بیزانس این بود که ساکنان ارمنی آنی را مجبور به مهاجرت به شهرهای غربی این دولت کند.
به زودی شهرهای مختلف ارمنستان از سوی شرق مورد حملۀ نیروی نظامی سلجوقیان قرار گرفت و سلجوقیان شهرهای شرقی ارمنستان را یکی پس از دیگری به تصرف درآوردند. لذا، جمعیت ارمنی ساکن در این شهرها از ترس حملات سلجوقیان خانه های خود را ترک گفتند و به شهرها و مناطق غربی تر مهاجرت کردند.نیروهای نظامی سلجوقیان طی ۱۰۴۸- ۱۰۴۹م موفق به تصرف ده ناحیۀ اصلی ایالت واسپوراکان[۵۴] ارمنستان شدند و نیروی نظامی عظیم بیزانس نیز در برابر آنها شکست خورد و عقب نشینی کرد. در اواخر ۱۰۵۴ م، سلجوقیان به رهبری طغرل (۴۲۹- ۴۴۵ ق)[۵۵] حملات خود را در خاک ارمنستان ادامه دادند و سرانجام، به نزدیکی دیوار های آنی رسیدند.[۵۶]
آنی در دورانی که تحت سلطۀ بیزانس بود تغییر چندانی نکرد. دولت بیزانس با وضع مالیات های سنگین زندگی را برای ساکنان آنی دشوار ساخته بود و همین امر سبب شده بود تا فقر و تنگدستی چهره ای کریه به این شهر بخشد. دولت بیزانس، طی دوران تسلطش بر آنی، نه تنها به آبادانی و ایجاد بناهای نو نپرداخت بلکه حتی برای حفظ بناهای موجود نیز هزینه ای نکرد به این ترتیب، شرایطی را به وجود آورد که بخش اعظم ساکنان این شهر مجبور به ترک آن شدند به گونه ای که در زمان حملۀ سلجوقیان به آنی این شهر در آستانۀ نابودی قرار داشت.[۵۷]
آنی تحت سلطۀ سلجوقیان
طغرل، با مقاومت شدید ساکنان آنی مواجه شد و هیچ گاه موفق به تسخیر این شهر نشد و چون مقاصد دیگری را در سرزمین های اطراف دنبال می کرد، تصمیم گرفت تصرف آنی را به زمانی دیگر موکول سازد اما نتوانست به این مقصود خود دست یابد.
پس از مرگ طغرل، سلجوقیان حدود ده سال به آنی نزدیک نشدند اما از اوایل ۱۰۶۴م، با هجوم آلب ارسلان (۴۵۵ -۴۶۵ ق) نبردها از سر گرفته شد.[۵۸] آلب ارسلان و سپاهیانش پس از تصرف بسیاری از شهرهای ارمنستان و گرجستان سرانجام به پشت دروازه های آنی رسیدند. او به همراه پسرش، جلال الدین ملکشاه وتعدادی از دیگر سردارانش روزها وقت صرف مطالعۀ استحکامات و قلعه های نظامی آنی کردند و سرانجام به این نتیجه رسیدندکه بهترین نقطه برای حمله به شهر استحکامات واقع در شمال شرقی آنی است که البته در این ناحیه خندقی عظیم نیز قرار داشت. سلجوقیان برای عبور از این خندق و استحکامات نیاز به نیروی نظامی فراوان در دسته ها و گروه های متعدد داشتند. به همین منظور و به دستور آلب ارسلان سپاهیان وی نیزه های بلند را به یکدیگر متصل کردند و بر روی خندق پلی ساختند. به این ترتیب، او موفق شد بخش اعظمی از نیروی سوارۀ خود را از خندق عبور دهد اما پس از عبور از خندق با خیل تیرهایی مواجه شد که سربازانش را نشانه گرفته بودند و متحمل تلفاتی فراوان شد. پس از مدتی که سلجوقیان با مقاومت شدید نیروهای مستقر در آنی رو به رو شدند و تصرف این شهر در نظرشان غیرممکن آمد سرداران آلب ارسلان به او پیشنهاد کردند که بهتر است از تصرف آنی چشم پوشی کند اما او پیشنهاد سردارانش را رد کرد و به این ترتیب، محاصره آنی یک ماه به طول انجامید. سرانجام با دادن وعده هایی به فرماندۀ بیزانسی استحکامات شهر توسط او قلعه از نظامیان و محافظان خالی شد و نیروهای نظامی سلجوقی وارد شهر شدند.
