در دورانی که پادشاهان سلجوقی در حال نبرد با اعراب بودند و سرزمین های تحت سلطۀ خود را یکی پس از دیگری از دست می دادند سرزمین گرجستان، که از آماج حملات سلجوقیان در امان مانده بود، به همت حاکمان مدبر و با سیاست خود به سوی پیش رفت، کسب قدرت و توسعۀ قلمرو حرکت می کرد اما از آنجایی که به تنهایی و فقط با تکیه بر نیروی نظامی خویش نمی توانست به این مقصود دست یابد لذا چارۀ کار را در یافتن متحدی وفادار برای خود دید و ارمنیان بهترین گزینه برای این امر بودند زیرا سرزمین آنان در همسایگی گرجی ها واقع شده بود و بخش اعظمی از جمعیت آنها در شهرها و روستاهای گرجستان سکونت داشتند، ارمنیان نیز از حکومت سلجوقیان بر خود ناراضی بودند و قصد رهایی از سلطۀ آنان را داشتند.به این ترتیب، سرنوشتی تاریخی این دو ملت را به یکدیگر نزدیک کرد و پیمان اتحادی میان آنها در زمان حکومت تامار (1184ـ 1213م)، ملکۀ گرجستان، منعقد شد که به موجب آن ارمنیان تعهد کردند نیروهای نظامی خود را در اختیار ارتش گرجستان قرار دهند و در مقابل، گرجی ها متعهد شدند که در آزادسازی سرزمین های ارمنستان و به ویژه، شهر آنی، نهایت سعی و تلاش خود را به کار برند. در این اتحاد، خاندان ارمنی زاکاریان،[3] با در دست گرفتن رهبری بخش اعظمی از ارتش گرجستان، نقشی مهم در موفقیت این ارتش ایفا کرد.[4] تامار، ملکۀ گرجستان، فرماندهی سپاهیان را به زاکاریا، از رهبران این خاندان، واگذارد و برادرش، هوهان،[5] را به مقام مشاور ارشد حکومت گرجستان منصوب کرد. در پی این اقدامات، ارتش قدرتمند گرجستان به سوی سرزمین های ارمنستان، که تحت سیطرۀ سلجوقیان قرار داشت، حرکت کرد. طی هشت سال (1196 ـ 1204م) نبردهای مداوم، ارتش متحد گرجستان و ارمنستان موفق به تسخیر مجدد شهرها و روستاهای ارمنستان شد و در نهایت، زاکاریا در 1199م آنی را از سیطرۀ حکام سلجوقی آزاد ساخت و به فرمان ملکه تامار حکومت آن را به دست گرفت. پس از مدتی آنان موفق به تسخیر نواحی دیگری از ارمنستان نیز شدند و در اندک زمانی، حکومتی به نام زاکاریان تشکیل دادند که بر اساس منابع تاریخی اگرچه تحت فرمان پادشاه گرجستان بود حکومتی نیمه مستقل محسوب می شد و حاکمان آن خود را شاهنشاه می نامیدند.[6] آنی در زمان حکومت سلسۀ زاکاریان چندین بار مورد حمله واقع شد که هریک از آنها ویرانی بخشی از این شهر را به دنبال داشت. تقریباً در 1225م تلاش های سلطان جلال الدین خوارزمشاه (617 ـ 628 ق) به منظور مقابله با پیشروی نیروهای مغول با ناکامی رو به رو شد. وی، که از باز گرداندن قدرت گذشتۀ خوارزمشاهیان درمانده بود، متوجۀ غرب شد و ارتش خود را به سوی آسیای صغیر روانه ساخت. سلطان جلال الدین خوارزمشاه در اولین نبرد خود از نیروهای هوهان شکست خورد اما به سرعت این شکست را جبران کرد و موفق شد نواحی مختلف گرجستان را به تصرف خود در آورد. سپس، به سایر شهرهای ارمنستان حمله کرد و موفق به تسخیر اکثر شهرهای مهم آن شد و سکنۀ آنها را از خانه های خود بیرون راند و این شهرها را متروکه ساخت. اما پس از گذشت اندک زمانی ارتشی از نیروهای ارمنی و گرجی در مقابل حملات او ایستادگی کردند و لشکریان او مجبور به عقب نشینی شدند. سلطان جلال الدین در آخرین نبرد خود، در ناحیه ای نزدیک دیاربکر، کشته شد.[7] در طی هشت سال نبردهای جلال الدین بیشتر شهرهای ارمنستان رو به ویرانی نهاد اما در این میان آنی از معدود نقاطی بود که به کمک قلعه ها و حصارهای مستحکم خود از حملات سلطان خوارزمشاه مصون ماند. دوران استقلال سلسۀ زاکاریان بسیار اندک بود[8] اما در همین مدت کوتاه تلاش آنها برای آبادانی شهرها و روستاها و رفاه مردم بسیار چشمگیر بود. در این دوران آنی به مانند گذشته از شکوه و عظمتی خاص برخوردار شد. در سایۀ صلح و امنیت حاکم در دوران زاکاریان، هنرمندان و صنعتگران ارمنی، که وارثان امین اجداد خویش بودند، با نوآوری های خود آثاری بدیع و بی نظیر آفریدند. در این دوران، کارگاه های هنری و صنعتی بسیاری در آنی تأسیس شد و ظاهراً، هر محله از شهر دارای کارگاه خاص خود بود که جمعی از هنرمندان و صنعتگران در آن فعالیت می کردند. آسیاب های قدیمی ترمیم شد و آسیاب های جدیدی نیز به وجود آمد که از لحاظ ساختار و کارآیی تفاوت چندانی با نمونه های گذشته نداشت. این آسیاب ها در نزدیکی زمین های زراعی اطراف آنی، به ویژه در سواحل رودخانۀ آخوریان، قرار گرفته بود و به این ترتیب، با فاصلۀ کمی، گندم به این آسیاب ها منتقل می شد و آرد مورد نیاز ساکنان شهر را تأمین می کرد.