بر اساس منابع ارمنی تهاجم سلجوقیان به آنی سبب کشتار و ویرانی فراوان در این شهر شد. در تمام سال هایی که سلجوقیان بر آنی حکومت می کردند هیچ اقدام جدی ای برای آبادانی شهر صورت نگرفت. تنها یکی از امرای سلجوقی، به نام منوچهر، که از سوی سلطان ملکشاه (۴۶۵- ۴۸۵ق) به حکومت آنی رسیده بود، دست به فعالیت هایی در جهت آبادانی و بهبود وضع زندگی ساکنان آنی زد.
از جمله اقدامات او بنای مسجدی موسوم به مسجد منوچهر بود. بر اساس تاریخ های مکتوب و تحقیقات باستان شناختی، معماری مسجد منوچهر طی دو دورۀ مختلف و با دو روش کاملاً متفاوت صورت پذیرفته است. پایه های اصلی این مسجد در دوران پادشاهی باگراتونی بنا نهاده شد که شامل ساختمانی دو طبقه بود. بعدها، در دوران امارت منوچهر، این بنا تبدیل به مسجد شد و یک طبقۀ دیگر نیز به آن اضافه گردید. سقف آن را بازسازی کردند و مناره ای نیز برای آن در نظر گرفتند که دارای ۸۵ پله بود. این مسجد یکی از بناهای بی نظیر موجود در آنی است. داخل بنا تالاری عظیم داشت که در اطراف آن ستون هایی قرار گرفته بود و سقف آن با سنگ هایی زرد و سیاه، که لا به لای آن با خطوطی آبی تزیین گردیده، جلوه ای خاص به آن بخشیده بود. بر روی دیوارهای آن نیز نوشته هایی به زبان عربی و ارمنی حکاکی شده. منارۀ مسجد که منقش به سنگ های سیاه و قرمز است یکی از مرتفع ترین بناهای موجود در آنی محسوب می شود.
با اقدامات منوچهر چهرۀ شهر وضیعتی مطلوب پیدا کرد و مردم آنی از رفاهی نسبی برخوردار شدند اما این خوشبختی و رفاه چندان دوام نیاورد زیرا خشکسالی ای که در ۱۰۹۴م سراسر آنی را فراگرفت سبب خسارات فراوان شد و هزاران نفر از مردم شهر بر اثر قحطی جان خود را از دست دادند.پس از مرگ ملکشاه، قلمرو سلجوقیان را امیرنشین هایی تشکیل دادند که اگرچه تحت نفوذ دولت مرکزی سلجوقی بودند در ادارۀ سرزمین های خود کاملاً آزاد عمل می کردند و حتی گاهی سرزمین های مجاور را نیز مورد حمله قرار می دادند.
آنی در دوران حاکمیت منوچهر وضعیتی مطلوب داشت اما پس از مرگ او زمام آن به دست امرای نالایقی افتاد که بسیار ناتوان و ضعیف عمل می کردند و همین امر سبب شد که مورد تهاجم امرای محلی دیگر قرار گیرد. عدم وجود نیروی نظامی منسجم بارها سبب ویرانی های مکرر این شهر به دست امیرنشین های دیگر شد. تقریباً تمامی اسناد مکتوب و آثار تاریخی به دست آمده ما را به این نتیجه می رسانند که امرای سلجوقی هیچ اقدام جدی ای برای محافظت از شهر به عمل نیاوردند و در زمان آنها، نه تنها تلاشی برای پیش رفت تمدنی شهر صورت نگرفت بلکه مسائل فرهنگی نیز دچار زوال نسبی شد.
وضیعت حاکم بر آنی در دروۀ حاکمیت سلجوقیان به گونه ای بود که روز به روز به افول نزدیک تر می شد و در این دوران، هیچ گاه نتوانست عظمت گذشتۀ خود را باز یابد.[۵۹]
پی نوشت ها:
۱- کارشناس ارشد تاریخ، محقق و مدرس دانشگاه.