[9] کارگاه های روغن گیری نیز به وجود آمد. بقیای یکی از این کارگاه ها در 1913م یافت شد که در آن هنوز کوزه های نگه داری دانه های چاودار و کنجد، سنگ خُردکن، اجاق و ظرف سفالی بزرگی که برای جمع آوری روغن به دست آمده به کار می رفته کاملاً سالم مانده است. ساخت انبارهای غله و سیلوهای نگه داری گندم از دیگر مواردی بود که زاکاریان ها به آن توجه فراوان داشتند و برای تمامی کاخ های سلطنتی و کلیساهای آنی انبار مخصوص نگه داری غلات و گندم احداث کرده بودند. یکی از این انبارها، که تقریباً سالم مانده، طی اکتشافات باستان شناختی در1913م، در محوطۀ کلیسای سورپ سارکیس آنی، به ثبت رسیده است.[10] در آنی، تعداد زیادی از کارگاه های هنری به سفالگری اختصاص داشت. هنر سفالگری در ارمنستان از روزگاران بسیار کهن رایج بود اما ظروف سفالی ای که در آنی ساخته می شد از نوع مرغوب بود. در آنی سفال را به رنگ های متنوع تولید و بعضاً، با نقاشی هایی خاص تزیین می کردند و البته، در مواردی نیز به شیوه ای مخصوص بر روی آن برجسته کاری می کردند. این ظروف انواع مختلفی داشت و در طرح ها و اندازه هایی متفاوت ساخته می شد. در روزگار زاکاریان ها، بازرگانان این ظروف را هرچه بیشتر برای فروش به سرزمین های مختلف می بردند اما در میان خریداران گوناگون، این ظروف برای ساکنان بلاد اسلامی از اهمیت بیشتری برخوردار بود. در این دوران حتی برای انتقال آب از لوله های سفالی استفاده می کردند و به این ترتیب، آب سالم تری در اختیار ساکنان آنی قرار می گرفت. زاکاریان ها، اندکی پس از تأسیس این سلسله، به حکومتی مجلل و پر زرق و برق روی آوردند به این دلیل، به پوشش خود بهای بسیار می دادند. بر همین اساس هم، کارگاه های پارچه بافی و خیاطی فراوانی در آنی ساختند. در این کارگاه ها، تولید پارچه های ابریشمی، که در اکثر موارد خیاط ها آنها را با نخ هایی از طلا سوزن دوزی می کردند یا به مدد نقاشان مینیاتور طرح هایی زیبا بر حواشی آنها می افزودند، رواج بسیار داشت. صنعت نساجی آنی در اندک زمانی گسترش فراوان یافت به طوری که کارگاه های پارچه بافی آن علاوه بر تهیۀ لباس دربار زاکاریان ها لباس مورد نیاز ثروتمندان شهرهای بزرگ ارمنستان و گرجستان و بسیاری از شهرهای مهم ممالک اسلامی آن زمان را نیز تهیه می کردند. حاکمان سلسلۀ زاکاریان به زیورآلات نیز علاقمند بودند. اهمیتی که آنان به زیورآلات می دادند سبب شد تا هنرمندان مسگر آنی علاوه بر تولید ظروف مسی زیورآلاتی مسی نیز بسازند که از ظرافتی خاص برخوردار بود. پس از چندی سفالگران نیز زیورآلاتی از سفال ساختند که در میان آنها دستبند های زنانه به رنگ های سبز، آبی، زرد و سیاه خودنمایی می کردند.[11] اگرچه تجارت در زمان زاکاریان ها رونقی دوباره یافت بازرگانان در این دوره با مشکلات بسیاری رو به رو و مجبور بودند از راه های مراسلاتی محدودی که تقریباً امنیت داشتند استفاده کنند زیرا جنگ های صلیبی،[12] که از اواخر قرن یازدهم میلادی آغاز شده بود، تا این زمان ادامه داشت. صلیبی ها تمام راه های تجاری بزرگ آن زمان را، که از شرق به غرب منتهی می شد، مورد تهاجم قرار داده بودند و در واقع، یکی از اهداف اصلی آنها دستیابی و سیطره بر این راه های مراسلاتی ارزشمند بود. یکی از این راه ها از ارمنستان شمالی عبور می کرد[13] که با توسعۀ تجارت در ارمنستان در دوران باگراتونی ها و استقرار امنیت در آن و همچنین، تدابیر حکومت باگراتونی برای مرمت جاده های مربوط به این مسیر سبب اهمیت چند برابر آن شده بود.