۲- تعدادی از تصاویر این مقاله، حاصل مشاهدات شخصی شاهن هوسپیان می باشد که توسط ایشان در اختیار نگارنده قرارگرفته است.
3-Der Khachatoor
4- Der Hovhan
5- Mayr Dajar
6- Soorp Prkich
7- Sir Robert Ker Porter
۸- باگراتونی ها از خاندان های قدیمی ارمنستان بودند که معمولاً ادارۀ دیوان سیاسی کشور را بر عهده داشتند و در نیمۀ دوم قرن نهم میلادی، موفق به تشکیل فرمانروایی مستقل و قدرتمندی در ارمنستان شدند.
Leo . Ani Dbavorootiunner hishadakner antazen yev mnatsaze ) yerevan: bedakan hamalsaran, 1963 )9-
p: 28- 37 .
Robert Ker Porter, Travels In Georgia, Persia, Armenia, Ancient Babylonia, ect. ( London: [s.n], 1902) Vol 2, P: 195.10-
11- Minas Bejeshkian
۱۲- مخیتار، کشیشی ارمنی بود که قصد داشت بین کلیسای سنتی ارمنستان و کلیسای کاتولیک وحدت ایجاد کند. شاگردان او، که به مخیتاریست ها شهرت یافتند، در جزیرۀ سنت لازاروس ونیز، مرکزی فرهنگی ایجاد کردند که بانی آثار تحقیقی و تحلیلی فراوان شد.
13-William J. Hamilton
14- Abbot
15- Nersess Sarkesian
16- Abikh
17- Leo. P: ۳۷ -۳۸
Richard Wilbraham. Travel In The transcaucasion Provinces Of Russia (London: [s.n], 1902),P: 282 – 290. 18-
19- Khanikof
20- Nikolai Marr
نیکولای مار از پدری اسکاتلندی و مادری گرجی در گرجستان متولد شد. او فارغ التحصیل دانشگاه سن پطرزبورگ بود و علاوه بر انگلیسی و روسی به زبان های ارمنی، گرجی و فارسی نیز تسلط داشت. او نقشه ای از آنی تهیه کرد که بعد ها مسکوویچ بر اساس آن نقشه ای کامل تر ارائه داد. لازم به ذکر است که نسخۀ اصلی این نقشه بناهای سلطنتی، کلیساها، بناهای مسکونی، حمام ها، پل ها، کارگاه ها، مساجد، مسافرخانه ها، مقبره ها، خندق ها، برج ها و دیوارهای شهر آنی را به صورت دقیق و کامل مشخص کرده است.
21- Leo. P: ۳۹ – ۴۱
H.F.B. Lynch. Armenia, Travels And Studies (London: [s.n], 1901 ), Vol 2. P: 328 & 329.22-
۲۳- از لحاظ جغرافیای سیاسی امروزه آنی بر روی خط مرزی ارمنستان و ترکیه و در نزدیکی روستای آنی پمزا قرار گرفته است.
24- Akhorian
۲۵- کلیسایی متعلق به قرون اولیۀ میلادی. این بنا امروزه به زبان ترکی(کْْْْْز کاله) Kiz Kale نامیده می شود.
26- Encyclopaedia Britannica , vol 2, P: ۱۶۵
27- T. Kh. Hakopian. Ani Mairakaghak ( yerevan: yerevani Hamalsaran, 1988), p: ۵ – ۶.
28- . Doofدوف نوعی سنگ گلی رنگ است و از قدیم در ساخت بناها و سنگ قبرها (خاچ کار) در ارمنستان استفاده می شده. علاوه بر دوف سنگ باسالت که سنگی تیره رنگ و محکم است نیز یکی دیگر از مصالح به کار رفته در بنای ساختمان های آنی بوده است.
۲۹- ب. ب. پیوتروفسکی، تاریخ اورارتو، ترجمۀ عنایت الله رضا (تهران: بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۸)، ص۸۲ و ۸۳.