[14] در دورۀ حکومت زاکاریان ها، راه های تجاری گذشته، که به سرزمین های آسیای صغیر و خاورمیانه و دور منتهی می شد، رونق گذشتۀ خود را بازیافت. آنی به ده شهر مهم و بزرگ ارمنستان مرتبط بود و این امر سبب می شد علاوه بر اینکه تولیدات هنری و صنعتی این شهرها را کالای تجاری بازرگانان خویش سازد، آداب، رسوم و فرهنگ مردمان نواحی مختلف ارمنستان را نیز به مناطق دیگر انتقال دهد. اکثر کالاهایی که بازرگانان آنی برای فروش ارائه می دادند فرق چندانی با گذشته نکرده بود اما درآمدی که از این راه به دست می آمد یکی از مهم ترین منابع اقتصادی ارمنستان محسوب می شد. در دورۀ حکومت زاکاریان ها، بازرگانان آنی بار دیگر به تجارت با ایران و دیگر سرزمین های شرق روی آوردند. در آنی، ظروف و اشیای سرامیکی ایرانی بسیار مورد علاقه بود. بنابراین، بازرگانان آنی ظروف و اشیای سفالی خود را در ایران می فروختند و در مقابل، تولیدات سرامیکی خریداری می کردند. سرزمین چین یکی از مهم ترین نقاطی بود که بازرگانان آنی در این دوره به تجارت با آن توجه داشتند. اشیاء و ظروف چینی مهم ترین محصولاتی بودند که بازرگانان ارمنی به آنی می آوردند. البته، این ظروف بسیار گران بود و فقط خانوادۀ سلطنتی و توانگران قدرت خرید آنها را داشتند.[15] در آنی، دکان های بسیاری وجود داشت که شمار آن از هزار نیز می گذشت. این دکان ها در دورۀ زاکاریان ها به صورت بازارهای سازمان یافته رشد پیدا کرد به گونه ای که هریک از خیابان های اصلی شهر بازار مخصوص به خود را داشت. یکی از این بازارها، در خیابان اصلی آنی، که در دو سوی شرق و غرب آن متمرکز شده بود، از غرب به مسجد ابوالمعمران و از شرق به مسجد منوچهر ختم می شد. از آنجایی که این بازار مسافتی نسبتاً طولانی را اشغال می کرده می توان نتیجه گرفت این مکان مرکز تجاری آنی به شمار می آمده است. از اواخر قرن دوازدهم و هم زمان با گسترش تجارت، پول نقشی چشمگیر در داد و ستد ایفا کرد. در دورۀ حکومت زاکاریان ها، انواع سکه های متعلق به بیزانس، گرجستان و برخی سرزمین های اسلامی طی تجارت های بازرگانان آنی وارد این شهر شد و اعتبار یافت.[16] به این ترتیب، در اندک زمانی آنی باردیگر به شهری ثروتمند تبدیل شد که جمعیتی انبوه از اقوام مختلف را در خود جای داده بود. بر اساس کاوش های باستان شناختی، به ویژه، در سنگ نوشته هایی که از حفاری های مربوط به مسجد منوچهر به دست آمده، در این تاریخ در آنی علاوه بر ارمنیان، ملت های دیگری از جمله ایرانیان، ترکان سلجوقی، کردها و گرجی ها نیز ساکن و همگی از حقوق مساوی با دیگر شهروندان برخوردار بودند.[17] نکتۀ قابل توجه دربارۀ آنی این است که در این شهر زنان نیز دارای حقوقی مساوی با مردان بودند و به آنها اجازه داده می شد که همانند مردان در اکثر فعالیت های اجتماعی شرکت کنند. بر این اساس، زنان علاوه بر شرکت در تولید محصولات هنری و صنعتی در مشاغل سختی همچون معماری، تجارت و حتی نظامی گری نیز نقش داشتند و بخش اعظمی از نگهبانان و دیده بان های برج های اصلی شهر را زنان تشکیل می دادند.[18] در دورۀ حکومت زاکاریان ها، در معماری نیز تحولاتی چشمگیر به وجود آمد. هنرمندان معمار ارمنی در آنی، نخستین بار در این دوره، با گچ و چگونگی استفاده از آن در تزیین بناها آشنا شدند. به این ترتیب، بخش داخلی برخی بناهای موجود در آنی با استفاده از هنر گچ بری تغییراتی بسیار یافت. بیشتر تزیینات گچی تصاویری از حیوانات و گل های مختلف بود که بر اساس کشفیات باستان شناختی به دست هنرمندان آنی در اندک کارگاهایی که در این شهر وجود داشته، تهیه می شده. از آنجایی که این طرح ها چندان متنوع و متفاوت نیست این فرضیه را که هنرمندان این رشته در آنی انگشت شمار بوده اند به واقعیت نزدیک تر می سازد. برخی از صنعت گران ارمنی نیز انواعی از آجرهای مکعب شکل را به صورت چند ضلعی تولید می کردند که بیشتر برای تزیین سردر بناهای مهم سلطنتی و مذهبی، به صورت کنگره ای شکل، به کار می رفت.[19] از اولین اقدامات زاکاریان ها، در امر ساخت و ساز بنا، ایجاد استحکامات و حصارهایی جدید در اطراف شهر بود. البته، بخش اعظمی از حصار قدیمی اطراف شهر نیز بازسازی و از پایه های محکم تری برای آن استفاده شد. برج های دیده بانی جدید و مر تفع تری هم در آنها ایجاد کردند. در برخی موارد بر مسافت حصارها افزودند چنان که حصارهای شمالی شهر توسعه یافت و با تدابیری خاص بر ارتفاع دیوارها نیز افزوده شد. نوع و شکل دروازه ها نیز فرق کرد و دروازه هایی محکم با قفل و بست های فلزی جانشین دروازه های تمام چوب قدیمی شد.[20] بر اساس منابع باستان شناختی در این دوره حصارهای شهر شامل هشتاد قلعه، یازده دروازۀ اصلی، سه در کوچک و چند صد قلعۀ دیده بانی بوده است.[21] بر روی دیوارهای جنب دروازه ها حکاکی هایی صورت گرفته است که در بیشتر موارد نشان دهندۀ تاریخ ساخت و نام کسی است که بنا به فرمان یا با کمک های مالی او ساخته شده است.