30- Aniani /Aynian از اقوام باستانی ساکن در ناحیۀ شرقی قفقاز که بخشی از آنها به غرب و ارمنستان مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شدند.
31- Hakopian, p: ۸.
32- Encyclopaedia Britannica, Vol 2, p: ۲۱
۳۳- پس از حملۀ اسکندر به شرق و تصرف سرزمین های فراوان گرایشی متأثر از فرهنگ یونانی به نام هلنیسم سر تا سر این نواحی را در برگرفت. ارمنستان نیز به ویژه، در دورۀ سلطنت سلوکیان و حکومت تیگران دوم کاملاً تحت تأثیر این فرهنگ قرار داشت.
۳۴- پیوتروفسکی، همان، ص۸۳.
۳۵- شاخه ای از حکومت اشکانیان ایران در ارمنستان. ر.ک: آرپی مانوکیان، ((ارمنیان و سلسلۀ اشکانی پارت ها))، پیمان، س۱۱، ش ۴۳ (بهار۱۳۸۷): ۹۱- ۱۰۸.
۳۶- برای اطلاع از حوادث مربوط به این دوره ر. ک: همو، ((ارمنیان و سلسلۀ پادشاهان ساسانی))، پیمان، س۱۱، ش۴۴، (تابستان ۱۳۸۷):۶۱ – ۸۲.
37- Yeghishe. girk Vartani yev Haiots Baderazmi Masin (yerevan: yerevani hamalsaran, 1989), p: ۲۰۵ – ۲۱
38- 22 – 23.Aghaian And Others. hai joghovrti Badmootiun ( Yerevan: haikakan sovedakan akademia ,1976) vol 3, p:
39-Ashot
40- Smbat
۴۱ پادشاهان باگراتونی پس از انتخاب آنی به منزلۀ پایتخت دولت خویش بناهایی را برای اسکان خاندان سلطنتی ساختند. اما آشوت بنای ایجاد اقامتگاهی عظیم را در آنی بنیان نهاد که به دست جانشینانش در دوره های بعد تکمیل شد. بعدها این استحکامات با عنوان قلعۀ مرکزی توسعه یافت و اقامتگاه سلطنتی نیز ساخته شد که مساحتی در حدود چهار هزار متر مربع را اشغال کرده بود و کلیسایی نیز مربوط به خاندان سلطنتی در آن قرار داشت.
42-9 – 10 H. Manandian. Haiasdani kaghakner 10 – 11erord dareroom. ( yerevan: yerevani Hamalsaran, 1940), P:
۴۳- منظور حکومت فئودالیته است. فئودال ها حاکمان محلی ای بودند که صاحب اراضی وسیع و اموال فراوان بودند. آنها در درون محدودۀ حکومتی خود اختیارات تام سیاسی و اجتماعی داشتند و حتی اختیار جان ساکنان این محدوده در دست آنان بود. نک: صدر الدین میرانی، زندگی و تمدن در قرون وسطی (تهران: اقبال، ۱۳۴۷).
44- . Hakopian , P:۷۶ – ۸۲.
45- . Soorp Asdvazazin
46- Baghdasar Arzoomanian. Haikakan Yekeghetsinner (lisbon: galoosd Gooilbenkian H, 1970), P: ۲۳۲
۴۷- زیربنای کلیساهای سنتی ارمنستان را سطحی صلیبی شکل تشکیل می دهد.
48-S. Barkhoordarian. hai Jartarabedner yev Kargorz Varbedner ( yerevan: yerevni hamalsaran, ۱۹۶۳ )
49- Hakopian, P:۷۶ – ۱۲۸
۵۰- هوهانس سمبات از پادشاهان باگراتونی.
۵۱- منظور امپراتوری روم شرقی است. برای اطلاعات بیشتر ر.ک:Coulton. Life in Middle Ages (cambridge university, 1930 ) G.G
۵۲- مشهور به آشوت چهارم.
53- Vahram Bahlavooni
۵۴- از استان های قدیمی ارمنستان.
۵۵- سلجوقیان در سه دهۀ نخست قرن یازدهم میلادی به منزلۀ سربازان مزدور، سرزمین های مختلفی را مورد هجوم قرار می دادند که طغرل رهبری گروهی از آنان را بر عهده داشت.