[22] چهارده مورد از این گونه حکاکی ها بر روی دیوارهای مختلف اطراف شهر نقش بسته و یک مورد هم مربوط به مرمت دوبارۀ بنای کلیسای مادر[23] است. از آنجایی که زاکاریان ها به تجمل اهمیتی بسیار می دادند ایجاد بناهای سلطنتی از مهم ترین اموری بود که این خاندان در طی مدت حکومت خود در آنی به آن مشغول شدند. از جمله بناهای سلطنتی مربوط به این دوران می توان به قصر معروف به بارون[24] اشاره کرد. این بنا، که آن را از سنگ قرمز رنگ ساخته اند، به گونه ای طراحی شده که از رو به رو مشرف به شهر است. بخش هایی از نمای این قسمت از بنا با حکاکی هایی از نقش صلیب به رنگ سیاه و ستارگان صورتی رنگ تزیین شده. داخل قصر دارای چند تالار و چندین اتاق است و بر روی درهای آن، کنده کاری هایی با نقش های متفاوت صورت گرفته. دیوارهای اطراف درها نیز منقش به گچ بری های رنگین است. کف تالارها و اتاق ها با سنگ پوشانده شده. طبقه ای نیز در زیر همکف ساختمان قرار گرفته که دارای اتاق هایی به شکل انبار است. ظاهراً، این انبارها مصارف نظامی داشته و از آنها برای نگه داری اسلحه استفاده می شده. بر اساس نوشته های برخی سیاحان زمانی بر روی یکی از دیوارهای اصلی این بنا چهرۀ مردی با لباس نظامی حک شده بوده.[25] در برخی موارد پنجره ها در چهارچوبی قوسی شکل قرار گرفته اند که تأثیرپذیری از معماری اسلامی در آن کاملاً مشهود است.[26] در آنی و در دورۀ مذکور، چندین کلیسا نیز ساخته شد که از آن میان باید به کلیسای سورپ گریگور اشاره کرد. بر اساس سنگ نوشته ای که بر روی دیوار جنوبی کلیسا قرار گرفته این بنا در 1215م و به دست فردی به نام دیگران هوننتس[27] ساخته شده است. بنای این کلیسا چندان بزرگ نیست و در ظاهر، به کلیسای مادر آنی شباهت دارد. زیربنای این کلیسا صلیبی شکل است و گنبدی نوک تیز دارد. نمای بیرونی آن با برجستگی های قوسی شکلی که تصویری زنجیره وار از گل و بوته و نقش هایی از حیواناتی چون گوزن و عقاب در آن نمایان است تزیین و دیوارهای داخلی آن از نیمه تا بالاترین نقطه، با طرح هایی خیره کننده پوشانده شده. در قسمت در غربی کلیسا، سرسرا قرار گرفته که آن نیز مزین به طرح ها و نقش هایی بی بدیل است. نقاشی های دیواری در قسمت محراب و گنبد نیز خودنمایی می کنند. طرح هایی از تمثال حضرت مسیح، مریم مقدس، یعقوب، فرشتگان نگهبان و صحنه هایی از بهشت و زندگانی گریگور لوساووریچ، حاصل دست هنرمندان یونانی، از جمله تصاویری است که در نقاشی های دیواری این کلیسا به چشم می خورد.[28] کلیسای کوساناتس[29] کلیسای دیگری است که قدمت آن به قرن سیزدهم میلادی می رسد. این کلیسا، که در اصل دیر بوده، مساحت نسبتاً زیادی داشته و اطراف آن حصارهایی از دیوارهای مستحکم بوده. برخی باستان شناسان بر این باورند که پایه های اصلی این دیر در سده های پیش از این تاریخ گذاشته شده و در قرن سیزدهم، دیگران هوننتس آن را مرمت کرده و بخش های دیگری نیز بر بنای قبلی آن افزوده اند. این دیر بر روی تپه ای صخره ای رو به رودخانۀ آخوریان قرار دارد. تردیدی وجود ندارد که حاکمان سلسلۀ زاکاریان خود نیز بانی ایجاد برخی کلیساها در آنی بوده اند. کلیسای موسوم به آق چکا بِرت[30] از جمله بناهای مذهبی است که به دست آنان ساخته شده. این کلیسا دارای سنگ نوشته ای است که چند سطر نخست آن از بین رفته و تاریخ آغاز ساخت آن به درستی مشخص نیست اما در بخش های پایانی، نام زاکاریا به منزلۀ بانی ساخت این کلیسا به چشم می خورد. تعداد زیادی از باستان شناسان بر این باورند که این کلیسا نیز به مانند اکثر کلیساهای دیگر آنی در دورۀ باگراتونی ها ساخته شده و زاکاریان ها تنها آن را مرمت و بازسازی کرده اند. کلیسای مذکور بر روی تپه ای با راه های بسیار صعب العبور و دشوار واقع شده است. ظاهراً، این امر به تعمد صورت گرفته تا آن را از آماج حملات دشمنان مصون بدارند. مورخان معتقدند زمانی در آنی باستان معبد الهه آناهید در این مکان قرار داشته که در دوره های بعد به قلعه ای مستحکم تبدیل شده است. بر اساس روایات مذهبی هنگامی که ارمنیان به پذیرش مسیحیت روی آوردند کلیسایی نیز در این مکان بنا کردند. برخی از مورخان بر این باورند که کلیسای آق چکا بِرت همان کلیساست که در دوره های اولیۀ ورود مسیحیت به ارمنستان بنا شده. کلیسای آق چکا بِرت از سنگ های قرمز رنگ ساخته شده و وجود سنگ نوشته ای در آن حاکی از آن است که زاکاریا در آن برای مادرش مراسم مذهبی برگزار نموده است.[31] مهمان خانه ها از دیگر بناهایی بودند که زاکاریان ها به آن بهای فراوان داده اند. از آنجایی که آنی به سرعت به شهر تجاری مهمی تبدیل شد که پذیرای بازرگانانی از نقاط مهم دنیای آن روز بود وجود مهمان خانه ها و مراکزی برای خدمت رسانی به تجار از احتیاجات اولیۀ آن محسوب می شد. در آنی، فقط دیگران هوننتس صاحب چهار مسافرخانۀ مجلل بود که البته بخشی از درآمد حاصل از آنها را به کلیساهای شهر هدیه می کرد. یکی از مهم ترین مسافرخانه های آنی خانابار،[32] در نزدیکی کلیسای آراکلوتس[33] بود. این مسافرخانه حیاطی بزرگ داشت با دو تالار بزرگ در اطراف آن که هرکدام از این تالارها دارای اتاق هایی برای مسافران بود. آنی در دورۀ زاکاریان ها علاوه بر اینکه توانست شکوه و عظمت هنری خویش را بازیابد و بار دیگر در زمرۀ شهرهای ثروتمند آن روزگار جای گیرد، از لحاظ مذهبی و فرهنگی نیز اقتدار بی همتای گذشتۀ خود را بازیافت با این تفاوت که در این دوران، مقامات مختلف کلیسا افزون بر وظایف مذهبی ای که بر عهده داشتند، هریک بر اساس موقعیت دینی خود، در ادارۀ امور داخلی شهر و بعضاً، در دیوان سیاسی و اداری و کشوری و حتی در برخی امور قضایی نیز نقشی مهم ایفا می کردند.[34] با شروع نخستین جریانات عصر نوزایی(رنسانس) در اروپا آثار و نتایج آن به شرق نیز منتقل شد و آنی که گنجینه ای انباشته از افکار و اندیشه های فلسفی قرن های متوالی بود، به سرعت از این جریانات تأثیر پذیرفت. علاوه بر مدارسی که در کلیساها به امر تربیت و پرورش اشتغال داشتند در این دوره شاهد ایجاد مدارس تخصصی در آنی هستیم که در رشته های مختلف هنری و صنعتی به آموزش می پرداختند. به همت خوش نویسان ارمنی در اندک زمانی کار رونویسی از کتاب ها به حرفه ای با ارزش تبدیل شد که نیازمند دانش فراوان و آشنایی با زبان های مهم دنیای آن روز بود زیرا آنان کتاب هایی مختلف را در مسائل متنوع و به زبان های گوناگون رونویسی می کردند. اکثر این کتاب ها به دست هنرمندان نقاش مینیاتور تزیین می شد. دیری نگذشت که شمار این کتاب ها چنان افزایش یافت که حاکمان سلسلۀ زاکاریان تصمیم گرفتند کتابخانه هایی در آنی ایجاد کنند. علاوه بر خوش نویسی بر روی پوست و کاغذ نوشتن بر روی سنگ نیز در آنی متداول شد و نویسندگانی در این شهر پدید آمدند که دانش و توانایی خود را برای نوشتن بر روی سنگ ها به کار بستند، کاری که بسیار دشوار و نیازمند صرف زمان فراوان بود. سنگ نوشته های به دست آمده از آنی مبین آن است که حکاکان این سنگ نوشته ها شیوه ای خاص در کار خود داشتند زیرا خط ارمنی دارای اشکالی ظریف و گاه پیچیده است و حکاکی آن بر روی سنگ نیاز به دقت، استعداد و توانایی خاص دارد. بر این اساس و با توجه به اسامی برخی حکاکان که در آثارشان به ثبت رسیده است به نظر می رسد تعداد هنرمندانی که به این رشته اشتغال داشته اند بسیار اندک بوده است. حکاکی های متنوعی نیز که از طبیعت و قدیسان بر روی دیوارهای بناهای مذهبی و سلطنتی آنی نقش بسته، حاصل دسترنج هنرمندان ارمنی است که این هنر را در طی قرن ها آموخته اند و آنی تنها یکی از مناطقی است که اوج این هنر بی بدیل را می توان در آن دید. هنر نمایش از دیگر هنرهایی است که در این دوره هم به شکل نمایش سنتی ارمنی و هم به صورت نوین حضوری فعال در جامعۀ فرهنگی آنی داشت. در این دوره، نمایش نامه هایی برگرفته از برخی داستان های اندیشمندان و نویسندگان نوظهور به روی صحنه برده می شد و حتی گاهی هنرمندان در نقش هایی ظاهر می شدند که بیانگر درد و رنج طبقات مظلوم جامعه و تعلقات دنیوی حاکمان بود. به این ترتیب، آنی بار دیگر در عرصۀ روشنفکری و توسعۀ فرهنگ و اندیشه های نوین گام نهاد که نتیجۀ آن ظهور هنرمندان، صنعتگران، نویسندگان و متفکرانی بود که نام و آثارشان در تاریخ ملت ارمنی جاودانه شد.