56- Mateos Ourhaietsi. Jamanakagrootiun.( Vagharshabad: vagharshabadi dbaran, 1898 ), P: ۱۰۹, ۱۱۲, ۱۶۰.
57- Hakopian, p: ۱۵۱ -۱۵۳
۵۸- دربارۀ تاریخ سلجوقیان ر.ک: ظهیرالدین نیشابوری، سلجوق نامه، تهران: [بی نا]، ۱۳۳۲.
۵۹- ادامه دارد…
منابع:
پیوتروفسکی، ب، ب. تاریخ اورارتو. ترجمۀ عنایت الله رضا. تهران: بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۸.
مانوکیان، آرپی. ((ارمنیان وسلسلۀ اشکانی پارت ها )). پیمان. س۱۱، ش۴۳ بهار ۱۳۸۷، ص ۹۱ ۱۰۸.
. ((ارمنیان و سلسلۀ پادشاهان ساسانی)). پیمان. س۱۱، ش۴۴. تابستان۱۳۸۷، ص۶۱ ۸۲.
میرانی، صدرالدین. زندگی و تمدن در قرون وسطی. تهران: اقبال، ۱۳۴۷.
نیشابوری، ظهیرالدین. سلجوقنامه. تهران: بی نا، ۱۳۳۲.
[Aghaian and others. Hai Joghovrti Badmootiun. Yerevan: Haikakan Sovedakan Akademia, 1976.[1
[Arzoomanian. Baghdasar. Haikakan Yekeghetsiner. Lisbon: Galoosd Goolbenkian, 1970.[2
[Barkhoordarian, s. hai Jartarabedner Yev Kargorz Varbedner. Yerevan: Yerevani Hamalsaran, 1963.[3
Coulton, G, G. Life In Middle Ages. Cambridge University. press, 1930
Encyclopaedia Britannica. N. Y: vol 2
[Hakopian, T, Kh. Ani Mairakaghak. Yerevan: Yerevani Hamalsaran, 1988.[4
Ker Porter, Robert. Travels In Georgia, Persia, Armenia, Ancient babylonnia,ect. London: ]s.n[,1902
[Leo. Ani Dbavorootunner Hishadakner Antazen Yev Mnatsaze. Yerevan: Bedakan hamalsaran, 1963. [5
Lynch, H, F, B. Armenia, Travels And Studies. London:] s.n[,, 1901, vol. 2
[Manandian, h. haiasdani Kaghakner 10 – 11errord Dareroom. Yerevan: Yerevani Hamalsaran, 1940. [6
[Ourhaietsi, Mateos. Jamanakagrootiun. Vagharshabad: ]s.n[,1898. [7
Wilbraham, richard. Travels in the transcaucasion Province of Russia . London:] s.n[,,1902
[Yeghishe. girk Vartani yev Haiots Baderazmi Masin. yerevan: yerevani hamalsaran:1989. [8
پی نوشت منابع:
۱- آقایان و دیگران. تاریخ ملت ارمنی. ایروان: آکادمی ارمنستان شوروی، ۱۹۷۶. ج۳.
۲- آرزومانیان، باغداسار. کلیساهای ارمنی. لیسبون: گالوست گولبنگیان، ۱۹۷۰.
۳- برخورداریان. معماران و استادان سنگ تراش ارمنی. ایروان: دانشگاه ایروان، ۱۹۶۳.
۴- هاکوپیان، ت. خ. آنی پایتخت. ایروان: دانشگاه ایروان، ۱۹۸۸.
۵- لئو. آنی، برداشت هایی از خاطرات گذشته و بر جای مانده. ایروان: دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۶۳.
۶- ماناندیان، ه. شهرهای ارمنستان در قرون دهم و یازدهم میلادی. ایروان: دانشگاه ایروان، ۱۹۴۰.
۷- اورهایتسی، ماتئوس. کرونولوژی. واغارشاباد:۱۸۹۸.
۸- یقیشه. دربارۀ وارطان و نبرد ارمنیان. ایروان: دانشگاه ایروان، ۱۹۸۹.