[35] آنی، تحت سلطۀ مغولان تقریباً در 1206م چنگیز خان،[36] رهبر مغول ها، با اتحادی که بین قبایل مختلف به وجود آورد موفق به ایجاد ارتشی یکپارچه و قدرتمند شد. او، که تا اواخر 1220م بخش اعظمی از سرزمین چین و ترکستان شرقی را به تصرف درآورده و سلطان محمد خوارزمشاه[37] را شکست داده بود در اندک زمانی شهرهای بخارا، سمرقند، مرو، هرات و نیشابور را نیز از آن خویش ساخت. در همین زمان و در یکی از جنگ هایش در ایران، تصمیم گرفت لشکری بیست هزار نفری را برای تصرف نواحی مختلف ماوراء قفقاز راهی این منطقه کند. این لشکر توانست به پیروزی های زیادی دست یابد و سرانجام نیز به مرزهای گرجستان رسید. در اولین نبرد بین سپاهیان گرجستان، که بخش اعظم نیروهای آن را ارمنیان تشکیل می دادند و لشکریان مغول سپاهیان گرجی و ارمنی به شدت شکست خوردند و مجبور به عقب نشینی شدند. یک سال بعد، مغولان از مرزهای گرجستان عبور کردند و در نبردی سنگین، موفق به شکست دو لشکر ارمنی و گرجی شدند و به این ترتیب، بخش اعظمی از نواحی جنوب شرقی گرجستان و شمال ارمنستان را به تصرف درآوردند. پس از مرگ چنگیز خان جانشینان او به فتوحات خود در ارمنستان ادامه دادند. در این دوران بخش اعظمی از ساکنان شهرهای مختلف ارمنستان، که خبر تهاجم مغولان را شنیده بودند، برای حفاظت از جان خود به دیگر شهرهای بزرگ ارمنستان، که در احاطۀ حصارها و قلعه های نظامی قوی بود، مهاجرت کردند. به این ترتیب، در این مقطع تاریخی، آنی میزبان ده ها هزار مهاجر شد که از شهرهای مختلف ارمنستان و از ترس حملۀ مغولان به آنجا پناه آورده بودند و آنی همچنان محکم و پابرجا در برابر حملات مغولان ایستادگی می کرد. استقامت آنی در برابر مغولان موقتی بود زیرا دیری نپایید که با خیانت برخی از ساکنان شهر دروازه های آنی در برابر سپاهیان مغول گشوده شد و شهر در اندک زمانی به غارت مهاجمان رفت. در تمام سال هایی که مغولان در آنی حکومت می کردند، این شهر بخشی کوچک از قلمرو وسیع امپراتوری آنها را تشکیل می داد. خاندان زاکاریان قدرت مطلق خود را در ادارۀ آنی از دست داده بودند و در مقام مأموران مغول وظایفی را به نفع آنان بر عهده داشتند. از جملۀ این وظایف ادارۀ شهر به صورت گذشته بود. از آنجایی که مغول ها تجربۀ کافی در کشورداری نداشتند با ایجاد حکومتی به نام خود ادارۀ برخی از سرزمین های تحت سلطه را به حاکمان قبلی واگذار کردند تا به همان شیوه و روش های سابق عمل کنند و هرچه زودتر نظم را به سرزمین های تصرف شده باز گردانند. به این ترتیب، ادارۀ آنی همچنان در دست خاندان زاکاریان باقی ماند و بر اساس منابع تاریخی، تا اواخر 1320م، که آنی تقریباً به پایان حیات خویش نزدیک شده بود، پادشاهی از این خاندان حکومت شهر را در دست داشت.[38] علاوه بر خاندان زاکاریان، مغول ها تعدادی از بزرگان شهر را نیز به مقامات مهمی در امور اقتصادی منصوب کردند. وظیفۀ اصلی این مقامات گرفتن مالیات و نظارت بر امر داد و ستد بود.[39] شهر آنی برای مغولان اهمیت فراوان داشت زیرا یکی از مهم ترین منابع کسب ثروت و درآمد آنان محسوب می شد و البته، از لحاظ موقعیت سوق الجیشی و ارتباطی که میان شرق و غرب برقرار می کرد نیز بسیار با ارزش بود. بر این اساس، مغول ها سعی کردند که رفتاری ملایمت آمیز با حاکمان سیاسی، بزرگان نظامی و روحانیان مذهبی داشته باشند تا از نیروهای اقتصادی و نظامی متمرکز در شهر به نفع خویش استفاده کنند. آنی پس از تهاجم نهایی مغولان در 1236م دچار ویرانی بسیار شد و تقریباً، اکثر بناهای مهم آن آسیب جدی دید. این ویرانی ها در طول مدت حکومت مغولان هیچ گاه ترمیم نشد زیرا آنان اکثر منابع مادی شهر را به نفع خود مصادره می کردند تا آن را در نواحی مختلف سرزمین های تحت سلطۀ خویش به کار گیرند.[40] در پی این دگرگونی ها، جمعیت زیادی از هنرمندان و صنعتگران، آنی را به قصد گرجستان و سایر شهرهای ارمنستان ترک کردند.[41] این امر سبب شد اکثر کارگاه های هنری و صنعتی شهر فعالیت خود را متوقف سازند و مابقی کارگاه ها نیز، که تعداد آنها بسیار اندک بود، فقط به تولید مایحتاج شهروندان بسنده کنند. به این ترتیب، تولیدات هنری و صنعتی آنی، که زمانی مهم ترین کالاهای تجاری بازرگانان این شهر را تشکیل می داد، عملاً متوقف شد. از آنجایی که کالاهای تولید شده بسیار نامرغوب بود به سرعت ارزش خود را از دست داد و این مسئله، داد و ستد را در شهر دچار مشکل کرد. البته، تجارت خارجی آنی نیز با مشکلاتی همراه شد زیرا بازرگانان این شهر دیگر کالای مرغوبی برای فروش در اختیار نداشتند. از سوی دیگر، جاده های تجاری نیز امنیت خود را از دست داده بود. به این ترتیب، در اوایل قرن چهاردهم میلادی عملاً کار تجارت در آنی متوقف شد و بازرگانان این شهر نیز مجبور به ترک آن شدند. برخلاف توقف تولیدات هنری و صنعتی، کشاورزی در آنی رشد فراوان یافت زیرا آنی در این دوره، در اصل، تبدیل به روستایی شده بود که تنها بخش تأمین کنندۀ مایحتاج آن کشاورزی و دامداری بود. چنان که گفتیم، در دروۀ حکومت مغولان، اکثر بناهای مهم شهر ویران شد و مغولان نه تنها تلاشی برای بازسازی آن نکردند بلکه با تبدیل بخش اعظمی از بنای کلیساها به انبار غلات و محل نگه داری حیوانات باعث نابودی این ساختمان ها شدند. البته، برخی از توانگران شهر تلاش هایی برای مرمت بخشی از بناهای آنی انجام دادند که باتوجه به منابع مادی موجود بسیار محدود بود. از جملۀ این تلاش ها باید به مرمت بخش هایی از کلیسای سورپ پرکیچ،[42] که بر اساس نوشته های حک شده بر بخشی از دیوار آن در 1342م صورت گرفته است، اشاره کرد. حکاکی های یاد شده آخرین سنگ نوشته هایی است که از آنی به یادگار مانده. به این ترتیب، آنی به سوی فقر و نابودی حرکت نمود. البته وجود مالیات های سنگینی که مغولان برای شهروندان تعیین کرده بودند باعث تسریع این نابودی شد. پایان آنی به درستی معلوم نیست نابودی کامل آنی در چه سالی صورت گرفته است اما بر اساس اسناد و مدارکی که از مورخان سده های چهاردهم و پانزدهم میلادی به دست آمده می توان فرضیاتی را در این خصوص ارائه کرد. بنابر این اسناد، نابودی آنی از اواخر قرن سیزدهم میلادی آغاز شده است. در این تاریخ، تقریباً اکثر شهرها و روستاهای اطراف آنی نیز در اثر حکومت نادرست مغولان در حال نابودی بوده. آنان با غارت منابع مادی شهرهای مهم ارمنستان سبب نابودی فرهنگی و حیات معنوی این شهرها شدند. در پی این اتفاقات، اکثر شهروندان آنی به اجبار شهر را ترک گفتند و به تدریج به سوی غرب، اروپای شرقی، مجارستان و لهستان مهاجرت کردند. پس از مدتی، بخش دیگری از آنها نیز به روسیه و مناطق مجاور رودخانۀ ولگا رفتند و در آنجا ساکن شدند. بر اساس برخی منابع کلیسایی، که گروهی مهاجران آنی آن را به لهستان منتقل کرده بودند، آنی در اوایل قرن پانزدهم میلادی در اثر زلزله ای کاملاً ویران شد و ساکنان آن به جلفا[43] و سرزمین های مجاور دریای خزر مهاجرت کردند. البته، بر اساس برخی منابع تاریخی نیز در 1319م زلزله ای در آنی روی داده که در اثر آن صدمات زیادی به شهر وارد آمد اما آنچه که مسلم است این زلزله پایان آنی نبوده زیرا کاوش های باستان شناختی ثابت کرده آنی پس از این تاریخ نیز وجود داشته و به حیات خود ادامه می داده است. سنگ نوشته ها و حکاکی های موجود نشان می دهد که آنی تا اواخر قرن چهاردهم میلادی همچنان پابرجا بوده است و بر اساس برخی منابع تاریخی در آنی تا اوایل قرن پانزدهم میلادی هنوز مردمانی ساکن بوده اند. از این تاریخ به بعد، منابع تاریخی در این خصوص بسیار اندک است و به همین دلیل نمی توان به درستی بیان کرد که بر آنی چه گذشته و چگونه آنی به بیابانی از ویرانه های فراوان تبدیل شده. مورخان دو نظریۀ متفاوت در مورد آنی ارائه داده اند. عده ای معتقدند که در طی حملات تیمور لنگ، بین 1386ـ 1387م، آنی دچار صدمات جبران ناپذیر فراوان شد و از همین زمان به بعد به پایان باشکوه خویش رسید. عده ای دیگر بر این باورند که آنی در اثر زلزله، در اوایل قرن پانزدهم میلادی، از بین رفت و مردمانی که از این حادثه جان سالم به در برده بودند برای همیشه این شهر را ترک کردند. در هر دو صورت، مورخان اعتقاد کامل دارند که آنی همچون روستایی کوچک تا اوایل قرن شانزدهم میلادی و تا قبل از حملات ترکان عثمانی، همچنان پابرجا بوده است و جمعیتی از ارمنیان، که به کشاورزی و دامپروری اشتغال داشته اند، در آن ساکن بوده اند.[44] از این تاریخ به بعد، آنی به طور کامل خالی از سکنه شد. البته، در اطراف آن هنوز روستاهایی وجود داشت که عده ای در آن ساکن بودند. از 1838م سفرهای تحقیقاتی به آنی آغاز شد. ابتدا سیاحان و برخی کارگزاران کشورهای مختلف و سپس محققان، زبان شناسان، معماران و در نهایت، باستان شناسان به تحقیق و پژوهش در آنی پرداختند. در1840م، زلزله ای دیگر در آنی روی داد که بر ویرانی های قبلی آن افزود.[45] چند سال بعد؛ یعنی، در 1878م و پس از اتمام جنگ روسیۀ تزاری و امپراتوری عثمانی، بر اساس توافق نامه ای بین این دوکشور، آنی به منزلۀ بخشی از ناحیۀ قارص به روسیۀ تزاری واگذار شد. دولت روسیه برنامه ای برای اکتشاف و حفاظت این ناحیه ترتیب داد که در رأس آن نیکولای مار و توروس تورامانیان، با اکتشافات و تحقیقات خود در این ناحیه موفق شدند اطلاعات با ارزشی از تاریخ آنی به دست آورند. آنچه امروزه اکثر مورخان برای بررسی ها و پژوهش های خود دربارۀ آنی به آن تکیه می کنند مجموعه ای از دستاوردهای این گروه پژوهشی است اما با شروع جنگ جهانی اول، آنی نیز به مانند دیگر بخش های ارمنستان غربی به میدان نبرد تبدیل شد و گروه اکتشافی نیکولای مار در 1918م به اجبار کار خود را نیمه تمام گذاشتند و آنی را ترک کردند. البته، آنان موفق شدند بخشی از اشیای به دست آمده از حفاری ها را به ایروان و روسیه منتقل کنند که امروزه بخشی از آنها در موزه های مهم سن پطرزبورگ و مسکو موجود است. در پاییز1920م، سپاهیان ترک، آنی را به تصرف خود درآوردند و بر اساس عهدنامه ای که در 16 مارس 1921م بین روسیه و ترک ها امضا شد آنی تحت حکومت ترک ها قرار گرفت.[46] بهار 1388 منابع: بایبوردیان، واهان. نقش ارامنه در تجارت بین المللی تا پایان سدۀ 17 م. ترجمۀ ادیک باغداساریان. تهران: چاپخانۀ جدید، 1370. پلیو، پل. تاریخ سری مغولان. ترجمۀ شیرین بیانی. تهران: نیل، 1357. پیمان. س11. ش40. تابستان 1386. جوینی، عطاملک. تاریخ جهانگشا. به تصحیح محمد قزوینی. تهران: کلاله خاور، 1337. مانوکیان، آرپی. (( آنی، اسطوره ای ناکام ))، پیمان. س12. ش46. زمستان 1387: 64 ـ 86. Abrahamian, A. G. Ourvagiz Hai Gaghtavaireri Badmutian. Yerevan:Haibedhrad. 1964. Aghaian & Others. Hai Joghoverti Badmutiun. Yerevan: haikakan Soved Akademia, 1976, Vol. 3. Arakelian, B. kaghakner Yev Arhesdner Haiasdanoom 9-13 Dd. Yerevan:Yervani Hamalsaran,1963, Vol. 2. Coulton, G. G. Life In Middle Ages. Cambridge University, Press, 1930. Hakopian, Tadeos. Badmakan Haiasdani Kaghakner. Yerevan: Haiasdan, 1987. Hakopian, T. Kh. Ani Mairakaghak. Yerevan: Yerevani Hamalsaran, 1988. Harootunian,V. Mijnadarian Haiasdani Karavanadnern Ou Kamourjnere. Yerevan: YerevaniHamalsaran, 1960. Leo, Dbavorootuner Hishadakner Antazen Yev Mnatsaze. Yerevan: Yerevani Hamalsaran, 1940. Linch, H. F. B. Armenia, Travels And Studies. London: [s.n.], 1901, Vol. 2. Melikset Beig. L. Vrats Aghbiurner Haiasdani Yev Haieri Masin. Yerevan: [s.n.], 1934, Vol. 2. Manandian. H. Knnakan Desootiun Hai Joghoverti badmootian. Yerevan: Sovedakan Haiasdani Gidakan Akademia, 1960 , Vol. 3. Marr, Nikoli Yakovevich. Ani, Knizhnaya Istoriya Gorod I Raskopki Na Meste Gorodishcha.Moscow : [s.n.], 1934. Orbely, H. Divan Hay Vimagrootian. Yerevan: Yerevani Hamalsaran, 1966 , Vol. 1. Toramanian, T. Niuter Haikakan Jardarabedakan Badmutiun.Yerevan: Haibedhrad, 1942, Vol. 1. www.Yerablur.am/ani. پی نوشت ها:
Akademia, 1960), Vol.3, P. 118.
,(1934.Nikoli Yakovevich Marr, Ani, Knizhnaya Istoriya Gorod I Raskopki Na Meste Gorodishcha (Moscow: s.n. [1] 2, P. 14, 174 – 200. 1. B. Arakelian, kaghakner Yev Arhesdner Haiasdanoom 9-13 Dd (Yerevan:Yervani Hamalsaran, 1963), Vol 2[1]. جنگ های صلیبی از مهم ترین حوادث قرون وسطاست که میان پیروان دو کیش بزرگ مسیحیت و اسلام و با اهداف اقتصادی، سیاسی و مذهبی خاص روی داد و مدت دویست سال به طول انجامید. ر.ک :
3[1]. منظور جادۀ ابریشم است که از چین آغاز می شد و پس از عبور از برخی سرزمین های شرق، از جمله ایران، از طریق آسیای صغیر و سرزمین ارمنستان به غرب می رفت و درنهایت، در رم پایان می یافت. ر.ک: واهان بایبوردیان، نقش ارامنه در تجارت بین المللی تا پایان سدۀ هفدهم میلادی، ترجمۀ ادیک باغداساریان (تهران: چاپخانۀ جدید، 1370). 4[1]. (1960. V. Harootunian, Mijnadarian Haiasdani Karavanadnern Ou Kamourjnere(Yerevan: Yerevani Hamalsaran, 5[1]. Hakopian, ibid, P. 205-208. 6[1]. نیکولای مار و گروه اکتشافی او در 1906م موفق به کشف انواع سکه های مسی در آنی شدند. نکتۀ جالب توجه در مورد این سکه ها این بود که اکثر آنها در جعبۀ مختص نگه داری سکه ها یافت شدند.
8[1]. Hakopian, ibid, P. 237 |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 47
|